جشنواره در مخملباف سميرا سخنراني
هنرمندان ، جاي ;كن 2000 سينمايي
است خالي سينما در شعرا و شناسان جامعه
كن 2000 مسابقه بخش در مخملباف سميرا ساخته - سياه تخته
مخملباف ميثم :از عكس
;اشاره
لوموند روزنامه همكاري با كن 2000 سينمايي جشنواره
دو در "سينما آينده و ديجيتالي انقلاب" عنوان با سميناري
.كرد برگزار كن شهر در گذشته روز
سينما درباره سينما صاحبنظران از تن سمينار 40 اين در
آورد خواهد بوجود هنر اين در ديجيتال سيستم كه تحولاتي و
از تن دو "مخملباف سميرا" و "كيارستمي عباس".گفتند سخن
.بودند سخنرانان اين
كه است مخملباف سميرا سخنراني ترجمه ميخوانيد آنچه
مخملباف سميرا.شد ايراد كن جشنواره سمينار در ديروز
كن جشنواره مسابقه بخش در نيز "تختهسياه" فيلم با امسال
در حضور ، اين مناسبت به ايران پرچم اكنون هم و دارد حضور
.است درآمده اهتزاز به فرانسه كن
هنري گروه
در ويژه به) سياسي قدرتهاي بند و قيد در همواره سينما
عوامل تجمع و (غرب در بهويژه) مالي سرمايههاي و (شرق
خلاقه فرديت سبب بدين و است بوده (كجا هر در)توليد
مانع ، سه هر اين از بيستم قرن طول در سينما هنرمند
.است ديده فراوان آسيبهاي
غريب و عجيب پيشرفتهاي با يكم ، و بيست قرن آغاز در
كه ميرسد نظر به ميرسد ، ثمر به دارد تازه كه تكنيكي
.يافت خواهد تقليل ضربهپذيريها اين دوران
موءلف قلم نقش در دوربين
با.است آدمي پاي توسعه چرخ ، :بود گفته زماني لوهان مك
خلاق چشم توسعه سينما ، دوربين:گفت ميتوان نگاه اين
دوربينهاي حجم دليل به ابتدا در كه چشمي است ، سينماگر
متخصصين ، به نياز و آن از استفاده دشواري و فيلمبرداري
.بود شده تحميل فيلمساز احساس و انديشه بر باريگران چون
دوربيني تصور ميتوان راحتي به ديجيتال انقلاب با اكنون
در لنزي چون حتي يا باشد كوچك و سبك عينكي چون كه كرد را
.فيلمساز چشم
ابزار مهمترين عنوان به دوربين ديجيتال ، انقلاب از پس
و مالي سرمايههاي و سياسي قدرتهاي اختيار از سينما
دست در قلمي همچون و ميشود كشيده بيرون فني متخصصين
ميتواند كلمه ، واقعي معني به و ميگيرد قرار سينما موءلف
قلم -دوربين) خلق لحظه از را ، موءلف سينماي اصلي تولد
به فيلم توليد چون لحظه اين ازكرد شماري سال (ديجيتال
نقش سينما امر در نيز سرمايه پس ميشود ، نوشتن ارزاني
هنوز كه چرا فيلم ، توليد در خصوص به داشت خواهد كمتري
فيلم عرضه جمعي بازارهاي در آثار ، پخش بر سرمايه تسلط
اينترنت توسط ميتواند آثار عرضه چون و ماند خواهد باقي
در خانهاي هر به ايران ، در "مثلا خانهاي كامپيوتر از
حكومتها سانسور امكان پس گيرد ، صورت "مستقيما كجا ، هر
تكفير خاطر به سانسوري خود امكان اما ميشود ، منتفي
باقي همچنان شرق در ويژه به موءلف ، ترور و بنيادگرايان ،
.است
و شد خواهد تبديل موءلف ، به سينماگر و قلم ، به دوربين اگر
عوامل تجمع و سرمايه سانسور ، چون بازدارندهاي عوامل
آيا يافت ، خواهند تقليل يا رفت ، خواهند بين از توليد ،
