فرزانگان با همنشيني
و سرگذشت در "ايران عمل و علم نخبگان" كتاب به نگاهي
معاصر استادان و علما علمي حيات
علم نخبگان" كتاب انتشار بهانه به مقاله اين :جستارگشايي
شرحي كه داماد محقق مصطفي اثردكتر ،"ايران عمل و
بابي و است ايران معاصر علم تاريخ مسائل ايضاح در مستوفا
علماي از برخي وتاريخي علمي عقلي ، حيات درباره گشوده
ارزشهاي.است شده نگاشته ميباشد كمشناخته و ارجمند
درجات شرح با همراه واستغنا ، آزادگي ونمونههاي معنوي
براي عظيم اعتباري و مفاخره موجب "حقيقتا ;ايشان علمي
به همينگونه راه اين كه اميد.است ايرانيان و شيعيان
.رسد سرانجام
معارف گروه
رضوي مسعود
جهان اقصاي در هرچه معاصر ، دوران در علم تاريخ سرنوشت
سخت ايران ما عزيز كشور در ميشود ، روشنتر و شناخته
با دانشوران از اندكي تنها.است افتاده مهجور و ناشناخته
درك با و پرداخته مهم اين به محدود اهتمامي و اقدام
روزگار ، اين دانشوران و استادان علمي فكري ظرائف و فضايل
ادا حدي تا فرهنگ ، و دانش انتقال در ايشان بزرگ حق
:كه است شعر اين حكايت نيز ، مقدار اينكردهاند
اندك اندك اين حاليا اگرچه"
ماند ، را افتاده بزرگ كوهي از سنگي
"...است شيرين و نرم چشمهساري چون ما سنگستان در ليك
فضل ، تشنه طلاب و علم طالب جوانان بسياري امروزهاز اگر
محمدطاهر ميرزا استادان مرحومان "مثلا كه شود پرسيده
مدرس علي آقا يا عصار كاظم محمد سيد آقا يا تنكابني
حد چه تا را..يا يزدي حكمي اكبر علي ميرزا يا تهراني
اصفهاني حبيب ميرزا آشيان خلد مرحومان يا و ميشناسيد؟
و بوده كساني چه ذلك امثال و مازندراني حائري علامه يا
آگاهي هرگونه فقد و منفي پاسخ با اغلب كردهاند؟ چه
امثال حتي گاه است ، سهل كه طبقه اين.ميشويم روبهرو
ميرزاي و قزويني محمد علامه نظير فضلي و علم بزرگان
و نام حد در جز هم اقبال عباس و مصاحب دكتر و نائيني
و ناشناخته ايشان كتب برخي عناوين حداكثر و مغلوط كلياتي
.مهجورند
بوم و مرز اين در فرهنگ عطلت و درنگ نشانه جز مايه ، اين
نسلهايي سرنوشت از بود انديشه در و اندوهگين بايد و نيست
فرهنگ اصيل حاملان و حقيقي دانشوران و راستين نخبگان كه
به آن علت يك شايد !نميشناسند خود روزگار در را دانش و
اما است ، مربوط اخير سده يك اين در سياست عوامگراي بازار
است ، پررونق دكاني را سياسي چهرههاي و سياست باري ، اگر
غريب و كساد اينگونه دانشوري و معرفت بازار نبايد لاجرم
بيشتر كداميك به ديار اين جوانان بهراستي.باشد
و ملي هويت پاسداشت براي فرهنگي حوائج رفع و نيازمندند؟
ميسر طريق كدام به معنوي ميراث و فكري ذخاير و ديني سنن
است؟
هيجانات در جوانان هجران جز تاكنون كه ساله صد راه اين
و نام لاجرم و نياورده پديد آشوبزده مقدرات و زودگذر
و ناشناختگي محاق در بيشتر روز هر عالمان ، و فاضلان صفت
سنخ از تكاملي و تحول طالب اگر پس.ميرود فرو نسيان
طريقي و شايسته بايد جهدي و جد باشيم ، فضيلت و فرهنگ
عقول و اذهان دفتر در علم و فضيلت اسوههاي تا بايسته ،
حيات جنب در ايشان علمي ذخيره و فكري ميراث و شوند ثبت
تشنگان اين به و نموده باز آنان معنوي سلوك و اخلاقي
.شود آموخته
صور به بزرگان و معاريف بعضي اخير ، سده يك طول در
كوششهاي علما مشاهير و استادان نام احياي در گوناگون
مسئوليت احساس و حقگزاري از نشان كه نمودهاند ارزنده
نظر وجهه "قصصالعلماء" صاحب نظير برخي.دارد ايشان عميق
يادمانهاي و خاطرات و فضايل ذكر و نكتهگويي بر را
جلالالدين سيد استاد نظير برخينهادهاند افواهي
