شوروي فروپاشي از پس خاورميانه صلح
(آخر بخش) آمريكا اي خاورميانه سياست هاي چالش
آبادي اسد جعفري فرامرز
جديد صلح طرح ارائه و بوش *
ضمن و سرد جنگ بعداز حاصله شرايط گرفتن درنظر با بوش
طوفان عمليات زمان از منطقهاي شرايط اينكه بر تاكيد
نقش به ساخته ، فراهم را جديدي فرصتهاي و چالشها صحرا ،
منطقه در پايدار صلح و بيشتر امنيت برقراري جهت در كشورش
براي را خاورميانه اوضاع كردن آرام وي.ميكند اشاره
مارتين ديدگاه از.ميداند ضروري نوين نظمي ايجاد
امريكا ، خاورميانه سياست شوراي رئيس ويژه دستيار ايندايك ،
ابرقدرت امپراطوري رفتن بين از و سرد جنگ گرفتن پايان"
استراتژيك مهم ملاحظات از يكي رفتن بين از موجب كه شوروي
كه كند نگران را ما نبايد ديگر شد خاورميانه درخصوص ما
مقاصد شدن فعال سبب يا و شدن برانگيخته موجب ما اقدامات
در روسيه شدن فعال سبب يا و گردد شوروي خصمانه سياست و
كه ابرقدرتي فقدان...شود منطقه در ما دشمنان از حمايت
توازن برخيزد ، منطقه در ما مخالف كشورهاي از حمايت به
با ميتوانيم سرانجام....داد تغيير ما نفع به را قوا
و سرد جنگ از پس دوران شرايط و محيط از بهرهبرداري
اسرائيل بين صلح برقراري روند به خليجفارس جنگ پيامدهاي
(6)".بپردازيم عربياش همسايگان و
"كاملا محيطي و جديد فضاي زايش بيانگر ايندايك سخنان
خاورميانه در امريكا اهداف تحقق و امريكا براي مناسب
با ويميباشد اسرائيل و اعراب لاينحل قضيه در بويژه
براي جديد نقشي و سياست اتخاذ خواهان مسئله اين بر تكيه
با اعراب صلح فرايند در بخصوص منطقه اين در امريكا
-سياسي شطرنج صفحه از شوروي حذف با وي.است اسرائيل
مذكور مناقشه فصل و حل براي را خاورميانه ، زمينه نظامي
بر تكيه با بوش.ميكند مطرح ايدهآل و مناسب "كاملا
خود تلاشهاي به ما" ميگويد سرد ، جنگ بعداز جديد شرايط
و اسرائيل ميان حقيقي و جامع صلح يك برقراري براي
ديگر سوي از فلسطين و اسرائيل و سو يك از عربي كشورهاي
صلح براي راهي جستجوي در":گفت وي (7)".ميدهيم ادامه
امنيت تضمين و صلح براي زمين اصل براساس فراگير و جامع
(8)".است فلسطينيها سياسي حقوق رسميتشناختن به و اسرائيل
اين در نظرش مورد نوين نظم تحقق لازمه بوش ديدگاه از
به دستيابي و اسرائيل -اعراب منازعه فصل و حل منطقه ،
حصول براي را خود تلاش تمام وي لذا.ميباشد پايدار صلحي
.گرفت بهكار مقصود اين به
آن و كنيم اشاره نكتهاي به اينجا در كه است لازم اما
در تسريع و تحول باعث كه مسائلي عمدهترين از يكي اينكه
جماهير اتحاد فروپاشي گرديد امريكا نظر صلحمورد فرايند
دول حامي و امريكا ساله چندين رقيب قطب بهعنوان شوروي
جنگ دوران طي در.بود خاورميانه منطقه در عرب راديكال
امريكا سوي از كه طرحي يا اقدام هر كه بوديم شاهد سرد
شوروي همهجانبه حمايت با عرب دول ميگرديدبرخي ارائه
با كشور اين مناسبات شوروي ، فروپاشي.ميكردند رد آنرا
دگرگون خاورميانه ازجمله جهان مختلف مناطق در را امريكا
خاورميانه مانند ناحيهاي هيچ شايد اروپا از غير.ساخت
عصر در شوروي خارجي سياست در تغيير بزرگترين شاهد
به مارس 1985 در گورباچف كه موقعي.است نبوده گورباچف
