|
ماكياولي سياسي فلسفه اصول
(آخر بخش) ماكياولي سياسي انديشه
كه است معتقد و داند مي بد را انسان طبيعت ماكياولي*
باشند جنگ آماده يا و جنگ حال در بايد هميشه انسانها
انديشه بررسي به كه حاضر مقاله اول بخش :اشاره
نظرتان از گذشته شنبه سه بود ، روز پرداخته ماكياولي سياسي
. گذشت
ماكياولي سياسي فلسفه اصول
در ولي نيست مدرن فيلسوف خود كه حال عين در ماكياولي
جديد عصر به را وسطي قرون كه ميماند را پلي نقش حقيقت
.ميدهد ارتباط
او انديشه در ساختاري واژه كليد چند ارتباط اين در
.يافت ميتوان
كشور نيروهاي اتخاذ و نظم بقاء براي عاملي جنگ -1
از نيمي.است جنگ مفهوم ماكياولي واژههاي كليد از يكي
فرماندهان وضعيت و ارتش سپاه ، جنگ ، درباره او نوشتههاي
.ميباشد نيروها و
اين علت":ميجويد آدمي طبيعت در را جنگ بنيادي علل او
چيز همه كه است ساخته چنان طبيعتآدمي كه است آن پديدار
كسب خواهش چون نمييابد ، دست چيز همه به ولي ميخواهد را
دارد آنچه به آدمي.است كسب توانايي از بزرگتر همواره
سرچشمه اينجا از سرنوشت شدن دگرگونبود نتواند خرسند
و باشند داشته بيشتر ميخواهند گروهي چون و ميگيرد
و دشمني بدهند ، دست از دارند آنچه ميترسند ديگر گروهي
".ميشود پيدا جنگ
:ميداند دسته دو را جنگ بروز عوامل او
براي و جاهطلبي سر از كه جمهوري دولتهاي و شاهان -1
.مييازند دست آن به خود قلمرو توسعه
شوند مجبور ديگر جنگ يا گرسنگي براثر قوم يك كه جنگ -2
به نتيجه در و نمايند پشت وطن به خود كودكان و زنان
حكومت آنها به اينكه براي نه كنند ، حمله تازه سرزمين
سكونت محل از را آنها ساكنان كه منظور بدين بلكه كنند
در و درآورند خود تصرف به را آنجا و بكشند يا برانند
.(ص 214 گفتارها).كنند اختيار سكونت آنجا
:ميداند لازم را چيز سه جنگ در موفقيت براي او
نيك بخت -خردمند 3 مردمان -مقتدر 2 و بزرگ سپاه -1
را فصل سه شهريار در باشيم داشته او كتاب در سيري اگر
هر معايب و مزايا از و است داده سپاه گونههاي به اختصاص
.ميراند سخن كدام
.دارد دين نقش درباره عقايدي همچنين او
تمدن ستون ضروريترين دين -1
سر به توحش حال در روميان كه ديد "پومپيليوس و نوما"
به مسالمتآميز طريق از را ايشان گرفت تصميم ميبرند
برد پناه دين به هدف اين به دستيابي براي دهد سوق مدنيت
گفتارها ، ).است تمدن ستون ضروريترين دين بود دريافته چون
(اول كتاب فصل 11 ،
كشور رفاه و آباداني براي عاملي دين -2
آبادي علل مهمترين از يكي ساخت رايج روم در نوما كه ديني
و ميگيرد نشات خوب قوانين دين از چون.بود كشور رفاه و
ميشود سبب بختي نيك و ميآورد ببار بختي نيك خوب قوانين
.بيانجامد خوب نتايج به كارها همه كه
دست ميتوان صورتي در تنها پيروزي به ميدانستند..."
