اسفندماه ، هشتم رسيدن فرا با همزمان
:ايران استادآواز درگذشت سالروز
ميغلتيد نغمه جويبار ;بنان غلامحسين
...حرير بر گفتي
!نيست خبري شهرستان در
شدن ربوده ماجراي افشاي از پس روز دو
مهر ماه متولد كارگردان درويش احمدرضا
براي سينمايي معاونت
طلبيد استمداد ربايندگان دستگيري
از پس سال ايتاليايي 22 هنرمند اثر دو
آمد ايران به خريد
اسفندماه ، هشتم رسيدن فرا با همزمان
:ايران استادآواز درگذشت سالروز
ميغلتيد نغمه جويبار ;بنان غلامحسين
...حرير بر گفتي
اسفنـدمـاه هشـتم در بنـان غلامحسين ايران آواز استاد
در بعدازظهر ساعت 5/6 پنجشنبه روز ش ، - -ه سال 1364
.درگذشت ايرانمهر بيمارستان
سرد سكوت در او دلانگيز و گرم صداي خاموشي مناسبت به
زندگي بر است شده مروري كوتاه نوشته اين در زمستان ،
سنتي موسيقي زمينه در او ارزنده آثار و اثر و پربار
.ايران
يك در تهران در ش -ه سال 1290 ماه ارديبهشت در بنان
يك فرزند هشتمين بنان.گشود جهان بر چشم پرجمعيت خانواده
.بود ايراني هنرشناس خانواده
بنانالدوله.بود بنانالدوله خان كريم فرزند بنان
.بود نور انگهرود مردم از موسيقيدان ، خوشخط مستوفي
برادر (ركنالدوله) ركني محمدتقي شاهزاده دختر او ، مادر
.بود قاجار شاه ناصرالدين
در.ميكرد تقليد را پدر آواز كودكي دوران همان از بنان
وسايل ديگر و ارگ و پيانو بنانالدوله خانه بزرگ تالار
و ميرفت آنها سراغ بيگاه و گاه بنان.داشت وجود موسيقي
از طبيعي صورت به كودك اين.ميشد سرگرم آنها با ساعتها
تشويق به.كرد پيدا آشنايي موسيقي وسايل با دوران همان
و -درگذشت لوسآنجلس در سال 1369 در كه -نيداوود مرتضي
نواختن به بنان برد ، پي او استعداد به كه بود كسي نخستين
به هم گاهي.آورد روي آواز گاهي و تصنيف خواندن و ارگ
.ميشد برخوردار خود پسرخاله آموزشهاي از مادرش تشويق
راه بنانالدوله كه بزرگي مهماني در سال 1296ش در
ارگ پشت مادر پيشنهاد به ساله شش غلامحسين بود ، انداخته
خيلي ساله شش كودك.خواند تصنيفي و نواخت قطعهاي و نشست
پدر كه بعد ، به شب آن از گرفت ، قرار مهمانها تحسين مورد
بزرگ استادان پيش را او بود ، برده پي پسر استعداد به
.فرستاد آواز و موسيقي آموزش براي
ميرزا از را آواز و نيداوود مرتضي از را موسيقي بنان
از و گرفت فرا سيف ناصر استاد و رضايي ضياءالدين طاهر
آگاهي ايراني موسيقي رديفهاي از و آموخت نكتهها آنها
.يافت كامل
بيشتر اما بود ، تحصيل مشغول ثروت مدرسه در اگرچه بنان
انجمن در بعدها بنان.بود آواز و موسيقي به او توجه
نوشته به و شد كار مشغول كلنلوزيري با ملي موسيقي
.يافت نيز خويشاوندي يوسفي ، غلامحسين
بنان.بود اول خواننده سال سالهاي انجمن ، اين در بنان
مرتضي و صبا ابوالحسن خالقي ، روحالله كلاسهاي از بعدها
بارها خود بنانبرد بهرهها هنرمندان ديگر و محجوبي
و صبا مرهون موسيقي در را خود پيشرفت من كه بود گفته
.ميدانم خالقي
در او صداي و داشت را مردانه صداي بمترين بنان ميگويند
از صدا قدرت و لطافت امابود متوسط صوت آواشناسي ، رديف
و كلنلوزيري صلاحديد به بعدها.بود او آواي ويژگيهاي
صدايش كه بود چنين و آورد هم پايينتر را صدايش خالقي ،