دو درگيري و رقابت ناحيه "كاملا خاورميانه رسيد ، قدرت
و سوريه نظير اعراب امتناعطلبي از مسكو.بود ابرقدرت
را صهيونيستي رژيم.ميكرد حمايت (plo) ساف و ليبي عراق ،
اسرائيل به شوروي يهوديان مهاجرت مانع و دانسته نژادپرست
.ميشد
از كشور اين سال 1991 ، در شوروي فروپاشي از پس اما
برداشت ، دست امريكا صلح طرحهاي و اسرائيل با مخالفت
اجازه و كرد برقرار را اسرائيل با ديپلماتيك روابط
نيز.كرد صادر را اسرائيل به مسكو از يهوديان مهاجرت
اكتبر در "مادريد صلح كنفرانس" در مشترك مسئوليت به مسكو
موازنه نوعي برقراري در "قبلا كه روسيه.پيوست 92
مهمترين اسرائيل ، با سوريه بويژه اعراب ، ميان استراتژيك
خود سياست در تحولات اين از پس ميكرد ، ايفا را نقش
سياست گورباچف ، "جديد تفكر" قالب در.كرد نظر تجديد
شروع به را خود جاي اعراب ، از وسيع نسبت به حمايت
با روابط در تعادل ايجاد و اسرائيل با ارتباط برقراري
مشترياني از را خود حمايت مسكو.داد اسرائيل و اعراب
روشن سوريه براي مسكو.داد كاهش ساف و عراق سوريه ، مانند
نظامي تعادل ايجاد در كشور آن به نميخواهد روسيه كه كرد
اسرائيل با برخورد روش بايد سوريه و كند كمك اسرائيل با
زندگي براي راههايي جستجوي در و دهد تغيير را
كرد ترغيب نيز را ساف مسكوباشد كشور آن در مسالمتآميز
آن با رابطه ايجاد و اسرائيل شناختن بهرسميت راه در تا
درگيري اين براي سياسي راهحلهاي دنبال به و بردارد گام
(9).باشد
رقابت جايگزين شوروي و امريكا بين مشاركت بهار 1991 ، در
.نظربود صلحمورد فرايند مركزي نقطه مشاركت اين.بود شده
از بعدي ، مذاكرات و مادريد كنفرانس مشترك مسئوليت
عربها "قبلا.بود متفاوت گذشته كنفرانسهاي مشترك مسئوليت
خويش طرف در اينكه بهمنظور بودند شوروي حضور خواهان
در ولي.كند حمايت موضعشان از تا باشند داشته ابرقدرتي
فشار يك واشنگتن و مسكو بين مشاركت شروع فعلي ، فرايند
آورده مسائل در جهتمشاركت منطقهاي طرفهاي بر را مضاعف
براي را موانع فرايند اين دوجانبه مسئوليت بنابرايناست
امريكا -شوروي رقابتهاي تداوم درواقع.برداشت صلح
بود كرده فراهم مانور براي منطقه دولتهاي براي فضاهايي
به مسكو شديد نياز "نهايتا شوروي امپراطوري تجزيه ولي
كشورهاي توانايي داخلي ، مسائل بر نيرو و انرژي تمركز
(10).حذفكرد را ابرقدرت دو بين مانور براي خاورميانه
-اعراب مساله كه نمود ادعا ميتوان توضيحات اين با
شوروي فروپاشي بعداز آنها صلح و جنگ فرايند و اسرائيل
دلايل از ناشي نيز امر اين و شد جديدي فاز و مرحله وارد
سياسي صحنه از شوروي حذف با اينكه ازجمله بود متعددي
يكهتاز خويش زعم به حداقل امريكا خاورميانه ، نظامي
اسرائيل و اعراب منازعه مركب بر "كاملا و گرديد ميدان
نظر مورد صلح تحقق براي را خود تلاش تمام و گرديد سوار
منطقهاي تاثير و انعكاس ديگري و گرفت خودبهكار
عرب راديكال و امتناعطلب جبهه كشورهاي بر شوروي فروپاشي
يعني قدرتمند و مهمتر نيرويي حمايت به را خودشان كه بود
اين حمايت خاتمه با حالا ليكن بودند كرده دلگرم شوروي
آزاديبخش سازمان.بودند شده سردرگمي دچار آنها از كشور
