شهر تا روستا بين طولاني فاصله
بودم شهردار جاي به اگر
شهر تا روستا بين طولاني فاصله
شهرنشيني درباره رايج نظريه دو بررسي
در جهان شهرهاي نخستين ;نيست تازه پديدهاي شهرنشيني
در نيل رود درههاي در ميلاد ، از پيش سال هزار چهار حدود
امروزي پاكستان در سند و امروز عراق در فرات و دجله مصر ،
و تحولات ارزيابي و كشورها بين مقايسه.گرديدند پديدار
محاسبه جهت از زمان طول در روستايي و شهري جمعيت نسبت
مختلف كشورهاي زيرا است روبهرو دشواريهايي با آماري
تعيين را خود كشور سياسي تقسيمات چگونه كه اين برحسب
ترديدي.دارند مختلفي تعاريف نيز شهر از ميكنند
جهاني فرايندي بيستم قرن در شدن شهري كه داشت نميتوان
.ميشود كشانده آن به فزايندهاي گونه به سوم جهان و است
شهرهاي به مربوط شهرها رشد تمام "تقريبا سال 1900 از قبل
در شهرها رشد در افزايش آن از بعد سال پنجاه:بود غرب
پنجاه طول در آنها رشد اصلي دوره اما آمد ، پديد سوم جهان
.است بوده گذشته سال
بر تنها نه زيادي ، بسيار تاثير امروزي شهرهاي توسعه
احساس و انديشه الگوهاي بر بلكه رفتار ، شيوههاي و عادات
قرن در شهري بزرگ تجمعهاي شكلگيري آغاز از.است داشته
اجتماعي زندگي بر شهرها اثرات مورد در كه عقايدي هجدهم ،
امروزه و گرفتهاند قرار مختلف قطب دو در گرديده ابراز
نشانه را شهر متفكران از برخي.ميباشد گونه همين به نيز
اين ديد از.ميدانند فرهنگي خلاقيت و پويايي منبع تمدن ،
به را فرهنگي و اقتصادي توسعه فرصتهاي شهرها انديشمندان ،
را رضايتبخش و آسوده زندگي وسايل و ميرسانند حداكثر
ديدگاه اين از شدن شهري ديگر ، عبارت بهميسازند فراهم
در حتي ;ميآيد شمار به توسعه فرايند از لاينفك بخشي
درصد شهرنشين افراد كشوري در كه صورتي در هم تعريف
توسعهيافتهتر كشور آن ميگويند دهند تشكيل را بيشتري
اجتماعي مسائل بودن مرتبط كه حالي در نظر ، اين طبق.است
شهر اما كرد ، انكار نميتوان را شهرها گسترش با فردي و
.است حل راه نوعي بلكه نيست مساله خود خودي به
را دود از سياه دوزخي انگ شهر به متفكران از ديگر برخي
بياعتماد "متقابلا و پرخاشگر جماعتهاي آن در كه ميزنند
از.است فساد و خشونت جنايت ، در غرق و كردهاند ازدحام
به خود و بشر مشكلات اصلي علت شهرنشيني ديدگاه ، اين
در.است انسان براي بزرگ مسئلهاي وجودآورنده به تنهايي
استعمار با شهرنشيني و شهر كه آنجا از سوم ، جهان كشورهاي
مورد و ناخواسته نفوذ با و داشته پيوند گذشته در حاكم
از ضدشهرگرايي گرايش است همراه كشورها اين بر خارجي تنفر
.است برخوردار خاصي وحدت شدت
روستاها در مردم بيشتر كه آنجا از دارند عقيده عده اين
مناطق توسعه روي بر بايد بيشتر تاكيد ميكنند زندگي
ساكنان غيرتوليدي فعاليتهاي كليه همچنين باشد ، روستايي
مستقيم بهرهدهي كه توليدي فعاليتهاي به ميبايست شهر
.گردد تبديل باشد ، داشته
زندگي شيوه از گذار كه دارند راسخ اعتقاد دانشمندان اين
بار به بسياري نامطلوب عواقب شهري زندگي به روستايي
غيرخصوصي روابط گذار ، اين در آنها گمان به.ميآورد
هرج دچار جامعه نتيجه ، در و ميشود خصوصي روابط جايگزين
.ميشود مرج و
زندگي يكديگر مجاورت در مردم از زيادي تعداد شهرها در
وا بشناسند "شخصا را ديگر افراد اكثر بيآنكه ميكنند ،
