ميشوند انتخاب نمونه جوان 110
نشريات كاركنان به ريال ميليون مردم 520
كردند كمك شده توقيف
نصف آيا عقدنامه الف بند امضاي صورت در
ميرسد؟ زن به طلاق از پس مرد دارايي
است گرفتني حق
:زنان امور در رئيسجمهوري مشاور شجاعي زهرا
است نرفته پيش انقلاب با همگام زنان ، مسائل به توجه
نژاد وردي اتهام تفهيم جلسه دومين
برگزارشد
توقيف مطبوعات آزادي از دفاع انجمن
كرد محكوم را گوناگون
نوار دادگاه غيرعلني جلسه چهارمين
شد برگزار ابراهيمي اعترافات
نگاران روزنامه صنفي انجمن اعضاي ديدار
باقي خانواده با
را دادگستري اطلاعيه گوناگون مسئول مدير
كرد تكذيب
ميشوند انتخاب نمونه جوان 110
يكصد ،(ع)علي اميرالمومنين سال با همزمان :اجتماعي گروه
و اعتلاء منظور به ايران دختربرگزيده و پسر جوان ده و
تقويت برايتشويق ، تلاش و جوانان استعدادهاي بالندگي
.شد خواهند انتخاب آنان نفس به اعتماد بالابردن و روحيه
ايران برگزيده جوان انتخاب 110 ملي طرح كه را طرح اين
و ايران مطبوعاتي فرهنگي موسسه دارد ، سال 1379نام در
.ميكنند جواناجرا ايران هفتهنامه
انتخاب 110 ملي طرح برگزاري ستاد رئيس بهزادي بهروز
در طرح اين:گفت خبرنگاران ديروزبه برگزيدهايران جوان
وي.است خويش هويت برايپيداكردن ايراني جوان به كمك جهت
تكميلفرم با دارند فرصت ماه چهار علاقهمندان: گفت
دكههاي و جوان ايران مجله طريق از كه ثبتنام
آمادگي گرفت ، خواهد قرار دسترسآنان در روزنامهفروشي
سني شرط وي ، .كنند اعلام طرح اين در شركت براي را خود
سال تا 25 بين 15 را طرح اين در داوطلب جوانان براي
و ابتكارات تحقيقات ، تحصيلي ، موفقيتهاي وي ، .ذكركرد
علمي ، المپيادهاي بسيج ، ديني ، و علومقرآني اختراعات ،
مهارتهاي ادبي ، سياسي ، مشاركتهاياجتماعي ، هنر ، ورزش ،
رقابت اين بخش يازده ازجمله را كارآفريني و خلاقيت و فني
جوان انتخاب 110 ملي طرح برگزاري ستاد رئيس.كرد ذكر
روز برگزيده جوانان از تجليل مراسم:كرد تصريح برگزيده
گفتني. خواهندشد معرفي بهمن دوم و بيست
.است (ع)علي مبارك نام معرف ابجد ، 110 حروف اساس بر است
نشريات كاركنان به ريال ميليون مردم 520
كردند كمك شده توقيف
صنفي انجمن مديره هيات رييس نايب :اجتماعي گروه
ميليون از 520 بيش تاكنون:گفت ايران روزنامهنگاران
شده كمك شده بيكار روزنامهنگاران به مردم سوي از ريال
.است
از ريال ميليون حدود 150 مبلغي:گفت "ارغندهپور كريم"
اين به تا شده واريز انجمن اين حساب به "كارگر خانه" سوي
.شود پرداخت افراد
نشريات كاركنان به كمك براي "مردم گسترده مشاركت" از وي
اين كه زماني از:داشت اظهار و كرد شدهقدرداني توقيف
از تماسهايي شدند ، تعطيل موقت بطور دادگاه حكم به نشريات
بودند روزنامهنگاراني به كمك خواهان كه داشتيم مردم سوي
.دادهاند دست از را خود شغل كه
نفر هزار دو حدود را شده بيكار افراد تعداد ارغندهپور ،
تسهيلات تا گرفته صورت رايزنيهايي:گفت و كرد ذكر
و توقيف حال در روزنامههاي بازگشايي براي قانوني
.شود فراهم جديد نيزروزنامههاي
و كار وزارت با مردمي ، كمكهاي جز به:كرد نشان خاطر وي
به صحبتهايي اجتماعي تامين سازمان نيز و اجتماعي امور
از شده بيكار كاركنان قراردادن پوشش تحت ضمن تا آمد عمل
.كنند استفاده بيكاري بيمه مزاياي
:گفت كشور از خارج مقيم هموطنان سوي از كمك خصوص در وي
از يكي كه شده دريافت عزيزان اين سوي از مورد دو تنها
ديگري و ريال ميليون مبلغ 10 به سوئد مقيم ايرانيان سوي
و ميليون مبلغ 28 به آمريكا هوستن مقيم ايرانيان سوي از
.است بوده ريال هزار 720
از و ريالي صورت به كه مورد دو اين جز به:كرد تصريح وي
