ايران در زبانشناختي پژوهشهاي بنيانگذار
كلن تا ساوه از
نامه ايران
ايران در زبانشناختي پژوهشهاي بنيانگذار
و پژوه ادب واژهشناس ، درگذشت سالروز نهمين و بيست در
معين محمد دكتر ;برجسته فرهنگشناس
كه آنهايي بويژه ايران ، دانشگاهيان نسل نخستين ميان در
محمد دكتر پژوهيدهاند ، زمين ايران هنر و فرهنگ پهنه در
و آموزشها معين دكتر.است برخوردار خاصي شايستگي از معين
چون استاداني نزد را دانشگاهي ادبي و سنتي تحصيلات
...و پورداود همايي ، دهخدا ، بهار ، ملكالشعراي فروزانفر ،
صرف كه بود دانسته نيك معين دكتر كه آنجايي ازگذراند
از نميبرد ، جايي به راه سنتي ، آموزشهاي از برخورداري
در علمي نوين روشهاي و دانشها فراگيري با رو اين
ميان آن از و تطبيقي و تاريخي زبانشناسي زمينههاي
مهمي گامهاي فارسي ، زبان ريشهشناسي و واژهشناسي بويژه
كشورمان در ايراني زبانشناختي پژوهشهاي گسترش راستاي در
برهان بر معين استاد حاشيهنويسيهاي نمونه براي برداشت ،
و ريشهشناختي آوايي ، تحولات نظر از قاطع ،
استاد.است بسيار اهميت درخور واژگان بعضامعناشناختي
نو به باستاني زبانهاي از تنها نه را واژگاني دگرگونيهاي
رو اين از.ميگيرد پي نيز ايراني امروز گويشهاي در بلكه
پژوهشهاي پيشگام را استاد اگر باشيم ، نرفته گزاف به شايد
و انديشهها به متكي و روشمند البته ايران در زباني
گايگر ، اشپيگل ، چون بزرگي ايرانشناسان يافتههاي
هرن ، پاول فراي ، كربن ، هانري بنونيست ، دارمستتر ،
چون استادي داشتن با معين استاد.بدانيم..هوبشمانو
ايران ، باستاني زبانهاي و فرهنگ متخصص ;پورداود ابراهيم
باستان ، فارسي چون هند و ايران باستاني زبانهاي آموختن به
.پرداخت سانسكريت و پهلوي و اوستا
فرانسوي روسي ، آلماني ، انگليسي ، زبانهاي دانستن با استاد
زبانهاي به ايراني فرهنگ منابع از بهرهگيري در عربي و
روش و بينش گستردگي از برخورداري همين و كوشيد شده ياد
.است بخشيده ويژه جامعيتي را او مقالات و نوشتهها كه بود
بعدي پژوهشگران براي شد پايهاي معين دكتر پژوهش و روش
او.بودند سرگرم بررسي به ايران فرهنگ و ادب حوزه در كه
واژگان پژوهي تبار بار نخستين براي كه بود
به فارسي منثور و منظوم ادبيات از بحث در را فارسي
پايه ، اين بر.بخشيد سامان زبانشناختي و علمي شيوهاي
در كه است واژهنامهاي نخستين معين دكتر فارسي فرهنگ
از.است داده را آن باستاني تبار و ريشه واژه ، هر برابر
بهكارگيري واژهنامه ، اين اهميت درخور ويژگيهاي ديگر
براي جهاني (Translitration) آوانگاري سنجههاي
واژگان ضبط در فارسي فرهنگنگاري تاريخ در نخستينبار
.است
كه بود باور براين -شد گفته همچنانكه -معين ، محمد دكتر
نزد شاگردي جز چارهاي فرهنگيمان ، دادههاي شناخت براي
در هماره او رو اين از.نيست بزرگ ايرانشناسي دبستانهاي
جنبههاي همه به فزودي و كاست بيهيچ ايران ، فرهنگ شناخت
و بزرگنمايي از خويش پژوهشي كارهاي در و داشت نظر آن
و آثار.بود بهدور ملي احساسي انگيزههاي تسريدادن
كه همانگونه معين دكتر مدعاست ، اين بر گواهي وي كتابهاي