بيشتر.است سنتي كوچك روستاهاي با بنيادي تفاوتي ين
بيشتر و بوده جزئي و زودگذر شهر ساكنان بين تماسها
خود خودي به كه اين تا هستند ديگر هدفهاي براي وسيلهاي
در فروش كارمندان با متقابل كنشهاي.باشند رضايتبخش
بازرسان يا مسافران بانكها ، در تحويلداران فروشگاهها ،
در شدن وارد كه هستند گذرا برخوردهايي قطارها ، در بليت
براي وسيلهاي عنوان به بلكه آنها خود خاطر به نه آنها
.است ديگر هدفهاي
ميكنند زندگي شهري نواحي در كه كساني كه آنجا از
بين ضعيفي "نسبتا پيوندهاي دارند ، زيادي تحرك "معمولا
وضعيتهاي و فعاليتها در روز هر مردم.دارد وجود آنها
از سريعتر زندگي آهنگ ميشوند ، درگير فراواني گوناگون
زيرا ;است چيره همكاري بر رقابت و است روستايي نواحي
پايگاه با نه ميشود مشخص وي دستاوردهاي با شخص پايگاه
اين از.است متداول روستايي جوامع از بسياري در كه محول
و ميكند تلاش بالاتر پايگاه به دستيابي براي كسي هر رو ،
شهر به روستاها از مهاجرت.ميپردازد رقابت به ديگران با
در اين و ميشود شهر در زيادي جمعيت تراكم و ازدحام باعث
خو شهري زندگي احوال و اوضاع با عده اين كه است حالي
كافي منابع فقدان و شهرها به هجوم سريع روند.نگرفتهاند
با ساختمانسازي روند كه است بوده معنا اين به
نرفته پيش شهري جمعيت رشد موازات به جديد استانداردهاي
آب ، همچون اوليه خدمات انجام براي لازم ذخاير و است
مناطقي چنين در.بودهاند روبهرو كمبود با برق و فاضلاب
الكلي ، مشروبات فروش و اسناد جعل فحشاء و فساد جنايت ،
به زياد آن مشابه و ديگران اعتماد از سوءاستفاده اخاذي ،
كمك جلب براي دارند تمايل مردم رو ، همين از.ميخورد چشم
مناطق همان در كه اجتماعي و دوستي پيوندهاي به حمايت و
.كنند تكيه گرفتهاند شكل روستايي
در شهري توسعه طرفداران متفكران ، از دسته اين مقابل در
روابط:ميگويند شهرها در روابط بودن غيرشخصي زمينه
است خويشاوندي يا دوستي نزديك پيوندهاي متضمن كه اجتماعي
طرفداران كه است آن از پايدارتر امروزي شهري اجتماعات در
زندگي شهرها در كه كساني.كردهاند تصور ضدشهري گرايش
علايق يا زمينه كه ديگراني با ميتوانند ميكنند ،
غيررسمي ارتباطات آوردن وجود به براي دارند همانندي
سياسي قومي ، مذهبي ، گروههاي به ميتوانند و كنند همكاري
پيدايش اجازه روستا يك.بپيوندند ديگر فرهنگهاي خرده و
.نميدهد را فرهنگي خرده تنوع چنين
تشكيل را قومي اجتماعات شهرها در كه كساني مثال ، براي
خبر همديگر از كمتر خود اصلي سرزمين در بود ممكن ميدهند
هنگامي اماباشند بياطلاع "كاملا يكديگر از يا داشته
آن در كه مييابند گرايش مناطقي به ميشوند شهر وارد كه
زندگي مشابه فرهنگي و زباني زمينه با ديگري افراد
با آنها.ميدهند تشكيل را گروهي هم با و ميكنند
حمايت و خويشاوندي روابط از شبكهاي هم دور به گردآمدن
معاملات از بعضي كه طوري به ميآورند وجود به يكديگر از
كه ميگيرند قرار خاصي قومي گروههاي انحصار در تنها
به و ميكنند معرفي يكديگر به را خود عاملان و كارگزاران
بركنار مجموعه اين از را ديگران ميكوشند گوناگون طرق
روابط مجموعه اين در نيز آنها كه صورتي در يا و دارند
شهر از خاصي محلههايگيرند پيشي آنها از گرفتند قرار
داشته قرار ويژهاي قومي گروههاي اختيار در است ممكن نيز
