((سازي)) عرفي يا ((شدن)) عرفي
شجاعيزند رضا علي
اشاره
پيش بر ايراداتي نمودن وارد ضمن زير مقاله نويسنده
نوشته((عرفي گرو در دل و قدسي آستان بر سر)) كتاب فرضهاي
دترمينيسم دچار كتاب نويسنده است معتقد محمدي مجيد
ميان آنكه بدون است شده دين شدن عرفي فرآيند براي تاريخي
معتقد نويسنده اساس براين شود ، قائل تمايزي مختلف اديان
غير /عقلاني پارادكس چهار در سرگردان فوق كتاب كه است
و ايدئولوژيك دين ، شدن غيرسياسي /سياسي دين ، شدن عقلاني
عرفي فرآيند ديني چهره پارداكس و دين شدن ايدئولوژيك غير
.ميباشد ايران جامعه شدن
انديشه گروه
نمو و رشد تاريخي بستر اروپا ، در و 16 قرون 15
در مهم تحولاتي مساعدت و همراهي با كه بود انديشههايي
ورود آستانه در را بشريت سياست ، و اجتماع و اقتصاد عرصه
مدرن بشر نگاه در تدريجي تغيير.قرارداد جديدي دنياي به
مدرنيته كه است مشخصهدوراني مهمترين شايد بهدنيا ، نسبت
.است شده ناميده
نيوتن ، دكارت ، بيكن ، كالون ، لوتر ، مونتني ، و اراسموس از
اجتماعي قرارداد نظريهپردازان و دائرهالمعارف اصحاب
اول نسل و فرويد ماركس ، داروين ، نيچه ، كانت ، تا گرفته
كلام ، حوزههاي تمامي در متاخر پژوهان دين و شناسان جامعه
نوآوران همگي دين ، روانشناسي و جامعهشناسي فلسفه ،
و مشبع كتاب بر فصلي خويش سهم به يك هر كه بودند نوجويي
و وزين ادبيات و افزودهاند مدرنيته ناتمام حال عين در
هر.آوردهاند پديد ((خدا و انسان)) ميان نسبت در گرانسنگي
و افتاده جا و متنوع مشبع ، مسيحي غرب در ادبيات اين چه
و مايه كم نوپديد ، اسلامي و شرقي جوامع در است ، فخيم
افتادگي پس از ناشي فاصله بر علاوه اين و است بيرمق
:ميگيرد نشات نيز ديگر اساسي علت دو از پژوهشي ، و علمي
عدم و مدرنيته با درون از و مستقيم طبيعي ، مواجهه عدم (1
اين در آن مستلزمات و مقتضيات به تدريجي و جدي ابتلاي
.جوامع
بزرگ ديني سنت دو اين ميان تاريخي و جوهري تمايز وجود (2
به آنان سوي از متفاوت كاملا واكنشهاي و پاسخها و
.جديد دنياي مسائل
در پديده چند همراهي و وقوع اخير سالهاي در اين ، رغم به
است داده هم دست به دست و نموده كمك (1)مختلف حوزههاي
به دنيا سوي اين در عموميتري توجهات و جديتر اقبال تا
اينكه با.شود داده نشان ((شدن عرفي و مدرنيته)) موضوع
و آشناست مدرن ادوات و امكانات با سالهاست شرقي ، مسلمان
با جدي صورت به هيچگاه اما ميكند زيست مدرن ساختهاي در
و ناگزير پيامدهاي و زندگي نحو اين دارنده برپا مقومات
گرديده ، مواجه كهامروز آنچنان خويش روح و ذهن بر آن عميق
و بهرهمندي در را خود كه او.است نبوده روبهرو
سهيم آن ، پيشاهنگان همچون مدرن دنياي مواهب از بهرهجويي
و نقصانها مسئوليت پذيرفتن از ميداند ، محق و
به دهان نيز خود بعضا و ميكند خالي شانه خسرانهايش
به اينك اما ميگشايد ، ناقلانش و بانيان نقد و شماتت
سهمگين هجوم طريق از و جوش درون پرسشهاي و مسائل اعتبار
اجزاي تمامي به ارتباطات تكنولوژي مدد به كه امواجي
خطاب مورد مستقيما ميآورد ، يورش ذهنش زواياي و حياتش
.است پاسخگويي به ناگزير و است شده واقع