:ميگويد شهريار شد ، دلانگيز و گيرا و گرم
پرسيد را بنان آواز و تهراني ضرب
ميميرد شما استاد كه كجاييد كو
بنان جز به كس هيچ را تحريرها بعضي":ميگفت صبا
معني به موسيقي اصطلاح در تحرير "بخواند درست نميتواند
آواز پيراستن و آواز دادن غلت صدا ، كشش آواز ، در پيچيدگي
.است زوايد و خشونت از
:ميگويد معاصر معروف موسيقيدانهاي از فخرالديني فرهاد
هرگز من و بود مسلط خود صداي بر عجيبي طرز به بنان"
".بخواند زياد و كم يا خارج ، را نتي بنان نديدم
اندازه از بيش آن ، كردن ادا درست و شعر انتخاب در بنان
را آنچنان ميخواند را شعر وقتي نتيجه در و ميكرد دقت
.ميكرد آنچنانتر
سخت موسيقي ، و شعر تلفيق در بنان":ميگويد ملاح حسينعلي
كردن ادا روشن به وسواسگونهاي توجه و بود سليقه خوش
".داشت انتخابي شعرهاي
و تحريرها صداها ، بم و زير فرودها ، و فراز بنان آواز در
اين ، و ميشد گرفته كار به موقع به و جا به تكيهگاهها
در تاكيد و توقف خصوص به.ميبخشيد اعتلا را بنان آواز
فوقالعادهاي تاثير شنوندگان در آواز ، فرود و اوج
.ميبخشيد
است صدايي لطيفترين بنان صوت":ميگويد خالقي روحالله
بنان تصنيفهاي از يكي به اگر "شنيدهام خود عمر در من كه
بنان ، آواز اجراي در كه ديد خواهيم بسپاريم ، دل گوش
در بيجا شتاب يا درنگ نابهجاخواندن ، كلمه ، شكستن
خود جاي اوج ، .نميشود ديده هم بار يك حتي تصنيف سرتاسر
و كند مي پيدا تبلور هنر كه اينجاست.هم فرود و دارد
و آواز از جدا كلمات ، اداي نوعمينشاند صدر در را بنان
شعري خود بنان ، بيان در همآهنگ موسيقي همراهي
.است جداگانهاي
هميشه بنان معاصر ، تصنيفساز شاعر صفا ، نواب گفته به
را تحريرها و ميسازم خود گلوي با را صداها من":ميگفت
رعايت و خواني درست اين در ".ميكنم ادا شدهتر حساب
تيز گوش تصنيف ، ميان در صدا قطع و آغاز و آواز بارز نكات
نشده ديده وقت هيچ است ، داشته بهسزايي نقش استاد حساس و
آن بر اضافه يا و نت از خارج را پردهاي بنان كه است
پيچيدهترين و سختترين كه بود ترتيب بدين.بخواند
.ميكرد اجرا آساني به را تصنيفها و آوازها
خوانندهاي هيچ را "شيدا عاشقي مرا":ميگويد تجويدي علي
درستي به را آن كه بنان ، جز نداشت را آن اجراي توان
شاعران از كه شعرهايي بر علاوه بنان.كرد اجرا و خواند
صفا نواب و معيري رهي سرودههاي از ميخواند ، ايران بزرگ
:ميكرد استفاده نيز
همرهي آن همدمي ، آن همدلي ، آن يادباد
رهي شعر بنان ، آواز و محجوبي ساز
"موليان جوي بوي به" ميتوان بنان مانده جا به كارهاي از
روحالله و اصفهان بيات در است تصنيفي كه كرد اشاره
خالقي آن خوب اجراي خاطر به.بود ساخته را آن خالقي
مايه در "لاله آتشين"نام با را دوم تصنيف
را بنان نام كه ديگري كار.كرد تنظيم بنان براي افشاري
را خود اعتبار هم روز امروزه تا و انداخت زبانها سر بر
روز از من" پرمفهوم و زيبا تصنيف است كرده حفظ همچنان
سهگاه مايه در را آن محجوبي مرتضي استاد كه است "ازل
.است ساخته بنان براي
به دست تصنيفهاي به ميتوان او كارهاي از همچنين
.جان نه دلبندي مفتون دل نه بختياري ، آهنگ در نزن دستمالم
ميداني چه شب مرغ اي من آه سوز تو ضربي ، آهنگهاي در..
