اصول؟ يا بقا :جديد هزاره پرسش
قدرت وتقسيم سياسي تكثر

اصول؟ يا بقا :جديد هزاره پرسش
آينده و حال به نگاهي ;ملل سازمان
نعيمي وحيدرضا
عميق تاسف و اذعان كوتاهي اين به ملل سازمان جانب از"
كوفيعنان كه بود جملهاي اين ".ميكنم ابراز را خود
در جاري سال آذرماه پاياني روزهاي در ملل سازمان دبيركل
ملل سازمان سهلانگاري به راجع گزارشي انتشار به واكنش
برزبان رواندا در نفر هزار صدها كشتار از جلوگيري در
آن جريان در كه رواندا در سال 1994 هولناك نسلكشي.آورد
دهنده نشان شدند ، قتلعام غيرنظامي نفر هزار هشتصد حدود
و سو يك از ملل سازمان در سياسي رهبري و اراده نبود
خون حمام اين از جلوگيري براي نياز مورد امكانات فقدان
.بود دهشتناك
هدايت مسئوليت خود عنان كوفي زمان آن در روزگار قضاي از
گزارش و داشت برعهده را ملل سازمان صلح پاسداري عمليات
پطروس به اطلاعرساني در اهمال سبب به "صريحا يادشده
شوراي يادشده گزارش.دانست مقصر را وي وقت ، دبيركل غالي
و تجهيزات فاقد صلح پاسدار نيروهاي گسيل علت به را امنيت
در و شناخت مقصر فاجعه اين با مقابله جهت كافي اختيار
انتقاد نيز بلژيك و آمريكا كننده تضعيف نقش از حال عين
.كرد
رغم به هوتو تندرويان دست به توتسي اقليت گسترده كشتار
.گرفت صورت ملل سازمان آبي كلاه سرباز حدود 2500 حضور
تشكيل را يادشده نيروهاي اعظم بخش كه بلژيكي نيروهاي
شدند خارج رواندا از تلفات نفر دادن 14 از پس ميدادند ،
نيروهاي كانادايي فرمانده.كردند كمك بحران تشديد به و
، ماموريت از بازگشت از پس كه گزارشي در مزبور
عامل را جهاني سازمان براين حاكم كننده فلج ديوانسالاري
كرد خاطرنشان خود نامه در دالر.دانست هولناك جنايت اين
را صلح از پاسداري عمليات كه سال 1956 از ملل سازمان
.است نگرفته عبرت درس گذشته ازرويدادهاي هرگز كرد ، آغاز
عاليرتبه مقامات واكنش نحوه از رواندا وضع بررسي گزارش
در دالر كه هشدارهايي به كوفيعنان جمله از ملل سازمان
توتسيها نسل انقراض براي هوتو افراطيون آمادگي مورد
.كرد انتقاد بود ، داده
ضعف به ملل سازمان كه بود ماه يك ظرف در بار دومين اين
يك.كرد اعتراف خود ازصلح پاسداري عمليات هدايت و مديريت
كه شد منتشر نيويورك مقر در ديگر گزارشي ازآن ، پيش ماه
از جلوگيري در ملل سازمان ناكامي به "شخصا عنان آن در
شهر در سال 1995 در مسلمان نفر از 7000 بيش قتلعام
.كرد اعتراف بود ، شده اعلام امن شهر كه دربوسني سربرنيتسا
فاقد نيروهاي گسيل علت به را امنيت شوراي نيز گزارش اين
.داد قرار انتقاد مورد كافي اختيار و تجهيزات
قرن دهه واپسين در كه هولناك و غمانگيز رويداد دو اين
از پس ملل سازمان داد نشان گرفت ، صورت دوم هزاره و بيستم
و توانايي از هنوز آن ، تاسيس از قرن نيم از بيش گذشت
مناطق در ازصلح پاسداري عمليات هدايت جهت لازم كفايت
اول وهله در چيزي چنين شايد.نيست برخوردار جهان خطرناك
ملل ساختارسازمان اينكه به توجه با ولي.باشد تعجبآور
الزامات فاقد است ، غيرنظامي اداري ساختار يك "اصولا
.است زده بحران مناطق در خصوص به عمليات قبيل اين مديريت