تغيير سبب به سينما رسانه ماهيت تغيير انتظار در نبايد
باشيم؟ سينما تكنيك
يكم و بيست قرن ادبيات بيستم ، قرن سينماي ميكنم تصور من
.باشد
است؟ رسيده فرا سينما مرگ آيا
به ادبيات مرگ درباره بود ساخته فيلمي "تروفو فرانسوا"
وسوسه دوباره آيا بود زنده تروفو اگر.تصوير پيدايش سبب
پيدايش سبب به سينما ، مرگ درباره بسازد فيلمي نميشد
و "تاركوفسكي" نوه به "مثلا هم بار اين يا ديجيتال؟ مولف
حفظ به قطب ، از گوشهاي در كه ميانديشيد "فورد جان"
.مشغولند پدربزرگهايشان فيلمهاي
نه است ، متخصصين دانش فشرده ديجيتال كه ميانديشم من
از بعضي عليه ديجيتال انقلاب گويي.هنرمندان هنر فشرده
توليد در همچنان پس.سينما همه نه و است سينمايي مشاغل
و دكوپاژ و ميزانسن خلاقه ، تدوين سناريونويسي ، بحث فيلم ،
مشاغل ، همه از بيش شايد.ميماند باقي بازيگري
شكست ديجيتال انقلاب از لابراتور و صدا نور ، فيلمبرداري ،
.خورد خواهند
و ابزارمند نابرابر پيوند در بيستم ، قرن آخر دهههاي در
يك عنوان به را سينما صنعت ، يك عنوان به سينما هنرمند ،
به ابزار صنعتي رشد اكنون.برد عقب اختصار حد تا هنر ،
شده منجر سينما هنر مجدد اولويت و سينما صنعت خود اختصار
.است
و ميرساند حداقل به را تكنيك عملكرد ديجيتال ، انقلاب
دوباره پس.ميشود سينما هنرمند عملكرد افزايش باعث
ميكند ، غلبه آن ابزاري مركزيت بر سينما انساني مركزيت
.بود چنين سينما پيدايش ابتداي در كه آنچنان
موءلفين تازه كه ميرسد نظر به تكنيك ، بر تاليف غلبه با
فلاسفه ، هنرمندان ، جاي هنوزميرسند راه از واقعي
هنوز اكنون.است خالي سينما در شعرا و جامعهشناسان
.است صنعتگران دست در سينما
تاليف ، آموزش جاي به موارد عمده در سينمايي دانشكدههاي
كه چند هر)ميپردازند صدا و تصوير ابزار كاربرد آموزش به
اكنون هست چه هر (است؟ آموختني تاليف آيا پرسيد ميتوان
دوربينهاي داشتن اختيار در سبب به را سينما بسياري
سالي حدود بشر ، ميليارد شش براي كردهاند ، تصاحب محدود
دوربين حدود 1000 و ميشود توليد سينمايي فيلم 3000
آمار وقتي.جهانياند توليد اين ابزار سينمايي
مولفان خيل شوند ، فراوان سينمايي توليد مناسب دوربينهاي
اما بكر ، انديشههاي تا مييابند فرصت امروزي بيابزار
قدرت سايه در را خود امروزين بيابزار و بيحامي
.كنند مطرح قيمت ارزان ابزار دمكراتيك
به نقاشي تابلوي خلق كه كنيم تصور را دنيايي بياييد
يا "دالي سالوادور" فكر "مثلا و باشد سينما دشواري
به واسطه ، ابزارمند گروه يك توسط "پيكاسو" و "ونگوگ"
كه است آن مثل ديجيتال انقلاب.شود تبديل نقاشي تابلوي
را نقاشي قلم بار اولين براي پيكاسو و ونگوك معادلان به
.باشد كرده هديه
ما خانگي ، كامپيوترهاي ويندوز 98 يا فتوشاپ برنامه اگر
و "سزان" و "پيسارو" و "مانه" و "مونه" بصري هنر از را
ما همچنان نيز ديجيتال دوربين نميكند ، بينياز "ماتيس"
.گذاشت خواهد "برگمن" و "راي چيت" و "تروفو" نيازمند را
رسيدن فرا نه است ، هاليوودي توليد مرگ رسيدن فرا ديجيتال
