چرا؟ ميزند را اول حرف !خوشگلي
زندگي شريك انتخاب براي اصل ده
روزنامهنگاران صنفي انجمن مديره هيات انتخابات
ميشود برگزار چهارشنبه
بيانيهاي صدور با امام خط نيروهاي مجمع
سياسي توسعه عصر در مطبوعات :كرد اعلام
هستند خود اوليه حقوق استيفاي درگير
چرا؟ ميزند را اول حرف !خوشگلي
عدم يا لياقت در تاثيري اما است خوب هم ظاهري زيبايي
دهيد قرار ملاك را انساني معيارهاي.ندارد افراد لياقت
دينداري ، تربيت ، ، اخلاق بودن ، شريف بودن ، لايق:مانند
گذشت و دانش صداقت ، ، پاكي
اين كنار از نيست درست ابدا و اصلا معتقدم قويا بنده
و گذشت راحت بايد كن خراب آينده و مشكلآفرين مسائل ، نوع
.نكرد تحليل و نديد را آن
مثل و چكيد زمان اقيانوس در قطرهاي مثل كه ديروز همين
همه منصفان از يكي شد ناپديد شعبدهبازان كارهاي بعضي
قبول:گفت درآمد باشد ما راستي دست همسايه كه تواريخ
و لب شكل ، سرو و قواره و قد موزوني و اندام تناسب دارم
موجودي هر يا كس هر به متعلق زيبايي و جمال خلاصه دندان
اين در نبايد اما است تحسينآفرين و خوشايند بسيار باشد
باطني و ظاهري برتر صفات تمام به و درآورند را شورش قضيه
چنين با چهار ، ضريب يكي اين به اما و داد نيم يا يك ضريب
را جوانها از خيلي آينده ناعادلانهاي كتاب و حساب
.كرد اعلام نامعلوم و خطي خط و مخدوش
را قضيه سروته تا بنده استدلالات پاي بياييد حالا
كل ميليارد پنج ميان بفرماييد من به.كنم روشن برايتان
و مكزيكي كرهاي ، ژاپني ، چيني ، نژاد به حالا بشري نفوس
از ندارم كاري حتي ندارم ، كاري آخر الي و هندي تايلندي ،
هم يكي درجه نژاد الحق كه خودمان حاضر و حي جمعيت همين
بهشان اگر نفرشان چند تصادف برحسب يا دلايلي ، به هست
در و دارند شده ياد نژادهاي همان با شباهتهايي برنخورد
معيارهاي همان داراي نفر چند ما اكثريت يا بقيه ميان
اشعارشان لاي لابه در شاعران كه ميباشند جمال و زيبايي
عرض كدام؟ گفت خواهيد لابد پرداختهاند ، آن بزك به
كمند مژگان ، تير ابرو ، كمان سرو ، قد يا قد سرو:ميكنم
پلنگافكن ، شيرافكن ، :قبيل از صفاتي يا مخمور نگاه گيسو ،
.جلو برو طور هيبتهمين با پرجذبه ، بلندبالا ،
البته دارند ، شمايلي و شكل چنين ما نفر چند ميگويم جدي
عرض نصيحتا حال هر به.نباشند كم تعدادشان اميدوارم من
چه گر ندهيد بها خيلي قضيه اين به خود محاسبات در ميكنم
آينده داماد يا عروس گزينش مرحله در عادت برحسب است ممكن
.باشد آمده شما ضوابط فهرست جزء هم فقره اين خود
خوشگله فلاني عروس نگويند اينقدر بعضيهاست به خطابم
خوب هم ظاهري زيبايي.برعكس يا بده خيرش خدا دامادش اما
.ندارد افراد لياقت عدم يا لياقت در تاثيري اما است
بودن ، لايق:مانند دهيد قرار ملاك را انساني معيارهاي
دانش ، صداقت ، و پاكي دينداري ، تربيت ، و اخلاق بودن ، شريف
مرور و سن افزايش با زيباييها از بسياري را غيره و گذشت
.ميرود بين از زمان
ونوس مشابه همه جهان نامداران و خوبان بگوييد شما تازه
فيالمثل.بودهاند يونان مردان اسطورهاي تنديسهاي يا
از بهرهاش جهان فيلسوف برترين سقراط ميكنيد فكر شما
نامدار رماننويس بالزاك يا بود چقدر ظاهري زيبايي
و ميشد عصباني حتما چرا ميرفت ترازو روي وقتي فرانسه
گاندي يا و بود برده بهره چقدر اندامي نازك و ظرافت از
ما شاعران معيارهاي با شكست را انگليس استعمار كمر كه آن
كند؟ پا و دست امتيازي ميتواند اندام تناسب جهت از
