|
توسعه در فرهنگ نقش
(آخر بخش)فرهنگ شناسي آسيب
:اشاره
توسعه كه شد مطرح فرهنگي شناسي آسيب مقاله نخست شماره در
هويت به احترام و ملي فرهنگي بعد به توجه بدون واقعي
فرهنگ به رهيافت اين با. يافت نخواهد هاتحقق ملت فرهنگي
در توسعه و فرهنگ جهاني كنفرانس تشكيل تايلور ، نگاه از
ملي ، فرهنگ فرهنگ ، هاي ويژگي سال 1982 ، در مكزيكوسيتي
نقش شماره اين درشد پرداخته جامعه در ملي فرهنگ اثرات
كلي احكام با مليايران فرهنگ نسبت و توسعه در فرهنگ
.است گرفته قرار بحث مورد توسعه
انديشه گروه
كمك نوعي ملي ، فرهنگ تضعيف جهت در فعاليتي هر بنابراين ،
را خود بايد ما".است ملت به خيانت و استعمار نيروي به
جز چيز هيچ كه برسانيم واقعي استقلال از درجه آن به
ما محرك خودمان تمدن و دين و قوميت حفظ و ايران مصلحت
(6)".نباشد
مقاومت بيگانه فرهنگهاي برابر در اينكه براي ملي فرهنگ
فرهنگي هر.شود نگهداشته زنده ارگانيك ، يك مثل بايد كند ،
تا است ، آزاد و باز فضاي نيازمند بماند ، زنده اينكه براي
اين از فرهنگي اگر.باشد داشته حيات هم و شود شكوفا هم
خلق توجه قابل فرهنگي پديدههاي نشود ، بهرهمند مزيت
فرهنگي برجسته آثار خلق جامعهاي در اگر و شد نخواهد
.ميشود آسيبپذير بهسادگي جامعه آن فرهنگ گردد ، متوقف
اجنبي فرهنگهاي مقابل در ما فرهنگ بخواهيم اينكه براي
مدام بايد نگردد ، منفعل فرهنگ يك به تبديل تا شود تقويت
است امكانپذير زماني تنها اين و باشد داشته پويايي حالت
.باشد داشته فعاليت بازدارنده ، قيدوبندهاي از رها كه
به هيچكس...ميشكفد آزادي در فقط و فقط ملي فرهنگ"
همه نمايندگان كه بايد...نيست ملي فرهنگ نماينده تنهايي
شود معلوم تا باشند داشته سخن حق جامعه طبقات و گروهها
(7)".چيست "واقعا ملي فرهنگ
بايد.بود هراسناك انديشهها برخورد از نبايد بنابراين ،
متقابل روابط و انديشهها برخورد و اظهارنظرها از
.كرد استقبال فرهنگها
توسعه در فرهنگ نقش
در تنها نه كه است بعدي چند روند و پيچيده فرايند توسعه ،
سازمان و اجتماعي نظام زمينههاي در بلكه اقتصادي ، زمينه
رفتارهاي ضوابط در بالاخره و فرهنگي نهادهاي و سياسي
بديهي.ميسازد متحول را آنها و ميگذارد تاثير انساني
اينجا در ما كه است متعددي عوامل از متاثر خود توسعه است
.پرداخت خواهيم آن فرهنگي و انساني عوامل به تنها
مسيرهاي مختلف جوامع كه است داده نشان تاريخي تجربه
را مختلفي الگوهاي و پيموده روند اين در را متفاوتي
خاص ويژگيهاي با هماهنگ و منطبق كه دادهاند ارائه
اين حاصل رفته رويهم امااست بوده جامعه آن فرهنگي
فرهنگي و سياسي اجتماعي ، اقتصادي ، دگرگونيهاي و تحولات
جوامع" يا "توسعه" بهعنوان اكنون كه است بوده پديدهاي
.ميشود تلقي "يافته توسعه
ابزار و وسيله را انسانها اغلب توسعه ، سنتي هدفهاي
بيشتر كالاي توليد و "اقتصادي رشد" را نهايي هدف و توسعه
كه اين بر علاوه توسعه ، نوين ديدگاه از اما.ميكرد تلقي
در.ميباشد نيز توسعه هدف است ، توسعه وسيله انسان
هدف اولين" كه است شده تاكيد مكزيكوسيتي كنفرانس بيانيه
