را تاريخ كهن گواه اين عليشاه ، ارگ
دريابيم
جامعه در فداكاري فرهنگ حفظ براي
سازمان لطفي كم و عمر بيمه شمول
كشور بازنشستگي
مردم ديرينه خواست كمربندي ، جاده احداث
رامسر
دارد نوسازي به كشورنياز نساجي صنعت
را تاريخ كهن گواه اين عليشاه ، ارگ
دريابيم
آذربايجان ، جمله از و ايران بر مغول شاهان حكومت زمان در
دژها اين از يكي.شد ساخته دژ عنوان تحت مستحكمي بناهاي
و مشروطيت سمبل عنوان به ما ميهن تاريخ طول در و بعدها
ياد بنا اين از را استقامتشان كه تبريز مردم مقاومت سمبل
مسجدي دژ اين جوار در زمان باگذشت.شد تبديل گرفتهاند
گذاري نام عليشاه تاجالدين مسجد نام به كه گرديد برپا
نام تغيير و مشهور عليشاه ارگ نام به نيز بنا اين و شد
ولايتعهدي عمارت صورت به مقر اين كه نپاييد ديري و يافت
درآمد مشروطه انقلابيون نظامي نيروهاي استقرار محل سپس و
بناي اين زير از ميگفتند شهر پيران و پدران كه طور آن و
رسيدن محل كه داشت راه شهر بيرون به بزرگي تونل تاريخي
اين از ولي.بود تبريز در انقلابيون جنگ هنگام در آذوقه
در بعدها.نيست دست در درستي اطلاع حاضر حال در تونل
ثبت به ملي اثر عنوان به بنا اين شمسي هجري تاريخ 1310
به و جنگها همه اين ديدن و تاريخي قدمت همه اين با.رسيد
را بيننده هر چشم آن پهن كهديوارهاي بنا اين بستن توپ
چه و است گذشته بنا براين چه ميباشد مشخص ميكند خيره
مقاومت حوادث همه اين برابر در كه ميباشد مستحكمي بناي
به عليشاه ارگ كه است صباحي چند كه افسوس ولي.است كرده
كه كسي هر و سازماني نهادو هر و شده سپرده فراموشي دست
ارگ جان به و برداشته داشته ، بيل و كلنگ و تيشه انبار در
ارزشمند ميراث اين بهانهاي به كس هر و افتادهاند
.ميدهد قرار تاز و تاخت مورد را تاريخي
و نوبنياد ساختمان و بنا اين اخير دهه دو در متاسفانه
براي بزرگ مصلاي كردن درست بهانه به و آن جنب تئاتر مجهز
قسمت در تبريز بزرگ مصلاي كه حال و شد خراب تبريز شهر
باقي حفظ براي است لازم است ، گرفته قرار ارگ غربي ضلع
نيست شكيآيد عمل به لازم كوشش تاريخي بناي اين مانده
از خود رسالت انجام براي فرهنگي ميراث محترم مديريت كه
كشور فرهنگي ميراث قوانين طبق و نكرده كوتاهي كاري هيچ
از آنچه.داد خواهد نجات نابودي خطر از را عليشاه ارگ
ارگ مسجد كه است ايواني مانده باقي حاضر حال تبريزدر ارگ
هرز علفهاي كه وسيع خيلي محوطه و قراردارد آن در عليشاه
و اطراف خرابههاي و ميآورند سربيرون آن از روز هر
ميشود ديده طبقه چند مصلاي ايجاد براي خاكبرداري
ميلهاي در يك پشت از تبريز شهر ساكنان و ومسافران
ارج ضمنميكنند تماشا را عليشاه ارگ دور از زنگزده
تبريز ، بزرگ شهر ايجادمصلاي براي مسئولان كوشش به نهادن
اين احداث براي قدركافي به زمين اولا كه ميشود يادآور
بنا ، يك احداث براي نبايد ثانيا و دارد و داشت وجود بنا
را تاريخي كمنظير ارزشهاي با و ارزشمند قديمي بناي
.كرد نابود
رنجبر عارف
جامعه در فداكاري فرهنگ حفظ براي
نجات جريان در كه گيلاني فداكار معلم كمك خواست در
و سوختگي دچار بيجار ، شهر خونين دبستان دانشآموزان
چاپ به روزنامهها برخي در است ، شده آن از ناشي ضايعات
و شجاعت تحسين ضمن درخواست ، اين خواندن بارسيد
فداكاري ماجراي.شدم متاسف بسيار مرد ، اين ازخودگذشتگي
آن روزنامههاي از بسياري در بهمنماه 76 ، در مرد اين
هم مسئولين گوش به بايد قاعدتا و رسيد چاپ به زمان
بيتوجهي آنقدر كه بود جهت اين از من تاسفباشد رسيده
مورد در حتي كه دارد وجود جامعه در او وامثال فرد اين به
