نو انديشههاي طرح :مهاجراني
نيست نظرطلبي تجديد
كودكآزاري شكل پنهانترين
كوثر براي صادره قرار :كرد اعلام مرتضوي
بازداشت نه است كفالت
نو انديشههاي طرح :مهاجراني
نيست نظرطلبي تجديد
و فرهنگ وزير مهاجراني ، عطاءالله سيد :اجتماعي گروه
اسلامي جمهوري كاركنانخبرگزاري جمع در اسلامي ارشاد
به گذشته عملكرد درباره انديشه كرد تاكيد
مانند خبرگزاري ، :گفت مهاجراني.نيست معنيتجديدنظرطلبي
و شناسايي حال در مداوم و ميكند عمل جامعه عصبي سيستم
كه دليلنسبتي به شما و است حساسيتها هنگام به انعكاس
اقشار ساير با مقايسه در داريد رساني اطلاع و خبر با
انقلاب درباره انديشيدن براي بيشتري جامعهشايستگي
.داريد
مندان علاقه و دوستان از برخي گاهي:كرد تصريح وي
ميشود مطرح تازهاي حرف محضاينكه به نظام و انقلاب
كهاين درحالي ميكنند ، تلقي تجديدنظرطلبي را آن
مسير در بلكه تجديدنظرطلبي ، جهت در نه تازه ، حرفهاي
چگونه:افزود وي.است نظام و انقلاب استحكامپايههاي
نسل برداشت و انديشه كه داشت انتظار ميتوان
.باشد نداشته انقلاب تحقق سالهاي با تفاوتي انقلابهيچ
آيا كه داد ادامه را خود سخنان پرسش اين با مهاجراني
طول 20 در انقلاب نسل تجربههاي و همهانديشهها نتيجه
.بودهاست صفر با برابر گذشته ، سال
داشته قرار مسئوليتي در سال انسان 20 وقتي:افزود وي
را تغييرات راحتي به و نيست تغييرآماده براي باشد
وضع حفظ به نسلامروز كه كنيم توجه بايد اما نميپسندد
.است مهمي بسيار نكته اين و نكرده عادت موجود
ما آنچه از مقولهاي اگر:كرد تاكيد مهاجراني
دست از" تلقي آن از و برنياشوبيم رفت فراتر نميپسنديم
ارشاد و فرهنگ وزير.باشيم نداشته "چيز همه رفتن
برخياز در انديشي باز "ارزشبودن ضد" تلقي اسلامي
ارزش ضد تنها نه كار اين:گفت و كرد رد را حوزهها
عوامل از و ارزش يك ميتواند خود بلكه نيست
.باشد انقلاب تثبيتكننده
حقوق و آزادي فقيه ، ولايت نظريههاي درباره:گفت وي
منتشر مقاله و كتاب صدها كنون تا انقلاب آغاز از مردم
تنها نه امر اين و است رفته آنسخن درباره بسيار و شده
پربارتر آنهارا بلكه نكرده تضعيف را نظريهها اين
.است ساخته
كودكآزاري شكل پنهانترين
كودكان با عاطفي رفتار سوء مخرب پيامدهاي و آثار
شخصيت درشكلگيري
قانوني و پژوهشي علمي ، چشمگير تلاشهاي اخير سالهاي در
در نوجوانان و كودكان با سوءرفتار موارد بررسي زمينه در
.است شده انجام كشورمان داخل در و جهان نقاط تمامي
مختلف زواياي از را معضل اين متعدد كنگرههاي و سمينارها
در شده مطرح موارد بيشترين.دادهاند قرار نقد مورد
بوده جنسي و جسمي آزارهاي "معمولا گردهماييها اينگونه
آزار شكل موذيانهترين و مخفيترين به توجه كمترين و
فراموشي به حتي وگاهي شده داده (عاطفي آزار) كودكان
.است شده سپرده
ديدگي آسيب محل مشاهده ازطريق سادگي به كودكان جسمي آزار
