ورزانه خرد مباحث و (ع)رضا امام
شهادت سالروز فرارسيدن مناسبت به گفتاري
بخش واپسين - (ع)موسيالرضا عليبن امام
عباسيان و علويان لبه دو تيغ ،(ع)رضا امام ولايتعهدي
خود براي كه اجتنابناپذير بنبست يك از درگريز مامون
از يكي اجراي به تصميم نميكرد احساس مصونيتي هيچ
حكومت تاريخ طول در كه گرفت نقشههايي زيركانهترين
بودند ائمه با معاصر كه او از پس خلفاي و خود اسلاف
از زمان ، حسب بر حركت استراتژي براساس او.نداشت سابقه
خود جانشين كه كرد اعلام و شده وارد علويان به ارادت در
نيز نمايندگاني و است كرده انتخاب (ع)موسي عليبن را
از مجموعهاي.داشت گسيل مدينه به ايشان ، دعوت براي
ميتوان را (ع)رضا امام ولايتعهدي اعلام در مامون اهداف
با كه ميكرد فكر مامون -كرد1 جمعبندي زير موارد در
ايشان درمرو ، عباسيان حكومتي مجموعه در (ع)رضا امام حضور
دستكم يا و برداشته دست خود حكومتي نظرات بازگويي از
ايجاد و (ع)هشتم امام دقيق كنترل -نكند20 طرح را آنها
و شيعيان ديگر با ارتباط در محدوديتي روشهاي آسانترين
كسب -شيعيان40 امامت استقلال فروپاشي -علويان30
جنبان سلسله جذب با كه عباسيان براي كامل مشروعيتي
را ايرانيان و علويان مستحكم بيعت خود ، نزد به شيعيان
عليبن فكري حمايتهاي -داشت50 خواهد همراه به نيز
حملات با مقابله در تصميمگيري دشوار لحظات در (ع)موسي
.انديشمند مخالفان فكري
نخستين مامون ، دعوت كردن رد در (ع)امام قاطعانه واكنش
و بود عباسيان هوشمند خليفه شطرنج عرصه در ايشان حركت
آويخته برآن كه تزويري نقاب بدون را مامون چهره (ع)امام
قدرت ، جوياي عموزاده اين با برخورد در و ميكرد نگاه بود
:كرد بود ، اتخاذ بخش دو بر مبتني كه را توجهي جالب راهكار
تاييدي كه كرد تنظيم گونهاي به را خود استراتژي نخست ،
دوم ، و نباشد امامت سوي از مامون حكومت مشروعيت بر
و ايشان براي كه جديدي شرايط از را استفاده بيشترين
آمده پيش اسلامي جامعه "نهايتا و شيعيان و علويان مجموعه
.ببرد است ،
خود بزرگ هدف به نيل راستاي در مامون ، ميدانست (ع)امام
او از است عباسيان حكومت به بخشيدن مشروعيت همانا كه
حركت اين حال عين در اما بود ، نخواهد دستبردار
ديگري زاويه از ميتوانست -خودش زعم به -مامون هوشمندانه
ساير و ايشان امامت حقانيت بر تاييدي يعني شود ، نگريسته
در (ع)امام كه است حقانيت همين تشريح در و باشد ائمه
از نوعي به ماجراها باقي و مرو به خويش سفر طول تمام
نهايت و كرده برخورد خود ولايتعهدي مساله با زاويه همين
امامت موضوع تبيين براي آمده پيش موقعيت از را استفاده
(5).ميبرد
نپذيرفت را مامون ولايتعهدي اول ، وهله در حضرت حال هر به
ايشان هنگام ، اين در و شد قتل به تهديد كه آنگاه تا
با اما مامون دعوت پذيرش يعني برداشتند ، را گام دومين
تمام اطلاع به آن خبر كه علني صورت به هم آن كراهت ،
(ع)امام انزجار و رضايت عدم.رسيد ايشان شيعيان و علويان
: يافت زير شواهد در ميتوان را دعوت اين پذيرش در
و پيامبر قبر ويژه به و خويشان با حضرت جانسوز وداع -1
و است شده ثبت تاريخ در خوبي به آن شرح كه مدينه شهر حتي
و نزديكان مجدد ديدار در ايشان كامل نوميدي از نشان
كه ايشان كردن سفر تنهايي به -دارد20 مدينه به بازگشت
امروزي ، ديپلماسي عالم در و مامون دعوت به دادن بها كم
رضايت عدم اعلام -است30 سفر اين بودن بيارزش از نشان
(6).است شده نقل ايشان از كرات به كه مرو به سفر در
