سينمايي ساخته آخرين "سكوت" فيلم به نگاهي
از سرشار سكوتي ;"مخملباف محسن"
!ناگفته سخنان
شده گم بزرگراه
خنده
اجتماعي كاستيهاي خدمت در موقعيت ، كمدي
را مارسي فستيوال بزرگ جايزه شيرواني ،
كرد هديه شهدا خانواده به
تصويري رسانههاي در فيلم عنوان سالانه 160
ميشود عرضه
سينمايي ساخته آخرين "سكوت" فيلم به نگاهي
از سرشار سكوتي ;"مخملباف محسن"
!ناگفته سخنان
;اشاره
كه است مخملباف محسن سينمايي فيلم آخرين عنوان "سكوت"
در گردش به هم سال چند و رسيد توليد به پيش سال چهار
.پرداخت خارجي جشنوارههاي
هيچ كه زماني در درست تهران ، معاصر هنرهاي موزه سينماتك
در كه ميرفت تقريبا و نبود ميان در فيلم اين از نامي
اين درباره را سكوت سرانجام بپيوندد ، فراموشي به ايران
.گذاشت نمايش به را آن و شكست فيلم
در كه فيلم اين به گذرا است نگاهي ميخوانيد كه يادداشتي
لحاظ به چه موضوع ، لحاظ به چه مخملباف فيلمهاي ميان
.بهشمارميآيد متفاوت اثري ساختار ، لحاظ به چه و مكان
بيرون تاكنون "مخملباف محسن" استكه نخستينفيلمي "سكوت"
اين فيلم نخستين اما است ، ساخته ايران مرزهاي از
مشكلات يا توقيف محاق در كه نيست ، پرجنبوجوش كارگردان
داشته دولتي مخملبافخاستگاهي كه اين با.ميافتد اكران
شايد است ، برخاسته انقلابي و اسلامي سراسر مركز يك از و
مشكلات قدر اين كه است انقلاب از بعد كارگردان تنها
يكي همچنين سكوت.است گرفته را دامنش دشواريها و مميزي
و نميپردازد خودش به مخملباف آن در كه است فيلمهايي از
فيلم از كه ردپايي با فيلم ايناست ديگري فرد قهرمانش
يك در و ميشود خانه هم مانده ، ذهنها در "گبه"
قرار گبه فيلم همان سينمايي ژانر در سريع ، صورتبندي
سينماي نوعي به ميتوان را دو هر كه قدر آنميگيرد
نوعي به بالاخره و واقعگرا سينماي نوعي به شاعرانه ،
اگر.خواند "داستاني -مستند" يا "شاعرانه -مستند" سينماي
ماجرا سراسر سينمايي با مخملباف باشيم ، داشته ياد به
چند در و حالا و رفت پيش داستاني سينمايي با كرد ، آغاز
از نشانههايي.است آورده روي استناد به بيشتر آخرش فيلم
به زندگي به كه او "هنرپيشه" فيلم در چه را استناد اين
فيلم در چه ميپردازد ، سينمايي آرتيست يك واقعي اصطلاح
وقايع كردن رو و زير به كه "سينما آكتور شاه ناصرالدين"
ساختاري اصلا كه "گبه" در چه ميپردازد ، سينما تاريخي
چه است ، شده سوار ساختار آن روي به داستان و دارد مستند
فيلم به استناد با مخملباف آن در كه "گلدون و نون" در
در و ميسازد قهرماني خود از "خوابديده گنگ" نوشت خود
سلام" در چه ميكند ، قايم خود شهرت پشت را سينما واقع
فيلم همين در چه و ميشود ساخته اتفاقي يكسره كه "سينما
و شرق به شده ، كمرنگ داستان يك رهگذر از كه "سكوت" آخرش
بيقرار كارگردان اين كه آنها.ميپردازد شرقي روحيات
حدس راحتي به ميشناسند ، را ايران انقلاب از بعد سينماي
فيلمهاي در سينمايي اينگونه بيآنكه او چرا كه ميزنند
و قصه باره يك باشد ، داشته سابقهاي و ريشه قبلترش
برابر در چشمانش كردن تنگتر به و كرد رها را ماجرا
كردن تجربه از كه داده ، نشان مخملباف.پرداخت واقعيت
آسمان تا زمين از او فيلم آخرين و اولين ميان.نميايستد
قرار مسيري در او تجربههاي حال عين در.هست تفاوت
از قبل تا.برميتابد جامعه بر حاكم جو كه ميگيرد
