|
الگوسازي انديشه و امروز انسان
سيستم فروپاشي
الگوسازي انديشه و امروز انسان
باقريان مهدي
ميشوند ، متوسل الگو به خود ، رفتار هر براي افراد :اشاره
اما ميشود ، منتقل فرد به خانواده از ابتدايي ، الگوي
و تبليغات كودكي ، اوان همان از نميپايد ، ديري امر اين
تا ميشود آماده فرد ميكنند ، آغاز را خود هجوم تيزرها
ديگرش "خودهاي" با سازگاري او نباشد ، خودش بعد به اين از
ميرود پيش جايي تا امر اين مواقع گاهي ميكند ، آغاز را
اين در.درميماند غيرواقعي و واقعي خود تشخيص در فرد كه
را الگويي كه ميشود خارج حيراني از انسان زماني وانفسا
اشكال به مختلف جوامع در الگوسازي.باشد متصور خود براي
اصول ،"نانويسا" و ساده جامعه در ميشود ، انجام گوناگوني
ارتباط وسايل اكنون و است بوده حكمفرما خانوادگي حكومت
براي شدهاند ، امري چنين متكفل اجتماعي ساختارهاي و جمعي
ارائه ضمن حاضر مقاله در نويسنده موضوع ، از بيشتر فهم
روانشناسي نظر از را مفهوم اين الگو ، واژه از تعريفي
نظام از كامل انسان همچنين كمال ، روانشناسي شاخه بويژه
اهميت نهايت در و جامعهشناسي در الگو مفهوم فروم ، اريش
.است داده قرار بررسي و توجه مورد الگوسازي ضرورت و
انديشه گروه
"الگو" كه است گرديده مسلم شده انجام تحقيقات مجموعه از
شامل كه كوچك دستههاي از انساني ، جوامع كليه در سازي
بر خانوادگي حكومت اصول و است خويشاوند و خانواده چند
قبيله سفيد ريش يا شيخ طرف از معمولا و فرماست حكم آنها
داراي كه امروزي رفته پيش ملل تا ميشوند رهبري و هدايت
كامل سياسي پرورش داراي و هستند مفصلي حكومتي تشكيلات
رفتهاي پيش به سياسي رشد لحاظ از و ميباشند
.است داشته وجود آمدهاند نائل حيرتانگيزي
حكمفرما خانوادگي حكومت اصول "نانويسا" و ساده جوامع در
به.است داشته استثنايي جنبه "سالاري پدر" سيستم و بوده
بلاشرط تابع" اجتماعي يكواحد اعضاي كه معني اين
"زناشويي و توليد و تلاش به آنها راي موافق و پيراناند
اجتماع روح منزله به پير" جوامع اين در.ميزنند دست
رسم و راه خود هنگام به كه است رهبري پير ، .است "ساده
مراحل و فراگرفته ديگران از را اجتماعي سنن و زندگي
آنها بحرانهاي و دشواريها همه با را عمر گوناگون
به پيراست ديده بسيار نشيبهاي و فراز و گذرانيده
صنعتگر پير ، .است اجتماع تاريخ و سالنامه و قاموس منزله
ميستايند ، را او همه.است اجتماع سردار و سياستمدار و
راهنمايي او از بلا و فاجعه بحبوحه در و ميگذارند حرمت
پيران ، حكومت از ، گذشته ساده اجتماعات در (1).ميگيرند
قبيله سالاري ، گروه:قبيل از حكومت از ديگري انواع
بر علاوه.ميشود ديده نيز غيره و سالاري رئيس سالاري ،
ديده نيز حكومت از ديگري نوع اجتماعات ، اين در آن ،
موقت يا (فرمند) "خودي به خود" رهبر آن به كه ميشود
".ميگويند
بزرگ ، و كوچك از اعم انساني ، گروههاي كليه معهذا
الگوسازي به متمايل حال ، يا گذشته متمدن ، يا ابتدايي
خودشان براي گروهها ، اين از برخي كه بهطوري.بودهاند
بنابه.است "بزرگ" آن معاني كه كردهاند اختيار نامهايي
طوايف ، اكثر امريكايي ، بين ژرف جامعهشناس "سمنر" اظهار
اختيار نامهايي خودشان براي آنها دهم نه حدود در شايد
"مرد مردان" و "رادمردان" و "مردان"آن معاني كه كردهاند
