|
ملي فرهنگ گنجينه ;اقوام فرهنگ
سليمي هاشم
موقعيت كه پهناور ، زميني گستره با است كشوري ايران
وجود باستاني ، پيشينه مختلف ، چشماندازهاي و جغرافيايي
ويژگيهاي آمدن پديد موجب مذاهب ، و اديان و اقوام و ملل
دليل همين به است ، شده آن در گونهگون فرهنگي و اجتماعي
و فرهنگ تبادل بسترهاي از يكي دور ، گذشتههاي از نيز
.است گرديده محسوب جهاني انديشه
كران ، تا كران را بزرگ گستره اين سرتاسر واقع در
طي كه داده ، تشكيل رنگارنگ پارهفرهنگهاي و فرهنگها
و باورها رسوم ، و آداب گذشته ، هزارههاي و سدهها
از را گستردهاي و ژرف تاثرات و تاثيرات آنها ، سنتهاي
در وحدت تجلي آن ، يكسان و ظريف بافت و پذيرفتهاند هم
.است بخشيده معني را كثرت
عمده جريان دو بيستويكم قرن به ورود آستانه در امروز
همگرايي سوي به حركت يكي ،(1)است مطرح دنيا سطح در سياسي
اروپاي تشكيل آن نمونه است ، اجتماعي و فرهنگي اقتصادي ،
ديگري و ميگذراند را خود تكاملي روند كه است ، يكپارچه
..و سابق يوگسلاوي شوروي ، قوميتيمثل چند كشورهاي فروپاشي
اجتماع با اروپا جامعه در چه اگر فرانسويها سويي از
و هستند خويش هويت دنبال به (2)ميشوند همسو بينالمللي
و ميدهند تشكيل را زبان فرانسوي كشورهاي اجتماع
...همينطور هم اسپانياييها
از پشتيباني داعيه نيز تركيه ما ديوار به ديوار همسايه و
سرزمين به حتي دارد ، گيتي سراسر در را خود همنژادان همه
پيامدهاي و ميفرستد سرباز بيستسال مدت به قبرس كوچك
ما:كه است اين سوال ميكند ، تحمل را آن نظامي و مالي
كردهايم؟ اقدامي چه منطقه در ايران فرهنگي حوزه براي
تركيه عراق ، كردهاي و كشميريها افغانها ، تاجيكها ، آيا
چه ميكنند افتخار خود بودن ايراني به همگي كه سوريه و
ايراني قوميتهاي براي نيز و بردهاند؟ ما حمايت از سهمي
است؟ شده تعيين جايگاهي چه كشور داخل
كشورها اكثر درمييابيم ، جهان نقشه به گذرا نگاهي با
اختلافات و تمايزات و هستند نامتجانس جمعيتي بافت داراي
قرار تهديد مورد را آنها يكپارچگي مذهبي و نژادي قومي ،
چارهانديشي به دموكراتيك و ملي دولتهاي اما است داده
فرهنگي بنيادهاي و موسسات گسترش و تقويت با و پرداخته
و رسوم آداب ، به متقابل احترام آنان ، حقوق تامين و اقوام
زندگي به تشويق و تبعيض رفع مختلف ، مناطق سنتهاي
عملا را زيستن هم با و بودن هم با شعار مسالمتآميز ،
.بخشيدهاند تحقق
حكومتهاي آمدن كار روي دور گذشتههاي از ما كشور در
محلي ، خوانين قلدري بيگانگان ، لشكركشي غيرمردمي ، و مستبد
در فراوان مخرب اثرات بيسوادي و جهل و محروميت و فقر
توسعه فرآيند دليل همين به است ، گذاشته جا به سرزمين اين
از آن پيكره و نداشته يكسان رشد كشور مختلف نواحي در
رنج گوشهوكنار در نارساييها و تنگناها نابرابريها ،
.ميبرد
مستلزم شرايطي ، چنين در شكوفايي و توسعه به نيل
فرهنگ و عميق شناخت و بررسي پژوهش ، درازمدت برنامهريزي
ملي همبستگي راهكارهاي ادامه است ، زمين ايران اقوام همه
و متفكرين وظايف از يكپارچگي به دستيابي موانع بررسي و
براي تحقيق بسترهاي بايد آنان است ، جامعه فرهنگي متوليان
معنوي و مادي توان و آورند فراهم مشتاقان و پژوهشگران
بومي و محلي فرهنگهاي شكوفايي و رشد جهت در را كشور
و آموزش وزارت بويژه كشور آموزشي مراكز بهكارگيرند ،
