است؟ اي صيغه چه ديگر مدرن جزايي حقوق
دادگستري وزارت ومجلس حقوقي معاونت پاسخ
دادرسي آئين درباره آخوندي محمود نقددكتر به
دوم بخش - انقلاب و دادگاههايعمومي
قيود همه است ، الزامي موقت بازداشت قرار كه مواردي در -ج
بازداشت ، تا كه فرق اين با است لازمالرعايه فوقالذكر ،
.مييابد ادامه بدوي حكم صدور
جديد قانون ماده 36 به اشاره ضمن محترم نگارنده اينكه -د
تقاضاي به منوط را متهم موقت بازداشت حقوقالناس در كه
:كه كردهاند اشكال و نقد دانسته خصوصي شاكي
خود دعوي طرف براي كه است انصافي با خصوصي شاكي كدام"
او بتواند طريق اين از تا ننمايد موقت بازداشت درخواست
خود خواستههاي برابر در تسليم به و آورد در زانو به را
".سازد وادار
كه نفرمودهاند آن شرعي وجه و كلي اصل يك به توجه "ظاهرا
تا دارد ، حقالناسي جنبه كه موضوعي هر اسلام در "اساسا
لذا و نمود اقدامي نكند ، نميتوان درخواست ذينفع كه زماني
.است شده شاكي درخواست به مقيد حقوقالناس مسائل در
كميسيون اوليه مصوبه و تقديمي لايحه از يك هيچ در ابتدا
شوراي.بود نيامده مذكور ماده و نشده توجه نكته اين به
بود اين دانستند ، وارد كه اشكالاتي جمله از نگهبان محترم
-صلب -رجم -اعدام) -ماده 32 "د" و "الف" بندهاي در" كه
دلائل و آثار رفتن بين از موجب كه مواردي يا و (عضو قطع
قبيل از جرائم كه صورتي در -شود تباني باعث يا جرم
خلاف مدعي درخواست بدون متهم بازداشت باشد ، حقوقالناس
آورده ماده 36 شورا آن نظر تامين بهمنظور لذا ".است شرع
.است شده
به براي بتواند شاكي خصوصي ، جرم هر در كه نيست اينگونه
دعوا ، طرف كردن خود خواستههاي تسليم و درآوردن زانو
موجب به كه جرائمي در بلكه نمايد موقت بازداشت درخواست
به انتسابي اتهام و است لازم يا جايز متهم بازداشت قانون
به را اتهام توجه كه باشد امارتي و قرائن با همراه متهم ،
اين شده ، اشاره كه قيودي ساير رعايت با و دهد نشان متهم
اگر و نمايد بازداشت درخواست كه شده داده شاكي به حق
و نيست بازداشت به مجاز "راسا قاضي نباشد ، درخواستي چنين
بشري حقوق ظاهر به شعارهاي با بود ، خواهد شرع خلاف
.رفت شرعي ضوابط با مقابله به نميتوان
مفروض انساندوستي و نوراني فضاي در كه محترم نگارنده -و
سير سياسي و مدني حقوق كنوانسيون و بشر حقوق اعلاميه
پيشنهاد آنها ، در مندرج توصيههاي به گوش ميفرمايند ،
كند پيدا كاهش حداقل به موقت بازداشت موارد" دادهاند
و تصميم باسبق عمد قتل يعني جنايات ، مهمترين به قرار اين
"...گردد مختص مقدمات تهيه
بفرموده !آخوندي دكتر آقاي جناب ميكنيم ، عرض ايشان به
"...غيرك بين و بينك "ميزانا نفسك اجعل" (ع)معصوم امام
ماده 64 موضوع "كيفري احاله" به مربوط ايراد درخصوص -4
رئيس تشخيص به امنيت و نظم حفظ براي مواردي در كه قانون ،
ديوانعالي ، موافقت از پس كشور ، كل دادستان يا قضائيه قوه
است ، داده ديگر حوزه به حوزهاي از را پرونده احاله اجازه
موجود استانداردهاي از خارج" را تجويز اين نگارنده
صالح دادگاه در محاكمه از دعوي اصحاب كردن محروم و جهاني
مغاير و اساسي قانون اصل 34 با آشكار مغاير و قانوني
:اينكه پاسخ "دانستهاند بشر حقوق
جمهوري مقدس نظام در ميدانند خوب محترم نگارنده -الف
خلاف كه هست فراواني مسائل و مقررات ايران ، اسلامي
مادينگر جهانيان اكثريت "اصولا.است جهاني استانداردهاي
فرامين و اسلامي نوراني احكام گوناگون ، مكاتب پيروان و
.ميدانند مغاير ساختهشان خود استانداردهاي با را الهي