و سهگاه مايه در محبت خريدار دارم دلي دشتي ، مايه در
نيز همايون مايه در "نبود نوازشها آن نگاهش در اما آمد"
.كرد اشاره
هنرمندان از بسياري شد ، تاسيس راديو كه ش -ه سال 1319 در
در بنان.بود بنان آنها صدر در كه شدند دعوت راديو به
گلهاي برنامههاي در و پذيرفت را همكاري اين سال 1321
شادروان همت به كه رنگارنگ گلهاي و سبز برگ جاويدان ،
.پرداخت كار به عاشقانه ميشد ، تدوين و تهيه پيرنيا داوود
صداي با برنامه كه 350 است آمده بنان زندگي كارنامه در
آنها از يك هر در كه شد پخش و ضبط ارتباط اين در بنان
پس.است نهفته آواز لطف و احساس و هنر و ذوق از دنيايي
عنوان به و پيچيد جا همه بنان آوازه و نام كه بود آن از
جهاني شهرت از حرفهاي تصنيفخوان و آوازخوان يك
.شد برخوردار
رهي وسيله به پراحساس شعرهاي انتخاب بنان ، خوب صداي
دلانگيز آهنگهاي تصنيف ، در شعر خواندن درست معيري ،
و موسي خالقي ، روحالله وزيري ، علينقي مانند استاداني
به دست صبا خان ابوالحسن و محجوبي مرتضي معروفي ، جواد
.كردند ماندگارتر را بنان چشمگير هنر و دادند هم دست
سال 1344 در بنان پري با بنان دوم ازدواج كه است گفتني
را استاد عمر پاياني سالهاي هنرشناس خانم اين.گفت صورت
.بخشيد معنا و مفهوم
لباس ، خوش آداب ، مبادي مردي بنان بگذريم ، كه اينها از
خواندن آواز موقع.بود مجلسآرا و بذلهگو و بيان خوش
:ميگفت بنانميشكفت هنرمند اين لبهاي روي لبخندي هميشه
شنونده و بيننده براي حال هر در مرا قيافه لبخند ، اين"
".ميكند تحملتر قابل آوازم
او يادگارهاي شميران ، جمالآباد بلنديهاي در بنان خانه
و عشاق در را چرا حالا بتوان نيز اكنون هم شايددارد را
ابوعطا ، در را ندانيم بيگانه ز خويش مها امروز بوسليك ،
ياد به شور ، در را سياهي چشم و شوخ مژگان صاحب كه كنون
كردي تو بيپروا مست شيدا ، عاشق مرا گاه ، سه در را صبا
مستي خمار اين از سر ندارم بر عمر همه سهگاه ، در را
مايه در را آرايي خود تعليم تو به حسنت داد ماهور ، رادر
تو آغوش در روز يك اصفهان ، مايه در را رودكي چنگ دشتي ،
امشب سوزد تب كوره در تنم ابوعطا ، مايه در را گرفتم آرام
گرفت خواهم سحر آه دامن آخر شب يك و افشاري دستگاه در را
هنر و برد لذت و شنيد سربالاييها آن در دشتي مايه در را
آساي ناله بم فرياد وقتي و كرد تحسين را او سحرآفرين
:ميرسد گوشت به همايون مايه در بنان
نوشين خواب /جمالت خورشيد پيش گردد محو گر سايهام
نشينم مژگانت به سحرگردم
نكات و شعر دقايق به اندازه چه تا استاد كه درمييابي
بار چندمين براي حقيقت اين و است داشته توجه آن ريز
.دارد معجزهآسايي كيفيت بنان صداي كه ميشود روشن برايت
راست چشم اتومبيل سانحه يك در ش -ه سال 1336 در بنان
اعتراض عنوان به نيز ش-ه سال 1346 در.داد دست از را خود
زمان و گذاشت كنار را خواندن راديو ، در خواني ابتذال بر
.شد خانهنشين و كرد قهر راديو از كلي طور به نيز قطبي
براي بنان از بار چندين اسلامي ، انقلاب پيروزي از بعد
ديگر بنان اما آمد ، عمل به دعوت راديو در برنامه اجراي
.نداشت را سالها آن حوصله
.گرديد هاضمه جهاز بيماري گرفتار عمر آخر سالهاي بنان
سرگرمي تنها.بود گرفته را او توان و تاب بيماري ، اين
به دادن گوش و گذشته خاطرات ياد سالها اين در استاد
تار شبهاي مونس تنها شايد و بود خود زيباي بسيار نوارهاي
و ياد كه باشد ناز الهه استاد نيمهروشن روزهاي و
.بود گرامي استاد براي خاطرهاش
