خانه رئيس به نامهاي در اعتمادي خشايار
كل از جدا را خود موسيقي خانه :موسيقي
ميداند كشور موسيقي
تركيه در ايران سينماي همايش
مانيل جشنواره در ايراني فيلم 3
بخوانيم ((باياتي)) را انسانيت
كتاب معرفي
خانه رئيس به نامهاي در اعتمادي خشايار
كل از جدا را خود موسيقي خانه :موسيقي
ميداند كشور موسيقي
پاپ موسيقي مورد در موسيقي خانه موضعگيري :هنري گروه
كل از جدا و منفك را خود خانه اين كه دارد آن از نشان
موسيقي كه دارد اين در سعي دائما و دانسته كشور موسيقي
.كند خلاصه سنتي موسيقي در را ايراني
براي كه نامهاي در پاپ موسيقي خواننده اعتمادي خشايار
ما:گفت مطلب اين بيان ضمن است ، نوشته موسيقي خانه رئيس
به توجه با و ضرورت براساس پاپ موسيقي عرصه هنرمندان
به نيز جامعه و گذاشتيم ميدان به قدم كشور خاص شرايط
.كرد استقبال ما از گرمي
نوآوري تقليد ، جاي به پاپ موسيقي هنرمندان:نوشت وي
تعرض سنتي جاويدان و اصيل موسيقي به هرگز و داشتند
كه برنيامدند آن با تعارض و تقابل درصدد هيچگاه و نداشته
اشتباه بس كاري موسيقي ، دو اين مقابله و مقايسه البته
.است
خانه رياست از عليزاده حسين كنارهگيري از پس و تازگي به
.است پذيرفته را سمت اين شريفيان موسيقي ،
تركيه در ايران سينماي همايش
مورد در همايشي در تركيه سينماي اندركاران دست :هنري گروه
صنعت وضعيت از استانبول ، بيلگه دانشگاه تركيهدر سينماي
.كردند تجليل ايران در سينما
شد ، برگزار بيلگهاستانبول دانشگاه در كه همايش اين در
.گرفت قرار بررسي مورد تركيه در سينما صنعت وضعيت
از ترك برجسته كارگردان رفيق خالد همايش اين از بخشي در
سينما صنعت:گفت و كرد تجليل ايران در سينما وضعيتصنعت
است داشته چشمگيري پيشرفتهاي سالهاياخير در ايران در
ايراني وفيلمهاي كارگردانان به گرفته تعلق جوايز و
.است ايران در صنعت اين رشد نمايانگر
:گفت نيز بيلگه دانشگاه اساتيد از اوغلو چيچك فريده
فيلمهاي موفقيتهاي و ايران در سينما صنعت پيشرفتهاي
سينما صنعت براي عبرتي درس جهانيميبايد سطح در ايراني
جشنوارههاي از بسياري در ايراني فيلمهاي.باشد تركيه در
آنكارا ، استانبول ، فيلم جشنواره همانند فيلمتركيه مهم
نمايش به درآنكارا زنان فيلمهاي جشنواره
.ميآيد در
مانيل جشنواره در ايراني فيلم 3
ساخته "كيش قصههاي" فيلم با 3 ايران جمهورياسلامي
محسن و جليلي ابوالفضل تقوايي ، كارگردانانناصر مشترك
مجيد ساخته "بچههايآسمان" و "خدا رنگ" فيلم مخملباف ،
.دارد حضور مانيل فيلم بينالمللي جشنواره در مجيدي
بخوانيم ((باياتي)) را انسانيت
آذربايجان فولكلور به نگاهي
خسته دلهاي حرفهاي
نشسته گل و شكوفه به بوستان و باغ از كه باياتيها
گل عطر -بيداران عزيز و بزرگ سرزمين اين -آذربايجان
سرود و نغمه است ، پراكنده گسترهها پايان بي در شقايق
از قبل سال هزار سه حدود كه است مردماني خسته دلهاي
.ميزيستهاند فرجايگاه آن در ميلاد ،
آلاندير ، جان باخيشين
سالاندير درده گوزون
اما ، يار وورما الين
.آماندير نيب له كوزمه
ستاند جان نگاهت
نشاند دلم در غم
