ميكنم افتخار روحم زخمهاي به
كتاب معرفي
ميكنم افتخار روحم زخمهاي به
علاقهمندان با كوئيلو پائولو گفتوشنود جلسه از گزارشي
وحدت تالار در آثارش
خود ايراني ميزبانان از تشكر در كوئيلو دستخط
كتابهاي برزيلي معروف نويسنده كوئيلو پائولو :اشاره
تصميم ورونيكا روشنايي ، راه مبارزان مكتوب ، پنجم ، كوه
از كه او.است نوشته را...و كيمياگر بميرد ، ميگيرد
مولوي و حافظ خيام ، عمر كتابهاي و ايران فرهنگ با كودكي
داستانهاي از يكي براساس را كيمياگر كتاب و شده آشنا
پنجشنبه روز و بود ايران در هفته يك است ، نوشته مولوي
.كرد ترك را تهران 12/3/79
و او حضور با مراسمي وحدت تالار در چهارشنبه 11/3/79 صبح
.شد برگزار فرهنگ شيفته افراد و آثارش خوانندگان
ازدحام.بود توجه شايان پائولوكوئيلو از حضار استقبال
و بود پر تالار صندليهاي كليه كه بود حدي به جمعيت
ابراز و استقبال با او.بودند ايستاده سرپا عدهاي
.شد روبهرو حاضرين شديد احساسات
آقاي.شد آغاز مجيد كلامالله از آياتي تلاوت با مراسم
بينالمللي مركز آموزش حوزه رياست رضويان ، محمدتقي دكتر
آثار از برخي مترجم حجازي ، آرش دكتر تمدنها ، گفتگوي
نشر مدير و مراسم اين در او مترجم و كوئيلو پائولو
.كردند ايراد را سخناني ترتيب به كوئيلو پائولو و كاروان
ضمن در.شد قرائت پائولو كتاب از بخشهايي مراسم اين در
استقبال ايران ، به ورود لحظه از او فيلم از قسمتهايي
ديدار او ، طرفداران با مصاحبه فرودگاه ، در ديداركنندگان
در كه آنچه.درآمد نمايش به..و حافظيه تختجمشيد ، از
.است مذكور مراسم از گوشهاي است ، آمده پي
از بخشي در مراسم اين نخست سخنران رضويان محمدتقي دكتر
سويه دو ارتباط براساس كه جامعهاي":گفت خود سخنان
باشد ، استوار همديگر شناخت و شنود و گفت و انسانها
انسانها ارتباطات مبناي بر كه ميآورد بوجود را فرهنگي
.است انسانها بين ارتباط آن زيربناي و است استوار هم با
و ميشود حكمفرما جامعه بر فردي نظريات صورت اين غير در
سر ميبريم نام استبداد عنوان به كه آنچه آن درون از
سياست را آن ما كه آنچه آنگاه ، اين ، ميان از.برميآورد
بر كه سياستي.ميشود زائيده ميخوانيم بازي سياست و
جامعه كل بر فرد چند نظرات تحميل يا فرد يك پايهنظرات
مورد اين در مثالهايي از مشحون بشر زندگي تاريخ است ،
برخوردهاي شكل به بيستم قرن در را آن اعتلاي اوج است ،
صدها شاهد بيستم قرن بودهايم ، شاهد جنگها و سياسي عظيم
عرصه در كشته ميليون از 220 بيش و برانداز خانمان جنگ
كه است بوده اين خاطر به اينها تمامياست بوده جهان
حكمفرما انسانها رفتارهاي و سياست در "برخورد نظريه"
شده ارائه خاتمي آقاي جناب توسط جديدي تز اينك.است بوده
به رسيدن براي جنگ و ستيز گزينش جاي به انسانها كه است
مسائل گفتوگو طريق از و بنشينند هم با ميتوانند تفاهم
.برسند تفاهم به و كنند پيدا را خود مشترك
افكار تاثير تحت وي كوئيلو خود گفته به كه است درست
وجود ليكن است ، بوده ايران شعراي ساير و حافظ مولانا ،
استقبال و كشور فرهنگي سياسي نظام در جديد فضاي اين
گفتگوي فلسفه از استقبال و ايران جديد رويكرد از جهاني
سايرين و كوئيلو علاقهمندي به فرهنگي تفاهم و تمدنها
و همكاري با اميدوارم.است زده دامن ايران از بازديد به
مركز فرهنگي برنامههاي از عزيزان شما استقبال تداوم
كشور فرهنگي مجامع ساير و تمدنها گفتگوي بينالمللي
بازگشت شاهد و بخشيم تداوم نمودهايم آغاز كه را راهي
".باشيم است شايسته كه چنان آن جهاني عرصه به عزيز ايران