فرانسوي گيرشمن "اسلام تا آغاز از ايران" كتاب ترجمه به
خطي نسخههاي پيرايش و تصحيح به نيز بود ، دلبسته
الروايات لوامع و جوامعالحكايات و عروضي چهارمقاله)
...و (شيرينسخن حافظ) نويسندگان و شاعران شناخت ،(عوفي
.داشت خاص اهتمام
ميتوان نيز را او كه -دانشمند اين مهم كارهاي ديگر از
درباره دفترهايي نگارش -دانست پيشگام حوزه اين در براستي
:دفترهاي زمينه ، اين در.بود فارسي زبان دستوري مقولات
اين در.است يادآوري شايان نكره ومعرفه ضمير جمع ، اضافه ،
اين.است شده ريخته فارسي زبان دستور از نويي طرح دفترها
علمي پژوهشهاي همان دنباله ميتوان را آنها كه طرحها
دقيق شمايي حاوي دانست ، ايراني زبانشناسي حوزه در استاد
ياد دستوري مقولات معناشناختي و ريشهشناختي تحولات از
را معين دكتر رو اين از.است فارسي زبان تاريخ در شده ،
.برد نام ايران در تاريخي دستور پايهگذار ميتوان
در و است بسيار استاد پژوهشي گستره و ارزشها درباره سخن
پايان تا استاد ، كه ميشويم يادآور را نكته اين پايان
فرداي حتي و نكشيد آموختن و نگارش و پژوهش از دست عمر
كشور از خارج در ايران فرهنگ درباره همايش يك از كه روزي
رفت ادبيات دانشكده به زياد خستگي وجود با بود ، بازگشته
از يكي پرسش به پاسخ در دانشكده پلكانهاي از يكي در و
به متاسفانه معين دكتر.شد مغزي سكته دچار دانشجويان ،
درگذشت با سرانجام و بود اغما حالت در سال چهار مدت
فرهنگ جهان تيرماه 1350 سوم و بيست در خويش ، اندوهبار
.باد شاد روانش.برد فرو ماتم در را ايراني
ارشاد محمدرضا
***
دنيا به رشت محلهزرجوب در ش.آوريل 1287ه معين ، محمد
آغاز تهراني غلامرضا ميرزا مكتبخانه در را خود درسآمد
گيلان ، معارف رئيس اعلم صديق عيسي آنكه از پس و نمود
و شود تبديل جديد مدارس به مكتبخانهها تمام داد دستور
مختلف كلاسهاي در اطلاعاتشان استعدادو برحسب شاگردان
از پس نيز معين محمد ميان اين در شوند ، تحصيل به مشغول
.نشست ششم كلاس در امتحان
رسمي لقب اعتبار به معين خانوادگي نام
سجل اداره شدن داير از پس كه بود (جدپدري)معينالعلما
سجل 1654 ، شماره با معين نام به (فعلي احوال ثبت)احوال
.شد خوانده رشت از صادره
ش.مهرماه 1310ه در متوسطه دوم دوره گواهينامه اخذ از پس
تربيتي علوم و فلسفه ادبيات ، رشته در عالي دانشسراي در
رسالهاي نگاشتن با ش.ه سال 1313 در.كرد نام ثبت
فلسفه و ادبيات در ليسانس درجه به فرانسه زبان به تحقيقي
.آمد نائل
شش احتياط ، افسري دانشكده ماهه شش دوره گذراندن از پس
مهر در و گذرانيد افسري خدمت به را ش.سال 1314ه اول ماه
اهواز شاهپور دبيرستان در دبيري سمت به سال همان ماه
به ماه سه از پس كارداني و لياقت شدودراثر تدريس مشغول
.شد منصوب اهواز شبانهروزي دانشسراي رياست
عنوان تحت رسالهاي نگاشتن با دكتري دوره گذراندن از پس
سهشنبه 17 روز "فارسي ادبيات بر آن تاثير و مزديسنا"
به فارسي ادبيات در دكتري درجه نخستين ش. ه شهريور 1321
.شد اعطاء وي
سالنامه مدير) جاهد امير آقاي دختر با ش.سال 1321ه در
.كرد ازدواج (پارس
علمي روابط او.بود پشتكار و علمي دقت داراي معين دكتر
