خراسان عارفان
معاصر جهان در دين علمي مطالعه
خراسان عارفان
درخراسان سراچه اجتماعياصحاب -فرهنگي تشكل بر نگرشي
(اول بخش)
رفتارها و زندگي به عمومي نگرشي زير ، مقاله :جستارگشايي
مسلك عارف وادباي روحانيون از گروهي فرهنگي اثرات و
معاريف كه گروه اين.است قبل قرن يك حدود در خراسان
حبيب ميرزا نامي و بزرگ شاعر و گيلاني خديو ايشان
اثر منشا داشتند كه ذوقي و اعتدال با بودهاند ، خراساني
متاخر اخباريون و ظاهرگرايانه نگرشهاي تلطيف ودر شده
-فارسي ادب درگسترش اين بر علاوه.نهادند فراوان تاثير
و ذوقي معارف اشاعه و روحانيون ميان در -عرفاني گرايش با
افزون رو ، هر به.بودهاند اثر منشا طريق ، اين از شهودي
كه نامي -سراچه اصحاب روحي سلامت و زهد فوق ، مسائل بر
و همگنان ميان در شكي هيچ -بودند داده آنها به مردم
و ذوق با مردمان از گروهي ايشان كه ننهاده متاخران
و الهيه عقايد به تمام تعلقي و بوده باتقوي روحانيون
.داشتهاند عارفانه تهذيب و سلوك
معارف گروه
امين حسن سيد دكتر
مسلك عارف عالمان و معرفت اهل از طايفهاي "سراچه اصحاب"
مشهد در ق.-ه سيزدهم قرن پاياني دهههاي در اصلاحطلب
"سراچه اهل" گاهي و "سراچه اصحاب" ايشان به گاهي كه بودند
از جماعت اين اشتهار سبب و تسميه وجه.كردهاند اطلاق
يا "سراچه اصحاب" به اصلاحطلب دوست عرفان فرهنگمندان
اينان ، اجتماعي مركز كه است رهگذر اين از "سراچه اهل"
مسجد نزديك -مشهد شهر مركز در واقع اي(سراچه) كوچك منزل
.است بوده -(ع)موسيالرضا بن علي امام حرم و گوهرشاد جامع
از گروه اين براي "سراچه اهل" يا "سراچه اصحاب" عنوان
صفه اصحاب" اقتباس و اقتفاء به سيزدهم ، قرن الصفاي اخوان
فقيران از دستهاي كه است شده انتخاب "صفه اهل" يا "
قسمت در مستفي ايوان در و بودهاند (ص)پيامبر ياران
.بودهاند عبادت مهياي و مسجد ملازم مسجدالنبي ، شمالي
هاي"الصوفيه طبقات" در صوفيان بعدها را صفه اصحاب اين
(1).كردهاند قلمداد صوفيان از طبقه نخستين خود ،
و دانشمندان -"الصفا اخوان" با همچنين "سراچه اصحاب"
اهميت نفس تزكيه به كه پنجم قرن اصلاحگراي فلاسفه
از جمعي "الصفا اخوان".داشتهاند تشابه وجه -ميدادند
كه بودند صوفيانه گرايشهاي با اصلاحطلب فرهنگي نخبگان
جهت در خود انديشههاي و افكار تبليغ به كاري مخفي با
(2).ميپرداختند عباسي خلافت عصر حاكم جريانهاي مخالف
"سراچه اصحاب" اعضاء -2
"سراچه اصحاب اعز" خراسان ، دانشوران از تن يك تعبير به
يكي گزارش به و (3)بود ، خراساني مجتهد حبيب ميرزا حاج
به كه دوران آن روحاني روشنفكران زبده" اينان ، از ديگر
اصحاب به داشتند بسزا شهرتي تقوي و قدس و فضل و علم
اينان ، طريقتي پيشواي ديگران گفته به (4)".پيوستند سراچه
و مريد شيوه همه ، اين با (5).است بوده گيلاني خديو مهدي
بهوقت.است نبوده مرسوم ايشان بين خانقاهي آداب و مرادي
به اختصاصي كسي ايشان بين كه آن جماعت ، بي نماز اقامه
تفاوت و تناوب به ايشان از يكي هرگاه باشد ، داشته امامت
و اعضاء بزرگترين.(همانجا حبيب ، ) است ميشده جماعت امام
.د) خديوگيلاني مهدي از بودند عبارت "سراچه اصحاب" افراد
1327- 1266) خراساني مجتهد حبيب ميرزا حاج ،(.ق.-ه 1309
(.ق.-1319ه-1246) مشهد الاسلام شيخ غلامحسين ملا ،(.ق.هـ
