روابط متخصصان انجمن مديره هيات اعضاي
شدند انتخاب عمومي
انديشيدن بزرگ راز و رمز
كتاب معرفي
آزموني جوانان فراغت اوقات سازي غني
مسئولان و مربيان اولياء ، فراروي
وقت از مراقبت
شد بازداشت نگار ، روزنامه باقي ، عمادالدين
روابط متخصصان انجمن مديره هيات اعضاي
شدند انتخاب عمومي
روابط متخصصان انجمن مجمع نشست نخستين در :اجتماعي گروه
.شدند انتخاب انجمن اين مديره هيات اعضاي عمومي
هوشمند آقايان نشست اين در انجمن عمومي روابط گزارش به
داود عباسزاده ، هوشنگ محسني ، سيد سيدشهاب سفيدي ،
باقريان مهدي و سجادي عبدالله سيد اميني ، محسن زارعيان ،
عنوان به اسماعيلي حامد و مديره هيات اعضاي عنوان به
.شدند انتخاب بازرس
در عمومي روابط تشكل دومين عمومي روابط متخصصان انجمن
پايهگذاري عمومي روابط دانش اعتلاي هدف با كه است ايران
.است شده
انديشيدن بزرگ راز و رمز
كنيم بدل شادكامي براي فرصتي به را زندگي
تمام هرگز .است سرگرمي ارزانترين و بهترين مثبتنگري ،
دوران پشتوانه همينطور.نميشويد كسل هرگز.نميشود
پشيمان باشيد مطمئن !ميارزد امتحانش به.هست هم پيري
نميشويد
ميدانند كه هستند كساني بزرگ ، مردان":ميگويد امرسون
".ميرانند فرمان جهان بر انديشهها
امروز آنچه.ميزنند رقم را ما سرنوشت ما انديشههاي
جز چيزي فردا و ماست ديروز انديشههاي ثمره هستيم ،
.نيست ما امروز انديشههاي
حتي و ما تواناييهاي و امكانات ما ، خوشبختي و شادي
در.دارد بستگي ما تفكر نوع به ما بانكي موجودي ميزان
چيز ، هر به رسيدن براي.است نهفته افسوني بزرگانديشي ،
انديشهاي به موفقيت ، براي و هستيم وسائل نيازمند
.داريم نياز استوار
بزرگ تا بينديشيد بزرگ.كنيد شروع حالا همين از پس
.است كاميابي و خوشحالي در زندگي ، بزرگي.كنيد زندگي
براي خود امكانات و توان همه از و نگيريد دستكم را خود
ژرف سخن اين به و كنيد استفاده موفقيت و خوشبختي
گرفته دستكم كه است آن از كوتاهتر زندگي كه بينديشيد
.شود
:ميگويد (كارمند) سهرابي عبدالرضا
.است قشنگ فقط حرفها اين.شدهام خسته شعارها اين از"
:ميافزايد او "برساند هدف به را ما نيست معلوم اما
سونا و حمام با اتاقخوابه ويلاي 5 يك ميخواهد دلم من"
يك با مدل آخرين بنز ماشين يك.باشم داشته استخر و
و ميخندد "ميخواهم هم ديگر پرت خرت چند و موبايل
و كار براي هم خلوت اتاق يك رفت يادم !هه":ميافزايد
"!همين.دارم لازم...مطالعه
اشتباه داشتن اعتقاد با را آرزوكردن مرد ، اين "ظاهرا
مخصوص سوئيت به نميتوان صرف ، آرزوكردن با.است گرفته
و كلان درآمدهاي و بزرگ ويلاهاي عاليرتبه ، مديران
ايمان جاي نميتواند آرزو يافت دست مدرن ، اتومبيلهاي
.بگيرد را
رسيد ، آرزوها اين به نميتوان است معتقد كه كسي "مسلما
نخواهد ميروند ، موفقيت اوج به كه پلههايي كشف به قادر
و رفتار حد از افرادي ، چنين رفتار و انديشه.بود
.نميرود فراتر متوسط آدمهاي انديشههاي
موفقيت به رسيدن براي گام نخستين خلاق ، و مثبت انديشه
يا) انديشيدن صرف به كه نميكند ادعا هيچكس و است
موضوع يك اما.شوند ممكن ناممكن ، چيزهاي همه (آرزوكردن
به رسيدن براي گام بزرگترين اينكه آن و است محرز
است قادر ايمان" كه است حقيقت اين كشف عظيم ، موفقيتهاي
".بكند جا از را كوه
براي كه ميبرند ياد از را بزرگ حقيقت اين "غالبا مردم
براي را خود سپس و بردارند را قدم اولين بايد رسيدن ،
چيني ضربالمثل يك.كنند آماده بعدي قدمهاي برداشتن
".ميشود آغاز گام نخستين از راهها همه":ميگويد
نميرويم فراتر آرزوكردن حد از كه است اين ما اكثر مشكل
بدانيم بيآنكه هستيم ترديد دچار گام اولين دربرداشتن و
كه اينجاست مساله است نهفته نخست گام همين در افسوني چه
اين و دارند پروا گام اولين برداشتن از مردم بيشتر
.آنهاست خطاي بزرگترين
:ميگويد روانشناس رادمنش بهنام دكتر