و قزويني محمدخان علامه داوود ، پور ابراهيم با نزديكي
.داشت دهخدا علياكبر نيز
بنونيست ، پروفسور به ميتوان خارجي دانشمندان از همچنين
.كرد اشاره ماسينيون و كربن هانري فراي ، پروفسور
شوراي مجلس رئيسه هيات تصميم به بنا ش. ه سال 1325 در
و شد لغتنامه تدوين در دهخدا علامه با همكاري مامور ملي
(دهخدا گذشت در سال) سال 1334 پايان تا تاريخ آن از
علمي رسالت اين و نگسست ولغتنامه دهخدا از را خود پيوند
.كرد ادا ماه 1345 آذر نهم تا را
خود وصيتنامه در ش. ه آبان 1334 دهم در دهخدا علياكبر
فيش تمام كه ميكنم وصيت خود ورثه به":مينويسد چنين
است ميليون يك از بيش ظاهرا كه را لغتنامه نشده چاپ هاي
آن بر ديگر كلمه يك يقينا و شده نوشته ياء تا الف از
معين دكتر آقاي من دوستان عزيزترين به افزود ، نميتوان
كه جانكاه است زحمتي واين برسد چاپ به سابق مثل كه بدهند
".است تاليف نصف معادل اقلا
معين دكتر كه آن عليرغم نيز (يوشيج)نيما پيريوش همچنين
برگزيده شعر مواج درياي كشتيباني به را او بود نديده را
هيچ من از بعد":است نوشته چنين خود وصيتنامه در و بود
معين محمد دكتر جز به ندارد مرا آثار به زدن دست حق كس
".باشد من ذوق مخالف او چه اگر
چاپ به فردوسي مجله در شكه.تير 1351ه در 21 شهيدي دكتر
حيات روز هزار ده از كمتر معين دكتر":گفت چنين رسيد
صفحه هزار پنجاه از بيش مدت اين در و داشت تحقيق و علمي
تعليم ، از غير امر اين و رسيد طبع به وي از تحقيقي اثر
".بود كنفرانسها در شركت و مطالعه تدريس ،
بر علاوه زيرا.داشت خاصي روش معين دكتر كتب ، درتصحيح
آنها انتقادي تصحيح و كهن متون متعدد نسخ از استفاده
دسترس در مولف و كتاب پيرامون در كافي و جامع اطلاعات
.ميگذارد خواننده
،(عروضي نظامي عمر بن احمد تاليف) مقاله چهار كتابهاي
سديدالدين)الحكايات جوامع ،(ناصرخسرو) جامعالحكمتين
از (شيرازي بقلي روزبهان تصنيف) العاشقين عبهر (محمدعوفي
متون نقد و تصحيح در همچنين.است وي تصحيحات مهمترين
از كربن هانري پروفسور با عربي و فارسي عرفاني و فلسفي
.داشت همكاري (ش. ه)سال 1324
درباره كه است تحقيقي جامعترين يقين به سخنش شيرين حافظ
يك كارنبود من كار":گفت او خود.است شده او عصر و حافظ
.نيست تن
هر فرزندان كه بايد است زيسته قرون امتداد در كه شاعري
خوشهچيني پربركتش خرمن از خويش ادارك تناسب به زمان
".كنند
از ايران" و عربي زبان از را "تربيتي روانشناسي" كتاب
برگردانده فارسي به فرانسه زبان از را "اسلام تا آغاز
.است
دانشگاه در معين دكتر كتابهاي از جلد هزار هفت از بيش
كه است درحالي اين.ميشود نگهداري امانت صورت به گيلان
وصيت به توجه با هنوز او گذشت در از سال نه و بيست از پس
آستانه شهر در معين استاد آرامگاه در كتابخانهاي وي
.است نشده ساخته اشرفيه
برپايي به تنها گيلان استان فرهنگي مسئولان است اميد
.نكنند اكتفا استاد سالروز مراسم
با مرگ كه است حقيقت اين يادآور بزرگان ياد داشتن زنده
آوازه و نام بر فراموشي پرده نميتواند هرگز جبروتش همه
