و همسر كه مردي تكاندهنده اعترافات
كشت را فرزندانش
دادگاه راهروهاي در
انجاميد قتل به دانشآموزان دعواي
شد دستگير سواري راننده فراري قاتل

و همسر كه مردي تكاندهنده اعترافات
كشت را فرزندانش
رساند قتل به كارد با را سابقش همسر آنكه از پس قاتل *
تيغ دم از كردو قبله به رو را سالهاش و 8 فرزند 5 دو
گذراند
غفاري غلامرضا - قتل به متهم
حادثه مقتولان - آناهيتا و ركسانا اكبري ، خديجه
اقدام يك در كه مردي محاكمه جلسه آخرين:حوادث گروه
آتيساز مجتمع در را فرزندش دو و سابق همسر جنايتكارانه
به شعبه 1602 در ديروز بود رسانده قتل به چاقو ضربات با
و متهم تسخيري وكيل حضور با اسماعيلي جواد قاضي رياست
.شد برگزار دم اولياي
قتل به متهم ساله غفاري 30 غلامرضا ما ، خبرنگار گزارش به
نامهاي به فرزندش دو و اكبري خديجه نام به سابقش همسر
براي ديروز وي.است ساله آناهيتا 8 و ساله ركسانا 5
مادر جلسه اين در شد احضار دادگاه به دفاعيات آخرين
طريق از من:گفت اسماعيلي قاضي به (مقتوله) اكبري خديجه
او از تلفني مكالمه هنگام در كه خديجه دوستان از يكي
مطلع ماجرا از بود ، شده قطع تلفنش سپس و كرده استمداد
به دخترم منزل طرف به دامادم همراه به من:افزود وي.شدم
منزلش به سابقش همسر كه ميكرديم فكر ما افتاديم ، راه
.است آمده
است واقع مسكوني مجتمع يك در كه دخترم منزل به وقتي
خواهرزنش منزل به قاتلي گفت نگهباني به دامادم رسيديم
ممكن است ارتشي چون گفتم من باشد ، آنجا مراقب بايد رفته
.باشد داشته اسلحه است
زديم صدا را خديجه و زديم در چه هر رسيديم كه منزل در به
شنيده فنكوئل و جاروبرقي صداي فقط و نكرد باز را در كسي
با ناگهان شد ، باز در و شكست را در قفل دامادم.ميشد
.شدم روبرو نوههايم و دختر خونآلود جنازه
كيفش روي كه حالي در ركسانا و پرخون لنگهكفش با آناهيتا
قاتل اين و بودند افتاده زمين روي بود ريخته زيادي خون
كه حالي در دخترم.بود كشيده دراز خوني آنها بين در هم
حال ديگر من بود سپرده جان بود نوههايم طرف به نگاهش
.رفتم هوش از و نفهميدم را خودم
بارها اودارم را قاتل قصاص تقاضاي مادر عنوان به حالا
او بيني آخر بار و گردن يكبار بود ، شده درگير دخترم با
نميگفت ، چيزي من به وقت هيچ دخترم ولي بود ، شكسته را
.بود گرفته طلاق او از كه موقعي حتي
را بينياش تا بود رفته بيمارستان به كه ماه از 2 پس من
.شدم مطلع ديگرم دختر طريق از هم آن كند عمل
درگيري خصوص در تا خواست غفاري غلامرضا از اسماعيلي قاضي
وي شدن زنداني ماه و 2 مقتوله بيني شدن شكسته باعث كه
.دهد توضيح شد
هستم ارتش بازنشسته سروان من:گفت خصوص اين در غلامرضا
و شدم جدا او از توافقي داشتيم هم با كه اختلافي سر بر
دوبي به من آن از پس بماند پنهان موضوع اين بود قرار
منظور بههمين داشتم رجوع قصد و برگشتم دوبي از رفتم
براي كادويي همراه به و خريدم خديجه براي انگشتري
و داد به شروع ديد مرا وقتي او رفتم منزل به فرزندانم
خواستهام آنكه از پس و كردم آرام را او من كرد ، فرياد
عده مدت هنوز گفت من به او گذاشتم ، ميان در او با را
نزديكي ارتباط همكارانش از يكي با او است ، نشده تمام
است ميان در ديگر كسي پاي گفتم او به خاطر همين به داشت
