فرهنگ زيرين لايههاي
فرهنگي روانشناسي به نگاهي
مركزي آسياي به سفرباستانشناسي گزارش
فرهنگ زيرين لايههاي
-فرهنگها گفتوگوي در مردم فرهنگ جايگاه
بخش واپسين - ميرشكرايي محمد با گفتوگويي
دارد ، وجود جامعه يك در كه ناپيدايي پيوندهاي آن *
گردش در كه است وآييني اسطورهاي عناصر به مربوط بيگمان
با عامه فرهنگ درواقع.است شده منتقل عامه فرهنگ به زمان
.آئينهاست و اساطير يافته تحول متفاوتش ابعاد همه
شيوههاي اهميت درباره گفتوگو اين بخش نخستين در :درآمد
لزوما گفتوگو اين كه دانستيم مردم ، فرهنگ گفتوگوي
- بلكه پذيرد ، انجام رسمي فرهنگ گذرگاه از نبايد
ملتهاي مردمان - بوده مرسوم نيز گذشته در همچنانكه
به حاكم نظام فرهنگي و سياسي روابط از جداي گوناگون
ميپردازند ، يكديگر به خويش فرهنگي دادههاي انتقال
در نيز رسمي فرهنگ طريق از گفتوگو اين انجام هرچند
هرگاه كه رفت اشاره همچنين.است گرفته صورت تاريخ راستاي
به نباشد ، اقدام ميان در ملي مشترك ميراث سر بر توافقي
ميانقومي و درونفرهنگي گفتوگوي اگر ديگر عبارت
فراهم فرهنگها گفتوگوي مقدمات جهاني سطح در شكلنگيرد ،
.نميشود
اين مسائل از ديگر برخي به گفتوگو ، اين بخش واپسين در
.است شده اشاره پهنه
يا نهاد كه نداريد نظر در فرهنگي ، ميراث در شما آيا *
اين كنيدو ايجاد ايرانشناسي عنوان زير مركزي
نخبگان تا آورده آنجا در را ايران فرهنگي زيرمجموعههاي
تبادل به راه اين از و آمده گردهم گوناگون اقوام فرهنگي
بپردازند؟ گفتوگو و
ولي نداريم ايجاد دست در زمينه اين در مركزي ، ما *
نام به داريم مابرنامهاي.راستاست اين در برنامههايمان
مشتركات وشناسايي بررسي آن از هدف كه "اجتماعي وفاق"
در كه سرزمين مردمنگاري طرح نيز.است ايران مردم فرهنگي
اندازه چه كه ميدهد نشان ميشود ، اجرا شهرستان واحد
وجود بلوچستان و كردستان ميان مثلا فرهنگي همسانيهاي
.آيند چشم به متفاوت اول نظر در است ممكن كه دارد
چگونه:كنيم طرح را نكته اين كه نيست بد راستا اين در
جامعه هر يا ما جامعه كل تاريخي ، مقاطع برخي در كه است
آنكه بدون ميدهد ، راانجام مشترك فرهنگي حركت يك ديگري
جز نيست چيزي اين باشد؟ كرده برنامهريزي پيش از را آن
را كل اين كه ناپيدايي روابط شبكه و فرهنگي زيرساختهاي
:ميزنم مطلب شدن روشن براي مثالي.ميپيوندد هم به
فرو شكستن و خوردن ضربه از پس اتوبوسها برخي شيشههاي
را اينها كه هست بيرنگي بافت آنكه براي چرا؟ نميريزند ،
هم فرهنگ در خوبنميآيد چشم به ولي ميچسباند هم به
خوزستان ، در كه فرهنگي زيرين لايههاي آن.هست وضعيت اين
ظاهر به..و مازندران بلوچستان ، لرستان ، كردستان ،
ميكند ، عمل همسو يكباره جامعه كه مقاطعي در است ، متفاوت
كه است فرهنگ نهان و ماندگار عناصر پنهان كاركرد واقع در
مجموعه از كه است نهفته رشتههاي همين و مينمايد رخ
آورده پديد همگون و يگانه كل يك ايران سرزمين گوناگون
اتحاد با ايران مثل كشوري تفاوت كه اينجاست در.است
نظر سياسي مسائل به بيآنكه-.ميگردد مشخص پيشين شوروي
و موزاييكوار سابق شوروي مثل كشوري اجزاي -باشم داشته
پاشيد ، هم از ضربه يك با بود ، چسبيده هم به برنامه طبق