مدير حجازي آرش كوئيلو نوشتههاي از قطعهاي قرائت از پس
انتشارات همراه به كه -كوئيلو آثار ناشر -كاروان نشر
:گفت سخناني در نيز بود ، شيراز در كوئيلو ميزبان ثابت
پيچيده او نثر.نيست نويس دشوار اديب يك كوئيلو پائولو"
.كند مبارزه نويسندهاي هيچ با نميخواهد.نيست
ما.است عشق آيين پيرو كوئيلو.كند نقد را كسي نميخواهد
از كوئيلو كه هنگامي و ميشناسيم را عشق آيين ايرانيان
دوست را سخن اين برميآورد را تازهاي سخن كهن قالب يك
است كافي.نيست دشوار بودن عاشق كوئيلو نظر از.ميداريم
مينويسد گشوده قلبي با خود كوئيلو.بگشاييم را خود قلب
او كه ببينيم ميتوانيم است ما ميان در كه اكنون و
خود اما.برميدارد گام شخصياش افسانه سوي به بهراستي
در را جهان كه است جوان سانتياگوي همان كوئيلو پائولو
.ميپيمايد نهفتهاش گنجينه
فراتر داستانهايش از كوئيلو پائولو خود كه اينجاست و
بگذاريد پساست صديق ملكه و چوپان همزمان او ميرود
همانطوري و را مسافرش گامهاي و بداريم گرامي را كلامش
هرگز تو پائولو گفتند شيراز در ثابت آقاي جناب كه
".بود نخواهي بيگانه سرزمين در بيگانهاي
با صحبت به و گرفت قرار تريبون پشت كوئيلو وي از پس
سلام ، :گفت خود سخنان از بخشي در وي.پرداخت حاضران
اينكه و اينجا در حضورتان بخاطر شما همه از ابتدا
.متشكرم هستيد ، من آثار ايراني خوانندگان تمام نماينده
سالها.است بوده من براي ديرينهاي روءياي ايران به آمدن
به كه كشوري عنوان به اول بيايم ، اما ايران به داشتم آرزو
دريافتم بعد ولي.بيايم ميخواستم ميگذاشتم ، احترام آن
را شما من زيرا.دارم ايران در زيادي بسيار دوستان
ميدانم دوستاني بلكه نميدانم ، خود خوانندگان بهعنوان
ميخواهند و ميجنگند مشترك عشق يك مشترك ، راه يك در كه
اينجا كه وقتي.كنند تبديل بهتري مكان يك به را جهان
جبران ياد به ميكردم گوش خودم صحبتهاي به و بودم نشسته
در "پيامبر" كتابش مشهورترين در او افتادم ، جبران خليل
پيامبر كه زمانيميكشد تصوير به را صحنهاي كتاب پايان
سوءالات و ميشوند جمع او دور به مردم ميكند ترك را شهر
اما ميكنند ، تشكر او از مردم پايان درميپرسند بسياري
"ميكردم؟ گوش خودم سخنان به من نشديد متوجه":ميگويد او
خودم كلام و صحبتها به مينويسم ، را كتابي كه زماني پس
شيفتگي و عشق با كه كاري هر و هنري اثر هرميدهم گوش
قرار را ناب عشق آن در چون ماست خود از فراتر شود ، انجام
اجازه چيز هيچ":ميگويد شكسپير كه همانطوري.ميدهيم
هم از كنند ازدواج هم با دارند قصد كه انديشه دو نميدهد
است مسافري ميشود متجلي كتاب در كه فكري پس "شوند جدا
اما قلب ، ميليونها به.ميكند سفر دور سرزمينهاي به كه
باشند ، ميتوانند شبيه كتاب نويسنده به اندكي كه كساني
نويسنده يك هرگز را كتاب.كنند درك را آن محتواي
.مينويسند را آن خواننده و نويسنده.نمينويسد بهتنهايي
آن نگارش در خوانندهاي هر ميشود ، نوشته كه كتابي هر
شريك شما با كتابهايم در كه آنچه بنابراين.است شريك
.است بوده زندگي در تجاربم و وجودم بخش بهترين شدهام ،
سهيم كتاب اين در شماهم و نيستم تنها فهميدم لحظه آن از
.هستيد
صادق شود انجام شيفتگي و عشق با كه هرچه مورد در امر اين
پشت كسي چه دهم نشان شما به تا هستم اينجا در من.است
مردي ولي ميشناسيد را كتابها شما.دارد قرار كتابها
اينجا من دليل همين به نميشناسيد ، نوشته را آنها كه
ميشود انجام عشق با كه كاري هر كه آنجايي از.آمدهام
نوشتهام ، عشق با را كتابهايم كه هم است ، من بهتر