شكوفايي براي مناسبي فرهنگي و مادي فضاي ايجاد توسعه ،
منابع كه چرا (8)".است مردم خلاق مشاركت و استعدادها
توسعه محور مهمترين شايد و اصلي محورهاي از يكي انساني
واقعي ثروت مردم ديگر ، عبارت بهميآيد بهشمار اقتصادي
است شرايطي ايجاد نيز توسعه بنيادين هدف و هستند جوامع
و خلاقيت و سلامتي با همراه طولاني ، زندگي يك امكان كه
.سازد فراهم مردم براي را رفاه
يك هر كه دارند تاثير بسيار و متعدد عوامل توسعه روند در
عوامل اين از برخي.مينمايند ايفا نقشهايي خود سهم به
(9).دارند بازدارنده و منفي نقش ديگر برخي و مثبت نقش
را دوگانهاي نقش ميتواند كه است عواملي از يكي فرهنگ
فكري عناصر جذب توانايي داراي ملي فرهنگ اگرنمايد ايفا
باشد ، داشته را عناصر آن كردن نهادي قدرت و بوده توسعه
تسريع را آن جريان و گذاشته مثبت تاثير توسعه روند در
در كندي به توسعه عناصر صورت ، اين غير در اما كرد ، خواهد
يا وقفه دچار كه چهبسا و كرده پيدا نفوذ جامعه آن
.گردد انحراف
اگر.نيست مستثني كلي حكم اين از نيز ايران ملي فرهنگ
را جامعه مردم معنوي نيازهاي ايران ملي فرهنگ كه بخواهيم
بايستي كند ، ايفا مثبت نقشي توسعه روند در و ساخته برطرف
داشته را فرهنگها مثبت عناصر پذيرش توان و جذب استعداد
زندگي شيوه و رفتار كه است ملي فرهنگ اين كه چرا باشد ،
و علم از استفاده آماده را آنان و ميدهد شكل را مردم
پيشرفته جوامع فرهنگ مثبت عناصر از كه مدرن تكنولوژي
جهان زنده فرهنگهاي با بايد.ميسازد است ، اقتصادي
دوجانبه و متقابل رابطه اين كوشيد و كرد ايجاد رابطه
و انفعالي حالت در ايران ملي فرهنگ اگر كه چراباشد
نفوذ تحت و ميرود بين از بماند ، باقي پذيرنده همواره
صد و.ميگردد نابود و شده تضعيف غني فرهنگهاي دائمي
باز نيز ها فرهنگ ديگر با مراوده و رابطه از اگر البته
آفتاب تابش اثر در كه ماند را بركهاي شبيه درست بايستد ،
در بايد آب كه همانطور باشد ، پويا بايد فرهنگميخشكد
درياها بر و بگيرد جويبارها از گردد ، جاري رودخانه بستر
وگرنه زند ، پيوند بينالمللي آبهاي به را خود و بريزد
.ميگردد لجنزار به تبديل يا و ميخشكد يا
فرهنگهاي با منطقي و معقول رابطه داشتن روند در تنها
فرهنگها پيشرفته و نوين عناصر ميتوانيم كه دنياست زنده
و نموده دفع را خود فرهنگ خرافي و پوسيده عناصر و جذب را
.ببخشيم به پويايي ويژگي خود فرهنگ به
"ملي فرهنگ" اصلي هدف كه كرد اضافه بايد اينجا در البته
با منطبق بايستي "توسعه فرهنگ" عملي و فكري عناصر جذب در
آموزش طولاني روند در كه معني بدين.باشد ملي منافع
علمي ، پژوهشهاي انجام و تجارب كسب و انساني سرمايههاي
مادي سرمايههاي كه ميآورد بوجود اجتماعي و فكري شرايط
و صنعتي توسعه به كشور داخل در بتوانند انساني و
.گمارند همت انبوه توليد و تكنولوژي
مثبت عناصر بتواند كه برسد سطحي به فرهنگي اينكه براي
خودي و جذب را مدرن تكنولوژي و صنعت و اقتصادي توسعه
عوامل اين از يكيآيد فراهم بايد چند عواملي سازد ،