هم چشمي گوشه كه نداشتيم را كسي تقريبا ما "كيارستمي"
دست اين از ژانرهايي و ايتاليا "نئورئاليسم" سينماي به
بقيه ايراني ، كارگردان اين كارهاي درخشش.باشد داشته
سراغي كه انداخت صرافت اين به هم را فكر خوش كارگردانان
دل در داستان ، كردن رها با كمكم و بگيرند واقعيت از
اين يا "رفتن پيش گذشته" به.بروند پيش گذشته به واقعيت
از ميتوان كه است توصيفي دقيقا پارادكسيكال عبارت
حال عين در رفتن پيش گذشته به.داشت كيارستمي سينماي
دامنگير كه "نو سنتگرايي" جاي به است سادهتري عبارت
با سنتي و بومي عناصر كه اين.است بوده ما مدرن نقاشي
رويارويي آن از تناقضهايي و شوند همنشين مدرن عناصر
مناسبات بدانيم ، "گبه" ادامه در اگر را "سكوت".سربرآورد
اين در رنگ.مييابيم فيلم دو اين بين بسياري بينابيني
نابينابودن به توجه با چه اگردارد عمدهاي نقش فيلم دو
از ميتوانست رنگآميزي و رنگپردازي سكوت ، فيلم شخصيت
كه صدايي همان به.يابد تقليل صدا به و شود گرفته طبيعت
به را آن ايتاليايي خبرنگار يك با مصاحبه در مخملباف
است قرار.ميكند تعبير "صدا رئاليسم" درآوردي من تركيب
به صوت از تاكيد اما.باشد صدا روي بر تاكيد سكوت در
او ، گوش از بيشتر كارگردان چشم و مييابد استحاله تصوير
وارد سكوت به كه ضعفهايي از ديگر يكي.ميآفريند نقش
به.است كارگردان لحظهآفرينيهاي در اشخاص شدن گم است ،
بازيگران چهره از بسته نماهاي با بيشتر كارگردان كه طوري
به -همانها تكرار و خاص لحظاتي دادن قرار موضوع با و
در و آن در عناصر كه مدرن سينماي ويژگيهاي از يكي عنوان
داستان اصلي ربط و خط از -ميشوند تكرار خود ميان اصل
كمتر بيننده كه ميشود باعث كارگردان غفلت.ميماند غافل
ديگري حظ از و ببرد پي خاستگاهشان و شخصيتها روابط به
البته.بماند بينصيب ببرد ، فيلم ماجراي از ميتوانست كه
ديدگاه از و كلاسيك داستانهاي همچون كه نيست قرار هم ما
آن آدمهاي و داستان جزئيات تمام به پي مطلق ، كل داناي
بايد بالاخره ميشود ، مطرح فيلم در كه همان اما ببريم ،
.ميافزايد فيلم واقعگرايي بر خود اين و.برسد ساماني به
كه يافته ، تقليل نابينايي پسر و مادر به فيلم داستان
داده مهلت روزي چند آنها به اجاره پرداخت براي صاحبخانه
وارونه هرم يك شكل به نيز وقايع روزها ، آن گذشتن با.است
نخست روز در ما كه طوري به.ميگذرند اصلي بازيگر سر از
با بعد روزهاي در و هستيم روبهرو وقايع از كلي شمايي با
اتفاقات البته هم ميان اين در...و آنها شدن جزييتر
.گرفت ناديده را آنها زيبايي نميتوان كه ميافتد ، جالبي
"خورشيد" با سازسازي كارگاه در كه بچهاي دختر رقص مثلا
نزديك ژاپن "كابوكي" به و است همكار (نابينا بچه پسر)
و موسيقي از است تلفيقي كه نمايشي شيوهاي به يعني.است
نرسيده كدام هر شخصيتها اما هم بين اين درآواز و رقص
.ميروند بيرون ماجرا از و ميشوند محو معرفيشان ، سطح به
.(نادره) بچه دختر و پسر و مادر ميمانند تنها
ياد به را ما موضوع اين كه فيلم اصلي موضوع درباره اما و
.او "فوراليز" قطعه خلق داستان و مياندازد "بتهوون"
همه ، حالا كه را ماندني ياد به قطعه اين بتهوون ميگويند
در از شنيدهاند ، ...يا تلفن يا خانه در زنگ شكل به حتي
شايد كه را موضوع اين.است گرفته الهام صاحبخانهاش زدن
پيش سالها است ، يكي دقيقا سكوت فيلم موضوع با