كشور هنري و فرهنگي موسسات و عالي آموزش وزارت پرورش ،
را پارهفرهنگها و فرهنگها تقويت خطير رسالت بايد نيز
و منسجم برنامهريزي يك با ايران اسلامي ميهن جاي جاي در
عيني واقعيتهاي با مطابق آكادميك ، دروس كنار در درازمدت
ملي ، مشترك آموزش پيداست ، ناگفته.برسانند انجام به كشور
تداوم مايه تنها نه ايراني ، اقوام فرهنگ شناخت با همراه
و فرهنگ تناور درخت بلكه ميشود ، كهن بوم و مرز اين وحدت
.كرد خواهد هميشه از پربارتر را ايران تمدن
***
وجودي واقعيت شناختن رسميت به ضمن نيز ، اسلام مبين دين
قرار تفاهم و دوستي مبناي را شناخت اين ملل ، و اقوام
به مگر ندانسته ، برتر ديگر قوم بر را قومي هيچ و داده
و نژادي تبعيض با اسلام مخالفت آنكه ظريف نكته و ;تقوا
اقوام و ملل وجود با مخالفت معني به نبايد برتريطلبي
ديگران بر تسلط و فخرفروشي مبناي يا و شود تلقي ديگر
(3).گردد
بلكه نيست ، ديگران نفي معني به اسلام در برابري اصل پس
به اقوام و مليتها وجود اصل به كه است اسلام اين برعكس
.مينگرد برابري ديده به يكتا پروردگار آفريدگان عنوان
در نيز ايران جمهورياسلامي(4)اساسي قانون و 19 اصول 15
پياده جهت در اساسي اقدام هنوز اما دارند صراحت مورد اين
صورت راستا اين در لازم بودجه تامين و تهيه و كردن
. است نگرفته
توسعه دموكراسي ، مدني ، جامعه ظهور ديگر ، نگرشي با
كه ملي ، وفاق و قانونمداري تمدنها ، گفتوگوي اقتصادي ،
و كرده پر را كشور اجتماعي و سياسي فضاي همه امروزه
اقوام دموكراتيك حقوق يافته ، مستلزمتامين جهاني بازتاب
آنان فرهنگي و مذهبي علايق و حقوق به احترام و توجه و
تداعي را برادري اثبات و مسجد و خانه چراغ مثل زيرا است ،
.است انساني آرمانهاي آن پي در نخست گام اين و ميبخشد
و بوده سست ما پاي زير اگر تاب ، و پرپيچ گذار اين در
ما سخن ايراني شهروندان نه نباشد ، محكم ما فكري شالوده
ملل آموزش فرهنگي سازمان ديگران ، نه و ميگيرند جدي را
و اقوام فرهنگي هويت حفظ بر بارها و بارها (يونسكو) متحد
گفتگوي طرح اينكه براي و است كرده تاكيد زمين روي طوايف
ديده به مسائل اين به بايد شود ترگرفته تمدنهاجدي
و شناخت مورد ايران در اقوام حقوق و نگريسته احترام
.شود داده قرار بررسي
به را كشور جوانان تشنه روح نتوانيم ما اگر سويي از
زبان بايد سازيم ، سيراب مليخويش فولكلور و ادب فرهنگ ،
در اكنون.بياموزيم خود كودكان به را كهن اقوام مادري
و ملي نامهاي نوشتن از احوال ثبت ادارههاي از بسياري
نامگذاري آياميشود خودداري كودكان شناسنامه در محلي
يا است بهتر بيگانه گوشخراش و نامانوس نامهاي به بچهها
نتيجه عراق كردستان در كه تجربهاي مذهبي؟ و ملي اسامي
به نسبت پيش سال تاچند ديار آن در.است بخشيده مثبت
اما ميشد ، تمايل اظهار فرنگي اسامي به كودكان نامگذاري
و چاپ خود ، مردم فرهنگ احياي با كرد فرهنگي مسئولان
تاليف و ملي هويت شناخت زمينه در متعدد آثار انتشار
طراوت با طبيعت از گرفته الهام محلي ، مجموعهنامهاي
به موفق انقلابي و انساني اخلاقي ، مضامين و كردستان ،
مردم بين در ملي هويت به دلبستگي و خودباوري روح القاء
.شدند
ولايات و ايالات همه مردم فرهنگ و زبان كه پذيرفت بايد
فرهنگ گنجينه بخشهاي پرمايهترين از يكي مرزوبوم اين
آن ، بنمايههاي و مفاهيم از درست درك و است ايراني