اشاعه" از منظوراست جامعه مردم بين در علمي تفكر اشاعه
دانشمند و عالم جامعه مردم همه كه نيست اين "علمي تفكر
و تند تعصبهاي بدون و علمي ديد با بايد بلكه شوند ،
هدف ، اين به نيل براي.كنند برخورد مسايل با احساساتي
كافي بهره علمي دانش از كه شوند تربيت بايد انسانهايي
مجري را علمي اصول خود كردار و رفتار و گفتار در و داشته
تا.گذارند بجا را لازم تاثيرات ملي فرهنگ در و دارند
مايههاي با ماهر و متخصص انساني سرمايههاي كه هنگامي
توسعه انسانهاي" تا و نيايند ، بوجود "يافتگي توسعه"
-اقتصادي توسعه نگيرند ، دست در را توسعه روند امور "يافته
مسير موفقيت با و بهسادگي نميتواند سياسي -اجتماعي
.گيرد پيش در را خود عادي
است ، موءثر "توسعه و فرهنگ" ايجاد در كه ديگري عامل
حقوق به احترام لزوم نيز و انسانها برابري به اعتقاد
از نوعي به مرحله اين در كه است طبيعي.است ديگران
كه انديشه اين كه هنگامييافت خواهيم دست نيز دموكراسي
هم حقوق به بايستي و شدهاند خلق برابر انسانها همه
ديگر يابد ، اشاعه و كرده نفوذ جامعه در گذارند ، احترام
.بود نخواهد ديگري حقوق به تجاوز و تخطي فكر در فردي هيچ
كه توسعه روند در مردم عموم مشاركت كه است جوي چنين در
از و جامعه هر پويايي و پيشرفت عوامل مهمترين از يكي
انجامپذير است ، "ملي قدرت" پشتوانههاي بزرگترين
نشات ميتواند بيان و آزاديانديشه اصل ، اين در.ميگردد
چنين يك در.يابد سازندگي جنبه انديشهها برخورد و گرفته
.ميكند بروز نيز سياسي آزادي كه است فرهنگي
"توسعه فرهنگ" اشاعه در كه است عواملي از سياسي آزادي
انديشهها سازنده برخورد گفتيم كه چرا دارد ، مهمي تاثير
-اجتماعي آزاديهاي در ملي فرهنگ و ميدهد رخ باز فضاي در
اساس و پايه تحكيم در و ميگردد شكوفا و پويا سياسي
تامين و تضمين با دولت.مينمايد كمك "توسعهخواهي" تفكر
در را خود ملت كه ميآورد بوجود را جوي سياسي ، آزاديهاي
ميداند ، مملكتي قوانين به احترام به موظف عملي و انديشه
بروز امكان نفاقانداز و ويرانگر برخورد نتيجه ، در كه
تسلط نه دولت نهايي هدف" اسپينوزا قول به.نميكند پيدا
و وحشت راه از آنان ساختن محدود نه و باشد بايد مردم بر
".است حقيقي آزادي دولت از اصلي غرض..بلكه ترس ،
"توسعه فرهنگ" شكلگيري در نيز ديگر بسياري عوامل البته
مفصلي بررسي به نياز يك هر كه باشند ، موءثر ميتوانند
در را خود بحث كلام ، اطاله از پرهيز براي اما دارند ،
بهتر و ديگر فرصتهاي در كه شايد و ميكنيم خلاصه اينجا
.بپردازيم بيشتري گفتارهاي به بتوانيم
اساس و پايه فرهنگ چون كه ، گفت ميتوان خلاصه طور به
تعيين را جامعه افراد زندگي شيوه و است انساني رفتار
اقتصادي رفتار در ميتواند سادگي به بنابراين ميكند ،
معين جامعه در را مصرف و توليد نحوه و گذاشته تاثير نيز
و منطقي اقتصادي توسعه به جامعهاي در بخواهيم اگر.سازد
و مناسب فرهنگي باورهاي به احتياج دستيابيم مناسبي
كه هنگامي تا ديگر ، عبارت به و ;داريم توسعه با سازگار
فرهنگ و نيافته اشاعه مردم اقشار ميان در "توسعه فرهنگ"