اما شايد.نيستيم واقف آن سقم و صحت به و شنيدهايم
ميتواند آنها از يكي و باشند مطلع آن منبع از بسياري
كارگردانش كه تلاشي تمام با فيلم.باشد مخملباف محسن
اركستري اجراي و اركستر به تمايلاش دادن نشان از دارد ،
بتهوون فوراليز كه طور همان -ملودي يك تكرار و موسيقي
پرهيز -مختلف وارياسيونهاي با است ساده ملودي يك تكرار
كمك ما ظن اين به كمي بتهوون شدن نابينا داستان.نميكند
فيلم با "سكوت" شباهتهاي از نميتوان همينطور.ميكند
جمله از فيلم اين بهرحال.گذشت مجيدي مجيد "خدا رنگ"
او نخست فيلمهاي از را مخملباف سينماي كه است فيلمهايي
سلام" حتي و "خون عروسي" و "بايكوت" و "نصوح توبه" مثل
.ميكند جدا جدي طور به "سينما
شمخاني محمد
شده گم بزرگراه
"لينچ ديويد" از فيلمنامهايست عنوان "گمشده بزرگراه"
مجيد ترجمه با فيلمنامه سينما 100 سال مجموعه 100 در كه
كابوس ، و رويا مرز فيلم ، شناسنامه.است شده منتشر اسلامي
رازها عنوان با لينچ ديويد با گفتگو هراس ، مبهم ميل اين
فيلم از تصوير چند و لينچ ديويد درباره روياها ، و
كتاب.است رسيده چاپ به فيلمنامه كنار در گمشده بزرگراه
سوي از گلمكاني هوشنگ از مقدمهاي با گمشده بزرگراه
منتشر تومان بهاي 950 با صفحه در 168 نشرني ، انتشارات
.است شده
خنده
ناشي خنده بهويژه و خنده درباره مقاله شامل 3 كتاب اين
دكتر ترجمه با كه است "برگسون لويي هانري" نوشته كميك از
خنده.است شده منتشر شباويز انتشارات توسط باقري عباس
مشتركي وجه چه چيست؟ خندهدار چيزهاي عمق در چه؟ يعني
و فكاهي اشتباه يك كلمات ، با بازي دلقك ، يك شكلك بين
نخست مقاله...دارد؟ وجود كمدي ظريف نمايش يك از صحنهاي
.ميدهد پاسخ پرسشها اين به كتاب
اجتماعي كاستيهاي خدمت در موقعيت ، كمدي
"هنرمند محمدرضا" كمدي فيلم دومين "موميايي 3" به نگاهي
-هنرمند محمدرضا طنز -كمدي دوگانه اعتبار به ديگر حالا
سينماگر يك را او ميتوان موميايي3 ، و عوضي مرد
هم در را كمدي و طنز كه مردي.كرد توصيف كمديساز
جامعه ناهنجاريهاي موقعيت كمدي از بستري بر تا ميآميزد
در چه اگر هجويه اين.باشد كرده هجو را خود پيرامون
در اما ميگيرد ، خود به پيرامونيتر مضموني"مردعوضي"
تا ميگيرد خدمت به نيز را فانتزيك رويكردهاي 3 موميايي
در.وادارد تفكر به وآنگاه بخنداند نخست را فيلم مخاطبان
متفكرانهترين همواره جهان سينماي بزرگ كمديهاي واقع
بيش بهانهاي آنها در خنده عنصر و بودهاند فيلمها
"خنديدن دگر شكل" را آن مولوي كه بهانهاي ;است نبوده
"انديشيدن از ديگر شكلي" را آن ميتوانيم ما و است ناميده
.بناميم
به "عوضي مرد" همچون "موميايي3" در هنرمند محمدرضا
قابل كليتي رهگذر اين از تا ميپردازد بيشتر صحنه جزئيات
از گرفته شكل پازلي همچون:كند ارائه را قبولتر
يك كليتي بر آن قطعات از يك هر كه كوچك موزائيكهاي
فيلمنامه در -خاصه -دستي يك اين.دارند تاكيد دستتر
كه است اين راست.دارد خيرهكنندهتر بازتابي آن وداستان
در ريشه واين ، داستانياند انسجام فاقد كمديها بيشتر
اما.دارد سينمايي دشوار بسيار ژانر ويژه سرشت و كاركرد
فيلمنامهاي است توانسته روانمايهاي چنين برخلاف هنرمند
در را داستاني پيرنگهاي از يك هر و كند ارائه دستتر يك
.دهد قرار خود مناسب جاي
واقعيت از را خود منطق فانتزي ، كه است راست اين اگر