مورد كه كرده حقايق گسترش وقف را خود عمر كه بكشد كسي
.است بوده زمانه و زمان نياز
قاف در را سيمرغ نسل ما روزگار به كه باد فروزنده يادش
دست به پيرمغان بندگي كيمياي و جست بايد افسانه
دهخدا همچون كيميايي و سيمرغ او و نميافتد كسي هر
را دو هر واين داشت امانتش خزانه و همت قاف در را سينا و
...بود بسته جاودانه پيوندي به
مجيدنيكروان
كلن تا ساوه از
آلمان و ايران فرهنگي پيشينهگفتوگوهاي به نگاهي با
ساوه شهر به شرق سوي به خود سفر در ماركوپولو كه آنگاه
از ديدار براي كه "ايراني شاهان" آن كه برد گمان رسيد
بيشك.بودند ساوه اهل بودند رفته لحم بيت به مسيح
.بود يافته رواج اروپا در اينباره در داستانهايي
:ميخوانيم (تا 12 آيه 1 باب 2) متي انجيل در
يهوديه لحم بيت در پادشاه هيروديس ايام در عيسي وچون"
آمده اورشليم به مشرق از چند مجوسي ناگاه يافت تولد
ستاره كه زيرا است ، يهود پادشاه كه مولود آن كجاست گفتند
اما.آمدهايم او پرستش براي و ديدهايم مشرق در را او
اورشليم تمام و شد مضطرب شنيد را اين چون پادشاه هيروديس
كرده جمع را قوم كاتبان و كهنه روساي همه پس.باوي
لحم بيت در گفتند بدو.شود متولد بايد كجا مسيح كه پرسيد
بيتلحم اي تو و:است مكتوب چنين نبي از كه زيرا يهوديه ،
نيستي كوچكتر هرگز يهودا سرداران ساير از يهودا زمين در
من قوم كه آمد خواهد ظهور به پيشوايي تو از كه زيرا
را مجوسيان هيروديس آنگاه.نمود خواهد رعايت را اسرائيل
پس.كرد تحقيق ايشان از را ستاره ظهور وقت خوانده درخلوت
آن احوال از برويد:گفت نموده روانه لحم بيت به را ايشان
من تا دهيد خبر مرا يافتيد چون و كنيد تفحص بتدقيق طفل
شنيدند را پادشاه سخن چوننمايم پرستش را او آمده نيز
پيش بودند ديده مشرق در كه ستاره آن ناگاه كه شدند روانه
رسيده بود طفل كه آنجايي فوق تا ميرفت ايشان روي
خوشحال و شاد بينهايت ديدند را ستاره چون و بايستاد
بر و يافتند مريم مادرش با را طفل آمده خانه به و گشتند
گشوده را خود ذخائر و كردند پرستش را او افتاده در روي
وحي خواب در چون و گذرانيدند بوي مر و كندر طلاو هداياي
از پس نكنند ، بازگشت هيروديس نزد به كه رسيد در بديشان
".كردند مراجعت خويش وطن به ديگر راه
ساوه در را نفر سه اين گور كه ميكند ادعا ماركوپولو
و موها با را سهاسكلت ميتوان هنوز" كه است ديده
بالتازار ، سه اين نامديد است مانده باقي كه ريشهايشان
".است بوده ملكيور و گاسپار
قرينه به را "چند اي مجوسي" عبارت غرب كليساي سنتهاي در
كليساي.ميدانند نفر 3"مر و كندر طلا ، گانه سه هداياي"
(م 220 ح160) ترتوليان.ميداند نفر را 12 آنان شرق
را سه اين نام بعدي مسيحيان.ميدانست پادشاه را آنان
غرب كليساي سنت در.گذاشتند ملكيور و گاسپار بالتازار ،
گاسپار و پارس پادشاه ملكيور عرب ، پادشاه بالتازار
بعضي در نفر سه اين تصاويررفتهاند شمار به هند پادشاه
كه است بسته نقش ميتراپرستان صورت به كهن كليساي تصاوير
مسيح دين در ايراني ميترايي فرهنگي نفوذ از نمادي شايد
.داشتند شهرت "شاه سه" به وسطي قرون در افراد اينباشد
