سخن به رسيدن انتقادي تصحيح وظيفه
است فردوسي
( پاياني بخش ) مطلق خالقي جلال با گو و گفت
دلايل چه شما سوي از ويژه تخصص عنوان به شاهنامه گزينش *
و تصحيح در شما كه خاصي روش و متد و داشت انگيزههايي و
و مشخصات چه برگزيدهايد شاهنامه گزارش و پژوهش
ماخذ و آموختيد چگونه را متد اين شما دارد؟ ويژگيهايي
است؟ بوده چه زمينه اين در آموزشهايتان و مطالعات
تاريخ و فرهنگ به علاقه جهت از را شاهنامهشناسي من -
علاقه نظر از اينبرگزيدم فارسي ادب و زبان و ايران
متد جهت از اما مسير ، اين در گرفتن قرار و بنده شخصي
در انتقادي تصحيح روش مطالعه از پس من ، تصحيح روش تصحيح ،
اين در فارسي و ايراني نوشتههاي از يعني.بود غرب متون
و داشتم علاقه آلمان ادبيات به مننكردم استفاده زمينه
كه را آثاري از مقداري آنكه از پس.ميخواندم ژرمنيستيك
كردم مطالعه بود شده نگاشته آلماني متون تصحيح زمينه در
.دارد وجود اينها كار در درستي و دقيق اصول كه شدم متوجه
صددرصد فارسي متون با اصول ، اين كه فهميدم من البته
مطالعات فارسي متون در تدريج به بعدها.نميكند تطبيق
كلي به ما خط چونكه خط ، نظر از بخصوصدادم انجام بيشتري
به را مطالعات اين مجموع من.است اروپايي خطوط از متفاوت
متدي اين به تدريج به آنها مطابقت با و كردم نزديك هم
مقاله چند در و بردم كار به شاهنامه تصحيح در كه رسيدم
و مقالهها گاهي آن درباره هم هنوز و كردم معرفي را آن
در را متد اين كردم سعي من واقع در.مينويسم مطالبي
.بدهم نشان خودمان متون و فرهنگ زمينه در و ايران
تصحيح براي چندي متدهاي و روشها ايران در هم قبلا *
كه گفت بشود توسع كمي با شايد حتي.است داشته وجود متون
.ميفرماييد توضيح باره اين در.متفاوت مكتبهاي و گرايشات
مورد كمابيش كه داشتيم خاصي متدهاي ما ايران در بله ، -
ذوقي تصحيح روش يكي.است بوده مصححان و محققان استفاده
تصحيح را نظامي خمسه وقتي دستگردي وحيد مثال براي.بود
و ابيات گزينش عدم يا گزينش براي استدلالش ميكرد ،
.نيست يا هست فصيح من نظر به سخن اين بودكه اين عبارات
مسائل نوع اين و نميكرد ذكر را اصالت و فصاحت دليل ولي
اشكال عمدهترين كه داشت توجه بايد.نميگرفت نظر در را
پيرو مصححان كه برميگردد موضوع اين به روش اين بر وارد
تصحيح را متن زبان ، تحول نظرگرفتن در بدون ذوقي ، روش
قرار امروزي فصاحت را فصاحت مبناي يعني.ميكردند
.ميكردند حمل برگذشتگان را امروزين ديدگاههاي و ميدادند
اين به سعدي از كه بود فصاحتي البته هم اين اصلي معيار
.ميدادند قرار مبنا را آن و گرفته قرار ما اختيار در سو
در قزويني مرحوم با است متد اين از مطمئنتر كه دوم متد
و ماشيني متد يك بيشتر هم آن ولي.كرد پيدا رواج ما كشور
تشخيص اصحح يا نسخ اقدم كه نسخهاي يعنيبود مكانيكي
به را بقيه و ميدادند قرار متن مبناي را ميشد داده
را خود تمام و تام اعتماد واقع در.ميكردند منتقل حاشيه
اين به و ميكردند بود متن پاي كه قديميتري تاريخ صرف