.سينما ذات
مرگ ابتدا ديجيتال ، انقلاب با كه كرد تصور ميتوان
و ميشود همگاني تكنيك كه چرا ;ميرسد فرا متخصصين
شخصي پيراهن ، دكمههاي كردن باز حد در آن ، از استفاده
آثار ، عرضه كه چرا ;ميرسد فرا سانسور مرگ سپس و شد خواهد
هر خانهاي ، هر كامپيوتر و بود خواهد شخصي و مستقيم
مربوط زمين ، كره انسانهاي همه خانه به را ، انساني
ازدياد آيا اما.ميرسد سرمايه مرگ نوبت سپس و ميسازد
نخواهد منجر موءلف خود مرگ به بشري ، و همگاني حد در موءلف ،
شد؟
تقاضا و عرضه و ديجيتال سينماي
به فيلمسازي ، امر شدن آسان و فيلم توليد نجومي افزايش
جامعهاي هر در فيلم توليد سرانه افزايش باعث قطع طور
رقابت و ميشود تقاضا كاهش باعث فراوان ، عرضه.ميشود
بين رقابت.ميگيرد افزوني شده ، ايجاد نويز بر غلبه براي
و ميدهد موءلفين بين رقابت به را خود جاي تهيهكنندگان ،
انتخاب كه مييابد فيلم از سوپرماركتي در را خود مخاطب
بيستم ، قرن پايان تا اين ، از پيش.ميشود دشوار برايش
صداي صدايشان داشتند اختيار در را سينما دوربين كه كساني
اما بود ، محدود تماشاچيان براي انتخاب امكان و بود غالب
آيا اما.ميشود دشوار انتخاب سينمايي توليدات گسترش با
عنوان به داشت؟ خواهيم هم موءلف يك دوربين هر توليد با
دوربين خريد قيمت شدن ارزان كه كنيم تصور را دنيايي مثال
استفاده راحتي و خريد اندازه به آن ، از استفاده راحتي و
داشته اختيار در را آن همگان كه طوري.باشد مداد يك از
دنيا در موجود مدادهاي تعداد به كه آنجا از اماباشند
نيز ديجيتال دوربينهاي تعداد به نميشود ، خلق ادبي اثر
سينما ديگر كه چند هر.شد نخواهد توليد سينمايي اثر
عرضه كه چرا ميدهد ، دست از را خود ميلياردي يك مخاطبان
و نيازها تنوع بر هم و ميگذارد اثر تقاضا بر هم فراوان
ماهيت بدهد ، دست از را خود وسيع مخاطب سينما كه هنگامي
كه چرا ميكند بدل خاصتري ماهيت به را خود عام و جهاني
لحن كلام و ميكند تحميل گوينده به را خود ماهيت مخاطب
.ميگيرد را شنونده
بيواسطه واقعيت و ديجيتال انقلاب
براي كه شد بدل هيولايي يك به خود تكنيكي رشد در دوربين
بعد و ميكشت را خود روبهروي واقعيت ابتدا واقعيت ، ثبت
پشت متخصص دهها و دوربين آوريد ياد به.ميكرد ثبت را آن
كه حالي در بازيگر ، يك از كلوزآپ يك ثبت براي را آن
تنهايي صحنه اين در اكنون تو) ميگفت بازيگر به كارگردان
اين كن سعي نداري ، ابد براي را كسي هيچ ديدار اميد و
بازيگر و (دهي انتقال تماشاچيان به و كني درك را تنهايي
ناديده را دوربين پشت نفر پنجاه آن ميكوشيد بيچاره
.بگيرد
كمتر شود ، كوچكتر دوربين چه هر ديجيتال انقلاب از پس
و ميكند تحميل ميكند ثبت آنچه بر را آن خود حضور
پس اين از تنها چنانچه ميشود ، مستقيمتر واقعيت مشاهده
.كرد فرض موءلف چشم معادل را دوربين ميتوان
:روزمره واقعيات و ديجيتال انقلاب
عدم سبب به آزاديخواهياش همه با ايتاليا نئورئاليسم اگر
اكنون باشد روزمره واقعيات شاهد نتوانست ابزار كافي رشد