(5)نيكتيين واسيلي.است كشور ملي وحدت تجلي راه بهترين
زبان اگر:مينويسد كردستان و كرد كتاب در روسي مورخ
روي از را آن ميتوان شود ، نابود و محو يكباره به فارسي
دوباره است ، كردي زبان همان كه خالص ايراني واژههاي
زبان زبانشناسان و خاورشناسان اكثر اعتراف به.كرد زنده
نزديكترين و اروپايي و هند زبان شاخههاي از يكي كردي
زبان ريشه را آن ميتوان كه طوري به است ، فارسي به زبان
گذشته در مستبد حكومتهاي وجود دليل به اما دانست ، فارسي
بوده ممنوعالانتشار كردي ادبيات جاهلانه ، سختگيريهاي و
در شيفتگان و فرهنگدوستان ، همت به چه اگر است ،
تا را خود حيات پيرزنان و پيرمردان سينه و پستوخانهها
بيش خارجي محققين كه مهمي نكته.است بخشيده تداوم امروز
به خود گشتهاي و سفرها طي و شده آن متوجه است قرن دو از
.پرداختهاند زمينه اين در متعدد كتب و آثار تاليف
همه است ممكن ما تحصيلكرده قشر و پژوهشگران از بسياري
اما باشند ، خوانده را ماركز و پوشكين هوگو ، شكسپير ، آثار
;شنيدهاند كردي بيتهاي يا چريكه از نامي ندرت به
و دلداري و اجتماعي حماسي ، منظوم قصههاي كه بيتهايي
خود متن و بطن در را قصهها زيباترين و هستند عرفاني
و لاس سيامند ، و خج زين ، و مم بيتهاي حاليكه در.دارند
دنيا زنده زبان چند به و يافته جهاني شهرت...و كژال
در روسي خاورشناس مينورسكي(6).شدهاند منتشر و ترجمه
اعلام بروكسل در سال 1938 در مستشرقين كنگره بيستمين
بازماندگان كردان كه باورند براين برخي" (7):داشت
كه هنگامي م.ق سال 401 در گزننون كه هستند كاردوخيها
با داشته ، عهده به را يوناني نفري دههزار سپاه فرماندهي
نه كردان كه ميدانيم ما و است ، پرداخته نبرد به آنان
جزو آنها زبان بلكه ميگويند ، سخن آريايي زبان به تنها
:گفت ميتوان اساس برهمين و است ايراني زبانهاي خانواده
اجداد شدند ، چيره برآشورها م.ق سال 612 در كه مادها
از بخشي به راستا اين در حال".ميشوند محسوب كردان
كرد ادبيات و فرهنگ زبان ، برروي ايرانشناسان كه تحقيقاتي
:ميپردازيم كردهاند ،
هستند روسي خاورشناس دو (8);شودزكوآ و ژابا الكساندر
.كردهاند كرد مردم فرهنگ زمينه در گستردهاي تحقيقات كه
كتاب نوزدهم قرن اواسط در بايزيدي ملامحمود كمك با ژابا
.نوشت روم درارزم را "كردان رسوم و آداب"
"مظفريه تحفه" مشهور كتاب سال 1905 به (9)آلماني اسكارمان
دولت هزينه با كردي افسانههاي و بيتها زمينه در را
شاه مظفرالدين به را آن و درآورد تحرير رشته به آلمان
-1851) (10)فونهارتمان او ديگر هموطن كرد ، تقديم قاجار
چاپ به برلين در سال 1904 در را جزيري ملاي ديوان (1919
.است رسانده
هر (11)مينورسكيروسي و مار اوربيلي ، ويلچفسكي ، همچنين
و آداب و ادب فرهنگ ، زبان ، درباره گستردهاي پژوهشهاي يك
زمينه اين در (12)مينورسكي.دادند انجام كردها رسوم
استفاده كه كرد ادعا ميتوان تمام غرور با":مينويسد
طور به تقريبا كردان به راجع مدارك و اسناد از علمي
".است يافته تمركز روسيه در دربست
زبان تحصيل براي آزاد دوره يك سال 1945 از(13)فرانسه در
است ، شده داير زمين خاور زنده زبانهاي مدرسه در كردي
ميكرد تدريس مدرسه اين در مشهور كردشناس لسكو رژي زماني
به -بود كرد نيز خود كه -بدرخان كامران پروفسور بعدها و
سال از نيز لنينگراد دانشگاه در.داشت اشتغال مهم اين