رخ همه از بيش ماموريتهايي در "خصوصا ناتواني اين
براي اهميتي فاقد ميكند احساس آمريكا كه مينماياند
پيدا آن در ضعيفي حضور نتيجه در و است آن ملي منافع
به.ميسپارد خود همپيمانان ديگر به را آن يا ميكند
وتو حق داراي كه دائم عضو پنج و امنيت شوراي تركيب علاوه
در را عاجل تصميمگيري هرگونه كه است گونهاي به هستند ،
.ميكند زمينگير را عمليات و غيرممكن "عملا خطير مواقع
قاطع اقدام با روسيه دائمي مخالفت هرزگوين و بوسني در
اصلي عوامل جمله از صربها كشتار از جلوگيري جهت نظامي
در كه بود جمهوري اين در مستقر آبيهاي كلاه بلاتكليفي
ابعاد.شد منجر نيز آنان از گروگانگيري به حتي مقطعي
زماني را كشور دو اين در صلح از پاسداري عمليات ناكامي
ملل سازمان عمليات با را آنها كه كرد درك بهتر ميتوان
عراقي اشغالگر نيروهاي راندن بيرون براي آمريكا رهبري به
اين از تسليحاتي بازرسي اعمال آن دنبال به و كويت از
رهبري به ائتلافي نيروهاي برخورد شدت.كرد مقايسه كشور
ملل ، سازمان مجوز داراي عمليات تاريخ در شايد آمريكا
جنوب و شمال در ممنوع پرواز منطقه اعمال باشد بيسابقه
سماجتي با هنوز انگليس و آمريكا كه است مواردي جمله از
صدد در انسكام انحلال رغم به و ميفشارند پاي برآن غريب
جديد طرحي قالب در عراق تسليحاتي بازرسي عمليات پيگيري
تصويب به امنيت شوراي در زني چانه ازمدتها پس كه هستند
بر فشار تداوم منتقدان از چين و فرانسه روسيه ، رسيد
دادند ترجيح امنيت شوراي اخير قطعنامه در كه هستند عراق
.دهند ممتنع راي
كه بود امنيت شوراي دائم اعضاي همگاني اراده فقدان همين
در صرب نيروهاي عليه نظامي بازدارنده عمليات از مانع
"راسا ناتو كه رساند جايي به را كار "نهايتا و شد كوزوو
وارد امنيت شوراي آن راس در و ملل سازمان زدن دور با و
در زانو به را صربستان مستمر هوايي عمليات طي و شد عمل
.سپرد ملل سازمان به را كوزوو اداره وظيفه "بعدا ولي آورد
كه بوسني تلخ واقعه از جهانيان تلخ خاطره بيترديد
باشد ، صربها جنايات نظارهگر فقط توانست ملل سازمان
هوايي عمليات از حمايت براي را بينالمللي و عمومي افكار
.كرد آماده ناتو
در سازمان اين به بيتوجهي به نسبت عنان بعدي انتقاد
آن واقعيت.نداشت گوششنوايي كوزوو در ناتو عمليات جريان
شده افزوده آن اعضاي و ملل عمرسازمان بر آنكه با كه است
.ميشود كاسته جهاني سطح در آن تاثيرگذاري از است ،
درشوراي زيادي حد از بيش قطعنامههاي معتقدند بسياري
متناسبي نتايج "عملا كه ميشود صادر عمومي مجمع و امنيت
راه نيز طولاني سخنرانيهاي و جلسات.ندارد همراه به را
دائمي اعضاي چرا كه اساسي پرسش اين.است نبرده جايي به
سرخود صلح و جنگ مسائل مورد در ميتوانند امنيت شوراي
از 180 بيش تمام براي را خود تصميمات و بگيرند تصميم
.پابرجاست هنوز بدانند ، الزامآور عضو كشور
دارد ادامه
قدرت وتقسيم سياسي تكثر
(آخر بخش) دانشگاه استاد قادري دكترحاتم با وگو گفت
در متنوعي آدمهاي اينكه تا فرديتها تكثر بله :همشهري *
ميتواند ايران.است مهم باشند دنيا مختلف حوزههاي
تحويل را خاصي هويت ميتواند ولي بپذيرد ، را قدرت تقسيم