كشورهايي امابود شده ياد فرهنگ ساخت زير آن فاقد چون
فرهنگي نيرومند بنيانهاي داراي چين و هند ايران ، مثل
.نميآيد چشم به كه بودهاند
فراواني همسانيهاي از فرهنگي بنيانهاي اين اتفاقا و *
ساز سبب فرهنگي ، مشترك بنيانهاي همين و برخوردارند
خود تاريخ راستاي در ملت سه اين فرهنگي نزديكي و گفتوگو
از بحث در نيز آلماني فيلسوف ;ياسپرس كارل.است بوده
كليدي نقش به جهان فرهنگساز تمدنهاي و فرهنگ تاريخ
.ميكند اشاره باستان جهان در فرهنگ سه اين وماندگار
مشتركي تاريخي پيوندهاي كشور سه اين اينكه جالببله *
و ايران.است ايران در فرهنگها ، گفتوگوي سير خط و دارند
دو آن ميان ارتباطي حالت ايراني فرهنگ سرزمينهاي
.دارد را (چيني و هندي)فرهنگ
و پژوهان فرهنگ كه همانگونه -ميرسد نظر به البته *
استوار رشتههاي وجود دلايل از يكي -گفتهاند فيلسوفان
در نهفته اسطورهاي غناي ملت ، سه اين در فرهنگي بنيانهاي
;كاسيرر ارنست گفته به كه غنايي.آنهاست فرهنگي ساخت ژرف
اين من پرسش.است زده رقم را آنها تاريخ آلماني فيلسوف
جستارهاي در اسطورهشناسي اهميت به توجه با كه است
عنوان اين زير مركزي يا پژوهشكده ايجاد طرح آيا فرهنگي ،
داريد؟ برنامه در را
پيوندهاي آن كرديد ، اشاره خوبي به كه گونه همان *
به مربوط بيگمان دارد ، وجود جامعه يك در كه ناپيدايي
فرهنگ به زمان گردش در كه است وآييني اسطورهاي عناصر
ابعاد همه با عامه فرهنگ درواقع.است شده منتقل عامه
.آئينهاست و اساطير يافته تحول متفاوتش
اين استقبال محمل هم شفاهي سنتهاي و اساطير بيشك
مختلف بخشهاي ميان پنهاني پيوندهاي هم و بوده فرهنگها
مردمشناسي ، پژوهشكده در حاضر ، حال در.است جامعهها اين
اگر بيترديد ولي نداريم ، "اسطورهشناسي" زيرعنوان بخشي
نتايج به حتما باشيم ، داشته عنوان اين زير يابخشي گروهي
.رسيد خواهيم فرهنگ پهنه در پربارتري و بهتر
در اخيرا كه همايشهايي درباره كمي است بهتر خوب ، *
توضيح شد ، انجام فرهنگي ميراث توسط جاري سال ماه خرداد
سخن آنها برگزاري از هدف و اهميت درباره دادهوقدري
بگوييد؟
تحقيقات انجام مردمشناسي ، پژوهشكده در ما اصلي وظيفه *
به پژوهشها اين نتايج.است كشور سراسر در شناسي مردم
روشهاي از يكي همايش برگزاري.ميشود عرضه مختلف صورتهاي
عمده نتيجه دو كار اين.پژوهشهاست نتايج معرفي و عرضه
ميشود معرفي جامعه به شده انجام پژوهشهاي حاصل هم:دارد
كه ديگري پراكنده پژوهشهاي معين ، حوزه اين در اينكه هم و
از و ميآيند گرد دادهاند ، انجام ديگر مراكز و افراد
كه اينجاست در ميشوند آگاه يكديگر پژوهشهاي روند
تكراري كارهاي از و ميشود مشخص كاستيها و كمبودها
هم كتابهايي مجموعه همايش ، هر جريان درميشود جلوگيري
و چاپ شده ، انجام پژوهشهاي يا شده ارائه مقالات خصوص در
براي است گزارشي حكم در همايش كلي طور به.ميشوند توزيع
مهم بسيار اين و تخصص صاحبان و مردم عامه از اعم مردم
برگزار شناسي مردم همايش سه جاري سال آغاز از ما.است
در "مردم فرهنگ و محرم بينالمللي همايش".كردهايم
و فرهنگ بازي ، " همايش.بود محرم همايش آخرين و چهارمين
فرهنگي ميراث سازمان جوان شناسان مردم توسط كه "جوانان
