ايران روح جاودانگي
(ع)مسيح تولد جشن و ارامنه
ايران روح جاودانگي
حقيقت عبدالرفيع
همه از وسيع است گسترهاي ايران فرهنگ :جستارگشايي
چند تاريخ طول در ايراني قوم معنوي و مادي يافتههاي
به آسان چندان فرهنگي ميراث اين بيگمان.سالهاش هزار
و پژوهشها نگارشها ، كوششها ، حاصل بلكهنيامد دست
.است ملت اين انديشههاي
خاصي جغرافيايي محدوده در نميتوان را ايران فرهنگ
كه جايي هر كه چرا نمود ، محصور (هست اكنون هم آنچه)
فرهنگ با نيز بيابيم ، را ايران فرهنگي تاثيرات از ردپايي
.داريم سروكار كارش و ساز و ايراني
حقيقت عبدالرفيع آقاي سخنراني ميآيد ، پي از كه نوشتاري
(اي.ال.سي.يو) دانشگاه در سال 1998 در سعدي سمينار در
را "انديشه و قلم شهيدان" كتاب تازگي به كه نويسنده.است
از برخي به مطلب اين در ، كرده كتاب بازار روانه
.است داشته اشاره ايراني فرهنگ انساني جنبههاي
متحده ايالات كشور به خود اخير ماهه سه سفر مدت در
يو ، سي ، دانشگاه در سعدي سمينار در سخنراني جهت كه امريكا
در شركت و كاليفرنيا ايالت در لوسآنجلس شهر.ال ، اي
آن مدت و بودم شده دعوت (خورشيدي سال 1377 خرداد شانزدهم
به خورشيدي سال 1377 تير پنجم تا فروردين پنجم از ماه سه
اين اتفاقات و مسائل همه از بيش مساله دو انجاميد طول
:كرد جلب خود به را توجهام فرهنگي سفر
سازمان تالار در ايرانيان ملي افتخار سند دو وجود نخست
افتخارانگيز سند دو اين.بود نيويورك شهر در متحد ملل
كليه آزادي درباره كبير كوروش فرمان متن يكي ايران ملي
مذهبي و فرهنگي مراسم انجام در هخامنشيان دولت تابعه ملل
از پس ميلاد از قبل سال 539 در كه بود آنان خود به مخصوص
حقيقت در كه آن اصل و شده صادر وي طرف از بابل تسخير
در بشر حقوق رسمي و قانوني فرمان نخستين را آن بايد
بريتانيا موزه در حاضر حال در و دانست جهان تمدن تاريخ
.ميشود نگهداري انگلستان كشور در
شاعر شيرازي سعدي مصلحالدين شيخ جهاني شعر متن دوم سند
:عنوان زير ايراني پرآوازه
پيكرند يك اعضاء بنيآدم
گوهرند يك ز آفرينش در كه
روزگار آورد درد به عضوي چو
قرار نماند را عضوها دگر
بيغمي ديگران محنت كز تو
آدمي نهند نامت كه نشايد
.است شده سروده (ميلادي سيزدهم) هجري هفتم قرن در كه است
صورت به انگليسي و اصلي زبان به سند دو هر متن و
در متحد ملل سازمان سالنهاي از يكي در برازندهاي
.است جلوهگر نيويورك
ايران ملي فرهنگ سند دو اين افتخاربرانگيز مطالب انعكاس
ضمن نيز (رفيع) نگارنده كه شد باعث خود جهاني جايگاه در
عظيم دستگاه آن ذيرربط مسئولين از حقشناسي و تشكر اظهار
را ايرانيان جهاني افتخار سند سومين متن جايگزيني جهاني ،
ابوالحسن شيخ كه دادم پيشنهاد متحد ملل سازمان سالن در
يازده) هجري پنجم قرن آغاز در ايراني بزرگ عارف خرقاني
.است داشته بيان جهاني پيامي صورت به (ميلادي
مپرسيد ، ايمانش از و دهيد نانش درآيد سرا اين در كه هر"
