درون گفتوگوي و مدارانه جامعه نگاه
فرهنگي
نامه ايران
درون گوي و گفت و مدارانه جامعه نگاه
فرهنگي
فرهنگهادرگفتوگوبا گفتوگوي رسانههاو
(بخش واپسين) راد محسنيان دكتر
در جامعهمداري به رسانهمداري از را گذاري ميتوان
وجود با مهم اين از پس.داد انجام رسانهها مقوله
خواهد اتفاق جامعهاي درون گفتوگوي سالم ، رسانههايي
و تمدنها ديگر با گفتوگو آماده ما تازه آنگاه و افتاد
گفتوگوي از سخن مقدمات اين از پيش.بود خواهيم فرهنگها
نميرسد نظر به جدياي امر كردن فرهنگها
نزديك "تمدني گفتوگوي در رسانهها نقش" مبحث به *
در رسانهمداري مشكل وجود با ميكنيد فكر.ميشويم
كه ديگري عميق مشكلات و توسعه حال در كشورهاي از بسياري
را نقشي چه مهم اين در رسانهها دارد وجود زمينه اين در
كنند؟ بازي ميتوانند
بسيار هنوز كه كردم اشاره سميناري در كنم عرض "مقدمتا *
ارتباط به بايد و بينالملل ارتباط بگوييم كه است زود
افتاده اتفاق حال به تا آنچه.كنيم اشاره بينالدول
ارتباطات كه بودهاند دولتها و بوده بينالدول ارتباطات
وقتي را بينالملل ارتباطات من.ميدادهاند شكل را
.نباشد بين اين در دولت نام به واسطهاي كه ميبينم
روشنتر موضوع تا ميزنم مثال چند شما سوءال مورد در اما
:شود
در بناپارت ناپلئون وسيله به روزنامه اولين سال 1798 در
به و است شده مسلط مصر بر ناپلئون.ميشود منتشر مصر
نام عمل اين برميكند منتشر روزنامه آنجا در عربي زبان
و افقي "كاملا قضيه يك گفتوگو.گذاشت نميتوان گفتوگو
در آرمكن شركت فعاليت به مربوط ديگر مثال.است دوسويه
نياز تامين براي "صرفا سال 1956 در كه است سعودي عربستان
و -هستند نفت حالاستخراج در كه -آمريكايي مخاطبان
.ميكند تاسيس تلويزيوني فرستنده يك خانوادههايشان
ضعيفتر شكل و محتوا با بعد سال تازه 9 عربستان تلويزيون
دولت يك از صحبت ديگر البته اينجا.ميشود تاسيس اين از
را اربابها اداي كه است ملتي.نيست ناپلئون سلطه زير
كه ميكند دعوت را آمريكايي نوكر يكسري.درميآورد
گفتوگوي شكل بازهم.كنند استخراج را نفتش و بيايند
.است عمودي و يكسويه اينجا در تمدني و فرهنگي
به نياز رسانه بودن افقي و بودن عمودي درباره البته
و عمودي رسانهاي چه بدهند نظر كه داريم خبره كارشناسان
ديدن عمودي "مثلا كه چرا.است افقي رسانهاي چه
در اما باشد مشكل بسيار است ممكن آمريكايي رسانههاي
مشكل اين خلق مجاهدين سازمان فرستنده ديدن عمودي مورد
بودن افقي و عمودي معيار از خاطر همين به.ندارد وجود
.ميكنم اكتفاء بودن يكسويه و سويه دو به تنها و ميگذرم
.دارند مشكل بسيار توسعه حال در كشورهاي هم زمينه اين در
توسعه حال در كشورهاي از بسياري در كه باوريد براين پس *
و كشور اين و است نيافته تحقق گفتوگو شروط اوليهترين
در خور در مقامي به رسيدن تا را طولانياي راه فرهنگها
دارند؟ پيشرو زمينه اين
كه افتاد خواهد اتفاق وقتي تمدنها گفتوگوي آري ، *
كه شكلي و محتوا به توجه با اين و باشد دوسويه ارتباطات