مورد ديگر نسخههاي ظرايف و نكتهها از بسياري ترتيب
تشخيص و سليقه مصحح اينجا در.ميگرفت قرار كمتوجهي
نسخ اقدم و نميداد اهميت اصلا و ميكرد فدا را خودش
.ميگرفت را اينها همه جاي
تصحيح كار روشها اين تلفيق با و آمدند ديگري كسان بعدها
بدل نسخه به اساسا كه بودند هم بعضيها.كردند دنبال را
طور اين مينوي مرحوم تصحيحهاي از بعضي.نميكردند اعتنا
و نميكردند ذكر را بدلها نسخه اصلا يا گروه اين.است
نتيجه در كه ميكردند ذكر كتاب پايان در اينكه يا
پايان به كلمه به كلمه ميتوانستند دشواري به منتقدان
اين.بسنجند و كنند بررسي را اختلافها و كنند رجوع كتاب
.نبود عملي خيلي كار
از بسياري نظر از ندارند ، بدل نسخه اصلا كه متوني اما
مثلا.بيايد نظر به معتبر كاملا است ممكن منتقدان
يك اساس بر و است بدل نسخه فاقد كه ژولمول چاپ شاهنامه
معتبر بسيار مول چاپ كه معتقدند خيليها شده ، تهيه نسخه
برميگردد چيز چه به اعتبار اين كه پرسيد بايد اما.است
چگونه را اينها مول اينكه و است؟ معتبر اساسي چه بر و
اينها رسيده ، ضبط اين به قياسي و روش كدام با و آورده
.نميگيرد قرار داوري و توجه مورد ديگر
اكثريت به اينكه عين در كه است آن تحقيقي -انتقادي چاپ
از هيچكدام ميكند ، توجه نسخهها اصحح و اقدم به و نسخ
اينها مقايسه در بلكه.نميدهد صددرصد اعتبار را اينها
ظرايف بسياري و فارسي زبان تحول به توجه با و يكديگر با
گرفتار نبايد هم زياد البته.كند مي انتخاب را متن ديگر ،
نيست اين از خطرناكتر چيزي هيچ تصحيح در زيرا شود ، تخيل
شخصي مطلوبهاي كمال و خواستها و تخيل عالم در مصحح كه
طور اين بايد فردوسي مثلا كه بگويد و شود غرق خودش
به هم كارها نوع اين..و باشد گفته اينطور يا بگويد
به راه اين تصحيح عالم در واقع در.نميرسد خوبي سرانجام
.است تركستان
است؟ متن پژوهش و تصحيح اساسي مقدمه هم متن خواندن *
توجه با را متن خواندن قبلا بايد مصححصددرصد بله ، -
باشد آموخته دوره هر در زبان و خط ظرايف و مشكلات به
.ميماند لنگ ابتدا از كارش وگرنه
مثالي باشد دقيقتر توضيحاتم اينكه براي اينجا در من
قبلا شاهنامه ، بنياد كه هست داستاني شاهنامه در.ميزنم
"سياووش داستان" عنوان تحت مجزا و مستقل صورت به را آن
توجه شاهنامه نسخههاي در اگر شمااست رسانده چاپ به
ما ولي.ميآيد زياد "سياووش" كلمه كه ميبينيد كنيد
نگفته سياووش فردوسي كه باشيم مطمئن صد در صد ميتوانيم
يعني."سياوش" يا و گفته "سياوخش" يا فردوسي بلكه است
برده كار به را سياوخش داشته احتياج بيشتري هجاي به اگر
ميبرده كار به را سياوش بگويد ميخواسته كوتاهتر اگر و
در سياووش كلمه اينكه براي نگفته ، سياووش چرا امااست
سياووش ميتوانيد شما.دارد فراوان قافيههاي فارسي زبان
هركسي.كنيد قافيه..و موش نوش ، توش ، پوش ، گوش ، با را
امكان كه ميداند باشد داشته شاعران كار با الفتي كه
يا نوش با را آن يكبار و باشد گفته سياووش فردوسي ندارد