رايجترين جمله ، از.است تشخيص قابل پزشكي دقيق معاينه و
بريدگي كوفتگي ، كبودي ، جسماني ، شكل به آزاري كودك شواهد
سر پوست از موها كندن و ، سوختگي استخوان شكستگي جراحت ، و
نمود پنهان را بدرفتاري از نوع اين نميتوان سادگي به كه
قابل سادگي به شد ، اشاره هم "قبلا كه آزار ديگر نوع اما
بعد آن آثار و پيامدها مشاهده طريق از تنها و نيست تشخيص
آزار دارد ، وجود تشخيص و بررسي امكان سالها گذشت از
در آزاري كودك از نوع اين است (Emotionalabuse) عاطفي
.است پنهان و مبهم بسيار آن ديگر انواع و شكلها با مقايسه
بدرفتاري تعريف همچنيناست نامشخص آن آثاربيروني زيرا
ملي كميته لذا است ، آزار انواع ديگر از مشكلتر عاطفي
يا رفتاري بد سال 1983 در آزاري كودك از پيشگيري
عاطفي بدرفتاري:نمود تعريف چنين را عاطفي سوءرفتار
نامعقول و پرخاشگرانه افراطي ، فشار هرگونه از است عبارت
كودك استعداد از فراتر انتظاراتي كه والدين منطقي غير و
سال زير 18 سنين در پسر چه و دختر چه خود نوجوان يا
.دارند
و لياقت احساس به صدمهزدن صورت به سو يك از عاطفي آزار
صورت به تمسخر او ، اجتماعي كردهاي كار و كودك شايستگي
و كلامي حملات و تهديدها و كردن كوچك مداوم ، و پيوسته
شامل طرفي از و ميشود ، مشخص تحقيرآميز عبارات بردن بكار
كودك ، روانشناختي رشد و پرورش و تامين در ناتواني و ضعف
مشاوره و ارشاد و حمايت و مراقبت عدم و عشقورزيدن عدم
.ميگردد
جنبه از بدرفتاري مورد كه نوجواني يا كودك بدينترتيب
پرخاشگر و خودسر منفيگرا ، است ممكن ميگيرد قرار عاطفي
.كند مقاومت مدرسه و خانه در انضباط رعايت به نسبت و شود
و بازگشتي سردردهاي هراس ، ادراري ، دچارشب است ممكن ديگري
صورت به يا و شود اجتماعي ضد رفتارهاي يا تحركي پر
را خود افسردگي و تحصيلي افت كلاس در خيالبافي ناشادي ،
بدليل "معمولا نوجوانان يا كودكان از دسته اين.دهد نشان
و معلم آوردن بستوه با پذيرش به نياز و نفس عزت ضعف
آنها طرف از محبت كسب و تاييد دنبال به همكلاسيهايشان
منفي پيامدهاي و رفتارها به منجر روند اين ادامه هستند ،
مصرف دارو ، سوءمصرف بزهكاري ، مدرسه ، از فرار:جمله از
.شد خواهد آينده در...الكل مخدر ، مواد
:سوءرفتار زمينهساز عوامل
و كودكان سوءرفتار ساز زمينه عوامل و علل كلان بحث در
بيكاري ، نظير اجتماعي اقتصادي ، مشكلات و مسائل نوجوانان ،
در.ميشود مطرح استرسزا مشكلات از بسياري و اعتياد
نحوه و كودك با رفتار شيوه جوامع و فرهنگها از بسياري
تنبيه از استفاده.نميشود انجام صحيح بهطور آنها تربيت
امريعادي كودك تربيت بهمنظور تحقير و بيتوجهي كلامي ،
را روش گونه دو خود تربيتي شيوههاي در والدين.است
و شديد مراقبتهاي در افراط يكسو از ميكنند اعمال
در.بدرفتاري و بيتوجهي و تفريط ازطرفي و حمايتكننده
