...بشست لاله رخ نوروز به ابر چون
محلي نشر
تربيت در مكرر آزمودههاي
تفنگدار سه دهجلدي مجموعه انتشار
...بشست لاله رخ نوروز به ابر چون
پهلوي صورت به "نوروز" است پارسيان سال جشن آغاز نوروز
.است "نيروز" آن عربي شكل و "روز نوگ"
و نوروز:است گفته "التفهيم" كتاب در بيروني ابوريحان
را ششم روز.ميشود برپا جشن ايران در آن از پس روز پنج
و بزرگان اول روز پنج در زيرا ، ميگفتند بزرگ نوروز
و ميكردند رسيدگي اطرافيان و مردم داد و حقوق به خسروان
خود آشناي و دوستان بازديد و ديد به ششم روز در
.ميپرداختند
تكميل را جهان خدا روزي چنين در كه بودند معتقد ايرانيان
پيامبري به يزدان درگاه به نيايش با پيامبر زرتشت و كرد
در جمشيد و شتافت آسمان بر كيخسرو.شد برگزيده ايرانيان
ديوان و گشت پيروز وحشي اقوام و اهريمنان بر روزي چنين
كه هنگامي.گرفتند دوش بر و ساختند تختي جمشيد ، فرمان به
شده شگفتي دچار وي ديدن از مردم شد ، بابل شهر وارد جمشيد
او تخت دور همگي است ، آسمان در خورشيد دو كه پنداشتند و
داد فرمان جمشيد و است نو روز امروز:گفتند و گرفته را
.بگيرند جشن را آن از پس روز پنج و نوروز كه
پايهگذار جمشيد كه دارند گمان بيروني و فردوسي طبري ،
.گشت متداول پس آن عظمت و تختجمشيد نام و است بوده نوروز
باشكوه بناي جمشيد ، احترام پاس به هخامنشي داريوش
همچنين.كرد بنيان امروزي مرودشت نزديك در را تختجمشيد
روز پنج.ميشود برابر هم با شب و روز ساعات روز ، اين در
.گويند خاص نوروز را ششم روز و عام نوروز را نوروز اول
در ريشه كه همسايه ديگر كشور هشت در ايران در جز به
.ميشود برپا نوروز دارند ، ايراني تمدن و فرهنگ
كه است "عيدالشجره" عربي كشورهاي در نوروز ديگر نام
نوروز ، روزهاي در.است طبيعت عيد يا درختان عيد منظور
تميز ، را خانه آنها.داشتند ويژهاي آيينهاي پارسيان
يا صندل چوب تزيين ، و گلكاري را (پذيرايي) بزرگ اتاق
ميكردند دود اسپند ميزدند ، آتش را خوشبو چوبهاي ساير
و يكديگر بازديد و ديد به.روند بيرون گنهكار ارواح تا
زيرا ميكردند ، روشن را خانهها ميپرداختند ، كردن نيايش
به آنها مردگان و نياكان روح نوروز شب در كه داشتند باور
به ريختن آب افروختن ، آتش ديگر ، آيينهاي ازميآيد خانه
اين را آن سبب و بود نوروز بامداد كردن غسل و يكديگر
زمين مرگومير ، عدم علت به جمشيد ، زمان در كه ميدانستند
اين تا مينمود قحطي و خشكسالي به رو و تنگ جانوران بر
غسل كه گفت را مردم و كرد برابر سه را زمين خداوند كه
دادن ، هديه ديگر آيينهاي ازگردند پاك گناه از تا كنند
نوع هفت و سبزي كاشتن خوردن ، شيريني پوشيدن ، نو لباس
هفت اسلام از پيش كه است گذاشتن سين هفت سفره سر غلات
.است بوده "شين" هفت يا "چين" هفت مقدس ، امشاسپندان
.است بوده ايرانيان جشنهاي مهمترين مهرگان ، جشن و نوروز
انسان خويشاوندي خاطره است ، بزرگ خاطرهاي تجديد نوروز ،
در مغان ، چشم در است ، بوده عزيز وقت همه نوروز.طبيعت با
مسلمان ، شيعيان چشم در و مسلمانان چشم در موءبدان ، چشم
روز نوروز":گفتهاند كه دانشمندان و فيلسوفان حتي
شش و زد جهان خلقت به دست اورمزد كه است آفرينش نخستين
گرفت پايان جهان خلقت به روز ششمين و بود كار اين در روز
نام "اورمزد" را فروردين روز نخستين كه است رو اين از و
".شمردهاند مقدس را روز ششمين و دادهاند
فانه الربيع برد اغتنموا:است فرموده (ص)اكرم پيامبر
را بهار سرد نسيم.باشجاركم كمايعمل بابداناكم يعمل
