هويت بحران و مدرنيته
جهانبگلو رامين دكتر با وگو گفت در ايران در مدرنيته
(آخر بخش)
ارشاد محمدرضا :از گفتوگو
به مدرنيته بحران مساله ايران در كه ميرسد نظر به *
اين با روشنفكران از برخي.است مطرح ايدئولوژيك صورت
طرد تماما را ، غرب است بحران دچار خودش غرب كه موضعگيري
؟ چيست باره اين در شما نظر. كنند مي
از من نظر به كه است غلطي تفسير و تاويل خاطر به اين خوب
فلسفه ايران در اينكه.ميكنيم غربي فلسفه و غرب
تاويل همين نتيجه من نظر به است شده مد اينقدر پستمدرن
كه گفتيم صحبتمان در ببينيد.است غلط تفسير و
مدرنيته چارچوب از خارج را خودشان واقع در پستمدرنها
مابعد تاريخي دوره يك در كه نيست اين.نميدهند قرار
در و مدرنيته چارچوب در آنها گرفتهاند ، قرار مدرن
.ميكنند مطرح را مسائلي يكسري دارند مدرن فلسفه چارچوب
از ما كه فجايعي همين دلايل به مدرن فلسفه كه ميگويند
بيستم قرن كه هايي ايدئولوژي دلايل به و كرديم صحبت آن
و بنبستها به جديد تكنولوژي دلايل به و داشته
پستمدرنها اين از كدام هيچ ولي است رسيده بحرانهايي
ما كه ننوشتهاند نوشتههايشان از كدام هيچ در وقت هيچ
پيدا مدرن فلسفههاي در نميتوانيم را مسائل اين جوابهاي
.كنيم
چيست؟ روشنگري "مثلا مورد در مقالهاش فوكو ببينيد شما
دارد ، ماركس مورد در كتابي خودش بودريار است كانت
نميتوانيد شما بنابراين دارد ماركسي دوره يك بالاخره
گذاشتند خارج وضعيت يك در را غرب بحران اينها كه بگوييد
كادر خود در واقع در اين.ميكنند نگاه آن به دارند و
گرفتاري كه ميكنم فكر من.ميشود مطرح دارد غربي فلسفه
تا بوديم مد بهدنبال بيشتر ما كه بوده اين ايران در ما
.ميآيند ريشه يك از دو هر مد و مدرن كه صورتي در مدرن ،
ميكنيم نگاه ما كه يعني.ميرسند مختلف نتيجه دو به ولي
صحبت همان ميخواهيم فوري صحبتيميشود چه آنجا ببينيم
كنيم ، هضم.كنيم دروني را آن اينكه بدون بكنيم تكرار را
چه كه ببينيم و خودمان جامعه بحرانهاي با بدهيم تطبيق
مدرن سياسي فلسفه امروزه ما "مثلا.است درست چيزي
مساله به رسيدن امروز برايمان ما.است مهمتر برايمان
را آن ريشههاي ما.است مهمتر پسامتافيزيكي انسانگرايي
نوكانتي فلسفه در ولي كنيم پيدا نميتوانيم دريدا در
بيشتر آنها به بايد ما خود "طبيعتا كنيم ، پيدا ميتوانيم
داشتم اصرار اينقدر كه دلايلي از ديگر يكي منكنيم توجه
بازتاب مدرن عقل نقد در هم ديگر فكري جريانات اين كه
فوكو مورد در فقط ايران در ميديدم كه بود اين كند پيدا
را دياس كاسترو اسم نه كسي وليميشود صحبت..و دريدا و
يك نميتوانيد شما و..و لوكفري نه و لويناس نه شنيده
معادلهها اين كه بدانيد "دقيقا اينكه بدون بپيچيد نسخه
در ولي بوديم قوي هميشه نسخهپيچي در ما يعني چيست؟
.خير درمان
هويت با رابطه در ميتواند موءلفههايي چه شما نظر به *
باشد؟ مطرح ما امروزه
لايههاي از و است باستاني تمدن يك ايران ببينيد
و معرفتي پيچيدگي.است شده درست گوناگوني انسانشناختي
همين خاطر به است درگير آن با مملكت اين كه هم فلسفي
.است گوناگون لايههاي
لايهها اين نكنيم ، توجه لايهها اين به نميتوانيم ما
اين.يكسان هويت نه و ميدهد گوناگون هويتهاي ما به
ايران فرهنگ ميتواند باشد ، اسلامي ميتواند لايهها
.هست هم مدرن فرهنگ و باشد باستان
(ايراني هويت) ايرانيت من نظر به اصلي فرهنگ سه درواقع
ايران نميتوانيم ما اينكه خاطر به.ميدهد تشكيل را
از ما هويت از بخشي بههرحال بگذاريم ، كنار را باستان
بگذاريم كنار نميتوانيم را اسلام جهان ما.ميآيد آنجا
را مدرن فرهنگ ما.ميآيد آنجا از ما اصلي هويت از بخشي