مشاهده و مطالعه موفقيت ، به دستيابي راههاي از يكي"
گذران و زندگي مطالعه و بررسي.است موفقيت الگوهاي
مشكلات با چگونه كه ميآموزد جوانان به موفق افراد
".بگيرند تصميم دشوار شرايط در و كنند برخورد
جابجايي از عظيمتر كارهايي ميتواند ما دوران در ايمان
و علاقه شهامت ، ما دانشمندان اگردهد انجام كوهها
.بود نشده تسخير ماه هنوز نداشتند ، را فضا فتح به ايمان
باعث است ، درمانپذير سرطان اينكه به ايمان بيترديد ،
.بود خواهد سرطان درمان براي راهي يافتن
همه":ميگويد ايمان انگيزشي نيروي درباره رادمنش دكتر
زبان بر و ميشود ناشي ما باورهاي و انديشهها از چيز
هدايت را خود زبان و ذهن بايد بنابراين.ميشود جاري ما
از بسياري متاسفانه.است عمل زيربناي انديشه ، چون كرد؟
دارند دوست آنها.دارند شكست به ناخودآگاهي گرايش مردم
زدهاند دري هر به كه دهند نشان و ببينند فرسوده را خود
حرف طوري.رساندهاند پايان به را خود انرژي و نيرو و
است كافي اما.كشيدهاند دست خودشان از گويي كه ميزنند
از بهرهبرداري به شروع و كنند اصلاح را خود نگرش
نگرش تغيير با درواقع.بكنند تواناييهايشان و امكانات
.ميرسند نشده استخراج انرژي ذخيره يك به خود ، باور و
.مييابند دست عظيم و دستنخورده پسانداز يك به انگار
تمام هرگز.است سرگرمي ارزانترين و بهترين مثبتنگري ،
دوران پشتوانه همينطور.نميشويد كسل هرگز.نميشود
پشيمان باشيد مطمئن !ميارزد امتحانش به.هست هم پيري
".نميشويد
به پس.بخوريد شكست تا دهيد راه خود به ترديد است كافي
.شويد موفق تا بينديشيد پيروزي
مواظب.ندهيد راه زبانتان و ذهن به را منفي كلمات هرگز
كار و نكنيد افراط ديگران ، به گذاشتن احترام در باشيد
ستايش در.نگيريد دستكم را خود.نكشانيد ستايش به را
كه كساني.ميخورد چشم به حقارت احساس نوعي ديگران ،
ميافتند دامي در ميگيرند ، اشتباه ستايش با را احترام
از ما كه كنيم باور بايد.ميانجامد خودشان تحقير به كه
بسيار ما امكانات و تواناييها و نيستيم كمتر هيچكس
.است عظيم
. هستند انسانها رفتار تنظيمكننده و شكلدهنده باورها ،
نصيبش اندكي سهم ندارد ، چنداني ارزش است معتقد كه كسي
همه در را انديشه و احساس اين پاي جاي زيرا ;ميشود
.ميگذارد برجا زندگيش
و كردارش و گفتار رفتار ، طرز در خودش ، به او بياعتقادي
.ميكند پيدا نمود هم راهرفتنش و نگاهكردن در حتي
خود در ما كه ميبينند ما در را جنبههايي همان ديگران ،
.ميبينيم
بيشتري سهم ميارزد ، اينها از بيش است معتقد كه كسي
نگذاريد.است خويش افكار محصول كسي ، هر.ميبرد
به شما زبان نگذاريد.افتد كار به شما عليه افكارتان
را خود زبان و ذهن بويژه خود نيروهاي.بچرخد شما زيان
براي پلهاي كلام ، هر و انديشه هر از و بگيريد خدمت به
.بسازيد پيشرفت و تعالي
توليد كارش كه كارگاهي.است انديشه كارگاه انسان ، ذهن
كلمات با و شويد ياس و خامي اسير است كافي.است انديشه
:بگوئيد آنكه جاي به.آوريد در خود روزگار از دمار منفي ،
امروز من و است معركه":بگوئيد ".است بدي روز امروز ، "
".بيندازم جلو را عقبمانده كار چند ميتوانم
را خود كام.كنيد خوشبختي و ثروت به تبديل را فرصتها
.بگيريد زندگي از
به داشتن ايمان:است انديشه ايستگاه نخستين اينجا
!خويش تواناييهاي
افكار.نكنيد فكر شكست به هرگز و بينديشيد پيروزي به
.كنيد ياسآور انديشههاي جايگزين را اميدبخش
انجامش ميتوانم بگوييد ميآورد ، رو شما به فرصتي وقتي
گاه بزرگ ، نقشههاي و ايدهها كه نكنيد فراموش.بدهم
.هستند كوچك نقشههاي از آسانتر
خودسازي برنامه يك از خواهناخواه ، موفق ، انسانهاي همه
:كنيد دنبال را هدف سه بايد.كردهاند پيروي رشد و
(هدف تعيين) كرد؟ بايد چه (1
داد؟ انجام را آن بايد چگونه (2
؟ كنيم آغاز كجا از (3
هيچكس.باشيد پاسخگو بايد خودتان به فقط مسير اين در
فرصتها از بايد كه شمائيد اين.بود نخواهد شما سر بالاي
