انتقادي چشمانداز يك
جامعهشناسي در قوممدارانه روندهاي
اسلامي جامعهشناسيدانشگاه استاد -فاروكي جاميل :نوشته
مالزي سالانگور ، بينالمللي
نوري هادي :ترجمه
سياسي محيط در.يافت توسعه غرب فكري فضاي در جامعهشناسي
با انقلابي فرا اروپاي آن منشا كه ويژهاي اجتماعي
و جدي واكنشهاي از حاكي كه انديشه از جديدي روندهاي
اين اجتماعي متفكران بوده حاكم اجتماعي شرايط به مشخص
.داشتند جامعه از جديدي علم توسعه به شديدي تمايل دوره
را پرهياهويي وضعيت اروپايي جامعه تا 18 ، قرون 16 طول در
و فكري بافتهاي در اساسي تغييرات شاهد و ميگذراند
فروپاشي به منجر قرن 17 در تجارت گسترش.بود اجتماعياش
و اصناف ;شد آن جديد كارفرمايان ظهور و اقتصادي نظم
آزاد كار و رقابتي توليد نظام قرن 18 در رسمي شركتهاي
را اقتصادي سازمان بزرگ صنايع ظهور.شد نظام اين جايگزين
رقابت.شد سود و توليد افزايش باعث و كرد ساماندهي نو از
جهت در جديد تكنولوژي توسعه براي صنايع تا شد باعث
.كنند حركت بهتر كيفيت با كالاهاي خلق و توليد افزايش
نوسازماندهي اينگرفت رونق تجارت و يافت گسترش بازارها
گونه همان گذاشت ، تاثير اجتماعي زندگي الگوي بر اقتصادي
يافت انتقال شهري به روستايي نواحي از بعدي جمعيت كه
اصل علاوه به.شد دگرگون نيز گسترده خانواده ساختار
تلقي ضروري جديد اقتصادي نظم اين كردن هموار براي قانون
ناپايدار تجاري نظم و فئودالي نظم "عملا تحولات اين.شد
طبقات كه ساخت مبدل سرمايهدارانهاي اقتصادي نظم به را
مردم تفكر در را تغييراتي و آورد پديد را جديدي اجتماعي
.داد صورت اجتماعياش محيط و بشريت درباره
فئودالي نظام براندازي به فرانسه انقلاب ;اين بر علاوه
آماده بنيادي و شگرف تغييرات نتيجه در كه كرد كمك
در اشراف ، و ميشدند زمين صاحب دهقانان.بود فروپاشي
تا بودند مجبور گراينده ، فرو اقتصادي شرايط نتيجه
بورژوا.كنند محدود املاكشان در را خودشان فعاليتهاي
وسيله به شده فروخته والاتبار مقامهاي و عنوان زمين ،
تغييرات اينكرد كسب داشتند نياز پول به كه را پادشاهان
مدار ، مركز حكومت.كرد بيحاصل و ناتوان را فرانسه سلطنت
وسيله به ميشدند ، تضعيف فئودال لردهاي كه حالي در
بورژوا طبقه به متعلق بوروكراتهاي و حرفهاي گردانندگان
جمعآوري را مالياتها مستقل سرمايهگذاران.شد حاكم
كرد كمك آنها به اين.گرفتند چشمگيري سودهاي و ميكردند
حتي وام اصلي كنندگان تامين و بانكداران عنوان به تا
جديد سياسي نظم ظهور تحولات اين.آيند پديد نخبگان براي
.كرد امكانپذير را
نفوذ از اجتماعي و سياسي اقتصادي ، تغييرات اين بر علاوه
استفاده همچنين و دولت -كليسا جدل.كاست مردم به مذهب
امتيازاتشان ، و جايگاه ابقاي و توجيه براي مردم از نخبگان
نظم اين ظهور.بخشيد تداوم مذهب از مردم بيگانگي به
معناداري و اعتبار تا بود اجتماعي متفكران محرك اجتماعي
به نسبت را موجود انديشههاي و مدلها پارادايمها ،
براي كه دريافتند متفكران بيشتر.دريابند جديد شرايط
آن با جامعه كه جديدي چالشهاي و مشكلات بر آمدن فائق
چارچوبهاي و تصورات ايدهها ، ارائه به نياز شده مواجه
اين توجيه براي را مدلهايي برخي.دارند جديدي نظري
و بعدي تغييرات براي افراد اين.آوردند پديد تغييرات