تمام از امريكا.بودند جمله اين از سوريه و ساف فلسطين ،
.نمود استفاده خود نظر مورد اهداف براي مناسب شرايط اين
"صلح براي زمين" ;بيكر -بوش طرح *
ديگر بار خاورميانه صلح كنفرانس برپايي براي امريكا تلاش
بوش ، خارجه وزير جيمزبيكر ، مساعي با بالاخره و گرفت بالا
و عرب هياتهاي شركت با اكتبر 1991 در 30 صلح مذاكرات
زمين" اصل براساس امريكا و روسيه ميانجيگري با و اسرائيل
اعلام مارس 91 در بوش.گرديد آغاز مادريد در "صلح براي
خاتمه اسرائيل و اعراب نزاع به تا رسيده آن وقت" كرد
كنفرانس برگزاري طرح بيكر ، ژوئن 1991 ، در (11)"شود داده
اعراب خواست كه آنچه ميانه حلي راه كه را خاورميانه صلح
گفتگوهاي و بينالمللي كنفرانس يعني بود اروپا و شوروي و
با.داد ارائه بود اسرائيل خواست مورد كه دوجانبه مستقيم
توانست وي بالاخره خاورميانه به بيكر متعدد سفرهاي
.كند جلب صلح منطقهاي كنفرانس تشكيل با را طرفين موافقت
طراحي با اسرائيل و اعراب نيز بار اين ترتيب اين به
روند و نشستند هم دور -وسيعتر مقياسي در ولي -امريكا
بودند درصدد بيكر و بوش.كردند آغاز را مذاكرات از جديدي
از نتواند طرفي هيچ آن در كه كنند ايجاد را وضعيتي كه
را خود صريح مخالفت اينكه مگر كند عقبنشيني صلح روند
طرفهاي اخير ، تحولات پرتو در امريكا نظر از.كند اعلام
اينكه آن و رسيدهاند مشترك نتيجه يك به دو هر درگير
اصل ارائه با.است همكاري و همزيستي گرو در آنها منافع
به.گردد جلب طرفين رضايت تا گرديد تلاش "صلح براي زمين"
از بخشي دادن بازپس منظور] اعراب براي زمين عبارتي
مجموع در.اسرائيل براي امنيت و صلح و [اشغالي سرزمينهاي
نقش "مادريد كنفرانسهاي" تازه مكانيسم ارائه با امريكا
جديد شرايط به توجه با تا نمود شروع را فعالي و جديد
اسرائيل-اعراب قرني نيم منازعه به منطقهاي و بينالمللي
.دهد پايان
ميخورد چشم به مادريد صلح مذاكرات جديد دور در كه آنچه
در اسرائيل با مذاكرات قبح شدن ريخته مينمايد ، برجسته و
آهسته مذاكرات رواني حصارهاي و موانع.بود اعراب نزد
شكل به ساف با تا شد حاضر واسرائيل گرديد محو آهسته
دوازده در مادريد نشستهايبپردازد مذاكره به مستقيم
دست وجامع قطعي نتيجه به نتوانست ليكن شد برگزار دور
"انتفاضه" يعني مردمي خودجوش قيام از ناشي نيز اين و يابد
.بود
خارجي سياست در اساسي محورهاي از يكي گرديد بيان چنانچه
تحقق جهت خاورميانه در او نظر مورد استقرارصلح امريكا ،
همانند قدرت كسب از پس نيز كلينتون.است نظر مورد اهداف
حل براي گستردهاي تلاش و عظيمي سرمايهگذاري خويش اسلاف
حل كلينتون نظر ازبرد كار به اسرائيل با اعراب منازعه
وي مجدد انتخاب جهت برندهاي برگ ميتواند مذكور منازعه
معتقد امريكا ، خارجه وزارت دستيار كفيل ولچ ، ديويد.باشد
حفظ (1):ميكند دنبال را هدفها اين كلينتون دولت كه است
و فراگير عادلانه صلح به دستيابي (2)اسرائيل امنيت
كشورهاي تكنولوژي پيشرفت به كمك (3)اسرائيل -عرب پايدار
شريكان ديگر با جانبه دو مستحكم روابط برقراري (4)عرب
خطرات مهار و منطقهاي كشمكشهاي از جلوگيري (5)منطقهاي
