كجاست؟ علم مرزهاي
موجود وضع نفي و شريعتي
كجاست؟ علم مرزهاي
دويچلند مجله :منبع
حنانه حميلا :ترجمه
است ، كرده رشد سريع علم آيا كجاست؟ علم مرزهاي :اشاره
انسانيت نابودي سبب نهايت در علوم از استفاده ادامه آيا
انسان علمي كنجكاوي مرزهاي آنكه مهمتر همه از شد؟ خواهد
را او..و اتمي بمبهاي و زيست محيط تجارب آيا كجاست؟
ميتوان بيكن چون آيا داشت؟ بازخواهد جديد اكتشافات از
و فوق مسائل طرح با نويسنده است؟ "قدرت علم" كه گفت
در علم پيشرفت زمينههاي به علم ، تاريخ به كوتاهي اشاره
شعار اين طرح با و ميكند اشاره گاليله از پس اروپاي
و نيست امكانپذير تحصيلات بدون كار" كه جهان امروز
به ".داشت نخواهد جهاني مبارزه در شانسي علم بدون هيچكس
فراتر كه ميپردازد كامپيوتر توسط علمي دادههاي مديريت
كوتاه مقاله اين.ميباشد بيكن "است قدرت علم" شعار از
.ميگذرد نظرتان از
انديشه گروه
بيكن فرانسيس سال 1597 در را جمله اين "است قدرت علم"
زمان همان درست.كرد بيان علوم تئوريسين و فيلسوف
با "لپانتو" دريايي نبرد در ونيزيها و اسپانيائيها
به مديترانه درياي در سبك توپهاي و جديد كشتيهاي
كشتيهاي.دادند خاتمه دشمن ساله صد چند استيلاي
دريايي دقيق ابزار به مجهز انگليسي و پرتغالي اسپانيايي ،
درست اين و درنورديدند را دور قارههاي تلسكوپ جمله از و
منظومه مركز عنوان به زمين كره كه زماني با بود مصادف
مارتين عقيده با روشنگر متفكران و بود شده شناخته شمسي
مقدس ، كتاب برخلاف انحرافي عقايد بود معتقد كه لوتر
اعتقاد وقايع ، اين با.بودند موافق است ، حمايت غيرقابل
شد ، اروپا در جنبوجوش سبب علم امكانات بودن نامحدود به
روزي علم كه بودند شده متقاعد همعصرانش و بيكن فرانسيس
اين بيستم قرن اواخر در.كرد خواهد حل را انسان مشكلات
ريچارد نشده ، كمتر علم از دانشمندان و علما انتظار
دستاوردهاي جمعبندي هنگام به آمريكايي فيزيكدان فينمان
مورد در انجاميد طول به سال ده مدت به كه خود علمي
امروز كه را آنچه":ميگويد حاضر قرن در علم عظيم پيشرفت
".داشت نخواهد اعراب از محلي آينده در ميدهيم ، انجام
:ميگويد كه است تفكري پايهگذار نوبل جايزه برنده اين
آن اجزاء كوچكترين از حيات ، و كائنات تشكيلدهنده عوامل
محدوديتهاي حتي است ، رسيده خود مرزهاي به علم و شده كشف
بنابراين.است گرديده ثابت رياضيات طريق از ما علمي قدرت
.بود نخواهيم آن تفسير و پديدهها شناختن به قادر ديگر ما
طبيعت به دستيابي در درازمدت پيگيريهاي رو اين از
و رنسانس از هدف.شد نخواهد رسيدگي دقيق بطور هرگز
به و بوده جامع و كامل واقعيت يك به رسيدن براي روشنگري
زندگي در را علم آثار حتي.ميگردد باز دور گذشتههاي
و واكسن كشف زمان از علم.هستيم نظارهگر خود روزمره
و همراه تلفنهاي تا كشاورزي محصولات ژن در دستكاري
طبق و كرده عبور بسياري موانع از ما زمان در كامپيوتر
به ميشناسيم ما كه علمي عصر اكنون دانشمندان پيشبيني
.است سرآمده
اطلاعات ميگويد كه ترموديناميك قانون برخلاف چيست؟ علم
تنها ميشود ، فراموش و ميرود بين از سال هزاران طول در
هزاران طول در فرد منحصربه موجود عنوان به كه است انسان
.رساند خواهد ديگر نسل به نسلي از را خود آگاهيهاي سال
وسيله اولين ميشويم ، مواجه عجيبي پديده با علم تاريخ در
خط بعد سال هزار پنج بوده ، زبان انسانها بين ارتباطي
انسان فرهنگي يادگارهاي و خاطرات درك امكان و آمد پديد
قرن شانزده يعني.شد ميسر تحصيلكرده فرد يك براي فقط