موضع اعلام به وادار و خطاب زاويه در شده واقع انسان از
در نوعي به نيز سه هر و است متصور عكسالعمل سه واكنش ، و
:دارد آشنايي مثالهاي شاهد و است داده رخ ما جامعه
.پذيرشمندانه و انفعالي عكسالعمل (1
فرار و مساله صورت محو منظور به تغافلي و عصبي واكنش (2
.پاسخ از
نشاندن موضوع ، سوابق و جوانب در عالمانه وارسي و تامل (3
و خويش جامعه تاريخي و اجتماعي بستر و نظري دستگاه در آن
.مساله به نسبت منطقي واكنشي و خور در پاسخي و طرح ارائه
در گذشته دهه طي خصوصا كه ترجمههايي و تاليفات اهم
درآمده تحرير به باب اين در سخنراني و مقاله و كتاب قالب
;است سوم نوع تلاشهاي جنس از نوعا است ، گرديده بيان و
با و قالب همين با كه واكنشهايي نيستند كم هنوز چه اگر
نشان عكسالعمل دوم و اول شيوه به عالمانه ظاهري حفظ
تمكين و تسليم ازسر و منفعلانه موضعي با يعني.ميدهند
به بيعلاقگي ، و بينيازي اظهار و خشكسري با يا و محض
سرنوشتساز مساله اين به پاسخگويي و رودررويي از نحوي
.رفتهاند طفره خويش جامعه
و باب اين در شده تحريره مطالب عمق و حجم به نظر با
طاقات و امكانات و وادي اين جستجوگران توان و اندازه
فضاي هنوز كه نمود اذعان بايد عرصه ، اين به يافته اختصاص
نظري غواصي و جوالي براي مساعد اجتماعي بستر و لازم فكري
و نگرفته شكل ايران جامعه در ((شدن عرفي)) موضوع پيرامون
لذا.است نيافته جريان آن هواي و حال با مناسب گفتمان
اين در شده برداشته گامهاي نخستين تقويت و تحسين ضمن
نوپا ادبيات اين نقادي و معرفي به مجدانه بايد راه ،
از منطقي ، استحكام و نظري غناي بر افزودن ضمن تا پرداخت
بحاثيهاي پوشش تحت مرامي شبه جريان يك به آن شدن تبديل
برانگيزد ، را جنس همان از واكنشهايي ميتواند كه علمي
.شود جلوگيري
آغازين درمراحل لااقل راه ، اين در تلاشي هر كه است بديهي
فرآوردههاي و نظري اندوخته از توشهگيري نيازمند خويش
و مدرنيته كه داشت توجه بايد حال عين در.است غرب فكري
تاريخ از شدت به كه است خاصي تجربه حاصل غرب در شدن عرفي
آن فكري جريانات و اقتصادي و اجتماعي سياسي ، تحولات
و تركيب يك در و مسيحيت ديني جوهر از همچنين و سامان
.است پذيرفته تاثير تكرار قابل غير و فرد به منحصر توالي
بيهمتا تجربه اين از وبيمهابا نسخهبرداريمنفعلانه
بدون آن ، دستاوردهاي از بيگدار و حريصانه وخوشهچيني
در و فرآيند اين بر تاثيرگذار بومي عوامل و شرايط ملاحظه
راويان.است ناصواب تلاشي و خام سودايي كار ، و ساز اين
كنندگان واگو و گزارشات آن مترجمان و تاريخي سرگذشت اين
بر علاوه كه واقفند واقعيت اين به حتما شدن عرفي نظريات
نتايج لفافه در كه آنچه سرگذشت ، اين تاريخي تعلق و تخصيص
بعضا ميگردد ، عرضه معتبر نظريات و علمي دستاوردهاي و
اين مواليان و صاحبان ايدئولوژيك تمنيات و تمايلات با
كافي حساسيت و دقت كه صورتي در و است آغشته انديشههاي
يافتههاي ميان مرزگذاري و تمييز در قلم صاحبان سوي از
مرامي مدعيات از ايشان علمي محتاطانه غالبا و متواضعانه
;ميگردد مخدوش مخاطبان نزد مساله ، حقيقت نشود ، آنان
جدي تغاير در انديش آزاده عالمان بلند هدف با كه چيزي