تكلم مشتركي زبان به ميكنند ، زندگي هم كنار در كه باشد
استفاده مشابهي تسهيلات از و دارند مشتركي مذهب ميكنند ،
مورد غذايي مواد انواع كه فروشگاههايي از "مثلا.ميكنند
.ميكنند خريد ميفروشد را آنها نظر
شخصي روابط اين وجود با است ، بيگانگيها دنياي بزرگ شهر
.نيست متناقض گفتهاي اين.ميكند ايجاد و كرده حمايت را
با برخورد عمومي حوزه به را شهري تجربه بايد ما
همكاران و دوستان خانواده ، خصوصيتر دنياي و بيگانهها
شخص كه هنگامي مردم با كردن برخورد است ممكن.كنيم تفكيك
.باشد دشوار ميكند مكان نقل بزرگي شهر به بار نخستين
مكان نقل سنتي كوچك روستايي اجتماع به كه كسي هر اما
موضوعي "عمدتا را ساكنان بودن دوستانه است ممكن ميكند
طول سالها شايد و بيابد عمومي ادب رعايت با ارتباط در
ديگر طرف از.شود پذيرفته روستايي اجتماع در تا بكشد
نظر به مطلوب و نيست ايراد از عاري روستا در زندگي
ميزان از عبارتند نامطلوب ويژگيهاي اين از برخي.نميرسد
زندگي حريم نداشتن بيماري ، بالاي ميزان مير ، و مرگ بالاي
آن از مانع اغلب كه خانواده به نسبت عميق تعهد و خصوصي
از بهرهبرداري براي را خانه روستايي فرد كه ميشود
در سكونت امتيازات از برخي همچنين.كند ترك ديگر فرصتهاي
:كرد ذكر زير ترتيب به ميتوان را شهري منطقه يك
پيشهها ، و زندگي سبك در تنوع تحرك ، امكان خصوصي ، زندگي
تحصيل ، براي گوناگون امكانات خلاقيتها ، شكوفايي امكان
از برخورداري تخصصي ، پزشكي مراقبتهاي از برخورداري
.بررسي و تحقيق براي بيشتر فرصت متنوع ، تفريحي فعاليتهاي
و كالاها ويژگيها ، از بسياري:ميگويند جامعهشناسان
شكل حال در اكنون بزرگ ، شهرهاي مراكز زندگي سبكهاي
علت اين به امر اين.است روستايي اجتماع در يافتن
از اكنون روستايي ، اجتماع ساكنان كه است شده امكانپذير
شهرها به سهولت به ارتباطي ، رسانههاي و نقل و حمل طريق
اين ساكنان ميان تمايز روند ، اين ادامه بادارند دسترسي
نويني جوامع نزديك افق در و شد خواهد كمتر اجتماع دو
-علمي جوامع ميتوان را آن كه نمود خواهند ظهور
زندگي تفاوت جامعهاي ، چنين درناميد تكنولوژيكي
به جسمي ، و فكري مشاغل اختلاف شهري ، زندگي و روستايي
عرصه به پا نويني خردگراي انسان و رفته بين از تدريج
با معنوي و مادي پديدههاي مجموعه به كه نهاد خواهد حيات
جامعهاي ، چنين در.نگريست خواهد فني نگرشي و علمي ديدي
سرانه ، توليد و ملي ناخالص توليد مانند كمي شاخصهاي
شود نمي قلمداد جوامع (ماندگي عقب يا)يافتگي توسعه ملاك
مهارتها بينش ، دانش ، سطح يعني) انساني نيروي كيفيت بلكه
قرار ارزشگذاري معيار (انسان رفتاري تواناييهاي و
انساني نيروي بالندگي و مولده قدرت كه كيفيتي ميگيرد ،
.دربردارد را
تبار منظمي جواد
:ماخذ و منابع
پرهام باقر ترجمه مندراس ، هانري جامعهشناسي ، مباني -1
.ح.ا:اقتباس كف ، نيم و آگبرن جامعهشناسي ، زمينه -2
آريانپور
صبوري منوچهر:ترجمه گيدنز ، آنتوني جامعهشناسي ، -3
غلامعباس:ترجمه كوئن ، بروس جامعهشناسي ، مباني -4
فاضل رضا -توسلي
:ترجمه گلدتورپ ، .اي.جي سوم ، جهان كشورهاي جامعهشناسي -5
طهوريان جواد
پايين مدل اتومبيلهاي جمعآوري
بودم شهردار اگر و ميپردازم مطلب اصل به مقدمه بدون