خليج نفت آزاد جريان تضمين (6)ليبي و ايران از ناشي
.جمعي امحاء سلاحهاي تكثير و تروريسم با مقابله (7)فارس
تا ميكنيم تلاش اهداف ، اين به دستيابي براي:ميگويد وي
با ابتدا شود ، كشيده بيرون فعلي بنبست از صلح فراگرد
به آنان اينكه به اسرائيليها و فلسطينيها كردن متقاعد
به فراگير صلح.دارند نياز يكديگر خواستهاي برآوردن
كمك آن از ناشي بيثباتي و منطقه در تندروي خنثيسازي
رهبران ما صلح چرخه انداختن كار به براي.ميكند
هماهنگ راس دنيس و كرديم جمع واشنگتن در را منطقهاي
كليد.فرستاديم منطقه به را خاورميانه ويژه كننده
بين در اعتمادسازي منازعه طرفين سوي از تصميمگيري
توجه مسائلي به تا خواستهايم اسرائيل از ما...آنهاست
نيز فلسطينيها از ضمن در است فلسطين واقعي نگراني كه كند
از جلوگيري براي دارند توان در را آنچه تا خواستهايم
به خود نقش به ما خلاصه.آورند عمل به خشونت و تروريسم
(11).ميدهيم ادامه شرافتمندانه ميانجي عنوان
برداشتهاي ابتدا در كرد سعي بوش همانند نيز كلينتون
اين انجام با.دهد تغيير را يكديگر به نسبت منازعه طرفين
بهبودسازي شرايط از يكي كه شدهاند متقاعد عربي دول امر ،
جهت در خود قبلي هدفهاي كردن محدود اسرائيل با روابط
تا است صدد در وي بنابراين.است فلسطيني كشور يك ايجاد
و تغييردهد را آنها اهداف طرفين ، برداشتهاي تغيير با
تثبيت پيمانها و قراردادها طريق از را اهدافجديد سپس
ابتدا در كه اسرائيل كه بود شيوه همين پي درنمايد
مستقل گروه يك عنوان به فلسطينيها با مذاكره خواهان
اردني -فلسطيني هيات يك قالب در را آنها بلكه نبود
صلح مذاكرات در و داد نشان انعطاف رفتهرفته ميپذيرفت ،
.پرداخت مذاكره به مستقل گروه يك عنوان به آنها با مادريد
جاي به موجود شرايط از بهرهگيري با تا ميكوشد كلينتون
منجربه قطبي دو نظام دوران در كه "بحران مديريت الگوي"
مذكور مناقشه سياسي اختتام راه در مانعي و قوا توازن
اعطاي با همراه كه "بحران زدايي تضاد" الگوي از ميشد
ايجاد و درگير طرفين هدفهاي ، كاهش جانبه دو امتيازات
هدف.گيرد بهره ميباشد ، طرفين براي امنيتي مثبت دورنماي
كشورهايي سوي از متقابل واكنش و كنش زمينههاي ايجاد وي
ايفاي به ديگران از بيش خاورميانه صلح روند در كه است
موفقيتطرحهاي صورت در امر اين.پرداخت خواهند نقش
ايجاد منجربه منطقهاي ، بازيگران همكاري و كلينتون
نظير وضعيتي در "همكاري" تكوين به كه ميشود شرايطي
(12).است شبيه بازيها نظريه در "زنداني معماي"
به رسيدن براي خود ، جديد رويكرد با كلينتون بنابراين
چندين را خود ، وقت خارجه وزير وارنكريستوفر ، مقصود ،
و برداشتها تغيير و منازعه طرفين ديدار براي مرتبه
به ساف زمان ، همين در.فرستاد منطقه به طرفين بينشهاي
گرايشهاي رشد سازماني ، درون انشعابات و اختلافات دليل
در شدن منزوي و انتفاضه و حماس نظير ساف مخالف اسلامي
نيز و كويت به حمله در عراق از حمايت دليل به اعراب نزد
سازمان ، اين از روسيه بقاي و سياسي مالي ، حمايت عدم
"شديدا ساف ، رهبر عرفات ، بنابراين.بود شده ضعيف "كاملا
بر مضاف.بود فلسطين سياسي صحنه از وي نهايي حذف نگران
