تربيت و اصلاح كانون بچههاي با
كسي هر از است ممكن زندگي طول در اشتباه و خطا :اشاره
بعضي و بزرگ خطاها اين از بعضي كه تفاوت اين با.بزند سر
شرايط و فضا در ريشه خطاها و اشتباهات برخي.كوچكاند
فرد غفلت و شخصيت و روحيات از برخي و دارد اجتماعي زندگي
و ميشوند پشيمان خطاكاران برخي همچنينميگيرند سرچشمه
.ميورزند اصرار خود خطاي به برخي
گفتوگو و گپ حاصل ميگذرد نظرتان از ستون اين در آنچه
و غفلت دليل به كه است نوجواناني و جوانان از برخي با
خطايي اجتماعي ناخواسته و نامساعد شرايط يا و نپختگي
تعمق فرصت بند ، در گرفتاريآمدهاند گرفتار و شده مرتكب
فراهم آنها براي را زندگي حوادث سير در بيشتر تدبر و
جوانانو از گروه اين راهبازگشت كه بداناميد است كرده
.باشد نوجوانان و جوانان همه براي عبرتي و پند
دوچرخه دزد
ديدنش كه كوچولوست قدر آن.است اندام كوچك و ريزه خيلي
دهانش كه چنان است ، خندان ابلقش صورت ميشود ، تعجب باعث
ميآيد خودش.ميآيد نظر به بزرگ خيلي كوچك ، صورت آن توي
.بزنيد حرف هم من با خانم:ميگويد و جلو
اينجا؟ آمدي چي براي:ميپرسم
باز بناگوش تا نيشش و ميدهد تكيه ميز روي را دستهايش
.سرقت:ميگويد و ميشود
كردي؟ سرقت چي -
!ديگه معلومه دوچرخه ، -
چطوري؟ -
هم با خالهام پسر و من.بود خانه يك در دم دوچرخه -
آمد دوچرخه صاحب بعد.رفتم و شدم دوچرخه سوار من.بوديم
رد آنجا از گشت ماشين يك.ميدويد دنبالم گريهكنان و
پشتم مامورها ديدم كردم نگاه سرم پشت به وقتي ميشد ،
.اينجا آوردند و گرفتند را ما هستند ،
شد؟ چه دوچرخه صاحب -
وقتي خالهام پسر:ميدهد ادامه.ميخندد نميدانم ، -
بادمجون چشمش پاي بود زده مشت يك ميدويده ، ما دنبال كه
.ميخندد همچنان و !بود كاشته
.دارم دوچرخه يك خودم حالا خانم ، -
آورديش؟ كجا از -
خود واسه آورد ، برايم افتخاري خانم -خانمها از يكي -
.خودم
.برمش مي خودم با بيرون ، بروم وقتي:ميدهد ادامه و
افتخاري خانم از او كه ميدهد توضيح ويژه بخش مدير
...بياورد برايش را دوچرخه فاكتور تا خواسته
فاكتور بابا ، :ميگويد و مدير حرف وسط ميپرد زود
بتوانم كه بياورد را خريدش كاغذ گفتم چكار؟ ميخواهم
.ببرمش
ميخورد؟ دردت چه به ميخواهي؟ خريد كاغذ چرا -
هيچكس دارم من كه سابقهاي اين با آخه:ميخندد دوباره
!ندزديدم را دوچرخه اين كه نميكند باور
خانه از فرار
.ميرسد راه از نوجواني كه شنيدنم حرف و زدن حرف حال در
او به بايد لابد.نكردهاند كوتاه را موهايش هنوز
لابد كه ميگويند خوش و ميگويند بچهها.گفت خوشآمد
.نكند غربت احساس
چيست؟ او ماجراي بدانم ميخواهم
برادر و 2 خواهر خانهدار40 مادرش.بناست پدرش ميگويد
او و كرده دعوا خواهرش با كنگاور ، اهل.مستاجرند.دارد
بيرون خانه از را او هم مادرش و پدر.زده كتك سخت را
.انداختهاند