سينما ابزار تكنيكي رشد حاصل كه "دگما 95" مثل موجهايي
رويا در پيش قرن ايتاليايي نئورئاليستهاي را آنچه هستند ،
به دوربين وقتي.آوردهاند دست به اينها ميديدهاند ،
شود ، كوتاه ريتم لحاظ به پروسهتوليد و شود تبديل قلم
و بود خواهيم سينما در تصويري ژورناليسم از نوعي شاهد ما
اركان از يكي عنوان به ميتواند مطبوعات همچون سينما
گيرد ، عهده به را خود اجتماعي نقش دمكراسي تضمينكننده
در و بيافتد جامعه در اتفاقي شنبه روز در "مثلا چنانچه
در دوشنبه روز و شود ساخته آن درباره فيلمي يكشنبه روز
كند ، اثر شنبه روز اتفاق نتيجه بر و درآيد نمايش به سينما
كه آنجا تا.كند تصحيح يا شود مانع يا بخشد تداوم را آن
.شود واقعيتساز خود كه واقعگرا نه دوربين ،
شد؟ خواهد تبديل فردي هنر يك به سينما
ديجيتال ، كوچك دوربين يك با سينمايي ، فيلم توليد اگر
كامپيوتر يك توسط آن مصرف و گيرد انجام سينماگر يك توسط
تماشاچي حضور آيا پذيرد ، صورت اينترنت راه از خانگي ،
نميشود؟ منتفي سينما ، سالنهاي در جمعي ،
"مثلا.را خانگي فيلم تماشاي بزرگ پردههاي كنيد تصور
.است خانه يك بزرگ ديوار حدود در اندازهاش كه تلويزيوني
و خلوت براي ادبيات ، مصرف مثل فيلم ، مصرف صورت اين در
عنوان به فيلم توليد به نميتوان ديگر و آدمهاست فرديت
عوامل تجمع آنكه با اين از پيش.انديشيد جمعي هنر يك
عين در اما بود ، هنرمند خلاقيت راه سر بر مانعي توليد ،
به را سينما فيلم ، توليد امر در ديگر ، عوامل دخالت حال
متراكمي انساني انرژي از كه اجتماعي ، هنري عنوان
جمع ، كنار در را فيلم تماشاي و ميكرد مطرح بود ، برخوردار
.بود بخشيده هنر اين به ديگري خصلت
در را خودش خلاقيت ، لحظه در خلاق ، آدم روانشناسي لحاظ به
خلاقه خلوت در را اگرمخاطبان.ميكند فرض مخاطباني مقابل
اگر و شد خواهد اختلال دچار او خلاقيت بگيريم ، هنرمند از
سينما بگيريم ، سينما تماشاگر از را جمعي تماشاي لذت
.داد خواهد دست از هنرها ديگر با را عمدهاش تفاوت
نوع آن از جمع در بودن نياز ميكنم تصور شخصه به
كرده بهرهبرداري خوبي به آن از سينما كه است نيازهايي
همه مثال براي.داد نخواهد دست از را آن راحتي به و است
ميشود يافت قهوه فرانسوي هر خانه در امروزه كه ميدانيم
يك كه ميشود باعث ميلي چه اما قهوهجوش ، طور همين و
پس بنوشد؟ ديگران كنار در و كافه در را قهوهاش فرانسوي ،
ديگران كنار در را فيلم دوباره كه ميشود باعث ميل همان
با.است كن فستيوال بزرگ گردهمايي ديگر مثال.كنيم تماشا
در بودن ميل اما است ، جمعي هنوز كجا هر در سينما كه آن
لذت كه طوري كشانده ، اينجا به را ما بزرگتر جمع يك
از ماندنيتر ياد به بارها بزرگ جمع اين در فيلم تماشاي
از كمتري تعداد با و كوچك سالن يك در فيلم همان تماشاي
عملكرد نيز ، سينما فرديت فرداي در پساست تماشاچيان
و سينما توليد شدن فردي مقابل در انساني ، تخيل اجتماعي
غلو شكل در چنانچه.ميكند مقاومت سينما ، مصرف شدن فردي