ما فرهنگ آنها جمله از و -فرهنگها از بسياري در رسانهها
هم ما رسانههاي همه در.است دشواري بسيار كار -دارند
.دارد وجود مشكل اين
كه را فيلمي است ناگزير خاتمي آقاي كنيد نگاه شما
البته است باسمهاي كنيد دقت مفهوم اين به -است باسمهاي
تا ببرد واتيكان به -عالي بازيهاي و دكورها و شكل با
كه حالي در.ميشود ساخته ايران در هم فيلمي چنين بگويد
ما كه چرا.ميآيد خودش ميشود ساخته غرب در كه فيلمي
.هستيم يكطرفه خيابان يك شاهد
مشكل يك به بايد تمدنها گفتوگوي در رسانهها نقش درباره
اين اگر چند هر.است زبان مقوله آن و كرد اشاره بزرگ
بود شده حل مشكل اين ميگرفت انجام ديگر سال صد مصاحبه
مطبوعات هماكنون يعني.دارد وجود مشكل اين هماكنون اما
آنچنان تمدنها گفتوگوي در را خود نقش نميتوانند فارسي
انگليسي رسانهها اصلي زبان "فعلاكنند ايفاء بايد كه
زبانهاي به زبان اين از همهگير عظيم جريان يك و است
نكته اين به هامبورگ در سميناري در.است برقرار ديگر
دست مهم اين روي آمريكايي پروفسور يك اما كردم اشاره
حالا بود مسلط زبان شما زبان هخامنشيان زمان در كه گذاشت
.بشود نوبتتان دوباره تا كنيد صبر ماست نوبت
بسيار زبان نقش باشيم داشته رامدنظر مطبوعات ما اگر *
كمرنگتر نقش اين ديگر رسانههاي در اما است فربهتر
گوناگون رسانههاي در زبان نقش ديگر معناي به.ميشود
.نيست هم مشابه
در.است زياد بسيار البته مطبوعات در زبان نقش.آري *
اين است ساده خيلي پيامش چون اما است عامل زبان راديو
راديو اما.باشد برقرار ميتواند بهتر و بيشتر ارتباط
كمتر آدمي وقت شدن محدود علت به و ندارد چنداني مخاطب
و تلويزيون مورد در اما.ميگيرد قرار استفاده مورد
.كنند ايفاء موءثري نقش ميتوانند محورند تصوير چون سينما
عامل بتواند تمدن يك داخل در رسانه است اين اما مهم نكته
ديگر با ارتباط افتاد اتفاق اين اگر باشد صحيح ارتباط
ما هماكنون كه است مشكلي اين.ميشود برقرار هم تمدنها
به خود فرهنگ داخل در نتوانستهايم هنوز ما يعني داريم
.شويم نزديك جامعهمدار رسانههايي
اتفاق كه سختافزاري تحولات كه است اين ديگر مهم نكته
واقع در.ميدهد تغيير را رسانهها آينده چهره ميافتد
مانيتور از كه است درست ميكنيم كار اينترنت با ما وقتي
و ميكنيم كار نوشته با داريم "عملا اما ميكنيم استفاده
در است تصوير دنبال به كسي كمتر اينجا در.تصوير نه
اينها.تلويزيون سيستم مشابه است سيستمي سيستم ، حاليكه
.نشدهايم آشنا خوبي به آنها با هنوز ما كه است تحولاتي
جامعهنگرانه نه و است اي رسانه قضيه به نگاهمان يعني *
آن با توسعه حال در كشورهاي اكثر "تقريبا كه مشكلي
كمرنگ آنها در را گفتوگو نقش همين و هستند روبهرو
.ميكند
ميدوزيد نظر ليبي تلويزيون به شما كه وقتي.آري *
به وقتي.است تلويزيون صفحه روي در قذافي آقاي "دائما
قبيلهاي اخبارش ، شكل حتي ميكنيد نگاه عربستان تلويزيون
