...ميبريد بن شاخ ، سر بر يكي
زمستان و پائيز شماره به نگاهي سبز ، صلح
...ميبريد بن شاخ ، سر بر يكي
ديگر نگاهي جنگلزدايي ،
و خرس كجاست ، ما جنگل سهميه پرسيد خواهند ما از آيندگان
و كو؟ گوارا و زلال آب هستند ، كجا يوزپلنگ و گورخر و ببر
؟!ملي پارك و پاك هواي كجاست
مساحت از سهم بيشترين بودن دارا با مازندران استان
توليد در بسزايي نقش ((47درصد يعني كشور شمالي جنگلهاي
كشور شمال هواي تلطيف همچنين و آن جانبي صنايع و چوب
.دارد
خزانه به قابلتوجهي مبالغ ساله هر رهگذر اين از جنگل
همچون ارزشمند گونههاي وجود.مينمايد واريز دولت
...و داغداغان -آزاد -توس -توسكا -انجيلي -ملج -سرخدار
مبدل زيستمحيطي ازنظر ارزشمند ذخيرهگاهي به را خطه اين
ارزشمندتر را آن از حفاظت و حراست دارد جا و است ساخته
.بدانيم خود ماديات از
سرمايههاي اين و هستند دخيل ميان اين در بسياري عوامل
عواملي.نمودهاند مخاطره دستخوش را طبيعي ارزشمند
و كوچك صنايع كاغذ ، و چوب متعدد كارخانههاي ازقبيل
درخواهيم سرانگشتي حساب يك با...و چوببري كارگاههاي
تعداد اين تغذيه به قادر شمالي سبزگاه اين كه يافت
كارخانههايي.نيست كوچك و بزرگ كارگاههاي و كارخانه
-چوب نكا -مازندران كاغذ و چوب صنايع -فريم چوب همچون
نئوپان -شمال فشرده تخته -شيرگاه تراورس -بهشهر نئوپان
.ديگر كوچك كارگاه هزاران و پاشاكلا
توسعه اما باشيم صنعت توسعه مخالف اينكه نه
بيضابطه صنعت گسترش.نيست توسعه كه طبيعت مقرونبهضرر
يعني دور نهچندان درگذشته.است طبيعت مرگ باعث محاسبه و
ميليون كشور 6/3 شمالي جنگلهاي مساحت سالهاي 1335 در
جنگل عرصههاي دادن دست از علت به هماينك كه بوده هكتار
چيزي آن مساحت زراعي كمبازده زمينهاي به آنها تبديل و
.ميباشد هكتار ميليون حدود 8/1 در
بودهايم آن شاهد اخير دهه دو در كه ديگر عوامل از
در بخصوص كشور شمالي جنگلهاي از هكتار هزاران تبديل
است بوده نظامي اردوگاههاي و پادگانها به مازندران استان
را تخريب از بالايي درصد خود نوبه به نيز اين كه
عرصههاي از هكتار هزاران شده باعث و است دربرداشته
.شوند تبديل نظامي اماكن به جنگلي
معناي جنگل ازبينبردن و تخريب همانا كه جنگل كردن آباد
و درخت حذف با جنگلنشينان استكه كاري است آن ديگر
ازدياد. دهند مي انجام زراعي و مسكوني اراضي به آن تبديل
.داشت دور نظر از نبايد نيز را طبيعت بر آن تاثير و جمعيت
اطراف و كوهها پاكسازي سمبليك حركت گرچه بين اين در
تشكلهاي و زيست محيط دلمشغولان توسط رودخانهها
چاره ولي ميرود بهشمار تحسين درخور عامل زيستمحيطي
دانشگاهي سرشناس اعضاي با پرطمطراق انجمنهاي.نيست كار
بايد اينان كارستان ، نكردند كاري نيز زيست محيط با مرتبط
جدي مسئوليت احساس زيست محيط مخرب رخدادهاي درقبال
حالا كه نميرسيديم اينجا به بود چنين اگر كه بنمايند
.شدهايم واقع آيندگان اتهام مظان در كه جايي در هستيم
و خرس كجاست ، ما جنگل سهميه پرسيد خواهند ما از آيندگان
و كو؟ گوارا و زلال آب هستند ، كجا يوزپلنگ و گورخر و ببر
؟!ملي پارك و پاك هواي كجاست
:كه شد داده پاسخ من سوءال به مگر ميپرسي خود از تو و
و رفتند كجا خزر آزاد ماهي و مازندران ببر ايران ، شير
!!شدند منقرض چگونه
از هكتار ميليون ساله 5/1 هر ما سبز دشتهاي چرا
تنور به انسانها ما بيتوجهي دليل به را خود عرصههاي
ميسپارند؟ كوير داغ
هيچ ايران نفتخيز كشور در سوخت براي مراتع بوتهكني