درگزي خان علي ، سيد(.ق.-د13420ه) خراساني فاضل حاج ،
-1245) سبزواري رئيسالطلاب العابدين زين سيد ،(ق.-ه د13360)
،(.ق.-د13240ه) سبزواري الحكماء محمدامين سيد ،(ق.1335هـ
از بعضي احوال شرح اكنون كه...و توني قدسي محمود سيد
.مذكورميشود جداگانه ايشان
خراساني مجتهد حبيب ميرزا حاج:سراچه اصحاب اعز -3
متخلص (.ق-ه 12661327) خراساني شهيدي حبيب ميرزا حاج
-1154) شهيد مجتهد مهدي ميرزا حاج خاندان از حبيب ، به
وي.بود شهيدي هدايتالله ميرزا حاج پدر- (.ق.-ه 1218
غلام ديدار به درعراق ، اصول و فقه عالي مدارج تحصيل ضمن
چون.ميرفت داشت ، ارشاد حلقه دربغداد كه هندي خان علي
خديو -جانشيناو گفت ، حيات بدرود دربغداد هندي مرشد آن
كه حبيب ميرزا حاج توصيه به.شد رهسپار مشهد به -گيلاني
ميرزا حاج منزل بيروني سراچه بود ، درعراق هنوز
رادراختيار (حبيب ميرزا حاج جد) مشهدي شهيد هدايتالله
آمد مشهد به خود ازچندي پس حبيب ، ميرزا حاجگذاشتند او
افتاء و ترافع مسند صاحب و مسلم فقيه و مجتهد كه آن با و
بود سرسپرده خديو به روحاني سلوك و طريقتي جهت بود ، از
:است گفته او حق در شعري در كه چنان
دل كشور خديو فداي جان
افتاد او نام به شعرم ختم
سراچه اصحاب شدن پراكنده از پس خراساني ، حبيب ميرزا حاج
ترافع محضر مدتي آمد ، باز خراسان به چون و بازگشت نجف به
همه از دست بهزودي ، اما.داد ادامه را افتاء و قضاء و
و جذبه احوال با مشهد اطراف روستاهاي در و كشيد كارها
در نگار بدايع فضلاللهميبرد سر به را زندگي حيرت
ريعان و جواني بدو از":مينويسد او حق در شمسي 1300
هر كه ميشد وجودشتفرس در دنيا از انقطاعي نوع يك شباب ،
به را نمايشعمل ميگشت بيشتر علمياش مقامات اندازه
روحش طاير ميشد معلوم كه داد مي بيشتر دنيا ترك و زهادت
سرگرم آشيانه آن هواي به و ميزنند صفير عرش ازكنگره را
را خود دنيا دانه و دام به و بود تكامل و سلوك و اجتهاد
هر كه بود طوري خانوادگي شئونات كه آن با و نميداد عادت
مهيا و فراهم برايش جلالي و عزت هر و مهنا نعمتي و ناز
كه بود ديده شاقه ارتياضات در را خويش راحت ولي بود ،
روحانيه ترقيات براي را خود نفسانيه مجاهدات به پيوسته
(6)".ميساخت آماده
;ص 97 زوكوفسكي ، چاپ المحجوب ، كشف هجويري ، -يادداشتها1
فرعلي عبدالحفيظ چاپ حليتالاولياء اصفهاني ، ابونعيم
و ص 100 بيتا ، مطبعالانوار ، قاهره ، القرني ،
/صفه اصحاب مدخل دوم ، 1961 ، چاپ اسلام ، دايرتالمعارف
ج1 ، ،.ق.-ه بينا ، 1347 قاهره ، رسائل ، الصفاء ، اخوان -2
علماي تاريخ ضميمه محمدباقر ، ساعدي ، -3/323-صص 321
حسن ، جبيب ، -4/ ص 269 ، خسروي ، 1341 مشهد ، خراسان ،
علي كوشش به خراساني ، حبيب ميرزا حاج ديوان بر مقدمه
شيرازي ، نايبالصدر -ص 36/5 زوار ، 1353 ، تهران ، حبيب ،
تهران ، محجوب ، محمدجعفر چاپ الحقايق ، طرايق معصوم ، محمد
/ص 550 ج 3 ، ،(باراني ، 1345 كتابفروشي)بيتا سنايي ،
ش 4 ، صص 1925 دوم ، سال الكمال ، نگار ، فضلالله ، بدايع -6
معاصر جهان در دين علمي مطالعه
مجتبايي فتحالله دكتر استاد با گفتوگويي ; دينپژوهي
(بخش واپسين)
و اعمال از برخي فرانسوي ديگر جامعهشناس موس مارسل
كرامات و صدقه نذر ، قربانيگزاري ، مراسم چون ديني مناسك