كمكي هيچ است ، شده واريز انجمن حساب به بانكي حواله طريق
دريافت كشور از خارج مقيم ايرانيان ديگر سوي از
.نكردهايم
موقت توقيف از پس ايران روزنامهنگاران صنفي انجمن
بانك حساب 1617 شماره اعلام با كشور نشريات از تعدادي
.شد نشريات اين كاركنان به مردم كمك خواستار ايران صادرات
نصف آيا عقدنامه الف بند امضاي صورت در
ميرسد؟ زن به طلاق از پس مرد دارايي
قانون صورت به ازدواج قبالههاي " الف "بند كه صورتي در *
تعلق زن به مرد اموال از نيمي طلاق هنگام به و دربيايد
و اجرتالمثل ميزان تعيين راه سر بر دادگاه مشكلات گيرد ،
ميشود تضييع زنان از كمتري حق و مييابد كاهش نحله
براي مطلق حق مرد مدني ، قانون ماده 1133 اساس بر :اشاره
بدون حتي ميتواند ، وي عبارتي به.دارد خود همسر طلاق
.دهد طلاق را خود همسر دليل
زن طرف از طلاق تقاضاي قانون ، همان ماده 1130 موجب به
ثابت بايد زن يعني ;اوست سوي از حرج و عسر اثبات به منوط
كه است همراه مشقت با چنان برايش مرد با زندگي كه كند
كه است يادآوري به لازم.نيست ميسر برايش زندگي ادامه
اخيرا و نيست ممكن سادگي به دادگاه در حرج و عسر اثبات
حرج و عسر مصاديق اسلامي ، شوراي مجلس در طرحي تصويب با
.است شده بيان شفافتر
زوج جنون يا بودن زنداني زن ، به ندادن خرجي همسر ، اعتياد
و است شده درج ازدواج سند در كه است شرايطي جمله از...و
و زن جدايي موقع در برسد ، زوجين امضاي به كه صورتي در
سهولت جهت در جبراني اقدامي عنوان به ميتواند ، مرد ،
.آيد زنان كمك به حرج و عسر اثبات
دارايي نصف انتقال به مربوط شروط اين از يكي ديگر طرف از
زن طلاق كه صورتي در يعني.است طلاق هنگام به زن به مرد
خواسته به نيز طلاق و نباشد وي رفتار و سوءاخلاق از ناشي
منتقل زن به مرد دارايي نصف تا جدايي موقع در باشد ، مرد
.ميشود
در زن شدن شريكالمال مفهوم به را مساله اين افراد بيشتر
امضاي از مردان اكثر و ميدانند جدايي از پس شوهر اموال
دلخوش بند اين مفاد به زنان و دارند واهمه شرط اين
پشتوانهاي مبادا روز در كه باورند ، اين بر چون ميكنند ،
.داشت خواهند خود براي
ازدواج عقدنامههاي بنداز اين داريم ، قصد نوشته اين در
به طرفي ، از.دهيم قرار بررسي مورد مختلف زواياي از را
شرط اين آيا كه بپردازيم نيز مساله وجه اين ارزيابي
مشكل با عمل مرحله در يا هست قوي اجرايي ضمانت داراي
.شد خواهد روبهرو
تقسيم دسته دو به كشورها زوجين ، مالي حقوق نظر از
-دارند قبول را اموال اشتراك مساله كه كشورهايي.ميشوند
اين بر كشورها اين -امريكا و اروپايي كشورهاي اغلب مانند
دو هر به متعلق دارند ، شوهر و زن كه مالي هر كه باورند
.است آنان
جدايي به معتقد كه هستند كشورهايي عده ، اين مقابل در اما
-ايتاليا و ايران -يكديگرند از مرد و زن اموال
اسلامي قوانين از برگرفته ما كشور قوانين كه آنجايي از
ماده 1118.ميداند خويش دارايي مالك را زن پس است ،
در ميتواند ، مستقلا زن":ميدارد تصريح مدني قانون
".بكند بخواهد ، كه را تصرفي هر خود دارايي
را زن قانون ، كه ميشود روشن قانون ، اين مفاد به توجه با
امتيازاتي جمله از امر اين و ميداند خويش دارايي مالك
.است شده گرفته نظر در زنان براي اسلامي قوانين در كه است
اين برسد ، پدرش طرف از زني به ارثي اگر مثال براي
تصرفي و دخل نميتواند ، شوهر و اوست خود به متعلق دارايي
دور نظر از را نكته اين نبايد البته.بكند مال آن در
صورت در يا هستند شاغل خود يا كه زناني بيشتر كه داشت
زندگي در را مال آن هم باز شوهر ، از مستقل دارايي داشتن
.ميرسانند مصرف به مشترك
طور به كه است محفوظ زن براي حق اين قانوني لحاظ به اما