و فكري بافتهاي اصلاح و دگرگوني به دادن شتاب اين بنابر
فكري كشاكش شروع باعث امر اين.كردند فراهم راهي اجتماعي
تفكر بر كه شد ، "جامعه و انسانها درباره بينش" جهت در
.است شده مشخص روشنگري عنوان به و بود حاكم دوره اين
فكري اشتياق مسائل
قرون 16 علمي انقلاب تداوم نمايانگر قرن 18 فكري اشتياق
و علم بر تاكيد مداوم فكري دگرگوني اين بنيان.بود و 17
علوم.بود جامعه و بشر مطالعه براي پذيرياش كاربرد
قوانيني عالمان ميپنداشتند ، دانشها مناسبترين را طبيعي
وقت آن از و بود فيزيكي جهان بر حاكم كه بودند كرده كشف
.بود سودمند بشر براي كه شد ابداع دستگاههايي و ابزارها
.شد اعتبارشان باعث آنها شده ثابت توانمندي
رشديابندگي و نيرومندي تاثير تحت كه اجتماعي ، فيلسوفان
و جامعه مطالعه براي آنها از گرفتند ، قرار علوم اين
روشي را علم آنها.كردند استفاده اجتماعي پديدارهاي
ميتواند مناسب ، وسايل از استفاده با كه ، ميدانستند
كوششهاي.ميشود حقيقت فهم به منجر و بنماياند را واقعيت
بيشتر تبييني قدرت با و موءثرتر علمي كردن بنا براي جدي
تعريف.ميشود تفسير نو از علم اين بنابرگرفت صورت
وسيله به معرفت كه -"ايده" از (16501596) دكارت جديد
ايدهها.بود مقدم صف در -ميشود حاصل ايدهها
طرق به دكارت كار در و شدند تلقي "اشياء از تصويرهايي"
نظريات و اكتشافات ( Doney 1967).گرديدند توصيف مختلف
-1727) نيوتن تفسير.شد علم از جديدي تبيين به منجر جديد
مكانيك درباره او نظريه زيرا گرديد ، همگاني علم از (1642
.كرد ايجاد معرفت تاريخ در را برجستهاي رويداد
عالمان ميتواند علم از نيوتني تبيين كه ميرفت انتظار
در مشابهي برجسته رويدادهاي تا سازد قادر را اجتماعي
رفتار بر حاكم نيروهاي و آورند پديد اجتماعي علوم
به مكانيك" اين بنابر.كنند كشف را جامعه و اجتماعي
كه داشت باور او:ميشد تلقي نهايي تبيين علم عنوان
برداشتهاي حسب بر بايد و ميتواند نوع هر پديدههاي
و ميتواند بنيادي اصول علمي روش و داد توضيح مكانيكي
".يابد بسط انساني تلاش حوزههاي همه به بايد
روشنگري عصر سراسر در كه روندها اين. (Shapers1967)
و برميدارد را شده ايجاد خود نابالغي" بود آشكار بسيار
ديگري هدايت بدون خويش فهم از استفاده به قادر را انسان
ارزاني علم وسيله به توانايي اين.( Reiss1970)"ميسازد
و پديدهها از علمي تبيين تهيه در شد تصور كه شد ،
.است شده موفق حقيقيشان كيفيات روشنگري
وارد ، علم نشست فرو حواس و عقل ميان دوگانگي مشكل وقتي
فلسفي و متافيزيكي مسائل وقت آن از زيرا شد ، جديدي مرحله
جوهر فهم و انساني قابليتهاي وسيله به شيء درك مستلزم
عقل جهان:نبودند معنادار يا مهم ديگر كه بودند حقيقياش
توسعه توانمندي عقل.بود هماهنگ پديدارها جهان با كه
فهم براي كه داشت مفهومي طرحهاي و چارچوبها ، ابزارها ،
واقعيات پايداري و يكدستي همزماني ، .بود لازم واقعيت
روان نماياندن و دستيابي در كه دهد اجازه عقل به توانست
[جاذبه] گرانش نيوتني اصل.شود وتحليلي عيني بيشتر اشياء
را جهان بر حاكم قوانين كه شد تلقي پيشايندي عنوان به
آن به وافري علاقه اجتماعي متفكران كه قولي ميكند ، كشف
جمعآوري با را علاقه اين تا بودند قادر آنها.داشتند
دنبال قوانين صورتبندي و منظم ، مشاهده پذيرفتن واقعيات ،
