براي حرفي هيچ كه كسي آمد نخواهد هرگز
است نداشته گفتن
وخرد جان خداوند...
برگزار ايراني زن معماران همايش نخستين
ميشود
براي حرفي هيچ كه كسي آمد نخواهد هرگز
است نداشته گفتن
:اشاره
در همشهري خبرنگار گوي و گفت است آمده پي در كه مطلبي
استان سراي سپيد شاعره طهماسبي سلطنت خانم با شهركرد
تحولات و وي ديدگاههاي آن طي كه است وبختياري محال چهار
. است شده شعرنومطرح
بود؟ چه جامعه در نو شعر ايجاد پيشزمينه شما ، بهنظر *
سال 1299 كودتاي اول ، جهاني جنگ چون مهمي تاريخي حوادث
جريان...و قاجار فئودال نيمه سلطنت فروپاشي ش ، .-ه
با سنتي قالبهاي و شتاببخشيد جامعه در را نوگرايي
مسايل بيان به قادر سختگيرانه ضوابط و بسيار پايبندي
معنا ، اين فهم بر دليلي اين و نبودند معاصر اجتماعي زندگي
نو ادبيات و زبان نوين ، زندگي كه شد درك اهل سوي از
.ميخواهد
تغيير به كه شد سبب معنا ، اين پذيرش ترتيب اين به
"ماموطن" بهكارگيري "مثلا سنتي شعر در كلمات و اصطلاحات
اما بپردازند ، ديگر كلمات يا و غزل در سنتي عشق بهجاي
تا خرسندنشد ، اديب جوانان نوگراي و بديعخواه طبع هم باز
و الفاظ نه و شدند نو نگاه و خواستارقالب كه جايي
چشمها:گفت سپهري سهراب بعدها كه همانطور.نو واژههاي
شست بايد را واژهها ديد بايد ديگر جور شست بايد را
.باشند باران خود بايد واژه باد ، خود بايد واژهها
بود؟ چگونه ايران در نو شعر تحول و ايجاد سير *
ايرج و لاهوتي عشقي ، مثل افرادي قرن ، اول سالهاي در
اما برداشتند ، گامهايي نو ، شعر تحول زمينه در ميرزا
نابغه قافيهها ، كردن پيش و پس با نتوانستند هيچكدام
.بگشايند فارسي معاصر شعر در نو راهي و باشند خود دوران
نگاه و انديشه تحول به وابسته شعر در تحول و تغيير زيرا
.بود شاعر
و پس را قافيهها ميكنم:است گفته جايي در ميرزا ايرج
پيش
خويش دوره نابغه تاشوم
.نبود فارسي شعر تحول حقيقي راه اين اما
به معروف اسفندياري علي ش.-ه سال 1299 در سرانجام و
نوين ادب عرصه در "رنگپريده قصه" سرودن با يوشيج نيما
نيمايي شعر بشارت "شب اي" قطعه چاپ و سرودن.كرد ظهور
.بود
يا /آتش؟ بهجانم زني تاچند /وحشتانگيز شوم شب اي هان
باز يا /فروكش خود روي ز پرده يا /بركن جاي ز مرا چشم
...سيرم روزگار ديدن كز /بميرم تا گذار
بايد شاعر كه است معتقد او.است پارسي نو شعر پدر نيما ،
محتواي از برخوردار بايد شعرش و باشد خويش زمان فرزند
.كند پرهيز قراردادي و تكراري مفاهيم از و بوده اجتماعي
شاعر كار ابزار را قافيه و وزن بسياري تصور برعكس وي
.ميداند
سنتي شعر و نو شعر بين تفاوتهايي چه شما ، ديدگاه از *
دارد؟ وجود
جنبههاي يكي.است جنبه چند از سبك دو اين بين تفاوت
شدن دقيق اندكي با.ادبي مختصات ديگري و مفهومي و فكري
توجه مورد را زميني معشوق شاعر كه درمييابيم نو شعر در
حرف دنيوي هستند ، معمولي مردم مخاطبش و داده قرار نظر و
ضمن ميان اين در و كرده مطرح را متنوعي موضوعات و زده
مسايل به نكتهسنجي و ريزبيني با خصوصي ، زندگي به توجه
صميمي بسيار حال درعين دارد ، بسيار توجه اجتماعي و سياسي
.ندارد سروكاري مدح و هجو با و گفته سخن
.ميرود بهكار كهن ادبي تركيبات و لغات سنتي شعر در اما
هستند ، فضلا يا و دربار مخاطبانش آسمانيست ، معشوق
با است ، مشخص و محدود موضوعاتش طرح ميزند ، حرف عرفاني