اعتقاد و كنند تقويت را سربازان پايداري اراده كه يافت
گفتارها ، ) ".است هدف اين به رسيدن وسيله بهترين ديني
.(فصل 15 اول ، كتاب
دين از سپاهيان دل در اعتماد ساختن جايگزين براي مردمان
.(فصل 33 دوم ، كتاب گفتارها ، ).ميكردند استفاده
را آنميكند توجه هم دين به احترام عدم به همچنين او
ايتاليا موجود وضع و دانسته كشور يك تباهي و سقوط مايه
.ميداند روند اين از ناشي را
تشريفات به بيحرمتي كشور يك تباهي و سقوط نشانه بدترين"
.(فصل 12 كتاباول ، گفتارها ، ) ".است ديني
مصلحت و ضرورت -3
تا است معتقد و ميداند انسان پيشرفت عامل را ضرورت او
.نميآيد پديد هرگز چيز آن نشود درك چيزي وجود ضرورت
فقر و گرسنگي سبب به و ميشوند خوب قانون سبب به آدميان"
طبق بر و ميكشد پيش را دولت مصلحت بحث همچنين او ".ساعي
كه چند هر.ميكند رفتار هرگونه به مجاز را دولت اصل اين
فداي نبايد هرگز كه است امري حقيقت كه است معتقد خودش
.كرد مصلحت
قدرت -4
معرفي عريان قدرت تئوريسين را او انديشمندان از عدهاي
او كه چند هر نميباشد درست اين كه حالي در.كردهاند
اين ولي مشروعيت تا ميكند نگاه كارآيي براساس را قدرت
اين تحقق از بعد ولي است حكومت تشكيل اول مرحله در فقط
به ديگر قدرت اين قانون ، گرفتن شكل و نهادسازي و امر
نهادها طريق از را آن بايد مردم و ميشود واگذار مردم
شخص اقتدار ميان رابطه از قدرت كه زيرا.نمايند اعمال
ساختار و ميگردد منبعث اجتماعي نهادهاي و سياستگذار
.است شده محدود قانونگذار و بنيانگذار توسط هم دولت
دولت -5
دولت و است حيات به قايل انسانها مانند دولتها براي او
انديشه نظير) ميداند فرسودگي بلوغ ، رشد ، تولد ، داراي را
.ميكند تعيين حد دولت هر وجود براي "نهايتا و (خلدون ابن
در قدرت بلكه نميباشد عاليه قدرت او نظر از دولت
از مراقبت دولت وظيفه و مييابد رسميت نهاد چهارچوب
.است قوانين اجراي
ميكند تقسيم جمهوري و شهرياري نوع دو به را دولت او
قانون و ارتش را دولتها اصلي بنياد و (اول فصل شهريار)
.ميداند خوب
فرد كفايت عدم و ضعف براساس او انديشه در حكومت و دولت
برابر در خويش خوي حفظ به قادر فرد زيرا است شده بنا
او كمك به دولت قدرت آنكه مگر نيست افراد ساير از تجاوز
.بيايد
مطلقه دولت وجود را ترس از رهايي براي گام اولين او
:بود قائل شرط دو به دولت تاسيس براي و ميدانست
داخل را بقا شرط -و 2 مطلقه حكومت وجود را تاسيس شرط -1
دولت يك حفظ براي.ميداند دولت و حكومت در مردم كردن
آن باشند سهيم حكومت به بيشتر عدهاي چه هر كه است معتقد
.است پايدارتر دولت و حكومت
انسان طبيعت -6
انسانها كه است معتقد و ميداند بد را انسان طبيعت او
كه زيرا باشند جنگ آماده يا و جنگ حال در بايد هميشه
بينظمي و بينظمي آسايش آسايش ، صلح ميآورد ، صلح دليري
.تباهي
و آمدهاند وجود به فلاسفه از پيش جنگجويان است معتقد و
قدرت فريب ، را شدن خوب معيار او انسان ، بد طبيعت خاطر به
تضادگويي داراي انسان طبيعت مورد در او.ميدانست عادت و
تربيت قابل را آنان تضادگويي اين عليرغم و ميباشد