و تصحيح به اهتمام ايشان ، زيستنامه بر علاوه آشتياني ،
بزرگان اين ذيقيمت و كمياب آثار انتشار و شرح
و بامداد مهدي مرحوم نيزنظير ديگر گروهي.فرمودهاند
ادب و عقل بزرگان نام خود ، آثار درضمن افشار ، ايرج استاد
فاضل استاد همچون يا داشتهاند مذكور را دانش ارباب و
حق در مفصل و موجز مقالاتي فحواي در همايي ، جلالالدين
سعي.نگاشتهاند مطلبها خود عهد دانشوران و استادان
.باد مشكور جملگي
و ايجاز نهايت در "غالبا كه درمييابيم آثار اين بامرور
است ، فراوان مقدمات و تخصص نيازمند و صعوبت كمال در يا
جز و نميگويد پاسخ را جوانان و معاصران نياز چنانكه
فهم اينگونه ، .نيايد بهكار را افاضل و خبره پژوهندگان
تاريخ عرصه پاسخگوي كه نحوي به حكمي نكات و علمي نظريات
و باشد بوده ما عصر در موضوع اين طالبان عرضه قابل و علم
شوند درك معاصران سوي از علوم و فرهنگ راستين حاملان
البته اما -است نشده تاكنون چنانكه -گرديد نخواهد ميسر
.است مسلم اجرشان و محفوظ ايشان رنج ارج
،-سياست هم شايد و -غفلت وانفساي غوغاي اين در آنكه
و علما تعليم و حكما حكايت و درآورده به آستين از دستي
وجهه را محققان احوال حقيقت و فضلا فضيلت و عارفان معرفت
"ايران عمل و علم نخبگان" رساله صاحب داده ، قرار بلند همت
رفع با خويش نهايي مجلدات در اگر اثر اين بهراستي.است
از يكي شود ، تكميل بعدي تكملههاي و كاستيها برخي
سوانح فهم و است متعالي بس موضوعي باب در عالي مستندات
دشوارترين در فرهنگ و علم كمشناخته تاريخ و علما حيات
.نمود خواهد ممتنع و سهل را ايرانيان تاريخي عهود
شرح اول ، مجلد در "عجالتا "ايران عمل و علم نخبگان"
نزديك روزگاري در تجربه ، و انديشه رخشان ستاره پنج احوال
بزرگان ايناست داده قرار ايضاح و تعريف وجهه را ما به
افتاده ، ايشان حيات و برنام ناشناختگي و هجر سايه كه
در خردمندي ماندگار نمونههاي و عصر اعجوبههاي از جملگي
تنكابني ، طاهر محمد ميرزا:آشفتگياند و تعصب روزگار
تهراني ، مدرس علي آقا يزدي ، حكمي مدرس علياكبر ميرزا
پنج اصفهاني ، قمشهاي محمدرضا آقا و جلوه ابوالحسن ميرزا
آنان از يك هر زندگي كه مايهاند پر و ارجمند دانشور
از منقول كمالات و آثار و است دانايي و لطافت از انباني
مستعد روانهاي تهذيب و انديشه تربيت سرچشمه ايشان
.بود ميتواند
تا است كوشيده اثر اين در داماد ، محقق مصطفي دكتر استاد
زباني به نخبگان اين درباب حقگزارانه و وثيق شرحي
و آثار برخي تلخيص با و دهد ارائه منسجم هيئتي و امروزين
فرهنگ و خرد سرچشمههاي ايشان ، آثار ديگر از گزينهاي
دانشوراني و اسوهها.نمايد باز روزگار اين در را راستين
معنويت نماد و روحانيت سنجيدار و علمانيت معيار اگر كه
بسيار دشواريهاي و روزگار كژراهههاي آنگاه شوند ، شناخته
و فرزانگي شريف و امن طريق و شد خواهد درك درستي به
.گرديد خواهد مكشوف خردمندي آيين رهروان بر دانشوري
به را ژرف پيامي پرده ، اين پس در داماد ، محقق دكتر
عيان وي بر را پنهان حقيقتي و كرده گوشزد متعقل خواننده
نه فضيلت ، و علم گوهر تمناي اينكه شريف نكته آنميكند
همين در بلكه بعيد ، بلاد و غريب شرايع و دور طرايق در
آن سالكان كه راهي.است ميسر راه همين در و ديار
امن مسير همان اين و نشدهاند شناخته درستي به بدبختانه
شريعت تساهل ، و علم طريقت در ماست راستين علماي مطمئن و
علي ميرزا تنكابني ، طاهر ميرزا كه راهي.تحمل و تقوي
رضاي محمد آقا جلوه ، ميرزاي مدرس ، علي آقا و اكبر
ميراث ما براي گهربار يادگارهاي و رفته...و قمشهاي