قبايل از يكي (KIOWA)"كيوا" مانند است "شيرمردان"و
".منم حقيقي مرد":سرخپوست
يك الگوسازي كه ميدهد نشان موجود فراوان شواهد بالاخره
اين چون نيست ، مدرن جامعه اختصاصي پديده و انحصاري كيفيت
وجود فرهنگي درجات كليه در و انساني جوامع كليه در پديده
.است داشته
الگو واژه
سمبل ، قالب ، طرح ، سرمشق ، :معناي به فارسي زبان در "الگو"
،(اليت)نخبه بهين ، متن ، پيشوا ، رهبر ، امام ، اسوه ، برجسته ،
خاص مورد اين در اما است ، رفته بكار اينها مانند و بهتر
.است انگليسي زبان در (Pattern) "پترن" كلمه با مترادف
آن ترجمه از اغلب كه انگليسي است واژهاي Pattern"
مانند آن فرانسه معادلهاي زيرا:ميكنند خودداري
غيره و Structure,theme,patwon, configartion,modele:
توسط كه Pattern مفهومنيستند قانعكننده كاملا
عناصر كه را ويژهاي شكل است ، يافته توسعه فرهنگگرايان
ميگيرند خود به جامعه يك يا فرهنگ يك تشكيلدهنده مختلف
كار به جامعه يا فرهنگ آن اعضاي كه را نگرشهايي نيز و
زندگي از طريقهاي ترتيب اين به و نشانداده ميبندند ،
واژه بنابراين.ميكند معين و مشخص را ويژه و منسجم
عادات و عرف ،(usege) كاربرد از مفاهيمي Pattern
ميدهند اجازه كه را ، (moeurs) رسوم و آداب و (costume)
(2).برميگيرد در كاملا شود ، شناخته فرهنگ يك اصليت تا
:است آورده معني ده "Pattern" براي آكسفورد فرهنگ
.باشد كپي يا تقليد قابل كه شيئي يا شخص -1
برده بكار اشياء ساختن جهت كه غيره و نمونه طرح ، مدل ، -2
.ميشود
بكار ريختهگري و شني قالبسازي در كه كامل مدل -3
.ميرود
.باشد نمونه و نوع مرتبه ، مشخصكننده كه چيزي -4
و طرح و قسمتها يا و عناصر ترتيب:فرم تنظيم -5
تنظيم و طرح و ديواري كاغذ طرحهاي همانند دكوراسيون
.قصه عبارات و مفاهيم
الگوهاي همانند مشخصات يا و گرايش مشخص ، و معين مسير -6
.رفتاري
و هدف يك به تير تيراندازي مانند گروهبندي ، -الف -7
نقطه
.باشد فوق احتمالات توزيع مبين كه نموداري ترسيم -ب
.لباس الگوي ساختن جهت نياز مورد و كافي مواد -8
و ثاني نسخه ميشود ، تهيه مدلسازي از بعد كه چيزي -9
.كپي
ميهني افتخار براي كه تبريكاتي يا و ضيافت ايرلند در -10
.ميدهند انجام مقدس
روانشناسي در الگو مفهوم
اهميت و كاربرد (symbolization) "نمادسازي" روانشناسي در
رواني و روحي مشكلات و مسائل بررسي در و دارد فراوان
تفحص و توجه ، مورد مختلف سني گروههاي و نوجوان به مربوط
ترسيم به را نوجوان "هويتجويي" حس كه چرا ميگيرد ، قرار
خويش خانواده مخصوصا ديگران از او كه چهرهاي و تصوير
آن از كداميك كه اين.ميدهد سوق دارد انتظار و نظر در
گزين جاي او ضمير در زودتر (منفي هويت -مثبت هويت) دو
نوع و نوجوان "امنيت عدم" و "امنيت" به بستگي ميشود ،
كه روست اين ازميشوددارد او با كه رفتاري و برخورد
خود ، دروني شخصيت با متناسب و ميشود الگوپذير نوجوان
انتخاب درونياش اعمال يا رفتار در را متدي و الگو
خودآگاه يا را الگوپذيري خصوصيت نوجوانان ، تمام.ميكند
براي نيز الگو انتخاب به گرايش و دارند ناخودآگاه يا
.است بلوغ طول در جنسي اضطراب پديده از ناشي اكثرا آنان
افكار ، ميتوان نوجوان توسط شده متناسب الگوي طريق از
طرز لباس ، انتخاب.شناخت را او فعاليت نحوه و آرزوها