زدي؟ را خواهرت چرا -
از كه نوارهايي كمد ، توي اسبابهايم سراغ بود رفته چون -
.بود كرده پاره و شكسته را بودم گرفته قرض دوستم
سالشه؟ چند خواهرت -
.سال 3-
خواهر تو زدي؟ را بچه يك تو:ميرسد آسمان به همگي فرياد
...دارد؟ خوردن كتك جون مگر ساله بچه 3 آخر زدي؟ را كوچكت
كردند؟ بيرونت خانه از كه زديش جوري چه مگر -
آن:ميگويد و مياندازد پايين را درشتش حد از بيش چشمان
.بود شده كبود كه قدر
كردي؟ كار چه بعد -
دستگير هم زود ماشين ، ضبط.دزدي رفتيم رفيقم با بعد -
.شدم
"كانون بچه"
اصغر علي به بچهها ساير كه است لقبي "كانون بچه"
.مينشيند تخت لبه روي و جلو ميآيد كمرويي با دادهاند ،
ميكند باز را دهانش كه بار هر.ميزند حرف سختي به
خيلي.بشنوم را صدايش كه ببرم جلوتر را سرم ميشوم مجبور
به "بار اين" كه ميشود معلوم بعد اما ميزند حرف آهسته
كرده انتخاب را اينجا دعوا ، و شرارت و بازي شلوغ خاطر
.است
دنيا به اينجا كانون؟ بچه ميگويند ، بهت بچهها چرا -
آمدي؟
ميآيم؟ اينجا كه است بار هفتمين.نه -
گرفتي؟ ياد را اينجا راه سالگي چند از يعني -
.سالگي 12-
خلاصه طور به را دفعات همه كه ميخواهند او از بچهها
انداخت ، جا عمد به را چيزي بخشي ، در هم اگر.بدهد شرح
باشد گفته صحيح طور به تا ميكنند كمك حافظهاش به "فورا
.باشد نيانداخته قلم از را چيزي يا
بار سوم مشروب ، خوردن دوم بار.سرقت بار ، اول -
رفتيم كه ميگويد توضيح در.طلا سرقت و "خانهرويي"
بوديم اينجا ماه يك.نگرفتيم گردن اما خورديم كتك آگاهي ،
گم بچهها توضيحات هياهوي در چهارم باربيرون رفتيم بعد
خاور با كه دوچرخه تا سرقت 150 پنجم بار !ميشود
ششم باركرديم تقسيم را پولها و فروختيم و برديمشان
زخمي را راننده صورت چاقو با كه زورگيري با ماشين سرقت
كردم تصادف آبعلي جاده توي.فروختم بردم را ماشين و كردم
.دعوا خاطر به كه هم بار اينشدم دستگير و
كردي؟ دعوا كي با -
نفر با 17:ميگويند هم با همه
كردي؟ دعوا نفر با 17 چطور تو -
.دادند رضايت شاكي همه 17 كه نفر يك با محل هر تو -
دعوا مادرم و پدر با خانه توي بعد.بودم زده را همهشان
حالا و كردند شكايت ازم هم آنها.كردم خودزنيكردم
.هستم اينجا
آرام را آستينش.بدهند نشانم را دستش ميخواهند بچهها
دستش روي درازي پاي هزار مثل بخيه طويل خط.ميزند بالا
.خوابيده
شيشه با ميدهد توضيح او و ميدهند نشان را سرش بچهها
جاي از پر پاهايش و دستها.بريده را سرش مختلف نقاط
.است بريدگي
كمي اگر كه ميكني فكر اين به ميكني ، زني خود وقتي -
بشوي؟ ناقص هميشه براي است ممكن برساني آسيب خودت به عمقي
از خانوادهاش ميگويند بچهها.مياندازد پايين را سرش
آب از خلافكار فرزندشان همين فقط چون.شدهاند عاصي دستش
.سكوت و همين.مياندازد پايين را سرش فقط خودش.درآمد