پذيرش براي (ع)امام سوي از ويژهاي شروط شدن قايل -4
روبهرو براي ايشان برنامهريزي از نشان كه ولايتعهدي
.دارد آينده مسايل با شدن
بغداد در عباس بني منفي واكنش خراسان ، در (ع)امام حضور
بغداد در كه بنيعباس سران از دسته آن و داشت درپي را
به ابتدا را -مامون عموي -مهدي بن ابراهيم بودند ، مانده
بر و ناميده مسلمين خليفه آشكارا ، سپس و پنهاني صورت
حمله با غائله اين چند هر البته.نشاندند خلافت كرسي
يافت ، خاتمه مهدي بن ابراهيم شدن منزوي و بغداد به مامون
ولايتعهدي ماجراي در بنيعباس آراي افتراق از نشان ولي
مامون كه دارد خوابهايي نادرست تعبير و (ع)موسي بن علي
.بود ديده خود حكومت براي
و فارس اهواز ، از عبور و خراسان سوي به حركت ضمن (ع)امام
تشريح و روشنگري براي فرصتي هر از راه بين شهرهاي ديگر
استفاده عباسيان مزورانه سياستهاي و امامت حقانيت
معروف حديث بيان با نيشابور مردم جمع در جمله از ميكرد ،
تفكيك و امامت و توحيد وابستگي اصل تشريح به سلسلتالذهب
از جداي سلطهاي و حكومت هر نفي بر اصل ، دو اين ناپذيري
ميشد ، شامل نيز را عباسيان حكومت كه الهي ارزشهاي
.پرداختند
كار به امامت مساله تبيين در (ع)امام كه روشني ادله
خضوع به را انديشه صاحبان منصفترين غير ميبرد ،
با خود ، فراست و زيركي باتمام مامون حتي و واميداشت
و خود بودن حق فكر يا و (ع)امام كردن رها پارادوكس
ماجرا ، اين از مقطعي در.شد مواجه خلافت غصب در پدرانش
و توست مال خلافت اين اگر:ميفرمايد مامون به (ع)امام
نيستي جايز صورت اين است ، در داده قرار تو براي را آن خدا
اختيار در و كني خلع خود از پوشانده تو به كه را لباسي
جايز صورت اين در باز نيست ، تو مال اگر و دهي قرار ديگري
(7).ببخشي ديگران به نيست تو مال كه را چه آن نيست
عباسيان خردورزي عصر در (ع)رضا امام مناظرات
تا مرو ، سوي به حركت و مدينه با (ع)امام وداع لحظه از
بيشترين (ع)امام كه هستيم كوتاهي دوره شاهد ايشان ، شهادت
شيعه فرهنگ و فقه تبليغ و ترويج نشر ، جهت در را استفاده
حضرت غيبت تا (ع)صادق امام زمان از كه دورهاي.بردند
موقعيت چنين تكرار ديگر ائمه از يك هيچ براي (عج)مهدي
.نشد فراهم طلايي
به خراسان به امام دعوت در مامون مهم انگيزههاي از يكي
بود اعتقادي مسايل رفت ، آنها ذكر كه كلاني اهداف از غير
يعني ميداد ، نيز دروني تضاد يك از خبر درظاهر كه
مامون كه هستيم روبهرو ظريف پارادوكس يك با هم دراينجا
بزرگ ريسك اين به تن شجاعانه حال عين در و زيركانه
در مذهبي فرقه از 200 بيش حضور سو ، يك از زيرا.ميدهد
اديان و افكار انديشهها ، تقابل از نشان بزرگ ، خراسان
آنها تمامي به پرداختن براي كه دارد منطقه اين در مختلف
حكومت دستگاه براي كه -اسلامي جامعه تفرق از جلوگيري و
عقلاني رهبري نهايت در و -باشد خطرآفرين ميتوانست
(ع)موسي بن علي همچون ممتازي شخصيت به نياز فرهيختگان ،
اين به (ع)امام شدن درگير و پرداختن ديگر سوي از و بود
و شان كردن خدشهدار براي باشد دامي ميتوانست فكري امور
مواجه در (ع)امام شدن خرد آن نتيجه اگر كه ايشان منزلت
ميشود ثابت مردم به دستكم نباشد ، معاصرشان- متفكران با
متفكري حداكثر يا ديگران مانند است فردي هم ايشان كه
.آنان از بيشتر نه و دوران عقلاي ديگر با همسنگ
مناظره جز چيزي جديد ، دوگانه اين به نيل در مامون مطلوب
يعني.برميگردد وي حكومت از پيش به آن سابقه كه نبود
و يافته رونق هارون زمان در و شروع مهدي دوره از كه كاري