كرسي به وابسته كردي تحصيلات دوره يك بعد ، به 1938
همچنين.است شده داير ايراني (فيلولوژي) زبانشناسي
در (14)ايتاليايي زبان به كردي زبان دستور كتاب نخستين
پدر" را او برخي كه گارتزروني موريسن توسط سال 1787
است ، گفتن شايان.است شده منتشر ميدانند "كردشناسي
چند و فرانسه آمريكا ، آلمان ، سوئد ، كشورهاي در هماكنون
مراكز اين كه شده ، داير كردشناسي پژوهشگاههاي ديگر كشور
شعراي و نويسندگان آثار انتشار و چاپ به اقدام فرهنگي
تاسيس آمد مختصر اين در آنچه به توجه با.كردهاند كرد
يك زيرنظر ايران در كردشناسي موسسه نام به مركزي
اقدام اين است ، ضروري و لازم فرهنگي سازمان يا وزارتخانه
متحقق را جهان كردهاي همه ايراني وطن روياي تنها نه
گلستان برروي پرطراوت و باصفا دريچهاي بلكه ميسازد ،
.ميگشايد زمين ايران ادبيات و فرهنگ
كه دارد جا رفت ، كردي زبان و ادب فرهنگ ، از سخن كه حال
اشاره اجتماعي و عرفاني ادبي ، اثر چند از نمونههايي به
شوريده.است اسلامي عرفان از متاثر كردي ، عرفان اما.كنيم
آفريدهاند مضاميني نهادهاند ، پاي عرصه اين به كه دلاني
مولوي عبدالرحيم ميسازد ، خود شيفته را صاحبدلي هر كه
را شب خلوت اوراماني شاعر (م 1882-1815) (15)تاوهگويزي
:ميداند دوست ديدار وعدهگاه
غيارهن بيشه مال خهلوهترن ، شروهن
ردارهن وه خه دوست خهفتدن ، گشت م عاله
Savan Xaluatan, mal be aqyaran
alam gest Xaftan, dost xauardaram
نيست اغيار را خانه شب ، خلوتگه در
بيدارند دوستان خوابند همه عالم
.است معبود و عابد پيوند از انگيزي خيال جلوه شعر اين
:ميگويد شعري در معاصر نوپرداز بانوي (16)احمد نجيبه
چيه بو م ملوانكه و گواره
جوانتربن ستيزهش بالهئه
قورباني به م كه ئه موي هه
ما گويچكه به لواسي هه خوي چرپهي و ئه
***
آيد؟ كار چه گوشواره و گردنبند مرا
باشند زيباتر هم ستاره از اگر
فداي آنها همه
.شد گوشم آويزه كه نجوايي
:پانوشتها
شماره 1 ، ملي ، مطالعات موسسه مجله مجتبي ، مقصودي -1
ص 48 قومي ، ناهمگوني مقاله
شماره 1 ، ملي ، مطالعات موسسه مجله محمدرضا ، حافظنيا -2
ص 34 ملي ، همبستگي مقاله
شماره 1 ، ملي ، مطالعات موسسه مجله مجتبي ، مقصودي -3
ص 50 قومي ، ناهمگوني مقاله
ايران ، اسلامي جمهوري اساسي قانون غلامرضا ، اشرفي حجتي -4
ص 17 تهران ، 1378 ، دانش ، گنج انتشارات
محمدقاضي ، ترجمه كردستان ، و كرد واسيلي ، نيكيتين -5
ص 533 تهران 1366 ، نيلوفر ، انتشارات
مقاله تبريز ، ادبيات دانشكده مجله عبيدالله ، ايوبيان -6
ص 178 تبريز ، 1340 ، كردي چريكه
بغداد ، خزنهدار معروف دكتر ترجمه الاكراد ، مينورسكي -7
ص 21 1968 ،
ص محمدقامثي ، ترجمه كردستان ، و كرد واسيلي ، نيكيتين -8
604
مهاباد ، هيمن استاد كوشش به مظفريه ، تحفه اسكارمان -9
ص 15 1364
انتشارات جزيري ، مهلاي (هرژار) عبدالرحمن شرفكندي -10
ص 605 سروش ، 1361 ،
كردستان ، و كرد واسيلي ، نيكيتين -11
ص سروش ، 1361 ، انتشارات كردستان ، و كرد منبع ، همان -12
602
ص سروش ، 1361 ، انتشارات كردستان ، و كرد منبع ، همان -13
606
ص سروش ، 1361 ، انتشارات كردستان ، و كرد منبع ، همان -14
606
ص 254 ، كورد ئهدهبي ميژوي علاءالدين ، سجادي -15
ص 14 شماره 45 ، آدينه مجله احمد ، نجيبه -16
|
|