منفي پيامدهاي افراط -تفريط يعني پيوستار اين سوي هردو
.دارد بهدنبال را بزرگسالي و جواني در رفتاري اختلالات و
فقدان و كمسوادي يا بيسوادي معضل ديگر سويي از
با رابطه در ازدواج بعداز و حين پيش ، لازم آموزشهاي
حين بارداري ، از قبل يكديگر با همسران رفتار شيوههاي
عاطفي ، رشد مراحل آن از پس و فرزند تولد بعداز و بارداري
نوجوان و كودك با رفتاري شيوههاي و كودك ذهني و جسمي
.است كلان بعد از سوءرفتار زمينهساز عوامل ازجمله
خانواده يعني اجتماع تشكيلدهنده هسته منظر از اما
:ميگيرد قرار بررسي مورد جهت دو از سوءرفتار زمينههاي
كه عواملي. كودك خود سويي از و والدين عامل طرف يك از
و كودكي دوران در آنها تجربه ميشوند والدين به مربوط
يا سرپرستان يا والدين بدرفتاري مورد خود كه نوجوانياست
و تنبيهها افراد اين اكنون و گرفتهاند قرار خود معلمان
يا كودكي دوران در خود والدين نامطلوب رفتارهاي يا
مورد خود فرزند تربيت در و آورده ياد به را نوجواني
تلاش ناخودآگاه بهطور اينكه وجالب ميدهند قرار استفاده
منطقي ، تربيتي روند ادامه جهت در را خود تجارب ميكنند
.دهند جلوه صحيح و عقلاني
دارند ، قرار ديگر طرف در كه وجوددارند هم والديني ازطرفي
بيدريغ حمايتهاي و شديد مراقبتهاي با كودكي در يعني
فردي مدام اينكه از صحبتهايشان در و بودند مواجه والدين
بوده ، والدين خشنودي جهت در رفتارهايشان و بودند بياراده
و ميكنند كارها انجام در اعتمادبهنفس عدم احساس
و كنند برقرار خود فرزندان با مناسبي ارتباط نميتوانند
نسبت خود منفي رفتارهاي و عصبانيت و خشم كنترل به قادر
خوبي والدين خود فرزندان براي و بود نخواهند آنها به
.نيستند
افسردگيهاي) افسردگي:نظير رواني و روحي بيماريهاي
مستعد عوامل ازجمله نيز (خانمها براي زايمان بعداز
بارداري دوران در كه مادراني.ميشود كودكآزاري كننده
خود نزديكان يا همسر اندازه از بيش توجه و مراقبت مورد
نوعي ميآورند بهدنيا را خود فرزند كه حال داشته قرار
قبول از مدتها تا و ميكنند بودن تهي و بودن خالي احساس
به كامل درمان عدم درصورت و ميزنند سرباز خود فرزند
و زايمان از بعد افسردگي نوع از رواني و روحي بيماريهاي
بعداز هفته دو "معمولا كه زايمان بعداز روانپريشي يا
و تحريكپذيري خستگي ، مانند علائمي و شده شروع زايمان
و بيمورد ترسهاي آشكار نشانههاي با يا و اضطراب
و دشوار كار با همچنين علائم اين ميشود ، ديده بيمارگونه
بهعلاوه ، ميشود ، ديده نيز بچهداري از ناشي بيخوابي
.نيست بيتاثير نيز قبلي روانپريشي سابقه وجود
بهوجود زمينهساز را آن ميتوانيم كه ديگر عامل اما
:ازجمله.است كودك خود ببريم نام والدين سوءرفتار آمدن
عضو ، نقص جسماني ، بيماريهاي كودك ، خلقي و شخصيتي خصوصيات
ترتيب مادرزادي ، ناهنجاريهاي يا اختلالات بودن ، نارس
جنسيت ، كودك ، بودن ناخواسته (...و دوم و اول بچه) تولد