ميريخت صورت پهناي به اشك گذشتهها ، ياد با گاهي استاد
.ميگفت سخن صبا و تهراني محجوبي ، خالقي ، از و
خوشحال را او ميشد ، پخش راديو از كه سنتي آوازهاي بيشتر
انقلاب پيروزي از بعد خوانان ، مبتذل اينكه از.ميكرد
خوشبينانهاي ديد بودند ، رفته و برداشته مردم سر از دست
.بود آورده وجود به بنان در ايراني موسيقي به
گوش طاهرزاده و خوانساري اديب صداي به هم گاهي بنان
آنها صداي پيري سر آن در گاهي حتي و ميبرد لذت و ميداد
.ميكرد تقليد را
.بود بنان تاييد مورد ايران ، محبوب خواننده شجريان ، استاد
"است برخوردار خوبي بسيار صداي از شجريان":ميگفت او
اغلب شجريان است ، آمده گزارشي در كه بنان خانم گفته به
گوشههاي درباره ساعتها و ميرفت بنان خانه به شبها
بارز نكات و آن چونوچند و خوانندگي دقايق و موسيقي
.مينشستند صحبت به هم با موسيقي
ياد به كه نوا و نور در ميتوانيد را بنان خاطره و ياد
تنديسي ياد و كنيد زنده است شده پرداخته و تدوين بنان
.است كرده پر را او جاي خانه ، در كه بيفتيد
بنان يادنامه به باشيم داشته اشارهاي است بهتر پايان در
به مشيري فريدون عزيز شاعر كه مهربان ، يار ياد نام با
.است سروده بنان ياد
گرامي موسيقيدان و عزيز دوست به را شعر":ميگويد مشيري
اين روي آهنگي كه خواستم او از و دادم فخرالديني فرهاد
را شعر استاد.بنان از باشد يادوارهاي تا بگذارد شعر
".است نوشته را آهنگ كه داد مژده روز چند از پس.گرفت
بر آهنگي كه بود خواسته من از مشيري":ميگويد فخرالديني
استاد قديمي ترانههاي بعضي يادآور كه بسازم شعر اين
زندهياد ساختههاي از موليان جوي بوي من.باشد بنان
و او خوب كارهاي از باز لاله آتشين تا خالقي روحالله
شعر در كه را محجوبي مرتضي استاد از ازل روز از من ترانه
بيات در موليان جوي بوي چون كردم ، انتخاب بود ، آمده هم
روز از من و افشاري در لاله آتشين و بود شده اجرا اصفهان
ترتيب اين به.رسيد نظرم به كلي طرح يك سهگاه ، در ازل
و بود اصفهان پردههاي ;منطبق مخالف ، پردههاي ديدم كه
زابل گوشه خود هستيم سهگاه دستگاه زابل گوشه در وقتي
از يكي كه هم افشاري و دارد شور با مشتركي پردههاي نيز
بين مشترك پردههاي آن پس.است شور دستگاه وابستههاي
خود اينكه به توجه با.پيداست سهگاه در شور و اصفهان
."ازل روز از من" با منطبق و است سهگاه در هم اثر
.خواندم بار چند را شعر سپس.آمد دستم كلي طرح "تقريبا
بيت كه بگويم بايد.كردم انتخاب كار براي را آن بيت چند
:آوردم اول به را غزل آخر
جهان كار كز بسپار بنان آواز به دل
مهربان يار ياد از كار هيچ خوشتر نيست
:آوردم آن دنبال به را دوم بيت بعد
بود آورده جان بوي جانان كوي از نسيم اين
بود آورده ارمغان را موليان جوي بوي
:سوم بيت سپس
او پاك جان بسپرديم تو آغوش به ما
او خاك بپوشان لاله آتشين اي اين از بعد
:رفتم پيش آخر تا ترتيب بدين
غزل يا ما بر ميافشاند آنچه بود گل برگ
ازل روز از من كويش در سرگشته عاشق
روز از من:شعر بيت چند اين در فخرالديني استاد حقيقت در
خود همچنانكه را بنان موليان جوي بوي و لاله آتشين ازل ،
.است گنجانده مهربان يار ياد يادنامه در ميگويد ،
استاد نكتهشناس و خوب بسيار شاگردان از آواز خواننده
وسيله به زيبا كار اين.ديلمي كاوه نام با است بوده بنان
عليزاده حسين عزيز هنرمند سرپرستي به عارف و شيدا گروه
.زيبا چه و است گرديده اجرا
مهيار عباس *
!نيست خبري شهرستان در
با گفتوگو در شهرستان وضعيتتئاتر و حمايتي سياستهاي
(بخش واپسين) كارگردان و نويسنده صابري رضا