:جمله از فرموده اشاره "مكررا حقيقت اين به قرآنكريم
ان قل ملتهم تتبع حتي لاالنصاري و اليهود عنك ترضي ولن"
."بقرهي 120 س هوالهدي الله هدي
و كلمتالله اعتلاء راه در كه بزرگوار و رشيد ملت اين مگر
آن براي كرده ، جانفشاني و تلاش آنهمه اسلام احكام احياي
يا و دهد تطبيق جهاني استانداردهاي با را خود كه بوده
با را حاكمه مقررات و قوانين كه كرده تكليف اساسي قانون
كنند؟ تصويب سپس مقايسه ، جهاني استانداردهاي
با مجرمين ، با برخورد شيوه و جرمي هر به رسيدگي براي -ب
كه همانگونه كرد وضع قانون ميتوان اصول ، سري يك رعايت
وزراء ، ) مقامات از بعضي جرائم به رسيدگي موارد در
فرماندهان مجلس ، نمايندگان فرمانداران ، استانداران ،
قوانين در (...و بالا به خاص رده يك از انتظامي نظامي
ملتي هر حق اين.شود رسيدگي مركز در شد داده اجازه مختلف
ضوابط جامعهشان و كشور مصالح رعايت بهمنظور كه است
اين از گوناگون كشورهاي در كنند ، وضع خود براي را خاصي
در اگر نيز خصوص اين در.ميشود ديده فراوان مقررات نوع
و افتاد اتفاق حادثهاي ، قضايي حوزه يك و روستا يا شهر
عاليه نظارت كه كل دادستان يا قضائيه قوه رئيس بهتشخيص
عمومي نظم و امنيتي دلائل به دارند ، را قضايي تشكيلات بر
تاييد از پس و شود رسيدگي حوزه آن در ندانستند مصلحت
مغاير اين شد ، احاله ديگري حوزه به كشور ، عالي ديوان
.اوليالابصار يا فاعتبروا است؟ بشر حقوق
است خوب دارد ، اصل 34 با آشكار مغايرت شده گفته اينكه -ج
:اصل 34.بفرمايند مزبور اصل به دوباره مروري
منظور به ميتواند كس هر و است فرد هر مسلم حق دادخواهي"
حق ملت افراد همه نمايد رجوع صالح دادگاههاي به دادخواهي
وهيچكس باشند داشته دسترس در را دادگاهها اينگونه دارند
به مراجعه حق قانون ، موجب به كه دادگاهي از نميتوان را
".كرد منع دارد را آن
دهد اجازه كل دادستان يا قضائيه قوه رئيس به قانون وقتي
و معين را دادگاهي درمواردي ، كشور ديوانعالي تاييد با
همان دادگاه اين آيا بفرستند ، دادگاه آن به را پروندهاي
حق دعوي اصحاب اصل 34 ، ذيل موجب به كه نيست دادگاهي
با آشكار مغايرت قانون اين كجاي دارند؟ آنجا به مراجعه
شوراي كه است آشكاري مغايرت چه اين و دارد؟ مزبور اصل
!!است؟ نبرده پي آن به نگهبان
در تلفن كنترل امكان كه ماده 104 ذيل تبصره درخصوص -5
را ، شده تجويز قضايي مقامات دستور بدون امنيتي ، موارد
بشر حقوق مغاير و اساسي قانون اصل 25 با مغاير
.دانستهاند
:اينكه پاسخ
نامهها ، نرساندن و بازرسي" ميكنيم مرور را اصل 25 -الف
و تلگرافي مخابرات افشاي تلفني ، مكالمات كردن فاش و ضبط
و سمع استراق آنها ، نرساندن و مخابره عدم سانسور ، تلكس ،
.قانون حكم به مگر است ممنوع تجسس هرگونه
تبصره مگر چه؟ يعني قانون حكم به مگر استثناء جمله اين
شوراي كه است مغايرتي چه اين نيست؟ قانون ماده 104 ، ذيل
است؟ نبرده پي هم نگهبان
منوط قاضي نظر به ضروري ، موارد تشخيص مذكور ، تبصره در -ب
قيد و است قضايي مقام دستور معناي به اين و گرديده
مورد دو هر به ناظر "شود داده تشخيص ضروري قاضي بهنظر"
.(اشخاص حقوق احقاق و امنيتي) است
و دارد وجود ايهام درعبارت كه شود اشكال است ممكن البته
است (اشخاص حقوق احقاق) دوم مورد به ناظر فقط مذكور قيد
در است ولازم ميباشد قبول قابل ابهام اين وجود كه
.گردد ابهام رفع بعدي اصلاحات
ميكند ايجاب احتياط قانون ، شفافيت و اصلاح انجام تا لكن
