مدرن زندگي در كهن آئين ;سوري چهارشنبه
وشادي نشاط روحيه فقدان وعلل اسباب
(پاياني بخش)كرماني جوادحجت محمد با درگفتوگو
ترور كردن محكوم ضمن و بيانيهاي صدور با
روزنامهنگاران صنفي انجمن حجاريان
روزنامهنگاران جاني امنيت تامين خواستار
شد
مدرن زندگي در كهن آئين;سوري چهارشنبه
:اشاره
همه كه است كشورمان ملي آيينهاي از يكي چهارشنبهسوري
به و ميروند نو سال استقبال به آن برپايي با مردم ساله
اهتمام ايران فرهنگي آداب از نگهداري و حفظ بر نوعي
.ميورزند
و مفاهيم چه چيست؟ باستاني سنت اين فلسفه راستي به اما
چه تا مردم امروزه است؟ شده نهان آن پشت در باورهايي
اين "اصولا و هستند مطلع آن تاريخي ريشههاي از اندازه
است؟ ما نياكان از پيامي چه حامل رسم
چهارشنبهسوري آيين فلسفه شناخت راستاي زيردر گفتوگوي
زبانهاي و فرهنگ ارشد كارشناس بصيري ، ميترا با كه است
هم با.است شده انجام تهران دانشگاه از باستاني
.ميخوانيم
و چهارشنبهسوري فلسفه درباره سئوال نخستين عنوان به *
بفرماييد؟ توضيحاتي آن برگزاري از هدف
در ريشه كه است ايراني كهن آيين يك چهارشنبهسوري *
در.دارد سرزمين اين مردم اعتقادات و فرهنگ اساطير ،
است ضروري نكته اين به اشاره چهارشنبهسوري فلسفه توضيح
اعتقاد انسان وجود در نيرو پنج به باستان ايرانيان كه
يا و "جان" از بوده عبارت نيروها اين از يكي.داشتند
تحرك به را ما كه حياتي نيروي و محركه قوه همان
اين.داشت نام "دئنا" يا "وجدان" ديگر نيروي.واميدارد
پس و ميدهد تشخيص را شر و خير ايرانيان اعتقاد به نيرو
نام "بوي" نيرو سومين.ميگيرد قرار موءاخذه مورد مرگ از
.است بد و نيك تشخيص قواي يا حواس معناي به كه دارد
اعتقاد به كه است چيزي همان و است "روان" ديگر نيروي
يا بهشت به و ميشود موءاخذه قيامت در باستان ايرانيان
.ميرود دوزخ
است بهرهاي و ميشود ناميده "فروهر" نيرو پنجمين اما
شده گذاشته وديعه به انسان وجود در كه خداوند نيروي از
بخشي همان اين.بازميگردد پروردگار سوي به مرگ از پس و
.راجعون انااليه و انالله:ميگويند اسلام در كه است
پنج تا سال آخر روز پنج كه بودند باور اين بر ايرانيان
افراد فروهر روز ، مدت 10 يعني نو سال از بعد روز
خانوادههايشان نزد به و برميگردند زمين به درگذشته
خوشبختند؟ آنها آيا كه شوند مطلع آنها حال از تا ميآيند
هستند فروهرها و ديني مناسك و آيين خداوند ، ياد به آيا
جشن واقع در و چهارشنبهسوري مراسم خاطر همين به نه؟ يا
.ميگيرد شكل نوروز و "سرخ جشن" معناي به سوري
آتشزدن بوته مانند چهارشنبهسوري نمادهاي و سمبلها *
داشتند؟ مفاهيمي چه خانهتكاني و
سر بر سال آخر پنجشب از شب نخستين در ايرانيان *
و نماد آنها نزد در آتش زيرا.ميكردند روشن آتش بامها
عناصر ميان و هدايت نور و روشنايي فروغ ، گرما ، نشانه
جنبه آتش دليل همين به.بود اهورامزدا نور ، سمبل زميني
آتش شب آن در آنها بنابراين.است داشته تبرك و تقدس
هم و باشند داده انجام مقدسي كار هم تا ميكردند روشن
كه بوده رسم همچنين.كنند پيدا را خود منزل راه فروهرها
جمع را خاكستر جوان دختر يك ميشد خاموش آتش وقتي
نحسي اصطلاح به تا ميريخت دور خانه از بيرون و ميكرد
او روي به را در خانه اهالي سپس.شود خارج خانه از سال
كي تو ميپرسيدند او از ميزد ، در دختر وقتيميبستند
از:ميگفت آمدي؟ كجا از:ميگفتند.منم:ميگفت هستي؟