لمس قابل مابهازاي يك از هنرمند فيلم بايد پس ميگيرد ،
.هست كه باشد برخوردار نيز بيروني
بينظميها و كاستيها برخي و ازا مابه اين موميايي3 در
بقيه فيلمساز ، كه است مقولهاي همان.است پليس كاركرد در
را آن بتواند تا است داده قرار بهانه را خود فيلم عناصر
چشم به هم اغراقي اگر منظر ، اين از.برتابد خوبي به
همواره ، كمدي ، در.است كمدي نامتعارف سرشت نتيجه ميخورد
تا ميگيرند قرار غيرمتعارف فضايي در پديدهها و اشياء
آورده فراهم هم با را تفكر بستر هم و خنده زمينه هم
نام به پليس افسر يك كه صحنهاي به كنيد نگاه.باشند
موميايي ، شدن ربوده فصل در (ابراهيمزاده سيروس) "راسو"
هم اتفاقي هيچ انگار و ميشود ظاهر مضحك شلواركي با
موميايي خريد براي كه حيرتانگيزي رقم يا.است نيفتاده
.ميشود پرداخت حتي و پيشنهاد
كه رويكردي.است آن انتقادهاي به كمدي اعتبار ميگويند
كژرويها و ناهنجاريها پارهاي نقد در 3 موميايي در
يكي.است شده جلوهگر است كمدي خاص كه ظرافتي با اما
شكستن و بينظمي شلوغي ، كمدي ، سينمايي مولفههاي از ديگر
رعايت گاه موميايي3 ، در كه است زندگي متعارف ساختارهاي
نسبت به ريتم اما.ميگيرد قرار سايه در گاه و ميشود
تشديد را آن فانتزي گرايشهاي كه فيلم هيجانآفرين و تند
مياندازد نگاه از را نقيصه اين گاه ميكند
برخي بهرغم هنرمند محمدرضا بلند كمدي دومين موميايي3 ،
مولفههاي رعايت اعتبار به اما ساختاري ، كاستيهاي
. و بودن نامتعارف شكني ، طنز ، ساخت هزل ، هجو ، ) كمدي سينماي
داستاني از كه است درنگ خور در و تاملبرانگيز فيلمي (.
برخوردار فرود و پرفراز طنزمايهاي و تند ريتمي دست ، يك
شده اشارهاي نيز پرويزپرستويي خوب بازي به دارد جا.است
.باشد
خسروي رضا
را مارسي فستيوال بزرگ جايزه شيرواني ،
كرد هديه شهدا خانواده به
جوانان سينماي انجمن فيلمساز شيرواني محمد :هنري گروه
خانواده به را -فرانسه -مارسي فستيوال بزرگ جايزه ايران
.كرد هديه شهدا
فيلم با كه كشورمان جوان سينماگران از شيرواني محمد
مستند فيلمهاي فستيوال يازدهمين بزرگ جايزه "كانديدا"
پاياني مراسم در را آن بود ، داده اختصاص خود به را مارسي
در شهيد مادران و شهدا خانواده به رسمي صورت به جشنواره
.كرد اهداء ايران
در كه فيلمساز اين ساخته ترين تازه "كانديدا" فيلم
در است توانسته شده ، تهيه ايران جوانان سينماي انجمن
ديگر خوب و حرفهاي فيلمهاي با تنگاتنگ بسيار رقابتي
.دهد اختصاص خود به را فستيوال اين بزرگ جايزه كشورها ،
و راديو و هنري مجامع در گستردهاي بازتاب خبر اين
.است داشته فرانسه تلويزيون
همچنين.است فرانسه فرانك فستيوال 000/30 بزرگ جايزه
به زيتون درخت كوچك نمونه حاوي گلدان و افتخار ديپلم
فيلم به صميمي و گرم مراسمي در نيز دوستي و صلح نشانه
.شد اهدا "كانديدا"
تصويري رسانههاي در فيلم عنوان سالانه 160
ميشود عرضه
عنوان تا 170 بين 60 سالانه گذشته ، سال دو در : هنري گروه
عدد هزار و 300 ميليون يك بر افزون شمارگان با فيلم
كشور سراسر در فرهنگي محصولات عرضه فروشگاههاي ازطريق
فروشگاههاي مسئولين جلسه نخستين در برزگر.است شده عرضه
تبريز در استانآذربايجانشرقي فرهنگي محصولات عرضه
فيلمبا عنوان فقط 57 و 76 سال 75 در رقم اين:افزود
.است بوده عدد هزار شمارگان 320
|