با سازش به ديگري از پس يكي عربي دول ساير ميديد اينكه
قافله از برود پيش روند اين اگر و ميدهند تن اسرائيل
با لذا.ماند خواهد عقب صلح از پس غنائم تقسيم و صلح
با و زد بزرگي قمار به دست امريكا تلاشهاي و ميانجيگري
به واشنگتن در سپتامبر 1993 در اريحا -غزه پيمان امضاء
نوعي كسب مقابل در و بخشيد پايان اسرائيل با خود جدال
.شناخت رسميت به را اسرائيل ،"مستقل خودگردان حكومت"
قدمهاي طرف دو هر توافق اين در كوانت ، ويليام عقيده به
براي و ساف شناختن رسميت به اسرائيل براي:برداشتند مهمي
مسائل برسر مذاكرات بودن اجتناب غيرقابل پذيرش فلسطينيها
.اساسي مسائل به پرداختن براي تضميني هيچ بدون غيراساسي
دليل اين به "صرفا اريحا -غزه توافق كوانت اعتقاد به
اصلي مسائل فصل و حل كه پذيرفتند طرف دو هر كه شد عملي
بينتيجه و بنبست از نگراني حقيقت در.شود موكول بعد به
مخالفت از حاصل فشار و سو يك از صلح مذاكرات ماندن
سوي از ساف درون مخالفتهاي و حماس همچون اسلامي گروههاي
شكستن براي كه رساند نتيجه اين به را اسرائيل ديگر ،
تا برگزيند گفتگو براي را مشخصي طرف بايستي بنبست
(13).برسد مصالحه به آن با بتواند
و ليكود حزب از نتانياهو بنيامين آمدن كار روي با اما
"صلح براي زمين" ايده جاي به "صلح براي امنيت" ايده طرح
كه بود معتقد وي.شد متوقف سال چند براي صلحسازي روند
حاصل "صلح براي زمين" اصل طريق از اسرائيل امنيت
كه است "صلح براي امنيت" ايده تحقق بلكه نميگردد ،
كه بود اين نتانياهو منظور.ميكند ارضا را اسرائيل
اسرائيل براي را "امنيتي حريم" يك ابتدا بايد اعراب
امريكا تلاشهاي.شود حاصل صلح تا نمايند ، تضمين و ايجاد
.نداد نتيجهاي بست بن اين از خروج براي نيز
تصميم اعلان و كارگر حزب از باراك ايهود آمدن كار روي با
نزديك ، آيندهاي در مذكور منازعه خاتمه مورد در او قاطع
با ديگر طرف از.درآمد حركت به "مجددا صلح فرآيند چرخه
چتر برداشتن و شوروي فروپاشي جمله از تحولات يكسري وقوع
كشور اين سوريه ، تندروبويژه دول سر بر مسكو حمايتي
خود تمايل و گرديد خود سوي از انعطاف دادن نشان به مجبور
اعلام اسرائيل با جولان بلنديهاي برسر مذاكره جهت را
واشنگتن وساطت با مذاكرات از جديدي دور بنابراين.نمود
نه ديگر كه دهد نشان تا گرديد آغاز سوريه و اسرائيل بين
اسرائيل نه و است "دريا به يهوديان ريختن" خواهان سوريه
."فرات تا نيل از اسرائيل امپراطوري" برپايي صدد در
به قريب يابد دست اسرائيل با مصالحه به سوريه چنانچه
به است بوده سوريه پيرو و تالي همواره كه نيز لبنان يقين
براي تاكنون از 1945 كه امريكا.دهد تن اسرائيل با سازش
منازعه فصل و حل صدد در خاورميانه در خويش منافع تامين
از اعراب به اسرائيل موجوديت قبولاندن و اسرائيل -اعراب
.ميشود نزديك خود مقصود به رفته رفته ، بود ممكن طريق هر
مانع شوروي فروپاشي از قبل سالهاي مثل ديگر امريكا
گرم پشت كه را عربي تندرو دول و شوروي چون عمدهاي ورادع
راحتتر بنابراين ندارد رو پيش را بودند شوروي از حمايت
را صلح فرآيند بويژه و دهد جولان منطقه اين در ميتواند
امريكا.برد پيش به اسرائيل و خود خواستهاي براساس