اينجا درتندرستي و خوشي آوردهاي؟ چه خودت با عروسي ،
.ميآوردند خانه به را دختر و كرده باز را در كه بود
انجام تكاني خانه مراسم بايد فروهرها ورود شب تا همچنين
كه ببينند برميگشتند خانه به وقتي فروهرها تا ميشد
اعضاي كه ميديدند فروهرها وقتي.است تميز چيز همه
دارند ، تن به آراسته لباس و است مرتب زندگيشان خانواده
اگر اما.ميكردند دعا آنها براي و ميشدند خوشحال
هستند ، بيچيز يا ناراحت بستگانشان كه ميديدند
ايرانيان خاطر همين به.ميشدند غمگين و اندوهگين
و دشمنيها ميكردند سعي نو سال شروع با باستان
چيز همه و ببخشند را يكديگر بگذارند ، كنار را كدورتها
.شود فراهم فروهرها خشنودي تا نگهدارند پاكيزه را
بوده ، هدايت نور و فروغ نماد آتش كه كرديد اشاره شما *
است؟ داشته مفهومي چه آن از پريدن ترتيب اين با
كه است بعيد ميشود گفته بوده ، مقدس آتش كه آنجايي از*
ظهور از بعد اما.ميپريدند آتش روي از باستان ايرانيان
پريدن با مردم و بوده پالايش نوعي آتش از پريدن اسلام
تا بگيرند را آتش گرماي و پاكي ميخواستند آن از
سرخي معروف شعر.شود دور آنها از پليديها و ناخوشيها
.است بوده باور همين دنبال به تو از من زردي من ، از تو
انجام هم اسلام از قبل آتش از پريدن من اعتقاد به اما
.ميشده محسوب "ورگرم" نوعي و ميشده
چيست؟ "ورگرم" منظوراز *
آزمايش معناي به "ور" گونه دو ما باستاني آيين در *
عبارت ورگرم."ورسرد" و "ورگرم"است داشته وجود ايزدي
مثل مذاب مواد از استفاده يا آتش از شدن رد از بوده
آشاميدنيهاي شامل نيز ورسرد.گداخته فلز يا داغ روغن
اين.است بوده زر آب يا گوگرد آب مانند زهرآگين
بيگناهي يا گناه كه ميشده انجام اين براي آزمايشها
راستگو آزمايش مورد فرد اگرشود ثابت آزمايش مورد شخص
اثر او بر زهرآگين نوشيدنيهاي يا آتش بود ، بيگناه يا
ايزدي آزمايش كشورمان تاريخ در آن نمونه.نميكرد
دوم شاهپور دوره در زرتشتي روحاني "اسپندان آذرپاد"
روح كه است ايزدي ور نوعي هم دوزخ آتش حتي.است ساساني
من نظر به.ميشود تصفيه آتش اين با گناهكاران
معنا آن به.ميشود محسوب "ورگرم" سمبل چهارشنبهسوري
آتش از پريدن با را روانشان و روح باستان ايرانيان كه
.شوند جديد سال وارد پاكي با تا ميدادند پالايش
گوش فال مانند مختلفي اعمال چهارشنبهسوري آيين در *
اين.ميشده انجام قاشقزني و شكستن كوزه ايستادن ،
ميگرفته؟ صورت اعتقاداتي چه با اعمال
با شخصي هر و بوده فالگيري جور يك ايستادن گوش فال *
زبان از نحوي به و مردم گفتههاي و زبان از آن انجام
وي ميكرد نيت شخص يك:مثال طور به.ميگرفت خبر غيب
يا و نه يا ميشود برآورده نيت آن آيا كه بداند خواست
سرگذرگاه در او سپس.ندهد يا دهد انجام را كار فلان آيا
اگر.ميداد گوش رهگذرها حرف به و ميايستاد چهارسو يا
نتيجه او ميكردند ، صحبت خوبي موضوع درباره آنها
موضوع درباره اگر ولي ميشود برآورده نيتش كه ميگرفت
كه ميگرفت نتيجه ميكردند ، صحبت بدي يا ناراحتكننده
.نميشود برآورده او نيت
كوزه "معمولا قديم در گفت ، بايد كوزه شكستن رسم درباره
پرت پايين طرف به خانه پشتبام از را كهنه يا نديده آب
رفع كوزه شكستن با بلا و قضا بودند معتقد و ميكردند
.ميشود
كه حالي در و ميكرد نيتي فرد يك قاشقزني ، رسم درباره
خانهاي چهارشنبهسوريدر شب در ميپوشاند را خود روي