مورد آنها اجتماعي تاثيرات و جامعهشناسي لحاظ از را
برجستهترين از يكي استراوس ، لوي.داد قرار مطالعه
از ديني پديدههاي درباره معاصر ، جامعهشناسي چهرههاي
آنها عناصر و اجراء ساختاري ارتباط و ساختار و شكل لحاظ
مردم طبقاتي نظام دومزيل ، ژرژ پرداخت ، تحقيق به هم با
و داد قرار تحقيق موضوع را (اروپايي و هند) آريايي
و اوضاع انعكاس را اقوام اين اي اسطوره و ديني ساختار
.دانست آنان اجتماعي شرايط
و اشميت ويلهلم چون بزرگي جامعهشناسان نيز آلمان در
نظر يكديگر در دين و جامعه تاثر و تاثير به وبر ماكس
به توجه فريزر ، و تايلور از بعد انگلستان در.اند داشته
جهت در مردمشناسي و دين جامعهشناسي به مربوط مسايل
.داشت ادامه بدوي قبايل ديني حيات كيفيات در تحقيق
دوره اين در پريچارد اوانس و براون كليف راد مالينوفسكي ،
در كه كردهاند عرضه زمينه اين در ارزشمندي پژوهشهاي
فرانسه و آلمان در كه است بوده كارهايي بازتاب حقيقت
جامعهشناسي سده 20 اوايل از آمريكا در.ميگرفت صورت
و بود يافته گسترش و رواج دانشگاهي و علمي مراكز در ديني
آن بومي سرخپوستان قبايل و جوامع احوال مطالعه "خصوصا
رادين پول و كرويبر چون كساني و داشت ، خاص اهميت قاره
از بعد.بودند داده انتشار مهم آثار زمينه اين در وبوآس
چون دين ، جامعهشناسي دانشمندان از تن چند دوم جهاني جنگ
اين جديد روشهاي انتقال در پينگر ميلتون و واخ يواخيم
.داشتند مشاركت قاره اين به علم
شخصيت سه يونگ و فرويد جيمز ، ويليام دين روانشناسي در
بنياد عرصه اين در خاصي مكتب كدام هر كه بودند برجسته
مختلف جنبههاي و ابعاد آمريكا در جيمز ويليام.نهادند
و اعمال اداء و عبادت وقت در كه را احوالي و ديني تجربه
لحاظ از را آن تاثيرات و ميگذرد شخص بر ديني تكاليف
و بحث مورد "ديني تجربههاي انواع" كتاب در تجربي و عملي
.داد قرار تحليل
در نظرياتي الوهيت مفهوم و دين مبناي و اصل درباره فرويد
در كه كرد ابراز خود آثار ساير و "تابو و توتم" كتاب
ولي شد ، شناخته مردود مردمشناسان طرف از كار اوايل همان
روانيو عقدههاي و ناخودآگاه ضمير درباره او نظريههاي
روانشناسي مبناي و اساس آنها آمدن پديد چگونگي و علل
و شاگرد.شد رواني بيماريهاي تشخيص و روانكاوي و ژرفا
نقادي با او دريافتهاي پايه بر گوستاويونگ كارل او همكار
مطرح ديگري اساسي و مهم بسيار نظريههاي آنها اصلاح و
از برخي "خصوصا و دارد فراواني هواداران امروز كه كرد
روش انگارههاو كهن و جمعي چونناخودآگاه او ، نظريههاي
عالم در تنها نه افسانهها و اسطورهها تحليل در او
نيز هنر و ادب عالم در بلكه ، روانكاوي و روانشناسي
.است داشته مهم تاثيرات
دينداري ماهيت يعني دين ، علمي مطالعه بيستم قرن اوايل تا
نظر از يا موضوع يعني بود ، روشها اين از يكي پيرو انسان ،
و روانشناسي ديدگاه از يا بود جامعهشناسي و مردمشناسي
يا و فريزر و مولر مكس تحقيقات مانند بود ، تطبيقي يا
.فرويد و دوركهايم كارهاي مانند غيرتطبيقي ، و مجزا
تحقيقات در تدريج به تطبيقي روش قرن اين اوايل از ولي
پديدههاي معاني كشف به كوشش و گرفت بيشتر رواج ديني
و مقايسه طريق از ميخواست پژوهشگر.بود متوجه ديني
نزديك ديگر اديان پيروان ديني حيات به پديدهها تطبيق