.ميداند
تربيت و تعليم راه از را وطنپرستي به انسان ميل او
بلكه نيست طبيعي امري وطنپرستي است معتقد و ميدانست
را او ميتوان ولي است خودخواه موجودي "فطرتا انسان
.كرد تربيت خوب و جمعي روح با و اجتماعي
عمومي افكار -7
ماكياولي انديشه در ساختاري واژههاي كليد از ديگر يكي
افكار به او اعتقاد ميدهد نشان را او راستين چهره كه
فقط عمومي اراده كه است معتقد او كه چند هر.است عمومي
و بنيانگذار يك وسيله به كشور كه ميشود ميدان وارد وقتي
كم و درستتر را مردم تشخيص او.باشد آماده قانونگذار
.ميداند پادشاه از اشتباهتر
و پايداري و خردمندي در و ناسپاسند شاهان از كمتر مردم"
ميگويند كه نيست بيسبب.شاهانند از برتر دولت داوري
را آنچه عمومي افكار كه زيرا است خدا صداي مردم ، صداي
گويي كه ميكند پيشگويي پيامبرگونه چنان داد ، خواهد روي
روشني به پيش از را آينده بد و نيك پنهان نيروي ياري به
(فصل 58 اول ، كتاب گفتارها ، ) ".ميبينند
از بهتر دولتي مقامات براي اشخاص انتخاب در مردم تشخيص
را مردم هيچگاهنميتوان.است خودكامه فرمانروايان تشخيص
عالي مقامي به فاسد و فرومايه مردي انتصاب كه ساخت قانع
فرمانرواي ساختن قانع براي حاليكه در.است سودمندي اقدام
.(همان) دارد وجود راه هزار خودكامه
زمان طي بود مردم دست به حكومتشان زمام كه كشورهايي"
نايل كشورهايي از بزرگتر مراتب به پيشرفتهايي به كوتاه
امر اين علت.داشتند خودكامه فرمانرواي يا شاه كه آمدند
خودكامه فرمانروايان و شاهان از بهتر مردم كه است اين
.(همان)".ميكند حكومت
دارند ، مزيت ملتها بر قوانين وضع مرحله در فرمانروايان
سبب كه نهادها و قوانين آن نگاهداري در هم ملتها مزيت
.(همان)نيست آنان مزيت از كمتر است قانونگذاران نيك نام
جمهوري دولتهاي به منحصر و پيشرفت باعث را عموم خير او
.ميدانست
خير است ، عموم خير بلكه نيست فرد رفاه شهر عظمت مايه"
ميشود داشته اهميت واجد جمهوري دولتهاي در فقط عموم
عموم خير تامين براي فقط را كاري هر دولتها آنگونه زيرا
".ميآورند بجا
آزادي -8
جامعه قدرت استثناء به قدرت هر از استقلال را آزادي
شد تشكيل حكومت اينكه از بعد كه است معتقد و ميداند
اگر آزاديند ، مشتاق مردم شوند ، وارد حكومت در افراد بايد
آزادي از شود واگذار ايشان به آزادي از پاسداري
.كرد نخواهند سوءاستفاده
با كردهاند سلب را ايشان آزادي كه كساني از ملتها
فقدان در را آزادي عدم علت اوميگيرند انتقام بيرحمي
تربيت فقدان من عقيده به كه است معتقد و ميداند تربيت
نشات باستان دوره مردمان دين با امروزي دين اختلاف از
.برنميتابد را نجات و حقيقت راه ما دين.ميگيرد
ماكياولي انديشه در رومانتيك ريشههاي يافتن -9
مردم با كه دولت يك بنيانگذار بيگمان نيز امروزه"
كامياب آسانتر خود وظيفه انجام در دارد سروكار كوهنشين
ساكنان ميان در را خود نقشه بخواهد كه كسي تا ميشود
عمل جامه به است گراييده فساد به جامعه كه آنجا شهرها ،
.(فصل 11 اول ، كتاب گفتارها ، ) ".درآورد
Fortuna- Virtu بخت و هنر -10
