خويشاوندي قومي شيوههاي
(آخر بخش) خويشاوندي و ازدواج خانواده ، مردمشناسي
ستوده هدايتالله
همسرگزيني شيوههاي
ازدواج ممنوعيت پديده ازدواج ، جهاني و كلي اصول از يكي
از اگر.است (حرام آنها با ازدواج كه كساني)محارم با
پرو مصر ، در خواهر و برادر ازدواج مانند استثنايي موارد
آنها با ازدواج كه...و هاوايي بوميان و باستان ايران و
بگذريم ، بوده ، مجاز ارث يا و خانوادگي سلطه ادامه خاطر به
چه و ابتدايي چه بشري جوامع همه در تقريبا ممنوعيت اين
:داريم همسرگزيني شيوه دو معمولا.ميخورد چشم به مدرن
.همسري درون و همسري برون
محدوده يك در ازدواج ممنوعيت با كه همسري برون
فرد كه است قاعدهاي و رسمي ميگيرد ، شكل خويشاوندي
يا خويشاوندي)خود اجتماعي گروه از خارج ميشود مجبور
قاعده و رسم همسري درون.كند همسرگزيني (...و اعتقادي
كه گروهي درون از را ، خود همسر ميشود ، مجبور فرد كه است
.كند انتخاب دارد ، تعلق آن به
بنابر كه بختياري و چهارمحال در است روستايي "هوفل"
ازدواج خويش غير با آن ، اهالي از هيچيك قاعده ،
اگر كه باورند اين بر آنان.(همسري درون)نميكند
انسان كه -غريبه مردي و هوفلي دختر بين عميق علاقهاي
اشكالي آنها ازدواج شود ، ايجاد -باشد هم شريفي و پاك
روستا ، اين ازدواجهاي همه تقريبا(همسري برون)ندارد
دو فرزندان بين ازدواج.است ايلي درون يا گروهي درون
نخست بار براي اگر كه است صورت بدين روستا اين در برادر ،
به)كند ازدواج ديگر برادر دختر با برادر يك پسران از يكي
ساير ،(باشند ارشد اولاد دختر هم و پسر هم كه شرطي
.داشت نخواهند ازدواج حق هم با برادر دو اين فرزندان
خويش با ازدواج":كه دارند ضربالمثلي "هوفلي" روستاييان
به وشايد "گيرد صورت نبايد بعدي ازدواج و است خوش يكبار
خيلي آنان ميان در ژنتيكي نارساييهاي كه است دليل همين
.است كم
"سررات" و "لويرات"
به معيني افراد ازدواج خانوادگي ، رويداد اثر بر گاه
از يهود ، پس دين در.ميآيد در اجبار و الزامي گونهاي
با است مجبور و دارد وظيفه او برادران از يكي برادر ، مرگ
را آن كه كند ازدواج (برادر بيوه) خود برادر همسر
يهود دين در است قاعدهاي و رسم لويرات.گويند "لويرات"
برادر با -اول درجه در -شوهر مرگ از پس است مجبور زن كه
رسم اين ايلات در بويژه ما جامعه در.كند ازدواج شوهر
.باشد الزامي آن در آنكه بدون ميشود ، ديده
اساس بر.همسر مرگ از پس باخواهرزن ازدواج يعني "سررات"
با اول درجه در همسرش مرگ از بعد است مجبور مرد رسم اين
ولي دارد ، وجود ايران در رسم اين.كند ازدواج خواهرزن
. نيست كار در اجباري
زن ، خواهر يا برادر بيوه با ازدواج نمونههاي ايران در
جامعه ، در ازدواج نوع اين ولي ;نيست كم همسر مرگ از پس
از سرپرستي) عاطفي جنبه معمولا و نيست اجباري و الزامي
حيف از جلوگيري)اقتصادي و (برادرزادهها و خواهرزادهها
.دارد (برادر يا خواهر ثروت ميل و
پيدايي امكان لويرات در اما ;نميانجامد چندزني به سررات
بازسازي رسم ، دو اين در اصلي هدف.دارد وجود چندزني
فرد پدر ، نزديكترين مرگ با لويرات در.است نخستين خانواده
خانواده و بگيرد را پدر جاي ميتواند كه عموست او به
نزديكترين مادر ، مرگ با سررات در ;كند بازسازي را نخستين
.است خاله شود ، مادر جايگزين ميتواند كه كس
خويشاوندي