شد ذكر كه همانطوربگيرد تصميم خود دارايي براي مستقل
.دارد وجود طلاق مطلق حق مرد براي ما كشور قوانين در
زنان ، حقوق تضييع از جلوگيري براي اخير سال چند در
.شد انديشيده قانونگذاران سوي از تمهيداتي
بدون -را خود همسر ميتواند ، صورتي در مرد مثال براي
اعم نقد طور به را وي حقه حقوق تمام كه دهد طلاق -دليل
.كند پرداخت را...و اجرتالمثل نحله ، مهريه ، از
زندگي طول در مرد و زن كه نصفدارايي دادن مساله
به طلاق كه صورتي در زن به آوردهاند ، دست به مشتركشان
برطلاق دليل زن رفتار و سوءاخلاق نيز و باشد مرد درخواست
زنان حقوق حفظ منظور به جبراني اقدامات جمله از نباشد ،
.است
به غيرمستقيم يا مستقيم طور به كه زناني بسيارند ، چه
از پس و ميكنند كمك ثروت و مال گردآوردن در خود شوهر
ميافتد مجدد ازدواج فكر به مرد كه زماني زندگي ، سالها
نداشتن دليل به ميگيرد ، قرار حرج و عسر شرايط در زن و
از مظلومانه شوهر ، ثروت در او بودن سهيم بر دال مدركي
از بتواند ، بيآنكهميشود حذف مرد زندگي صحنه
.كند استفاده خود حقه حقوق ابتداييترين
دليل به زنان گويدبيشتر مي دادگستري وكيل همتيان ، عفت
در زنان طلاق براي كه سختي شرايط و خود حقوق به ناآشنايي
.نميشوند خود مسلم حقوق دريافت به موفق دارد ، وجود كشور
تنها نبايد را اموال تقسيم مساله كه ميرسد نظر به ولي
يعني.دانست طلاق براي مرد طرفه يك درخواست به موكول
هست ، نيز جدايي خواهان زن كه مواقعي در حتي است ، بهتر
.برسد او به شوهر دارايي نصف
تقاضاي دليل بدون زنان كه بپذيريم را فرض اين وقتي چون
اثبات بدون كنند ، چنين هم اگر و نميكنند طلاق
زماني پس نميشود ، موافقت تقاضايشان با آنان حرج و عسر
و عسر دليل به قاضي و شود هم زن طرف از طلاق تقاضاي كه
زندگي يك تحمل كه مشقتباري شرايط در گرفتن قرار -حرج
كند ، موافقت او تقاضاي با -نيست امكانپذير زن براي سالم
براي مشترك زندگي ساليان طول در كه زحماتي دليل به پس
در خود سهم دريافت مستحق است ، كشيده خانوادهاش آسايش
شرط اين مفاد مورد در اولا است ، بهتر پس.است مدت اين
متقاضي هم زن كه زماني حتي يعني.گيرد صورت تجديدنظري
به شرط اين هم و گيرد تعلق وي به دارايي نصف است ، طلاق
ضمن شرط صورت به كه مادامي تا چون.شود تدوين قانون صورت
.نكنند امضا را آن ميتوانند مردان از بسياري است ، عقد
:ميگويد نشد ، خود معرفي به حاضر كه حقوقي كارشناس يك
ما دادگاه دهد ، طلاق را خود همسر دليل بدون مردي گاه هر"
است ، كشيده خود شوهر منزل در سالها وي كه زحماتي ازاي به
تعيين البته كه ميكند تعيين اجرتالمثل برايش
در حقوقي كارشناسان بين و است مشكل بسيار اجرتالمثل
.دارد وجود نظر اختلاف آن ميزان مورد
خود همسر به طلاق موقع در مرد كه است مالي نيز نحله
در و ميكند تعيين دادگاه نيز را آن ميزان و ميبخشد
.دارد وجود اختلافنظر حقوقي كارشناسان ميان نيز آن مورد
قبالههاي "الف"بند كه صورتي در كارشناس ، اين عقيده به
از نيمي طلاق هنگام به و دربيايد قانون صورت به ازدواج
راه سر بر دادگاه مشكلات گيرد ، تعلق زن به مرد اموال
كمتري حق و مييابد كاهش نحله و اجرتالمثل ميزان تعيين
.ميشود تضييع زنان از
مانعي را فرهنگي مشكلات دادگستري ، وكيل سرشت ، رحمان محسن
.ميداند ازدواج سندهاي "الف" بند شرط تحقق برابر در
اجرا قابليت جامعه در قانوني آنكه از قبل":ميگويد وي
حال.شود ايجاد جامعه در آن پذيرش فرهنگ بايد كند ، پيدا
جامعه در مساله اين پذيرش به كه رسانههاست وظيفه اين
خود همسران حقوق به اول درجه در بايد مردان.كنند كمك