دارد؟ ارزشي چه ديگر تمدنهاي براي نكات ايناست
به تبديل را رسانهمدارانهاش نگاه تمدني كه هنگامي آري
مرحله به نميتواند است نكرده جامعهمدارانه نگاه
.برسد تمدنها ديگر با افقي گفتوگوي
فراواني مشكلات با زمينه اين در هم ما كه نيست شكي *
در رسانهها ساختار و رسانهها به ما نگاه.روبروييم
پيشرو طولاني مطلوبراه نقطهاي به رسيدن تا ديارمان
ضعفهاي و خللها باشيم خواسته ما اگر اين وجود بادارد
روي بيشتر بايد ميكنيد فكر ببخشيم بهبود را گذشتهمان
اين بر علاوه و بگذاريم دست رسانههايي يا و رسانه چه
باشد؟ بايد چگونه آنها قبال در ما مشي
خودمان جامعه در را قضيه داريد شما يكدفعه ببينيد *
كه است ضروري نكته اين تذكر صورت اين در ميكنيد نگاه
ما جامعه فرهنگهاي پاره.نيست يكپارچه خيلي ما جامعه
مطبوعات كه نقشي كنيد فرض.دارند هم با عمدهاي تفاوتهاي
شهرستانها در را قدرت اين ميكنند ايفاء تهران در
.نميبينيم
نقش رسانهها از كداميك كه ميرسيم سوءال اين به اما
مثالي كنند؟ ايفاء ميتوانند تمدني گفتوگوي در مهمتري
و كردند دعوت جم جام تلويزيون به مرا ميزگردي براي.بزنم
همان و شد تلفن من به سوئد از برنامه ضمن در كه ديدم بعد
جالب برايم نكته اين.ميدادم پاسخ استوديو در من موقع
به اماراميكردم جهاني دهكده يك در زندگي احساس و بود
است تمدنهايي گفتوگوي همان آيا اين ميكردم فكر نيز اين
در.است باسمه يك هم اين كه ميديدم.شماست مدنظر كه
.است غريب و عجيب باسمهاي كار يك حقيقت
اهميت اينجا در كميگرايي بدانيم كه است اين مهم نكته
جهان سطح در ميتواند روزنامه يك و ندارد چنداني
را كار اين نميتواند تلويزيون كه كند ايجاد مسالهاي
از كه آماتور انساني ويدئويي نوار برعكس.دهد انجام
فيلم شبانه پليس وسيله به سياهپوست يك شدن مضروب
به را ايالتي ميدهد نمايش را آن تلويزيون و ميگيرد
شبيه كاركردهاي كه داريم مختلف رسانه دو.ميكشاند بلوا
جرقه اطلاعات روزنامه در همايون داريوش نامه.دارند هم
نوار يك ميبينيم بعد.رساند اسلامي انقلاب مخزن به را
.ميكشاند شورش به را ايالتي ويدئويي
واقف مختلف رسانههاي مشترك كاركردهاي به را ما اينها *
و جامعهمدارانه نگاه بين كه تفكيكي از جداي اما.ميكند
به ما آنكه براي ميكنيد فكر شديد قايل مدارانه رسانه
چه به بايد شويم نزديك رسانهها حقيقي و واقعي كاركرد
گرديم؟ متوسل اموري
دهيم بها چيز چند به ما است اين قضيه اساس ميكنم فكر من
داخل موفق گفتوگوي هم كه بدانيم ارزش را چيز چند و
ديگر جوامع با بتوانيم هم و دهيم سامان را خودمان جامعه
درون گفتوگوي هم معنا يك بهباشيم داشته گفتوگو
من.جامعهاي برون گفتوگوي هم و باشيم داشته جامعهاي
هيچ و دارند ارتباط هم با دو اين كه نظرم اين بر البته
.بود نخواهد خود فعاليت ادامه به قادر ديگري بدون يك
توجه نكته چندين به بايد جامعهاي درون گفتوگوي مورد در
ارجح و نكات اين رتبهبندي خواهان آنكه بدون).كنيم
:(باشم بقيه بر برخي دانستن