بيش و ندارد حرفي سياسي و اجتماعي و زندگي خصوصي مسايل
درعين.ميگشايد لب فاضلانه بزند ، حرف صميمانه آنكه از
.ميپردازد نيز هجو و مدح به حال
هستند ، آشكار بسيار تفاوتها كه هم ادبي مختصات نظر از
و غزل چون سنتي قالبهاي و شده تشكيل بيت از سنتي شعر
كليشهاي استعارات و تشبيهات مساوي ، مصراعها.دارد قصيده
حال است ، شده ناخودآگاه استفاده سمبل از آن در و است
است سپيد يا و نيمايي قالب است ، بند واحد شعرنو ، در آنكه
از و هستند نو استعارات و تشبيهات نابرابر ، مصراعها و
.ميشود خودآگاه استفاده سمبل
نوع اين از جامعه پذيرش و كجاست سپيد شعر آغاز نقطه *
است؟ بوده چگونه شعر
نخستين ش ، . -ه سال 1326 در نيمايي نو شعر مسير در
چاپ "شده فراموش آهنگهاي" نام به شاملو احمد شعر مجموعه
آهنگ و قافيه وزن ، فاقد مجموعه اين كه آنجايي از و شد
.يافت شهرت سپيد شعر به بعدها بود ،
بيشتر بعدها ،"منثور شعر" ديگر تعبير به يا و سپيد شعر
اما گرفت قرار جوان شاعران از گروهي و شاملو توجه مورد
مورد چندان نتواند نيمايي ، شكسته شعر كه جامعهاي در
وزن هرنوع فاقد كه سپيد شعر توفيق انتظار افتد ، عام قبول
نيما دوران كشمكشهاي همان و مينمايد بيهوده است ، آهنگ و
كه همانطور كند ، پيدا بيشتري نمو و رشد تا ميطلبد را
سپيد ، شعر بههرحال.است كرده طي را مرحله اين نيز نو شعر
پيدا را خود جايگاه "مسلما و است ايران معاصر شعر
انحصار در را آن بتوان كه نيست چيزي هم ادبيات و ميكند
.نگهداشت
خاك تمام /ببرد باد /را پلشت انديشههاي كه /آنسان
پيمانه را محبت و /خواهدشد مهربان دريا /داد خواهد غنچه
كرد نخواهند
چگونه سپيد و نو سبك با شعر به جوانان گرايش و توجه *
است؟
پس.داشت كمي ارتباط آن دردهاي و جامعه با گذشته شعر
آن اصلي عامل و محرك كه كنوني جامعه متن با نميتوانست
.باشد داشته استوار و صميمي پيوند هستند ، جوانان
تازه هواي و تازه نگاه تازه ، بحث پرانرژي ، و متحرك جوان
را گذشتگان و سنتها كه نيست معنا بدان امااين ميخواهد ،
و امروز زيربناي آنها چون.بداند بيارزش ويا كند نفي
ايرانيان ، ما درميان هميشه هويت ، بحث اين و آيندهاند
ايران هنري هويت ما جوان.است بوده مهم و جدي مسالهاي
مولانا ، حافظ ، سعدي ، فردوسي ، چون بزرگاني از را ، عزيز
ميداند ، ديگر هنرمند هزاران و بهزاد كمالالدين خيام ،
هنر تحول در و كند باور را خود ميخواهد ديگر سوي امااز
تفكر و نگاه نو ، شعر چون راستا اين در.بداند سهيم
عامل اين و بود خواهد جذابتر ميكند ، تازهتريتزريق
مينياتور ، است سپيد شعر سمت به جوانان گرايش اساسي
نيز جديد هنري سبكهاي اما است دلانگيز و زيبا هرچند
ناگزير ادبيات و جوان پسنيستند فراموشي و انكار قابل
.است جامعه نوين انديشه با همگام حركت به
فردا بسا /باد افسانه ، سرگردان ، /سكوت سايه ، سرگردان ،
/آمد نخواهد هرگز /آمد نخواهد دروغگو باد كه فردا /...را
همه باد بادا/است نداشته گفتن براي حرفي هيچ كه كسي
حالاي همين اينجا ، هستم ، هنوز من اما /است بيجهت بادهاي
رابه سايه /سپردهام زمان ذهن به را اندوهم من /هميشه
و /خواهدشد افسانه...سكوت و /باد به را سرگرداني /آفتاب
غريبتر من و /ميآيند باز اينجا از رفته پرندگان فردا
خواهم خودمان خوب خاك براي /را آوازم باز /تنهايي از
.خواند
وخرد جان خداوند...