منازعه ، طرفين داشتن نگه راضي با تا بود صدد در همواره
تامين را خود منافع بتواند بهتر اسرائيل ، هم و اعراب هم
و ديپلماتيك بازيهاي بند با است توانسته اينك و نمايد
كنار فلسطين قضيه از را صلح مخالف عربي دول پاي خود خاص
. بكشد
گريبانگير كه معضلي بزرگترين و معضل تنها اما و اما
صلح برقراري جهت عرفات نيز و اسرائيل و امريكايي مقامات
عنوان تحت فلسطين مردم خودجوش قيام ميباشد ، پايدار
نوع و منازعه فرايند به مجمل نگاه يك.است "انتفاضه"
سه كه است حقيقت اين بيانگر اسرائيل با اعراب برخورد
چه عرب دول تمام ابتدا در:داد تشخيص ميتوان را مرحله
تا اسرائيل با قاطع مبارزه شعار محافظهكار چه و راديكال
به اسرائيل ريختن" شعار كه گونهاي به بودند آن كامل محو
دول ابتدا رفته رفته اماسرميدادند را "دريا
مبارزه صحنه از را خود پاي تندرو دول سپس و محافظهكار
با سازش به مختلف بهانههاي به و كشيده كنار اسرائيل با
سازمان نظير داخلي گروههاي اين بنابر.دادند تن اسرائيل
عهده به را مبارزه وظيفه ساف رهبري به فلسطين آزاديبخش
خود شد بيان "قبلا كه مختلف دلايل به نيز ساف اما گرفتند
اين در اما.نمود خارج اسرائيل با مبارزه گردونه از را
و عرب دول كشيدن كنار شاهد فلسطين ديده ستم مردم كه زمان
ديگر كه دريافتند و بودند فلسطين قضيه از ساف حتي
دوخت ، چشم خويش حقوق احقاق جهت آنها حمايت به نميتوان
راه به را "سنگ انقلاب" و برافراشتند را مبارزه پرچم خود
.شد شروع دهه 1980 اواخر از انتفاضه اين بنابر.انداختند
فرايند مانع و بازدارنده مهمترين انتفاضه حاضر حال در
شمار به صلح به حصول براي امريكا اقدامات و طرحها و صلح
مصالحه با تا ميكند تلاش امريكا اين بنابر.ميآيد
كشاندن با ساف استحاله نيز و اسرائيل با همسايه اعراب
بازدارنده و مانع آخرين اين مذاكره ، ميز پاي به عرفات
در خود نظر مورد نظم تحقق آن تبع به و "صلحسازي" فرايند
امريكا گويا اما.بردارد پا پيش از را خاورميانه منطقه
حوزه از ديگر كور گره اين و معضل اين كه نميداند
با نميتوان و است خارج سياسي معادلات و محاسبات
زوريا اهرمهاي يا و ديپلماتيك بندبازيهاي و شعبدهبازي
از كه نميداند امريكا گويا.نمود حل را آن ديگر طريق هر
مواجه خاصي گروه يا عرفات نظير خاص فرد با ديگر پس اين
رو زجركشيدهاي و ديده ستم مردم از تودهاي با بلكه نيست
دوش بر را آوارگي و محروميت بار سالهاست كه روست به
پس يكي عربي وسازمانهاي گروهها دول ، خيانت شاهد و ميكشد
قدرت ، كرسي حفظ و خويش منافع تامين براي كه است ديگري از
و شتيلا و صبرا دهشتناك فاجعه فلسطين ، ديده ستم مردم
كرده فراموش امريكا گويا.كردهاند فراموش را ديرياسين
براي نيز را قيام اين نهايت در بتواند اگر حتي كه است
پدر فرزندان عقدههاي و كينهها سازد ، خاموش كوتاهي مدت
همانند شده پايمال حق و كشيده زجر و داده دست از برادر و
خود حق و كشيده زبانه روزي و ماند خواهد خاكستر زير آتشي
.ستاند خواهد را
منابع فهرست
جهاني رهبري مشروعيتزدايي دوران دركشيده ، كيومرث -6
فرهنگ مجله دوجانبه ، مهار امپرياليستي استراتژي و امريكا