بيتالحكمه تاسيس با هارون.ميرسد اوج به مامون عصر در
نخبه دانشمند صدها و مياندازد راه ترجمه نهضت بغداد ، در
مترجمان و كرده جمع گردهم جهان نقاط اقصي از را فرزانه و
علمي و فلسفي ادبي ، فكري ، ديني ، متون ترجمه به را برجسته
حكمتهاي.واميدارد يوناني و سرياني پهلوي ، زبانهاي از
بهچالش براي تنها يوناني ، و شامي اسكندري ، غيراسلامي ،
آن در حداقل آن به نيازي كه بود اسلامي تفكر انداختن
صوفي عبيد ، عمربن داستان و تصوف رشد.نميشد احساس دوره
مخالفت علم امامت ، مقابل در بارها كه دوره آن بزرگ
.ميگرفت سرچشمه عباسيان حمايتهاي از بود برداشته
(ع)امام نماينده هشام و شده درگير او با ائمه درحاليكه
براي هارونالرشيد ميرود ، بصره به وي با مناظره براي
عرفان ، و تصوف نام به و فرستاده غذا عبيد عمربن خانقاه
و ميدهد قرار خود مادي حمايتهاي پناه در را وي شاگردان
آن بزرگ عارف كه ميگيرد صورت حالي در حمايتها اين تمام
كشيده بند به هارون زندان در (ع)موسيبنجعفر يعني دوره
.است شده
ميدان ديگر ، فلسفي مكاتب و انديشهها شدن وارد با
اشكالات ، و شبهات بالطبع ، و شده باز همگان روي بر بحثها
شكلگيري موجب آخري اين و ميكند فراهم را پرسشگري زمينه
يعني اينها همه و ميگردد اسكولاستيك يا و كلامي مكاتب
فرهنگي و ديني -اجتماعي بحثهاي قلمرو در جديد افقهاي
براي را (ع)عليبنموسي مانند شخصيتهايي حضور كه
.ميطلبيد آنها به پرداختن
تعديل محصول بايد است پاشيده كه بذري از ميدانست مامون
زيرا كند ، برداشت امامت مسئله از تقدسزدايي و ديني تفكر
دلمشغوليهاي براي وسيله بيدردسرترين كلامي ، چالشهاي
يك به منجر آنكه شرط به بود خواهد مردم توده و فرهيختگان
رهبران يافتن قدرت آن نتيجه كه سياسي -فرهنگي انسجام
از را مباحث كه بود اين مهم او براي.نشود است ، علوي
و فكري مباحث سمت به و ساخته دور سياسي مسايل به توجه
نرسد ، جايي به يابد ادامه هم چند هر كه كشدار نظري
طريق ، اين از ميكرد سعي حاليكه عين در مامون.كند هدايت
حكومت براي تبليغ دنبال به كند تخريب را امامت و امام
مباحثه و علم دوستدار و عالمپرور حاكمي بهعنوان خود
نظير معاصر ، متفكران از برخي در را تلقي اين تاثير.بود
و پيشبينيها رغم بهيافت ميتوان نيز زيدان جرجي
خود اهداف به نيل براي مامون كه دقيقي برنامهريزيهاي
اعتدال نوعي خراسان ، در (ع)موسي عليبن حضور بود كرده
و عشق با همراه كه آورد بهوجود منطقه در را فرهنگي
در (ع)امام كه مقطعي در.بود ايشان شخصيت به مردم علاقه
.نشد ديده مردم سوي از خشني حركت هيچ بردند سر به خراسان
بزرگ جنبش ايشان 30 حضور از پيش سال طي 30 درحاليكه
در مامون.بود رسيده بهثبت تاريخ در عباسي حكومت عليه
آغاز (ع)عليبنموسي ولايتعهدي با كه خويش نقشه تثبيت
تا درآورد ايشان عقد به را امحبيب خود دختر بود ، شده
عباسيان حكومتي دستگاه به را (ع)امام دلبستگي پيش از بيش
كرده ايجاد مامون كه بازي فضاي با مردم اما كند ، وانمود
هر بودند ، يافته (ع)رضا امام با كه گستردهاي ارتباط و
اساسي تفاوتهاي به و شده آشنا ايشان شخصيت با بيشتر روز
درك "كاملا را آن زمان ، آن تا كه علويان و عباسيان بين
.گشتند امامت كانون جذب و يافته وقوف بودند نكرده
درك از ناتوان و بود شده گرفتار عجيبي بنبست در مامون
(ع)عليبنموسي عجز به دل همچنان ،(ع)امام توانمنديهاي
براي مسئلهاي هر از (ع)امام.بود كرده خوش مناظرات در