.جسماني بيماريهاي ،(بودن پسر يا دختر)
يا زشتي عقبماندگي ، هموفيلي ، :مانند خاص بيماريهاي
از كه كودكاني.است زمينهساز عوامل از نيز چهره زيبايي
بيش و پرتحرك كودكان ندارند جذابيت زيبايي و جسمي نظر
شب يا و ميگريند دائم شب طي در كه كودكاني يا و فعال
.هستند اينموارد ازجمله خواندهها فرزند و دارند ، ادراري
زمينهساز بهعنوان را آن ميتوانيم كه عواملي ديگر از
و زن است همسران بين حاكم روابط ببريم نام سوءرفتار
هم با متفاوت نگرش دو با و متفاوت فرهنگ دو از كه مردي
سيستمهاي داراي واقع در يعني ميبندند زناشويي پيوند
پيوند و ازدواج بعداز اگر بودهاند خانوادگي متفاوت
در ننمايند ، پايهگذاري را واحدي و جديد سيستم زناشويي
داراي كه هنگامي و ميشوند مشكل دچار خود فردي بين روابط
به حال آنها دوطرفه متقاطع روابط و تعامل شدند هم فرزندي
براي والدين از يكي اگر حال.ميشود تبديل طرفه سه تعامل
همسر ، با خود فردي روابط بين موجود تنشهاي از رهايي
او از و كند وابسته را او و كند جذب خود طرف به را كودك
زمينه نمايند ، استفاده همسر رفتارهاي تلافي جهت در
در را عاطفي سوءرفتارهاي و بيتوجهي يا خشن رفتارهاي
منزل از خارج در مرد چون "معمولا ميكند فراهم همسر
سويي از و ميكند آشكار و تخليه را خود عواطف و هيجانات
را كودك زن ;نمييابد را اينكار فرصت خانه در زن ديگر
در و ميكند مشغول او با را خود و كرده جذب خود بهطرف
خانواده در غلط و متقاطع ارتباطات از زنجيرهاي نهايت
طرف در و فرزند و مادر آن طرف يك در كه ميشود ايجاد
قرباني حقيقت در و كرده جبههگيري هم عليه پدر ديگر
به را او ميكند سعي والدين از يك هر كه است كودك واقعي
.دهد قرار استفاده مورد ديگري عليه و كرده جلب خود سوي
ممكن يعني است دوطرفه زنجيره اين كه شد متذكر بايد البته
نوع و خصوصيت كه همينروست ازشوند معكوس نقشها است
شخصيت شكلگيري بر مستقيم تاثير والدين رفتار و منش
والدين بين موجود تفاهم و رفتار نوعدارد نوجوان
ايجاد با يا و كند كمك نوجوان شخصيتي تكامل به ميتواند
.كند جلوگيري آن رشد مانعاز و سد
كه ميخورد بهچشم خانوادههايي در سوءرفتارها بيشترين
كودك به نسبت خشن و تند متخاصم ، رفتار مادر هم و پدر هم
حقارت ، احساس دچار خانواده اين در نوجوان و كودكدارند
ميشود ديگر مسائل بسياري و نفس عزت فقدان خودكمبيني ،
و احساس اين جبران براي جواني سنين در دارد امكان كه
جامعه شئونات و قوانين با مغاير رفتارهاي به نقيصه
.بپردازد
دوگانگي از ناشي اختلافات بگومگوها ، بحثها ، و جر
عواملي از بسياري و همسران اقتصادي تضاداجتماعي فرهنگها ،
ناپايدار و متزلزل را كودك دنياي شد ذكر هم "قبلا كه
درگيري و نزاع شاهد كودكي دوران در كه نوجواني.ميكند
احساسات كننده منعكس حال بوده والدين غيركلامي و كلامي