كه قرن 21 همين بهخاطر بگذاريم كنار نميتوانيم نيز
از يكي فقط ما بگوئيم كه است بيمعني پس هستيم ، آن درگير
را ديگر تاي دو و باشيم داشته ميخواهيم را لايه دو اين
غربگرايي منبا.است بوده اينطور چنانكه نميخواهيم
كه حرفي آن كه ميكنم فكر منهستم مخالف هم راديكال
ميمونوار بهصورت ما آقا كه ميزدند آلاحمد و شريعتي
كه است همين براي.است درستي حرف كنيم ، غرب تقليد نبايد
عقل دنبال تنها.باشيم نبايد دنبالهرو ما منميگويم
.باشيم بايد هم انتقادي عقل دنبال باشيم ، نبايد ابزاري
ما.كنيم تقليد ميمونوار نبايد ما كه هستم اين موافق من
و بكنيم هضم و كرده دروني و بيابيم را غربي ذهنيت بايد
امروزه آنكه بهخاطر كنيمچرا؟ عبور مدرنيته از بايد
كه نيست حرفي اين و گرفتهايم قرار جهاني وضعيت يك در ما
.ميزند را حرف اين هم جمهور رئيس آقاي بزنم من تنها
ميكنند تمدنها گفتگوي مورد در تاكيد اينقدر اگر ايشان
و گرفتيم قرار جهاني وضعيت يك در ما كه است اين بهخاطر
در منزوي و ايزوله بهطور نميتوانيم ما امروز دنياي در
چه كه كنيم نظاره واقع در و بنشينيم جهان گوشه يك
يك تماشاچي ما.ميافتد چشممان جلوي در دارد اتفاقاتي
شدن جهاني پروسه اين فعال فاعلين بايد ما.نيستيم سينما
را مدرنيته ما كه دارد ضرورت من نظر به اين براي و بشويم
.شويم آشنا آن اصلي اركان با درواقع و بشناسيم درست
ايران ، جامعه امروز روشنفكري گفتمانهاي شما نظر به آيا *
اصلي بنيانهاي شناخت يعني كرديد ، بيان كه حيثي اين از
وضعيت از ارزيابي چه كلي بهطور هستند؟ موفق مدرنيته ،
داريد؟ آنها
باشيم داشته بايد كه گفتگويي آن روي بر "صريحا من !بله
بايد ايران جامعه روشنفكر اقشار تمام يعني ميكنم تاكيد
.شوند گفتگو وارد هم با
سياسي صحنه وارد را فلسفي انديشه بايد كه ميكنم فكر من
و است تساهلآميز گفتگوي هم آن اصلي مبناي و كرد ايران
.خشونت هرگونه از جلوگيري
بچههاي حتي هستند سال تا 45 بين 25 كه كساني امروزه
نويسند مي مطلب ها روزنامه بعضي در الان كه جواني
ميكنند ، فكر جديد صورت به دارند كه است اين نشاندهنده
ميكنند مطرح كه بحثهايي كنوني نسل اين روشنفكران خوب
روشنفكران با است گسست يك اين و است جدي و نو "كاملا
و 1350 سالهاي 1340 در ما كه ايدئولوژيكي و بوميگرا
.داشتيم
برايشان مدرن تكنولوژي مساله كه هستند روشنفكراني اينها
.است اساسي برايشان مدرن انتقادي عقل مساله است ، اساسي
.است اساسي برايشان شدن جهاني مساله
حتي و است اساسي برايشان خارجي زبانهاي دانستن مساله
غرب انديشه نمايندههاي و دستاوردها با زنده گفتگوي
من نظر به گفتمان اين.است اساسي چيز يك برايشان
گفتمان ، ميگويد قدرتش تبارشناسي در فوكو كه همانطور
و ميرسند مشهوريت و مرجعيت به عدهاي هميشه و است قدرت
ميكنم فكر من.ميشوند محروم گفتمان آن از هم عدهاي
شده محروم هميشه ايدئولوژيك دلايل به ايران در روشنفكري
ميكند سعي دارد مدرن گفتمان اين طريق از هماكنون و است
بهعنوان يعنيآورد دست به را خود مشهوريت و مرجعيت كه
.ايدئولوگ يك عنوان به نه كند مطرح را خود مدرن روشنفكر
جهان در گفتن براي حرفي كه مدرن روشنفكر يك عنوان به
هم شما و نشستهام ميز طرف اين من وميگويد دارد امروز
يك بهعنوان شما و ايراني يك عنوان به من ميز طرف آن
حرف دويمان هر و ميشويم گفتگو وارد هم با ما فرانسوي ،
فرهنگ حيطه در بياوريد تشريف شما اينكه و داريم زدن براي
.شما فرهنگ حيطه در ميآييم هم ما ما ،
وارد ميتوانيم تمهيداتي چه با و چگونه ما شما نظر به *
اگر "مثلا ايراني يك عنوان به ما غرببشويم؟ با گفتگويي