به سرگردانيها و سرگردانيها ارثيه ، بدين.نهادهاند
و تواضع عظيم قيمت و ميشود بدل سرفرازيها و گشايشها
در كه كيست پس.شد خواهد بازشناخته دانش و پژوهش و تضلع
ارجمنداني اينگونه خردمندان ، و عقلا فاضله مدينه جستجوي
و غفلت از آنچه نشناسد؟ را اسوههايي چنين و نبيند را
عقول بر كه خرافه و جهل از مايه آن و شده پديدار بيهودگي
جهل آن از بالاتر و نادانستهها همين نتيجه شده ، آوار ما
و علم و فرهنگ اول درجه منابع به نسبت وقوف عدم همين بر
.است عتيق سرزمين اين در فرزانگي
پنجگانه دانشوران علمي و عقلي حيات و زندگي مستوفاي شرح
،"ايران عمل و علم نخبگان" كتاب مجلد نخستين در فوق
گمشده مقوله در بسيار از يكي تنها كه دارد بسيار فوايد
نشانگر ديگر ، روزني از.است مستتر ديار اين علم تاريخ
به تشيع عالم در كه است خاصي فكري خط تداوم و پيوستگي
فلسفه چه اگر سيال جريان اين.است يافته اشتهار "حكمت"
مختلف ، علوم با سويه چند ربطي.است عامتر آن از اما است
كلام جوهر آن بر علاوه و دارد نيز تجربي ، و ديني از اعم
و حكمت غناي بر هم و كشيده خود به نيز را شيعي و اسلامي
جامعيت آنكه حقيقت.است افزوده شيعي كلام گستره بر هم
حتي و -نجوم و طب و رياضي از كه سلف علماي و اساتيد
و فلسفه و كلام تا تفسير و حديث و اصول و فقه تا -موسيقي
معنوي حكمت ژرفايافتن سبب دربرميگرفته ، را...و عرفان
اخير روزگار در آن متقدم نمونه.است بوده ايشان نزد در
ميرسد ، متعاليه حكمت وسيع دستگاه و شيرازي صدرالدين به
پرسشها و شروح مجدد شرح و شروح با و نميماند آن در اما
خاصه.است يافته گستردگي بسيار افزونههاي و اشكالات و
عسرت روزگار را دورهها آن همگان قجركه و زنديان عصر در
آن ظريف ، محوري در آنكه حالكردهاند قلمداد علم و عقل
علمي صيرورت همت ، بلند عقلايي و علما همت به عسرت و ركود
معلم از كه فلسفه خاصه.شد حفظ ايرانيان در تعقلي روح و
به فقط و شده تجديد متفاوت و مختلف نحلههاي در شاگرد به
با گفتوگوي به راه سياسي ، و اجتماعي بسته فضاي دليل
و شده حفظ قدما سنن كه همين حداقل اما.است نيافته تجدد
در عظيم جوهرهاي بيانگر تنهايي به خود يافته ، انتقال
.است فرهنگ اين استخوان
محقق استاد خامه به بزرگ استادان سرگذشت در مرور با
روح آن و ميگردد عيان خواننده بر ديگر نكته يك داماد ،
علمي و عقلي حيات جوار در ايشان روحاني تهذيب و معنوي
در تنها نه عالمان ، اين بزرگ لذتاست مذكور استادان
و خودشناسي و نفوس تربيت در كه آموزاندن ، و آموختن
درسآموز كه تجليهايي.است شده متجلي نيز روحي استغناي
اين در آخر سخن.بود تواند زمانه اين دانشجويان و طلاب
ما و آورده كتاب اول كلام در موءلف كه است همان مقال ،
اين خواندن به را همگان و تمام را مقال اين كلام ، بدين
:ميكنيم دعوت ارجمند اثر
ميراث به مباهات و مفاخره و پيشينيان ذكر به كردن بسنده
از گرداندن رو و سر پشت به شدن خيره معناي به گذشتگان
به دستيابي و برتر و بهتر آينده براي پيشرو چشمانداز
جز و ميدارد باز پويايي از را جامعه والا ، آرمانهاي
.داشت نخواهد ديگري رهآورد تنيدگي و فسردگي
گذرگاهها از عبور براي پيشينيان قصه خواندن از خردمندان
قصصهم في كان لقد:است همين الهي آموزه كه ميگيرند بهره
(يوسف ، 111) الالباب لاولي عبره
براي و نيست ، قانع دارد و داشته آنچه به هيچگاه پويا ملت
سر در بيانتها بلكه و دراز و دور آيندهاي خويش
و فراز و است قرين ناآسودگي و بيقراري با ميگذراند ،