نگذار دلم رو دست
!فشاند خون شكافته ،
***
باغلي ، جانا باخيشين
باغلي نا راجانا جان
اورك دوزن هيجرينده
قاناباغلي دير نيز د
بسته نگاهت به جان
خسته هم جان از جانان
كشد هجران كه دلي
نشسته خون به است دريايي
***
سينامايين چوخ مني
آرامايين يارامي
هرساچيما شوب دو دن
قينامايين مجنونام
نسنجيد زياد مرا
نزنيد زخم به نمك
نشسته سرم رو برف
!نگرديد مجنون ديگر
***
آليب قار باشين داغين
ساراليب سولوب رنگيم
آناما وئرين خبر
قاراليب غمدن باغريم
است لغزيده ستيغ در برف
است پريده رخم رنگ
بخوانيد را مادرم
است تنيده دلم در غم
آذربايجان شفاهي ادبيات بومي دوبيتيهاي يا باياتيها در
احساس ، و ذوق تموج موسيقايي ، ترنم مضمون ، وسعت لحاظ از كه
شكوه دارند ، جاي فولكلوريك بديع آثار جذابترين رديف در
هجائي هفت شعر نوعي قالب در آذري مردمان ديرپاي و سترگ
.است شده نمايانده و ترسيم وجه ، نيكوترين به مصراعي ، چهار
ايماندير صبيرياريم
قالديراندير غصه -غم
نن له زينت صبيرله
انساندير گوزوآچيق
است ايمان و باور صبر
است درمان را دردغم
باور به آراسته
است انسان برگزيده
اولماز آراز آخان هر
اولماز آواز ياواسوز
اولانين باغلي ائله
اولماز آياز يازي -ياي
نيست ارس هرجارياي ،
نيست قفس بلبل ، جاي
بجوشد خلق با كس هر
*!نيست عسس را ، او حريف
دير چنلي اوستو آراز
دير دنلي ساچي ايگيد
ائليمين آيدين گوزو
دير شنلي اولادلاري
آلود مه ارس روي
بيفزود دلم بر غم
روشن تبارم چشم
***
گرد همه فرزندانش
دير ديليم داقان دامار
دير ديليم روان روحي
اوزمهرم ال ديليمدن
دير ديليم جان لي سئوگي
است زبان رگم خون
است روان و جان زبان ،
را زبان ميپرستم
!است جانان مرا زبان
عاشقها سازهاي سبز آهنگهاي
شفاهي ادبيات بومي دوبيتيهاي يا باياتيها اساسي تم
سبز آهنگهاي تودهها ، نشده برآورده آرزوهاي كه آذربايجان
به يتيمان چشم اشك شيدا ، بلبلان آواز عاشقها ، سازهاي
همچنين دلدادهها ، هجران تلخي ساران ، چشمه آب زلالي
ميباشد ، زيباييها اين به انسان گرايش و طبيعت زيباييهاي
.ناميراست و جاري هميشه ايدهآل از سرشار
قلم يازان آيريليق
قلم قولو اولا كاش
سازيم اورك سيزيلدير
گللم -گللم داريخما
جدايي نوشت قلم
آشنايي بيگانه
مينالد دلم ساز
!ميايي؟ كي كجايي ،
***
ائيلهر ناز بولبوله گول
ائيلهر ساز دردي كونول
دوشن غريب وطنده
ائيلهر آراز گوزلرين
كشد نازگل بلبل
ميخرد جان به غمش
غريب خود وطن در
ميچكد مژه از خون
***
گووهنر آيا اولدوز
ياياگووهنر اوخ هر
يار آيريلان دان ((سارا))
گوونر وايا آخا ،
فروزد ماه از اختر
ميجوشد رگش در خون
خدايي انسان هر
ميبويد وطن خاك
چاوشدو نوروزگولو
ساووشدو له هيچ عومور
اليندن وفاسيزلار
قاووشدو گويلر يئرلر ،
است چاووش نوروز گل
است خاموش عمر چراغ
وفايان بي دست از
!است مدهوش زمان -زمين
دردآلود خورده گره زخمههاي
فروبسته ، اميدهاي روح نميشود همانطوريكه بگويم راست و رك
آن بر افزون آرزوها ، و آمال محبتها ، دوستيها ، احساسها ،
بازآفريني را مادران لالايي در شده مترنم سبز يادمانهاي