هيچوجه به گرمايش براي درخت قطع.ندارد منطقي توجيه
و جنگل كه نگفت كسي بالاخره و نيست عقلايي و پذيرفته
كه نه گفت آنكه و كجاست آري گفت آنكه و نه يا آري مرتع
بود؟
براي مطمئن و سبز گريزگاهي دنبال به شهرنشينان همه
دسترس از روز به روز گريزگاه اين و هستند آرامش احساس
زيست محيط.نيست آن به كمك ياراي را ما و ميگردد بهدور
ازقبيل عواملي.دارد پيوند بيروني عوامل به سلسلهوار
صنعت ، مكانها ، بناها ، راهسازي ، با ارتباط فسيلي ، سوخت
عمل وعدههايش به نفت محترم وزارت اگر...و ارتباطات
از بالايي درصد كند ، تامين را اقشار همه سوخت و نمايد
.نيست اينطور كه افسوس وليميماند سرپا سبز جنگل حجم
كه است كرده بيرويه بهرهبرداري آنقدر هم جنگلنشين
براي هماينك.است معضل و مشكل دچار نيز او هماينك
.ميگذارد وقت خود چهارپاي با يكروز خود سوخت تامين
از چوب كه است كرده بهرهبرداري جنگل از آنقدر زيرا
او.ميشود هزينه متحمل نيز او.است شده دور او دسترس
داشت سوخت اگر اواست جنگل چوبهاي شدن تمام نگران نيز
.كرد مي دستاندازي جنگل به كمتر
گرم را كلبهاش چگونه پدرش كه نميداند روستايي كودك
و سرما مكرر حديث زمستان درخت؟ با يا نفت با.ميكند
را آن ميتوان كه است ايستادهاي تنها درخت و است دندان
.شد بهرهمند وجودش گرماي از و انداخت زمين بر بهراحتي
نيست؟ ريشه به تيشه زدن اين آيا ولي
را هوا روزي اگر كه نميدانند جنگلي و شهري و روستايي
ديگري چيز روستا آن در طبيعت كه فهميد خواهد او بفروشند
دنبال به آب در كه است ماهي آن حكايت او حكايت و بود
آورد بيرون آب از را او صيادي كه تا ميگشت حيات و زندگي
به و بود غرق زندگي و حيات در كه گشت متوجه آنگاه ماهي و
تا بدهيم دست از را چيزي بايد ما چرا !ميگشت آن دنبال
گردد؟ آشكار ما براي آن منزلت و قدر
مازندران استان بخصوص كشور شمالي شهرهاي در سوخت بحران
براي هيزمي بخاري و است نگرانكننده و شديد بسيار
يعني اين و است نفت بدون سرماي از بهتر بسيار روستايي
و نابودي روبه حيات ادامه يعني طبيعت ، تدريجي مرگ
؟!نه يا آري مرتع جنگل نگفت كسي بالاخره
و سبزه و گل سوتهدل كه او و تو و من آري ، گفت آنكه و
احساس استخوان مغز تا را سرما و هستيم آب و درخت
نه ، گفت كه او و رسيدهايم بهار سبزهزار به تا كردهايم
بر گشت مرهمي آهنينش دندان اژدهاي صداي دزدانه و دزد
حقيقت به.سبزه و درخت با او خصومت و سبعيت و غارتگري
چه نه گفت آنكه و آري گفت آنكه بپرسيم و بينديشيم سبزه
درخت كه.را درخت كرد صدا بود كسي چه بپرسيم و بود كسي
.ما جهان يعني درخت و تو يعني من ، يعني
چيزي عشق ، سخن يك از چيزي داشت ، كم چيزي نه گفت آنكه و
سوخت سهميه از چيزي درخت ، و خاك هوا ، و آب با دوستي از
كه بود او هم نه گفت آنكه و !نفت خالي ظرف در زمستاني
با بود درخت و سبزه از آنچه هر و خراشيد را خجير سينه
دل در را سخت سيمان و آهني پايههاي تا تراشيد اره تيغ
!!بكارد سبز درخت
و است خوبي چيز برف.است سرد اگر زمستان به نگويم بد
و دارد شكوهي با جلوه زمستاني عريان درخت بلندي بر كلاغ
درخت كه نشيند ، برق سيم مسين سرد تن بر كلاغ كه نخواهيم
. كلاغ براي است دلانگيزي جاي
در بسزايي نقش نفت وزارت زيست محيط سلسله در كلي بهطور
تابهحال كهمتاسفانه دارد جنگل و طبيعت ماني زنده
.است كرده جلوه كمرنگ
و شهرها مردم به سوخت لازم مقدار بهموقع تحويل عدم
موجب را عقب به رويكردي مازندران جنگلنشينان و روستاها
