از فجر تئاتر سراسري جشنواره هجدهمين
ميشود آغاز بهمن بيستم تا هفتم
ايراني رمان زدن جا در
است؟ سرآمده "شعر" روزگار آيا

از فجر تئاتر سراسري جشنواره هجدهمين
ميشود آغاز بيستمبهمن تا هفتم
برپايي آغاز قبل روز چند تا كه حالي در :هنري گروه
مدير بود ، شده اعلام بهمنماه اول فجر تئاتر جشنواره
دليل باره در توضيحي هيچ بدون جشنواره اين عمومي روابط
بهمنماه تا 20 را 7 جشنواره اين دقيق زمان تغيير ، اين
.كرد اعلام
مسابقه ، از خارج مسابقه ، بخشهاي از گفتوگويي در ناصربخت
بخشهاي عنوان به جنبي بخش و بينالملل خياباني ، نمايشهاي
اين بينالملل بخش در:افزود و برد نام جشنواره مختلف
آلمان ، ايتاليا ، ازكشورهاي نمايشي گروههاي جشنواره
اجرا را خود نمايشهاي چين و فلسطين ، ارمنستان ، روسيه
مختلف كشورهاي هنري و فرهنگي مسئولان است وقرار ميكنند
.كنند جشنوارهسخنراني اين جنبي بخش در
هيات:افزود نمايشي هنرهاي مركز عمومي روابط مدير
نمايشي متن از 370 بيش بررسي از جشنوارهپس اين بازخواني
بخشهاي در شركت نمايشيبراي متن دبيرخانه ، 80 به رسيده
آنهابراساس ميان از كه كرده انتخاب را جشنواره اين مختلف
دربخش حضور براي برتر نمايش بازبيني ، 40 هيات راي
.شدهاند مسابقهپذيرفته
جشنواره هيجدهمين خياباني نمايشهاي بخش در وي گفته به
شركت ها شهرستان و تهران از خياباني نمايش فجر42 تئاتر
پاركهاي شامل تهران در 20نقطه نمايشها اين كه دارند
و شهر وپارك ملت چنار ، هفت لاله ، خيام ، ساعي ، دانشجو ،
هنر ، اميركبير ، تهران ، بهشتي ، شهيد دانشگاههاي باز محوطه
خواهند اجرا آزادي ، برج جنب و اكباتان شهرك تئاتر ، سينما
.داشت
حضور 33 از خود ارسالي خبر در همچنين عمومي روابط اين
اين:افزود و داد خبر مسابقه بخش در تهراني نمايش
كشنفلاح ، سعيد از متشكل انتخاب ، هيات سوي از نمايشها
مسابقه بخش در شركت براي آستانه مسافر حسين و تارخ امين
بخش شهرستاني منتخب نمايشهاي اسامي از هنوز.شدند معرفي
.است نشده دريافت خبري مسابقه
:از عبارتند مسابقه بخش نمايشهاي عنوان
كوشك عليرضا -نرودا پابلو يعقوبي ، محمد -فردا تا پس
ميخواست كه مردي دانشور ، داود -عيار و پاش گلاب جلالي ،
عيد كرمرضايي ، رضا -آدم مضحكه قصابيان ، محسن -بماند مرد
دريا ، باشب ، پسياني ، آتيلا -قجري قهوه عسگري ، امير -مرگ و
آبسالان ، يونس سيد -آسماني آبي ، عشق ، زارعي ، افشين -موج
،(مشروط)مخصوص راياني مهرداد -(مهرطوبي)هياهو و خشم
فتحعلي داود -كچل پهلوان نريماني ، كورش -آوينيون شبهاي
اگر باران مرادي ، كيومرث -سندباد سفر هشتمين بيگي ،
لباس خلج ، اسماعيل -بودم ملك من آبسالان ، آرش -بخواهد
جلال -بييقيني بامهاي بر باران فياضي ، رضا -جادوئي
مهرالسادات -درگاه به كشته پارسائي ، حسن -هذيان تجنگي ،
-سودا واپسين موسوي ، مسعود -خوبيه چيز زندگي ميرحسيني ،
دكتر -(عشق خط)-(عشق خط پيامبر)نسب ، احمدي حسين
گنگ خديوي راد ، ايرج -داكاپو آريا صادقي ، قطبالدين
دكتر -(ع)زينب حضرت ،(مشروط)سرچاهي حسن -برآورد فرياد
،(مشروط)رحمانيان محمد -فيروزآباد نهر عزيزي ، محمود
پري -پرنده شمس ،(مشروط)كياني حسين -در پنج خانه پنهان