.است
***
كه حيث آن از ((عرفي گرو در دل و قدسي آستان بر سر)) كتاب
و است فارسي زبان به حوزه اين در نادر تاليفات جمله از
مستحق است ، آمده نائل باب اين در تقدم و پيشگامي فضل به
ميان زدن پيوند در محترم ، مولف كه خصوصا.است تحسين
و ايران جامعه امروز واقعيات و شدن عرفي نظري قضاياي
خويش ، نظري مدعيات بر فراوان مصاديق دادن نشان و يافتن
نيز نسبي توفيقي از و آورده عمل به را درخوري تلاش
از ميتوان كار اين محسنات ديگر از.است گرديده برخوردار
مسالهپردازي و مسالهيابي در محترم مولف توانايي و هنر
علاوه كه است بديهي.كرد ياد خويش مطالعه مورد موضوع در
از است تجربهاي مرهون توفيق اين از بخشي جوال ، ذهن بر
در غني و فراوان مكتوباتي و سر پشت در مسيحي غرب
الهام در را موضوع جستجوگر و محقق كه پيشرو در اينباره
بديع نسبتا مسائل انداختن در و ايده پروراندن و گرفتن
.ميرساند ياري
كار محوري موضوع بر دهگانه فصول تمامي در كتاب اينكه با
در و است مانده وفادار و پايبند شدن عرفي يعني خويش ،
در ;است كرده ارائه را تاملي قابل محتواي چارچوب ، همين
موارد بعضي در كه است صوري نقصانهاي برخي دچار حال عين
.است كاسته نيز آن محتوايي ارزشهاي از
فقدان كتاب ، محتواي بر تاثيرگذار شكلي ايراد مهمترين
و تسلسل ضعف و مطالب بيان در محسن ترتيب و نظم انسجام ،
يك به را آن كه نحوي به است آن فصول ميان مرسن پيوند
.است ساخته شبيهتر شدن عرفي موضوع پيرامون مقالات مجموعه
مطالب به بعضا ضرور غير پرشهاي و پراكندگي گسيختگي ،
محترم مولف چه اگراست كرده پيدا تسري نيز عنوان يك ذيل
است كرده سعي بحثها ، نمرهگذاري و دستهبندي و تبويب با
تنها نه حيلت اين ليكن ;آيد فائق ((پراكندگي)) نقيصه بر كه
بر آن ، در زيادهروي با بلكه ننموده ، مرتفع را مشكل
آغازين فهرست به مراجعه.است افزوده نيز كار ((گسيختگي))
يك ، هر عنوانهاي زير و فصول اصلي عناوين مرور و كتاب
.ميسازد نمايان خوبي به را ويژگي اين
نيز نكاتي كار ، بيروني نماي و شكلي جنبههاي از دور به
در كه است طرح قابل كتاب محتواي به دروني نقد موضع در
:ميگردد اشاره بدان عنوان سه ذيل
:فرضها پيش -1
فرضهايي پيش بر شدن عرفي فرايند درباره كتاب مدعيات
اين از پارهاي.ايرادند و نقادي محل خود كه است استوار
از نيز مهمي نتايج اخذ مقدمه و تحليل پايه كه مفروضات
:است شرح بدين است ، گرديده محترم مولف سوي
:شدن عرفي فرآيند براي جبري و تكاملي ماهيت شدن قائل -11
و فرآيند اين معرفي در كتاب از مواضعي در محترم مولف
جديد ، دوران در آن تسهيلكننده و پديدآورنده عوامل بررسي
وقوع از تطورگرا تئوريسين و جبريمسلك فيلسوف يك همچون
زمينههاي و مختلف جوامع در آن اجتنابناپذير و حتمي
در انساني عامل نقش و ميدهد خبر گوناگون ديني -فرهنگي
غيرموثر و ناچيز بسيار را فرايند اين بر تاثيرگذاري
تحول يك)) حكم شدن عرفي ايشان ، نظر از.مينمايد ارزيابي
ناپسندهاي و پسندها از وفراتر عيني واقعيت يك و تاريخي
.داريم قرار فرايند اين متن در ما)).دارد را (ص490) ((بشري
غفلت و است وقوع حال در تاريخي تحول يك فرايند ، اين.