گريز راه تنها را هيزمي بخاريهاي از استفاده و است گشته
مكعب متر ميليون آيا 5/2 ولياست نموده قلمداد سرما از
سوخت ، تكافوي ميتواند مازندران جنگلهاي سالانه توليد
اين است مسلم بدهد؟ را..و كاغذ و ساختمانسازي صنايع ،
سرمايه از هستيم مجبور لذا.است ناچيز بسيار مقدار
زيست محيط هستي خرمن در آتش كه كنيم استفاده و بسوزانيم
خدمت را شرر آن دم هر و انداختهايم كشور شمال خطه
.برود بين طبيعتاز و گرم ما تا بيفروزد تا ميكنيم
بخصوص كشور شمال جنگلهاي طبيعي ذخاير حفظ جهت دارد جا
.گردد مبذول لازم عنايت ذيل موارد به مازندران استان
موقع به تحويل در آن عوامل و نفت وزارت بيشتر همكاري -1
و جنگلنشينان و روستائيان براي سوخت كافي مقدار به و
.جنگلي چوبهاي سوخت بار كاهش جهت به عشاير
و جنگل امر در سابقه با اجرايي مديران بهكارگيري -2
.مرتع و جنگل و درخت به آشنا
قاچاق از جلوگيري براي جنگلي جادههاي دقيق كنترل -3
.چوب آشكار
دارندگان كليه براي شناسايي كارت و شناسنامه ايجاد -4
.موتوري اره
!جنگلباني ماموران مالي تامين -5
و روستائيان براي ترويجي و آموزشي كلاسهاي برگزاري -6
.زيستمحيطي فرهنگ بردن بالا جهت جنگلنشينان
ضابط حكم در اجرايي ضمانت با جنگل مسلح گارد ايجاد -7
.دادگستري
هميشگي حراست و حفظ جهت مناسب ترابري امكانات تامين -8
.جنگل از
.حريق اطفاء و گشتزني براي هوايي ناوگان ايجاد -9
ارگانها به درازمدت بهرهبرداري طرحهاي واگذاري عدم -10
.تعاوني و خصوصي شركتهاي و نهادها و
.اكيد بهطور بهرهبرداري ضمن در جنگل احياء -11
سازمان خبره كارشناسان نظارت با بهرهبرداريها كليه -12
.گيرد صورت زيست محيط و كشور مراتع و جنگلها
جهاد وزارت تحقيقات و آموزش بخش بيشتر هرچه تقويت -13
.مرتع و جنگل با رابطه در سازندگي
آنها تبديل و كاغذ و چوب كارخانجات حجم از كمكردن -14
.مدت دراز در بازيافت صنايع به
منقرض يا و پوشش از عاري نقاط در بومي گونههاي كاشت -15
.جنگل شده
مناطق به سريعالرشد و سازگار و جديد گونههاي پيوند -16
.بومي
مددي اسماعيل
زمستان و پائيز شماره به نگاهي سبز ، صلح
نشر آئينه در زيست محيط
ايران سبز جبهه نشريه *
زمستان 1378 و پائيز سوم ، و دوم شماره *
توسعه درباره بحثهايي با سبز صلح مجله از شماره اين
محيط حفاظت بر نظري توسعه ، محيطي زيست شاخصهاي پايدار ،
در و ميشود آغاز زباله و پسماند ايران ، در كوهستان
بيابان ، " عنوان تحت بلند پژوهش از ديگري بخش ادامه ،
را كردواني پرويز دكتر نوشته" باز افقهاي گستره
.ميخوانيم
يوزپلنگ ،(طبيعي دفاع) بيولوژيك مبارزه نماد كفشدوزك
گهر ، و مازندران ببر جهاني جستوجوي ستاد تشكيل آسيايي ،
ديگر صفحات در را ايران كوهستاني درياچه زيباترين
كوهي گوزن بحراني ، نقاط درباره مطالبي از پس.ميخوانيم
جبهه فعاليتهاي گزارش وهوا ، آب تغيير فاجعه شمال ، قطب
شعرهاي با را سبز جبهه نشريه از شماره اين ايران ، سبز
كدكني شفيعي گارسيالوركا ، فدريكو از طبيعت درباره زيبايي
تحت مقالهاي در شماره اين در.ميخوانيم سپهري سهراب و
:است آمده "معيني جمال دكتر" قلم به پايدار توسعه عنوان
بر صنعتي ، كشورهاي در محيطي زيست بحران نخستين ظهور با"
قبال در بشر نوع مسئوليت و طبيعت و انسان متقابل وابستگي
ساز زمينه شناسايي اين و شد تاكيد زيست محيط حفظ
سطح در را محيطي زيست جنبش سومين كه گرفت قرار انديشهاي
".انداخت راه به جهان
|