نوازش را شما بدن كه همانطوري زيرا شماريد ، غنيمت
بارور و نوازش را وجودتان شكوفههاي و درختان ميكند ،
.ميسازد
جلد دردارد وجود بسيار گفتههاي و حديث نوروز ، درباره
معليبن از كه است آمده مجلسي علامه "بحارالانوار" چهارم
(ع) صادق امام ديدار به نوروز هنگام:است روايت خنيس
:گفتم.است روزي چه امروز ميداني:فرمود صادق امام.رفتم
به و ميدارند بزرگ را آن ايرانيان كه است روزي اين
سوگند:فرمود (ع)صادق امام سپس.ميدهند ارمغان يكديگر
بايد.است كهن پيامدي سبب به نوروز بزرگداشت كه خدا به
آگاه من ، سرور:گفتم.دريابي را آن تا كنم بازگو برايت
.است مردگانم شدن زنده از نيكوتر موضوع ، اين به من شدن
كه است روزي نوروز ، روز !معلي اي:فرمود صادق امام پس
و بپرستند را او كه گرفت پيمان خود بندگان از خداوند
و پيروان به و ندهند قرار انباز و شريك او براي
كوه بر نوح كشتي كه است روزي همان بگروند ، پيشواياندين
و كرد طلوع آن در آفتاب كه است روزي همان گرفت ، آرام
كه است روزي همان.شد شكوفا زمين و گرفت وزيدن بادها
را كعبه بتهاي تا گرفت دوش بر را (ع)علي ،(ص)اكرم پيامبر
است روزي همان بود ، كرده چنين نيز ابراهيم آنچه كند ، خرد
و كنند بيعت (ع)علي با تا:گفت خود ياران به پيامبر كه
روزي همان و كند ظهور (عج)آلمحمد قائم كه است روزي همان
"كناسه" در و گشته پيروز دجال بر (عج)قائم حضرت كه است
و مسلمانان فرج و گشايش روز نوروز و كند بردار كوفه
.ماست شيعيان و ما روزهاي از نوروز
آبادان -گبانچي ايوب
محلي نشر
آذربايجاني ادبيات حوزه در جديد كتاب دو چاپ
با ارتباط در جديد كتاب دو نو ، انديشه انتشارات سوي از
.شد منتشر آذربايجاني ادبيات
در 144 كه شيباني جمشيد از است كتابي بولاغي ، باياتي
مجموعه ، اين.است شده منتشر تومان قيمت 750 به و صفحه
در اكنون كه را تبريزي معاصر شاعر شيباني احساسي اشعار
آن ، در و شده شامل ميبرد ، بهسر خود حيات سال هفتادمين
شده ارائه شعري گوناگون سبكهاي با و تركي مختلف شعرهاي
دل از برآمده و پرالتهاب انساني ، لطيف ، شيباني شعر.است
شعر نوعي) باياتي سبك به كه او اشعار گذشته ، اين از.است
دوم و اول مصراع آن ، در كه آذربايجاني فولكلوريك دوبيتي
مصراع هر و است قافيه بدون سوم مصراع و قافيه هم چهارم و
بالايي ادبي ارزش از شدهاند ، سروده (دارد هجا هفت
داده ترجيح ناشر ، كه روست اين از هم شايد و برخوردارند
(باياتي چشمهسار) بولاغي باياتي را كتاب عنوان است ،
واپسين در و نسخه هزار سه در كتاب اول چاپدهد قرار
.شد عرضه محلي آثار نشر بازار به سال 78 روزهاي
باقر از ناشر همين كه است ديگري كتاب "جدايي:نوشت قلم"
استاد رحلت سالگرد دهمين يادمان با ارتباط در رشادتي ،
كتاب 52 اين در.است كرده منتشر فارسي زبان به و شهريار
قيمت 450 به و تيراژ نسخه با 1500 آن اول چاپ كه صفحهاي
را زيادي آثار اين ، از پيش كه نويسنده ، شده ، منتشر تومان
تركي ادبيات و فرهنگ درباره مقاله و كتاب بهصورت
ادبيات و فرهنگ به نگاهي با رسانده ، چاپ به آذربايجاني
زباني و مردمشناختي ويژگيهاي آذربايجان ، مردم شفاهي
ابعاد از را شهريار استاد "ياسلام حيدربابا" منظومه
.است داده قرار بررسي مورد مختلف
اثر با ارتباط در كه هايي منظومه همچنين ، مجموعه اين در
سروده آذربايجاني شاعران ديگر توسط"بابا حيدر" ماندگار
از يك هر از هايي نمونه و قرارگرفته شده ، موردتحليل
سيد" ماندگار ترجمه اين ، بر علاوهاست شده داده آنها