همه وقتي ميرسد نظر به.بدهد متنوع و متكثر جهان اين
را قدرت بايد كه است امر اين به معطوف تاملات و توجهات
از مجزا هويتي كهداشتن برسد نظر شايدبه كنيم ، تقسيم
آنجا به غربي بشر بدانيم اگر اما نباشد ، ما مشكل غرب
كه است محتاج چقدر وميداند پذيرفته را تنوع اين و رسيده
اين در را خودش و ببيند را ديگر فرهنگهاي و تمدنها
مجزا هويتي اهميت به كند مشاهده متكثر و متنوع آيينههاي
.ميبريم پي قدرت تقسيم مسئله پذيرش عين در غربي هويت از
اين ميرسد نظر به بياييم؟ كنار طور چه دغدغه اين با
شايد ولي باشد ، داشته ربط شما قبلي جوابهاي به سئوال
.كنيد اشاره جديدي نكات به زمينه اين در بتوانيد
بحث انتهاي در كه مسئلهاي از را شما پاسخ :قادري دكتر *
آغاز تازه شايد جا اين گفتيد كه ميكنم شروع كرديد اشاره
يا و نيچه و ماركس ياد به مرا جمله اين.باشد شدن انسان
اگر ميكرد فكر ماركس.انداخت او از قبل و دكارت حتي
حيات تاريخ اصل وارد انسان تازه شود ، برپا مطلوبش نظام
چيزي آن يعني مينامد ، تاريخ پيش را آن از قبل ميشود ،
.است تاريخ ماقبل كه
در را مناسبتري فضاي بتوانيم اگر كه ميپذيرم البته
بهتر يا انسانيت از نويني تجربه به كنيم ، ايجاد جامعه
حال به تا كه انسانيت از جديدي مرزهاي به بگويم است
طول در ما گفتم "قبلا كه همانطور.ميرسيم مانده ، مغفول
از اقتدارطلبانه و سو يك از تسليمطلبانه گرايشات تاريخ
از برخي بود نداده اجازه كه داشتيم قدرت به ديگر سوي
اين از اموري و مدارا تساهل ، آزادي ، به مربوط مرزهاي
.شوند روشن و آشكار -ما سنتهاي و آيات براساس حتي -قبيل
از برخي اينها شوند ، تجربه جا يك بايد هم امور اين
اشاره امور اين به مبنا براين.هستند قضيه ديني قلمروهاي
بگذاريم ، غرب پاي ماپاجا نميبينم لزومي "اصلا كه كردم
هم ما پس كردند ، متكثر را قدرت آنها اگر بگويم نميخواهم
.كنيم اعمال جامعه در همانگونه و كنيم متكثر را آن بايد
جايگاه بايد ما است ، بدي تقليد كار اين ميكنم فكر
به تصنعي شان و جايگاه اين البته باشيم ، داشته را خودمان
.نميآيد دست
و شويم جديد معرفت فرايند وارد نقادانه ديدي با بايد ما
مورد را گذشتهمان اجتماعي سياسي ، حيات و گذشته معرفتهاي
تا و است مناسبي تركيب تركيبات ، ايندهيم قرار نقادي
مجدد تمدنسازي بحث نميتوانيم نشويم ، آن وارد كه موقعي
تركيبات اين وارد اگر اما.باشيم داشته نويني حضور و
...و معنوي اجتماعي ، سياسي ، خاص اشكال ميتوانيم شويم ،
.باشيم داشته هم دنيا براي خودمان ، براي تنها نه
داشته جديد مرزهاي و جديد افقهاي دوباره ميتوانيم ما
سو يك از گذشتهمان به نظري نقاديهاي نيازمند ولي باشيم
به هستيم ، ديگر سوي از غرب به نسبت نقادانه ديدي داشتن و
به بايد سياسي و فرهنگي اقتصادي ، اجتماعي ، تحولات علاوه
نوع اين براي مناسبي اجتماعي وجه كه باشد گونهاي
معايب از بخشي ميتوانيم حاضر حال دركند فراهم نگرشها
يعني ببينيم ، را حكومت و قدرت راجعبه غربي مباحث
كاستيهاي و كم و نقايص به و كنيم نگاه لاك به ميتوانيم
به او اينكه دليل بفهميم ميتوانيم ببريم ، پي او انديشه