و كلامي چه خشونت و تعرض و خصمانه رفتار.بود خواهد آنها
...و خوابزدگي شبادراري ، كابوسها ، يدي ، و غيركلامي چه
هم"قبلا كه است والدين خصمانه رفتار پيامدهاي ازجمله
عدم احساس ايجاد موجب رفتارها اين همچنين.شد داده شرح
كه والدين ترك از ترس و بهنفس اعتماد عدم احساس امنيت ،
و ميشود است معروف جدايي اضطراب به روانشناسي در
.است والدين از يكي به كودك وابستگيشديد آن پيامدهاي
محبت و توجه جلب براي نوجوان يا كودك كه دارد امكان حتي
بوده هم ناپسند گاهي كه خود قبلي رفتارهاي به والدين
يا لكنتزبان شبادراري ، شده فراموش عادت تكرار نظير
.بازگردد كودكانه تكلم
در نابرابري و تبعيض سوءظن ، بياعتمادي ، سرزنش ، و تحقير
ايجاد به كه نوجوانان و كودكان به عشق و محبت ابراز
عوامل جمله از نيز ميشود منجر خانوادگي تنشهاي
.است سوءرفتار
اجتماعي- فردي محيط وسالمسازي رواني بهداشت رعايت تاثير
فرد شخصيت رشد در
كودك عصبي تعادل و شخصيت تكامل و رشد به ميتواند آنچه
بهداشت اصول رعايت بنمايد كمك بزرگسالي و جواني سنين در
اصول ايناست اجتماعي و فردي محيط سالمسازي و رواني
و خود شخصيت به احترام و بهنفس اعتماد حس -:از عبارتند
به و سرزنش و تحقير از.كنيم ايجاد كودكمان در را ديگران
بوجود او در را احساس اين.كنيم خودداري ديگران كشيدن رخ
صورت اين غير دربدارد دوست را مردم و را خود كه آوريم
ميگيرد قرار تحقير و شماتت و سرزنش مورد دائم كه فردي
ندارد ، دوست را ديگران نكند ، اعتماد كسي به ميگيرد ياد
اجتماع كه بگيرد ياد باشد ، بدبين اجتماع و افراد به نسبت
.نيست قايل ارزشي او براي
كودكان حقوق نمودن پايمال و فشار زور ، تعدي ، كردن ، طرد -
و رشد و داده قرار حمله مورد را او شخصيت نوجوانان و
.ميكند پايهگذاري غلط گونهاي به را او شخصيت تكامل
اعتماد احساس خانوادگي صحيح روابط وجود ازطرفي (الف شكل)
(ب شكل).ميكند ايجاد كودك در را امنيت و بهنفس
و فردي محدوديتهاي و توانائيها بياموزيم كودك به -
واقعيت با و بپذيرد را خود قدرت و ضعف نقاط اجتماعي ،
ضعفشان ، نقاط خاطر به آنها تحقير از و شود روبرو زندگي
تقويت موجب آنچه دانست بايد.بپرهيزيم...و جسماني مشكل
بودن محكم و محبت و صميميت ميشود خودپنداره استحكام و
هم از و آنهاست بين صحيح روابط و خانوادهها پايههاي
بهنفس اعتماد دادن دست از موجب خانوادگي روابط گسيختگي
از متعادل و مثبت تصور داشتنميشود اضطراب و نگراني و
معني به منفي تصوير برعكس و كودك رواني ملاحت نشانه خود
داراي كيست ، بداند بايد نوجوان يا كودك.است ناسالم روان
كه چرااست احساساتي و ادراكات عواطفي ، نوع چه
گذشته تجارب و ميآيد بوجود يادگيري اثر در خودپنداره
ديگران قضاوت مورد در كودك ميشود باعث اولياء نقش و فرد
حال و آورد عمل به ارزيابي خود از ببرد ، پي خودش مورد در