.ميدانم بهتر خود از را كتابهايم
.ميكند حركت روءياهايش دنبال به كه هستم مردي من
تحقق مسير در البته.بود ام زندگي روءياي اولين نويسندگي ،
فكر بار اولين.شد وارد من به زيادي زخمهاي آن به بخشيدن
ترسو شكر را خدا اما.نميشوم درك خوردم ، شكست كردم
نگاه روحم زخمهاي به كه اكنون پس.داشتم استقامت و نبودم
.باشيد شكستخوردن آماده.ميكنم افتخار آنها به ميكنم ،
كه باشيد آماده كنيد ، تعقيب را خود روءياي ميخواهيد اگر
لحظات ميجنگيد ، چيزي براي وقتي زيرا.بخوريد شكست گاهي
اما.ميكند غلبه شما بر كه دارند وجود هم غيرمنتظرهاي
روءياهايتان به چگونه كه بياموزيد آن از و نكنيد فرار اگر
در را دشواري بسيار لحظات من.ميشويد موفق يابيد ، دست
در منميدانيد شايد كه گذاشتهام سر پشت ام زندگي
دوستم كه والدينم زيرا.شدم بستري رواني بيمارستان
را آنان عمل اين همواره من.بودند آيندهام نگران داشتند
براي نااميدانهاي عمل ميدانم ، علاقه و عشق از ناشي
برزيل در نظامي حكومت دوران در بعدها.پسرشان از مراقبت
كه رسيدم نتيجه اين به سرانجام.رفتم زندان به بار 3
را زندان كه وقتي.است غيرممكن روءياهايم به بخشيدن تحقق
.بخشم تحقق را روءياهايم نميتوانم ديگر كردم فكر كردم ترك
را مسيري و كنم فراموش را روءياهايم گرفتم تصميم پس
سال ميكرد70 تحميل من بر برزيل شرايط كه كنم انتخاب
كه كنم متقاعد را خود كردم سعي.كردم فراموش را روءياهايم
شيفتگي مقدس شعله كه شكر را خدا.است غيرممكن نويسندگي
از حقيقت در كردم ترك را كارم بعد سال كردم70 درك را
.بدهم خودم به ديگري شانس گرفتم تصميم.شدم اخراج كار
بهاي و بپردازيم را آن بهاي بايد و ماست زندگي اين زيرا
و كنيد دنبال را خود شخصي افسانه چه ولي.نيست ارزان آن
راه در اگر ولي.بپردازيد را بها همان بايد نكنيد چه
شكست اين بخوريد شكست شخصيتان افسانه به تحققبخشيدن
شخصي افسانه به كه راهي در اگر اما.دارد معنا برايتان
را ما شكست بخوريم ، شكست و برداريم گام نميشود منجر ما
راهي كنيد ، انتخاب را راهي بايد وقتي پس.ميكند ضعيفتر
با كه زيرا.است شده پيموده كمتر كه برگزينيد را
اما.ميشويد روبرو وجود تيره نيروهاي با و ناشناختهها
نشان شما به را راه كه مييابيد قلبتان در را شعلهاي
من ميشوند منتقل ديگري جاي به روءياهايمان گاهي.ميدهد
احساس كه بود لحظاتي.دزديدند را روءياهايم كه ديدم
غلبه شكستهايم بر نتوانم ترسيدم وقتي ميكردم گمشدگي
.كنم غلبه دشوار لحظات براين توانستم خداوند كمك با كنم ،
تكان شدت به هستم ، شما با و هستم اينجا كه امروز
كنار در تا كردهام ، غلبه بسياري دشواريهاي بر خوردهام ،
خواندن دعا به منشد پس داشتيم ، اعتقاد ما.باشم شما
را خود فقط.بگويم نميتوانم ديگر چيزي.داشتم اعتقاد
شادي اشك و ميگشايم شما بهسوي را قلبم و ميدهم نشان
پذيرفتن از.ميدهم نشان بودن شما كنار در خاطر به را
.متشكرم اينجا در حضورتان از روحم درك و كارهايم
كتاب معرفي
آسمان ريشههاي
تومان 2800/اول چاپ /ثالث نشر /گاري رومن
نيست كشتن قابل كه هست چيزهايي ميكنم گمان من بالاخره"
قابل "حقيقتا.ميماند باقي نخورده دست هميشه براي و
اين.برساند آسيب بشر به نميتواند چيز هيچ كه است باور
".نميشود مغلوب آساني به كه است نوعي
مه ماه در 8 كرد انتخاب را گاري نام بعدها كه كاسيو رومن
مادرش همراه به سال 1927 در و آمد دنيا به مسكو در 1914
زندگي آغاز سال سه و تولد محل وي.كرد مهاجرت فرانسه به