به نميشود هم آذربايجان باياتيهاي در كرد ، درك عمق از و
دل ته از كه دردآلود خورده گره زخمههاي تماميت ژرفاي
:زد نقبي است ، درآمده جوشش به و برتابيده
دير هراوركهايي قه
دير تايي اولدوزون گوز
اولانين نيز د ايچي
دير پايي كونلونون غم
نيكوست چه دريا ، بغض
آهوست چشم شتاب
باك چه را دريادلان
**گيسوست به اقبالشان
اولدو اوخ مه سينه غم
اولدو چوخ منه ظولوم
وطنه تانري يئتير
اولدو يوخ گولوم عومور
ميسوزد غم از دلم
نپرسد حالم هيچ يار ،
وطن هواي دارم
!نبرد عمرم اجل
اشاره آنها به ايجاز به بالا در كه واقعيتهايي براساس
شما از و ميكنم رها را كوبيدن سنگ در ميخ كردم ،
ميخواهم كوشايانه والا ، نظر و انديشه صاحب خوانندگان
جسته ، سود فولكلوريك ، غني گنجينه اين از پيش ، از بيش
دل كام به و بدهيد هستي تا بخوانيد ((باياتي)) را انسانيت
.برسيد
رشادتي باقر
:پانوشتها
به آنها برگردان در باياتيها ، مضمون وسعت به توجه با*
پارسي ، 7 موجود بيتيهاي دو شكل و ريخت در كه -فارسي
كليت -!است شده افاده وزن و هنجار و آهنگ با و هجائي
حفظ آنها ، ضمني مضمون هم بعضا و باياتيها اساسي مضمون
. است شده
المتين حبل كه هويت ، عالم به گويند را طلب طريق گيسو**
اوست از عبارت
ولي نظرانند صاحب تو روي ناظر
(حافظ) نيست كه نيست سري هيچ در تو سرگيسوي
به (ادبياتيندان خلق شفاهي آذربايجان) باياتيلار (1)
انتشارات ماه 1360 ، فروردين سوم چاپ فرزانه ، .ع.م:كوشش
تهران فرزانه ،
كتاب معرفي
(مولانا آثار و زندگي درباره) آتش تو و بادم من
/بدرهاي فريدون دكتر ترجمه /شيمل آنماري:نوشته
1250/صفحه 222/نسخه 3300/اول 1377 چاپ /توس انتشارات
توزيع 1379 /تومان
.آمد دنيا به آلمان ارفورت در سال 1922 در شيمل آنماري
برلين دانشگاه از اسلامي مطالعات رشته در سالگي در 19
استاديار عنوان به تركيه در تا 1959 از 1954.گرفت دكترا
هاروارد دانشگاه در سال 1967 از.پرداخت كار به تاريخ
اين هندي -اسلامي فرهنگ استاد سال 1970 در و كرد تدريس
.شد دانشگاه
و عربي آلماني ، انگليسي ، زبانهاي به بسياري كتابهاي وي
از.است كرده تاليف اسلامي تمدن و فرهنگ حوزه در تركي
(لاهوتي حسن ترجمه به) شمس شكوه همچون نيز تعدادي او آثار
فارسي به اسلام در خوشنويسي و اسلام عرفاني بعدهاي ،
.است شده ترجمه
مولاناست افكار و آثار و زندگي از ساده روايتي حاضر كتاب
دانشگاهيان و محققان نه و كتاب اهل فرهيختگان براي كه
.است شده نوشته
به نيمنگاهي.است جذاب بسيار و روايي كتاب تدوين نحوه
راه.ميكند برملا را نويسنده ذوقي خوش فصول عناوين
مورد در) شعري بيان (مولانا شدن مولانا چگونگي در)قونيه
حضور مورد در) قونيه در بهاري روز يك (مولانا شدن شاعر
درباره مولانا انديشههاي) نهان گنج (مولانا شعر در بهار
ذهن در انسان جايگاه) فرشته پر و خر دم (آفرينش و خدا
نردبان بر نخودها اولياء ، و پيامبران قرآن ، (مولانا
عطيه:دعا و نماز ،(مولانا ديدگاه در روح عروج) روحاني
.سماع و عشق تجليات الهي ،