چيز او كاسه در اگر.بزند حرف كه آن بدون ميزد ، را
ميشد برآورده نيتش يعني ميگذاشتند ميوهجات مثل خوبي
ميگذاشتند پياز يا سير مثل بو بد يا بد چيز اگر و
كاري يا و نميشود برآورده شخص آن نيت كه بود آن مفهومش
نكته.كند صرفنظر آن از بايد دارد ، را انجامش قصد كه
.ميگرفت صورت پنهاني صورت به اعمال اين كه اين جالب
پنهاني مثلنميكرد مشخص را خود نيت و هويت شخص يعني
اعمال اين واقع در آنها ، بازگشت و زمين به فروهرها آمدن
.بود شده پيچيده راز و رمز يك در
اين مفاهيم و باورها درباره شما توضيحات به توجه با *
رسوم اجراي در مردم قديم در كه ميرسد نظر به اعمال ،
و تفكر قدرت از خارج نيروي يك و بيروني نيروي به خود
الهام نوع يك اين آيا.داشتند تكيه تصميمگيريشان
است؟ بوده گرفتن
داشته عقيده "شهود" به ايران مردم حال هر به چون بله ، *
و وسايل با و طريقي از بودند معتقد آنها.دارند و
.كرد نياز و راز خدا با و غيب عالم با ميتوان تمهيداتي
از غيرمستقيم طور به رسوم اين انجام با خاطر همين به
سرنوشتشان يا ميخواستند راهنمايي خدا از و بالا عالم
ميكردند سعي رسوم اين اجراي با آنها.ميشدند جويا را
كما.كنند مشخص را زندگيشان مشي و خط يا بگيرند دلگرمي
اين هنوز حافظ فال و كردن استخاره با امروزه ما كه آن
دست اين از موضوعاتي حال هر به.ميدهيم انجام را كارها
.است بررسي قابل متافيزيك يا و فراروانشناسي مبحث در
دانش و تكنولوژي پيشرفت با كه كنند فكر است ممكن برخي *
حدودي تا چهارشنبهسوري جشن در اعمال قبيل اين انساني ،
چيست؟ باره اين در شما نظر است ، خرافه
ميشويم كار مرتكب جهل اثر بر ما كه است زماني خرافه *
جنبلبخواهيم و جادو با "مثلا.باشد ضررمان به كه
از و برويم بيراهه به كه است زماني خرافه.شويم درمان
وقتي امابمانيم باز دسترس در موجود علمي راههاي
و ضرر هيچكس به كه ميآوريم جا به را مراسمي مجموعه
اين ديگر ماست ، هويت بردارنده در بلكه نميرسانيم ، آسيب
بگذاريم كنار را رسوم و آداب اين ما اگر.نيست خرافه
تنوع و نميماند باقي ما فرهنگي شخصيت از چيزي ديگر
و چيني ايراني ، يك آنگاه.نمييابد معنا فرهنگي
داشت؟ خواهند هم با فرقي چه امريكايي
خوبي تاثير و است رنگارنگي و سنتزيبا چهارشنبهسوري
نو سال شروع در ما.دارد مردم قواي تجديد و روحيه بر
سال و نوروز براي جشنها اين برپايي با و ميگيريم جشن
ميان وآمد رفت موجب سنت اين اجراي.ميشويم آماده نو
دوستيها تجديد و كدورتها رفع و محل اهل و فاميل
سفارش رفتارها اين به اسلام مبين دين در كه ميشود
يك سنتها اين صحيح اجراي وانگهي.است شده فراوان
ملت يك فرهنگ همبستگي ، اين.ميكند ايجاد ملي همبستگي
و ميشود هويت حفظ موجب سنتها حفظ.ميآورد بوجود را
مقابل در ميتوانيم كنيم ، حفظ را هويتمان ما وقتي
ميان زماني فرهنگي تهاجم.كنيم مقاومت فرهنگي تهاجم
كشورشان رسوم و آداب آنها كه ميكند رسوخ كشور يك مردم
ديگر فرهنگهاي از تقليد فكر به و كنند فراموش را
.بيفتند
هاشمي فرحناز :از گفتوگو
شادي و نشاط روحيه فقدان وعلل اسباب
(پاياني بخش)كرماني حجت جواد محمد با درگفتوگو
همه خانوادهها !نبود طور اين "قبلا ما سنتي جامعه در
پايين سنين در هم آنها ميدادند ، ياد بچهها به را چيز
دنبال به خودش نوجوان و جوان الان.ميكردند ازدواج
سوءالات ما جوان !غلط به هم آن.ميرود پاسخ كردن پيدا