از را مخاطب بوديم مجبور ما اگر كرد ادعا ميتوان شدهاش
نه مگرميرفت بين از خلاقيت پروسه بگيريم ، هنرمند
ميشود؟ توليد هنر ، مخاطب براي هنر ، نهايت در اينكه
خويش خانه در موءمني هر كه آن بااست مذهب ديگر مثال
جمع ميان در عبادت به ميل اما كند ، عبادت ميتواند
تجمع يك به گاه گاه را مذاهب از بسياري موءمنان موءمنان ،
جمع ، در قهوه نوشيدن و جمعي عبادت اگر.ميكشاند جهاني
فيلم تماشاي به ميل دارد ، وجود آنها فردي امكان عليرغم
.ماند خواهد باقي نيز جمع كنار در
كه رسيد جايي به خود رشد در مولف ، هنر يك عنوان به سينما
وجودش از جزئي هر ديد يكباره سينما و شد تبديل معماري به
انقلاب با.نيست چيزي خودش و است هنر يك به مربوط
را خودش خلوص كه ميرود جايي به دوباره سينما ديجيتال
اجتماعياش انحصاري خصلت حال ، عين در اما مييابد ، باز
.ديد خواهد خطر در مصرف در چه و توليد در چه را
دمكراتيك سينماي و تصوير مدنيت
انقلاب در دمكراتيك نكته اولين شد ، اشاره كه گونه همان
كنترل نفي و سياستمداران كنترل نفي ديجيتال ،
.است سرمايهداران
تكنولوژي از استفاده مساوي امكان دمكراتيك ، نكته دومين
در فيلم ساخت تاريخ با سينما تاريخ.است فيلم ساخت براي
و سرمايه سبب به آنها ;ميشود آغاز ثروتمند كشورهاي
همه براي كه خودشان ، براي تنها نه ميتوانستند ابزار
سينما تاريخ از كه سال صد از پس اكنون.بسازند فيلم جهان
هنوز ديجيتال ، سينماي قرن به ورود آستانه در و ميگذرد
است چنان جهان در سينما ناعادلانه و غيردمكراتيك وضعيت
است ، جهان قاره پنج از يكي كه مثلآفريقا بزرگي قاره كه
آيا.ندارد فيلمي هيچ كن فستيوال امسال مسابقه بخش در
تصويري پتانسيل آيا ندارد؟ گفتن براي حرفي بزرگ قاره اين
و هنرمندان اينكه يا است؟ ضعيف قارهآفريقا انسانهاي
عادلانه و جهاني توزيع از قاره ، اين بالقوه سينماگران
ناعادلانه توزيع از ديگر مثال محرومند؟ تصوير ابزار
خانواده يعني)ما خانواده مقايسه سينمايي ، امكانات
گذشته سال در سوريه كشور.است سوريه كشور با (مخملباف
نيمفيلم و مادو خانه در و كرده توليد فيلم يك تنها
فيلم توليد سرانه رشد كه گونه همان شده ، توليد سينمايي
و امكانات پدرم كه است آن سبب به ما ، خانه در سينمايي
انقلاب كرده ، تقسيم خانوادهاش با را خود سينمايي دانش
همگان بين در را سينمايي دانش و ابزار "ماهيتا ديجيتال
و متنوع و جديد بخشهاي كنيد تصور.كرد خواهد تقسيم
.ديجيتال رشد سبب به را ده و هزار دو سال كن تر دمكراتيك
سينما كه است اين ديجيتال انقلاب در دمكراتيك نكته سومين
دست از بشر به نسبت را خود پيامبرمابانه و صدايي تك نقش
بشري فراگير ديالوگ يك به ساله ، صد مونولوگ اين و ميدهد
ميليارد براي 6 فيلم حدود 3000 حاضر حال در.ميشود بدل
ميليون هر 20 ازاي به يعني ميشود ، توليد زمين كره بشر
اين 3000 همه اما.ميشود توليد سينمايي فيلم يك نفر ،
سينماي با رقابت جا همه در.يابند نمي نمايش امكان فيلم
شكست هاليوود از يا ملل سينماي و است دشوار هاليوود