خوان بر البته ارزد جان به خدا درگاه به كه كس آن چه
"ارزد نان به بوالحسن
و دانشمندان علمي گسترده آگاهيهاي انعكاس دوم مساله
بسيار صورت به كه بود كشور از خارج در ايراني دانشجويان
در كه طوري به.است شده جلوهگر جهاني برازنده و ارزنده
ايراني اول طراز دانشمندان از نفر حدود 120 در حاضر حال
(ناسا) امريكا متحده ايالات كشور فضايي عظيم سازمان در
به شخصي و دارند اشتغال علمي برنامههاي فوق فعاليت به
كرده تحصيل و شيراز شهر مردم از كه اسرار قاسم دكتر نام
فضايي سازمان كل معاون سمت به ميباشد دانشگاهشيراز
فريبرز دكتر نام به ديگري دانشمند و شده برگزيده ناسا
سرپرستي مريخ كره در را انسان كردن پياده پروژه حدائق
.است يافته دست چشمگيري پيروزيهاي به راه اين در و ميكند
كه ايراني فلسفه و علوم تاريخ در نگارنده تحقيقات طبق
سال در (سبزواري حكيم تا حكيم جاماسب از":عنوان زير
يكصد از بيش است شده منتشر و چاپ تهران در خورشيدي 1372
نداشتن با را خود علمي ابتكارهاي ايراني بزرگ نابغه
مجامع به بار نخستين براي علمي اوليه ووسايل امكانات
آنهاپايهگذار بيشتر كه داشتهاند عرضه جهان علمي
علوم دائرتالمعارف در آنان نام و جديدشده علمي اكتشافات
چنانكه).ميدرخشد هميشه براي و گرديده ضبط و ثبت بشري
بلخي محمد جلالالدين ارجمند آثار ترجمه نسخه هزار 250
منتشر و چاپ امريكا متحده ايالات در جاري سال در (مولوي)
(.است شده
فرهنگ نشر بند پاي حد اين تا كه ملتي والاي فرهنگ شيوه"
با حتي و است بشر نوع با مدارا و انصاف و انساني علوم و
شاعر و ميكند رفتار جوانمردي و مروت با خود دشمنان
:ميسرايد جان عمق از ارجمندش
است دانهكش كه موري ميازار
است خوش شيرين جان و دارد جان كه
(فردوسي)
طلب سواران خورشيد سايه
طلب ياران راحت و خود رنج
باش سرد زكين و مهر از شو گرم
باش جوانمرد خورشيد و مه چون
(نظامي)
كني آباد طاعت به اگر خانه صد
كني شاد خاطري كه نبود آن ز به
را آزادي لطف ز كني بنده گر
كني آزاد بنده هزار كه بهتر
(سمناني شيخعلاءالدوله)
:يا
است حرف دو اين تفسير گيتي دو آسايش
مدارا دشمنان با مروت دوستان با
كن خواهي چه هر و آزار پي در مباش
نيست گناهي اين از غير ما شريعت در كه
(حافظ)
ويژگيهاي يعني ايران ، روح و ايران: بولوسژ گفته به
اجتماعي و سياسي تحولات تمام از آن ، دائمي و اصلي اخلاقي
اين بر بيش و كم كه تاريكي لحظههاي.است جاودانهتر
كه تغييراتي و بودند موقتي و زودگذر بسيار گذشته كشور
ويژگيهاي خارجي سطح با فقط ديده خود به سرزمين اين
(1).داشته برخورد آن اخلاقي
تاريخ متلاطم درياي در عظيم صخره ايران ،
در فرانسوي دانشمند و سياستمدار و پژوهشگر دوگوبينو كنت
-1858) آسيا در وي سفرنامه سال سه به مربوط كه خود كتاب
:است نوشته چنين ايران درباره است (ميلادي 1855
و ملل كه پيروزيهايي و شده ايران سرزمين به كه هجومهايي