مناظرات در و ميگرفت بهره امامت و شيعه حقانيت تشريح
احساس گاهي كه سرهم پشت دامهاي بهعنوان مامون كه مفصلي
نمييابد ، تمامي و نبوده متصور آنها براي نهايتي ميشد
.مينشست بحث به آييني و انديشه هر با نخبگاني با
و همه كه مسيحي و زرتشتي هندويي ، وهري ، يهود ، از بزرگاني
مناظره به (ع)موسي عليبن با نداشتند ، شكست جز راهي همه
برتري به مناظرات اين هدايت ضمن (ع)امام و نشستند
ميكردند تمام را بحث گونهاي به "عمدا شيعه ، ايدئولوژي
اين و برود سوءال زير مامون حكومت مشروعيت نهايت ، در كه
هراسان را او و خطرآفرين مامون براي آن تكرار و موضوع
.ميكرد
دست امام ، موقر شخصيت كردن لوث براي گاهي عباسي خليفه
علمي نشست يك اصيل حالت از مناظرات كه ميزد كارهايي به
مرتاض آن داستان مانند ميرفت ، راهه كژ به و خارج فكري و
ابتكار گرفتن دردست با (ع)امام كه (ع)موسي عليبن و هندي
.كردند محو امامت قدرت در را آنها شيرينكاري عمل ،
تحفالعقول ، و كافي اصول در مندرج روايات برخي براساس
اين و است امامت درباره ،(ع)امام مناظرههاي شاخصترين
"رسما را مامون خلافت دستگاه كه بحثي محوريترين يعني
سوءال زير را عباسيان حكومت بنيانهاي و كرده تهديد
مامون ، حضور در هم آن ،(ع)امام حركت اين تداوم.ميبرد
ولايتعهدي طرح "اساسا و بود مامون اهداف با كامل تضاد در
،(ع)امام درحاليكه است بوده مسئله همين حل براي (ع)امام
بهعنوان را عباسيان تپنده قلب و مامون حكومت كاخ
قالب در هم آن خود حملات آماج مورد هدف ، مهمترين
.ميداد قرار بود داده ترتيب حكومت كه مناظراتي
رفتهاند نشانه او سوي به خودش سلاح از شد متوجه مامون
تحمل در مامون شكيبايي و صبر.نبود تحمل قابل اين و
ميكرد ، برداشت خويش نقشههاي از كه تلخي دستآوردهاي
خود ، اسلاف خشن روشهاي تغيير درصدد او.بود پايان روبه
براي (ع)عليبنموسي خروج اما بود ، ائمه فيزيكي حذف يعني
با مغاير كه پيامبر سيره براساس هم آن فطر ، عيد نماز
هم او كه رساند نتيجه اين به را مامون بود ، عباسيان شيوه
.است (ع)امام قتل و پدر روش به كردن عمل از ناگزير
به ايشان تاريخي سفر و خراسان در (ع)رضا امام حضور
به تشيع معطر و سپيد شكوفههاي كه شد آن موجب ايران
-ايراني تمدن و گشته بدل شيعي آبدار و رسيده ميوههاي
و يابد ديگري بوي و رنگ امامت ، عطر با سرزمين اين اسلامي
ديگر ايران ، به ايشان ورود از پس كه بود اينچنين
آشنا ، دشمنان از گزيدن دوري در (ع)جعفر موسيبن فرزندان
خود آغوشهاي بيصبرانه ، كه آورند غريبي دوستان سوي روبه
.بودند گشوده آنها به دادن پناه براي را
حكومت بار زير بودند نتوانسته هيچگاه كه ايرانيان
و (ع)هشتم امام شهادت از پس بروند ، عباسيان و امويان
كردند آغاز را خود جدي تعارضات بغداد ، به عباسيان بازگشت
حضور و دوام بهرغم ايراني خودجوش حكومتهاي نخستين و
و آلبويه سامانيان ، .ميگيرد شكل ايران در عباسي ، خلفاي
به كه ، عباسيان آن تا گرفته پا ازديگري پس يكي اسماعيليان
ظن و گمان اينكه ، تاريخي ، ظرايف از و ميگردند مضمحل كلي
خطر كانون به مامون ، يعني عباس آل عالم يا هوشمند خليفه
اسلامي ايران و بوده درست است ، ايرانيان و علويان كه
.ميشود شيعيان و علويان اصلي مامن
:پينوشتها
:ميگويد هروي اباصلت -ص 60140 ج 2 الرضا اخبار عيون -5
.نپذيرفت را امر اين خود ميل به هرگز (ع)امام خدا به قسم
.و 139 ص 138 ج 2 الرضا اخبار عيون -7
|