هوش مظهر كه سياووشي.باشد كرده قافيه امثالهم يا گوش
چون چرا؟ نميشود قافيه شاهنامه در هوش با يكبار است
.كنيد دقت حالا.نميشناسد را سياووش كلمه اصلا فردوسي
.ندارد بيشتر فارسي زبان در قافيه تا چهار سه سياوخش كلمه
جور قافيه در اصلا هم آنها اغلب كه..و تخش رخش ، بخش ،
محل در بارها كه ميبينيم اين وجود با ولي.درنميآيد
اگر بنابراين.همينطور هم سياوشميآيد سياوخش قافيه
بدهيد ، انجام شاهنامه قوافي در مطالعهاي يك شما
صورت سياوخش ، و سياوش و سياووش صورت سه از كه ميبينيد
آمده ، سياووش نسخه يك وسط در كه جا هر.است الحاقي سياووش
آن جاي به ميتوان كه داريم سياوخش ديگر نسخه چند در
اين.نميشود وارد لطمهاي هيچ هم شعر وزن در و داد قرار
ديگري مثال.است تحقيقي -انتقادي روش يك از نمونهاي
هيچگاه ميبريم ، كار به امروز ما كه "سخن" كلمهبزنم
ماقبل مصوت و حرف كه واژهاي با شاهنامه در فردوسي توسط
مصوت كه كلمههايي با نميكند ، قافيه باشد فتحه آن آخر
در بنابراين.ميشود قافيه هم است ضمه آن آخر ماقبل
(نون سكون و خ ضم و سين فتح به) سخن فردوسي كه مييابيم
.(خ فتح و سين ضم به) سخن نه و است ميگفته
در ابهام همين مثال براي بنده اينكه عليرغم اينهمه ، با
ميبينيم شدهام ، متذكر مقالههايي در را سياووش مسئله
من خود توسط شده تصحيح شاهنامه براساس كتابي ايران در كه
عنوان حتي و متن وارد سياووش كلمه هم باز و شده نوشته
كه عزيزي پژوهشگر و مصحح با من كه وقتياست شده كتاب
بله ، كه ميكرد استدلال گرفتم تماس بود كرده را كار اين
اينكه عين در كه كنيم ارائه شاهنامهاي يك ميخواهيم ما
روش اين ولي !بفهمند راحتتر را آن مردم است ، فردوسي سخن
و دارند علاقه شاهنامه به مردم اينكه.نيست تصحيح
است ، مطلب يك بفهمند و بخوانند راحتتر را آن ميخواهند
و بدهد ميتواند معنا يك فقط شاهنامه تصحيح كه حالي در
فردوسي سخن و بشويم نزديك فردوسي سخن به ما اينكه آن
برخي كه تصوري اين.است دور ما سخن از سال صد و هزار
نوعا پس بوده ، نابغهاي شاعر فردوسي چون كه كنند خيال
.است نادرستي كاملا تصور ماست ، سخن نظير عينا هم او سخن
شعر شخصا و ميداشت حضور ما زمان در فردوسي اگر بيشك
با و ميبرديد جلو را خود گوش بايد شما ميخواند ، را خود
.ميگويد چه او كه ميفهميديد حوصله و دقت مقداري
ميكرده تلفظ ديگري جور او را مصوتها از بسياري بيترديد
سخن به رسيدن انتقادي ، و علمي تصحيح يك وظيفه.است
را فردوسي سخن راحتتر امروز مردم اينكه نه است فردوسي
كه است اين راهش.دارد ديگري راه آن.بفهمند و بخوانند
مردم تا كنند تفسير و بدهند آموزش و توضيح را فردوسي سخن
.بفهمند و بخوانند راحتتر
ايران و كنوني جهان در شاهنامهشناسي كلي چشمانداز *
حال در شاهنامهشناسي از ارزيابياي چه شما و است چگونه
داريد؟ حاضر
متن تصحيح زمينه در ايران در عزيز همكاران از بعضي -
به چيزي اواخر اين در من.هستند كار به مشغول شاهنامه