وممكن ميكند بيان را نسلها بين روابط وجود خويشاوندي
و (داشتن خوني رابطه) زيستي مقوله دو به روابط اين است
شناسان ، مردم.گردد منتهي (ازدواج توسط رابطه)سببي
روابط شامل كه ميدانند اجتماعي پديدهاي را خويشاوندي
زمينههاي از يكي خويشاونديميگردد نسل اندر نسل خوني
سياسي و اجتماعي اقتصادي ، زندگي تمام دهنده ارتباط
دو كه است آن ازدواج اساسي كار و است سنتي جامعههاي
به ندارند رابطهاي هم با كه را خانواده دو يا دودمان
اين تامين جامعهها ، از بسياري در.كند مربوط يكديگر
.است زنان عهده به دودمانها ميان بستگي
از آنكه براي اجتماعي ، زندگي تحليل در شناسان مردم
روابط بايد نخست يابند ، آگاهي اجتماعي رابطه هرگونه
تحقيق واقع ، در خويشاوندي ، بررسي.بشناسند را خويشاوندي
و اصل)تبار بر مبتني اجتماعي پيوندهاي كه است اين درباره
و استحكام استقرار ، سوي يك از چگونه زناشويي ، و (نسب
و فراموش تعديل ، چگونه ديگر ، سوي از و مييابند انسجام
ارتباطي چه اجتماعي پيوندهاي ضمن ، اين در.ميشود نابود
.دارد شخصي و اجتماعي عمل ديگر حوزههاي با
والدين كه است باور اين بر آمريكايي شناس مردم "مورگان"
شخصي ميان.متمايزند جسماني و طبيعي والدين از اجتماعي
عملا كه كسي يا و ميشود شناخته فرد يك مادر يا پدر كه
براي.دارد وجود اساسي تمايزي آورده ، وجود به را بچه
كه باورند اين بر "برمه" قبايل از يكي مردمان:مثال
آمدهاند ، دنيا به پدر دو و مادر يك از كه فرزنداني
بوميان از برخي.ندارند هم با خويشاوندي هيچگونه
نقشي هيچ مادر آبستني و مثل توليد در پدر براي استراليا
زنها آبستني باعث ارواح كه معتقدند و نيستند قايل
.ميشوند
توتمي خويشاوندي
پديد واقعي همخون با ازدواج با تنها خويشاوندي رابطه
انجام به نيز قراردادي اساس بر خويشاوندي بلكه ;نميآيد
(توتم) مشترك نياي يك تبار از كه كلان يك اعضاي.ميرسد
(مشترك نياي) اشتراك همين از را خود همبستگي هستند
حساب به "همخون"را خود روآنان همين از.ميگيرند
افراد با يعني ;ميدهند تن "همسري برون" به و ميآورند
.ميكنند ازدواج هستند ، ديگري توتم داراي كه ديگر كلان
دنياي در كه است واقعيت اين نشانگر توتمي خويشاوندي
حساب به خويشاوندي همخوني تنها انساني روابط پيچيده
نوعي به انسانها موارد ، از بسياري در بلكه ;نميآيد
يا همخوني آرزويميپندارند واقعيت را همخوني آرزوي
مختلف ايلات سنتي ساخت در كه همانطوري ،"آرماني همخوني"
مثلا)بالاتر به خانواده از كه هنگامي است ، رسم ايران در
تيره ، طايفه ، اولاد ، خانواده ، از بعد بويراحمدي ايل در
چشم به خويشاوندي رابطه ديگر كه ميبينيم ميرسيم (ايل
و تبار يك از را خود افراد همه اين با اما.نميخورد
همين از را خود پيوند و بستگي و ميدانند مشترك نياي
.ميآورند دست به خويشاوندي خاص مايههاي
خويشاوندي ساختار گوناگوني
اصطلاحات شرقي ، فرهنگهاي بويژه فرهنگها ، از بسياري در
محدود بلاواسطه زيستي نسل دو به "مادر" و "پدر"خويشاوندي
فرزندان براي "خواهر" و "برادر" اصطلاحات نيز و ميشود
ديگر ، انساني افرادگروههاي كارميبرند ، به والدين همان
الگوي در.ميشوند دستهبندي خويشاونديشان گوناگوني به
از خويشاونداني براي غربي جامعههاي خويشاوندي واژگان
استفاده مورد را "آنكل" اصطلاح پدري طرف و مادري سوي