توسعه راههاي و فرهنگ در اسب" همايش و شد برگزار
در نيز ديگر همايش چند سال پايان تا "ايران در اسبداري
ايران فنآوريهاي بزرگ همايش آنها جمله از كه داريم پيش
.است
بيشتر عامه ، فرهنگ از سخن در شما سوال ، آخرين عنوان به *
هم را ديگري عرصههاي آيا.پرداختيد مراسم و آئينها به
طرح قابل تمدنها ، گفتوگوي راستاي در عامه ، فرهنگ در
ميدانيد؟
كه را توجهي قابل نكته شد ، موجب شما خوب سوال اين *
بسيار ناگفته چه اگر.بيفزايم گفتههايم به بود ، جامانده
.است
تمايز وجه و دربرميگيرد را فرهنگ ابعاد همه عامه ، فرهنگ
در و شفاهي سنت بستر در معمولا كه است اين مشخصهاش و
اول ، خصوصيت.مييابد انتقال مردم عامه زندگي و كار جريان
متعدد ، موارد در عامه ، فرهنگ و رسمي فرهنگ ميان ايران در
ويژگيهاي از بايد را شفاهي سنت واقع در و است مشترك
،"اوستا" مقدس كتاب چنانكه.آورد شمار به ايراني فرهنگي
خواهر كه حالي در يافت ، انتقال سينه به سينه قرنها
.كرد پيدا مكتوب صورت آن ، از پيشتر خيلي "ودا" هنديش
و زندگي و كار جريان در انتقال يعني دوم ، ويژگي مورد در
عناصر شد ، داده توضيح چنانكه نيز مردم ، عامه زندگي
جا رسمي فرهنگ و عامه فرهنگ ميان بارها تاريخ طي فرهنگي
ايران در كه بگويم كلام يك به بنابراين.شدهاند جا به
اين و دارد رسمي فرهنگ با فراوان پيوستگيهاي عامه فرهنگ
كاملا پديده دو كه نيستند دور هم از اندازه آن صورت دو
و آئينها درباره بيشتر كه اين اماآيند شمار به متفاوت
مورد كمتر اينها كه است لحاظ اين به دادهام توضيح مراسم
شده سبب گفتنها و گفتنها همين.گرفتهاند قرار توجه
توجه حسن با كشور ، فرهنگي ميراث سازمان در امروزه كه است
و بناها فقط فرهنگي ميراث امر از تلقي ديگر مسئولان ،
و سويه همه نگاه اين اما.نيست معماري تاريخي آثار
بايد و است جانيفتاده مردم عامه ميان در هنوز فراگير ،
.شود تاكيد برآن بازهم
در مهم ، و گسترده بسيار عرصههاي از يكي اينها ، جز به
و بده در فنآوريها.است "فنآوري" مردم ، فرهنگ حوزه
جمله از تمدنها ، ميان ارتباط ايجاد و فرهنگي بستانهاي
و بافتهها فنون از است اعم اين و هستند پايهاي عناصر
.غيره و آتش و باد و آب انرژي بر متكي فنون و ساختهها
مرزهاي بر هم فنون ، اين رواج جغرافيايي محدوده و گستره
انديشهها تبادل مرزها سوي دو در هم و است منطبق فرهنگي
.ميشود موجب را متقابل نيازهاي تامين و
فنآوريهاي بزرگ همايش برگزاري آينده ماههاي در ما
پژوهشكده كار برنامه در كردستان استان در را ايران
برجسته نمونههاي ارائه ضمن آنجا در داريم ، مردمشناسي
اين توجه درخور جايگاه داريم سعي كشورمان ، فنآوريهاي
فرهنگي تبادل در را ، عامه دانشهاي و مردم فرهنگ از بخش
از يكي فنآوريها بيترديد.بنمايانيم كشورها ميان
كلي موضوع در عامه ، دانشهاي و فرهنگ عمده مصداقهاي
ادبيات زبان ، مورد در است همچنين.است تمدنها گفتوگوي
همه به پرداختن كه مردم فرهنگ صورتهاي ديگر و شفاهي
.ميطلبد را ديگر مجالي و فرصت آنها
همه و پژوهشهايمان از بخشي شناسي ، مردم پژوهشكده در ما
موضوع سمت روبه بنيادي ، اهداف كنار در همايشهايمان ،
.دارد نيز تمدنها گفتوگوي