را فرانسه به ورود از پيش سالهاي حتي و مسكو در خود
فرانسه تابعيت به در 1933 وقتي و سپرد فراموشي به "عملا
كاسيو ، رومن":بود آمده چنين تابعيت سند در درآمد
".ميآيد در فرانسه تابعيت به نيس مقيم لهستاني ، دانشجوي
شجاعت خاطر به فرانسه مقاومت نهضت ارتش خلبان گاري ، رومن
نائل دوگل ژنرال از دونور لژيون نشان دريافت به فراوان
چون سمتهايي در و درآمد خارجه وزارت خدمت به.شد
.كرد وظيفه انجام آنجلس لس در فرانسه سركنسول
حقيقي نام با رمان گاري ، 21 رومن ادبي ، پربار زندگي در
با رمان چهار و سينيبالدي فوسكو مستعار نام با رمان يك
.كرد منتشر و نوشت آژار اميل مستعار نام
كسب براي يسوعي كشيش يك سفر از آسمان ريشههاي داستان
به گام داستان جذابيت.ميكند حكايت زني پيرامون حقايق
اسلحه قاچاق ماجراي و زن پيرامون اطلاعات افزايش با گام
كه ماجراهايي دانستنميشود افزون آفريقا گرم قاره در
است ، علاقهمند آن دانستن به شده خلع مسئوليت از كشيش يك
.ميكند تحريك آخر تا را خواننده كنجكاوي
دارند حق همه
:بازنويسي و پژوهش /ملانصرالدين لطيفههاي از گزيدهاي
:دوم چاپ /غريبپور بهزاد:تصويرگر/ كريمزاده منوچهر
نو طرح انتشارات:ناشر /1379
دستهبندي و بازنويسي انتخاب ، براي است كوششي كتاب اين
را لطيفه چهارصد كه ملانصرالدين لطيفههاي مشهورترين
آنها از بسياري ردپاي كه دلنشيني لطيفههاي.ميشود شامل
.كرد پيدا اين از پيش سال هزار در ميتوان را
پاسخ پرسش اين به نخست است كوشيده مفصلي مقدمه ضمن موءلف
شخصيتي يا و داشته وجود "واقعا ملانصرالدين آيا كه گويد
مفهوم براساس آنگاه.مردم ذهن پرداخته و ساخته است
براي و است كرده طبقهبندي فصل در 19 را آنها لطيفهها
آنها دستهبندي و لطيفهها ادبي نوع تشخيص به كه كساني
.است آورده روشنگري مطالب علاقهمندند
لطيفهها در رفته كار به عبارات و لغات اصطلاحات ، فرهنگ
زباناني فارسي براي بويژه -همه براي را كتاب اين خواندن
-افتادهاند دور خود مادري زبان و فرهنگي حوزه از كه
.ميسازد آسانتر
هشت با همراه اعلا جلد با رقعي ، قطع در صفحه در 310 كتاب
اين كه كتاب بازار به غريبپور بهزاد از رنگي تابلوي
نيز و كتاب بينالمللي نمايشگاه بركت به روزها
.است شده عرضه گرفته ، تازه رونقي استاني نمايشگاههاي
گمشده هاي شخصيت
راه رضا محمد مهندس :ترجمه /ماركز گارسيا گابريل : نوشته
.ريال 17000:قيمت /شيرين نشر /ور
از - مستقل حكايت چندين شامل گمشده ، هاي شخصيت اثر
خيالي سرزمين در يا كه است - هم با ريشه هم نيز سويي
با ارتباط در قسمي به كه ، اين يا و داده رخ "ماكوندو"
.باشد مي "تنهايي سال صد" كتاب
عبارتي به يا - جديد هاي شخصيت بر علاوه اثر ، اين در
افراد روز و حال از - ماكوندو جديد نسل ساكنين ;ديگر
از ;شد خواهيم خبر با نيز "تنهايي سال صد"مانده باقي
اي صحنه در كه رهگذراني از و آن طول در گمشده هاي شخصيت
شده محو و درخشيده اي لحظه براي ساله ، صد هاي تنهايي از
جنگ خزانه كه نظامي پياده سرباز آن چون افرادي از.اند
دولت تحويل صلح ، هنگام را "بوئنديا آئورليانو" سرهنگ هاي
انتظار در ، متمادي ساليان شدن سپري از پس اينك ، و داد
و يوسف حضرت مجسمه ;برد مي سر به ماهيانه مقرري دريافت
ساليان براي ،"اورسولا" ساختن پنهان با كه آن درون گنج
استثمار به كه بختي نگون دخترك آن يا ;رفت يادها از دراز
خويش مفتون را "آئورليانو" و آمده در دلش سنگ بزرگ مادر
.شنيد خواهيم اي تازه هاي حديث و ها حرف ساخت ،
|