اصطلاحات ما ، كشور در كه حالي در ميدهند ، قرار
به(عمو) پدر برادر و (دايي) مادر برادر براي جداگانهاي
در.ميبرند كار به متفاوتي خويشاوندي روابط انواع عنوان
فرزندان نيز و "اگو" فرد خواهران و برادران هاوايي
بزرگ هم با اصطلاح دو تحت والدين خواهران و برادران
درنتيجه.است جنسيت آنها بين تمايز فقط ميشوند ،
از بسياري در كه روابطي همه به خواهر و برادر اصطلاحهاي
مشخص گويند مي "First Cousins" آن به غربي فرهنگهاي
فرد مادر خواهر فرد ، مادر جامعهها از برخي در.ميشوند
.ميشوند ناميده اصطلاح يك به (عمه) پدرفرد وخواهر (خاله)
"برارزا" خواهر و برادر فرزندان به گرمسار "ايوانكي" در
و "برارزابزا" آنان فرزندان فرزندان به و "خوآرزا" و
اصطلاح (كردي زبان) سنندج در.ميگويند "خوآرزابزا"
برده كار به"عمه" براي هم و "خاله" براي هم "ميميك"
.ميشود
كاركرد دو داراي جامعهاي هر درون در خويشاوندي ساختار
:است هم مرتبط
خويشاوندي ، كاركردهاي از يكي:اجتماعي پايگاه انتقال.1
نسل به نسلي از ودارايي اجتماعي پايگاه و منزلت انتقال
.است ديگر
كه است خويشاوندي رابطه:اجتماعي گروههاي تكوين.2
استمرار و ميآورد وجود به را اجتماعي متفاوت گروههاي
.مييابد
خويشاوندي رابطه رديابي
مادر و پدر طريق از را روابطشان كه بخواهند افراد وقتي
ايجاد خويشاوندي پيوندهاي و شبكهها كنند ، رديابي خود
را خود خويشاوندي پيوندهاي نتوانند انسانها اگر.ميشود
حل را وراثت به مربوط مسائل نميتوانند كنند ، رديابي
ميتوان كه است "تبار" به مربوط مفاهيم و معيارها.كنند
.كرد مشخص را افراد نزديك يا دور خويشاوندي روابط
و "مادر تبار" از يا و "پدر تبار" از است ممكن خويشاوندي
منزلت تباري مادر نظامهاي در.شود رديابي دو هر يا
و مييابد انتقال زنان تبار طريق از ودارايي اجتماعي
به مرد يك ميراث نظامهايي ، درچنين.دارد كمتري عموميت
اما.ميگردد واگذار خواهرش پسر به بلكه نميرسد ، پسرش
را خود اجتماعي وپايگاه فردمنزلت "پدرتبار" نظامهاي در
پدري خانواده خويشاوندي گروه به و ميبرد ارث پدربه از
بشري ، فرهنگهاي از بسياري در كه آنجا ازاست وابسته
است ، متمركز مردان دست در بيشتر ودارايي اقتدار
.ميشود شناخته رسميت به غالب نظام عنوان به ،"پدرتباري"
وپدري مادري تبار دو هر كه وجوددارند نيز جامعههايي اما
قبيله در:مثال براي ميشود ، آورده حساب به وراثت در
.دارند اهميت يكسان به تبار دو هر ،"نيجريه ياكوي"
ارواح ونيز دارد زمين درمورد كه حقوقي و مرد دارايي
منقول اموال ولي ;مييابد انتقال مذكر خط طريق از نياكان
ارث به مادر طريق از خانه لوازم و پول احشام ، مانند
.ميرسد
ايران سنتي جامعههاي در خويشاوندي رابطه
ايران سنتي جامعههاي خويشاوندي در سنتي رسم و رابطه دو
بيتي دو در ضمني وديگري آشكار يكي.است وجودداشته
:ميبينيم را دو اين كرمان روستايي
را دخترت ندادي عمو الا
را زنت سخنهاي كردي گوش تو
برپا نيست حسابي دنيا اين در
را دامنت بگيرم دنيا آن در
ادا و شده قلمداد "حق" يك صورت به عمو دختر با ازدواج.1
رسم)است شده حواله آخرت در دادخواهي به حق اين نشدن
;(آشكار
خويشاوندان با فرزندانشان كه اين از زنان معمولا.2
كه وميكوشند نيستند راضي كنند ازدواج شوهر خانواده