.بياموزيد را ديدن و تماشاكردن هنر و شويد بهرهمند
حالي در.نيستند خوبي تماشاگران "اكثرا مردم متاسفانه
.آموخت خواهيد ارزندهاي درسهاي خود ، اطراف مشاهده از كه
آنها بيشتر هرچهدرآوريد عادت صورت به را موفقيت اصول
علاقه گياه و گل پرورش به "معمولا مردم كنيد ، تمرين را
انسان ، كه نيست اين از لذتبخشتر چيز هيچ اما دارند ،
شاهد و ببيند منظم برنامه يك طي را خود رشد روند
هيچ بهراستي.باشد خود اعتمادبهنفس جوانههاي شكوفايي
مسير در دريابيد كه نيست آن از لذتبخشتر دنيا در چيز
.برميداريد گام سعادت و موفقيت
ميرزاده ميرمحمود
كتاب معرفي
"نوين روزنامهنگاري"
اول چاپ 1378- تهران
قندي حسين و بديعي نعيم دكتر تاليف نوين روزنامهنگاري
.شد منتشر طباطبايي علامه دانشگاه انتشارات توسط
منتشر متعددي كتابهاي روزنامهنگاري عرصه در "اخيرا
را پراكندهاي موضوعات است ممكن اگرچه كه شدهاند
در همه بههرحال اما دربرگيرند ، كاربردي -علمي بهلحاظ
مثبتي نقش ميتوانند مختلف ، زمينههاي در كار پيشبرد
شرايطي در كرده سعي چارچوب همين در كتاب اين.كنند ايفا
پديد ارتباطات تكنولوژي در ملاحظهاي قابل پيشرفتهاي كه
يك در را روزنامهنگاري حرفه نياز مورد تخصصهاي آمده ،
.دهد ارائه عرصه ، اين علاقهمندان به هماهنگ مجموعه
تنها كه است همين كتاب ، اين برجستگيهاي از يكي درواقع ،
و كاربردي آموزشهاي و نپرداخته تئوريك بحثهاي به
از دور به مخاطبان ، با ارتباط ايجاد براي را ضروري
قرار روزنامهنگاران اختيار در مجموعه ، يك در پراكندگي ،
.ميدهد
دسترسي امكان زماني هيچ در":است آمده كتاب مقدمه در
.است نداشته وجود امروز همچون گوناگون خبري پيامهاي به
روز هر ،(تلويزيون راديو ، مطبوعات ، ) جمعي ارتباط وسايل
در را پويا انسان خبري ، پيامهاي انتشار با ساعت ، هر و
همواره پويا انسانميدهند قرار جهان رويدادهاي جريان
آن در كه جهاني و تكاپوست آن در كه محيطي از ميكوشد
را ، خود "خبري نياز" و باشد داشته آگاهي ميكند زندگي
دليل ، همين به.كند تامين زندگي ، نيازهاي ديگر چون
و جامع گزارشهاي تا تلاشند در دائم خبري رسانههاي
خوانندگان ، اختيار در ميگذرد دنيا در كه آنچه از كاملي
با بتوانند آنها تا دهند قرار خود بينندگان يا شنوندگان
زمينههاي در آگاهانهاي تصميمهاي درست ، اطلاعات داشتن
.بگيرند خود زندگي مختلف
و ارتباطي راههاي فراواني خاطر به كار اين انجام اما
وجود خبري رسانههاي بين كه نامحسوسي و محسوس رقابتهاي
توسط كه پيامي اصل ، اين روي.نيست سادهاي كار دارد ،
كه پيامي با نميتواند ميشود ، تهيه امروز روزنامهنگار
.باشد داشته شباهت ميكرد ، تهيه ديروز روزنامهنگار
در رسانهها از يك هر به مردم اعتماد و اعتبار امروز
به مردم دسترسي خاطر به جهان و كشور خبرهاي انتشار
و خارجي و داخلي مجلههاي و روزنامهها راديوها ،
و اعتبار اين.است توجه مورد گذشته از بيش تلويزيون ،
در كه افرادي كه ميآيد بهوجود درصورتي اعتماد
را لازم تخصص خود كار در ميكنند ، كار خبري رسانههاي
".باشند داشته
را نوين روزنامهنگاري كتاب پاراگراف ، يك در موءلفان ،
و علمي مطالب حاوي حاضر كتاب:ميكنند معرفي چنين
است شده كوشش و است روزنامهنگاري دانش در بنيادي
نمونههاي و مثالها با همراه ساده ، زباني به مفاهيم
روي بر اول درجه در كتاب اين تاكيد.شود بيان لازم
بررسي از پس رو اين از.است عملي و علمي روزنامهنگاري
و ويراستاري بحث خبري ، روزنامهنگاري در اساسي مفاهيم
تكنيكهاي به آن در كه ميشود شامل نيز را اخبار مديريت
اخبار مديريت حوزه و اطلاعرساني و ارتباط ايجاد مختلف
زمينههاي تمام از شناخت با جمعي رسانههاي در
".ميپردازد روزنامهنگاري
و تهيه خبري ، روزنامهنگاري" فصل هشت در كتاب اين
تنظيم و تهيه خبرنويسي ، درباره ملاحظاتي خبر ، تنظيم
در گزارشنويسي گوناگون ، خبرهاي تنظيم و تهيه مصاحبه ،