كه ميپرسد خودش سال و سن در رفيقي يك از را خود جنسي
ياد ديگرش همسالان از را انحرافات "احيانا ناكرده خداي
هدايت مطلعي بزرگتر را اينها از كدام هيچ و !است گرفته
مخفي "تماما خانواده و جامعه در جنسي مقولات است؟ نكرده
غذا جوانان به ما درحقيقت.است قاچاق "تماما.است
و كرده پيدا فاسدي غذاي قاچاق طور به رفته او ندادهايم
"احيانا و ميكند مسموم را او كه غذايي.است خورده
...ميكشد
رسميت به پسر و دختر جنسي نياز بايد خانوادهها در پس
.شود گفته پاسخ نياز اين به زودتر چه هر و شود شناخته
و راديو جرايد ، ديني ، مبلغان ما تبليغاتي دستگاههاي
برنامهريزي با بايد تبليغي رسانههاي همه و تلويزيون
سهل را ازدواج شرايط كه كنند توجيه را مردم و شوند بسيج
به مصلحت و تدبير رعايت با را پسر و دختر و بگيرند
بدون را دختري هيچ نميشود.درآورند يكديگر ازدواج
كه !داد زن زور به نميشود را پسري هيچ داد ، شوهر رضايت
يكديگر بر "شرعا و است باطل اينها عقد صورت اين در
نام به دين ، نام به نميتوانند مادران و پدران.حرامند
وادار زنا به را پسرشان و دختر خدا ، نام به و مقدسگري
!كنند
و اصرار شما نميخواهند ، را يكديگر پسر و دختر اين اگر
گرفتهاند ، تصميمي مادري و پدر هم اگر و !نكنيد تحميل
مسيري منطق و آرامش باكنند توجيه را خود فرزند بايد
و پدر وقتي ".بخواهند" را همديگر تا دو اين كه بروند را
آلود هوس آشناييهاي از كنند اقدام "بهموقع" مادر
"معمولا كه زودگذري ارتباطهايميشود پيشگيري خياباني
بين از ميشود ، منجر طلاق به سال دو يا يك گذشت از پس
.ميشود كم بسيار يا ميرود
فرهنگ همين غلط ، حضور شرم همين.است جامعه دوم مقصر
عقد مشكلات و زياد جهيزيه و زياد تشريفات همين نابهجا ،
گناه و اندرحرامند حرام اينها.غيره و مهريه مشكلات و
!گناه اندر
ازدواج ، مساله در منجمله و اجتماعي شئون همه در بايد ما
ابتداي در كه برگرديم اسلامي و انقلابي صفاي همان به
وجود به را شرايطي بايد هم دولت.بود آمده پيش انقلاب
بايد ازدواج وامهاي.آسانبشوند ازدواجها كه آورد
انجام يا كردنها چاپ عكس اين جاي به.باشند طويلالمدت
بيافزايد مبلغ بر و كند كم تعارف از دولت كاذب ، تشريفات
.بدهد ازدواج بلاعوض كمك جوانها ، به
خرجهاي از بسياري ميتوانيم كنيم برنامهريزي اگر ما
ازدواج صرف شد خواهد ميلياردها بر بالغ كه را زائد
.بكنيم جوانها
و زندگي تامين نيست ، هم ازدواج تسهيل دولت وظيفه تنها
از اگر ما واست دولت عهده بر هم مسكن و شغل تامين
.ميتوانيم كنيم ، كم تشريفات
ايران در خود امروز وضع به اگر بگذريم كه نكته اين از *
به نسبت زيادي اهتمام ما كه ببينيم و بياندازيم نظري
كه شود مي داريم ، مشاهده سوگواري و عزاداري مراسم برپايي
سوگواري و اندوه به نسبت ما جامعه در شادماني حجم
براي ما فرهنگ و مذهب ظرفيت شما نظر به.بيشتراست
است؟ پايه چه تا شادماني
سيدبن.بگويم نكته يك سوگواري مورد در:كرماني حجتي
به چه هر كربلا شهداي كه ميگويد "لهوف" كتاب در طاووس
شادتر و شادابتر و شكفتهتر ميشدند نزديكتر شهادتشان
امام اصحاب كه وقتي عاشورا شب كه هست هم روايتميشدند
و ميكردند شوخي هم با ميشوند ، شهيد كه فهميدند حسين
طاووس سيدبن.شادماني شب ماست ، عروسي شب امشب ميگفتند
دلايل به ما كه مينويسد مضمون اين به خودش كتاب در
يك اين كنيم ، عزاداري كه داريم دستور سياسي و ديني