كنند ، پيدا را بينشي چنين مردان كه صورتي در.باشند واقف
مشترك زندگي در را خود همسران سهم مساله راحتي به
قرار مدنظر نيز را وي حقوق جدايي ، صورت در و ميپذيرند
از قبل دارايي انتقال مساله صورت اين در.ميدهند
اين با مرد زيرا ;ميشود مطرح كمتر ديگر طلاق ، درخواست
ميدهد ، وي به را خود همسر حق تنها جدايي از پس كه تصور
.ميرود طفره همسر با خود دارايي تقسيم از ديگر
كلي دليل به حقوقي ، كارشناس صفارزاده ، محمدحسين عقيده به
شرطي به شرط اين "الف" بند در رفته كار به الفاظ بودن
.است شده تبديل غيرعملي
و است غرب قوانين از برگرفته شرط ، اين:ميافزايد وي
آنان قانون از صرفا شود ، مشخص آن جزييات آنكه بدون
اساس بر:ميدارد تصريح كارشناس اينكردهايم الگوبرداري
صورتي در حتي نكردهام ، مشاهده تاكنون ساله ، چندين تجربه
كه مواقعي در ميرسد ، مرد و زن امضاي به شرط اين كه
هم بيدليل و طرفه يك صورت به و مرد سوي از طلاق درخواست
آن از را او دارايي از نيمي بتواند ، زني ميشود ، ارايه
شرط اين ازامضاي زوجين قبيل اين عبارتي به.كند خود
ضوابط ، نبودن را مشكل اين اصلي دليل وي.نرفتهاند فراتر
مذكور شرط با ارتباط در اجرايي آييننامههاي و مقررات
ضمانت نداشتن از غير به:ميگويد صفارزاده.ميداند
نبودن مشخص به مربوط شرط اين مشكلات از ديگر يكي اجرايي ،
.است ازدواج هنگام به مرد دارايي ميزان
دارايي ميزان چه مرد كه ميشد مشخص بود ، بهتر مثال براي
در تا كند اعلام قبل از را خود اموال مرد يعني.دارد
گردد معلوم سپس و شود محاسبه دارايياش نيز جدايي موقع
تا مساله اين.است داشته دارايي افزايش ميزان چه به كه
اموال انتقال مشكل و ميكاهد مرد قدرت حيطه از زيادي حد
از هستند ، رو روبه آن با جدايي هنگام به زنان اغلب كه را
.ميبرد ميان
دادخواست از قبل نميتواند ، ديگر مرد كه ترتيب اين به
قبلا چون كند ، منتقل ديگري شخص به را خود اموال طلاق ،
.است رسانيده دادگاه اطلاع به را خود داراييهاي كليه
اجراي براي اجرايي وآييننامه مقررات قوانين ، تدوين پس
هم دادگاه صورت آن در.است ضروري كاملا شرط ، اين
و مقررات طبق واحد ، رويهاي دنبالكردن با ميتواند
.دهد انجام را لازم اقدامات ضوابط ،
:ميكنيم جلب شرط اين كامل متن رابه شما توجه اينجا در
گاه هر نمود ، شرط زوجه لازم ، خارج عقد يا نكاح عقد ضمن"
دادگاه ، تشخيص طبق و نباشد زوجه درخواست به بنا طلاق
يا همسري وظايف از زن تخلف از ناشي طلاق تقاضاي
دارايي نصف تا است موظف زوج نبوده ، وي رفتار و اخلاق سوء
يا آورده دست به او با زناشويي زمان در كه را خود موجود
.نمايد منتقل زوجه به بلاعوض دادگاه ، نظر طبق را آن معادل
:است اهميت حايز مورد ، اين در نكته چند به توجه"
:نباشد زوجه درخواست به بنا طلاق گاه هر*
مرد اموال نصف صورتي در تنها كه است شده قيد شرط اين در
.نباشد زن جانب از طلاق درخواست كه ميگيرد تعلق زن به
يا قناعت و صرفهجويي زحمت ، با سالها كه مثالزني براي
به منجر يا كرده كسب درآمدي يا منزل از كارخارج احيانا
اين و است شده مشترك زندگي براي زيادي مبالغ جمعآوري
فرزندانش و همسر آسايش و رفاه تامين صرف نيز را مبالغ
يا او با بدرفتاري دليل به وي همسر كه زماني است ، كرده
...و فراش تجديد براي مرد تصميم همچون ديگري دلايل به
كه جايي تا ميرسد استخوانش به كارد و ميشود روبهرو
طلاق تقاضاي و دهد ادامه مشترك زندگي به نميتواند
و تهيه در خود كه اموالي نصف از نميتواند ديگر ميكند ،
طلاق متقاضي خود آنكه دليل به است ، داشته نقش آن تامين
.شود بهرهمند است ،
دادگاه تشخيص براساس زوجه رفتار و سوءاخلاق*