.مييابد پايان خارجي منابع معرفي و كتابشناسي با كتاب
جديد خوانندگان به را شيمل آنماري نگاه از مولانا يافتن
مجوز كه زمان همان كتاب كاش اي و ميكنيم توصيه عرفان
.نميماند معطل فني امور راهرو در و ميشد منتشر ميگرفت
ايران امروز طنز شعر
/ني نشر:ناشر /شكيبا شهرام و نبوي سيدابراهيم:گردآوري
تومان 1000/صفحه 246/اول 1379 چاپ
كه را خود طنزهاي از مجموعههايي نبوي ابراهيم سيد
توس ، جامعه ، روزنامههاي طنز گونهگون ستونهاي در قبلا
است كرده چاپ بود ، كرده منتشر آريا و آزادگان عصر نشاط ،
زده كوثر كاريكاتورهاي به هم حاشيههايي اخيرا البته و
از ((سازي كتاب)) صنعت لحاظ به حاضر كتاب اما.است
صنعت از بيشتر استفاده با)مدرنتر پيشين مجموعههاي
نويسندگان و شاعران طنزگونه و طنز شعرهاي.است (مونتاژ
توليد كتابي و آورده گردهم -نشده و شده چاپ -را معاصر
البته و است عاري وي خود خلاقيت و ذوق از كه است كرده
فراهم در ليك است فراوان آنها ميان در خوب طنزآميز اشعار
سطر در چاپي غلطهاي حتي كه است چنان شتابزدگي آنها كردن
مجموعه اين بود بهتر بسا چه.مينمايانند را خود صفحه و
!ميداشت هم -..و محتوايي تاريخي ، -نسق و نظم طنز
خاكستان از مردي
نشر /شريعتي علي دكتر مورد در حجازي طه شعرهاي از دفتري
تومان 450/نسخه 5000/دوم 1378 چاپ /نگارش
دكتر رثاي و وصف در (آرزو.ح)حجازي طه اشعار مجموعه كتاب
سروده تا 1372 سالهاي 1354 فاصله در كه است شريعتي علي
آمدن در ولي شده سروده مختلف قوالب در اشعار.است شده
.است نشده رعايت زماني نظم دفتر اين در آنها
آدمها و كتابها
انتشارات /زرلكي شهلا:ويراستار /سيف مجيد /فرار بچههاي
تومان 1150/اول چاپ /سپيده
يك عنوان به ميتوان را ((فرار بچههاي)) داستان مجموعه
((فرار بچههاي)).داد قرار بررسي مورد اجتماعي رئاليسم
را آن حجم سوم دو كه است كتاب اين داستان بلندترين عنوان
از نوجوانان ((فرار)) مسئله به داستان اين.دربرميگيرد
گزارشها در تامل اندكي با كه مسئلهاي.ميپردازد خانه
جامعه مشكلات از يكي گفت ميتوان روزنامهها اخبار و
. ماست امروز
يك آوارگي لحظه به لحظه و دقيق شرح با ((فرار بچههاي))
را كودكانهاش زيباي روياهاي تحقق كه ساله پانزده دخترك
تواناي تصويرگر ميداند ، ممكن شلوغ شهر يك برق و زرق در
و كوچك تكرار ، و نزديكي فرط از كه است روزمرهاي حوادث
و آرام شكل به روز هر فاجعه.ميرسند نظر به پنهان
همين كوچههاي پس كوچه و دبيرستانها پاركها ، در مرموزي
تا بايد بين نازك چشماني و ميگيرد شكل قشنگ و بزرگ شهر
تا برگزيند قالبي و ظرف و كند تعمق فاجعه عمق در
معرض در و ريخته آن در را تلخ شنيدههاي و سياه ديدههاي
.دهد قرار همگان ديد
از استفاده با ((فرار بچههاي)) داستان مجموعه نويسنده
ضروري اصول گرفتن كار به پركشش ، قصه يك قالب
و گوناگون تيپهاي دقيق و جاندار توصيف داستاننويسي ،
ملموس ، و واقعي فضايي خلق سرانجام و متفاوت شخصيتهاي
.بكشاند خود با قصه پايان تا را خواننده است شده موفق
نمود ((فرار بچههاي)) داستان در دراماتيك كشش اين البته
.دارد بيشتري
|