.يابد مشاركت آنان ديني تجارب در و شود
پديدارشناسي مكتب روش به جهاتي از رويكرد و روش اين
ديني پديدارشناسي به جهت اين از و است ، شبيه هوسرل فلسفي
امور و احوال تظاهرات يا ديني پديدارهاي.است شده معروف
و امور بلكه فهميدني ، امور نه است دانستني امور نه ديني ،
قدسي ، ساحت در موءمن فرد يك بر آنچه.است شدني تجربه احوال
حالت يك ميگذرد است ، مقدس او براي آنچه"حضور در" يا
توصيفات گردآوري پديدارشناس كار.است تجربه يك و عاطفي
كشف و آنها تطبيقي تحليل و تجربه و ديني ، تجربههاي دقيق
پديده ميان رابطه چگونگي به بردن پي و پديدهها معاني
اين خارجي تظاهرات و تجربهگر شخص با مقدس امر يا ديني
.تجربههاست
اصالت مكتب نوعي حقيقت در دين پديدارشناسي بدينسان
و فلسفي و كلامي مباحث با پديدارشناس كار است ، تجربه
كه دريابد كه است اين بر او سعي.نيست استدلالي براهين
رستگاري ، دعا ، نماز ، چون اموري انساني تجارب عالم در
محتوايي و معنا چه پديدهها و امور اين نظاير و پرستش
ميكنند عمل چگونه انسان ايماني و عاطفي حيات در و دارند
.ميشوند تجربه و
مي بررسي را پديدارها تطبيقي و تاريخي روش با پديدارشناس
و دين يك تاريخ در پديدار يك عملكرد به هم يعني كند ،
و صور چگونگي به هم دارد ، توجه خاص متن آن در آن تحولات
مقايسه از و دارد ، نظر مختلف اديان در آن تظاهرات انواع
را آنها اشتراك وجوه و معنا كه ميكوشد آنها تطبيق و
هيچ به ناظر شخص و بگويند ، خودسخن بايد پديدهها.بيابد
توصيف در را خود پيشداوريهاي و داوريها نبايد روي
دعاوي كذب و صدق به پديدارشناس.دهد دخالت پديدهها
و عقلاني است امري كذب و صدق اثبات.ندارد كاري هم اديان
اگر.ميگذرند ايماني و قدسي ساحت در ديني تجربههاي
دعاوي و ديني امور كذب و صحت ملاك را عقلاني معيارهاي
واقعيات و عرفي امور حد تا را اين دهيم ، قرار اديان
.آوردهايم پايين روزمره
و احوال خارجي تظاهرات چگونگي ناظر تنها پديدارشناس
.است ديني عواطف
بيشتر آن پيشينه و پديدارشناسي درباره است ممكن اگر *
.بفرماييد توضيح
شمالي اروپاي كشورهاي و آلمان در نخست پديدارشناسي روش -
فان و سن كريستن برده اوتو ، رودلف چون كساني و يافت رواج
اين در كه كسي.بودند جريان اين چهرههاي مهمترين درليو ،
و جهان ، در شيوه اين ترويج در ديگران از بيش اواخر
بود الياده ميرچا داشت تاثير شمالي آمريكاي در "مخصوصا
شاگردان از يا دين پديدهشناسي پژوهشگران اغلب امروز كه
.ميباشند او روش و راه پيروان از يا و
و جامعهشناسي و مردمشناسي با اينكه با پديدارشناسي
علمي مكاتب اين همه دارد بنيادي تفاوتهاي دين روانشناسي
مطالعات در و بوده سهيم آن مبادي تشكيل و تكوين در
.ميشود بهرهگيري آنها از پديدارشناسي
و تطبيقي مطالعات كه است اين بر شناسان پديدار اعتقاد
معاني كشف به را ما اينكه بر علاوه دين پديدارشناسي
از را ما ادراك و شناخت ميكند ، ياري ديني پديدارهاي
و ديني حيات ميكند ، كاملتر ما خود دين مختلف جنبههاي
ما تا ميدهد توانايي و ، توانمندي گسترش را ما ايماني
بسياري براي و ببينيم بهتر و روشنتر را خود ديني حقايق
ميگيرد قرار ما برابر در زمينه اين در كه پرسشهايي از
.بيابيم روشنتر پاسخهاي
|