اين كلي عبارات و الفاظ از زن رفتار و سوءاخلاق مساله
.است دادگاه با آن تشخيص شد ، مشخص كه همانطور كه است شرط
چه رفتار ، و سوءاخلاق واژه بودن كلي دليل به است ، بديهي
تلقي رفتار و سوءاخلاق زمره در را رفتاري قاضي يك بسا
حاليكه در ;سازد محروم مرد دارايي نصف حق از را زن و كند
را رفتار و سوءاخلاق تعبير خاص ، رفتار آن از ديگري قاضي
.ننمايد
قابل مسايل جمله از اخلاق و سوءرفتار مساله ديگر طرف از
دين اين از فرار براي مردي شايد و نيست دادگاه در اثبات
.كند رفتار و سوءاخلاق به متهم را زن خود ،
زوج دارايي نصف تا*
با بپردازد ، زن به بايد مرد كه مالي حداكثر اينجا در
حداقل براي ميزان اما شده ، مشخص دارايي نصف تا عبارت
.است نشده مشخص
مرد دارايي انتقال *
و اموال انتقال مساله دارد ، وجود اينجا در كه ديگري مشكل
عبارتي به.است ديگري فرد به طلاق هنگام به مرد دارايي
ميگيرد ، خويش همسر طلاق به تصميم دليل ، بدون كه مردي
همسرش به را خود دارايي نصف جدايي ، هنگام به آنكه براي
.ميكند ديگري فرد نام به را خود اموال نكند ، منتقل
دادخواستي ارايه با ميتواند صورت اين در زن كه چند هر
اموال دين از فرار قصد به مرد اينكه بر مبني دادگاه به
كند ، شكايت مرد عمل اين به نسبت است ، كرده منتقل را خود
مشكل و دادگاه در رسيدگي طولاني نوبتهاي به توجه با اما
تقريبا گفت ، ميتوان دادگاه ، در مساله اين اثبات بودن
.نيست امكانپذير روش اين
همسري چند *
مساله است ، نشده توجه بدان شرط اين در كه ديگري موضوع
و باشد همسر دو داراي مردي اگر يعني.است چندهمسري
وي همسر كه صورتي در دهد ، طلاق را آنان از يكي بخواهد ،
از نيمي قانون ، طبق و باشد بند اين در مندرج شرايط داراي
مرد ديگر همسر از عمدهاي حق گيرد ، تعلق بدو مرد اموال
ضايع است ، داشته مرد ثروت گردآوري در سهمي احيانا كه
همسر حقوق به نكردن توجه شرط ، اين نواقص از يكي و ميشود
.است همسر چند يا دو داشتن صورت در مرد ، ديگر
ميشود؟ منتقل زن به نصفاموال زماني چه*
عبارتي به.است نشده مشخص اموال ، انتقال زمان شرط اين در
يا است ، جدايي زمان به موكول مساله اين كه است نشده روشن
دريافت به نسبت ميتواند ، نيز طلاق از پس زني اينكه
تهيه زندگي مشترك دوران طي سابقش ، شوهر با كه اموالي
.كند اقدام است ، كرده
پورناجي بنفشه
است گرفتني حق
( پاياني بخش ) حقوقدان صادقيان ، آرش با گفتوگو
حقوق درباره صادقيان آرش با گفتگو نخست بخش :اشاره
.گذشت نظرتان از ديروز شهروندي
ممنوعيت حكم است شده موفق خود پيگيري با حقوقدان اين
رانندگي و راهنمايي درجهداران توسط را جريمه برگ صدور
مشغول حاضر حال در و كند اخذ اداري عدالت ديوان از
اين پاياني و دوم بخش.است حكم اين اجراي براي پيگيري
اداري عدالت ديوان حكم اجراي راههاي درباره كه گفتگو
.ميگذرد نظرتان از است
درجهداران كه انتظامي نيروي دستورالعمل بطلان *
است ، كرده ممنوع جريمه قبض صدور از را رانندگي و راهنمايي
معناست؟ چه به
حاصل موصوف ، دستورالعمل بطلان از بنيادين و مهم نتيجه دو
(15/12/78) عدالت ديوان راي صدور تاريخ از آنكه نخست ;است
(3/2/79) انتظامي نيروي به ابلاغ تاريخ حداكثر يا و
را مردم ندارند حق ديگر رانندگي و راهنمايي درجهداران
و ارشد مقامات متوجه مسئوليت منبعد ، و كنند جريمه
و راهنمايي معاون مخصوصا است ، انتظامي نيروي عاليرتبه
دوم.انتظامي نيروي فرمانده حملونقل امور و رانندگي
چنين ابتدا از گويي ،"كالمعدوم الباطل" مصداق به آنكه ،
براساس كه مبالغي لذا و است نداشته وجود دستورالعملي
بايد است ، شده گرفته مردم از درجهداران جريمههاي