"توسعه روزنامهنگاري و خبر مديريت و ويراستاري مطبوعات ،
.است شده تنظيم روزنامهنگاري حرفه علاقهمندان براي
آزموني جوانان فراغت اوقات سازي غني
مسئولان و مربيان اولياء ، فراروي
و است شده شروع دانشآموزان تحصيلي 7978 سال امتحانات
فصل فرارسيدن با و رسيد خواهد پايان ديگربه روز چند تا
دانشآموزان ، اوقاتفراغت مسئله شدن مطرح و تابستان
مسئولان و مربيان اوليا ، فراروي ديگر آزموني
.شد خواهد گشوده فرهنگيكشور
آن در كوتاهي كوچكترين و نيست سستيپذير كه امتحاني
دانشآموز ميليون بيست حدود عمر باعثاتلاف است ممكن
.شود
سر بر "فراغت اوقات" مسئله تابستان ، فصل فرارسيدن با
با آن از پس و دارد ادامه ماه چند افتاده ، تا زبانها
به مسئله دانشآموزان ، اين تابستاني تعطيلات خاتمه
.ميشود سپرده فراموشي
مسئله جوانان و نوجوانان كودكان ، فراغت اوقات غنيسازي
خلاصه محدودي برنامههاي به را آن ونبايد نيست كوچكي
سال پايان از پرورشپس و آموزش ادارات معمولا كه كرد
.ميبينند تدارك تابستاني ، تعطيلات آغاز و تحصيلي
و ميشود تلقي فرابخشي بحثي فراغت ، اوقات بهينه پركردن
و آموزش وزارتخانههاي همچون مجموعههايفرهنگي تمام
ارشاد و وفرهنگ آوري وفن تحقيقات علوم ، پرورش ،
اسلامي ، تبليغات سيما ، و صدا سازمانهاي اسلامي ،
مراكز و مساجد فرهنگي ، ميراث وجهانگردي ، ايرانگردي
.هستند دخيل كار اين حوزويدر مراكز و مطبوعات مذهبي ،
نهادهاي و مراكز حتي كه شدهاست باعث مسئله اين اهميت
شوراهاي و شهرداريها هلالاحمر ، همچونبسيج ، اجتماعي
مسئولان به تا ميدانشوند وارد نيز روستا ، و شهر اسلامي
دانشآموزان فراغت اوقات غنيسازي در فرهنگي
.ياريرسانند
جمعيتي ميدهند ، تشكيل جوانان را ايران جمعيت از نيمي
و فراوان انرژيهاي از صحيح ، بابرنامهريزي ميتوان كه
حال عين در و كرد كشوراستفاده سازندگي براي آنها متراكم
خواهد پي رادر اجتماعي انحرافات تشديد آنها به بيتوجهي
.داشت
كودك ، ميليون از 30 بيش فراغت اوقات غنيسازي بيگمان ،
واحد متولي داشتن با كه است مهمي جوان ، مسئله و نوجوان
هماهنگ كار اين براي دستگاههارا ساير امكانات بتواند كه
.شد خواهد ممكن كند ،
بيست حدود با كه نهادي عنوان به پرورش و آموزش وزارت
و نقش دارد ، مستقيم ارتباط جوان و كودك ، نوجوان ميليون
.دارد آنها اوقاتفراغت غنيسازي در بارزي جايگاه
ساله همه پرورش ، و آموزش وزارت پرورشي معاونت
اوقات غنيسازي براي را فرهنگي تربيتيو متنوع برنامه
.ميبيند تدارك دانشآموزان فراغت
و آموزش وزارت پرورشي معاونت سال 7978 برنامه براساس
از بيش و تربيتي فرهنگي كانون پرورش ، 280اردوگاه ، 1081
.است يافته اختصاص اينكار براي مدرسه هزار 15
و فرهنگي مراكز و اردوگاهها به دانشآموزان اعزام
علمي ، زمينههاي گروههادر و تشكيلانجمنها تفريحي ،
و تفريحي برنامههايمتنوع اجراي اجتماعي ، و فرهنگي
هنري و فرهنگي همايشهاي و فيلم نمايش مانند آموزنده
جمله از هنري ، و فرهنگي تربيتي ، ورزشي ، مسابقات واجراي
دانشآموزان براي تابستان فصل كهدر است برنامههايي
.است شده گرفته درنظر
براي مناسب امكانات فقدان:كرد تصريح پرورشي معاونت
كه ميشود باعث دانشآموزان فراغت بهينهاوقات پركردن
سال كه بطوري گيرند پوششقرار تحت آنان از كمي تعداد
آيندهسازانجامعه از درصد شش عملا برنامهها اين گذشته
.است شده شامل را
دانشآموزان فراغت اوقات غنيسازي براي معاونت اين
و شود تشكيل كار اين براي مشتركي كهستاد كرد پيشنهاد
جلوگيري مراكزبرنامهريز متعدد فعاليت از حال عين در
.شود
با و برنامه براساس فراغت اوقات ويژه اعتبارات توزيع
به فراغت اوقات غنيسازي رسمي سپردنمسئوليت اولويت ،
مراكزي از حمايت و سايركشورها همچون تربيت و تعليم نظام
ديگرپيشنهادات از ميشوند ، تشكيل منظور اين به كه