خود زندگي شيوه در كه هنگامي تا و نكرده جذب را آن ملي
-اقتصادي توسعه از نجستهايم ، بهره "توسعه فرهنگ" از
.بود خواهيم بيبهره سياسي -اجتماعي
پيشنهاد و جمعبندي
در انسان كه است گستردهاي و پيچيده بسيار مجموعه فرهنگ
هر فرهنگ.ميآورد پديد تاريخي و اجتماعي تكامل جريان
و خبر علم ، آموزش ، توليد ، تكنولوژي ، ترقي سطح جامعه
.ميدهد نشان را اجتماعي تحول از خاصي دوره ادبيات
آن خاص ويژگيهاي و خصوصيات داراي سرزميني ، هر ملي فرهنگ
مذهبي ، جغرافيايي ، تاريخي ، عناصر تحت كه است سرزمين
به و دارد خاصي بوي و رنگ كه خصوصياتي آن كليه و عقيدتي
.مييابد شكل ميدهد ، ديگران از متفاوت هويتي ملت آن
آن مردم بر و است ملي استقلال پايههاي از ملي فرهنگ
.كنند دفاع خود ، سرزمين همانند خود فرهنگ از كه است جامعه
اگر.ميكند ايفا دوگانهاي نقش توسعه روند در ملي فرهنگ
باشد ، نيرومند ملي فرهنگ در توسعه عناصر جاذبه جنبههاي
و جديد علوم پذيرش آمادگي و نموده كمك توسعه روند به
غير در اما.مينمايد تقويت مردم در را پيشرفته تكنولوژي
و علمي انديشه نفوذ يا ورود از دافعه عوامل صورت اين
مختلف بهانههاي به و كرده جلوگيري خواهي "توسعه" تفكر
روند ناچار به و شده ، توسعه طبيعي و اصلي جريان مانع
منحرف خود اصلي مسير از يا و ميسازد متوقف يا را توسعه
.ميكند
ملي ، فرهنگ در توسعه عناصر جاذبه جنبههاي تقويت براي
كه كرد اشاره زير عوامل به خلاصه طور به ميتوان
مورد و تلقي مثبت راهكارهاي مثابه به ميتوانند
:گيرند قرار توسعه برنامهريزان بهرهبرداري
توسعه زمينه در فرهنگي فعاليتهاي گسترش -1
اشاعه و ملموس واقعيتي عنوان به جامعه فرهنگ درك -2
و آموزشي نهادهاي طريق از ملي فرهنگ در توسعه فرهنگ
گروهي رسانههاي
رهبران ميان در آگاهي ايجاد و توسعه فرهنگ اشاعه -3
توسعه
توسعه در مشاركت به مردم تشويق -4
بويژه توسعه ، فرايند در درگير عوامل ارزيابي -5
.توسعه صحنه در مهم شخصيتهاي
:منابع
1- Raymond Williams, Culture and Society,1780-1950
Pelican Book,1963
علمي ، رهيافت يك سوي به توسعه ، فرهنگي بعد يونسكو ، -2
تهران ، 1376 ، بودجه ، و برنامه سازمان محمدي ، تيمور مترجم ،
صص 2122
تبريز ، اقبال ، شناسي ، جامعه مباني اكبرترابي ، علي دكتر -3
.عمومي ، 1357 شناس جامعه محسني ، دكتر نيز و 1341
فاطمه:مترجمان توسعه ، و فرهنگ دوپويي ، گزاويه -4
ملي كميسيون انتشارات قلم ، زرين عبدالحميد و فراهاني
.تهران 1374 ايران ، در يونسكو
و اقتصادي توسعه و علمي تفكر حسينپيرنيا ، دكتر -5
. ص 196 تهران ، 1374 ، مرواريد ، انتشارات اجتماعي ،
توسعه و پيشرفت ورجاوند ، دكتر از نقل به مصدق ، دكتر -6
.ص 74 انتشار ، سهامي شركت فرهنگي ، هويت بنياد بر
.ص 16 شماره 13 ، كلك ، فرهنگ ، سه رحيمي ، مصطفي دكتر -7
رجوع آن ، جنبههاي و توسعه درباره بيشتر مطالعه براي -8
انتشارات توسعه ، و شناسي جامعه نراقي ، يوسف به كنيد
.تهران 1378 روز ، فرزان
.ص 3 شماره 39 ، اقتصادي ، -سياسي اطلاعات -9
|
|