دوچرخه هم باز
با.ميشناسم دختران كانون افتتاحيه جشن روز از را مختار
از را كودكي دل حرفهاي كلمات ، سادهترين با كه نامهاي
خوبي انشاء با رساند مسئولين گوش به كانون ، ديوارهاي پشت
شكل ذهنم در سئوالي و ميكند جلب را توجه سخت دارد ، كه
ابروهاي اينجاست؟ چه براي ميكند؟ چه اينجا او:ميگيرد
دوچرخه؟ سرقت:ميگويد و ميخندد.دارد پرپشتي
سن ، اين در بچهها لابد ، ميكنم فكر بعد ميكنم ، تعجب
.دارند دوست دوچرخه همه ،
گفت و آمد دوستم كه بودم نشسته خانه توي ميكند ، تعريف
دوستم بعدكوچه تو رفتيم.كنيم بازي فوتبال برويم بيا
.بزن دور يك دوچرخه اين با بيا گفت و آمد دوچرخه يك با
كه ميزدم دور داشتم هم من.رفت گذاشت را دوچرخه هم بعد
نگو حالا.است من مال دوچرخه اين گفت و آمد بچهاي يك
ديد را ماجرا دور از كه هم رفيقم.بود دزدي دوچرخه اين
فرستادنم هم بعد دادگاه ، رفتم هم مندررفت و بست فلنگو
بگويم؟ ميخواهم چيزي يكاينجا
.بگو -
"واقعا.ميكنم تشكر اينجا زحمتكشان و مسئولين همه از -
.بنويسيد "حتما نرود ، يادتان.ميكشند زحمت خيلي ما براي
.چشم -
بلاتكليف
خوش چشماني و كماني و بلند ابروهاي.است ساله امير 16
مسافري همراه به موتور با تصادف.دارد خمار و حالت
.كرده دعوت اينجا به را او ناخوانده
ميكند؟ كار چه پدرت -
هم گاهي.ميفروشد باقالي.ميكند كار چرخ روي -
.پياز و سيبزميني
در تصادف محل است ، تهران خيابانهاي شرقيترين در منزلش
.تهران خيابانهاي غربيترين
ما موتور جلوي دختري يك.ميزديم دور موتور با داشتيم -
ماشين يك با پل روي.برسانيمش جايي تا خواست و گرفت را
هزار پدرش 300 حالا.شكست پايش افتاد دختره.كرديم تصادف
.بدهيم كه نداريم ما اما.بدهد رضايت كه ميخواهد تومان
بود؟ كه دختر آن -
.كرده فرار خانه از دخترش بارها ميگفت پدرش.نميدانم -
"اصلا ما.بود كرده فرار اينكه مثل هم روز آن
تو.شد موتور سوار مسافر ، عنوان به خودش نميشناختيمش ،
تا نيست معلومبلاتكليفم هم حالا.شد اينجوري كه هم راه
ما.ميخواهد پول كه هم دختره پدر بمانم؟ اينجا بايد كي
.نداريم كه هم
است جهنم برايم زندگي
گرفتم ياد را خلافها همه اينجا
بيرون روسري زير از بلندش موهاي.دارد سر بر قرمزي روسري
بودن جوان خاطر به نه.ميكند جلب را توجهم صورتشزده
.پوشانده را صورتش رنگي صورتي بيشمار خطهاي.زيباييش يا
شده؟ چه صورتت -
.كردم خودزني:ميگويد و ميكند نگاه بلندش ناخنهاي به
چرا؟ -
از پر دستها تمام بالاتر ، و بالا ميزند را آستينهايش
.كهنه بريدگيهاي جاي و است تازه بريدگيهاي
ميكني؟ رفتار اينگونه خودت با چرا-
آرام ميزنم را خودم وقتياست خراب اعصابم چون -
.ميگيرم
و اشك از توفاني.ميرسد "توفان" و ميرود آرامش يكباره
خدا به:ميزند فرياد.است هيجانزده و عصبي سخت.فرياد