ارزش نميتوان معيار اين با پسنه:گفت خواهيد حتما
نميتوان عامل اين با عبارتي به يا كرد ، معلوم را افراد
.كرد راحت را خود خيال و كرد معلوم را كسي بدي يا خوبي
ديديد وقت يك.بياييد كوتاه سريعا ماجرا اين در گفتم
خودتان تقصير نشديد داماد صاحب يا عروسدار لال زبانم
.بياييد كوتاه شد عرض قويا.است
ميپرسم بنده قضيه ، اساسي ريشهيابي بخش در برويم حالا
((خوشگلي)) واژه مرتب دارند عادت مادران و پدران بعضي چرا
فيالمثل و ببرند كار به بچهها نزد مختلف اشكال به را
:بگويند
بخرم ((خوشگل)) عروسك يه برات ميخواي -
تخته به بزنم شدي ((خوشگل)) چقدر -
يه بگيري بيست را رياضي دروس تمام باشي خوبي پسر اگه -
ميخرم برات ((خوشگل)) دوچرخه
اروپا از عمهام را خوشگل ژاكت اين بپوش بيا يا -
بچه كه ميشود باعث بزرگترها زدن حرف اينجور خب.فرستاده
فقط دنيا تو كه بيفته جا ذهنش تو و كنه فكر بچگي همان از
.هيچ ديگر و باشه خوشگل كه خوبه چيزي
انگار ولي گفتيم را حرفها همه تقريبا قضيه اين در گرچه
بعضي هميشه نازيبايي بويژه و دارد تاريخي ريشه موضوع اين
در سعدي نبود چنين اگر.است ميداده رنج را خانوادهها
كنندهاي خوشحال چندان نه حكايت چنين گلستانش دوم باب
:ميفرمايد كه آنجا نميآورد
جايزنان به زشت ، بهغايت داشت دختري شخصي كه آوردهاند
رغبت او مناكحت در كسي نعمت و جهاز وجود با و رسيده
.نمينمود
.ميكنم حذف را سعدي بيت تعمدا اينجا در بنده ببخشيد
قضيه دنباله و نيستم موافق ماجرا اين در او عقايد با چون
:است فرموده باز و ميآورند را
معني)بستند ضريري با نكاحش عقد ضرورت حكم به فيالجمله
در حكيمي كه آوردهاند باز و (نابينا يعني ضرير ميكنيم
ميكرد روشن نابينا ديده كه بود آمده سرنديب از تاريخ آن
كه ترسم گفت.نكني علاج را خود داماد گفتند را شخص آن
هم را پدر اين آخر جمله.دهد طلاق را ودخترم شود بينا
.نفرماييد اصرار لطفا كنم تكرار ندارم ، دوست اصلا
چه قديم از خانوادهها بعضي فرموديد ملاحظه حالا
وقتي آنكه با بويژه نازيبايي در اين و داشتند مشكلاتي
حكايت اين در من. ميشود اندوهبار چقدر باشد هم ((بغايت))
را بيطرف ناظر نقش چرا كه گلهمندم سعدي جناب از سخت
از ، ما كرد صادر را بيت آن هم مورد يك يا و كرد بازي
شاعر برترين سر بر همواره كه ديگران و حافظ با كه سعدي
دفاع مقام در داشتيم انتظار است تنگانگ رقابتي در ايران
.بفرمايد نصيحتي حداقل دختر از
متاسفانه كه بكشاند صواب راه به قضيه اين در را دنيا و
پايان از بعد بلافاصله و نكرد چنين بنده حيرت ميان در
بودي يكي دردم اگر حالا ديگر ، حكايتي سراغ رفت حكايت اين
جمعي در شفاف و صريح خيلي خانمي شنيدهام.بودي چه
امكانات به توجه با كه ميخواهم دامادي من:است فرموده
ديگري دامادهاي و ماشاءالله بگويم او به مرتب وسيعش
اگر ميآورند تشريف دخترم براي كه((خواستگاران ببخشيد))
ندهند زحمت را خودشان لطفا گفت چنين آنها درباره نتوان
خواهد منفي ما جواب ، چون نفرمايند تلف هم را ما وقت و
چيز همه صاحب انشاءالله نگيريد سخت بگوييد اگر حتي.بود
دارم حق من هستيد حرفها اين شنونده كه شما خب.شد خواهد
هم شايد و ريشتر هشت بهشدت فريادي آدمها اينجور دست از
.كن حساب هم ما رو بكش كردم عرضبكشم بيشتر
مكوندي علي حسين
زندگي شريك انتخاب براي اصل ده
زندگي چالش مهمترين ;همسر انتخاب