وگوبا گفت در فردوسي ابوالقاسم شاهنامه حماسه و حكمت
آخر بخش - اتابكي پرويز
از را آن كه شاهنامه ويژگيهاي از يكي ميرسد نظر به *
خردگرايي ميبخشد ، امتياز آن بعد ما و ماقبل آثار همه
كه نميفرماييد تصور آيا.باشد فردوسي عميق و اصيل و ناب
و ويژه فلسفي گرايش بيانگر واقع در كه عقلگرايي اين
تاثيرگذاري و جاودانگي در هست نيز فردوسي حكيم عميق
دارد؟ مهمي نقش شاهنامه فراگير و هميشگي
در كه ايران نكتهسنج و هوشمند مردم.است چنين گمان بي
ديرگاه از خود بزرگان به شايسته عناوين و القاب دادن
آغاز از را فردوسي بردهاند ، كار به شگرفي واقعبيني
شايسته راستي به او و خواندهاند ، فردوسي حكيمابوالقاسم
بيت نخستين گواهي به فردوسياست بوده ارجمند عنوان اين
:خردگراي و حكيم فرزانهايست خويش ، جاوداني اثر مقدمه
"خرد و جان خداوند نام به"
هستي خالق بزرگ نامهاي و الحسني اسماء تمام از فردوسي
خود كتاب سرآغاز و ميگزيند بر را "خرد و جان خداوند"
و باريتعالي ذات توصيف و انتخاب اين با فردوسي.ميسازد
گذشته و است حكيم تحسينانگيز ، سرآغاز اين شهادت به تنها
و حكمت و فلسفه شاخه بهترين بهگزيني با اين از
بودن حكيم اخلاق ، يا عملي حكمت يعني آن ، بخش سودمندترين
او حكيمانه گفتارهاي.است ساخته مسجل و به مسلم را خود
اندوهبار داستانهاي پايان در بويژه شاهنامه ، جابهجاي در
. مدعاست اين شاهد هولناك تراژديهاي و
توحيد آن به را او فردوسي ، نغز و خردگرا انديشه همين *
يكي يكتاپرستي "اساسا و گرديده رهنمون خردورانه و عميق
.است شاهنامه در مهم موضوعات از
كمنظير شيفتگي و يكتاپرستي مسئله كه آنجا از.بله
خود به را بنده اين ذهن همواره يزدان توحيدذات به فردوسي
اداره در اشتغال مناسبت به پيش سال چهل از ميداشت مشغول
ادب رجال و كشورها غالب فرهنگي مستشاران از فرهنگي روابط
در خود نيز و ميآمدند ايران به كه يادشده زبانهاي اهل
ممالك بيشتر به خويش ساله چند و بيست ماموريتهاي طول
در آيا كه ميكردم استفسار و جستجو تحقيق اهل از عالم ،
مشابه فردوسي شاهنامه با حيث اين از كه كتابي آنان زبان
عليالاطلاق محققان آن تمام پاسخ خير؟ يا دارد وجود باشد
فارسي خود كه دانشمندان اين از بعضيبود منفي
پروفسور قبيل از داشتند آشنايي شاهنامه با و ميدانستند
(پاكستاني)عرفاني عبدالحميد خواجه و (هندي)چوپرا هيرالال
ادبيات دانشكده در عبري زبان استاد) ربحيكمال استاد و
حيرتانگيز لحاظ اين از را شاهنامه (دمشق دانشگاه
در نيز و شعر بويژه و فارسي ادبيات سرتاسر درميشمردند
و فرانسه و عربي از جهان متداول بزرگ زبانهاي تمام
روسي زبانهاي و است كاويده بنده اين كه آنجا تا انگليسي ،
از كه سانسكريت و عبري و چيني و اسپانيايي و آلماني و
يا حماسي داستاني كتاب هيچ است ، كرده استفسار صاحبنظران
اندازه به كه ندارد وجود منظومي يا منثور غيرحماسي ،
.باشد پرداخته بدان مربوط مسائل و توحيد به شاهنامه
به باشيم داشته اشارهاي بفرماييد اجازه اگر حالا *
و نسخهها.است شده منتشر تازگي به كه شما اخير شاهنامه
است؟ بوده كدامها چاپ اين در شما اصلي منابع
و چاپي از اعم نسخه ، دوازده با را سئوال مورد شاهنامه
كه كردهام مقابله معروف عربي ترجمه و فارسي عكسي
جلد چهار در آن مجدد چاپ و ژولمول شاهنامه از عبارتند
اثر همين چاپ و جلد در 9 مسكو چاپ شاهنامه بنده ، كوشش به