هر و ميكند طي سرافرازي با را بلنديها و پست و نشيبها
.ميسازد ديروز از بهتر را خود روز
موج بيم و تاريك شب در راه يافتن براي كه پيداست ناگفته
قدسي طايران كه مشعلي نور روشنايي هائل ، گردابهاي و
ميتابد رو پيش به سر پشت و برافروختهاند را آن گذشته
راه سالك امت بر را سختي و باشد همراه و همت ميتواند
.سازد آسان كمال
و نفس به اعتماد حس ملت يك فرهنگ سازندگان با آشنايي
را پويندگان گامهاي و ميآورد فراهم پويايي و تحرك
.ميسازد استوارتر
و دانشوران پرورش مهد و خاستگاه روزگاري ايران ما سرزمين
به احاطه و جامعيت از برخورداري لحاظ به كه بود عالماني
:مصداق و بودند "مجسم فرهنگستان" گوناگون ، فنون و علوم
توشهاي برد دانش ز كو آن هر
!گوشهاي در بنشسته است جهاني
تعاليم جامعيت ، اين عمده علل از كه گفت ميتوان جرات به
عصمت بيت اهل ويژه به اسلام ديني پيشوايان تشويق و الهي
كه آنجا تا است بوده علم و دانش فراگيري به (ع)طهارت و
من الله يخشي انما...":است آمده ربوبي حضرت كلام در
به خضوعنسبت و خشيت آن در كه (فاطر ، 28) "العلماء عباده
.است شده دانسته وعارفان عالمان مختص عالم ، پروردگار
ضرورتهاي از "ايران در علم تاريخ" نوشتن هنگام اين در
است ، خالي "كاملا آن جاي و ميرود شمار به مبرم و اساسي
با و بپردازيم مهم امر اين به زودتر چه هر كه برماست و
كشور ، آموزشي و علمي مراكز در "علم تاريخ كرسي تاسيس"
.كنيم پر را عظيم خلاء اين
جهت در است كوششي است آمده كتاب اين در كه مقالاتي
علم درخشان ستارگان.ايران معاصر و متاخر حكماي شناساندن
شناخته پژوهش اهل براي بيش ، و كم بوم و مرز اين ادب و
در متعدد كتابهاي خارجي و ايراني محققان و شدهاند
دانشمندان.آوردهاند فراهم بزرگان آن احوال بررسي
معاصر محقق گوهرين ، صادق سيد دكتر مرحوم همچون ايراني
استاد رضوي ، مدرس مرحوم استاد محقق ، مهدي دكتر
ابراهيمي غلامحسين دكتر استاد آشتياني ، سيدجلالالدين
مرحوم استاد فروزانفر ، بديعالزمان مرحوم استاد ديناني ،
و زرينكوب عبدالحسين دكتر استاد و همايي جلالالدين
آثار شرح و احوال معرفي در بينظير آثاري ديگر ، بسياري
شيخالرئيس ، چون ايراني عرفان و حكمت و دانش صحنه بزرگان
روم ، ملاي اشراق ، شيخ بيروني ، ابوريحان رازي ، زكرياي
به و پرداخته...و غزالي حافظ ، ملاصدرا ، نصير ، خواجه
عالمان ليكن.نمودهاند باز را آنان حق زيادي مقدار
باقي گمنام و ناشناخته حاضر نسل براي هنوز ، معاصر دوران
همچون بزرگاني اين از پيش كه نماند ناگفته.ماندهاند
سيد يگانه استاد و همايي ، جلالالدين علامه مرحوم
به چهاردهي مدرسي مرتضي مرحوم نيز و آشتياني جلالالدين
از بعد حكيمان معرفي به كرده ، اهتمام مهم اين
و زحمات از اگر است ناسپاسي و يازيده دست صدرالمتالهين
عرصه هنوز حال اين با.ننماييم تجليل و تقدير آنان تلاش
و است گسترده و باز جامعتر و جديد تحقيقي ارائه براي
.ميخواند خود سوي به را محققان
باب كه بود آن گمان را كسان بسياري تحقيقي چنان فقدان در
حاجي از پس و بسته ، ملاصدرا از پس ايران در عرفان و حكمت
اگر و.است نكرده ظهور ايران در فيلسوفي ديگر سبزواري
استاد نيز و كربن ، هانري دكتر مرحوم كوششهاي نبود
راه در را گرامي عمر سالهاي كه آشتياني سيدجلالالدين
نظر اين هنوز بسا چه كرده ، سپري بزرگان آن ميراث احياي
بزرگان اين آثار از برخي كه امروزه خوشبختانهبود غالب
شده مشخص گرفته ، قرار عموم استفاده مورد و چاپ و شناسايي
.است نهفته آنان حكمت در بديع مايه چه كه است
|