.بكنند پيشرفت و باشند موفق اميدوارم ولي نرسيده ، دستم
فرهنگي ، نظر از.نيست متن تصحيح فقط شاهنامهشناسي اما
رسوم ، و آداب داستانها ، ريشههاي تاريخي ، نظر از
تحقيق براي خالي زمينه صدها هنوز...و تطبيقي بررسيهاي
توجه بايد.ميشود دنبال پژوهشگران سوي از كمابيش كه هست
سطحي كارهاي بعضي زمينهها ، اينگونه در معمولا كه داشت
و سنگينتر كارها بعضي اما ميشود ، انجام سرسري و
گرفتار زود خيلي هم بعضيها.ميگيرد سرانجام سنجيدهتر
در موجي يك اخيرا مثلا.ميشوند خودشان يافتههاي
شاهنامهشناسان از بسياري مانند كه آمده وجود به امريكا
ماخذ كه معتقدند -پري و لرد نظريه تاثير تحت -غربي
مايههاي و منابع فردوسي و بوده شفاهي ماخذ شاهنامه
ارزيابيهاي اينها.است گرفته نقالها از را داستانهايش
.نيست سازگار شاهنامه واقعيات با هيچ كه هستند شتابزدهاي
استدلالهاي شد ، آشنا هم افكار همين با ميبايد خوب ولي
داشته توجه بايد ما هرحال به.كرد نقادي و سنجيد را آنها
و زبان در شاهنامه زياد بسيار اهميت دليل به كه باشيم
ما ، ملي و فرهنگي هويت نيز و ادبيات و تاريخ و فرهنگ
هم زياد كار.دارد وجود آن مورد در كار براي زيادي تمايل
يا تكراري كارهاي زيادي حجم آمدن پديد موجب نتيجه در
و روشمند نو ، كارهاي ولي.نيست مهم اين.ميشود سطحي
ولي دارند كمتري حجم كه كارهايي ميشود ، انجام هم سنجيده
.اصيلترند و اثرگذارتر و ماندگارتر
هم ديگر طرق از را شاهنامه بايد مسائل ، اين همه كنار در
نقاشيهاي طريق از ميتوانند ما كودكان.برد مردم ميان
فيلمهاي.شوند آشنا شاهنامه داستانهاي با (كارتون) متحرك
نزديك از شاهنامه با را مردم توده ميتواند هم سينمايي
قلب در ميبرد را ايران ملي داستانهاي و كند آشنا
داشتم شركت طرحي در شخصا خودم من.خانهها و خانوادهها
به آلمان در عروسكي صورت به را رودابه و زال داستان كه
كودكان ، هم و بزرگسالان هم واقعا.درآورديم نمايش
بر حاكم لطيف روح.كردند نمايش اين از شاياني استقبال
همه ميتواند شاهنامه.بود كرده مجذوب را همه داستان اين
تاريخيشان ريشههاي و ملي هويت با كودكي از را ايرانيان
نقاط در را فارسي زبان بنيادهاي ديگر طرف از و كند آشنا
استوار ايران مختلف مليتهاي و اقوام ميان و ايران مختلف
.سازد
مصحح شاهنامه وضعيت مورد در را اطلاعات آخرين لطفا *
.بدهيد ما به خودتان
ششم دفتر شده ، منتشر شاهنامه دفتر پنج تاريخ ، اين تا -
دو يكي تا ميبايد هم هشتم و هفتم دفتر دو و است چاپ زير
اين در من كار ترتيب اين به كه شود منتشر آينده سال
.ميرسد پايان به تصحيح
چاپ هم ايران در يا شده منتشر امريكا در فقط همه اينها *
ميشود؟
هم ايران در روزي اميدوارم و شده منتشر امريكا در فقط -
با امريكايي ناشر و بيايد بيرون (افست) عكسي چاپ صورت به
ايران در آن ادامه و چاپ تا كند موافقت ايراني ناشر يك
.شود ميسر
گفتوگو اين در شما حضور از و شود چنين اميدواريم *
.سپاسگزارم
|