احترام خاطر به ما ديني پيشوايان كه است سياسي دستور
و بنياميه ظالم حكومتهاي با مبارزه خاطر به و شهدا
آن و بخواهيد را مطلب واقع اگر ولي.دادهاند عباس بني
متفاوت وضع داشتند ، عاشورا روز در كربلا شهداي كه حالتي
و !بگيريم جشن را عاشورا روز بايد وقت آن.شد خواهد
شهداي روز اين در كه زيرا.كنيم برگزار سرور مراسم
در آنها.رسيدند شادي اوج به و سرور و عزت اوج به كربلا
شادي اين و رسيدند تاريخ در عظمت و عزت اوج به روز اين
را اين و.است فرموده طاووس سيدبن كه است مطلبي اين.دارد
مراسم اين در ما كه است درست بود متوجه و دانست بايد هم
.است شادي گريه.است شوق گريه اين اما ميكنيم ، گريه
نام نتوانست دشمن و شد ثبت تاريخ در حسين امام نام زيرا
نباشد ، او از نامي ميخواست دشمن.كند حذف تاريخ در را او
دنيا تمام به عاشورا شكوهمند مراسم راهاندازي با ما و
راه و او تاريخ است ، زنده حسين امام كه ميكنيم اعلام
او راه كه اين براي شادمانيم واقع در ما و است زنده او
.ميدهيم ادامه را
.كرديد شركت مصاحبه اين در كه متشكرم خيلي*
ترور كردن محكوم ضمن و بيانيهاي صدور با
روزنامهنگاران صنفي انجمن حجاريان
روزنامهنگاران جاني امنيت تامين خواستار
شد
صدور با ايران روزنامهنگاران صنفي انجمن :اجتماعي گروه
صبح روزنامه مسئول مدير ترور كردن محكوم ضمن بيانيهاي
.شد روزنامهنگاران براي جاني امنيت تامين خواستار امروز
روزنامه مسئول مدير ترور:است زير شرح به بيانيه اين متن
و آزادي مخالفان دست به (حجاريان سعيد آقاي) امروز صبح
اقدام اينساخت متاثر را مطبوعاتي جامعه اصلاحات
و خشونتطلبان نااميدي و ياس از بار خشونت و جنايتكارانه
آزاديهاي و اصلاحات روند استمرار صورت در آزادي دشمنان
روزنامهنگاران تهديد.ميكند حكايت جاري قانوني و مشروع
حركت پيشتاز ما ، مطبوعات اينكه به توجه با آنها ترور و
قابل غير و تعجبانگيز البته هستند اصلاحطلبانه
و پيشبينيها آن رغم به اينكه شگفتآور.نبود پيشبيني
اظهارات كنار از مسئول مراجع هنوز ترورها و تهديدها اين
و منابر از كه ترور و خشونت نظريهپردازان و مروجان
ذهني فضاي و ميشود و شده ابراز عمومي و رسمي تريبونهاي
و سكوت به ميآورند فراهم را جناياتي چنين سياسي و
.ميگذرانند بيتفاوتي
شديد كردن محكوم ضمن ايران روزنامهنگاران صنفي انجمن
با جدي مقابله ضرورت بر تاكيد و جنايتكارانه اقدام اين
مشروعيت لباس خشونت به كه انديشههايي و افكار ترويج
حجاريان ، سعيد آقاي بر علاوه ميدهد هشدار ميپوشانند
سوءقصدهاي و خطر معرض در نيز ديگري روزنامهنگاران
و امنيتي مسئولان از لذا.دارند قرار آينده احتمالي
جان امنيت براي جدي اقدام خواهان مصرانه كشور اطلاعاتي
اميدواريم.كشورهستيم مطبوعاتي فعالان و روزنامهنگاران
قلمداد كشور ملي امنيت براي تهديدي را مطبوعات كه آناني
كه باشد شده اثبات برايشان جنايت اين وقوع با ميكردند ،
و هستند كشور اصلي تهديد تروريستها و جنايتكاران
به خدمت و ملي امنيت تحكيم جز مطبوعات و روزنامهنگاران
با ميداند خود وظيفه انجمن اين.ندارند داعيهاي مردم
و شغلي امنيت از امكانات تمام از استفاده با و توان تمام
مطمئن و نمايد دفاع روزنامهنگاران حرفهاي استقلال
هرگونه بدون و گذشته همچون روزنامهنگاران كه هستيم
حرفهاي وظيفه ايفاي و مردم سياسي حقوق از دفاع به هراسي
.پرداخت خواهند خود
|