.است عقل كارگيري به نيازمند كه چيزهايي همه يعني كنند ،
داد نشان بود ، بينش يك و مدل يك به مجهز كه فيزيك ،
يك روح دريافتن جهت در را علمي تحقيق چگونه كهمحققان
و بنابراين ، روشميكنند هدايت يكشيء جوهر يا واقعيت
دو يافت ، بسط جامعه و بشر مطالعه به جديد علمي بينش
طبيعي اشياء همانند ميشود تصور حاضر حال در كه موردي
.باشند تحقيق يكسان قوانين و اصول براي سوژهاي
شد باعث علمي تحليل و علم حوزه تحت جامعه و فرد گنجاندن
-مذهبي اخلاقيات و مذهب بر مبتني كه قديمي ، جهانبيني كه
تصور اجتماعي متفكران.آيد زائد نظر به بود ، آسماني
از جامعه و بشر درباره سنتي تفكر رهايي براي كه ميكردند
معرض در را آن كه است ضروري مذهبي گمان و جزمي اصول
چون كه بود اين آنها استدلالبدهيم قرار علمي تحليل
را انسان و بوده واقعي علمي روش بهوسيله حاصله اطلاعات
آن ارتباط و معين پديده حقيقي ريشه و ماهيت تا ساخت قادر
بهتر براي يكسان روش اين بفهمد ، پديدهها ساير با را
كه شد ، استفاده انساني سازمان و اجتماعي زندگي فهميدن
كنشهاي انجام با و شود ارزيابي عقل بهوسيله توانست
.يابد بهبود شده طراحي و منظم
بار اول جامعه مطالعه براي علمي تحليل كارگيري به
راه سايرين.شد ديده (17781694) ولتر جدي درتاريخنگاري
انتقادات دادن جهت به شروع و كردند دنبال را او
.كردند "كليسا سنتي مذهبي نظام" عليه عقلگرايانه
كه فرايندي شد ، جامعه تقديسزدايي باعث جديد بينش اين
.شد كامل اخلافشان و روشنگري متفكران توسط اين بعداز
برخورد ;اول.يافت ادامه دليل چند به تقديسزدايي
با برخورد همانند اجتماعي پديدههاي با متفكران
توسط پديدهها آن كه بردند پي و بود طبيعي پديدههاي
تصميم آنها بنابراين.مييابند هدايت مشابهي قوانين
تحقيق و مطالعه ابزارها همان با را قوانين اين كه گرفتند
.بود رفته بهكار طبيعي پديدههاي مطالعه براي كه كنند
به پرداختن توانايي علمي روش و علم كه ميشد تصور ;دوم
ميدانستند روشي تنها را علمي روش.دارد را پديدهها همه
قادر را افراد و نمايد فراهم را حقيقي معرفت توانسته كه
وجود باور اين ;سوم.يابد دست اشياء طبيعت به تا ميسازد
و بشر درباره علمي معرفت به نسبت محقق رهيافت كه داشت
علاوه.خواهدساخت امكانپذير را جامعه دگرگوني جامعه
بخشيدن بهبود جهت در كوشش براي پايهاي را آن براين ،
.ميدانستند بشريت اجتماعي شرايط
"طبيعي حقوق" روشنگري فيلسوفان با ارتباط در ديگر مساله
براي را حقوق اين وجود فرانسه در دانشمندان.بود بشر
در آنها بستن بهكار واز ميدانستند ضروري بشر بهزيستي
حقوق آيين ولتر.كردند حمايت اجتماعي سياسي نظام سراسر
-84) ديدرو ،(781712) روسو.كرد حمايت و رهبري را طبيعي
.كردند دنبال را او راه (941743) كندورسه و (1713
جهت در موجود اجتماعي نظم كه نمودند اعلام بهطوريكه
است ، طبيعي حقوق ناقض زيرا نميكند حركت بشريت پيشرفت
.نمودند تلاش آن دگرگوني براي لذا
را انساني پيشرفت بينش همچنين روشنگري عصر متفكران
بهتر شرايطي سوي به همواره بشر كه ايده اين دادند ، توسعه
بهبودي اين الگوي اينكه و ميرود پيش قبلي شرايط از
مثل جامعهشناسي اسلاف ميگردد ، حاكم قانون بهواسطه
تصميم (18251760) سيمون سن و كندورسه ،(811727) تورگو