و تئاتر حمايتي سياستهاي از گفتوگو نخست بخش در :اشاره
و دوم بخش در.رفت سخن ايران در حرفهاي تئاتر وضعيت نيز
تئاتر كنوني وضعيت حرفهاي تئاتر بحث ادامه ضمن پاياني
روايت تئاتر اين شاخص چهرههاي از يكي زبان از شهرستان
از سخن وقتي كه ميكند حكم انصاف و حقطلبي.ميشود
اما نورزيم ، درنگ نيز آن به عمل در ميگوييم ، عدالت
در چه و سياستگذاري در چه كه ميدهد نشان صابري سخنان
ميبرد سر به فاقه و فقر در شهرستان...و بودجه اختصاص
و است مانده باقي سخن مرحله در تنها آن به توجه و
شما از دعوت ضمن.نميسوزد آنجاها در نيز كورسويي
دلسوزان از گفتوگو اين خواندن براي گرامي خوانندگان
تئاتري سياستهاي بررسي و نقد در ميخواهيم كشور تئاتر
.رسانند ياري را ما كشور ،
هنري گروه
مختاباد سيدابوالحسن :از گفتوگو
چيست؟ ايران در حرفهاي تئاتر تعريف شما نظر به *
صورت رسمي مركز يك سوي از بايد تئاتر تعريف "قاعدتا -
، از جايي در نمايشي هنرهاي مركز كه نميدانم من.بگيرد
ميدهد نشان مصاديق اما باشد ، داده تعريفي حرفهاي تئاتر
و ناقص حرفهاي تئاتر به نمايشي هنرهاي مركز نگاه كه
سفارش و سفارشدهنده كه است اين هم آن دليل.است ابتر
يك سفارشدهنده.دارند "حرفهاي" به ناراستي نگاه گيرنده
بدون ميكند ، قبول سفارشگيرنده نماينده عنوان به نفررا
از و بپردازد بحث به ريزتر مسائل درباره وي با آنكه
.ميشود مشروع سوءاستفاده كه است نقطه همين
نيست؟ اينگونه خارج در *
نمونه ، براي.دارد جايگاهي خود براي كسي هر خارج در -
وارد ماه مدت 6 براي كه خواندم خانمي يك از را متني من
يك صورت به گروه اين در را تجربياتش و ميشود گروه يك
و جريانات اهرمها ، ايران در من بهنظر.درميآورد كتاب
همانند اينجا حالتنميشناسيم را تئاتر حرفهاي وجوه
ارتباطات.بفروشد را كالايش ميخواهد كه است بنكداري
مركز من ، نظر به.است سطح اين در ما حرفهاي و مالي
بايد سياستگذار ، و سفارشدهنده بهعنوان نمايشي هنرهاي
اما.باشد داشته مدنظر را حرفهاي تئاتر اهرمهاي
مقطع يك در حساسيتها و اتفاقات ما مملكت در متاسفانه
.ميشود رها چيز همه سپس و ميدهد روي كوتاه ، بسيار
تئاتر با زيربنايي و است كوتاهمدت نگاه گفت ميتوان *
نميشود؟ برخورد
كه پولي معيار و اندازه در كار آيا اينكه."دقيقا -
.نميكند نظارت و رسيدگي كسي نه ، يا است شده پرداخت بابتش
شده ، پرداخت لباس و ادوات و ابزار براي كه پولي آيا
.نيست مشخص است ، شده كار همين صرف "واقعا
روي سفارشدهنده عنوان به نمايشي هنرهاي مركز آيا *
ميكند؟ نظارت نمايشها
نمايشي هنرهاي مركز كردم ، رديابي من كه جايي تا -
تمامي و كيفيت به آنچناني اشراف سفارشدهنده ، بهعنوان
گيرنده سفارش و كار تعبيري به.ندارد آن عناصر و عوامل
.ميكند بازبيني را كار آخر ، لحظه در تنها و كرده رها را
در افراد از شناسنامهاي نمايشها ، از بازبيني در آيا *
را سفارش كه كارگرداني تا دارد وجود مختلف رشتههاي
قرار اختيارش در مركز سوي از كه فهرستي برحسب ميگيرد ،
كارگردان به درواقع بزند؟ بازيگر انتخاب به دست ميدهد ،
"فعلا تئاتري عوامل تا چند كه شود گفته سفارشگيرنده يا
كنند؟ شركت شما كار در بايد و نيستند كاري سر بر
از هر تا باشد ، داشته وجود چيزي چنين بايد -
سنديكاي چون اما نشود ، تئاتر عرصه وارد راهرسيدهاي
لذا نيفتاد ، راه به تئاتر خانه هنوز و نداريم درستي
چنين اگرداد دست به كارها از درستي حسابرسي نميتوان ،
و داريم مناسبي تعريف شغلي امنيت از بگيرد ، شكل چيزي