بايد.برميگردد رسانهها حرفهاي استقلال به نكته اولين
مختلف رسانههاي حرفهاي استقلال تا شود انديشيده تدبيري
كارند مشغول صنعت اين درون كه ماشينآلاتي.شود برآورده
مطبوعات ، حوزه در استقلال با ميبايد و نميكنند كار درست
كارآمدي و بهرهوري كه كرد كاري تلويزيون و راديو
انديشيدهايم كمي استقلال اين باره در ما.يابد افزايش
پيرامون كه داريم نياز بسيار هم هنوز كنم مي احساس اما
.كنيم انديشه مهم موضوع اين
جامعه نخبگان تا كرد كاري بايد كه است اين ديگر مهم نكته
براي.باشند داشته دسترسي مختلف رسانههاي به راحتي به
گفتوگو در اگر بلدند را بازي قاعده جامعه نخبگان آنكه
تبديل راحتي به گفتوگو اين نكنيد رعايت را بازي قاعده
نخبگان وجود با اما.ميشود جنگ و مخاصمه عاقبت و جدل به
حدود تا خطر اين گفتوگو بازي قواعد بر آنها تسلط و
و دانشگاهيان هم نخبگان از من منظورميشود مرتفع زيادي
جامعهشناختي تعريف يك اساس بر مننيستند تحصيلكردگان
از بيش كه هستند كساني نخبگان.ميكنم نگاه نخبگان به
.ميكنند دلسوزي مردم براي بسوزد خودشان براي دلشان آنكه
دنبال به نبايد خاصي طبقه در تعريف اين با است پرواضح
نخبگان كه بكنيم كاري آنكه خلاصه.بگرديم تيپ و گروه اين
چگونه كه بلدند خود آنها برسد مختلف رسانههاي به دستشان
.كنند اصلاح را گفتوگو
و است متفاوت افلاطون دوره با ما دوره اين ، بر علاوه
امنيت اينآوريم وجود به را امنيت احساس كه ناگزيريم
قهرمانان ، ديد به نخبگان به نبايد ما.است مهمي نكته
به نياز هم نخبگان.كنيم نگاه سامورائيها و شواليهها
نقش ميتوانند كه است شرايط اين در تنها و دارند امنيت
در جدي رسانهاي ناامني ، با.كنند ايفاء خوبي به را خود
دنبال به بزرگي خطر رسانهها ناامني.نميگيرد پا كشور
وجود به كاذب قهرمانان اينكه آن وغافليم آن از كه دارد
ناامني شرايط در و ميآيند كه ميسازد آدمهايي.ميآورد
.ميشوند شهيد عاقبت و مجروح ميكنند ، ايثار ميجنگند ،
حالي در ميآيند حساب به برجسته قهرمانان عنوان به اينها
.هستند منزوي و سكوت در بگويند سخن بايد كه نخبگاني كه
.است مهمي بسيار مقوله امنيت پس
عنوان به رسانهها به بايد كه ميكنيم زيست روزگاري در
به توجه با هم تخصص اين.كنيم نگاه تخصصي "كاملا حوزه يك
غامضتر و دشوارتر روز به روز فني و علمي پيشرفتهاي
اين از.است رسانه به عشق از فراتر چيزي هم تخصص.ميشود
تلاش و كار عقبماندگيمان جبران براي شدت با بايد رو
مقدمات اين با.دهيم بها متخصصان به راه اين در و كنيم
جامعهمداري به رسانهمداري از را گذاري ميتوان كه است
وجود با مهم اين از پس.داد انجام رسانهها مقوله در
خواهد اتفاق جامعهاي درون گفتوگوي سالم ، رسانههايي
و تمدنها ديگر با گفتوگو آماده ما تازه آنگاه و افتاد
گفتوگوي از سخن مقدمات اين از پيش.بود خواهيم فرهنگها
.نميرسد نظر به جدياي امر كردن فرهنگها
قاجار فتحعليشاه دوره در كه وقتي ميخواندم گزارشها در