خاموش يا گرفتن ژست قبيل از رفتاري پاسخهاي سخنگفتن ،
مناظر ديدن و غيرارادي صورت به خواب هنگام در رويا بودن ،
در ارتفاع در حركت و بلندي از سقوط يا و خواب در طبيعي
نوجوان رفتاري شخصيت كه است نمادسازي نمونههاي از خواب ،
رفتار و شخصيت در آن انتخاب و الگو چون.ميدهد شكل را
فراواني ، ارزش آنها ارزشهاي و فكر طرز و جوان و نوجوان
(3).دارد
سالم شخصيت مفهوم به الگو -الف
با سرمشق و الگو" كمال روانشناسي مخصوصا روانشناسي در
يافته ، فرديت انسان سالم ، شخصيت همچون اصطلاحاتي و كلمات
باكنش انسان بالغ ، انسان زماني ، اين و مكاني اين انسان
از انسان و خود تحقق خواستار انسان بارور ، انسان كامل ،
ارائه با كمال روانشناسان و ميشود مطرح فرارونده خود
"بهنجاري فراسوي" كمالي موافق ، گاه و متفاوت الگوهاي
بيش و كم را شيوه اين.ميكنند توصيه آدمي شخصيت براي
بيان بر علاوه آنها.ميبرند بكار كمال روانشناسان همه
نيز را آن معيارهاي و ويژگيها سالم ، شخصيت انگيزههاي
.ميكنند بيان
مطلوب سطح كه است اين كمال روانشناسان بنياني اعتقاد
براي" و است بهنجاري فراسوي انسانها ، شخصيت رشد و كمال
استعدادهاي تمامي رساندن فعل به قوه از يا بخشيدن تحقق
.است "ضروري آدمي بالقوه
هيچگونه كمال روانشناسان كاربرد در سالم شخصيت اصطلاح
و شخصي سليقه با بيترديد و ندارد افتخارآميز دلالت
اطلاق كساني بر تنها اصطلاح اين.است آميخته خيالپردازي
چه آن به شدن تبديل و خود كمال گسترش قابليت كه ميشود
.دارند را است آدمي توان در
فروم اريك ديدگاه از كامل انسان -ب
تعالي به فطري نياز به توجه با انسان فروم ، اريك نظر از
نيازهاي و ذاتي دروني نيازهاي داراي كمال ، به ميل و
حيواني نيازهاي و انساني نيازهاي عبارتي ، به و اجتماعي
شخصيت ، تكوين در را آنها از يك هر اهميت نميتوان كه است
اين با.گرفت ناديده انسان وجودي كمال و حيات تعالي
و نيست غرائز اسير حيوان ، برخلاف انسان كه تفاوت
خود آينده از و درآورده كنترل تحت را خود غرائز ميتواند
و رشد راههاي كه است اين فروم تلاش تمام.يابد آگاهي
خود هستي براي پاسخي تا بدهد نشان انسان به را كمال
.بيابد
است "خودانگيخته" انسان فروم ، اريك كامل انسان بنابراين
آزادي به و نموده حفظ را خود فرديت انسان ، آن ، بوسيله كه
قوه از را خود نفس خودانگيخته ، انسان.مييابد دست حقيقي
:انسانييعني ارزشهاي به پايبند و درآورده فعل به
.است...و دلسوزي فرديت ، اميد ، مسئوليت ، عشق ، چون ابعادي
و افكار كه هستند يا بودهاند كساني" خودانگيختگان
يك نمودار نه آنهاست ، نفس بيان افعالشان و احساسات
كه است كسي هنرمند هنرمندندو افراد اين.خودكار ماشين
(4)...كند بيان انگيخته خود را خويشتن بتواند
جامعهشناسي در الگو مفهوم
:است رفته بكار معني دو در "الگو" جامعهشناسي ، در
خود معني به الگو -الف
پديده يك از شده ساخته تصاويري الگوها ، جامعهشناسي ، در
بديهي.ميشوند فرض واقعيت معادل تقريب ، حد در كه هستند
بلكه برنميگيرند ، در را جنبهها تمام تصاوير اين كه است
پديده كلي طرح شده ، ساخته اصلي بعد چند از كه چارچوبي در
بسيار عامه فرهنگ در الگوها كاربرد.مينمايانند را
وجودي ماهيت با مردم روزمره ، زندگي در.است متداول
.ميكنند تكيه الگوها روي بر و ندارند كافي آشنايي يكديگر