با همواره آوردهاند ، بدست كشور اين در خارجي اقوام
اين در خارجي فاتحين زيرا است ، شده روبهرو ناكامي
نابود و ميدهند دست از را خود نيروي زود خيلي سرزمين
معنوي آزادي و شخصيت به بتوانند اينكه بدون ميشوند ،
و كنند تجزيه را ايران است ممكن.سازند وارد آسيبي ايران
را آن نام حتي است ممكن.سازند جدا پيكرش از را قطعاتي
كه زيرا ماند ، خواهد باقي هميشه ايران ولي بگيرند ، آن از
اين به كه زماني هر من.بميرد نميتواند ملت اين "اصولا
امواج كه ميافتم خارايي سنگ آن فكر به ميانديشم ، ملت
و ميزند ضربت آن به و ميغلتاند سو هر به را آن دريا
باران و باد تا ميافكند ، ساحلش كنار و گوشه به سرانجام
كار به آن شكستن درهم براي را خود نيروهاي همه آفتاب و
وجود اصل در كه همچنان خارا ، سنگ همه اين با اما.برند
آن به كه عناصري شدت و زمان گذشت و ميماند باقي داشته ،
(2)."داشت نخواهند اثري آن نابودي در ميشوند حملهور
بشري علوم و فرهنگ كهن پيشتازان از يكي ايران
دارند نظر اتفاق جهت اين در جهان مورخان و محققان بيشتر
و فرهنگ مديون بشري تمدن و علوم پيشرفتهاي از قسمتي كه
و ميباشد آن از پس چه و اسلام از پيش چه ايران تمدن
بشريت پيشرفت در توجه شايان و ملاحظه قابل سهم ايران
.است داشته
اين ايران در جوانان تربيت و تعليم در توجه قابل مطلب
و راستي راه در همواره ميكرد وادار را آنها كه بود
فساد و بدي با مبارزه عمر ، سراسر در و بردارند گام درستي
در عالي تربيت و تعليم چنين يك.دهند قرار خويش آيين را
به كه يونان حتي نشد ، ديده شرقي كشورهاي از هيچيك
به بود گشته نائل تمدن و فرهنگ امر در چشمگير ترقيهاي
كه ميبينيم علت بههمين.نبود آشنا تربيتي چنين
اين نتوانستند گزنفون و افلاطون قبيل از يونان فيلسوفان
نيز و گذرند در آن تمجيد از و گرفته ناديده را موضوع
ناگزير را خود كه ميبينيم را يوناني مشهور مورخ هردوت
(3).ميبيند والا نكتهاي چنين به اعتراف از
ايرانيان:مينويسد يونان و شرق ملل تاريخ در آلبرماله
در كه بودند امتيازاتي و خصوصيات داراي تمدن و فرهنگ در
احراز باشكوه مقامي و موقع اقوام و ملتها ساير ميان
قوانين رعايت و راستي بودند ، متمدن قومي آناناست كرده
مشرق خاك بر چونميشد شمرده ايرانيان تمدن ويژگيهاي از
آرامشي و بردند كار به نسقي و ترتيب و نظم يافتند دست
اغماض و عفو و آوردند بوجود منظمي اداره و كردند برقرار
(4).بستند بهكار كار همه در را
خامه از كه است ايران فرهنگ شكوه نمودار بيان اين
چنين است بديهي.است كرده تراوش غيرايراني پژوهشگري
تمدنهاي بشر ، زندگاني تاريخ طول در توانست فرهنگي
برخلاف.نيست روشن آن جزئيات كه آورد بوجود را شكوفايي
شواهد باستان فرهنگي ميراث از بسياري رفتن ميان از
با آنها از حدي تا را ما كه دارد وجود فراواني تاريخي
اسكندر حمله با چه اگر ديگر عبارت به.ميسازد خبر
ايراني ماثر و مفاخر از بسياري باستان ايران به مقدوني