شك كوچكترين بدون باستان عهد طبيعي علوم تئوريهاي متمادي
مواجه ركود با علم امروز اما بودند ، تاييد مورد ترديد و
.نميكند درك را همكارانش كار ديگر ، رياضيدان يك.است
.شوند بازنويسي بايد يكبار دهسال طبيعي ، علوم درسي مواد
در (امريكا كنگره كتابخانه) جهان علمي مجموعه بزرگترين
در سند و كتاب جلد ميليون از 112 بيش به واشنگتن شهر
.است رسيده كيلومتر طول 857 به قفسههايي
عنوان به.است بوده متفاوت ارزشي داراي عصري هر در علوم
صومعههاي كشيشهاي از نفر يك حتي دوازدهم قرن در مثال
را "است قدرت علم" جمله بودند ، نيز ادبا جزو كه اروپا
محافظت دسترس از دور به مكانهايي در علوم.نميكردند درك
آنان نداشتند ، علوم به علاقهاي وسطا قرون علماي.ميشد
دائمي كار و كنند رد را آن منطق طريق از ميخواستند فقط
مقدس كتاب مثل علمي شده شناخته منابع تفسير و تعبير آنها
شده كشف طبيعي علوم.بود عصرانش هم و ارسطو نوشتههاي و
.نمود پايهگذاري گاليله بار نخستين را امروزي مفهوم به
عهد درسي كتب شانزدهم ، قرن اواخر در رنسانس دوره علماي
نظارهگر تلسكوپها طريق از و گذاشتند كنار را باستان
اشياء حركت شاهد مدرج كشهاي خط با و شدند سماوي اجرام
كشف اجازه انسان به علوم منظم طبقهبندي.بودند آسمان در
تكرار با كه ساخت قادر را او و داد را طبيعت قوانين
معيار عنوان به امروزه كه دستورالعملي آمده دست به تجارب
ظهور باكند ابداع را ميشود تلقي علوم قطعي تشخيص
.دادند دست از را خود بودن خيالي ويژگي علوم ، گاليله ،
خود دانش و آگاهي گاليله.گرديد نفوذ و مقايسه قابل جهان
كه چيزي داد ، قرار جهان قدرتهاي اختيار در داوطلبانه را
در تنها نه نظري علوم.نمود معامله پول با را آن انسان
.درآمد توليد و جنگاوري درخدمت بلكه كرد ، پيشرفت علم جهان
گاليله ، از بعد قرن يك و شد شكوفا علوم كاربردي تفكيك
.گرفت قرار صنعت عصر آستانه در اروپا
جنگي ، تكنيكهاي و اقتصاد حيطه در فقط نه اروپا در علم
پيشرفت آماده علم.كرد پيشرفت هم نظري علوم حيطه در بلكه
ماركس ، كارل زمان تا فرانسه ، انقلاب روشنفكر نيروهاي توسط
به اجتماعي الگوهايساختاري با تدريج به قرن 18 ، از
كه كرد ثابت مدرن جامعهشناسي البته.كرد نفوذ هم سياست
شبكه سيستمهاي نيست ، بيش خيالي و خواب فاضله مدينه
پروژه.گرديدهاند اختلال دچار پيچيده هم در مولكولي
علمي قدرت كسب يعني.بود موفقتر علمي روشنگري ديگر
دايرهالمعارف هيجدهم قرن در تحصيلات طريق از افراد
و كرد ابداع تحصيلكردهها سطوح براي محاورهاي واژههاي
دانش صفحهاي ، كتاب 2000 اين در.شد روز مد واژهها اين
كه صورتي در.بود شده بيان واژه در 4300 زمان آن بشري
ها.دي.سي روي بر شده ضبط واژهنامههاي در امروزه
تحصيلكرده افراد.نمود ذخيره را واژه نيمميليون ميتوان
.يابند دست جهان علوم كليه به اينترنت طريق از ميتوانند
رفته بين از جهان علمي همفكران و بزرگان رابطه چه اگر
حاضر قرن علوم كسب براي انسان يك عمر طول ديگر و است
براي دانشمندان سوم ، هزاره آغاز در بود ، نخواهد كافي
بهعنوان علم آن در كه ميكنند تبليغ علمي انجمني تشكيل
اهميت از بدني كار و سرمايه زمين ، از پس چهارم قدرت
.است برخوردار ويژهاي
و نيست پذير امكان تحصيلات بدون كار":اينست زندگي شعار
".داشت نخواهد جهاني مبارزه در شانسي علم بدون هيچكس
و جزمي علمي اصول نميخواهند امروزه تربيت و تعليم علماي
با دارند قصد بلكه بياموزند ، دانشپژوهان به را خشك
اختيار در امكان درحد را نياز مورد علوم انبوه روشهايي ،