طريق از ازخودگذشتگياش آوازه كه فداكار مرد اين چون كسي
وي كمك به بايد كه مسئولاني رسيده ، همگان گوش به مطبوعات
از بيش گذشت از پس كه طوري به نكردند ، همت ميشتافتند ،
طريق از شدند مجبور خانوادهاش و او واقعه ، از سال دو
دراز مسئولين سوي به كمك دست آشكار صورت به و مطبوعات
و خودگذشتگي از آنها ، فرهنگ در كه مردمي براي.كنند
كمك درخواست ميشود ، تلقي بيچشمداشت عمل يك فداكاري
حفظ براي كه است طبيعي.است دشوار و سخت بسيار كردن
وضعيتي چنين به رسيدن از پيش خودگذشتگي واز ايثار فرهنگ
دنيا ديگر كجاي هر در.داد انجام را لازم اقدامات بايد
گسترده حمايتهاي بر علاوه دهد ، روي اتفاقي چنين كه
صورت ماليپنهاني حمايتهاي فداكار ، فرد از معنوي
كه را آنچه بايد و است نشده دير هنوز حال هر بهميگيرد
.برسانيم انجام به فداكار معلم اين براي است لازم
معصوميان فرهاد
سازمان لطفي كم و عمر بيمه شمول
كشور بازنشستگي
استخدامي و اداري امور سازمان محترم كل دبير بخشنامه
با كشوري بازنشستگي سازمان جديد تفاهمات درمورد كشور
نظر به عمر بيمه مزاياي از استفاده جهت ايران بيمه شركت
اعلام بازنشستگي سازمان كه چنان آن تسهيلات اين ميرسد
دوا بازنشستگان و كاركنان براي را دردي است داشته
شيوه به اكنون كه است قبل برنامههاي همان و نميكند
!كردهاند ارائه ديگري
بازنشستگان و كاركنان رفاهي امور فكر به امر مديران اگر
دولت كاركنان به مربوط امور كليه اينكه به توجه با بودند
سازمان نظر زير بازنشستگي دوره پايان تا استخدام بدو از
اول روز همان از ميتوانستند است ، استخدامي و اداري امور
تنظيم راسا خود ايران بيمه شركت با را قراردادها
اين اكنون كه سال به سال نه دائم طور به هم آن ميكردند
مقامات و نميآمد پيش وبازنشستگان كاركنان براي مشكلات
بازنشستگان و كاركنان رفاهي امور ديگر به را خود فكر
.ميداشتند معطوف
:ميشود يادآور را نكاتي معضل رفع براي اينك
خود سازمان را قراردادها ميشود پيشنهاد اينكه علت -1
كه است اين براي نمايد امضاء و تنظيم بيمه باشركت راسا
و جدا كاركنان براي قراردادها شود مدعي نتواند بيمه شركت
اين در ميبايستي سازمان بنابراين.است جدا بازنشستگان
كاركنان كليه براي قراردادها كه باشد مصر امر
.گردد تنظيم جا يك وبازنشستگان
با بايد سازمان پس است (مرگ از پس)معني به عمر بيمه -2
بيمه شركت به را امر اين دولت كاركنان ازدياد به توجه
نكرد قبول هم اگر و كند حذف را سني وشرايط نمايد تفهيم
سازمان خود يا ديگر بيمه شركت با ميتواند سازمان
.دهد انجام را كار اين راسا بازنشستگي
مشايخي حسن
مردم ديرينه خواست كمربندي ، جاده احداث
رامسر
خاطر به خارجي و ايراني گردشگران همه تاييد به رامسر شهر
جاده مخصوصا فرد ، به منحصر توريستي جاذبههاي داشتن
"ده جواهر" ييلاق اعجابآور و تحسينبرانگيز زيبا ، بسيار
خاص و عام معروف دنيا شهرهاي زيباترين از يكي عنوان به
.است
و تبارك خداوند كه زيباييهايي همه آن برابر در متاسفانه
معارضي عوامل است ، داده قرار شهر اين اختيار در تعالي
شهر اين مسائل اهم از آنها كردن برطرف كه دارند وجود
:ميباشد
وسايل كليه كمربندي جاده فقدان خاطر به رامسر شهر -1
كنار از و شهر داخل از اجبارا عبوري سبك و سنگين نقليه
شهر شرقي خروجي محل در و ميگذرند ساختمانها و ويلاها
سنگين ترافيك هميشه ميباشد ، پل يك به منحصر كه نيز
و ريخته هم به را شهر آرامش مسئله اين و ميآيد بوجود
فراهم محل اهالي و مهمانان براي فراواني مزاحمتهاي
جاده كشورمان شهرهاي اغلب همچون دارد جا كه ميكند