طريق از آنها از بسياري ولي گشت ، حريق و نابودي دچار
ماند مصون يونان به آنها انتقال و ديگر زبانهاي به ترجمه
نسلهاي و زمان آن مردم فرهنگ سراسر در يونان طريق از و
قرن در كه كتابالفهرست در ابننديم.گذاشت اثر بعدي
:مينويسد باره اين در شده تاليف هجري چهارم
از ايران به هجوم براي يونانيان پادشاه اسكندر كه زماني"
كسي او و شد بيرون نامند مقدونيه را آن روميان كه شهري
بود معمول بابل و فارس مملكت در كه را فديه گرفتن كه بود
پسر (هخامنشي سوم داريوش)دارا و نميدانست جايز و روا
يافته ، استيلا او قلمرو بر و رسانيد قتل به را داراشاه
ساخته سركشان و ديوان بدست كه كاخهايي و ويران را مدائن
بر كه را آن گوناگون ساختمانهاي و كرده خراب بود شده
بود شده كندهكاري و نقش علوم انواع تختههايش و سنگها
آتشسوزيها ، و خرابكاريها اين با و.نمود يكسان خاك با
در آنچه از و كوبيد درهم و ريخته بههم را آن هماهنگي
به و برداشته رونوشتي بود اصطخر خزينههاي و ديوانها
از پس و برگردانيد (مصر قديم مردم نام) قبطي و رومي زبان
به آنچه يافت ، فراغت نيازش مورد نسخهبرداريها از آنكه
آتش در بود ، آنجا ميگفتند ، كشنج آن به كه فارسي خط
طبائع و طب نجوم ، علم از را خود خواستههاي.انداخت
اموال و علوم از كه چيزهايي ساير و كتابها آن با و گرفته
و.داشت ارسال مصر به آورده بدست علما و گنجينهها و
دوران در ايران پادشاهان كه ماند هندوچين در چيزهايي
به و نموده نسخهبرداري حكيم جاماسب و زردشت پيامبرشان
را آنان جاماسب ، و زردشت پيامبرشان زيرافرستادند آنجا
كه بودند گفته و داده زينهار اسكندر رفتار و كردار از
از توانسته كه آنجا تا نيز او و بود خواهد وي با پيروزي
جهت اين از.كرد روانه خود شهر به ربوده كتابها و علوم
و شد پاشيده هم از و گذاشته اندراس به رو علم عراق در
مردم در و.رفتند ميان از و كرده پيدا اختلاف هم با علما
خود براي دسته هر و شده پيدا طرفداري و تعصب حالت
شهرت (سلوكيان دوره) ملوكالطوايف به و برگزيده پادشاهي
(5)".يافت
ايراني علوم علائم هخامنشيان كه ميشود معلوم بدينترتيب
نقوش و ميكردند نقش خود ساختمانهاي سنگهاي ديواره بر را
كه داشته علمي نگارهاي ايراني كاخهاي ديگر و تختجمشيد
جديدي پژوهشهاي نقوش آن راز و رمز از استفاده با بايد
عمل به باستان دوران در ايرانيان به مربوط علوم پيرامون
.آيد
:نمونه براي
صبحگاه در ثور (تاروس) فلكي صورت پيدايش قديم زمان در
كه هنگامي زمستان فصل نيمه در و بود بهار فصل آغاز نشانه
صورت ميگرفت قرار نصفالنهار در (اسد) لئو فلكي صورت
گاو و شير نقوش بنابراين.ميشد ناپديد مغرب در ثور فلكي
بوده اسد و ثور فلكي صورتهاي تمثيل از نموداري "دقيقا
.ميدهد نشان را (زمستان و بهار) سال نيمه دو كه
نقاط) كه را فلكي صورتهاي نقوش اين ايران شاه داريوش
پلكان كاخ بدنه بر (است شامل هم را فلكي صورتهاي ستارگان