پرباركردن براي پرورش و آموزش وزارت پرورشي معاونت
.است فراغتدانشآموزان اوقات
كه ندارد ترديد سازماني و نهاد گروه ، فرد ، هيچ
اهميت داراي آينده به رو فراغتنسل اوقات غنيسازي
بايدبرنامهريزي اوقات اين سالمسازي براي و است زيادي
در بگويد نميتواند بهدرستي هيچكس اما كرد ، مدوني
وجود كمبودها و امكانات مقدار چه مسئله براياين كشور
كار انجام دليل به امكاناتمحدود از مقدار چه و دارد
.ميرود هرز موازي ،
و نهادها بين هماهنگي ايجاد مشكلات ، اين رفع براي
و فراغت اوقات به مربوط درامور كه سازمانهايي
تفريحي و تربيتي ، ورزشي هنري ، فرهنگي ، مختلف برنامههاي
.ميرسد بهنظر ضروري هستند ، دستاندركار
وقت از مراقبت
و نگيريم قرار فشار تحت كه زماني تا آدمها ما "معمولا
لرزه به را جسممان خزان سرد باد اولين كه روزي تا
.كنيم نمي زمان و وقت به زيادي چندان توجه درنياورد ،
زمان در.ميمانيم زنده هميشه براي ميكنيم فكر شايد
.ميكشيم را وقت "معمولا ما جواني بيانتهاي بهظاهر
راه دو شدن ثروتمند براي:ميگويد كافين اسلون ويليام
و ;باشيم داشته زيادي بسيار پول آنكه يكي.دارد وجود
با اول ، شقباشيم داشته كمي خيلي نيازهاي آنكه ديگر
داريم زياد وقت ما هرچنداست محدود زمان و وقت به توجه
با دوم شق.دهيم افزايش را وقت نميتوانيم "اساسا ولي
خود نيازهاي ميتوانيم چون است امكانپذير زمان به توجه
چنان خود زندگي ادامه براي ميتوانيم و دهيم كاهش را
.ببريم را استفاده نهايت خود وقت از كه بريزيم برنامه
استفاده آگاهانه طور به وقت از ما كه است آن مستلزم اين
بهعبارتي و باشيم داشته برنامه زندگيمان براي و كنيم
كدام در كه بدانيم و كنيم فصلبندي را خود زندگي كتاب
كار وقت از آگاهانه استفاده كه نماند ناگفته.هستيم فصل
استفاده چگونگي ميبايست بيشك.نيست هم سادهاي چندان
نوجوان و خردسال ما كه زماني خوب.آموخت را وقت از
.ميگرفتند تصميم برايمان مادرانمان و پدران بوديم
را خود آرزوهاي و آمال جوانان كه ميآيد پيش بهندرت
و نياورند بهانه و بدهند مثبت انرژي آن بر و كنند مجسم
به تا كنند تلاش و بنويسند را خواستههايشان از فهرستي
و ميكنند طي را درازي راه انسانها از خيلي.برسند آن
پايان به حتي و ميكنند طي هم را زيادي فرازونشيبهاي
گلي يا گرفته كامي اينكه بدون متاسفانه ولي ميرسند راه
ممكن وجه بهترين به بتوانيم اينكه براي ما.باشند چيده
:باشيم داشته اطلاعاتي بايد.نمائيم استفاده خود وقت از
از كنيد؟ عمر ميخواهيد چقدر كه بدانيد بايد آنكه اول
باشيد؟ زنده سال چند داريد دوست كه بپرسيد خودتان
اميد همين چون.است اهميت حائز عمر به بودن اميدوار
.ميگذارد تاثير خودمان از مراقبت چگونگي بر كه ماست
بالا روحيه وقت از مراقبت در پراهميت مسائل از يكي
و بخواهيم چه ماميباشد بودن تندرست و سالم و داشتن
اگر.ميگذرد بهسرعت وقت و عمر و زمان اين نخواهيم چه
بهوضوح باشيم داشته هستي به نسبت واقعبينانه نگرشي
ما "اصلا.نميشود تمام مشكلات هيچوقت كه كرد درك بايد
مبارزه و مشكلات بودن با.بدانيم عزيز را مشكلات بايد
رانندهاي اگر مثال بهعنوان.ميشود شيرين زندگي آن با
قم و تهران جاده نظير هست مستقيم كه جادهاي يك در
كسالتآور و كننده خسته چقدر كه ديد خواهيد كند رانندگي
.ببرد خوابش راننده كه است ممكن حتي و است
به كوچه اين از خم و پرپيچ جاده در كه رانندهاي اما
ضمن ميرود غيره و بزرگراه به خيابان آن از و خيابان آن
و ميكند رانندگي بيشتري هوشياري با جديد مناظر ديدن
باشد يادمان بايد هميشه.ميبرد هم لذت ;دارد تنوع چون
بايد ما و دارد نشيبهايي و فراز مقطعي هر در زندگي كه
خود كه آنهايي سعادت به خوشا.باشيم آماده حال همه در
آماده بردي هر و باختي هر و حادثهاي هر براي را
كه است كسي با برد هميشه كه بدانيد است جالب.ميسازند
و بگيريم ياد اگر.ميسازد مهيا باختي هر براي را خود