يا مهندس يك به فقط را دخترم من ميگويد كه پدري مثلا
در را جوانان كه است الگويي به متكي عمل ، در ميدهم دكتر
بر تكيه با و ميكند دستهبندي تحصيلات نوع بعد امتداد
در اوميگيرد ناديده را خصوصيات ، ساير جنبه اين روي
خلاصه وي تحصيلي رشته در را فرد مهم خصوصيات حقيقت
از را افراد كه است كساني مورد در ديگر مثال.ميكند
منظور.ميكنند ارزيابي دارايي و درآمد ميزان ديدگاه
مطلوب خصوصيات همه بودن واجد معني به ثروت آنانازداشتن
يا و كارخانه ساده كارگر يك وقتي مردم از بسياري.است
حرفه روي بر چنان آن ميگيرند ، نظر در را ساختماني كارگر
وي خصوصيات ساير به توجه براي مجالي كه ميكنند تكيه او
مورد شخص از ذهني ، تصور موارد اين همه درنميماند باقي
برجسته بسيار جنبه چند يا يك آن در كه است الگويي نظر
.است مانده دور به ذهن از خصوصيات ساير و شده مميز
با آنها با اجتماعي برخورد در جهتگيري و افراد ارزيابي
(5).ميگيرد صورت برجسته جنبه سه دو همين احتساب
و انگاره نوع ، شالوده ، اصطلاحات جامعهشناسي در همچنين
وسيعتر الگو از شالودهميروند بكار يكسان كموبيش الگو
استدلال استروس لوي.الگوهاست الگوي اصطلاح به و است
عبارت الگو دارد ، دستگاهي خصلت اولا الگو:كه ميكند
تغيير سبب آنها از يكي در تغيير هرگونه كه عناصري از است
از گروهي به الگو هر ثانيا.ميشود ديگر عناصر
الگويي با مطابق آنها از يك هر كه دارد تعلق دگرگونيها
دگرگونيها اين مجموع كه نحوي ، به است خانواده همان از
خصلتهاي ثالثا.ميدهند تشكيل را الگوها از گروهي
تغيير صورت در را الگو واكنش نحوه تا ميدهد اجازه مذكور
چنان بايد را الگو بالاخره.كنيم پيشبيني عناصرش از يكي
.باشد شده مشاهده پديدههاي همه نمودار آن كاركرد كه ساخت
(6)
انگاره مفهوم ميرسدكه نظر به استروس لوي توضيحات با
با وشالوده ، فونكسيون الگو ، در زيرا باشد ، بلندپروازتر
به نظر مورد اجتماعي كل از است والگونموداري جمعاند هم
به آنها نسبتهاي و عناصر تغيير با بتوان كه نحوي
از است عبارت الگو ديگر عبارت به.برد پي كلي تغييرات
يك براساس اجتماعي مجموعه از فونكسيون و فرضي مينياتوري
(7).معين نظريه
دارد ادامه
:ها پانوشت و منابع
جواد يوسفيان ، اجتماعي ، انديشه تاريخبارنزوبكر -1
ص. تهران13700.اميركبير انتشارات.اصغر علي ومجيدي ،
.و 24 23
عسكري مردمشناسي ، فرهنگ.ميشل پرن ، و ميشل ، پانوف ، -2
.ص 291.تهران 1368اول چاپ.ويس نشر.خانقاه ، اصغر
.نوجوانان ورواني روحي مشكلات و مسائل به نگاهي -3
.ص 10.ش1370019560 اطلاعات
انتشارات.اكبر تبريزي ، .سالم جامعه.اريش فروم ، -4
.43-ص 44 اول13570 چاپ بهجت ، .كتابخانه
چاپ.ندا چاپ.معاصر جامعهشناسي.محمد صالحي ، مهدي -5
.17-ص 18.سوم13540
-له(ج 1 ش 1 اجتماعي علوم نامه از نقل)ص 306 1951 ،-6
.Plon پاريس. Structral Anthopolgie ستروس
.جامعهشناسي مباني.، ژرژ گورويچ و هانري مندراس ، -7
.ص 198.تهران 1369اميركبير انتشارات.باقر پرهام ،
سيستم فروپاشي
( آخر بخش ) پارسونز ديدگاه از اجتماعي اختلال و نظم
مورد در ميكند مطالعه خرد سطح در را سيستم كه كلمن جيمز
تحليل به ديگر زاويه از كه دارد ديدگاهي تعادل وضعيت
مانند معيني ، شرايط در":ميگويد او.است نزديك پارسونز