و (مادري خويشان) بگيرد صورت خودشان خويشان با ازدواج
مخالفت اين به اشاره "را زنت سخنهاي كردي گوش تو" مصراع
.(ضمني رسم) دارد
خويشاوندان با ازدواج غالبا گرمسار ، ايوانكي در اما
چنين را "شدن عمه عروس" دختران ميدهندو ترجيح را پدري
:ميكنند تمجيد
همه سر تاج عمه ، عروس
وجزغاله سياه خاله ، عروس
ايران در خويشاوندي نوعي ;خواندگي كريب
از برخي در كه است خويشاوندي نوعي "خواندگي كريب"
يا و خواندگي كريب.ميشود ديده ايران عشاير و روستاها
پدرخواندگي مانند (آذربايجان اهر) "گزيني كيوره"
قراردادي و آيين طبق و مراسم انجام با كه است رابطهاي
به و ميشود برقرار متفاوت نسل و نيا دو از مرد دو ميان
.وجودميآيد به آنها خانواده دو ميان خويشاوندي آن دنبال
كسي وقتي مازندران ، سياهمرزكوه و گركان پاقلعه در
را خود دوستان از مردي كند ، ختنه را پسرش بخواهد
را آن هزينه و فراهم را ختنه مراسم مقدمات تا برميگزيند
از پس ميخوانند ، "كريب" را او كه مرد اين.كند تامين
او به و ميشمارند عزيز را او كودك خويشان مراسم ، انجام
افراد.ميگذارند احترام خانواده بزرگ و سرپرست حد سر تا
محرم يكديگر به پس اين از كودك و كريب خانواده دو
محارم با زنا و ممنوع آنها ميان ازدواج و خواهندشد
.آورد دوام نسل چند تا است ممكن امر اين و ميشود شناخته
كه دارند مثلي گرگان و شهر آزاد مرزبن روستاي مردم
هم را كريب سگ و گرفت نميشود را كريب دختر":ميگويد
.ميدهد نشان را رابطه دو مثل اين ".كرد چخ نميشود
.كودك و كريب خانواده دو ميان ازدواج ممنوعيت.1
كه است قدري به منزلت و ارج اين"كريب" اعتبار و شان.2
و بياحترامي از نشانهاي هم كريب سگ "كردن چخ" حتي
.بيادبياست
"كريو" خراسان شمال روستاهاي در را خويشاوندي چنين
وبه ميزنند صدا "عموجان" را "كريو" كودك خانواده.گويند
.ميگذارند بسيار احترام او
منابع *
اقتباس جامعهشناسي ، زمينه (1357) كوف ونيم برن اگ -
(جيبي كتابهاي سهامي شركت:تهران )پور آريان حسين امير
مجله)اجتماعي ساخت و جامعه فرهنگ ، (1354)علي بلوكباشي ، -
(پاييز 1354 ، دوم شماره ايران ، عامه فرهنگ و مردمشناسي
احمد ترجمه تمدن ، گاهواره زمين مشرق (1367) ويل دورانت -
(اسلامي انقلاب آموزش و انتشارات:تهران) ديگران و آرام
:تهران)انسانشناسي مباني (1368) محمود روحالاميني ، -
(عطار انتشارات
محمود ترجمه توحش ، عصر در انسان (1363) ئولين ريد ، -
(هاشمي انتشارات:تهران) عنايت
خانواده شناسي جامعه بر مقدمهاي (1370)باقر ساروخاني ، -
(سروش انتشارات:تهران)
خراسان مردم رسوم و عقايد (1363)ابراهيم شكورزاده ، -
(سروش انتشارات:تهران)
نامه)ايران عشاير در سنتي ساخت (1368) جواد صفينژاد ، -
دوره تهران ، دانشگاه اجتماعي علوم دانشكده اجتماعي ، علوم
(زمستان 1368 شماره 3 ، اول ، جلد جديد ،
ايرج ترجمه تابو ، و توتم (1362) زيگموند فرويد ، -
(آسيا انتشارات:تهران) پورباقر
مشفق ترجمه جامعهشناسي ، (1346) ساموئل كنيگ ، -
(كبير امير انتشارات:تهران)همداني
انسان به درآمدي(1372)هلن واتسون ، و سايمون كولمن ، -
(سيمرغ نشر:تهران) شناسي
منوچهر ترجمه شناسي ، جامعه (1374)آنتوني گيدنز ، -
(ني نشر:تهران)صبوري
ميلاني مهين ترجمه ساموآ ، در بلوغ (1365) مارگارت ميد ، -
(ويس نشر:تهران)
|