و بپذيريم را واقعيتها كه آيد بهوجود ما در بينش اين
زندگي در چيز هيچ باشيم الهي مشيت تسليم حال همه در
عزيزان دادن دست از و مرگ حتي.ساخت نخواهد ناراحتمان
بايد.ياران و دوستان همسر ، و فرزند و مادر و پدر مثل
رفتني ما همه است ، فاني همهچيز جهان اين در كه بدانيم
اگر حتي كه باشيد خودساخته و قدرتمند آنقدر بايد هستيم ،
.باشيد داشته را آن آمادگي دادند شما به را ناگواري خبر
همتيار شاهين
شد بازداشت نگار ، روزنامه باقي ، عمادالدين
روزنامه شورايسردبيري عضو باقي عمادالدين :اجتماعي گروه
به محاكمه جلسه ششمين پايان از پس ديروز فتح شده توقيف
.شد منتقل اوين زندان به و بازداشتشد مرتضوي قاضي دستور
شكايات بررسي به باقي عمادالدين محاكمه جلسه ششمين
اصلاني فيروز اطلاعات ، وزارت اطلاعات ، اسبق وزير فلاحيان
.داشت اختصاص مدعيالعموم بعنوان اژهاي محسني و
دادگاه به شاهد بعنوان را عدهاي باقي ديروز جلسه در
با و كرد اخراج دادگاه از را آنان مرتضوي كه بود آورده
حضور جلسه در نبايد كسي هر گفت دادگاه جلسه خواندن حساس
.باشد داشته
فلاحيان شكايت متن
(اطلاعات اسبق وزير) فلاحيان نماينده ايماني فقيه مرتضي
فتح روزنامه در منتشره مطالب به استناد با شكايت اين در
جعبه از رمزگشايي عنوان با ماه 1378 بهمن دهم تاريخ در
قتل حادثه روز در فلاحيان حضور زنجيرهاي قتلهاي سياه
وقوع محل مجاور منزلي در و قم شهرستان در برقعي بانو
دو و همسر و تفتي دكتر مرحوم قتل كردن قلمداد حادثه ،
مقامي ، قائم فاطمه ، قتل مشكوك قتلهاي شماره در فرزندش
بيست شماره در باقي مصاحبه و مسيحي كشيشهاي از تن دو قتل
قاتلان پيرامون ايرانويچ روزنامه ماه 78 دي ششم و
و آدمربايي شبكه ايجاد وي.كرد شكايت باقي از زنجيرهاي
از و خواند باقي اظهارات بيت شاه را جنايت انجام و قتل
قانون و 609 و 698 مواد 697 به استناد با خواست دادگاه
متهم قانون ، همان و 47 مواد 46 رعايت با و اسلامي مجازات
.كند قانوني تعقيب را
به باقي عمادالدين فلاحيان ، آقاي وكيل شكايت اعلام از پس
بود ، غيرعلني دادگاه جلسه كه آنجا از اما پرداخت ، دفاع
قرار ها رسانه اختيار در را خود دفاعيات كامل متن وي
:است زير شرح به آن از بخشي كه است داده
باقي دفاعيه
خاطر به سرانجام اگر كه ميكنم اعلام چيز هر از پيش
.بود خواهم روسفيد شوم ، زندان روانه فلاحيان آقاي شكايت
وحشت مديريت
به اينجانب كه مطلبي است آمده فلاحيان آقاي شكايت در
وزارت دوران در وحشت و ترور سبك وجود به اقرار عنوان
به پاسخ در وي كه است مطلبي كردهام ، قول نقل ايشان
است نموده عنوان كشور از خارج ضدانقلاب اظهارات
:ميشوم يادآور را نكته چند پاسخ در
روزنامه با اختصاصي گفتوگوي يك فلاحيان آقاي مصاحبه -1
را گفتوگو اين كامل متن كه بود مورخ 30/6/1378 قدس
از فلاحيان كه است آمده گفتوگو اين در.كردم مرور مجددا
و بوده خوشحال نوشتهاند ، روزنامهها در او درباره آنچه
نيستيم وزير ما ديگر كه اين با ميشود معلوم":است گفته
من "ميترسند هنوز هم ما سايه از اما نداريم مسئوليتي و
آزادي پيام روزنامه با مصاحبه در مطلب همين براساس
قبول وي خود كه است آن نشانگر فلاحيان عبارت اين گفتهام
بنابراين. ميكرد وزارت وحشت و ارعاب روش با كه دارد
فلاحيان آقاي خود عبارات به مستند دقيقا اينجانب اظهارات
.نميرود شمار به تهديدي و توهين هيچگونه و است
از پيش ماه ده يعني تاريخ 7/12/1376 به كشتيراني معاون-2
افراد برخي و امامي سعيد دستگيري و پاييز 77 قتلهاي
يك به گزارشي خود صفحهاي مشروح 9 نامه طي او با مرتبط
از قسمتي در كه است نوشته بازرگاني وزارت در مافوق مقام
فكر به و نكنم حماقت ميگفتند من به:است آمده چنين آن
آقاي سوي از پيغام اين كه كردند تاكيد و باشم خود زندگي
منتظر يا ميكني همكاري يا بزن را آخرت حرف است فلاحيان