تنها است ممكن است ، كنشگر اندكي تعداد داراي كه سيستمي
كنشگر دو مورد در مثلاباشد نداشته وجود تعادل نقطه يك
مورد اندازهاي تا كه چيزهايي از مجموعهاي بر يك هر كه
از مجموعهاي دارند ، كنترل است ديگري و او خود علاقه
علاقه مورد اندازهاي تا كه داشت خواهد وجود تعادل نقاط
نقاط از مجموعهاي ديگر عبارت به است ، ديگري و او خود
كنشگر دو براي آنها از يك هر كه داشت خواهد وجود تعادل
از خارج نقطه هر از بهتر و)بود خواهد اوليه نقطه از بهتر
بهتر كنشگر دو هر براي آنها از كدام هيچ اما (مجموعه اين
".بود نخواهد مجموعه درون ديگر نقطه هر از
مطالعات تاثير تحت سياسي علوم محققان پاول ، و آلموند
دسته چند به را (سياسي) سيستم تواناييهاي پارسونز ،
-توزيعي -تنظيمي -استخراجي تواناييهاي.كردهاند تقسيم
انحرافات و بحرانها بخواهيم اگر.پاسخگويي و نمادي
پذيرفت ميتوان كنيم ، دستهبندي گونه اين نيز را سيستم
باشند ، صورت به 4 ميتوانند سيستم انحرافات اختلالهاو كه
.توزيعي -رابطهاي 4 -نمادي 3 -هنجاري 2-اختلالهاي1
تغيير و نظم بين رابطه نوع سه از موضوع بهتر فهم براي
موجود وضعيت در جامعه كه اين اول حالت"كرد ياد ميتوان
زمان به درگذر كه است متعصب و خشك نظمي داراي T زمان در
كه تغييري تنها و است پايدار و مقاوم تغيير ، مقابل در t1
بازتوليد و حفظ يعني است ، مورفواستاتيك نوع از ميپذيرد
ماهيت و اصالت t2 زمان در جامعهاي چنين.سيرزمان در خود
ايستا را نظم اين.است كرده حفظ بيش و كم را خود نظم
دهنده نظم و كننده كنترل عناصر نظمي چنين در.ميناميم
را دهنده تغيير عناصر نمو و رشد واجازه هستند وافر و قوي
در موجود وضعيت در جامعه كه اين دوم حالت.نميدهند
نمادي ، اختلالات انواع آن در كه است نظمي داراي t1زمان
گذر در جامعه اين.دارند وجود توزيعي و رابطهاي هنجاري ،
.است آسيبپذير كننده منحط تغييرات درمقابل t2 زمان به
بيشتر را خود نظمپذيري ميزان t2 زمان در جامعهاي چنين
بالا آن آنتروپي و ونابساماني ميدهد دست از حد از
اضمحلال و تجزيه داخلي ، جنگ معرض در كه جايي ميرود ، تا
هم تغييري.ميناميم زوال حال در را نظم اين.ميرود پيش
اجتماعي هرجومرج جز چيزي ميگذراند سر از نظمي چنين كه
داراي موجود وضعيت در جامعه كه اين سوم حالت...نيست
در t2 زمان به گذر در و است خود خاص مشكلات و اختلالات
چنين واختلالات نابسامانيها.دارد آمادگي تغيير ، مقابل
ابعاد در آن نظم و يافته كاهش t2 زمان در جامعهاي
يافته تعريض فرهنگي و اقتصادي اجتماعي ، سياسي ، چهارگانه
به آزاد انرژي تبديل توانايي) آن ترموديناميك وتوانايي
تبديل قدرت يعني است ، يافته افزايش نيز (مهارشده انرژي
افزايش گوناگون اشكال در شده مهار انرژي به آزاد انرژي
.كرد بحث مختلف صور به ميتوان اختلال درباره ".است يافته
و رموز پنداشتها ، احساسات ، ضعف از حاكي نمادي اختلال ، "
و اظهاري درسمبوليسم نارسايي.است مشترك فرهنگي اصول
در سازنده آزادي و خودمختاري از مانع شناختي سمبوليسم
شدن قطبي شامل هنجاري اختلالات...است جمعي و فردي بعد
...هستند بيهنجاري و هنجاري ضعف تضادهنجاري ، هنجاري ،
روابط چگالي ميزان بودن پايين رابطهاي ، اختلال از مراد
اجتماعي ، روابط تعداد اجتماعي ، روابط فرهنگي -اجتماعي