.شود انجام قاضي دستور با هم اول مورد
كنترل وقتي است ، بشر حقوق مغاير فرمودهاند اينكه -ج
تا و نموده تجويز هم اساسي قانون و باشد قانون بهموجب
مقرراتي و ضوابط با دنيا سراسر در داريم اطلاع كه جايي
فرانسه قوانين در كه همانگونه ميگيرد صورت كنترلهايي
به يا و قاضي دستور بهموجب شده ، تجويز مورد دو در نيز
حقوق با مغايرتي چه نخستوزيري ، ارشد مقامات دستور موجب
آن ، نتايج برگشت كه امنيتي ، اطلاعات كسب وقتي دارد؟ بشر
و است دشمن نفوذ از كشور وصيانت جامعه از حراست و حفظ به
مستلزم قاضي دستور به هم آن مظلوم ، انسان يك حق احقاق يا
دارد؟ بشر حقوق با مغايرت باشد ، تلفني كنترل
متهمي هرگاه" ميدارد مقرر كه -ماده 106 درخصوص -6
يا خود وكيل به است جرم كشف در موءثر كه را خود نوشتههاي
در مورد حسب را آنها ميتواند قاضي باشد سپرده ديگري شخص
از استنكاف صورت در و نمايد بررسي شخص آن يا وكيل حضور
از متهم خلاصي براي مقرر مجازات به مستنكف آنها ، ارائه
اين":داشته اظهار نگارنده "شد خواهد محكوم محاكمه
يا اقرار تا نمود مجبور را وكيل نبايد و است بيانصافي
جهت ، اين به وكيل كردن مجازات كند فاش را خود موكل اسناد
."است حسنه اخلاق خلاف اعمال ارتكاب به شهروندان تشويق
:اينكه پاسخ
به بستگي جرمي ، كشف يا و مظلومي يك حق احقاق وقتي -"اولا
حق اثبات دليل نوشته وآن دارد نوشتهاي بررسي و ملاحظه
را آن دسترسي ، عدم و اختفاء براي متهم و است جرم كشف يا
ارائه از استنكاف هم او و سپرده ديگر شخص يا وكيل به
ماده 554 در كه جرم ادله بر اختفا مصاديق از آيا نموده ،
نميباشد؟ شده ذكر (تعزيرات) اسلامي مجازات قانون
و شده مطلع جرمي وقوع از هركس":ميگويد مزبور ماده
از كند ، مساعدت محكوميت و محاكمه از مجرم خلاصي براي
مخفي را جرم ادله يا كند تهيه منزل او براي كه اين قبيل
"...نمايد
جزو نميدهد ، ارائه و داشته نگه را ادله كه وكيلي آيا
شده استثناء قاعده اين از وكيل آيا نيست؟ محسوب كسان ، آن
است؟
شهروندان تشويق جديد ، قانون ماده 106 مفاد آيا-"ثانيا
اين از وكيل ، مصونيت يا و است حسنه خلاف اعمال ارتكاب به
سپرد ، او نزد را جرم مدرك و دليل و نوشته متهم اگر كه
!!است؟ استدلالي نوع چه اين شد؟ نخواهد او متعرض كسي
آئيننامه ماده 20 در كه سوگندنامهاي موجب به وكيل مگر
امور در" كه نكرده ياد سوگند شده ، مقرر وكالت قانون
كينهورزي پيرامون و ننموده داخل را نظرياتخصوصي راجعه ،
آيا "باشد حق از مدافع هميشه و نگرديده انتقامجويي و
كشف در موءثر كه نوشتهاي ارائه وعدم اختفاء و نگهداري
نيست؟ قسم از تخلف كننده رسيدگي قاضي به است جرم
شده مقرر ماده 113 تبصره در كه متهم احضار خصوص در -7
نتيجه و احضار علت نمايد اقتضاء مصلحت كه جرائمي در"
و گرفته قرار نقد مورد موضوع اين "شد نخواهد ذكر حضور
:داشتهاند اظهار
ميخواهد و بوده خود وضع نگران شدهاي احضار هر -الف"
قضايي مدرن ، مقامات جزايي حقوق در...بداند را احضار علت
احضار شاهد و مطلع و شاكي عنوان به را فردي ندارند حق
روش اين كنند اتهام تفهيم او به متهم عنوان به سپس كنند
"...نيست قضايي مقام شان در خدعهآميز
تا ميكند ، ايجاب انصاف و عدل موازين و قضايي منطق -ب
حضور عدم علت اينكه گردد آگاه خود حضور عدم علت از متهم
پيشنهاد سپس "...نيست سازگار منطقي هيچ با نكنيم ذكر را
.دادهاند را تبصره اين حذف
:اينكه پاسخ
و احضار علت ذكر لزوم ماده 113 ، در قانون كلي حكم -"اولا