به گلوله دو اصابت با و شوي ممنوعالخروج كه باش
زيبايت دختران فكر به و آمدكني و رفت ويلچر با زانوهايت
آخر حرف بايد "واقعا كه كردم عنوان نيز بنده...و باش
گروه اينجانباين كه داشتم اظهار نيز بزنمبنده را
مكتوب حاضرم و ندارم قبول....را شما ادعاي مورد كذائي
با كاغذهاي بروي عصبانيت فرط از بلافاصله و بنويسم نيز
ايشان به امضاء با و نوشته را جمله عين كشتيراني سربرگ
جيب در و كرده تا و تحويل را آن نامبرده كه كردم تسليم
را نتيجهاش تا باش منتظر كه گفتند من به و گذاشته خود
.نمود ترك را اينجانب دفتر خداحافظي بدون و ببيني
و امامي سعيد قدرت اوج در يعني آبانماه 1377 در سرانجام
از پيش ماه سه دو و پاييز قتلهاي رسوايي از پيش يكماه
گرفتن اتهام به كشتيراني معاون امامي سعيد دستگيري
بازداشتگاه 36 روانه و دستگير خارجي شركتهاي از پورسانت
در اوميگيرد قرار شكنجه تحت ويژه متهم تحتعنوان و
به خطاب زندان درون از نامهاي تاريخ 30/7/1378
اجازه دارم استدعا دادگاه از.ميفرستد مجلس نمايندگان
چنگال از است چندي اكنون كه دزفولي مهندس آقاي دهند
بيشتري توضيحات اداي به شاهد بهعنوان است رهيده زندان
.بپردازد
قتل و آدمربايي شبكه
نكرده موضعگيري اسلامي سعيد درباره هنوز فلاحيان آقاي
مينمايد ترديدافكني وي درباره شده مطرح مطالب خصوص در و
امامي سعيد":ميگويد نيوزويك با خود مصاحبه در جمله از
در ".باشد او كار قتلها كه نميكنم فكر و نبود بدي آدم
خويش ادعاي اثبات براي را نمونه چند فقط و فقط رابطه اين
:ميكنم ذكر
بسياري اثباتشدهاي نحو به امروز:سركوهي فرج ربودن -1
و ربودند تهران فرودگاه در را او كه ميدانند افراد از
زندگي مخفيانه و رفته آلمان به سركوهي فرج كردند اعلام
او عليه جنجال شدنش مفقود بهانه به تا ميكند
اسلامي جمهوري عليه تبليغاتي جنگ توطئه و راهبيندازند
سعيد زندان در سركوهي كه بود حالي در اين ساماندهند
را جنازهاش و كشته را او بود قرار و ميشد شكنجه امامي
از را نفر يك هم تا كنند رها آنجا در و ببرند آلمان به
آلمان دولت گردن به را او مرگ هم و باشند برداشته راه سر
فرج شدن آزاد و سناريو اين رسوايي از پس.بيندازند
فريب هم را جمهور رئيس كه ميشود معلوم زندان از سركوهي
.بودند داده
سال 1375 در:آدمرباييها از نمونهاي رنجبر مجيد -2
ناپديد متفاوت زمانهاي در مشهد در افراد از تعدادي
بودهاند شاهد محل افراد آنها از برخي مورد در.شدهاند
و شده اتومبيل بر سوار عدهاي توسط ارعاب و زور با كه
سابقه افراد اين از برخي.است نيامده آنها از خبري ديگر
آن به بايد و است مهم آنچه.داشتهاند هم سياسي محكوميت
چنگ از نجاتيافتگان از يكي رنجبر مجيد گزارش شود توجه
.است آدمربايان
وجود از ديگري بارز نمونه مهراسبي قتل:مهراسبي قتل -3
مجتبي.است يافته مصونيت آدمربايي و قتل شبكه يك
.بود شهرري دراويش از مهراسبي
چهار با پژوي 405 يك سال 75 اسفند بيستم روز شب ساعت 8"
سرنشين سه.شد متوقف روغني 555 تعويض مغازه مقابل سرنشين
.كردند حركت مغازه سمت به و پياده خودرو از شتاب با
شتاب با جوان مرد سه.شد گشوده مغازه در بعد دقيقهاي
.انداختند داخل به را خود
در كه ديگري فرد دو از را مهراسبي مجتبي بلافاصله آنها
آني و سريع حركت يك در و بازشناختند بودند مغازه
عباس و مهدي نام به ديگر مرد دو صورت در را اسپرياي
.كردند خالي
به را اسلحهاي باشند ، داشته مكثي بيآنكه جوان مردان
تيراندازي به شروع و گرفتند نشانه مهراسبي مجتبي سوي
آن سومين و سر به ديگري قلب ، به گلولهها از يكيكردند
و در نيز ديگر تير كرد50 اصابت مجتبي دست به نيز
.كرد سوراخ و شكافت را مغازه ديوارهاي
تعداد به باتوجه ميرسد؟ بنبست به پروندهها اين چرا
به مقتولان به اگر آيا شهرري در مهراسبي مشابه ترورهاي
به نوبت امروز ميكردند رسيدگي و نگريسته انسان يك چشم
ميرسيد؟ حجاريان ترور