(صص9028) ((نميكاهد ، آن برد از چيزي آن ، از [آگاهي و]
((.است واقعيت ديوار به سر كوبيدن نوعي)) آن با مقابله و
(و 17 ص60) آن ((كردن قلمداد درونزا)) با علاوه به.(ص750)
تحريضهاي و تجويز اثر و خارجي عوامل تاثير نفي و
تا ميشود تلاش فرايند ، اين تصعيد و تسريع بر ايدئولوژيك
و اراده از خارج افراد ، و جامعه دين ، در عرفي تغييرات
نمودن متصف با (2)گردد معرفي اجتماعي كنشگران آگاهي حتي
،((سرايتكنندگي)) ،((شموليت)):چون خصوصياتي به شدن عرفي
اين (صص80176) ،((بودن انباشتي)) و ((بازگشتناپذيري))
شده تصوير و تصور ارادي فوق و شامل و مقدر چنان فرايند
مقابلهجويي حتي و نيست آن از مفري هيچ گويا كه است
آنان.ندارد پي در آنها براي ثمري نيز سر سخت معارضين
موضع تحكيم قصد به خويش كرده نتايج و آثار به بيآنكه
دين عرفيسازي مجراي و مسير در باشند ، واقف جامعه در دين
كتاب انتهايي فصل.ميكنند و كرده عمل متدينين و جامعه و
عرفي فرايند در موثر ديني درون عناصر و وجوه)) عنوان تحت
و نتايج كه مدعا اين اثبات در است اشاراتي تماما ،((شدن
،((ديني تشكلهاي)) ،((روحانيت تلاش)) اجتماعي پيآمدهاي
در ((ديني احياگران)) و ((ديني حكومت)) ،((ديني جنبشهاي))
به بدانند ، يا بخواهند بيآنكه جامعه ، كردن دينيتر
.است كرده كمك آن شدن عرفيتر
با مواجهه در مختلف اديان ميان تمايز نشدن قائل -21
:شدن عرفي پديده
بستر در كه تدريجي است واقعهاي شدن عرفي اينكه با
از آن تحقق جهت و مسير و وقوع نحوه و ميدهد رخ اجتماع
شخصا و جامعه همان فرهنگي و فكري بستر و اجتماعي ساخت
پيروي آن مردمان دينداري وضع و دين جايگاه و جوهر از
تعميمهاي و خطي و جبري نگاه خاطر همين به و ميكند
با متاخر انديشمندان سوي از آن درباره جهاني و ناصواب
پيش از محترم مولف حال اين با روبهروست ، جدي ترديدهاي
با كه كلاسيك جامعهشناسان شده كهنه و اعتبار كم فرض
سنتهاي تمامي درباره را واحدي احكام گزيني ، ساده نوعي
و مختلف اديان ميان جوهري تمايزات و كردهاند صادر ديني
گرفتهاند ، ناديده را گوناگون فرهنگي -اجتماعي بسترهاي
عرفي فرايند درباره خويش استنباطات و تحليل و كرده تبعيت
نموده برپا نااستوار بناي اين بر را ايران جامعه در شدن
شرط پيش را دنيا و دين ميان تقابل ايشان اينكه با.است
.ص) است دانسته شدن عرفي موتور افتادن راه به براي لازم
شدن عرفي واقعه شمول و فراگيري فرض ، اين قبول با و (130
حاد چالشي و لاينحل تقابلي كه فرهنگهايي و جوامع بر را
در است ، ساخته منتفي پيش از نميشناسند ، دنيا و دين ميان
و اسلام ميان عظيم تمايز و تفارق بيملاحظه حال عين