نشده داده نفر سه اين به نامي ميلادي هشتم سده تا هنوز
را سه اين (م 673735) انگليسي كشيش Beda بدا.بود
آن از و ميدانست آفريقا و آسيا اروپا ، قاره سه نماينده
پوست سفيد صورت به را ايشان كليسايي تصويرگران زمان
(آفريقايي) سياهپوست و (آسيايي)پوست رنگين (اروپايي)
.كردهاند ترسيم
سده در اما بازگشتهاند خود سرزمين به ظاهر به افراد اين
-حك 306) رم امپراتور كنستانتين كه هنگامي ميلادي چهارم
را نفر سه اين اجساد هلن شدند ، مسيحي هلن مادرش و (م 337
ميلان به سپس اجساد اين.كرد منتقل كنستانتينويل به
از را اجساد باروسا بار فردريك سال 1162م در.شدند منتقل
مزار امروزه و سپرد كلن شهر اعظم اسقف به و منتقل ميلان
.است مسيحي مومنان زيارتگاه كلن جامع كليساي در آنان
جامع كليساي در ايراني ساله هزار دو يادگار اين شايد
(آلمان و ايران) ملت دو بين ارتباط كهنترين آلمان كلن
.دهد نشان را
مذهب جعفري محسن
نامه ايران
شناخت فارس
فرهنگي ، فصلنامه (پاييز 1378 و تابستان) سوم و دوم شماره
.است درآمده نشر بازار به شناسي فارس بنياد پژوهشي
فارس پهناور و كهنسال سرزمين شناخت سوداي" كه نشريه اين
بنياد سوي از "دارد زمين ايران از بخشي عنوان به را
بنياد ميرسد ، چاپ به شناسي رس فا
مقالات و كتابها چاپ راه از ميكوشد شناسي رس فا
در نمايشگاههايي و همايشها برگزاري و فرهنگي -پژوهشي
از بخشي شناخت راه در فارس ، ادب و تاريخ فرهنگ ، زمينه
.بردارد گام زمين ايران فرهنگ
:است قرار اين از شماره اين عنوانهاي از برخي فهرست
،(خرمشاهي بهاءالدين) است؟ كوروش ذوالقرنين از مراد آيا
،(همايوني صادق) سامي ،(امداد حسن) شيراز هنري مكتبهاي
نسخه يك معرفي ،(پرهام سيروس) فارس در فرشبافي اهميت
كوروش) عشق شاعر سعدي ، ،(كيش صداقت جمشيد) فارسنامه جديد
به مقالات چكيده فرهنگي ، رويدادهاي ،(سروستاني كمالي
.انگليسي
شناسي سعدي
بنياد توسط شناختي سعدي پژوهشهاي رده از دفتر سومين
ارديبهشت در شناسي سعدي مركز همكاري با و فارسشناسي
و شناخت دفترها ، اين چاپ از هدف.است رسيده بهچاپ امسال
اين تاثير چگونگي بازيابي و سعدي انديشههاي بررسي
.است جهان و ايران فرهنگ بر سرايندهبزرگ
به مرد فرزانه اين نوشتههاي بررسي از بيگمان
و شگفت روزگار آن در كه ميبريم پي منشهايي و انديشهها
چه.خشونت نفي و انديشهمدارا:جمله از مينمايد ، جالب
به بوم ، و مرز اين فرهنگمردان ديگر درباره كه نيكوست
و ديدگاهها نوشتهها ، در پژوهش به روش و شيوه همين
به طريق اين از تا پرداخته آنها تربيتي منشهاي
تا يافته دست ايران پوياي و پربار فرهنگ از گنجينهاي
فرهنگي نيازهاي و پرسمانها با پيوند در آنها از بتوانيم
.ببريم بهره امروزمان اجتماعي و
عشق حديث:است قرار اين از شماره اين مقالات از برخي
،(شمسيا سيروس) مولف نيت و سعدي ،(رستگارفسايي منصور)
خيال در خراسان ،(پورجوادي نصرالله) غزالي احمد و سعدي
صادق) سعدي گلستان و فولكلور ،(ياحقي جعفر محمد) سعدي
،(حميديان سعيد) سعدي شروح بر نكته سه دو ،(همايوني
.(قراگوزلو محمد) سعدي گلستان در انساني حقوق گفتمان
|