روابط در هويتها و گروهها تنوع و اجتماعي روابط شدت
توزيع در نابرابري توزيعي ، اختلال در.است اجتماعي
در (دانش و منزلت قدرت ، ثروت ، )چهارگانه ارزشمند منابع
دسترسي صورت اين در ميشود ، مزمن و حاد شكل هر به جامعه
موجب خود اين.شد خواهد محدود ارزشمند منابع به اكثريت
".ميشود اكثريت براي انتخابي شقوق و فرصتها تحديد
زير موارد ميتواند نيز اختلال اين نتايج جهت اين به
:باشد
تقليل باعث هنجاري تضاد( Normative ):هنجاري اختلال -1
زير شكلهاي به آن نمودهاي كه ميشود گروهي بين روابط
ابهام -نظام ضد احزاب و گروهها ظهور:است مشاهده قابل
تعهدات ضعف -(نهادي چندگانگي دليل به) اجتماعي اهداف در
كاهش -نقش تيرگي -حق در ابهام - اجتماع نفاق -جمعي
كاهش -خودخواهانه فردگرايي -اجتماعي روابط در هماهنگي
-زور و حيله كارگيري به -اجتماعي رفتار پيشبينيپذيري
افزايش رسمي كنترل افزايش -اجتماعي اعتماد تقليل
مفاسد ايجاد -نوآوري و خلاقيت در ضعف -اقتصادي هزينههاي
...و اداري
افزايش متغير دو تعامل (Symbolic):نمادي اختلال -2
-دارد فزاينده اثر نهادي اختلال بر اجتماعي تفكيك و جمعيت
فراواني و گروهي ساير ارتباط عدم با همراه متغير دو اين
البته.ميشود نمادي اختلال باعث اجتماعي و فرهنگي قواعد
اختلال موجب معنايي ، ابهام مختلف صور با سياسي استبداد
همچنين.(گفتماني روابط منبع طريق از)ميشود نمادي
نمادي اختلال باعث آن سطح بودن پايين و آموزش پراكندگي
...ميشود
در است ممكن روابط (Relational):رابطهاي اختلال -3
و گفتماني دوستي ، تعاوني ، اقتصادي ، سياسي ، مختلف سطوح
اقتصادي و سياسي سطوح مختلف ، صورتهاي اين از باشد ، غيره
.است برخوردار بيشتري اهميت از
توليدي ، واحدهاي و بخشها بين مبادلهاي روابط در اختلال
كاهش جامعه در را اقتصادي فعاليتهاي تكاثري اثر هم
اختلال.ميشود اقتصادي اجتماع تضعيف باعث هم و ميدهد
را فني دانش انتشار و خلاقيت رقابت ، اقتصادي ، روابط در
روابط در اختلال...مينمايد محدود اقتصادي عرصه در
را شرايط و ميشود جامعه در قدرت بهينه توزيع مانع سياسي
رضامندي ضمن در و ميسازد مهيا سياسي كژرفتاري براي
-ميدهد كاهش را امانتداري به نسبت متقابل اعتماد و عمومي
در را عاطفي انرژي جريان اظهاري ، سياسي روابط در اختلال
طراوت حفظ امكان طريق اين از و ميسازد مشكل دچار جامعه
را جامعهاي هويت و تحكيم و جمعي تعهدات تقويت فرهنگي ،
...مينمايد محدود
اقتصادي توسعه سطح (Distributive):توزيعي اختلال -4
خلال در لكن دارد ، ثروت تراكم ميزان بر مثبت مستقيم اثر
مواضع ، تعداد افزايش طريق از آن غيرمستقيم اثر زمان
بر مراتب سلسله تعداد و رسمي آموزش جمعي ، كنشگران تعداد
زمينهساز مادي ثروت تراكم.است منفي ثروت تراكم ميزان
افزايش.است خشونت و تضادتوزيعي بويژه و اجتماعي تضاد
مانع و ميدهد افزايش را سياسي خودبيگانگي از قدرت تراكم
توزيع در شديد نابرابري.ميشود گروهي بين روابط بسط
تغييرات در عامليت نقش و ذهني عنصر تاثير فرهنگي سرمايه
و اجتماعي جبر همزمان ميسازدو كمرنگ را اجتماعي
پايگاهي ناسازگاري.ميدهد راافزايش غيرجهتدار تغييرات
و ناكامي استرس ، موجب اجتماعي مقايسه فرآيند ازطريق شديد
...ميشود اكثريت براي نسبي محروميت احساس
|
|