نصرالله -پدر ،(مشروط)لرستاني شهره -عقرب در قمر صابري ،
فرزندان همه ،(مشروط)دژاكام امير -اسيد ،(مشروط)قادري
سيروس -است اسب باد ،(مشروط) ميمندينژاد شارمين -خورشيد
.كهورينژاد
ايراني رمان زدن جا در
دولتآبادي محمود با همشهري گفتگوي بر نقدي
طرف بني عزيزي يوسف
انجام دولتآبادي محمود با همشهري روزنامه كه گفتگويي در
مسايلي رسيد ، چاپ به آذرماه هشتم و هفتم روزهاي در و داد
از يكي به فقط اينجا در كه شد گذاشته ميان در وي با
.ميپردازم ايشان پاسخهاي
داستان تعريف" درباره پرسشي به پاسخ در دولتآبادي
محض ، و ناب ايراني معناي به داستان":است گفته "ايراني
ادبياتمان در نقل و حكايت صورت به ما كه است داستانهايي
امروزه داستاني ادبيات كه است اين امر واقع ولي.داريم
صد اين در كه اروپا قاره ادبيات از است آموزههايي ما ،
شدن نزديك و دنيا روند به توجه با و است شده ما جزو سال
اصراري ديگر يكديگر ، به فرهنگها و ملتها و قارهها
كدام و ماست به متعلق بخشها كدام كنيم تاكيد كه نيست
".ديگران به متعلق قسمتها
"اصولا و ميكنم درنگ پاسخ همين پيرامون و جا همين در من
به داستان ما گذشته ، در چرا كه ميكنم مطرح را پرسش اين
چرا.نداريم امروز اما داشتهايم محض و ناب ايراني معناي
ادبي گونههاي هنگام آن در -اعراب و ايرانيان -ما
از و "شب يك و هزار" داستانگويي سبك ،"حكايت" ،"مقامات"
سوي اين ويژه و خاص كه داشتيم عرفاني ادبيات بالاتر ، همه
ادبي "ژانر" و سبك هرگونه آفرينش از اكنون اما است ، جهان
ميگويد دولتآبادي كه طور آن "واقعا آيا ناتوانيم؟
به متعلق بخشها كدام كنيم تاكيد كه نيست اصراري ديگر"
نظر بهاست "ديگران به متعلق قسمتها كدام و ماست
و واقعيت از فرار نوعي مصاحبهشونده كلام اين در نگارنده
كه است نهفته خلاقيت در ناتواني به اقرار گونهاي
با.شدهاند آن دچار رماننويسان بويژه و داستاننويسان
تناقض در بعدياش صحبتهاي با دولتآبادي سخن همه ، اين
فرهنگ گفت ميشود من نظر به":ميگويد دولتآبادي.است
"مثلا را ايراني اثر يك چه آن اما.دارد بشري تعلق بشري
آن در ايران ملت روح ميكند ، جدا اندونزيايي اثر يك از
انعكاس ادبي و هنري اثر در كه است ملت يك روح.است اثر
ملتي هر قومي و جمعي وجدان از روح آن چون و ميكند پيدا
جا به روح آن فرهنگها ، شدن نزديك به توجه با برميخيزد ،
ادبيات در كه است باقي ملت هر نشانه عنوان به خودش قوت و
".هست تمايز و تفاوت خودشنشانه و ميكند پيدا انعكاس
كه اين به پاسخ در دولتآبادي محمود
اين در وي.ندارد پاسخي هيچ دارد ويژگيهايي چه ملي روح
را شما نظر مورد ويژگي اين ميكنم گمان":ميگويد باره
و قدرت نه فرصت ، نه من چون كرد ، جستجو آثار خود در بايد
و وسيع بسيار معناي اين بتوانم كه دارم را بلاغتش نه
".كنم (كذا) نظرمند را دربرگيرنده
چيست شما نظر مورد روح اين كه پرسيد دولتآبادي از بايد
كه است عيني پديده يك روح اين آيا ;دارد ويژگيهايي چه و
بيان را ويژگيهايش تا نداريد را آن بلاغت و قدرت شما
پندار پرداخته و ساخته ذهني موضوع يك كه اين يا كنيد
عيني مبناي "اصولا كه نداريم كاري دوم حالت با شماست؟
شماي اگر اول حالت در اما.است تصور يك "صرفا و ندارد