كافي اطلاعات داريد را او با ازدواج قصد كه كسي درباره *
برايتان او با ازدواج تا كنيد تدبير قدري به.آوريد بدست
خود ايدهآل همسر از روشني ذهني تصوير و باشد توجيه قابل
بسازيد
:كنيد اجتناب همسر انتخاب خطاي هفت از :شماره 1 اصل
نامزدي نيست ، جايز همسر انتخاب در اندازه از بيش سرعت (1
.است موثر بسيار طولانيتر آشنايي و
به كه بگذاريد و كنيد صبر نكنيد ، ازدواج كمسالي در (2
.كنيد پيدا شناخت كافي اندازه
حد از بيش.ندهيد نشان اشتياق ازدواج براي حد از بيش (3
ازدواج به را شما ندهيد اجازه هم ديگر مشتاقان به
.كنند وادار نسنجيده و زودهنگام
هستيد شما اين.نكنيد ازدواج ديگران كردن راضي براي (4
متضرر نادرست انتخاب با و منتفع درست انتخاب با كه
.ميشويد
او با نشناختهايد ، جهات جميع به را كسي اينكه از قبل (5
.نكنيد ازدواج
.نكنيد ازدواج بيجا توقعات با (6
ادامهدار شخصيتي و رفتاري مسائل با كه اشخاصي با (7
.نكنيد ازدواج هستند مواجه
داريد را او با ازدواج قصد كه كسي درباره:شماره 2 اصل
ازدواج تا كنيد تدبير قدري به.آوريد بدست كافي اطلاعات
از روشني ذهني تصوير و باشد توجيه قابل برايتان او با
.(فرد يك خصوصيات تمامي در) بسازيد خود ايدهآل همسر
داشته شباهت شما به كه كنيد ازدواج كسي با:شماره 3 اصل
.باشد
تعيين نقش شما موفقيتازدواج در كه مهم شباهتهاي از برخي
:دارد كننده
فرهنگي -اجتماعي -اقتصادي زمينههاي -1
ازدواج در يكديگر نقش از انتظار -2
خانواده در قدرت توزيع درباره نظر -3
نظر مورد فرزندان تعداد -4
شدن بچهدار زمان -5
فرزندان تربيت سليقه -6
مذهبي اعتقادات -7
سياسي فلسفه -8
همسر خانواده با ارتباط ميزان -9
خو و خلق و مشرب -10
شناسي وقت -11
اتكا و وابستگي -12
كلامي صميميت به ميل -13
آن فصل و حل طرز و اختلاف نقش -14
خشم با برخورد طرز -15
جاهطلبي ميزان -16
زندگي هدفهاي -17
اعتيادآور زمينههاي و كشيدن سيگار درباره نظر -18
معنوي امور به خانواده پرداختن -19
علايق و سرگرميها -20
شود...و تعطيلات و لباس صرف بايد مبلغي چه -21
سرمايهگذاريها در ريسك ميزان قبول -22
اجتماعي فعاليتهاي به پرداختن ميزان -23
زندگي محل انتخاب -24
هم و شما هم كه كنيد ازدواج صورتي در تنها:شماره 4 اصل
عاطفي و رواني سلامت از ميكنيد ازدواج او با كه كسي
.باشيد برخوردار
جذاب شما نظر در كه كنيد ازدواج كسي با:شماره 5 اصل
خرج به كامل خويشتنداري رسمي ازدواج از قبل اما باشد ،
دقت به آنرا و بيابيد خود وجود اعماق در عشقي.دهيد
.كنيد ابراز
و مهر همسرتان به نسبت كه كنيد ازدواج وقتي:شماره 6 اصل
ميان از است ممكن شهوت كه بدانيد.باشيد داشته عميق عشق
.ماند خواهد باقي هميشه پايدار و عميق عشق ولي برود
مستلزم صميميت.بياموزيد را كلامي صميميت:شماره 7 اصل
اينگونه.است يكديگر با تجارب و احساسات گذاشتن درميان
.مييابد افزايش هم به شما عشق
را اختلافات فصل و حل راه ازدواج از قبل: شماره 8 اصل
.بياموزيد
به بتوانيد كه كنيد ازدواج صورتي در تنها:شماره 9 اصل
.عمر مدت همه براي تعهدي گرديد ، متعهد ازدواجتان
نزديك دوستان و بستگان مادر ، و پدر اگر:شماره 10 اصل
جشن آنها اتفاق به ميزنند ، تاييد مهر ازدواجتان بر شما
هرگونه از قبل هستند ازدواج اين مخالف اگر و بگيريد
و پدر با حق گاهي.دهيد فرا گوش سخنانشان به تصميمگيري
.نيست هم گاهي است ، مادر