.شود احداث مسير اين بر كمربندي
حقيقت در كه (سابق كازينوي بلوار)معلم بلوار قسمت در -2
ساليان است ، بومي ساكنان و مسافران استراحتگاه و گردشگاه
خود حال به را تمام نيمه طبقه چندين ساختمانهاي است دراز
مزبله و مخروبه به نيز اطراف زمينهاي كردهاندو رها
و زشت مناظر مردم ديدگان برابر در كه شدهاند تبديل
و تكميل است گفتني.ميدهد آزار را بيننده هر ناهنجاري
به ساختماني شركت يك را تمام نيمه ساختمانهاي اين فروش
فروخته نيز را آن واحدهاي از زيادي تعداد و گرفته عهده
و ناقص بهطور كه بلوكها از يكي استثناي به ليكن است ،
ساير گرديده ، خريداران تحويل سكونت غيرقابل تقريبا
.ميبرند سر به بلاتكليفي در همچنان نيز واحدها خريداران
غيرتوريستي و توريستي همايشهاي اغلب اينكه به توجه با
شهر اسلامي شوراي دارد جا ميگردد ، تشكيل شهر اين در
از ساختمانها اين وضعيت زودتر چه هر تا كند اتخاذ ترتيبي
شهر اين زيباييهاي به تا آيد بيرون چندشآور حالت اين
.نشود وارد لطمهاي
افزايش قابل و است قديمي كاملا شهر مخابراتي سيستم -3
و مغازهها ويلاها ، منازل ، اغلب كه طوري به نميباشد ،
اداره سالهاست و هستند تلفن فاقد جديدالاحداث ساختمانهاي
ايجاب ضرورت.ميكند خودداري هم وديعه قبول از مخابرات
صورت اساسي اقدام شهر مخابرات تكميل بهمنظور ميكند
.گيرد
رامسر -مرتضيخويي دكتر
دارد نوسازي به كشورنياز نساجي صنعت
خود كه را آنچه ميپوشند ، كه قومي بر واي:(ص) اكرم رسول
.نميبافند
حوصله از خارج و است من مثنوي 70 نساجي صنعت مشكلات
.خوانندگان
ميباشد صنعتي تنها مصنوعي الياف و پنبهاي نساجي صنعت
كشت.ميشود توليد كشور در آن نياز مورد اوليه مواد كه
مانع داخل ساخت كمكي مواد از استفاده و كشور در پنبه
.است شده ديگر منابع ساير حد در خارج به صنعت اين وابستگي
شدن گران و زمينها شدن خرد دليل به انقلاب از پس
غيرقابل طرفي از و برداشت و داشت و كاشت جنبي هزينههاي
حضور و كوچك اراضي در كشاورزي ماشينآلات بودن استفاده
پنبه ، كشت مسير در ديگر ايذايي عوامل و واسطهها و دلالها
.محصول كيفيت نه كردند توجه كميت به ناچار كشاورزان
و نساجي ماشينآلات فرسودگي طرفي از و پنبه شديد افت
داخلي توليدات رقابت از مانع جديد عدمسرمايهگذاريهاي
.است آن خارجي مشابه با
كار و كارخانجات به نامطلوب درجه و كيفيت با پنبه ورود
در ساله الي 40 قدمت 35 با ماشينآلات با آن روي به
توان تاب كه كرد بازار روانه را محصولي كارخانجات ، بيشتر
ذهنيت محصول افت همين.نداشت را خارجي منسوجات با مقابله
مشترك دردكرد خراب داخلي محصولات به نسبت را مشتري
مورد كيفيت نداشتن توليد ، بالاي هزينههاي فروش ، مشكل
مشابه به نسبت آن بودن گران و بافت و رنگ نظر از چه قبول
را نساجي صنعت ديگري از پس يكي فروش ، بازار در آن خارجي
كارگري ، جامعه قربانيان اولين ترتيب بدين.كرد مشكل دچار
جمعي ، دست اخراجهاي دچار كه بودند نساجي صنعت در شاغلين
.شدند...و ساختار تغيير تعديل ، بازخريدها ،
ماشينآلات ، حد از بيش فرسودگي و اوليه مواد بد كيفيت
انگيزه نبود و كارگران زندگي هزينه و درآمد نبودن متناسب
تبديل اوليهرا مواد متاسفانه پرسنل و مديران براي كار
در ماشينآلات قبول مورد عمر متوسط حدميكند ضايعات به
متاسفانه.ميباشد سال ايران 12 در و سال دنيا 8
كارخانجات در موجود ماشينآلات از برخي مشابه هماكنون
گذاشته نمايش به لندن ماشينآلات موزه در عينا ايران
نوسازي نساجي ، صنعت مشكلات حل براي بنابراين.است شده
.است اول گام صنعت اين ماشينآلات
صادقي بهروز
|