ربطي تو به من زندگي گفت و نخورد قسم او ولي بخور قسم
شدم درگير او با من.كرد فريادزدن به شروع و ندارد ،
شد ، خونريزي به منجر و كرد برخورد بينياش به پايم زانوي
زندگيم گفت من به باز او ولي شستم را او صورت و دست من
فردا شد قرار و برداشتم را ساكم من ندارد ، ربطي تو به
.بگيرم تحويل را بچهها بعدازظهر
كردم تهيه مشهد به رفتن براي بليت بعدازظهر ساعت 5 براي
گفتند كلانتري رفتم بود ، گرفته مرا جلب حكم دامادشان ولي
خواستند من از و هستي بازداشت همسرت بيني شكستن خاطر به
دهم تحويل آنجا وثيقه عنوان به دارم شناسايي كارت اگر تا
بود باجناقم دست بود آن داخل مدارك تمامي كه را ساكم ولي
از پسشدم زنداني خاطر همين به.بگذارم نداشتم چيزي و
منزلش به مبنيبراينكه تعهد گرفتن 3 با همسرم ماه دو
ميليون پرداخت 1 و نشوم بچههايش و خود مزاحم نروم
.داد ديهرضايت
هواپيمايي كارمند كه همسرم كار محل به مورخه 20/7/78 در
اين:گفت او اما كنم صحبت بچههايم به راجع تا رفتم بود
.مياندازمت زندان سال به 3 ماه بجاي 3 دفعه
را آنان سرويس رفتم بچهها مدرسه طرف به من روز همان
بود آنجا همسرم منزل كه مسكوني مجتمع به تا كردم تعقيب
بچهها اينكه بدون كردم صدا را خديجه آنجا در رسيدم
تا ميآورم را بچهها پارك برو گفت من به او بفهمند
و دويدند من بطرف ديدند پارك در مرا بچهها وقتي ببيني
گريه سه هر گرفت گريهام نيز من ميكردند ، گريه دو هر
.نكن گريه بيخود است بس ديگر گفت او كرديم
از.كرد تهديد مرا و آمد (باجناقم) ايرج هنگام همان در
جلوي ايرج گرفت را وجودم سراپاي نفرت و كينه همانجا
تكهتكهات شود پيدايت ديگر بار اگر كه گفت بچههايم
.ميكنم
او "حتما داشتم چاقويي اگر موقع آن در:داد ادامه متهم
ازهمپاشيدگي باعث و بود همسرم همكار كه فردي با را
.ميكشتم بود شده خانوادهام
خريداري چاقويي نيت همين به و رفتم فروشگاه به روز آن
بود سرظهر چون افتادم ، راه به همسرم منزل سمت به و كردم
را در شدم آپارتمان داخل نيست منزل در همسرم ميدانستم
ديدن با بود صحبت مشغول تلفني حاليكه در همسرم كردم باز
آرام تا خواستم او از منكرد دادوبيداد به شروع من
.بگيرد
را محل ميتوانستيد گفت كه اسماعيلي قاضي پاسخ در متهم
به كند شكايت من از دوباره ميترسيدم:گفت نماييد ترك
حاضر او ولي كنم صحبت او با تا رفتم اتاق داخل خاطر همين
و گذاشتم گلويش زير چاقويي خاطر همين به نبود گفتوگو به
او ولي است ، ارتباط در تو با كسي چه بگو كه دادم قسمش
ضربه چند كه نفهميدم عصبانيت شدت از هم من نرفت بار زير
.زدم او به چاقو با
بودند ايستاده چشمانم برابر در دو هر آناهيتا و ركسانا
وقتي.نفهميدم چيزي ديگر و كردم قبله به رو هم را بچهها
و زدم خودم به ضربه چندين و برداشتم را چاقو شدم متوجه
همين در كه كنم پرتاب نوزدهم طبقه از را خود خواستم
.شد وارد همسرم مادر هنگام
دادگاه قاضي از فقط من:گفت دفاع آخرين عنوان به غفاري
فرزندانم خاك سر به بدهند اجازه اينكه اول دارم 2خواسته
و بگيرند همسرم همكار از را انتقامم اينكه دوم و بروم
.ندارم دفاعي ديگر
صحت براي تا خواست دادگاه از متهم تسخيري وكيل پايان در
پزشكي به معاينه براي را او متهم رواني و روحي سلامت و
.بفرستد قانوني