ساخته ميلاد از قبل سال در 500 و تختجمشيد در آپادانا
.مارچ 1984 شماره تلسكوپ اسكاياند مجله صفحه 218.است
در باستان ايران رياضيات به مربوط بخش در الگود سيريل
به مقدوني اسكندر كه لطمهاي":است نوشته چنين باره اين
حتي آن اثر در كه بود عميق و بزرگ چنان ساخت وارد ايران
بتوان آنها روي از كه نماند باقي فرهنگي آثار اندازه آن
".برد پي قديم پارسيان و مادها رياضي دانش پايه به
:است آمده ايران ميراث كتاب در
منبع طرف اين به قرن شصت از حتي ديرباز از ايرانيان
هنر.گرديد بشر رشد و ترقي موجب كه بودند فنوني و افكار
علوم فلزها ، استعمال و استخراج كشاورزي ، ارقام ، نوشتن
خاور در همه فلسفي ، و ديني فكر آغاز و نجومي و رياضي
بدو از او سرداران و اسكندر حتي.است ايران همان نزديك
(6).شدند شاهنشاهي نظامات و تشكيلات مسحور ايران به ورود
به را يوناني فرهنگ رهگذر اين در يونانيان كه پيداست
و شرق فرهنگ جدايي و فاصله نتيجه در و دادند راه ايران
كهن ، دنياي فرهنگ و تمدن دو و رفت ميان از حدودي تا غرب
آسيا شرق جانب به يكديگر با همگام يونان و ايران يعني
.يافت راه
:منابع
1- JawaD.Boulos. Les Peuples et,
LesciviLisation sduTom 3. p 396
Prochorient.
ترجمه گوبينو ، دو كنت سفرنامه درآسيا ، سال سه از نقل -2
كتابسرا ، 1367 انتشارات انصاري ، هوشنگ عبدالرضا
مهرين مهرداد باستان ، ايران تمدن -3
ص 136 -ماله آلبر يونان ، و شرق ملل تاريخ -4
436-صص 437 تجددي ترجمه -نديم ابن الفهرست -5
و ايران فرهنگ صفا ص 444 ، (ايراني علم) ايران ميراث -6
ص 33 آن ، جهاني اثر
دارد ادامه
(ع)مسيح تولد جشن و ارامنه
الهورديان .م
عيسي زايش فرخنده هرسال ، دسامبر پنجم و بيست :جستارگشايي
آييني مراسم انجام با هرسال جهان مسيحيان.است (ع)مسيح
گرامي را حضرتش تولد مبارك ، روز اين رسيدن فرا آستانه در
ميشود ، برگزار تولد هنگام در كه مراسميميدارند
آن درد و رنج از تمثيلي واقع در و داشته نمادين جلوهاي
مراسم اين انجام با مسيحيان.است ناپايدار گيتي در حضرت
درهم (ع)مسيح جانكاه رنج با را خويش غم و اندوه نمادين ،
را بروني و دروني آرامش و نيكبختي به اميد و آميخته
.ميكنند آرزو
در مراسم اين به كوتاه نگاهي ميآيد ، پي از كه نوشتهاي
از برخي پيشينه به و داشته (جهان و ايران) ارمنيان نزد
پرداخته مسيحي پيش فرهنگ در يادشده آيينهاي و نمادها
به اميد با و فرخنده روز اين مناسبت به شادباش ضمن.است
زير نوشته است ، اديان همه هدف كه صلح و آشتي سراسر جهاني
: خوانيم مي را
زمستان در نه را نو سال مسيح حضرت تولد از قبل ارامنه
كه ميوه و محصول فراواني هنگام در تابستان در بلكه
استانهاي در (سپتامبر تا 9 آگوست ماه 11) از "تقريبا
سنتهاي كشور از قسمتي هر در و ميگرفتند جشن كشور مختلف
ميپختند را خودشان محلي غذاهاي و داشتند را خودشان محلي