بيكار حرفهاي نيروي يك كه زماني تا است مجبور كارگردان
را كار نخواهد و نرود غيرحرفهاي نيروي بهسراغ است ،
جزيي چيزهاي همين.ببرد صحنه روي جهت هر به باري و ارزان
چه هر پس.ميبرد سئوال زير را اجرا يك كيفيت كه است
قرار كار سر بر متخصص و شود تئاتر صرف بيشتري نيروي
.ميشود تضمين كيفي بهلحاظ كار بگيرد ،
است؟ چگونه وضعيت شهرستان در *
نه و هست دهندهاي سفارش نه دارد ، وجود حرفهاي نه -
كشور ، سراسر در.نيست پولي چون گيرندهاي ، سفارش
و است اسلامي ارشاد و فرهنگ كل اداره نام به ادارهاي
و است هم كشور مختلف مناطق در تئاتر متولي اداره همين
.است تئاتر آن ، وظايف از تازه ، بخشي
است؟ اندازههايي چه در قراردادها *
باشد ، نام صاحب گروه اگر و تومان تا 150هزار حد 100 در -
چون و ميدهند او به تومان هزار تا 600 نهايت 500 در
سال سراسر در و شهرستان در است ، پرهزينهاي هنر تئاتر ،
.نميدهد روي تئاتري خاص اتفاق
نيست؟ كشور كل در تئاتر متولي نمايشي هنرهاي مركز آيا *
اختصاص استانها كل ادارههاي براي را مبلغي دولت !نه -
.دارد اختصاص تئاتر به آن از كمي بخش كه ميدهد
است؟ تهران خاص نمايشي هنرهاي مركز پس *
هنرهاي مركز استانها سطح در ما و است اينطور ،"دقيقا -
وجود مشهد مثل استان سه يا دو در تنهانداريم نمايشي
بودجه و است استانها ساير همانند هم آن بودجه كه دارد
روي به تئاتري مشهد شهرستان در اگر يعني.ندارد اختصاصي
هزينه يا پيكان لاستيك خريد صرف بودجه آن نرود ، صحنه
خزانه به نبايد پول صورت هر در چون ميشود ، خودرو بنزين
.است آماتوري چيز همه شهرستانها در.بازگردد
اگر ديديد؟ چگونه را جشنواره خارجي بخش نمايشهاي *
ميگوييد؟ چه بكنيد ايران تئاتر با مقايسهاي بخواهيد
بخواهيم اگرنداريم تئاتر ما.است شوخي ايران تئاتر -
خارجي كارهاي بكنيم ، مقايسه جهاني معيارهاي مبناي بر
در.هستند غرب ششم و پنجم درجه نمايشهاي جشنواره در حاضر
كارهايي.دارند وجود "چولي"از گندهتري خيلي افراد دنيا
بيمايه حتي و مايه كم بسيار آمد ، ميانه آسياي از كه
شبيه بسيار نمايشها اين كه ميگفتم دوستان به من.بودند
همان.است انقلاب از قبل در خودمان لالهزار تئاترهاي
"چولي" از كه كاري اما..و ورفتار شكل و لباس و نگاه
كه اطلاعاتي و - "آلبالو باغ" و "پينوكيو"نمايش دو -ديدم
اروپا سوم دسته تئاتريستهاي از ايشان نظرم به كردم ، كسب
كه جست محدوديتهايي در را اصلي دليل يك بايد چه اگر است ،
هر امادر.روبروييم آن با داخلي فرهنگي وضعيت لحاظ به
حق و كند برآورده را ما توقع نتوانست خارجي كارهاي حال
تاجيكستان در ما.كنيم دعوت پيشروتري گروههاي از كه بود
كارگردانهاي از قاسم فرهاد ;داريم قدري تئاتري گروههاي
از امسال چرا كه كردم تعجب من و است تاجيكستان تئاتر قدر
شاهنامه هم "قاسم" دستمايه "اتفاقا.است نشده دعوت ايشان
.تازه و مدرن نگاهي با اما است ، فردوسي
...شهرستان ئتاتر به برگرديم *
به بودجه نيست ، امكانات.ندارد وجود تئاتري شهرستان در -
سبب به نيروها نميشود ، تزريق شهرستان در كافي اندازه
حرفه كنند ، پيشه را پيشگي چند مجبورند ، شخصي گرفتاريهاي
كنند ، در خستگي كه ميآيند تئاتر به و نيست تئاتر آنها
خوب ، كار يك اجراي براي كه حالي در بكشند ، زحمت كه آن نه
لذا.است ديگري شغل هر از بيش برفرد ، تئاتر در فشار
هم صحنهاي امكانات همچنين و نميشود ابراز خلاقيتي
اين با مشهد همانند شهري بگيريد نظر در.است اندك بسيار