تاثير "مسلما بگيريم قرار گفتگو يك در پلريكور با
تاثير تحت يعني پذيرفتهايم قبل از را وي انديشه
و گرفتهايم قرار است نمايندهاش ريكور پل كه انديشهاي
چه ما خود پس.هستيم مدرن انديشه تاثير تحت حقيقت در
گفتگو ميتوان را اين اسم آيا داريم؟ گفتگو براي چيزي
گذاشت؟
هويت.ميكرديم صحبت ايراني هويت مورد در داشتيم ما
دوگانه وضعيت يك در هميشه لااقل اخير سال در 150 ايراني
و داشته عقده حالت يك غرب به نسبت كه اين يا است بوده
ممالكي مقابل در هميشه اينكه يا ميكرده تحقير را خودش
بله كه ميبيند امپريال وضعيت يك در را خودش هند مثل
و داشتيم شكوهي با گذشته و هستند قوم برترين ايرانيان
مخالف مساله اين با من.حرفها اين از و داشتيم امپراتوري
امپريال و امپراتوري و سلطنتي نگاه نه نبايد ما.هستم
داشته غرب به نسبت عقدهاي وضعيت يك نه و باشيم داشته
.باشيم
ميشويم ، گفتگو وارد ريكور پل با وقتي گفتيد شما كه اين
فيلسوف ريكور پل كه مساله اين روي ميكنم تاكيد من باز
آن اگر من و است جهاني انديشه يك نماينده نيست غربي
داشته حرف آن مورد در و باشم كرده هضم را جهاني انديشه
ميتوانم كنم نگاه آن به مد شكل به فقط اينكه نه باشم ،
.بشوم ريكور پل با جهاني گفتگوي آن وارد
است ممكن و باشد من از بالاتر فيلسوف ريكور پل است ممكن
شما ولي نيست مهم اين باشد ، من از بيشتر وي دانش و شعور
نميتوانيم ما و ميگيريد قرار وي با جهاني وضعيت يك در
شما بشويم ، جهاني گفتگوي وارد و باشيم بومي وضعيت يك در
يك وارد تا بدهيد قرار جهاني وضعيت يك در را خود بايد
.بشويد جهاني گفتگوي
جريانات اين و بنشينيم اينجا ما كه نيست اين مساله پس
وضعيت يك بايد ما ميگويم من بيايند ، ما طرف به غربي
زندگي در را فلسفي انديشه اگر ما باشيم داشته فعال
در را مدرن انديشه كنيم سعي اگر بدهيم ، دخالت روزانهمان
داريم ، اش ابزاري بعد در كه همانقدر انتقادياش بعد
جهاني وضعيت يك ما "مسلما كنيم ، توجه آن به استفادهو
و ميگيرند جدي را ما آنها كه است وقت آن.ميكنيم پيدا
كه ميبينيم اكنون.ميگيريم جدي را همخودمان خودمان
.ميشود جدي يواش يواش دستاوردهايمان
نوع اين به جرقههاي اخير سال مختلف 150 دورههاي در ما
وارد جهاني سطح در ميتوانيم ما كه ميكنم داشتيمفكر
راحتي به كه داريم نمايندگاني ما امروزه.بشويم گفتگو
روشنفكرانهم جوانتر نسل.بكنند را كار اين ميتوانند
است ممكن حالا ميكنند ، را كوششها اين دارند
سال حال 1020 هر به ولي ندهد نتيجه فردا كوششهايشان
.دهد نتيجه است ممكن ديگر
روشنگري نداشتن حقيقت در را ما جامعه درد شما*
اين و ميرويد كانت سراغ به هم خاطر همين به و ميدانيد
انديشه همين از حاكي نوكانتي متفكران به شما خاطر تعلق
.است
به توجه خودش نوبه به هم هابرماس.است درست "كاملا بله
"شخصا من كه اصلي مساله ببينيد.دارد روشنگري عصر اين
مساله ميكنم ، مطرح است ، درگير فلسفه با كه كسي بهعنوان
به چقدر شما كه است اين مساله.است دموكراتيك فردگرايي
بدهيد ارزش فرديت و فرد به بدهيد ، ارزش فردي حقوق اين
مسئوليت و بدهيد ارزش هم شهروندياش حقوق به "ضمنا ولي
البته.بكنيد مطرح بتوانيد هم شهروند عنوان به را فرد
يك به تبديل كه نيست خودخواهانه فردگرايي من منظور
.باشد كالا مصرفكننده
اگر سياسي و اجتماعي سامان يك كه است اين من منظور
و چيست ميان اين در فرد نقش.باشد داشته وجود بخواهد
اين خوب چيست؟ شهروند يك بهعنوان دارد فرد كه حقوقي
و بدهد جواب آن به است كرده سعي مدرن فلسفه كه است بحثي
پيدا كانت در ما را آن ريشههاي بيشتر كه ميكنم فكر من
.ميكنيم
|