.است ماكياولي انديشه در ساختاري واژههاي از واژه دو اين
هنر و فضيلت كارداني ، اراده ، قدرت معناي به را Virtu
.آوردهاند
به بار و 3 است آمده شهريار در بار نه و پنجاه واژه اين
بخت با همراه مورد در 17 قيد ، صورت به يكبار و صفت صورت
.است آمده بار هم 51 بخت كه ميشود پديدار Fortuna
(آشوري داريوش ترجمه مقدمه ، شهريار ، )
نميكند منتهي اقبال و بخت به را سرنوشت تمام ماكياولي
و بخت به را خود چيز همه شهرياري كه است معتقد بلكه
يابد تغيير اقبال و بخت كه آنگاه نميكند ، بنا اقبال
خروشان رود به را اقبال و بخت او.شد خواهد نابود و تباه
.است عبث و واهي كاري آن بر تكيه كه ميداند
اخلاق از سياست جدايي -11
از اخلاق جدايي قانون كه ميدانند كسي اولين را ماكياولي
اولين و نميباشد درست اين كه حالي در كرد بيان را سياست
به پلوپونزي جنگهاي تاريخ كتاب در توكوديدوس بار
.است كرده اشاره اخلاق از سياست قوانين استقلال
بخشي احمد
ماخذ و منابع
چاپ فولادوند ، عزتالله ماكياول ، كوئنتين ، اسكينر ، -1
.نو ، 1373 طرح تهران ، اول ،
چاپ پرهام ، باقر تاريخ ، و طبيعي حقوق لئو ، اشتراوس ، -2
.آگاه ، 1373 تهران ، اول ،
اول ، چاپ رجايي ، فرهنگ چيست؟ سياسي فلسفه لئو اشتراوس ، -3
.فرهنگي 1373 و علمي تهران ،
تدين ، احمد سياسي ، نظام نظريههاي تي ، .ويليام بلوم ، -4
. آران 1373 نشر تهران ، اول ، چاپ
اول ، چاپ سياسي ، فلسفه تاريخ بهاءالدين ، پاسارگاد ، -5
.زوار ، 1335 نشر تهران ،
احمد فلسفه ، در جاودان ماجراهاي ،..و هنري توماس ، -6
.ققنوس ، 1375 پنجم ، چاپ شهسا ،
اول ، چاپ رنسانس ، انديشه و ماكياولي رامين ، جهانبگلو ، -7
.مركز ، 1372 نشر تهران ،
نشر تهران ، اول ، چاپ سياستنامه ، الملك ، نظام خواجه -8
.زوار ، 1335
چاپ دريابندري ، نجف غرب ، فلسفه تاريخ برتراند ، راسل ، -9
.پرواز ، 1373 طرح انتشارات ششم ،
تهران ، اول ، چاپ جهانبينيها ، معركه فرهنگ ، رجايي ، -10
. كتاب ، 1373 احياء انتشارات
چاپ پرهام ، باقر ناتو ، تا افلاطون از برايان ، ردهد ، -11
. آگاه 1373 انتشارات تهران ، اول ،
بهاءالدين سياسي ، نظريات تاريخ جورج ، ساباين ، -12
زوار ، 1342 تهران ، اول ، چاپ پاسارگاد ،
تا ماكياولي از سياسي بزرگ آثار ژاك ، ژان شواليه ، -13
دانشگاهي ، نشر مركز تهران ، اول ، چاپ لاسازگار ، لي هيتلر ،
.1373
جواد سياسي ، انديشه خداوندان مايكل ، فاستر ، -14
.فرهنگي ، 1373 علمي ، تهران ، دوم ، چاپ شيخالاسلامي ،
دوم ، چاپ آشوري ، داريوش شهريار ، نيكولو ، ماكياولي ، -15
.مركز 1375 تهران ،
اول ، چاپ لطفي ، حسن محمد گفتارها ، نيكولو ، ماكياولي ، -16
.خوارزمي 1377 تهران ،
اول ، چاپ مترجمان ، گروه تمدن ، تاريخ دورانت ، ويل -17
.فرهنگي 1367 علمي ، تهران ،
18- Gramsci, A. The modern Prince and other writing,
international Publisheres, Newyork N.Y,1983,P.134.
19- Studies in machiavillianism by Richard christie
and
Florence L. Geis Academic Press N.Y1970,PP.17,180
|
|