بشنويم؟ فحش بشويم؟ تحقير بايد چرا.هستيم بقيه مثل هم ما
كه است مادرم و پدر تقصير.ميكنند اشتباه همه خدا به
اينجا.نداشتم بدبختي بودند سرم بالا اگرهستم اينجا من
.نبودم
:ميكند پاك دستش پشت با را اشكها باشد ، شده آرام كه گويي
دستي.باشد سرم بالا يكي.باشم داشته محبت ميخواهد دلم
خدا بهكند گوش را حرفم.بزند حرف باهام.بكشد سرم به
و گرفتم ياد فحش اينجا.آمدم اينجا كه ناراحتم خودم براي
...و را كردن آرايش
.بگو خانوادهات از -
وقتي.كرد معتاد را مادرماست معتاد پدرم بگويم؟ چه -
.بود سالم بودم60 كوچك من مرد و شد جدا او از مادرم
.دارم نفرت بزرگم مادر از.مادربزرگم پيش فرستادند مرا
بزرگم مادر خانه توي.شد مادرم و پدر جدايي باعث او
سقف از ميبست را پايم عمويم.ميكشيدم زجر همهاش
.ميكرد حبسم زيرزمين تو عمهام.ميكرد آويزانم
دروغ امابسته روزي 2.ميكشم سيگار من ميدانيد ،
سيگار آرامش حس.ميشود روحي تسكين باعث كه ميگويند
.ميكشم اما ندارمها ، هم انگيزهاياست تلقيني
سيگار چي براي حتي نميدانم اما دارم ، دوست نميگويم
ميكشم؟
دبيرستان سوم سال شاگرد كه ميگويد.ميزند حرف خوب خيلي
يك خاطر به ميخوانده ، درس رياضيفيزيك رشته در و.است
ول را مدرسه بودنش ، عصبي و مانده تحصيلش پايان تا كه ترم
.كرده
اينجا؟ آمدي چي براي -
اما.ميكنم چكار نفهميدم و شدم عصبي اشتباهي ، هيچي ، -
.دوستم خانه رفتم برادرم با من.بود حقش ماموره گمانم
آشنا طبقات از يكي ساكنان احوال به چون روبهرويي همسايه
را ما آمدند گفت و زد زنگ انتظامي مامورين به بود ،
توي.نكردند باور برادريم و خواهر گفتيم هرچه.گرفتند
بهم حبس ماه مامور 6 سر تو زدم صندلي شدم عصباني دادگاه
.بيرون ميروم فردا.است تعليقي ماهش كه 5 دادند
كني؟ زندگي او با داري دوست.بگو برادرت از -
هم با هميشه بچگي از.نبوديم هم با وقت هيچ:نه -
است خواب كارتن من برادر ميكنيد باور.ميشد دعوايمان
و ميخوابد كارتن توي.نيست آلوده اما.نازيآباد توي
نه است ، موادي نه است ، حشيشي نه اما ميكند كار روزها
تعجب همه.هست هم ورزشكار حتي خلافكار ، نه است ، مشروبخور
.نشده آلوده اينكه از ميكنند
كشيدهاش انگشتان با لطيف ، موهاي با دارد نرمي دستهاي
.ميكند ريزترشان هم باز و كرده ريزريز را كاغذي دستمال
فاميلها؟ با كني؟ زندگي كي با ميخواهي پس -
كه آزاري دليل به فاميلها نميدانم ، "فعلا ،"اصلا.نه -
به راضي و نميدهند نشان خوش روي ما به ديدهاند پدرم از
هستيد ، مرد همان بچه شما ميگويند.نيستند پذيرفتنمان
.نميدانم
و ميدهد تكيه دست بر را سرش.شده تمام توفان اشك باران
زندگي ميگويد اما !بروم بايد كه ميكند اعلام سكوتش با
كه جايي يعني زندگي.نبوده خوب وقت هيچ زندگيم.است جهنم
.همين يعني جهنم و ندارد اميد كسي
مهدوي مرضيه
|