طور اين اجتماعياش فضاي كه است اين نكرده توجه دمكراسي
براساس بايد حكومت ميگويد قدرت شكلگيري درباره او.بود
ديگران و فوكو ميشل مثل كساني هم او از بعد.باشد رضايت
را اينها همه ميتوانيم ما گفتهاند ، سخن قدرت درباره
نظرات اين و بياييم در ذهني حالت از كه شرطي به ببينيم ،
نظريات اين كه دهيم اجازه بعد و كنيم نظريه به تبديل را
.شود عيني و نظري جديد اشكال به تبديل
خواهد قرار گفتوگو مورد دوباره خواهناخواه ما نقدهاي
اگر است ، گرفته قرار گفتوگو مورد هم الان چنانكه گرفت ،
را مناسب معنايي توليد باز امكان بپردازيم آن به عالمانه
كه نداريم چارهاي هيچ نپردازيم آن به اگر و داشت خواهيم
به ديگر سوي از و داخلي عقبماندگي و سطحيت به سو يك از
.بياوريم روي خارج از عبث تقليد
ميآيد ، ميان به مدني جامعه از سخن وقتي درغرب :همشهري *
مطرح آن كنار در بوده ، مهم هميشه كه سرمايه امنيت مسئله
به حوزهاي آن در كه است جامعهاي مدني جامعهميشود
كند ، ايجاد فاصلي حد خصوصي حوزه و دولت بين كه آيد وجود
نسب غرب مثل فرهنگي موءلفههاي از مدني جامعه كه ميبينيد
غرب فرهنگ در سرمايه و اقتصاد امنيت مسئله همين.ميبرد
نكته اين موءيد شود ديگر مسائل فداي نميتواند وقت هيچ
مايهدار و جدي مهم ، بسيار امر يك دين هم ايران در.است
از باشد خواسته كه كسي هر من نظر به و است ريشهداري و
و قدرت تقسيم از باشد خواسته كه هركسي كند ، صحبت آزادي
و معرفتي مهم مسئله اين نميتواند كند ، صحبت مدني جامعه
سمت آن به را ما همه ، اينبگيرد ناديده را فرهنگي
و آزادي از جديدي مدل بايد بالاخره كه ميكند راهنمايي
جديد مدل اين ميكنيد فكر.دهيم ارائه قدرت تقسيم مسئله
غرب در قدرت تقسيم مسئله با كجا تا و دارد ويژگيهايي چه
دارد؟ تفاوت و تمايز و منافات
و دين نسبت "فرضا دقيقي نسبتسنجي ما تا :قادري دكتر *
بحثهاي و اقتصادي قدرت توزيع سرمايهداري ، و دين آزادي ،
باشيم ، نداشته مالي و پولي سياستهاي و صنعت راجعبه جديد
باشيم نداشته را لازم اطلاعات مسائل اين مورد در ما تا
مورد را خودمان موءلفههاي تا ،(شده كار و نظري اطلاعات)
كدام است ، قبول مورد آنها از يك كدام كه ندهيم قرار سنجش
بايد "موقتا را يك كدام باشد ، قبول مورد نميتواند يك
ارائه جديدي الگوي بتوانيم كه است بعيد بگذاريم؟ كنار
بكنيم بخواهيم كاري هر ما كه ميپذيرم را اين من.بدهيم
در كنيم ، روشن دين با را نسبتسنجيهايمان كه ناگزيريم
نسبتسنجي ميخواهيم بار يك ولي.ندارم ترديدي هيچ اين
وضعيت در ببينيم ميخواهيم بار يك دهيم ، صورت دين با را
.ميگذرد چه جامعه عرف
از قبل كرديم ، اشباع دين از را جامعه ما ميكنم فكر من
نبود سئوال مورد ديني محفوظات بودم دانشجو وقتي انقلاب
.است سئوال مورد ديني محفوظات دانشگاه سطح در امروزه ولي
مطبوعات آزادي (ميكنند فكر بعضيها كه همانطور) دليلش
و ديني تجربه دليل به تحول اين نيست ، چيزها جور اين و
كه ناگزيرند همه معنا بدين ماست ، ساله بيست حكومت
ديگر طرف از ولي كنند ، روشن دين با را نسبتسنجيهايشان
جاي ايران درآينده دين از ما سنتي قرائت كه ميدانم بعيد