فرهنگي روانشناسي به نگاهي
با گوناگون افراد و كسان از متشكل را جامعه اگر :درآمد
آيا كه ميآيد پيش پرسش اين بدانيم ، متفاوت شخصيتهاي
خوي و منش داراي هركدام كه جامعه افراد از گذشته ميتوان
روان به قائل نيز جامعه براي بوده ، ويژهاي روانشناختي
منش و رفتاري عناصر چه از قومي روان اين صورت دراين شد؟
چه است؟ گرفته شكل است ، جامعه افراد همه مشترك كه كرداري
ميان آيا دارد؟ وجود فرهنگي دادههاي و روان ميان پيوندي
و جامعه افراد روانشناختي و اخلاقي ومنشهاي رفتارها
تاثيرات ارتباطو اين شيوه هست؟ ارتباطي فرهنگي بسترهاي
كه ديگري بيشمار پرسشهاي و است؟ چگونه يكديگر بر آنها
.است مطرح حوزه اين در
"فرهنگي روانشناسي" مبحث به ميآيد ، پي از كه مقالهاي
به پاسخگويي وظيفه كه(Caltural Psycology)
مقاله اين كه آن اميد.ميپردازد دارد ، را بالا پرسشهاي
خصلتهاي و رفتارها تحليل و تبيين بر باشد ديباچهاي
.ايرانيان فرهنگي روانشناختي
فتحي طاهر
خاص دوراني محصول تجربي ، درعلوم (1)"نسبيگرايي" رهيافت
منطق در هم را آن زمينههاي كه است انساني انديشه از
بود آورده فراهم كنشي و پراتيك عيني ، تجارب در هم و علوم
.بود ساخته مذكور رهيافت پذيرش آماده را (2)"زمان روح" و
برداشتهاي راه شناخت ، فلسفه در كانتي انقلاب
بر ژرف تاكيد با و كرده مسدود سختي به را مطلقگرايانه
.بود كرده غيرممكن را ديدگاه اين از دفاع ،"شناسايي فاعل"
كنشوري و كارايي تدريجا نيز گرايانه عمل ديدگاه در
.ميگرفت قرا ترديد مورد روزبهروز (3)"مطلقنگر" مفاهيم
به قادر اجتماعي علوم قلمرو در بخصوص علمي تئوريهاي
مذكور نظريههاي نتيجه در و نبودند پديده دقيق پيشبيني
گذارده پاسخ به را فراواني پرسشهاي نيز پراتيك ازجهت
.بودند
نيز را روانشناسي علم انساني ، علوم در نسبيتگرايي امواج
مباحث حوزه از ما كه آنجا بهخصوص است ، نموده متاثر
روانشناسي قلمرو به و ميگذريم در عمومي روانشناسي
.ميشويم وارد اجتماعي
علومي فرهنگي ، روانشناسي آن ، تبع به و اجتماعي روانشناسي
با طرف يك از علوم اين در ما.ميشوند محسوب ميانجي
تعابير با ديگر سوي از و مواجهايم شناختي جامعه مفاهيم
حاكي فينفسه علمي عظيم حوزه دو اين حضور ;شناختي روان
البته صد و بررسياند مورد موضوع دشواري و پيچيدگي از
.افزود خواهد دشواري اين بر آنها تلفيق
جامعه مباحث درون در آن به مربوط معارف مجموعه و فرهنگ
موضوع طرح درصدد گاه هر و ;ميشوند تعريف شناختي
ناخواسته يا خواسته باشيم ، "فرهنگي روانشناسي"
چالشهاي ورطه در را خود منطقي ، لحاظ به كه پذيرفتهايم
.بيفكنيم ديگر سوي از رواني چالشهاي و سو يك از اجتماعي
و "روان" ميان متقابل روابط بررسي علم فرهنگي ، روانشناسي
كه است معني بدين نخست نظر در مذكور تعريف.است "فرهنگ"
در و ميپذيرند اثر فرهنگي پديدههاي از رواني ساختارهاي
عميق آثار نميتوان هرگز شخصيت ، گوناگون مولفههاي ميان
.گرفت ناديده را فرهنگي پديدارهاي
نيست مبرا انسانها روان و ذهن تاثيرات از نيز فرهنگ اما
از ما كه داد انصاف بايد و است معادله ديگر طرف اين و
.كردهايم غفلت -حدودي تا لااقل -چشمانداز اين