كه شخصي:گفت ما خبرنگار به مقتول خواهر دادگاه حاشيه در
درستكاري و خير فردي است خواهرم همكار ميگويد غلامرضا
قاضي.است كرده فراواني كمك خواهرم eخانواده به كه است
صدور تا را زنداني دفاعيات آخرين شنيدن از پس اسماعيلي
.كرد زندان راهي نهايي حكم
دادگاه راهروهاي در
بچه خاطر به طلاق
بود ، گرفته را گلويش بغض ميكرد ، ادا را جملات سختي به
.ميكرد پاك دستش با را اشكش از قطره يك كلمه هر با
را طلاقم ميتواند شوهرم بگيرم طلاق نخواهم من اگر -
بدهد؟
.است مرد با طلاق حق -
خوردهاي؟ كتك شوهرت از -
.بله -
نميكني؟ شكايت چرا -
كنم؟ شكايت چي از -
.ميشود ديده صورتت رو كه كبوديهايي از -
.بكند تغيير من به نسبت نظرش نميخواهم -
داريد؟ بچه -
.نه -
.است بچه خاطر به ما مشكل "اصلا -
داريد؟ پرورشگاه از بچه يك پذيرش براي را لازم شرايط -
.بله -
نميكنيد؟ را كار اين چرا -
ديگري زن با تا بدهم رضايت طلاق به من ميخواهد شوهرم -
.كند ازدواج
انجاميد قتل به دانشآموزان دعواي
پينگپنگ ، بازي هنگام در دانشآموزان دعواي :حوادث گروه
در همشهري خبرنگار گزارش به.گذاشت برجاي كشته نفر يك
فارسان ، شهر دبيرستاني دانشآموزان از نفر شهركرد ، چند
سوي از نوبت رعايت عدم دليل به پينگپنگ بازي هنگام در
در كه شده درگير يكديگر با شخصي ، اختلافات همچنين افراد ،
با باقري سعيد بنام چهارم سال دانشآموزان از يكي نتيجه
اعزام فارسان بيمارستان به و مجروح شدت به چاقو ، ضربات
.كرد فوت وارده جراحات شدت علت به اما
دستگيرشد سواري راننده فراري قاتل
سواري راننده قتل از پس كه سارقي :همشهري خبرنگار - رشت
دستگير انزلي بندر در بود ، ربوده را وي خودرو كرايه ،
.شد
عقيدتي تبليغات و عمومي روابط معاون قنبرزاده ، خداداد
داريوش:گفت فوق خبر اعلام با گيلان انتظامي ناحيه سياسي
قشم در زنداني از پيش ماه حدود 4 در كه پوران اميري
.كرد عزيمت تالش شهرستان به خود فرار مسير در بود ، گريخته
به كلاهبرداري و اخاذي فقره چند انجام از پس آنجا از وي
تاكسي راننده يك فريب با نيز شهر اين در و گريخت رشت
مراجعه با نامبرده.كرد اخاذي او از ريال ميليون مبلغ 4
شماره به پژو 405 سواري راننده حسينزاده حسين به
به را وي دربست بطور كه ميخواهد او از رشت-15ب918
از استفاده با خمام حوالي در اميري داريوش.برساند انزلي
را وي جسد و ميآورد در پاي از را پژو راننده كمري سلاح
بر رشت به سپس قاتلميدهد قرار خودرو عقب صندوق در
دختري از خلبان بهعنوان خود معرفي با و ميگردد
به همراهش كه ميخواهد او خانواده از و ميكند خواستگاري
پشت در هنوز راننده جسد كه حالي در آنها.بروند همدان
از يكي در را جسد قاتل و ميكنند سفر همدان به بود خودرو
.ميگردد باز رشت به و ميكند رها همدان كوچههاي
در حسينزاده جسد شناسايي و كشف به اشاره با قنبرزاده
يافتن براي تعقيب و جستجو مقتول شناسايي با:افزود همدان
به پژو خودرو كردن رها از پس نيز قاتل.شد آغاز قاتل
مقصدي به را او كه تاكسي راننده يك.ميرود انزلي
نيروي به و است مسلح او كه ميشود متوجه ميرساند
نيز انزلي انتظامي ناحيه مامورين.ميدهد گزارش انتظامي
بازجويي در او و دستگير را قاتل گزارش دريافت از پس
.كرد اعتراف خود جرايم تمامي ارتكاب به مقدماتي
|