با و بودند آمده ايران به فرانسه دولت نمايندگان
جايي به گفتوگو ميكردند گفتوگو ايراني ديپلماتهاي
و بدهند جواب نميتوانستند ايراني ديپلماتهاي كه ميرسيد
كه هم فرانسوي ديپلماتهاي.ميزدند خواب به را خود
اين علتميرفتند و ميشدند بلند خوابند آنها ميديدند
آنها كه بود اين هم ايراني ديپلماتهاي سوي از حركت
هم امر اين براي من نظر به.بگويند بايد چه نميدانستند
دچار ايرانيان زمان آن در آنكه اول داشت ، وجود دليل دو
قوانين و قواعد حتي كه بودند شده سهمگيني عقبماندگي آن
آنها كه بود اين ديگر مهم دليل.نميدانستند را گفتوگو
.است مهمي خيلي نكته اين.نداشتند اختياري و عمل آزادي
همه كنيد جمع سيما و صدا در را نفر هزار صد شما اگر حتي
حرفهاي استقلال تشكيلات اين اگر بياوريد ، هم را متخصصان
.دهند انجام نميتوانند مثبتي حركت هيچ باشند ، نداشته
تاريخ طول در حكومتها آنچه باشيم داشته ياد به بايد
پس را تقاصش بايد هماكنون رسانهها دادند انجام ايران
پرواضح.دارد قرار آنان دوش بر فراواني وزنههاي و بدهند
و تحمل مهم تاريخي آزمون اين در موفقيت براي كه است
.است لازم بردباري
گفتوگويي تا شديد ، قايل رسانهها براي كه شرايطي *
رسانهاي ، استقلال:بود امر سه دهند سامان را بهينه
اينها كه ميرسد نظر به اما تخصصگرايي ، و حرفهاي امنيت
.دارند يكديگر با هم ونزديكي تنگاتنگ ارتباط
در كردم ، اشاره آنها به كه نكته چند ايناست همينطور
و.هستند متصل هم به اينها.هستند متقابل تاثر و تاثير
نشود ، آماده ديگر موءلفه دو و شود فراهم آنها از يكي اگر
نيابد ، تحقق سومي و شود فراهم موءلفه دو اگر حتي و
استقلال اگر شما.ميآورد وجود به را جديدي مصيبتهاي
منافع دنبال به و نباشند نخبگان اما بدهيد را حرفهاي
نكنيم فراهم را امنيت اگر.نيست كم مصيبتش بروند ، شخصي
آسيبهاي نخبگان كه است ممكن باشيم داشته استقلال اما
كه بزند دامن نخبگان انزواي به است ممكن ببينند ، فراواني
.نيازمنديم موءلفهها اين همه به آنكه خلاصهنيست كم خطرش
يك هر كاركرد و رسانهها ميان كه است آن ديگر مهم نكته
براي نميتوانيم ما.باشد داشته وجود مرزبندي نبايد
باز رسانهها ديگر به نسبت جداگانهاي حساب تلويزيون
عرضه كار و ساز اساس بر باشند ، مجبور مطبوعات يعني كنيم ،
داشته مالي و مادي استقلال كنند سعي و كنند عمل تقاضا و
دهيد تخصيص كلان بودجهاي سيما و صدا به شما بعد.باشند
رسانه اين تا كنيد اضافه برق قبض بر را مبلغي حتي و
اينها.دهد ادامه خود كار به غيرطبيعي صورت به بتواند
مقوله آنها جمله از و زمينهها همه در جدي اختلالات
.كرد خواهد ايجاد شماست ، مدنظر كه تمدنها گفتوگوي
تمدنها گفتگوي حوزه به پا ما شرايط اين با نهتنها
خويش جامعه درون گفتوگوي نميتوانيم كه گذاشت نخواهيم
.دهيم سامان نيز را
نامه ايران
/ جدينيا مهدي:كوشش به / ايران جديد چهرهء :كتاب نام
:چاپ تاريخ / نسخه شمارگان500 / هنر جهان نقش:ناشر