.است حضور عدم نتيجه
مطرح كه است صيغهاي چه ديگر مدرن ، جزايي حقوق -"ثانيا
و است ايشان ابداعات از لابد.نميدانيم ما كردهاند؟
آدرس و ميكردند تعريف را مدرن جزايي حقوق بود ، مناسب
و شاكي عنوان به افرادي داده اجازه كه غيرمدرني حقوق
را گيرد قرار تعقيب تحت متهم عنوان به سپس احضار ، شاهد
.ميكردند اعلام
عليه اشخاصي كه آمده پيش قضايي مراجع در مكرر -"ثالثا
طرح اجتماعي ، شخصيتهاي و علمي بزرگان و سياسي مقامات
را احضار علت احضاريه در بوده ، موظف قاضي و نموده شكايت
حضور ، عدم علت همچنين (اتهام نوع ذكر يا و متهم بهعنوان)
به "معمولا احضاريه كند قيد را است ، شدن جلب همان كه
و تسليم ادارات در وقتي "خصوصا ميرسد ، هم ديگران روءيت
هتك موجب امر اين شود ، چاپ درنشريات اشخاصي مورد در يا
عوارض و گرديده شخص آن اعتبار همه رفتن زيرسئوال و حيثيت
رعايت و عوارض اين از جلوگيري براي.است برداشته در سويي
داده اجازه تبصره اين اجتماعي ، اعتبار داراي اشخاص حيثيت
عدم نتيجه و احضار علت كند ، اقتضاء مصلحت كه درجرائمي كه
ميباشد متهم نفع به امر اين كه اين با و نشود قيد حضور
اينجا در چگونه است متهم حقوق سرسخت مدافع هم نگارنده و
.نيست معلوم دادهاند؟ را حذف پيشنهاد
در":آمده ماده 122 تبصره در كه سيار جلب برگ خصوص در -8
شاكي دراختيار را جلب برگ ميتواند قاضي ضرورت ، صورت
تحويل و راجلب متهم ضابطين او ، معرفي به تا دهد قرار
روش اين":كه فرموده اشكال و ايراد ".نمايند قضايي مرجع
كنون تا قضات عملكرد و بود نشده پيشبيني سابق قانون در
و بوده قضايي موازين خلاف ميكردهاند را كار اين كه
غيرانساني ، و حسنه اخلاق خلاف عملكرد اين به جديد قانون
موازين با روش اين آشكار مغايرت.است داده قانوني جنبه
متهم پيداست ، بهوضوح متهم حق آشكار نقض و بشر حقوق
"...ميگيرد قرار خصوصي شاكي اختيار در كالايي همچون
.دادهاند را تبصره حذف پيشنهاد سپس
:اينكه پاسخ
مصاديق مبين و بشر حقوق مدافع كه حضرتعالي نظر به -الف
غيرانساني را مقررات گونه واين هستيد حسنه اخلاق
غارت به مال و درمانده انسان يك حق احقاق براي ميدانيد ،
و است فراري كه متهمي توسط گرفته قرار ستم مورد و رفته
بايد چه نيافتد ، عدالت چنگال به كه كرده ، مخفي را خود يا
مد موضوعه مقررات در نبايد را ذينفع و شاكي حق آيا كرد؟
و انتظامي نيروي طريق از فرمود خواهيد داد؟ قرار نظر
.شود پيگيري ضابطين
امكانات وداراي زياد آنقدر ضابطين تعداد راستي ، به آيا
متهم ، يك به دستيابي براي كه ، مردمند حقوق دلسوز و لازم
دهند؟ قرار بازرسي و كنترل و نظر تحت را جا همه
موازين خلاف را قضات سابق عملكرد كه شما نظر به آيا
قانون ، اين از قبل دانستهايد ، حسنه اخلاق مغاير و قضايي
شاكي ، حق احقاق براي قضات كه بود نكرده ايجاب امر ضرورت
را ضروري امر اين چرا پس شوند؟ متوسل روش اين به
نكنيم؟ قانونمند
كه ، شده داده حق اين شاكي شخص به قانون اين كجاي در -ب
كالايي همچون شما قول به و شود متهم جلب وارد "مستقيما
گيرد؟ اختيار در را او
داعي خود ، حق به دستيابي براي حقي ، مدعي و شاكي "معمولا
او اختيار در برگ اين دارد ، را كردن دنبال و پيگيري
مشاهده محلي در را خود دعوي طرف وقتي تا ميگيرد قرار
ساير يا انتظامي نيروي به شد ، مطلع او حضور از يا و كرد
جلب ضابطين توسط سپس كند ، معرفي را او و مراجعه ضابطين
.ميگيرد صورت
منتظري جعفر محمد
دارد ادامه
|