علوم تحصيلات به را خود زيرك افراد دهند ، قرار آنان
را علوم اصلي هسته درآينده كه مينمايند تجهيز مديريتي
بدون و نمايند مرتبط و دستهبندي كامپيوتر از استفاده با
كشف به قادر بپردازند دادهها الكترونيكي بررسي به اينكه
.شوند انسان جنسيت كشف مانند جديد طبيعي علوم
قدرت بلكه نيست ، كافي تنهايي به علم قدرت امروزه
نيز آن اطلاعات انبوه از استفاده با ارتباط در كامپيوتر
رشد تصور غيرقابل سرعتي با ما قرن در علوم.است مهم بسيار
طريق از نموده ، غلبه دردها و بيماري گرسنگي ، بر و كرده
با ارتباط به قادر و يافته دست ماه كره به انسان آن
حدس طبيعي علوم دانشمندان وقتي.است شده دور مسافتهاي
كشف براي مهمي چيز حاضر حال در حداقل آنها براي كه بزنند
در شده كشف تئوريهاي كاربردي امكانات و نميشود يافت
آيا داشت ، خواهد مشغول خود به را ما هم ، سوم هزاره
باارزش قدرت بر مبني قبلي اعتقاد بيكن از بعد سال چهارصد
اتمي ، بمبهاي كه دانيم مي است؟ ريخته فرو علم ،
را دانشمندان قرن دراين جوي متعارفوفاجعه غير سلاحهاي
آيا.است ساخته روبهرو ترديد با تحقيقاتشان ادامه براي
در علوم از استفاده ادامه است؟آيا كرده رشد سريع علم
سوالاتي اينها.شد خواهد انسانيت نابودي سبب نهايت
شايد آورده ، بوجود را دانشمندان دائمي نگراني كه هستند
معروف جمله نكند جرات كسي ديگر تجربيات اين با ما عصر در
.بنويسد را علم قدرت مورد در بيكن فرانسيس
موجود وضع نفي و شريعتي
شادروان درگذشت روز چهلمين در صدر موسي امام سخنراني
(آخر بخش) شريعتي دكترعلي
چه ميزند؟ پوزخند كسي چه به اسرائيل وزير نخست ما دشمن
با ما آورد؟ بوجود لبنان در را طائفهگري بحران كسي
چنين مثل در دقيقا و پيش سال سه !داشتيم همزيستي يكديگر
و برخواندم را صيام موعظه كبوشيين كليساي در من زماني ،
نماز خطبه مراكز ، برخي در مسيحي ، روحانيون كه بود نزديك
پاي به همياري و همزيستي در كسي چه.بخوانند جمعه
در را طائفهگري اسرائيل جز كسي چه ميرسد؟ لبنانيها
مثبت پاسخ ما آيا ميپذيريم؟ ما آيا آورد؟ بوجود لبنان
كه ماست بر !هرگز ميكنيم؟ پيشه سكوت ما آيا ميدهيم؟
يكديگر دستان در را دستانمان و كنيم رد را پندارها اين
همدل هم با همه اعراب و سوري فلسطيني ، لبناني ، .بگذاريم
آن بلاياي كه حساس ، مرحله اين سرگذراندن از براي و شويم
از آن خطرات و ميكند برابري يهوديان تاريك تاريخ همه با
است ، بيشتر او اسرائيلي همدستان و مناخيمبگين درون جهنم
از گروههايي هنوز آيا رسيدهايم؟ كجا به ما شويم ، آماده
گرفتن و تجاوزگري پي در سياسي ، خاص منافع و دلايل به ما ،
است رسيده آن زمان اينك !هرگز آنجاست؟ و اينجا از امتياز
موكول ديگر زمانهاي به را اختلافمان شويم ، يكدل و يكي كه
از تا سازيم ، برطرف سازنده گفتوگوي با را آنها و كنيم
.درگذريم حساس مرحله اين
مشكلاتي كه هنگامي ميخواهند؟ چه ما از دوستان برخي
مناطق و لبنان جنوب به را آنها ميشود ، گريبانگيرشان
براي و ميدهند ، بروز رفتارهايي ميدهند ، سوق ديگر
به كار..ميكنند آفريني مشكل لبنان و فلسطين مقاومت
تضعيف را ما شرقي ، دولتهاي برخي حتي كه است ، رسيده جايي
پيش را نهادي يا پيشوا كه ميشنويم روز هر !ميكنند
اظهار و گويند مي سخن همياري و همكاري پندار از ميكشند ،
و خير اگر !ميخواهند را شيعه صلاح و خير كه ميدارند
دستگير را طالقاني هرگز ميخواستند ، را شيعه صلاح
بزرگ پيشگامان بودند ، شيعيان منافع پي در اگر !نميكردند