عكسي چاپ شاهنامه جلد ، در 4 حميديان سعيد دكتر كوشش به
چاپ محمدرمضاني مرحوم معروف شاهنامه فلورانس ، نسخه از
ايران نشريه شاهنامه بروخيم ، چاپ شاهنامه خاور ، موءسسه
آن تصاوير از "عمدتا ما و شده چاپ سال 1313 در كه باستان
و سياقي دبير محمد دكتر چاپ شاهنامه كردهايم ، استفاده
خالقي دكتر تصحيح به شاهنامه شده چاپ مجلدات بالاخره
.مطلق
عليالبنداري ، فتحبن ترجمه "الشاهنامه" اينها ، بر علاوه
چاپ به ق.-ه سال 1350 در كه عزام عبدالوهاب تصحيح به
ابومنصور اثر "سيرهم و ملوكالفرس اخبار غرر" و رسيده
و مقابله در نيز (سال 1900م زوتنبرگ ، چاپ) الثعالبي
.است بوده نظر مورد ابيات گزينش
چگونه ابيات بهگزيني و نسخهها اين مقابله و تصحيح روش *
است؟ بوده
بيتي آنجا در اگر اساس ، نسخه در موجود ابيات مورد در
وزن در اگر و آمده حاضر متن در "عينا بوده ، روان و درست
يا شده جابجا بيت درون كلمات يا داشته خللي قافيه يا
فارسي زبان از و بوده نامانوس و فهم دشوار "اصلا بيتي
نسخههاي به اتكاء با خلل يافتن از پس مينموده ، بعيد
تنقيح و تصحيح كلمه يا بيت آن و آمده عمل به اصلاح ديگر
احسن و اصلح انتخاب اين موارد ، غالب در البته.است شده
قياسي تصحيح موردي كمتر و بوده نسخهها به مستند و مبتني
نسخهها آنكه مگر است گرفته صورت سليم ذوق اتكاء به و
اين در كه نبودهاند تصحيح مورد كلمه يا بيت حاوي "اصلا
شاهنامه ، واژگان و او عصر و فردوسي زبان به توجه با صورت
در.است شده مشخص متن در ستاره علامت با و تصحيح "قياسا
يا نسخه نخست ماخذ ، اختصاري نشانه قيد با صفحات برگ پا
عين سپس و آمده گرفته قرار تصحيح ماخذ كه نسخههايي
نشانه از پس آن مشابه نسخههاي و متن نادرست كلمات
چند در مرجح كلمه "غالبا البته.است شده نقل اختصاري
تعويض بيشتر اطمينان با صورت اين در كه بوده مشترك نسخه
مورد آن در شده ديده نسخه يك در تنها درست وجه اگر و شده
.است شده استناد و اعتماد نسخه يك همان به تنها ناگزير
هر دروني قطعات و هفتگانه دفاتر به شاهنامه تقسيمبندي -
پنجي پنج شمارهگذاري اما است ، مول ژول چاپ براساس دفتر
.دارد تفاوت چاپ آن با قطعات بعضي در ابيات
مضامين و شخصيتها بعضي تجسم و چشم بهرهگيري مزيد براي -
چاپ به جابجا مقام ، مناسب تصاويري داستانها ، از پارهاي
باستان ايران شاهنامه از برگرفته چهرهها تك.است رسيده
.است بنداري و رمضاني شاهنامه از تصاوير ديگر و
برگزار ايراني زن معماران همايش نخستين
ميشود
بهمنظور ايراني زن معماران همايش نخستين :هنري گروه
شصتمين تاسيس با همزمان و معمار زنان فعاليتهاي بزرگداشت
روز يك مدت به (سهشنبه) فردا تهران ، دانشگاه تاسيس سال
.ميشود برگزار تهران معاصر هنرهاي موزه در
برگزاركننده عنوان به تهران دانشگاه معمار مهندسان كانون
شد ، برگزار يكشنبه روز كه مطبوعاتي جلسه در همايش اين
.كرد اعلام را شده گرفته درنظر برنامههاي
مباحث خصوص در همايش اجرايي دبير منصوري ، انوشه مهندس
معمار ، زنان و فرهنگ:گفت زن معماران همايش در نظر مورد
معمار زنان و شهر ديگر ، حرفهاي زمينههاي و معمار زنان
منتخب سخنراني اصلي 12 محور چهار معماري ، به نو نگاهي و
.است همايش دفتر به رسيده مقاله ميان 30 از
معماري آثار از نمايشگاهي همايش ، اين برگزاري با همزمان
.شد خواهد برگزار رشته اين در شاغل زنان
|