ص 43 (تير 1374 و خرداد) شماره 18 ، چهارم ، سال توسعه ، و
.ص 12 پيشين ، اطلاعات ، روزنامه -7
.ص 221 پيشين ، تيهدر ، -8
.ص 2625 پيشين ، تيهدر ، -9
خارجي ، سياست مجله ساف ، بدون صلح ايندايك ، مارتين -10
.ص 19 (بهار 1371)شماره 2 ششم ، سال
دولت دومين در امريكا خاورميانهاي سياست ولچ ، ديويد -11
بهار)شماره 1 پنجم ، سال خاورميانه ، قطعنامه كلينتون ،
.ص 124121 (1377
در كلينتون جهتگيريهاي و سياستها متقي ، ابراهيم -12
پائيز)شماره 2 اول ، سال خاورميانه ، فصلنامه خاورميانه ،
.ص 356 (1373
خاورميانه ، موءسسه سالانه كنفرانس هفتمين و چهل گزارش -13
ملل ، سازمان در ايران اسلامي جمهوري دائمي نمايندگي
.ص 75 آبان 1372 ، شماره 38 ، بولتن
انديشه تازههاي
|
مثنوي در كربلا حادثه
جعفري محمدتقي علامه استاد زندهياد:اثر
.تومان قيمت280 /اول ، 1378 چاپ /كرامت:ناشر
مثنوي تحليل و نقد و تفسير از برگرفته كه حاضر جزوه
مثنوي در عاشورا واقعه بيان به است جعفري علامه
.ميپردازد
جمع گردهم شب به تا بامداد از عاشورا روز در حلب اهالي
و نوحه اين.ميگرفتند را پيامبر خاندان ماتم و ميشدند
آن در بود ، كربلا حادثه براي عاشورا روز در شيعه ناله
و معاويه يزيدبن كه را شكنجههايي و ستمگريها ماتم ،
بود ، شده وارد خاندانش و (ع)حسين امام به ذيالجوشن شمربن
دشت و صحرا آنان ، فرياد و غريو از و ميآوردند ياد به
.ميشد پر
فغان آن و رسيد راه از شاعري عاشورا ، ايام از يكي در
...برآمد هياهو آن علت جستوجوي در و شنيد
.شنيد افغان آن و عاشورا روز -رسيد ره از شاعري غريبي يك
عرفات صحراي در (ع) حسين امام نيايش
جعفري علامه شادروان:نوشته
.تومان قيمت650 سوم ، 1378 ، چاپ كرامت ، نشر:ناشر
نقطهاي.است عرفه روز ساعات آخرين است ، عرفات اينجا...
كهكشان ميلياردها مقابل در عرفات صحراي نام به زمين از
.است شده گسترده
به كوهي دامنه در شخصي ملكوتي ، صحراي اين از نقطهاي در
به چشم آسمان ، بسوي دست سكوت ، در دل درآمده ، نيايش حالت
...بيكران ، آفاق
در را ملكوتي اشعه -اتصال راههاي نيايش ، اين در او
با خدا ، با خويشتن ، با انسان ارتباط) چهارگانه ارتباط
.ميكند بيان بشريت براي (خود همنوع با و هستي جهان
استاد شادروان.است (ع)علي حسينبن نيايشكننده ، اين
و بسط به عرفات نيايش جزء جزءبه بيان با جعفري علامه
تقديم خوانندگان به درخور مجموعهاي و پرداخته آن تفسير
.است كرده
تاريخ غايت
ريال قيمت 6000 كاج ، چاپ رشيدي ، بهروز تاليف
ميرويم ، كجا به و آمدهايم كجا از فلسفي سوءال اين
اين با كتاب اين است تاريخ غايت كتاب تدوين اصلي انگيزه
برلين ، و ياسپرس نظر از آيا كه ميشود آغاز سوءالاصلي
كور وقايع از سلسلهاي يا است ، انجام و دارايهدف تاريخ
سوءال اين به پاسخ براي كرده سعي نگارنده است؟ بيهدف و
.باشد نداشته آيزايابرلين و ياسپرس به نسبت تعصبي وجه
انديشمند دو به پرداختن در فلسفي تمايل نويسنده هرچند
ورود براي اما ميدهد نشان خود از (فلسفي دانش نه و) فوق
فلسفيمناسب تمايلات داراي مبتديان براي بهويژه بحث به
.ميرسد نظر به
|
|