مساله ديدگاه ، دو از تنها آورديم كه مقدمهاي براساس
را انسان رواني ساختار از فرهنگي پديدارهاي تاثيرپذيري
اختصار اصل رعايت جز چارهاي البته و كرد خواهيم ذكر
.نداريم
كه است ، كانت ايمانوئل ديدگاه همان چشمانداز ، نخستين
شرايط تاثير تحت را فرهنگي جمله از و معرفتي برداشتهاي
فرهنگي ، مفاهيم ترتيب بدين.است دانسته انسان ذهني
.ذهنياند شرايط از تابعي
و ميگويد سخن هنر و فرهنگ مقوله در كه آنگاه نيز انگلس
فرهنگ در طبقاتي و اجتماعي فرهنگي ، ساختارهاي ژرف تاثير
هر" كه ندارد ترديدي نكته اين بيان در ميكند ، بررسي را
ذهن مجراي از بايد ميآورد ، در حركت به را آدميان آنچه
(4)".بگذرد آنان
طور به را پديدارها ساير و روان بين رابطه كانتي ديدگاه
از آن ، به مربوط مسائل كليه و فرهنگ و ميشود شامل كلي
شرايط از متاثر ميشوند ، محسوب "پديدار" فينفسه كه آنجا
.ذهنياند
درگير او اما ;است گونه اين حدودي تا نيز انگلس ديدگاه
عيني روابط مورد در دقيقا او ;نيست فلسفي دشوار بحث يك
عوامل از مجموعهاي فرهنگ ، .ميگويد سخن فرهنگ و روان
پديدارهاي ديالكتيك رابطه ولي است رفتار بر موثر توانمند
.آنهاست مستمر چالش از حاكي ،(ذهني) رواني عناصر و فرهنگي
خطي رابطه يك انسان ، شخصيت بر فرهنگي عناصر تاثيرگذاري
عرضه انسان شخصيت به كه آنگاه فرهنگي ، عامل هر نيست ،
رد يا قبول ارزيابي ، در انسان روانشناختي چالش ميشود ،
.ميگردد آغاز نيز آن
خودي به فرهنگي ، عنصر يك با مواجهه از پيش انسان شخصيت
را مذكور فرهنگي عنصر نتيجه در و است پيچيده و پويا خود
.ميدهد قرار ارزيابي مورد ناهشيار يا هشيار گونه به
بعد از هم و دارد عقلاني و شناختي جنبه هم مذكور ارزيابي
در.مييابد تحقق -است نيرومند بسيار غالبا كه -عاطفي
روانشناختي نظام در هرگز فرهنگي ، عناصر از بسياري نتيجه
.نمييابند جايگاهي -انسانها از گروهي يا -انسان
را خود فرد به منحصر و خاص قوانين فرهنگ ، و روان رابطه
تحليل صحت و بهدقت را "رابطه" اين بتوانيم اگر.دارد
پرسشهاي از تعدادي پاسخ بود خواهيم قادر آنگاه كنيم ،
پرسشهاي.باشيم پاسخگو را قلمرو اين به مربوط مهم بسيار
:مطرحاند جدي بهطور فرهنگي روانشناسي در زير
دارند؟ هم با (روابطي يا) رابطهاي چه روان ، و فرهنگ -1
چند و چگونه مقوله دو اين ارتباطي مكانيزمهاي -2
نوعاند؟
اثر فرهنگي پديدارهاي و عناصر از روان و رفتار چرا -3
ميپذيرند؟
دو بينآن روابط دقيق و علمي اثبات براي شواهدي چه -4
دارد؟ وجود
چيست؟ انسانها شخصيت و فرهنگ بين رابطه مطلوب شكل -5
است؟ رفتار بر اثرگذاري به قادر حد چه تا فرهنگ -6
عناصرند؟ و عوامل كدام روابط اين مخل عوامل -7
با نزديك روابطي فرهنگي پديدارهاي از گروه كدام -8
ميكنند؟ برقرار ذهني ساختارهاي
"شخصيت و سياست" رابطه با تفاوتي روان ، چه و فرهنگ رابطه-9
دارند؟... و "شخصيت و اخلاق" ،
هر در ما و دائمياند و اساسي پرسشهايي مذكور ، پرسشهاي
دست پاسخها از بخشي به تنها عميق ، تفكر و مطالعه
دهههاي در حداقل روان و فرهنگ رابطه مثل.مييابيم
اولا زيرا.شد نخواهد حل مطلق و كامل طور به هرگز آينده
رابطه.لغزندهاند و دشوار بسيار مفاهيمي مفهوم ، دو هر