وزارت و بودجه و برنامه سازمان وظيفه.شوند برگردانده
خرج و دخل با مرتبط مراجع ساير و دارايي و اقتصادي امور
.دهند بازپس ، را مردم از شده ستانده وجوه كه است دولت
استرداد و انتظاميبايدمراجعه نيروي به نيز مردم البته
.كنند راتقاضا شده پرداخت غيرقانوني پولهاي
چيست؟ اداري عدالت ديوان راي اجراي ضمانت *
اصلاحي 1/2/78 ، اداري عدالت ديوان قانون ماده 21 مطابق
رئيس حكم به اداري ، عدالت ديوان احكام اجراي از مستنكفين
محكوم دولتي ازخدمات انفصال سال پنج تا يك به ديوان كل
مقامي هيچ تاكنون دارم اطلاع بنده كه آنجا تا.شد خواهند
.است نشده منفصل خدمت از ماده ، اين استناد به
از كافي زماني مدت شدن سپري از پس بدانند مردم است خوب
سه از آن ، اجرانكردن و انتظامي نيروي به ديوان راي ابلاغ
كل رئيس از موصوف ماده 21 مطابق -يكم ;كردم اقدام طريق
خدمت از انفصال تقاضاي كتبا اداري عدالت ديوان محترم
ديوان راي اجراي از را خودداريكنندگان و مستنكفين كليه
ثبت ديوان دبيرخانه در شماره 133513/2/79 به كه نمودم
مرقومهاي طي -دوم.است نرسيده نتيجه به هم هنوز ولي شده
موضوع بررسي تقاضاي كشور كل بازرسي سازمان محترم رئيس از
را آنان معرفي و قضايي آراي اجراي از مستنكفان يافتن و
اسلامي مجازات قانون ماده 576 اجراي براي قضائيه قوه به
به هم آن و شده ارجاع قضايي معاونت به ظاهرا كه نمودم
ناجا كل بازرسي به مراجعه با -سوم.است نرسيده نتيجهاي
كليه از (فروردين مجتمع 12) فرماندهي ستاد در مستقر
و سمت و پست هر در كه قضايي آراي اجراي از مستنكف عوامل
رانندگي و راهنمايي معاون ازجمله) هستند كه درجه و مقام
كردهام شكايت (انتظامي نيروي فرمانده حملونقل امور و
تشكيل آنجا در كلاسه 79/36/22/75/401 به پروندهاي كه
آن جالب.است نداشته نتيجهاي فعلا البته كه است شده
تحقيقات محترم معاون به شكواييه ارجاع از پس كه است
از شاكي انگيزه كه نوشتند آن ذيل ايشان ناجا ، كل بازرسي
استيفاي ايشان نظر ديگر ، از عبارت به (!؟)چيست اقدام اين
براي كه بهطوري ميطلبيد خاص انگيزهاي شهروندي حقوق
!!شود بايد روشن قضايي آراي اجراي تقاضاي انگيزه ايشان ،
جريمهكردن در درجهداران هنوز تهران در ميشود اضافه
از صورت ، اين در و ميكوشند بيفتور و مجدانه مردم ،
نبايد انتظاري شهرستانها در اداري عدالت ديوان راي اجراي
.داشت
شهروندان حقوق نقض به كه قانونشكنيهايي عليه آيا *
كرد؟ خواهيد طرح دعوا هم باز ميانجامد ،
شوم ، مواجه قانونشكني با چنانچه نيز آينده در مسلما
در اساسي ، قانون اصل 170 از ناشي شهروندي حقوق براساس
دو نيز هماكنون.كرد خواهم دادخواهي اداري عدالت ديوان
است مطرح اداري عدالت ديوان عمومي هيات در من ديگر شكايت
.شد خواهد صادر آن راي و بررسي بهزودي ، آنها از يكي كه
قضائيه قوه تابع سازمانهاي از يكي عليه نيز جديد شكايتي
.كردهام عدالت ديوان تقديم
.بفرماييد است ، مانده باقي حرفي اگر پايان در *
منتظر مردم اينكه ، آخر كلامكردم عرض را گفتنيها
بايد اقدام خود كه بدانند بايد.نمانند منجي و قهرمان
جويده و آماده لقمه درانتظار.بگيرند را خويش حق و كنند
مدتي ، از پس كه است داده نشان تجربه چه ، نباشند ، هم شده
از.كرد بسندهنخواهند نيز شده جويده و آماده لقمه به
غرغرنمودن ، كردن ، انتقاد گرفتن ، ايراد آنكه ، مهمتر همه
دوا را دردي هيچ...و گذاشتن دسترويدست نشستن ، كنار
جسم روي نامطلوب بسيار اثراتي درازمدت ، در بلكه نميكند
بين از را آينده به اميد نهتنها و ميگذارد روح و
.ميشود نيز انفعال و وازدگي و سرخوردگي باعث بلكه ميبرد
قانوني و حقوقي جنگ به بايد و ميتوان قانون ابزار با