حامل اتوبوس در 16/5/1375:نويسندگان اتوبوس -4
اين.بود ارمنستان عازم سياحت قصد به نويسندگان از تن 21
از فقط و نميشناختند را راننده هيچكدام كه نويسندگان
بودند كرده كرايه را اتوبوس مسافربري تعاونيهاي از يكي
عرف برخلاف طولاني سفر اين در كه ميشوند متعجب فقط
آنها.ندارد وجود رانندهاي شاگرد و كمكراننده معمول
آنها برنامه تمام شنود سيستم طريق از كه بودند غافل
را سفرشان برنامه و اتوبوس و راننده و شده كنترل
مشكي بنز منجيل لوشان نزديك در آنها از برخي.ريختهاند
در اتوبوس راننده با دورتر كمي آن سرنشين كه ديدند را
اردبيل جاده حيران گردنه در.كرد گفتوگويي شب تاريكي
دو توفان مندنيپور جوركش ، ميشود خارج جاده از اتوبوس
راننده به بودند بيدار بقيه برخلاف كه نويسندگان از تن
ترمز كشيدن بدون او اما كجاست حواسش كه ميكنند اعتراض
را اوپريد پايين اتوبوس از و برداشته را خود كيف دستي
موضع از دوباره او اما بازگرداندند اتوبوس به كشمكش با
ماموريت تا ميچرخاند دره طرف به را فرمان طلبكاري و خشم
او دست از را فرمان توفان بار اين و كند تمام را خود
براي راننده و ميگذارد ترمز روي را پاهايش و ميگيرد
لب اتوبوس كه حالي در ميپرد پايين اتوبوس از دوم بار
از آن جلوي چرخهاي از يكي و گرفته قرار عميق پرتگاهي
پس.ميريزند راننده سر بر نويسندگاناست شده بلند زمين
دو با مشكي بنز يك پاسگاه نزديكترين به آنها رفتن از
زندانهاي از يكي به را نويسندگان پس.ميآيد سرنشين
در شده جاسازي ترياكهاي از حرف آنجا در ميبرند شهر
ريختن براي اتوبوس سرنشينان گويا كه ميزنند اتوبوس
.كردهاند را كار اين اسلامي جمهوري آبروي
:بلژيك به موشك انتقال
امامي سعيد توسط بلژيك به موشك مخفيانه انتقال ماجراي
اين تمام از فلاحيان آقاي گفت ميتوان آيا افتاد اتفاق
.است بوده بياطلاع خود امنيت معاونت در امامي سعيد اعمال
سياسي مشكوك قتلهاي
است اين قتلها به مربوط اتهامات به من پاسخ اساسيترين
شش بجز) گذشته دهه قتلهاي گفتهام موارد كليه در كه
.است بوده مشكوك قتل (سيرجاني سعيد مورد و پاييز 77 مورد
و نيست مشكوك اگر چيست؟ پس نيست مشكوك قتلها اين اگر
و رسمي مراجع تاكنون چرا شدهاند روشن آن ابعاد و علل
گذشت با نميتوان آيا نكردهاند؟ اعلام را آن مربوط
آن ماندن ابهام پرده در و قتلها اين وقوع از سال چندين
كرد؟ ياد آنها از مشكوك قتل عنوان به
:تفتي فلاح دكتر قتل
سال 1372 شبهاي از يكي در قلب متخصص تفتي فلاح دكتر
خويش خانه در فرزندش دو و همسر همراه به (تيرماه 72 25)
و ميشوند كشته كارد بهوسيله پاسداران خيابان تهران در
آزاد دانشگاه در تحصيل به زاهدان در كه او فرزند تنها
.ميماند زنده داشت اشتغال
عليرغم هم مورد اين مشكوك قتلهاي ساير مانند
فلاح علي او بازمانده فرزند يگانه فراوان پيگيريهاي
.نرسيد نتيجه به هيچگاه تفتي
:مقامي قائم فاطمه قتل
صفحه در خود درشت تيتر با ايران روزنامه كه هنگامي
در هواپيما سرمهماندار قائممقامي فاطمه قتل خبر حوادث
خبري در و كرد منتشر را ماه 1376 دي پنجشنبه 4 ساعت 22
نوشت "هواپيما مهماندار خانم آميز اسرار قتل":عنوان با
شده شليك او شقيقه به گلولهاي كه حالي در زن اين جسد
.شد كشف پاسداران خيابان در مقتول پرايد اتومبيل در بود
زن روزنامه با مصاحبهاي طي وي همسر جعفرزاده بيژن دكتر"
زنجيرهاي قتلهاي پيگيري كميته به را او كرده اعلام
كساني از يكي عنوان به را همسرش قتل جريان و كرده احضار
اما دادهاند اطلاع او به شده كشته خودسر محفل توسط كه
اين قاتلان ، فرار از جلوگيري براي كه خواستهاند وي از
".نگذارد ميان در مطبوعات با و نهاده مكتوم را موضوع
فاطمه كه ميشود مدعي خود شكايت در فلاحيان آقاي
رسيده قتل به او وزارت دوره از پس ماه چند قائممقامي
به متهم را اينجانب تاريخي تاخر اين استناد به و است
.است كرده افترا
|