باشيد نداشته را آن بلاغت و قدرت ديار ، اين مطرح نويسنده
چه از كنيد بيان را رمان يك "ايراني روح" ويژگيهاي كه
اين آيا دهد؟ انجام را كار اين داشت انتظار ميتوان كسي
هم شما حتي كه است پيچيده و بغرنج قدر آن پديده
كنيد؟ ترسيم ديگران براي را آن ويژگيهاي نميتوانيد
او ديدگاه كه است دولتآبادي اوليه صحبت فقط من نظر به
يعني ميدهد ، نشان معاصر ايران در رماننويسي درباره را
آن خاص معناي به "ايراني رمان" به اعتقادي "اصولا ايشان
اغلب تنآسايي و آسانگيري از برخاسته نيز اين.ندارند
خلاقيت و نوجويي پي در كمتر كه است ايراني رماننويسان
گام كوبيده و صاف جاده در ميدهند ترجيح آنان.بودهاند
"ايراني رمان" آفرينش براي زحمتي و كوشش كمترين و بردارند
نامهاي برگرداندن با ميكنند فكر آنان.دهند خرج به
برخي از بهرهگيري با حالت بهترين در يا فارسي به فرنگي
.شوند مطرح جهان در ميتوانند غربي رماننويسي شگردهاي
بها آثاري به تنها جهاني و غربي ناقدان كه صورتي در
با و باشد آنها در نوجويي و خلاقيت از بويي كه ميدهند
از غربي رمانهاي خود وگرنه باشد متفاوت غربيان خود آثار
آثار از فرسنگها رماننويسي نوين شگردهاي و تكنيك بابت
جهاني ادبيات در ميتواند اكنون آنچه.جلوترند وطني
است ادبي نوين گونه حتي يا رماني كند باز جايي خود براي
منطقه هر خاص و نوين شگردهاي و تكنيكها ويژگيها ، كه
كه مناطقي "مسلماباشد داشته نهفته خود در را جغرافيايي
قويتر سخنسرايي و داستانسرايي قصهگويي ، فرهنگ داراي
كه شرطي به كنند ، عمل موفقتر ميتوانند باشند
آسانطلبي از و كنند همت قدري مناطق اين ابداعگران
.آورند روي كلمه كامل معناي به "خلاقيت" به و بپرهيزند
رمان از سنتزي -"مثلا -مبناي بر ميتواند خلاقيت اين
است كاري اين و باشد ما فرهنگي عظيم ميراث و غربي معاصر
و پرداختهاند آن به عرب نويسندگان از پارهاي كه
دست آن به پيش سال چندين لاتين امريكاي نويسندگان
رمان بر علاوه هماكنون دولتآبادي نظر برخلاف.يازيدند
لاتين ، امريكاي رمان دارد ، ساله دويست پيشينه كه غربي
معاصر ادبيات بر را خود مهر غربي رمان حتي و ژاپني رمان
ويژگيهاي ادبي ، گونههاي اين از يك هر.زدهاند جهان
متمايز غربي معاصر رمان از را آنها كه دارند را خود خاص
جهاني و غربي ناقدان اقبال با دليل همين به و ميسازد
جديدي حرف و سبك و شگرد و تكنيك چون ميشوند روبهرو
.دارند گفتن براي
ساليان طي ما ، همسايگي همين در برويم دوري راه چرا "اصلا
نويسنده حبيبي ، اميل همانند عرب نويسندگان از برخي گذشته
"مقامات" ادبي نوع از كوشيدند (وفات 1996) فلسطيني معاصر
اثر بر و كنند استفاده آن هنري روح از بگيرند ، الهام
نمايشنامه ، و رمان همانند غرب ادبي ژانرهاي با آن سنتز
از برخي كه آورند پديد جديدي عربي -ادبي گونهاي يا ژانر
از پارهاي.ناميدهاند "نمايشي حكايت" را آن ناقدان ،
آثار زبان و نثر از بهرهگيري با نيز مصري نويسندگان
جديدي كارهاي عرب ، كهن تاريخنگاران و عارفان و صوفيان
جمال را آثار نوع اين برجستهترين.دادهاند ارايه
.است نگاشته مصري نامآور و مبتكر نويسنده قيطاني
شكل و فرم در هم -نوگرايي به علاقهمند عرب رماننويسان