تومان بها1650 / بهار 1379
نشريات در است نوشتههايي و مقالات مجموعه حاضر كتاب
ژورنال ، ميدلايست نيوزويك ، تايم ، :چون زمين باختر معتبر
.ايران در اخير چندساله تحولات دربارهء...و يك و بيزنس
شده ، آورده گرد مجموعه اين در كه جستارهايي گزينه در
مقولات تاثيرگذارترين و مهمترين تا بوده آن بر كوشش
نگاه برابر در معاصر ايران سياسي و اجتماعي فرهنگي ،
رو اين از.بگيرد قرار ايران مسائل به علاقهمندان
و دينسالاري اصلاحات ، طعم:چون مقالاتي با خواننده
مطبوعات و ايران دورنماي ايران ، جديد چهرهء مردمسالاري ،
.ميگردد روبهرو...ايران
دورهء در بهويژه و گذشته دورانهاي از شرقي ، كشورهاي
و طبيعي اوليه منابع بالاي حجم بودن دارا بهدليل كنوني
و فرهنگي ژرف ريشههاي و بنيانها از برخورداري نيز
ايران ، ميان اين از.بودهاند غربيها توجه مورد تاريخي ،
ياد ويژگيهاي بر افزون كه كشور اين.دارد ويژهاي سرگذشت
سر بر گرفتن جاي علت به خاصي ژئوپليتيكي موقعيت از شده ،
اقتصادي ، و اجتماعي فرهنگي ، رخدادهاي چهارراه راه
و سياسي مطالعات در ويژهاي جايگاه هماره بوده ، برخوردار
در چه ايران مسائل به توجه ايناست داشته غربيان فرهنگي
برگزاري چه و سياسي و فرهنگي مطالعات و پژوهشها قالب
ميشده جلوهگر ايران درخصوص گردهماييهايي و همايشها
و يكصد سياسي و فرهنگي و اجتماعي تحولات بتوان شايد.است
و نگرشها اين اوج نقطهء را ، ايران اخير سال پنجاه
سوي به پويش و ايرانيان بيداري جنبش:دانست توجهها
سرزمين اين بزرگ رويداد دو چهرهء در كه نو جهان تحولات
.اسلامي انقلاب و مشروطه انقلاب:شد آشكار
انيراني نگاه از ايراني
دكتر:نويسنده / انيراني نگاه از ايرا:كتاب نام
اول ، :چاپ نوبت و تاريخ / آموزه:ناشر / جوانبخت مهرداد
ريال بها12500 / نسخه شمارگان2000 / 1379
خوي و خلق" زيرعنوان كه "انيراني نگاه از ايراني" كتاب
ميخورد ، چشم به آن جلد بر "سياحان نگاه از ايرانيان
اوضاع در غيرايرانيان ايرانپژوهي سال هزاران تاريخچهء
كتاب اينرو از.است ايرانيان سياسي و اجتماعي فرهنگي ،
تقسيم جدا بخش چند به تاريخي ، گوناگون دورههاي برحسب
/ صفويه دورهء تا آغاز از ايرانپژوهي:ميشود
دورهء در ايرانپژوهي / صفويه دورهء در ايرانپژوهي
در نويسنده.پهلوي دورهء در ايرانپژوهي / قاجاريه
و تاريخي خاستگاههاي تبيين به يادشده دورههاي از هركدام
مطروحه ديدگاههاي و نگرش شيوه تفاوت نيز و معرفتشناختي
كه همانگونه البته.است پرداخته ايرانيان دربارهء
ديدگاههاي اين طرح از هدف ميآورد ، ديباچه در نويسنده
كه - غربي ايرانگردان نظرات از چارچوبي ارائه گونهگون ،
و جكسون چون بزرگي ايرانشناسان به نيز آنها ميان در
خصلتهاي و خويها درباره - برميخوريم نيز براون ادوارد
نظرات ميان در بيگمان.است ايرانيان ملي و روانشناختي
و غيرواقعبينانه ديدگاههاي به اينباره در شده داده
.برخورد ميتوان نيز متناقض
|