طول در را انساني زندگي كه را پيشرفتي قانون تا گرفتند
نظريه كندورسه و تورگو.كنند كشف كرده معين تاريخ
آينده به راسخ اعتقاد" نمايانگر كه دادند بسط را پيشرفتي
بشر كه باور اين بود ، سودمندش پيامدهاي و انساني معرفت
طبيعتش با كه بيابد را زندگي روش بهزودي ميتواند
و روشن زباني با" تورگو. ( Szacki 1979)"است سازگار
انباشتي ماهيت تاريخ ، در پيوستگي آيين ترديد غيرقابل
تاريخ مختلف دورههاي ميان علي پيوستگي و پيشرفت و تحول
را او كنت كه كندورسه ، ( Barnes1965). "نمود بيان را
پيشرفت مدافع ميداند ، اجتماعي پويايي دانشپژوه بهترين
سن.بود علمي دستاورد رشد و فزاينده معرفت برحسب تاريخي
كه ميكرد تاكيد سياسي ، علم جديدي ، علم توسعه بر سيمون
اين.گرفت بهكار جامعه مختلف جنبههاي مطالعه براي او
مشهور جامعهشناسي بهعنوان كه آنچه براي دقيقي طرح بود
.است
اصول نه و اجتماعي ، زندگي عملي موقعيتهاي" او ، عقيده به
شود ساخته جديد اخلاقيات پايه بر بايد فراطبيعي ، اخلاقي
كنوني اجتماعي نظم دگرگوني بهوسيله بايد بشر سعادت و
ميكرد تاكيد همچنين او.(قبلي)"ملكوت عالم نه يابد تحقق
نظام يك جديد ، صنعتي سازمان يك نيازمند دگرگوني اين كه
برادري انجمن در اروپا وحدت و جديد اجتماعي و سياسي
.(قبلي)جديداست
جامعهشناسي ظهور
براي كوششي بهعنوان فكري فضاي اين دربحبوحه جامعهشناسي
يافت ، ظهور بشر و جامعه درباره جديد بينش اين دادن منزل
فراهم اجتماعي مسائل براي مناسبي راهحلهاي اينكه براي
بشر حال براي و كند جايگزين را ديگري اجتماعي نظم و كند
نهادن هم با با ;(18571798) كنت اگوست.باشد سودمند
مشغول او ذهن.داد رسمي صورت آن به زمانهاش معرفت
ايدههاي با او تفكر و بود فكري فضاي اين مسلط مضامين
كنت.گرفت شكل سنسيمون و كندورسه تورگو ، منتسكيو ، جديد
اعتمادي قابل روش بر مبتني كه داد بسط را فراگيري نظام
بهبود براي برنامهاي با را آن و بود معرفت كسب از
جهت در را اثباتي فلسفه او.كرد تكميل جامعه بخشيدن
بنياد" مطالعه براي و انديشه از خودش طرح يافتن عينيت
هميشگي وابستگي كه كرد ايجاد( zacki 1979)"واقعيات
گفتن با كنت (Comte1896).است آن معرف مشاهده به تخيل
اينكه و ميشود هدايت طبيعي ثابت قوانين با جهان اينكه
ادعا است ، قوانين اين كشف و تحقيق اثباتي علم اصلي وظيفه
بررسي بردارد ، در را جديدي فكري روند" اثباتي علم كه كرد
". دورافتاده و پرت علتهاي بهجاي بيواسطه قوانين
(Freidheim 1976 )
امكانپذير وقتي جامعه اثباتي علم كه بود معتقد كنت
به" كه بيافريند "اثباتي متفكران جامعه" كه ميشود
زيستشناسي و فيزيك با همسان اشياء روشن "نسبتا مطالعه
شرايط اين كه دريافت او(Freidheim1976 ). بپردازد
دقيق طرح بنابراين و است مناسب جديد رشته يك تاسيس براي
كه) "اجتماعي فيزيك" مقوله تحت را جامعه علماثباتي
بايد علم اين.كرد فراهم (شد ناميده "جامعهشناسي" "بعدا
واقعيات مشاهده بهسوي را محققان كه كند كشف را كلي اصول
را هدفش او.نمايد معين را اعتبارشان و كند هدايت تجربي
براي (ميتواند 1 كه ميدانست انتزاعي نظري اصول توسعه
آزمايش تجربي واقعيات بر (رود 2 بكار تجربي جهان مشاهده
.شود
بايد كه بود انتزاعي علمي همچون شناسي جامعه از او تصور