سرنوشت را مسيحيت سرگذشت دنيا ، با مواجهه در مسيحيت
.مينمايد معرفي اسلام
نظريات كه ((شدن عرفي)) نظريهپردازان اول نسل خطاي و سهو
و مسيحي آموزههاي غرب ، انحصاري تجربه برپايه را خويش
نتايج ناروا ، تعميمي با و كرده بنا مسيحيت تاريخي سرگذشت
دادهاند ، تسري ديني فرهنگهاي و جوامع تمامي به را آن
جاي در كه است شده نوع اين از تخليطهايي و ابدال موجب
از هرگاه دين)):كه حكم اين اصدار.ميزند موج كتاب جاي
وي از فراتر به مقدس امر با او شخصي رابطه و واحد فرد
معيوب ضمن (ص2950) ((.ميشود دنيوي يابد ، رسوخ و نفوذ
و مسيحيانه نگاه نارواي تعميم همان مبين استنتاج ، بودن
اسلام جمله از و اديان تمامي بر مسيحيت اوصاف كردن بار
تمام در كه است باور همين برپايه و نگاه همين با.است
دنيا ، از فارغ كاملا تصويري تا ميشود تلاش كتاب فصول
تا گردد ارائه نشده عرفي دين از خرافي و بدوي مهجور ،
ميان تمايزگذاري (و 86 صص300).بماند پاك و قدسي شايد
منظور به آنها ميان تقابل شدن قائل و عرفي و قدسي امر
خيالي و ذهني فضايي طراحي در مساعد خام مواد آوردن فراهم
نوعي گوياي بدهد ، نشان را عرفيات به قدسيات صيرورت كه
بازي يك به واقعيت تبيين و تحليل از بيش و است پيشداوري
محترم نويسنده.است نزديك (Asimilational) ((شبيهسازانه))
قول كه است راسخ چنان اديان ، تمامي از مسيحيانه تصور در
نوعي از جديد و قديم دينپژوهان ميان در كه را تفاوت بر
عتاب مورد را آن قائل و برنميتابد است ، برخوردار اجماع
است ، نشسته اسلام سخنگويي مسند بر گويا كه ميدهد قرار
و اديان تمام جانب از گفتن سخن كه نميگويد اما (ص810)
و محمل چه بشريت ، حتي و جوامع تمامي براي كردن صادر حكم
.دارد توجيهي
دارد ادامه
:زيرنويسها
اين شدن جديتر به پديده ، چند همزمان تقريبا وقوع -1
:است كرده كمك ما جامعه در بحث
و تعاليم پايه بر حكومت تاسيس و اسلامي انقلاب -الف
.ديني آرمانهاي
و مراودات گسترش و ملتها ميان فرهنگي تماسهاي بسط -ب
تكنولوژي در شگرف تحولات مدد به انديشهاي -علمي تبادلات
.ارتباطي
در چشمگير افزايش و تحصيلات متوسط سطح رفتن بالا -ج
به تخصصي مباحث شدن كشيده و اخير دهه سه دو در آگاهيها
.جامعه عمومي افكار سطح
كردن معروفي دروني و عرفگرايي جريان دانستن زاد درون -2
اتهام از مسيحي غرب ساختن مبرا ضمن شدن ، عرفي فرايند
حساسيتهاي انتقال و تسري از ميتواند فرهنگي ، تهاجم
و جريان اين سوي به غرب ، به نسبت مسلمانان ريشهدار
عرفي)):ميگويد محترم مولف خاطر همين به.بكاهد فرايند
يا ((شدن غربي)) معناي به توسعه حال در كشورهاي در شدن
(ص 17) ((.نيست ((نوسازي))
|