در را آن و بود اول جاي در نان خوردنيها همه بين در ولي
فقط و بود گرد و درشت خيلي دانهاش كه گندمي از زمان آن
ميگذاشتند سفره سر در و ميپختند روئيد مي ارمنستان در
گندمشان محصول به بود نيز محصول خداي كه طبيعت خداي كه
.بدهد فراواني
شادي و جشن با را نو سال ارامنه مسيح ، تولد از قبل
طول روز چندين جشنها اين ميكردند ، برگزار فراوان
برنامه در ميشد ، برگزار كشور سران حضور در و ميكشيد
مسابقات تئاتر ، رقص ، دستهجمعي ، سرودهاي اجراي جشنها اين
.بود شاد برنامههاي ساير و اسبدواني ورزشي ، مختلف
پذيرفت كشور رسمي دين را مسيحيت جهان در كه ملتي اولين
بين بعدها و مسيح تولد از بعد سال 301 دربودند ارامنه
تغيير را نو سال و شد اعلام رسمي دين اروپايي ملتهاي
تاريخ دادند ، قرار نو سال مبداء را مسيح تولد و داده
بيان را صحيح روز كه مرجعي و نيست دقيق خيلي مسيح تولد
ميلادي دوم قرن از كه شواهدي روي از ندارد ، وجود كند
سالگي در 30 كه مسيح تعميد غسل و تولد جشن آمده بدست
تمامي ميلادي قرن 4 تا و است بوده ژانويه گرفته 6 انجام
ولي ميدانستند مسيح تولد و سال اول را ژانويه پيروان 6
تغيير دسامبر به 25 را آن روم كليساي "مخصوصا آن از بعد
.دادند
بود مهم خيلي مردم براي باستان روم در كه جشنهايي از يكي
دسامبر روز 25 در كه بود ميترا يعني آفتاب خداي جشن روز
شادماني با روم در "مخصوصا اروپا در كه ميشد انجام
و ميداشتند گرامي را روز آن و ميكردند روشن آتش فراوان
درخت تزئين كي از ولي نشد ، آن برگزاري از مانع مسيحيت
معلوم شواهد روي از و نيست مشخص "دقيقا شده معمول كاج
گذشته خيلي زمانهاي از و ندارد تازگي سنت اين كه شده
و كشت به زمان آن مردم توجه اثر در اين و است بوده
درختهاي زمان آن در. بود درخت دانستن مقدس و درختكاري
و ميآراستند را زندگيشان محل اطراف يا باغ يا باغچه
را كاجي درخت كه شد ، كاج درخت تزئين به محدود بعدها
آن شمعها و رنگارنگ تزئينات با و برده خانه به بريده ،
كودكان براي هم هدايايي كه شد رسم كمكم و ميآراستند را
بابانوئل.گذاشتند شده تزئين درخت زير در و كردند تهيه
به نيست معلوم كه است جشن روز اين سمبلهاي از يكي نيز
يقين به ولي است وابسته مسيحيت از قبل سنتهاي از يك كدام
را هديه والدين. آنهاست به هديه ودادن كودكان شادي براي
موءدب بچه سال عرض در كه ميكنند تشويق را كودكان و خريده
آنها براي را دلخواهشان هديه بابانوئل تا باشند خوبي و
آورده ، بابانوئل بلكه خود نه را هديه ميگويند و بياورد
تصوير يكهست نيز پدر يا نيكو مرد يعني لغت در نوئل
.است نيكي و خوبي سمبل كه افسانهاي
در موءمنش پيروان به را حضرت آن تولد و مسيحي نو سال
گفته تبريك ايران مسيحي ميهنان هم به و جهان نقاط تمامي
پيروان و ملتها تمامي تفاهم و موفقيت سلامتي ، آرزوي با
خداوند بندگان براي صلح و سعادت آرزوي و الهي اديان
.داريم را متعال
|