همواره كه است گشته موجب آنها بين ديالكتيك و مستمر
اكنون پرسشها اين از بسياريشوند مطرح بيشماري سوالات
پرسشهاي بيترديد ، حوزه ، دو اين ماهيت بنابر و مطرحاند
درون از پرسشها اين.شد خواهند ظاهر آينده در نيز ديگري
و عجيب مشكل نخستين پس ، .شد خواهند زاده روان و فرهنگ
حتي ما كه است اين روان و فرهنگ قلمرو در جالب بسيار
بر البته اين و نداريم اشراف موجود پرسشهاي همه بر هنوز
.است افزوده آن زيباييهاي و شگفتيها
انساني علوم قلمرو در كه آنجا از حوزه ، دو اين ثانيا
كه هستند عظيمي ناشناخته متغيرهاي داراي گرفتهاند ، جاي
با همواره را زمينه دراين نظريهپردازي يا تئوريسازي
.ساختهاند مواجه مشكل
است ، واقعيت از بخشي تنها -آنها جامعترين حتي -نظريه هر
در تلاشي فرهنگي ، و رواني واقعيتهاي تبيين جهت در كوشش
تئوريها ، .است آنها بين موجود واقعيتهاي كردن ساده جهت
-وناگزير -بيترديد زيرا;هستند واقعيت از سادهتر همواره
تاثير بررسي و دخيل متغيرهاي همه تبيين و احصاء به قادر
.نيستند آنها از يك هر
رازهاي از پرده عميق ، پژوهشي تلاش هر همه ، اين با
ميگشايد را آن رموز از رمزي بار هر و برميدارد فراواني
اين راز و رمزنيست سادهاي كار خود ، رمزگشايي اين و
.است ارجمندي كار خود ، رمزگشاييها ،
:نوشتها پي
1. Relativisim
2. Zeitgeist
3. Absolutism
هنر ، تاريخ فلسفه ارنولدهاوزر ، : از نقل به انگلس -4
نگاه ، 1366 ، ص 44 انتشارات فرانري ، محمدتقي ترجمه
مركزي آسياي به سفرباستانشناسي گزارش
/مركزي آسياي به باستانشناسي سفر گزارش :كتاب نام
/جبهداري مريم:مترجم /وويچبارتولد ولاديمير:نويسنده
:نخست چاپ /نيستاني جواد:تعليقات و متن ويرايش مقدمه ،
شمارگان15000 /اسلامي فرهنگ نشر دفتر:انتشارات /1379
.نسخه
كرسي استاد (19301869) ويجبارتولد و ولاديمير واسيلي
خاورشناسان هيات رئيس و پترزبورگ سن دانشگاه خاورشناسي
تاريخ مطالعه كه بود كسي نخستين آسيايي ، موزه به وابسته
.نهاد بنيان نوين پژوهشي روشهاي پايه بر را مركزي آسياي
فرهنگي عناصر دوسويه تاثير به بسياري توجه او رو همين از
بويژه مركزي آسياي تاريخ وي ديدگاه در كه كرد گونهگوني
اسلامي تمدنهاي و چادرنشين مغولهاي - ترك باستان ، ايران
به را كارهايش از بسياري شمار رو اين از.بخشيد شكل را
اختصاص اسلامشناختي و تركشناختي ايرانشناختي ، بررسيهاي
ايران و مركزي آسياي بررسي در تولد بار سهم بيشترين.داد
.بود تيموري دوره تا اسلام آغاز از ميانه سدههاي در
در م سال 1897 در و شده ، تنظيم فصل هفت در كه حاضر كتاب
بررسيهاي برآيند رسيد ، چاپ به سنپترزبورگ شهر
منطقههاي در تا 1894 از 1893 تولد بار باستانشناختي
كامل گزارشي نخست كتاب اين در بارتولد.است مركزي آسياي
باستاني تپههاي و تاريخي محوطههاي از خود ديدههاي از
به سپس و ميدهد ارائه را منطقه تاريخي يادمانهاي نيز و
و جغرافيايي ماخذهاي به استناد با آنها درباره بحث
دادهشده آگاهيهاي مجموعه.ميپردازد مربوط دوره تاريخي
احاطه بويژه و مناطق تاريخي ، رخدادهاي درباره كتاب در
اسلامي منابع بر بارتولد چشمگير و موشكافانه
.است تحسينبرانگيز
|