"مكررا كتابچه اين در فارسي ، به حيدربابا از "حسيني صالح
.است شده واقع استفاده مورد
تربيت در مكرر آزمودههاي
در خود بستگان از سرداري ليث ، يعقوب" :كه آوردهاند
از پس عمومي ، جلسات از يكي در."ازهر" نام به داشت لشكر
.برنميخيزد خود جاي از "ازهر" شدند متوجه جلسه ، پايان
چه را تو است ، پايانيافته جلسه:گفت او به خطاب يعقوب
:داد جواب "ازهر" برنميخيزي؟ خود جاي از كه است شده
پشتي تزئين حلقههاي از يكي در انگشتم بهفدايت ، جانم
من ، و نيفتاده موءثر كردم ، كه حيلتي هر و است كرده گير
.هستم دربند انگشت اين دربند همچنان
دربار به را زرگر تا داد فرمان يعقوب بلادرنگ
آزاد را "ازهر" انگشت حلقه ، بريدن با او و فراخواندند
ديگر بار گرديد ، برگزار ديگر جلسهاي و گذشت چندي.كرد
گير پشتي حلقه در "ازهر" انگشت و افتاد اتفاق وضع همين
عبرت گذشته حادثه از چرا كه پرسيدند را علت چون و كرد ،
آيا كه كنم امتحان خواستم:داد جواب "ازهر" نيندوختي؟
!نه؟ يا است شده گشادتر پشتي حلقه
مدارس در تربيتي روشهاي و تربيت حكايت حال ، ...بعد اما و
.است تاريخي ماجراي اين مشابه موارد ، از پارهاي در ما ،
نتيجهاي مستقيم ، تربيت كه است شده تجربه بارها و بارها
باز ، اما.ندارد پي در تربيتي اهداف انداختن تاخير به جز
و بارها.برنميداريم شده منسوخ شيوههاي اين از دست
بسي ،"ارزشها از بد دفاع" كه است شده داده نشان بارها
بسيار روشهاي با باز اما است ، "خوب حمله" از بارتر زيان
مشاهده بارها و بارها.ميپردازيم ارزشها تبليغ به سطحي
باز اما است ، تبليغ ضد خود ترغيب ، بدون تبليغ كه است شده
شده ديده وبارها بارها.ميدهيم ادامه "صوري تبليغات" به
جذب بهجاي ناشيانه و ناپخته تربيتي روشهاي اغلب كه است
كار به همچنان اما ميكند ، بيزارتر را آنها نوجوانان ،
اينبار آنكه ، اميد به شايد.ميدهيم ادامه خود
!باشد شده گشادتر پشتي حلقه و دهد رخ معجزهاي
كريمي عبدالعظيم دكتر
تفنگدار سه دهجلدي مجموعه انتشار
تا 1803) دوما الكساندر نوشته تفنگدار ، سه جلدي ده رمان
منصوري ، ذبيحالله مرحوم باارزش ترجمه با ،(ميلادي 1870
و جديد ويرايش با بود ، ناياب كتاب بازار در مدتها كه
در و زيبا هياتي در زرين ، و گوتنبرگ انتشاراتي دو توسط
عرضه نشر بازار به دوره در 2200 سال 1378 ، روزهاي واپسين
.است شده
بهعنوان را آن منصوري ، مرحوم كه دهجلدي ، مجموعه اين
كرده ، برگردان فارسي به فرانسه ، ادبيات شاهكارهاي از يكي
كلاسيك شيوه به شده تاليف رمانهاي از يكي كه آن دليل به
رشتههاي دانشجويان و اديبان استفاده مورد ميتواند است ،
واقع رمان به علاقهمندان نيز و مختلف زبانهاي در ادبيات
.شود
.بود فرانسه ژنرالهاي از يكي پسر ،(پدر)دوما الكساندر
ابتدا بود ، زيبا خطي داراي چون تحصيلات ، اتمام از پس وي
بهعنوان سپس و پرداخت منشيگري كار به دفترخانه يك در
جزئيات وي ، درآمد دوره آن بزرگان از يكي بهخدمت منشي
در بعدها و شنيد خود پدر از را فرانسه كبير انقلاب
قلم با را آن مخوف و مهيج صحنههاي توانست خود ، رمانهاي
مونسورو ، خانم گردنبند تفنگدار ، سه.كند مجسم خويش سحار
پنجگانه ، و چهل پاسداران بالسامو ، ژوزف مارگو ، ملكه
سرخ ، ابوالهول تبعيدشدگان ، جهنم ، گودال سياه ، لاله آموري ،
دوما آثار مهمترين از كريستو مونت كنت و آسكانيو
از نيز (پسر دوماي الكساندر) وي پسر.ميرود بهشمار
.است فرانسوي مشهور رماننويسان
|