بايد كه اصول از نظامي دهد ، توسعه را نظري چهارچوب يك
بعدها ، اينكه ، و كند ، تنظيم و هدايت را پديدهها
علم" شناسي جامعه.رود بكار جامعه بازسازي براي ميتواند
پديدههاي علم..كلي بطور و است اجتماعي نظم و پيشرفت
ارگانيسم با مرتبط "اساسا و ( Barnes1965) "اجتماعي
آن اصلي جنبه دو پيشرفت و نظم چون.كل يك بعنوان اجتماعي
شناسي جامعه تقسيم و آنها مطالعه به او هستند ، ارگانيسم
پويايي و اجتماعي ايستايي:ميكند تاكيد بخش دو به
در بزرگ روياي يك و كلي هدف يك شناسي جامعه لذا.اجتماعي
رشد و اجتماعي ارگانيسم ثابت ساختار" مطالعه:سردارد
خود اجتماعي نظم قوانين هم مطالعه همراه به بيوقفهاش
اين ".انگيخته خود اجتماعي پيشرفت قوانين هم و انگيخته
(19031820) اسپنسر -بنيانگذارانش و يافت توسعه جديد علم
و روح آن به -(19201864) وبر و ،(1858-1917) دوركهيم
.دادند مطمئني كالبد
اين.است شده تعريف و تشريح متعدد طرق به شناسي جامعه
سه بر مبتني آنان كه ميدهد نشان تعريفات و تبيينها
جامعه ، مطالعه عنوان به شناسي جامعه:هستند كلي مضمون
كه است اين سوسينك نظر.(قبلي) اجتماعي روابط و نهادها
مطالعه و بشر اجتماعي زندگي با ارتباط در شناسي جامعه
را رشته اين حد بشر اجتماعي زندگي واقع در.است آن علمي
.ميدهد تشكيل را ديدگاهش كامل گستره و ميكند معين
زمينه شناسي جامعه" ،(1988) معتقدند سايرين و بيلتون
زندگي اينكه درباره متعارضي نظريات شامل است مطالعهاي
اين سردسته ".داد توضيح را آن بايد چگونه و چيست اجتماعي
مطالعه" را شناسي جامعه كسي است ، (1990) گيدنز افراد
.ميداند "گروهها و جوامع اجتماعي ، رفتار
برخي.ميشود نگريسته مختلف طرق به اجتماعي زندگي
بينظمي و نظام ماهيت تبيين درصدد" شناسي جامعه ميگويند
جامعه سايرين حاليكه در ،( Inkeles1987) "است اجتماعي
ميدانند "آنها اجتماعي جايگاه و افراد مطالعه" را شناسي
كه معتقدند ديگر برخي همه اين با(.Ritzer et al1982)
كه فرايندهايي و اجتماعي رفتار به نسبت" جامعهشناسي
بينش كند تغيير ميتواند اجتماعي الگوهاي آن بواسطه
(1990) گيدنز (.DeFleur et al1971)"ميكند ارائه جديدي
ميداندكه درخشان و ضروري اقدام يك" را شناسي جامعه
برخي."انسانهاست عنوان به ما خود رفتار آن مطالعه موضوع
:ميكنند تفسير اجتماعي روابط برحسب را اجتماعي زندگي
اوليه وظيفه گروهها ، و افراد نه و اجتماعي ، روابط مطالعه
نظري چنين به نيز اسملسر ( Stark1992) است شناسي جامعه
جامعه مطالعه" را جامعهشناسي كه كسي ،(1988) است معتقد
.ميداند "اجتماعي روابط و
پس در كه است حقيقتي كشف صدد در شناسي جامعه واقع ، در
بصورتي را آن تا ميكند سعي و دارد قرار اجتماعي واقعيت
كلي نظر به متكي واقعيت آن.دهد نشان جهان در مناسب
پديدهاي در رخنه درصدد بيشتر بلكه نيست ، جهان درباره
.ميباشد برآن حاكم قانون و واقعي طبيعت فهم براي معين
جامعه" كه دريافتند (1988) سايرين و بيلتون همه ، اين با
"طبيعي" و "سليم عقل" ،"بديهي" "كه آنچه طرد به شناسي
از فهمي چنين سطح زير به و ميكند تاكيد ميشود تلقي
را شناختي جامعه جهتگيري هسته گرايش اين ".ميرود جهان
برگر ميبخشد ، ويژه خصلتي شناسي جامعه به و ميآورد پديد
است واقعيت اين در شناسي جامعه جاذبه" -ميگويد (1966)