هر در -عمومي نظم از ناراضيان و قانونشكنان و متخلفان
.رفت -باشند كه موقعيتي
مرانلو زهرا :وگو گفت
:زنان امور در رئيسجمهوري مشاور شجاعي زهرا
است نرفته پيش انقلاب با همگام زنان ، مسائل به توجه
:گفت زنان امور در رئيسجمهوري مشاور :اجتماعي گروه
كشور ، در آنان مشكلات حل و زنان مسائل به توجه متاسفانه
در شجاعي زهرا.است نرفته پيش اسلامي انقلاب با همگام
از بعد:افزود اجرايي دستگاههاي نمايندگان نشست سيزدهمين
برنامهريزي مركز نخستين اسلامي ، انقلاب از سال گذشت 10
اجتماعي فرهنگي ، شوراي يعني زنان مشكلات و مسائل براي
سال در است ، فرهنگي انقلاب عالي شوراي زيرمجموعه كه زنان
نهتنها اسلام دستورات:افزود وي.شد راهاندازي 1367
بر بلكه نيست اجتماعي عرصههاي در زنان حضور مانع
و تفريحي و ورزشي عرصههاي در زنان براي خاص فضاسازيهاي
حفظ رعايت با آنان براي خاص قوانيني گرفتن نظر در نيز
.دارد تاكيد خانواده بنيان و شئونات
نژاد وردي اتهام تفهيم جلسه دومين
برگزارشد
سابق مديرمسئول اتهام تفهيم جلسه دومين :اجتماعي گروه
مطبوعات دادگاه ايران ، روزچهارشنبهدرشعبه 1410 روزنامه
.برگزارشد مرتضوي سعيد قاضي رياست به
چهار حدود كه جلسه اين ازپايان پس نژاد وردي فريدون
جلسه دراين:گفت ايرنا قضايي بهخبرنگار كشيد طول ساعت
از جمعي و تهران حزبالله انصار شكايات از مجموعهاي به
اخبار درخصوص اصفهان الله حزب و ولايت انصار
.شد داده پاسخ دراصفهان آمريكايي جهانگردان منتشرهدرمورد
به جلسه دراين:كرد تصريح ايران روزنامه سابق مديرمسئول
اعلام درانتظار اينكه لحاظ به نيرويانتظامي شكايات
پاسخ هستم ، اينشكايات از انتظامي نيروي رسمي انصراف
.ندادم
ثارالله وقرارگاه صداوسيما سحر شبكه شكايت درخصوص وي
به مربوط شكايات اين:گفت اسلامي سپاهپاسدارانانقلاب
درجلسه شد قرار سبب بهاين و بود اسلامي جمهوري خبرگزاري
.گيرد قرار رسيدگي مورد ديگري
شده مطرح اتهامات اسلامي جمهوري خبرگزاري مديرعامل
.كرد عنوان افترا و نشراكاذيب راعمدتا ، جلسه دراين
مديرمسئولي وي كه درزماني نژاد وردي از شكايت مورد 30
.است شده اعلام دادگاه به داشته برعهده ايرانرا روزنامه
دوم روزيكشنبه نژاد وردي فريدون اتهام تفهيم جلسه اولين
.شد ماهتشكيل مرداد
توقيف مطبوعات آزادي از دفاع انجمن
كرد محكوم را گوناگون
صدور با مطبوعات آزادي از دفاع انجمن :اجتماعي گروه
.كرد محكوم را گوناگون هفتهنامه توقيف بيانيهاي
ماه سه از بيش مدتي كه حالي در:است آمده بيانيه اين در
به و ميگذرد تهران دادگستري توسط نشريه نوزده توقيف از
اقدام اين به حقوقي بيشمار انتقادات و ايرادات رغم
در مثبتي واكنش گونه هيچ قوهقضائيه مديران قوهقضائيه ،
حقوق اعاده و توقيف رفع و حقوقي وارده ايرادات رفع جهت
.است نياورده عمل به نشريات اين قانوني
كار كه ساختماني كامل پلمب و گوناگون هفتهنامه توقيف
شعبه سوي از ميشده انجام آن از قسمتي در نشريه اين فني
قضايي دستگاه كه است آن از حاكي تهران عمومي دادگاه 1410
و دارد اصرار مطبوعات قانوني حقوق تحديد بر همچنان كشور
چشم به آن عملي اقدامات در اصلاحطلبانهاي جهتگيري
.نميخورد
ماده 33 ب بند استناد به حالي در گوناگون نامه هفته
عدم مهمترين به ذيربط قضايي مرجع كه است شده توقيف
توجه آزادگان عصر مانند نشرياتي با نشريه اين مشابهت
منتشر هفتگي صورت به نشريه اين كه اين وديگر است ننموده
.روزانه نه ميشود
طبقات كل پلمب براي مجوزي نشريه توقيف اين بر علاوه
ايجاد ندارد ، نامه هفته به ربطي اساسا كه ساختمان ،
.نميكند
نوار دادگاه غيرعلني جلسه چهارمين