دست متنوعي تجربههاي به -زبان و محتوا در هم و رمان
سنگين بار -نيز فارسي زبان و -عربي زبان.يازيدهاند
روي به دراز ، ساليان طي كه ميكشد دوش به را گنجينهاي
نويسندگاني عرب ، دنياي در اكنون.است شده انباشته هم
را انباشته ثروت اين و گنجينه اين ميخواهند و آمدهاند
خود تمدن بحران و روزگار حساسيت آن ، كمك به و كنند زنده
جمال آن از عرصه ، اين در آزمونها بهترين.كنند بازگو را
و "اياس ابن" تاريخ كتاب نثر به توجه با كه است قيطاني
رمان يك ويژگيهاي كه نوشته رماني است ، داستاني شگردهاي
در "اياس ابن" كه است گفتني.دارد خود با را عربي
در بيهقي همانند جايگاهي عربي ، تاريخي نثر و تاريخنگاري
اين در كاري ايران در ما ، متاسفانه اما دارد فارسي زبان
ارايه ادبي عرصه در ديگرگون خلاقيتي يا و زمينه
.نكردهايم
و مولوي و سعدي و ابوالخير و حميدي و بيهقي و عطار اگر
دليل به مطرحاند جهان و ايران ادبيات در همچنان حافظ
يا گونه و زبان و سبك آناناست بوده ادبي ناب خلاقيت
عرضه جهانيان به را جهان جاي اين خاص ادبي گونههاي
به نميتوانند ادبي غولهاي اين فرزندان چرا.كردهاند
ديگرانند كار مقلد همچنان و يازند دست آنان درحد كارهايي
محمود كه است پرسشي اين مينهند؟ آنان راه در پاي و
آن به بايد ايراني معاصر رماننويسان ديگر و دولتآبادي
.دهند پاسخ
است؟ سرآمده "شعر" روزگار آيا
قرن 20 پايان آلمان در "شعر" وضعيت از گزارشي
كرده پيدا را كابوس حكم ناشران براي شعر كتابهاي چاپ
نميروند فروش:است
با است كرده منتشر كتابي آلماني شاعر "اولاهان" "اخيرا
به هفته چند ظرف كه "سپردني خاطر به سرودههاي" عنوان
است رسيده سوم چاپ
با:نوشت پيش سال انگليسي ، 175 مورخ مكاولي ، توماس
آن از.كند خالي را ميدان بايد ناچار به شعر تمدن پيشرفت
گاه كه طوري به كرده ، چشمگيري پيشرفت تمدن امروز تا زمان
سمت به افول روبه قرن اين در جهاني جنگ دو دليل به
از پس گفتن شعر" جمله.است يافته گرايش نيز وحشيگري
آلمان فلسفه در از 1945 پس "است وحشيگري از نشان آشويتز
بعدها آدورنو دبليو تئودور چه اگر.ميشد تلقي مهم بسيار
مدتهاي تا آلمان در شعر اما كرد ، اصلاح را خود گفته
تصاوير كه كند رها ترديد اين از را خود نميتوانست مديدي
.ميشمرند ناچيز دوانده ريشه جهان در كه را وحشتي شاعرانه
بياعتنايي با شعر كه ميرسد نظر به عوض در امروزه
به گروهي رسانههاي و مصرفگرايي غوغاي در.روبهروست
سكوت و تمركز به كه نيازي به توجه با شعر كه ميرسد نظر
حكم ناشران براي شعر كتابهاي چاپاست افتاده مد از دارد
از شاعران چون و نميروند فروش:است كرده پيدا را كابوس
به چشم هميشه كنند ، معاش امرار نميتوانند شعر سرودن راه
مبالغهاي منفي نكات اين البته.دارند فرهنگي يارانههاي
به جايي در گروهي آلمان در كه نيست شبينيست بيش
بار سه گذشته سال چهار در.نپردازند خواني شعر
به باخنر جورج جايزه يعني كشور ادبي جايزه مهمترين
شعر آسمان ستارگان وقتي و.است گرفته تعلق واقعي شاعران
مجموعههاي انزنبرگر مگنوس هانس يا رامكورف پيتر مثل
.ميشوند روبهرو عموم استقبال با ميكنند چاپ جديدي
(لند راين شهر -متولد 1946) اولاهان مثل نويسندهاي هيچ