:ميكردم چنين
ميدادم ترتيبي شهر اسلامي شوراي اهرم از استفاده با -1
.نشود فروش و خريد شهرداري اجازه بدون خودرويي هيچ كه
و شود وابسته شماره پلاك ارزش به اتومبيل فروش و خريد -2
.ميگرفتم نظر در امتياز پلاك هر براي
نظر در شماره پلاك ميليون سقف 1 تا فقط تهران براي -3
.ميگرفتم
رده از را پايين مدل اتومبيلهاي كليه سال مدت 5 طي -4
ميكردم خارج
.ميكردم ممنوع را دوم دست اتومبيل فروش و خريد -5
روحاني منوچهر
!است كافي روز يك
مسير از عبور جاي به بودم ، شهردار جاي به روز يك اگر
موجود اشكالات و ميگذشتم كوچه و خيابان چند از روزانه
آن رفع براي و ميديدم نزديك از را شهري خدمات ارائه در
.ميكردم تاكيد مربوطه مسئولان به
در كودكان و سالمندان راحتي و رفاه منظور به كه آن ديگر
رفع.ميكردم پل نصب به اقدام آب جويهاي جاي جاي
زمان طول و برنامهريزي به نياز دست اين از اشكالاتي
كافي روز يك شهردار عنوان به من براي رو همين از و ندارد
!است
كريمي -ر
دوچرخهسواري به تشويق
:شهر محيط نظافت براي -1
ميريزند ، آب جوي در را آشغالها كه مغازهداراني تمام
پياده عابران ميشود باعث امر اين ميكردم ، نقدي جريمه
.باشند داشته شهر تميزي در بيشتري دقت نيز
:شهر هواي نظافت براي -2
فرد و زوج روزهاي به پلاك اساس بر را شخصي خودروهاي
تشويق دوچرخه از استفاده براي را مردم و ميكردم تقسيم
هوا پاكيزگي بر كه ورزشي وسيله اين رواج براي و ميكردم
دولتي اماكن و ادارهها كارمندان به دارد فراواني تاثير
.دوچرخهميدادم اقساط طور به
تهران /ح -الهه
!شهر سينه بر نظافت و پاكي نشان
تنبيه ، جايزه ، تشويق ، تبليغ ، با بودم شهردار بجاي اگر
را شهر نگهداشتن زيبا و شهر زيباسازي فرهنگ...و جريمه
(شهرداري طرف از چه و شهروندان طرف از چه) ميدادم رواج
شهرمان سينه بر را (نظافت و پاكي) ايمان نشان و
ما شهر از جايي كمتر در هماكنون كه نشاني ميآويختم ،
در.نيست اسلامي جامعه يك شايسته "واقعا كه ميشود ديده
به اتومبيل شيشه از آشغال پرتاب شاهد نبايد اسلامي جامعه
خيابانها و جدولها پيادهروها ، نبايد باشيم ، خيابان داخل
دوم.باشد آشغال و سيگار ته بستني ، و شيريني پوست از پر
نهايت در و وقت و هزينه صرف باعث خدمات بد كيفيت آنكه
آسفالت خيابانها.است شده مردم خواست نشدن برآورده
مجتمعهاي و خانهها ميشوند سنگفرش پيادهروها ميشود ،
عدم و صحيح كنترل عدم بعلت ولي ميشوند ساخته مسكوني
بايد دارند ، دوام سال دو يكي فقط مصالح مناسب كيفيت
و ساز و ساخت بر اصولي و صحيح نظارت كه باشد سيستمي
.باشد داشته خدمات
عليپور محمدرضا
پاگير و دست بخشنامههاي جمعآوري
...بودم شهردار جاي من اگر
كارمند چند به را شهرداري كارمندان اختيار (1
خصومت روي را آنها تا نميسپردم حراست نيازمنداداره
.كنند زندگيساقط شخصياز
شهرداري ادارات از پليسي جو ميدادم دستور (2
.برداشتهشود
كسبه براي كار ساعت انرژي ، رفتن هدر از جلوگيري براي (3
.ميكردم تعيين
يكديگر با (موءنث و مذكر) شهرداري كارمندان چنانچه (4
قرار اختيارشان در هديه بهعنوان مبلغي نمايند ، ازدواج
.ميدادم
به و جمعآوري را شهرسازي پاگير و دست بخشنامههاي (5
.ميفروختم مقواسازي كارخانجات
...دارد ادامه (6
صدر سيد ابوالقاسم سيد
|