شد برگزار ابراهيمي اعترافات
پرونده به غيرعلني رسيدگي جلسه چهارمين :اجتماعي گروه
مجتمع شعبه 16 در ديروز ابراهيمي فرشاد اعترافات نوار
گزارش به.شد برگزار عليپوريان قاضي رياست به خميني امام
منتسب را خود كه ابراهيمي فرشاد جلسه اين در ما خبرنگار
متهم كه ديگر نفر چند اضافه به ميداند انصارحزبالله به
شريعتي سعيد شامل داشتهاند دخالت نوار تهيه در شدهاند
- مقدس دفاع زمان در سپاه فرماندهان از - زحمتكش علي و
.داشتند حضور تفتي دهقاني محمدجواد و ابوالحسني محمد
خانوادههاي ديگر همراه به كه ابراهيمي فرشاد مادر
به بود نشسته انتظار به دادگاه بسته درهاي پشت در متهمان
كه دارم اعتراض دادگاه اين به نسبت من:گفت ما خبرنگار
وكيل او براي يا و كنم ملاقات را فرزندم من نداده اجازه
.بگيرم
به آمد دادگاه به تاخير ساعت يك با كه رهامي همسر
متهمان خانواده از دلجويي براي من امروز گفت ما خبرنگار
بود آمده دادگاه به رهامي وقتي چراكه آمدهام اينجا به
وظيفه امروز و آمدند دادگاه به ما براي خانوادهها اين
:گفت همچنين وي.كنم تشكر آنان از و بيايم تا دانستم خود
كه را موبايلش و كيف تا آمد دادگاه به رهامي آقاي امروز
مخالفت قاضي ولي بگيرد تحويل بود شده ضبط ماموران توسط
نماينده اللهكرم ، حسين پرونده اين شاكيان است گفتني.كرد
نقدي ، سردار وكيل يالثارات ، روزنامه وكيل حزبالله ، انصار
.هستند حزبالله اتحاديه و رسالت روزنامه حقوقي نماينده
روزنامهنگاران صنفي انجمن اعضاي ديدار
باقي خانواده با
است شده منتقل بند 325 به باقي
روزنامهنگاران صنفي انجمن اعضاي از گروهي :اجتماعي گروه
اين در.رفتند باقي عمادالدين خانواده ديدار به ديروز
هيات عضو ارغندهپور گرفت صورت باقي خانه در كه ديدار
همكاران زندانيشدن تلخ حادثه:گفت صنفي انجمن مديره
قشري هر از بيش را تاوان اين و است اصلاحي حركت تاوان
اعلام بارها ما:افزود وي.ميپردازند روزنامهنگاران
منصفه هيات حضور بدون روزنامهنگاران محاكمه كردهايم
اصل به توجه بدون قضائيه قوه متاسفانه اما است غيرقانوني
حميدرضا ديدار اين در.ميكند عمل اساسي قانون 168
گنجي و باقي مثل افرادي با برخوردها:گفت نيز جلاييپور
دوستداران با ميخواهند كه ميكند ايجاد را ذهنيت اين
زندان از باقي ديدار اين اواسط در.كنند برخورد انقلاب
شده منتقل بند 325 به بند 229 از گفت و گرفت تلفني تماس
زنداني سحابي و شمس بند 325 در.است خوب او وضعيت و است
.هستند
را دادگستري اطلاعيه گوناگون مسئول مدير
كرد تكذيب
هفتهنامه مديرمسئول فرهمندپور فاطمه :اجتماعي گروه
روابط اطلاعيه طبق.است آورده خود تكذيبيه در گوناگون
خودم و دادهام اجاره را نشريه من ، گويا دادگستري ، عمومي
اين به من.نداشتهام دخالتي هيچگونه آن توليد فرآيند در
است اين دارد ، سئوال جاي من براي آنچه و كردم اعتراض حكم
توقيف روزنامههاي و هفتهنامه بين است تشابهي وجه چه كه
!شده؟
قانوني منع چه نويسندگان از گروهي با فعاليت طرفي ، از
ممنوعالقلم عدهاي كه كنيد اعلام است اينطور اگر دارد؟
به ظاهرا را ساختمانشود روشن همه براي وضع تا هستند
دو اين كه حالي در كردهاند پلمب گوناگون توقيف بهانه
حميدرضا ديگر سوي از.ندارند هم با ارتباطي هيچ
صدور با قوچاني محمد و مرديها سيدمرتضي جلاييپور ،
جامعه انتشار و چاپ شركت -كردهاند1 اعلام تكذيبيهاي
عهدهدار موسسه اين - است20 قانوني و رسمي موسسهاي روز
رابطه تنظيم بر مبني قراردادي هيچگونه و است فني امور
از مديرمسئولي هيچ با سردبيري شوراي يا سردبير عنوان به
سردبيري شوراي و نكردهايم تنظيم گوناگون هفتهنامه جمله
.است بيمعنا اطلاعيه آن ادعايي
|