آن كه است اين بر تصورم.دهد اختصاص خود به را گستردهاي
.ميشود پيدا ديگري قرائتهاي و شد خواهد استحاله قرائت
اگر هستيم ، آن مقدماتي كارهاي انجام حال در هماكنون
بعدي نظرات ميتوانيم موقع آن رود پيش خوب نسبتسنجيها
و آرماني حالت مقدار يك الان والا بدهيم مدل راجعبه
يا داريم واحد قرائت "اصلا آيا اينكه.دارد يوتوپيايي
باشد؟ برجستهتر ميتواند آن از زوايايي چه متكثر؟ قرائت
داشته ميتواند اينجا در نقشي چه افراد قدسي ديني تجربه
نسبتسنجيهايمان بايد اول.است بحث محل همه اينها باشد؟
باقي آن از لوازمي چه ببينيم آن از بعد ببريم پيش را
مهاجمات و خوردنها محك اين دل از چيزهايي چه و ميماند
بعد تا بيايد بيرون استحكام با و طراوت با ميتواند
موقع آن.نداريم چه و داريم اختيار در چه كه ببينيم
.كنيم جديتري بحث مدلسازي و الگوسازي راجعبه ميتوانيم
بحث موضوع آخرين به ميخواهم دكتر آقاي:همشهري *
نظر بهاست جديد جهان نخبگان با قدرت رابطه كه بپردازم
فوكو و راسل تا گرفته نيچه از آنها ، از خيلي كه ميرسد
براي قدرت مسئله يعني داشتند ، برخورد مسئله اين با همه
از خيلي ميكنم فكر من.است بوده مشكل و معضل يك آنها
نظر بهبرميگردد بشر اخلاقي ماهيت به دغدغهها اين
اخلاق فلسفه و سياسي فلسفه بين تنگاتنگي رابطه ميرسد
.دارد وجود
كه تمايزي كردم اشاره "قبلا كه همانطور:قادري دكتر *
موضوعيت از ديگر امروزه ميكردند ، فكر پوزيتويستها بعضي
داشته اهميت همچنان برخي براي اگر حتي يا نيست ، برخوردار
ارتباط ايران خود در و غرب در متفكرين از برخي باشد ،
تنگاتنگ يكديگر با را اخلاق فلسفه و سياسي فلسفه
ميخواهد كه سياسي فلسفه و است درستي حرف اين.ميدانند
كند ، استفاده كلاسيكها تعبير به يا نبايدها و بايدها از
اخلاقي شكلبنديهاي و اخلاقي احكام به خواهناخواه
فلسفه به نسبت جدي نقادي همان بايد ما معتقدم.ميپردازد
و ارسطويي بسيار كه باشيم داشته خودمان اخلاق نظري
است ، يوناني و ارسطويي اينكه خاطر به فقط نه است ، يوناني
با كامل انطباق قابل ديگر امروزه كه خاطر اين به بلكه
و انديشهها از جديد چارچوبهاي اين در.نيست جديد فضاهاي
پايههاي همان به را انسان نميتوانيم ما جديد مكاتب
چه جامعه در ميرسد نظر به اينكه ديگركنيم تبديل سابق
معرفتي امكانات و شرايط به نسبت اخلاق چه قدرت ، خود
شكلهاي مرتب مختلف ، موءلفههاي يعني جامعه ، تكنولوژيكي
را اين.ميشوند توليد و ميگيرند خودشان به خاص
بگيرم ، بيپايه "كاملا نسبيگرايي يك معناي به نميخواهم
زندگي ميليوني هشت شهر يك در شما وقتي كه بگويم ميخواهم
استفاده تلويزيون مثل رسانهاي از وقتي و ميكنيد
و زيباييشناختي چارچوبهاي بايد خواهناخواه ، ميكنيد ،
و روستايي نگاه يك كه كسي آن با متفاوت شما اخلاقي
جز هيچكسي عمرش تمام در كه زني "مثلا و دارد عشيرهاي
زيبايي ، جا اين در "طبعا.باشد نديده ، را محرمش مردهاي
ما يعني.ميكند فرق فمنيستي بحثهاي و جنسيت بحث
و توليد بزنيم ، محك و رقم را اينها نو از كه ناگزيريم
ميدهد پاسخ كدامها ببينيم بعد و كنيم نسبتسنجي و معنا
.نميدهد پاسخ كدامها و
|