بزرگ شهر دومين كه...و زوار و جمعيت همه اين و امكانات
براي مناسب تفريحي پارك يك يا فرهنگسرا ، يك است ، ايران
به ميگيرد ، صورت شهرستان در كه كارهايي.ندارد جوانانش
محكم جريان يك كنيد فكر اينكه.است بچهها همت و ذوق مدد
شهرستان در ماجراست ، پشت در -دهنده سفارش عنوان به -مالي
بيا" بگويد ، كه نيست كسي شهرستان در.ندارد خارجي وجود
بودجهاي و پول چون چرا؟ "ميكنيم حمايت ما كن تئاتر كار
شده گرفته نظر در سال كل در ميليون تا 5 ندارد40 وجود
.نميكند دوا را دردي هيچ كه
و تهران بين تبعيض و شود اصلاح بخواهد سيستم اين اگر *
ميكنيد؟ پيشنهادي چه.باشد نداشته وجود شهرستان
در تنها نه كه است بلايي مركزگرايي تفكر من ، نظر به -
دربرگرفته نيز را اجتماعي سياسي ، شئونات ساير بلكه تئاتر
سرازير تهران به بودجهها تمامي كنوني وضعيت دراست
هستند ، تهران در تئاتر حرفهاي بازيگران تمام ميشود ،
براي رسمي دهنده سفارش يك عنوان به نمايشي هنرهاي مركز
وضعيتي چنين در.است تهران در حرفهاي جريانهاي ايجاد
تهران و شهرستان بين نفوذي كم و بزرگ ديوار كه است طبيعي
ابتداي از.نباشد شدني ويران زوديها اين به كه شود ايجاد
تغيير نمايشي هنرهاي مركز مسئول چندين تاكنون انقلاب
ميخواهيم گفتند ورود ابتداي در آنها همهپيداكردند
نشد ، احيا كه آنچه اما بكنيم ، احيا را شهرستان تئاتر
را نيروها از بخشي ميگفتند همه.بود شهرستان تئاتر همين
تئاتر زيربناي شهرستان تئاتر و بكنيم شهرستان تئاتر صرف
اما...و است كشور
باشد موفقي چندان نه تجربههاي اصلي دلايل از يكي شايد *
براي معيني فرم هنوز و شد انجام گذشته ساليان در كه
است؟ نشده پيدا حمايت
.نيست كمي فرصت سال بيست -
هيچگونه مسئولان كه ميرسد نظر به اما نيست ، كم !نه *
احياي براي مناسب مديريتي جريان يك آغاز چگونگي به وقوفي
ندارند؟ تئاترشهرستان
نيست شدني اين -
نيست؟ شدني چرا *
.است مانده باقي شعار درحد چون -
سوءالات اين پاسخ دنبال به چراكسي و ! شعار حد در چرا *
است؟ نرفته
.است قوي آموزشي سيستم يك نيازمند شهرستان تئاتر چون -
به داور و مربي عنوان به تهران از كه نيروهايي آن
تصوير گونهاي به را شهرستان تئاتر ميآيند ، شهرستان
آنها كارهاي و ميآيم تهران به نوعي من وقتي كه ميكنند
اين و ميشوم عوامفريبي و تضاد اين متوجه ميبينم ، را
و سرخورده را شهرستانيها كه است دوگانگيها و دوروييها
.است كرده مايوس
كنيد؟ صحبت مصداقيتر ميتوانيد *
كارگردان وقتي اما.ببرم نام خاصي شخص از نميخواهم من -
و سخنرانيها در و ميآيد شهرستان به معروفي بازيگر يا
دنبال باشند ، بيآلايش و پاك كه ميخواهد همه از نشستها
در شخص ، همين عوض در...و نروند عوامپسند نمايشهاي ساخت
ميتوان ميبرد ، صحنه روي به را لالهزاري كاري تهران
كه ديگر عامل يك البته نشد؟ سرخورده و نبود گلهمند
مديران باشد ، تاثيرگذار شهرستان تئاتر در ميتواند
جريان يك كه است قادر فرهنگي مدير يك چون.هستند فرهنگي
كه است كرده ثابت تجربه.بكند احيا يا كور را تئاتري
بيگانه تئاتر با شهرستانها و استانها فرهنگي سياستگذاران
بيشتر ميدهند...يا تجسمي هنر به كه اهميتي و هستند
.است ازتئاتر
؟ چرا *
و است خطرتر كم و آزارتر كم كه ميكنند احساس چون -
.نميشود لرزان نيز آنها ميزهاي
...آخر سخن و *
تا چهار كشور سراسر در اگر.است مرده شهرستان تئاتر -
نمايش برروي را خود عمر و زندگي كه هستند ما مثل آدم
و ميكنند جمع هم دور را جوان تا چند و ميگذارند