.دارد كننده تعيين نقش شما ازدواج موفقيت در اصل ده اين
هوشيار زاده عباس زهرا
روزنامهنگاران صنفي انجمن مديره هيات انتخابات
ميشود برگزار چهارشنبه
بيكاري بيمه پوشش زير شده توقيف نشريات همهكاركنان
گيرند مي قرار
شده توقيف نشريات كاركنان به مردم مالي كمكهاي پرداخت
شد آغاز
مديره هيات انتخاب براي عادي عمومي مجمع :اجتماعي گروه
چهارشنبه 15 روزنامهنگاران صنفي انجمن جديد بازرسين و
امور و كار شهريوروزارت شهداي 17 سالن محل در تير
.ميشود برگزار آزادي خيابان در واقع اجتماعي
جمع در ديروز صنفي انجمن مديره هيات رئيس مزروعي علي
يكهزار حالحاضر در:افزود خبر اين اعلام با خبرنگاران
نصف حضور با عمومي مجمع و هستند صنفي انجمن عضو نفر و288
.ميرسد رسميت به نفر يعني 645 يك بعلاوه
ديگر اعضاي از يكي وكالت ميتواند فرد هر:افزود وي
بعهده انجمن شناسايي كارت و كتبي وكالت با را انجمن
جديد هياتمديره:گفت مزروعي.دهد راي او جاي به و بگيرد
.ميگيرد بعهده را انجمن مسئوليت امسال مهرماه از
نشريات كاركنان به مردم مالي كمكهاي پرداخت مورد در وي
به انجمن محل در امروز از كمكها اين:گفت شده توقيف
به اساس برهمينميشود پرداخت نشريات اين كاركنان
بصورت ريال هزار مجردين 500 به و ريال هزار متاهلين 750
.ميشود پرداخت قرضالحسنه
پرداخت نشريات اين كاركنان تمامي به كمك اين:گفت مزروعي
جاي در روزنامهنگاران اين از بعضي اگر حتي و ميشود
وام اين از ميتوانند باشند ، كار به مشغول نيز ديگري
.كنند استفاده
است گرفته قرار انجمن بيكاري صندوق در پولها اين:گفت وي
استفاده نشريات شده بيكار كاركنان پشتوانه بعنوان تا
.شود
انجمن:گفت مطبوعات قانون جديد اصلاحيه مورد در مزروعي
اعلام را خود نظرات و داشت خواهد حضور مربوطه كميسيون در
.ميكند
رايزنيهاي با:گفت جلسه اين در نيز ارغندهپور كريم
شده قرار كار وزارت و اجتماعي تامين سازمان با شده انجام
بيمه پوشش زير شده توقيف نشريات كاركنان تمامي است
.كنند استفاده بيمه اين مزاياي از و گيرند قرار بيكاري
بيانيهاي صدور با امام خط نيروهاي مجمع
سياسي توسعه عصر در مطبوعات :كرد اعلام
هستند خود اوليه حقوق استيفاي درگير
بيانيهاي صدور با امام خط نيروهاي مجمع :اجتماعي گروه
.كرد محكوم را بيان روزنامه توقيف
در و قضائيه قوه هفته در:است آمده بيانيه اين در
جمع به بيان روزنامه مياندورهاي ، انتخابات آستانه
بيست حدود تعطيلي از پس.پيوست شده توقيف روزنامههاي
يا و مادي خسارتهاي بيانيهها ، از پارهاي در نشريه ،
روي و گرديد ، گوشزد مسئول مقامات به اقدامي چنين معنوي
چند يا يك محاكمه بدون تعطيلي كه شد تاكيد نكته اين
و اعتراضها گذاردن پاسخ بدون ميليوني ، تيراژ با نشريه
عمومي افكار به بياعتنايي حقوقدانان ، گسترده انتقادهاي
مقدس نظام استحكام كه دارد نازيبايي مفهوم و شده تلقي
عليرغم كه بود اين تصورميسازد آسيب دستخوش را اسلامي
تكرار ديگر آينده در روش اين گذشته در اشتباه جبران عدم
پيام بيان ، روزنامه تعطيلي متاسفانه ولي شد نخواهد
بيكاري همچنين و عمومي افكار كه داشت همراه به تاسفباري
به كه خانوادههايشان و مطبوعات كاركنان از عظيمي خيل
قرار مربوط مسئولان توجه مورد چندان ميرسد نفر هزار چند
و سياسي توسعه عصر در ترتيب بدين و نميگيرد و نگرفته
درگير مطبوعات ، يعني نظام ركن مهمترين تمدنها ، گفتگوي
.است خود اوليه حقوق استيفاي
|