ايران ساواك اين !نميكردند دستگير ايران در را انديشه
هم از را شيعيان صفوف ميكند ، قمع و قلع را شيعه كه است
اطلاعات !ميافكند زندان به را آنان از جمعي و ميپاشد
تا است ، كرده دراز نيز اينجا به را خود خطرناك دست ايران
درآورد ، روزي و حال به را ما و كند متلاشي را شيعه پيكر
آيا !نميپذيريم را وضعي چنين ما !نميباشد قبول مورد كه
آييم؟ كنار ماست ، ساختن متفرق پي در آنچه با و كنيم سكوت
سختيها ، معرض در كه است درست.كرد نخواهيم چنين !هرگز
خونها ، نيز ما اما ميگيريم ، قرار مشكلات و دشمنيها
داريم آموزههايي بالاخره و بلند همتهاي مدافع ، جانهاي
ما رهبران است؟ بوده چگونه ما تاريخ !هرگز:ميگويند كه
در كه آناني بودهاند؟ چگونه ما مردان بودهاند؟ چگونه
بزرگ امپراطوريهاي به همه ، اين با اما بودند ، تنها تاريخ
!ميدادند رد پاسخ جهان
جهان ، در رسالت و وحي نماد سرزمين جهاد ، و علم سرزمين
سرزمين برتر ، اهداف راه در نبرد سرزمين ملي ، وحدت سرزمين
انقلابها ، مقدسترين خاستگاه كه سرزميني مبارز ، مهاجران
مرداني پذيراي نميتواند است ، بوده فلسطين انقلاب يعني
پستي ، جز هستند ، نفت پول صاحبان فقط كه باشد ، ناچيز
و خانهها به و ندارند ، ديگري چيز فتنهجويي ، و حيلهگري
و محورها به و متلاشي را ما تا ميشوند ، وارد ما صفوف
امور اين به ما مردم.كنند تبديل پراكنده گروههايي
.ميدانند را اينها شيعيان.آگاهند
.نيست نزديكتر مبارزهجويي از فهم و درك به ويژگياي هيچ
درك يعني اجتهاد نيستيم؟ استنباط و اجتهاد قوم ما آيا
رفتاري پيشگرفتن در و معاصر اوضاع بازشناخت و كنوني وضع
.است بنيادي اصلي اين و آن با مناسب
بسته سر به دستارهايي چند هر جيرهخوارانشان ، و مزدوران
را خود بساط بايد بنامند ، پيشوا و امام را خود و باشند
جهنم به بايد ناچيز ، و حقير افراد اين !بروند و كرده جمع
ما ، مردم اما !شهوات جهنم فساد ، جهنم سرمايه ، جهنم بروند ،
كساني چنين اگر بدانند ، بايد حسين ، و علي ياران اين
روحانيون و علما به اگر بودند ، تشيع و شيعه مشتاق واقعا
كمترين فضيلت و فقه و علم به اگر و داشتند توجهي
به را بيگناه انسان هزار صدها هرگز داشتند ، علاقهاي
رد اين ، و ميكنيم رد را اين ما !نميافكندند زندانها
.است ديگر كردني نفي و كردن
!من عزيز برادران
شكل بهترين به را شريعتي علي دكتر رفتهمان ، دست از بزرگ
با كه آنگاه مكان ، اين در ما بيترديد.ميداريم گرامي
اين كه ميكنيم حس ميشويم ، روبهرو فروزان شعله اين
جوانان همه و او بستگان خاطر تسلاي مايه بزرگ ، تجمع
اين كه چنان.سوختند مرحوم اين وفات در كه است مومني
و سخت روزگار اين در ما به او از ديگري هديه گردهمايي ،
و ميكنيد نفي را موجود وضع كسانيكه اي پس.است دشوار
!نميكنيد اقتباس ديگران از را خود مرام نميكنيد ، هجرت
را جهان و عرب لبنان ، وضعيت و بايستيم هم كنار در بايد
خباثتآميز دستان به و دهيم تغيير كافي درك و حكمت با
ما.بپردازد بازيگري به ما درون در كه ندهيم اجازه
يكديگر دستان در را دستانمان بايد اعراب و لبنانيها
حس را آن كه استكباري و نخوت برابر در تا بگذاريم ،
با را آن و هستيم بيزار و برده رنج آن از و ميكنيم
دست در دست.بايستيم نميدانيم ، سازگار تاريخمان و كرامت
همراه ، و همسو دلهايي و انديشهها چهرهها ، با يكديگر ،
يعني علم ، و انديشه و خرد سرچشمه به ايمان ، واسطه به كه
و روشن آيندهاي سوي به است ، متصل متعال و سبحان خداي
.رويم پيش به نوراني
عليكم والسلام
|