مجموعههاي.است نشده شعر كتابهاي بازار يافتن رونق باعث
فراون اونزوي گاليلو تا (1981) هرزاوبركوف از -او اشعار
بااين او اشعاررفتهاند فروش نسخه يك 40000 هر -(1997)
روحيه از عاري هرگز اما است برخوردار برتري تكنيك از كه
شعر هميشگي مايههاي او سرودههاي.نيست نشاط و سرزندگي
طبيعت ، چشماندازهاي فصلها ، عشق ، :دارد خود با را
زمينيشان زبان با او اشعار.مرگ و گردون ناپايداري
اغلب و روزمره زباني ميكنند ، جذب خود به را خواننده
افتخارآميز سنتهاي از پيروي ضمن اولاهان.خودماني بسيار
شعر شعر ، سرودن درمورد و ميگيرد سخره به را آنها شعر
دارد نام "مواج جملههاي" كتابها اين از يكي.ميسرايد
سمت به ميانديشد ، مكاولي توماس كه آنگونه تمدن آن در كه
، ميشود ناشناختهاي سواحل عازم و ميكند حركت دريا
و ميشوند كوچكتر و كوچكتر ;سرميگذارد پشت را شاعران
ديد ، ميتوان را آنها" ميكنند خداحافظي جامعه از وقتي
همچون مواج جملههاي /ميدهند علامت هنوز كه تنها ، و تك
."پرچمها و كلاهها
شده ، فراموش شاعران از رقتانگيز تصوير اين دنبال به حال
از تا است مشعلي همچون كه است آورده كتابي اولاهان
سرودههاي" كتاب اين نام.كند جلوگيري شاعران شدن ناپديد
ديده خودش از شعر يك حتي آن در وگرچه است "خاطرسپردني به
سوم چاپ به هفته چند ظرف:موفق است كتابي اما نميشود
در 800 را آلماني شاعر سرودههاي 122 اولاهان.است رسيده
تا ويد واگل در وان والتر از است گردآورده گذشته سال
چند بجز و نيست بديع خيلي اشعار انتخاب.باخمن اينگبورگ
در را شاعران مشهورترين سرودههاي معروفترين استثناء ،
هاينه ، هولدرين ، شيلر ، گوته ، گريفيوس ، مثل دارد ، خود
.بن و ريلكه برخت ، هولشاف ، -دراسته فونتانه ، موريكه ،
به كه اشارهاي و ;است افزوده مفيدي يادداشتهاي اولاهان
ضمن در و اوست دقت از نشان ميكند اينترنت شبكه آدرسهاي
عصر كودكان به كه است امتيازي شوخي به و "تلويحا
خواندن كتاب به زيادي عادت كه كودكاني ميدهد ، كامپيوتر
.ندارند
است درخواستي گرفته ، صورت كه مفيدي آشكارا و بديع كار
ميخواهد آنان از اولاهان:دارد خوانندهها از كتاب كه
درخواست از نمونهاي ".بخوانند وبلند كنند حفظ" تا
ببينيد تا بخوانيد را اشعار اين":كه است چنين نويسنده
لمس را آنها صامتهاي و مصوتها تا نابچيست ، شعر كه
".كنيد
است خواني شعر سنت به دلپذير برگشتي خواستار گلچين اين
.دارد باور را كهن شعر ماهيت كه ميدارد اعلام "موءكدا و
سرودههاي" هزاره ، پايان واقع در و قرن پايان در
گنج نشانگر "خاطرسپردني به
ميخواهد ازخوانندگانش كه است متوسط طبقه سنن از پنهاني
وان كلاوس وقتي اينها ، بر افزون.كنند حفظ را آنها تا
و بن سابق وزراي از يكي و هامبورگ سابق شهردار دوهناني ،
اعتراف كتاب موءخره در درسي كتابهاي معروف نويسنده نيز
با كه است اشارهاي "است شعر عاشق هنوز" كه ميكند
سال آستانه در ظاهر به.دارد همخواني اجتماعي موازين
بلكه ندارد ، شعر گذاشتن كنار به گرايش تمدن 2000 ،
.كند بازگشت آن سمت به باز آغوش و اشتياق با ميخواهد
هيبر يوخن :نوشته
خاني قليچ محمدرضا :مترجم
دويچلند مجله سپتامبر 1999 و آگوست شماره :منبع
|