اينها ميآورند ، وجود به را ساده و سالم تجربهاي
. هستند خل و رواني (يعنيما)
شدن ربوده ماجراي افشاي از پس روز دو
متولد كارگردان درويش احمدرضا
براي سينمايي مهرمعاونت ماه
طلبيد استمداد ربايندگان دستگيري
وزارت بصري و سمعي و سينمايي امور معاونت :هنري گروه
از يكي ربودن بيانيهاي ، انتشار با اسلامي ارشاد و فرهنگ
.كرد محكوم را كشور فيلمسازان
اطلاعاتي ، مراجع از شد ، منتشر جمعه روز كه بيانيه اين در
طراحان با قاطعانه است ، شده خواسته كشور وقضائي انتظامي
.شود برخورد"درويش احمدرضا" ربايش
درويش ، احمدرضا صبح ، روزنامه دو پنجشنبه روز خبر اساس بر
همايش" در شركت براي كه هنگامي جاري سال بهمنماه هفدهم
بود ، نياوران فرهنگسراي عازم "تمدنها گفتگوي و سينما
.شد ربوده پيكان خودروي يك سرنشين سه توسط
جاي به خواستند درويش از افراد اين اخبار ، اين اساس بر
نصيحتها" به و كند گفتگو آنان با همايشيادشده در شركت
.بسپارد گوش آنان "ايدئولوژيك تذكرهاي و
از يكي در را درويش بازداشت ، ساعت شش از پس ربايندگان
.كردند رها كرج ميدانهايشهرستان
و مقدس دفاع درباره مختلفي فيلمهاي كه درويش احمدرضا
با امسال است ، ساخته اجتماعي و موضوعهايسياسي ساير
.كرد شركت فجر فيلم جشنواره در "مهر ماه متولد" فيلم
اعتراض مورد كه را روز مسائل برخي فيلم اين در وي
.كشيد تصوير به عريان زباني با است فشار گروههاي
با اسلامي جمهوري خبرگزاري فرهنگي گروه خبرنگار تماس در
تاييد را شدنش ربوده به مربوط اخبار وي درويش ، احمدرضا
.كرد
اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت سينمايي معاونت بيانيه در
مدرسه در هنر "راحل امام گفته به كه درحالي است ، آمده
و سياسي اجتماعي ، مبهممعضلات و كور نقاط نشاندهنده عشق
درويش ، كارگردان رضا احمد ربايش خبر انتشار ،" است نظامي
را كشور سينمايي جامعه ايران ، سينماي مردمي و متعهد
.كرد غافلگير
بر ربايي آدم اين طراحان:است شده اضافه بيانيه اين در
از سوءاستفاده با رهبري معظم مقام و امامراحل نظر خلاف
بهره خود نظرات"تفهيم" براي روشي از خود موقعيت
شهيدپرور ملت انزجار و نفرت مورد بارها كه گرفتهاند
.است گرفته ايرانقرار
سينماي توجه:است آمده بيانيه اين از ديگري بخش در
اقتصادي ، اجتماعي ، معضلات مبهم و كور نقاط به ايران
ابتذال ، وادي از ابد براي را ايران سينماي نظامي ، و سياسي
هنر مقدس رداي و كرد خواهد دور طلبي عافيت و بيدردي
.پوشاند خواهد آن قامت بر را اسلامي
محتوم انتشار به علم با ربايي آدم اين طراحان اما
روگرداندن خواهان ناخواسته يا خواسته واقعه خبراين
كبير بنيانگذار تاييد مورد هنر از هنرمندان
خواستار را "بيدرد هنر رواج" و شده ايران جمهورياسلامي
.شدهاند
يك اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت بيانيه ، اين اساس بر
به محرمانه بهطور را حادثه گزارشاين پيش ، هفته
.كرد ارائه دولتي مقامهاي
از پس سال ايتاليايي 22 هنرمند اثر دو
آمد ايران به خريد
سال در كه "هرم منظره" و "آلپ كارگاه" اثر دو :هنري گروه
شده خريداري ايتاليا ميلان "گرافيك 80" گالري از 1356
اسلامي ، ارشاد و فرهنگ وزارت همكاري با سال از 22 پس بود ،
رم در ايران سفارت فرهنگي وابسته و تجسمي هنرهاي مركز
.شد آورده ايران به
اسكولاري ماسيمو پروفسور از معماري و طراحي اثر دو اين
هنرهاي گنجينه براي ميلادي سال 1978 در ايتاليايي هنرمند
.بود شده خريداري تهران معاصر
|