عقدههاي كودك در باشد تحقيرآميز ارزيابيها اگر
سوئي از -.ميشود ايجاد حقارت عقده يا خودكمبيني
نوجواني اگرنيست علت بدون پديدهاي هيچ پذيرفت بايستي
اجتماع از و است گوشهگير كودكي يا دارد وحشت تنهايي از
انزواطلبي و پرخاشگرانه رفتارهاي بزرگسالي اگر...گريزان
در عاطفي برخوردهاي سرزنش و تحقير نتيجه "احتمالا دارد
موجب كودكي دوران بدرفتاريهاي و اوست كودكي دوران
و انتقامجوئي حالات ايجاد و رواني و عاطفي اختلالات
بايستي.ميگردد بزرگسالي در او غيراجتماعي رفتارهاي
مثل ، فيزيولوژيك نيازهاي از غير به فرزندانمان كه بدانيم
آرامش ، امنيت ، احساس مثل ، وعاطفي رواني نيازهاي غذا ، آب ،
از اگر كه دارند نيز موفقيت و پيشرفت احساس رواني ، تعادل
شود گذارده فرزندان اختيار در خانواده طريق از تولد بدو
درغير و سالم پايهگذاري و شخصيت تكامل و رشد به منجر
(الف شكل) ميشود فرد شخصيت ويراني و فروريزي صورت اين
و سالم شخصيت تكامل و رشد و عصبي تعادل دهنده نشان ب شكل
.است والدين سوي از كودك شخصيت صحيح پايهگذاري
شاهيان خسرو وحيد :تنظيم و تهيه
كوثر براي صادره قرار :كرد اعلام مرتضوي
بازداشت نه است كفالت
تهران عمومي دادگاه شعبه 1410 رئيس مرتضوي :اجتماعي گروه
كوثر نيكآهنگ براي صادرشده قرار گفت خبرنگاران به ديروز
.بازداشت نه است كفالت
به كوثر كفالت به حاضر فردي اگر اساس براين افزود وي
پاسخ در وي.ميشود آزاد زندان از وي شود ميليون مبلغ 15
او قرار كه است شده اعلام كوثر به آيا كه سئوال اين به
از پسبود جريان در آزاد روزنامه وكيل:گفت است ، كفالت
انجمن عضو ارغندهپور كريم با خبرنگاران مرتضوي ، سخن اين
كوثر كفالت براي وي و گرفتند تماس روزنامهنگاران صنفي
شكايات تعداد چون كرد اعلام مرتضوي اما آمد ، دادگاه به
ميكند پيدا افزايش وثيقه مبلغ است يافته افزايش كوثر از
شد قرار اساس براين.ميكند تغيير وي قرار "احتمالا و
آيا شود معلوم تا شود مراجعه دادگاه به (پنجشنبه) امروز
.خير يا دارد وجود كوثر آزادي احتمال
به ديروز كوثر نيكآهنگ منتخب وكيل حسينآبادي است گفتني
براي و نشد وي با ديدار به موفق اما رفت اوين زندان
كوثر گفت مرتضوي اما كرد مراجعه دادگاه به ملاقات اجازه
ميتواند وكيل و ميآيد دادگاه به بازجويي براي پنجشنبه
به ديروز همچنين مرتضوي.كند ملاقات وي با دادگاه در
هيات حضور بدون اما علني دادگاه در كوثر:گفت خبرنگاران
قانوني وجاهت مورد در ما خبرنگارميشود محاكمه منصفه
موضوع حقوقدان چند با منصفه هيات حضور بدون كوثر محاكمه
خلاف را مرتضوي اقدام اين آنها همگي و گذاشت ميان در را
قضائيه قوه رياست از و دانستند مطبوعات قانون صريح نص
قانون جاي فردي علايق و شخصي سليقه ندهد اجازه خواستند
اين از بيش قضائيه قوه و محاكم به ومردم بنشيند
.شوند بياعتماد
|