.ميكشند را خود زندگي نفسهاي آخرين يا خوردهاند ،
انحصار در جهان سراسر در سينما سالنهاي از بسياري
فيلمهاي براي حتي سالنها از بعضي.است هاليوودي فيلمهاي
براي كه حالي در.شدهاند رزرو هاليوود نشده ساخته هنوز
.ندارند خالي جاي هيچ خودشان كشور هنري فيلم
نگاه است ، شده سينما زاويه از كنوني بشر به كه نگاهي
ديد از آفريقا.است بوده سوم جهان به اول جهان
ديد از آفريقا نه و شده ديده آمريكاييها و فرانسويها
يا آفريقاييها ديد از آمريكا و فرانسه يا آفريقاييها
جهان تا ميكند فراهم را امكان اين ديجيتال.آسياييها
را خود مركزيت اول جهان و شود ديده همگان ديد از بار اين
ديگر.داد خواهد دست از جهان بر حاكم سينمايي نگاه در
داريم و آموختيم غرب از را تكنيك بگوييم ما كه آن دوران
انقلاب از پس.است گذشته ميكنيم مطرح را خودمان محتواي
اين در بومي فيلمساز يك عنوان به شما ديگر ديجيتال
شهروند يك عنوان به بلكه داشت ، نخواهيد حضور فستيوال
جهاني مدنيت پس ، اين از كه چرا.كرد خواهيد شركت جهاني
خود سينما ، از پس كس ، هر كه بود خواهد گونهاي به تصوير ،
آجرهاي نه را مدنيتش كه ميكند تصور شهري شهروند را
حال ، عين در كه كتابها ، و مطبوعات كلمات يا خانهها ،
.گذاردهاند بنياد سينما همگاني فراگير تصاوير
ابزار از ترس و سينما
.است بوده سينما هنر همراه هميشه تكنولوژي ، ترس از مقداري
كه را تشويشي كند تصور ميتواند فقط نفر يك امروزه
تماشاچيان اولين يا و ميكردند احساس سينمارو نسل اولين
جديد نسل اما.ديدند پرده بر را لومير قطار وقتي فرانسوي
است ، راه در كه جديد ، تكنيك اين الكترونيكي وسايل تمام با
.است كرده بازي جديد سرگرمي يك عنوان به اين از پيش
ترس نوع يك از ناشي كنفرانس همين برگزاري ميشود تصور
تكنيك از پنهان ترس اين رواني معالجه براي يا تكنولوژي
تكنيك ترحيم مجلس را ، مجلس اين بايستي كه حالي در.است
چند به است كافي ديجيتال بر تسلط براي تكنيك.بدانيم
دكمههاي تاريك ، اتاقي در آنچنانكه.شويم واقف دكمه
فراوان دانش به بيآنكه ميكنيم ، باز را خود پالتوي
كند اعلام ميتواند كنفرانس اين.باشيم نيازمند تكنيكي
بيمورد ديجيتال انقلاب از پس تكنيك از ترس بيماري كه
آن و گرفت خواهد فرا را سينما اهل جديدي ترس اما.است
رقابت در كه هنرمندم كافي اندازه به من آيا كه است اين
به دوربين ديگر از برتر چيزي فردا سينماي فراگير و بشري
از يكي رومي جلالالدين مثنوي كتاب درباشم داشته دستان
يك درباره هست داستاني فارسي ، زبان شاعران بزرگترين
آرام پهنه بر و ميشود سوار كشتي بر روزي كه زبانشناس ،
زبانشناسي از آيا:كه ميپرسد كشتيراني از دريا ،
طعنه با زبانشناس.نه:ميگويد كشتيران داري؟ بهرهاي
ساعتي.دادهاي باد بر را عمرت از نيمي تاكنون:ميگويد
ميپرسد زبانشناس از كشتيران ميشود ، طوفاني دريا كه بعد
.نه:ميگويد زبانشناس مرد بلدي؟ شنا آيا چطور؟ تو:كه
.دادهاي باد بر را عمرت همه پس ، اين از:ميگويد كشتيران
|