از جديدي پرتو به تا ميسازد قادر را ما آن رهيافت كه
گذراندهايم آن در را خود عمر تمام ما كه جهاني اين
اين شناسي جامعه آموزه اولين كه گفت ميتوان..برسيم
".نيستند ميگيرند نظر در آنها كه آنچنان اشياء كه است
انتقادي مسائل
و شناسي جامعه ظهور به منجر كه بود اوضاعي و مسائل اينها
مدنظر را زمان و مكان عوامل شناسي جامعه.شد آن توسعه
"ذاتا كه را غربي جهانبيني بنابراين است ، قرارداده
تا است فوري دستاوردهاي بر مبتني است ، ماترياليستي
اكثر تنها نه.ميكند طرحريزي درازمدت اخلاقي سودمندي
ناشي غربي تجارب از شناسي جامعه پارادايمهاي و نظريهها
به جدي توجه هيچ غربي متفكران همچنين بلكه ميشوند ،
نشان (غربي غير يعني) ديگران نظري چهارچوبهاي و تجارب
محصول و كهنه را غربيها غير كه همانگونه ندادهاند ،
خلاصه ، بطور.ميكردند تلقي جامعه نيافته توسعه دوره
ديگر ، طرف از.ندارند ربطي مدرن دوران با آنها
غربي شناسيهاي روش و پارادايمها مدلها ، ساختبنديها ،
را سوم جهان بويژه غربي ، غير جوامع خلقيات نتوانستند
بنابراين.نمايند معرفي و پيببرند آن ارزش به بفهمند ،
غير اجتماعي فرهنگي محيطهاي براي غربي نظريات و مفاهيم
جهانبينيهاي و خلقيات هنجارها ، ارزشها ، كه غربي
اينكه نتيجه.است كاربرد قابل بسختي دارند متفاوتي
سوم جهان واقعي وضعيت براي وقتي غربي ، نظريات و مفاهيم
از شدهاي تحريف نظريه و داده معكوس نتيجه رفت ، بكار
.است كرده ارائه اجتماعي واقعيات
عالمان شناختي ، روش و مفهومي مشكل اين درك با سرانجام
روش و نظري چهارچوبهاي برآمدند درصدد سوم جهان اجتماعي
تا كنند طراحي متمايزشان شرايط براي مناسبي شناسيهاي
ايدئولوژيك مفروضات بوسيله يافته تعميم الگوهاي به اينكه
:ميگويد (1988) پارك.باشند متكي غربي قوممدارانه و
ابزار چونان اجتماعي علوم فرهنگي گراييهاي يكسو"
تحت كه كردهاند عمل سكسگرايي و نژادپرستي استعمار ،
توسعه درصدد و" شده پنهان گرايانه كل معرفت عنوان
نظريات با "بيگانه" نظريات داشتن نگه متعادل مكانيسم
تصوير خواست اين كه است اميدوار او.بودهاند "خودي"
براي معتبرتري روشهاي و شده تحقيق واقعيات از كاملتري
كردن بومي فرايند بنابراينكند فراهم آنها تجربي ارائه
شناختي معرفت چهارچوبهاي آزادسازي براي كوششي عنوان به
آغاز غربي مدلهاي به فكريشان وابستگي از سوم جهان جوامع
.(Loubser1988) گشت
است پيبرده اسلام جهان تاكنون ، قرن 20 اوليه دهههاي از
در كه صورت همان به جامعه ، و بشر درباره غربي معرفت كه
خاص اوضاع مناسب نه است ، يافته توسعه غربي كشورهاي
آنان.سوم جهان واقعيات دقيق ارزيابي هادي نه و آنهاست
فرهنگ با "اساسا غرب در معرفت توسعه كه پيبردند بتدريج
به نياز با "اصولا آن مسير و ماهيت:مييابد ارتباط نيز
شد مشخص غربي جوامع مادي جنبه در سريعي تغييرات همراهي
تفكر.شد شروع شتابان تكنولوژيكي و علمي پيشرفتهاي با كه
"بعدا و ،"عملا را خودش علمي ، روش بكارگيري نام به غربي ،
متافيزيكي و معنوي اخلاقي ، روحي ، جنبههاي از كامل ، بطور
برتري و اهميت نهايي ، تحليل دركرد جدا بشر و جامعه
پيشرفت كه است واقعيت اين از ناشي غربي معرفت چهارچوب
.داد قرار محور را بشر مادي
دارد ادامه
|