است احساس با و جدي كار ;هدف
و تار نوازنده طلايي داريوش با گفتوگو
موسيقي پژوهشگر و سهتار
ميرمنتهايي مجيد :از گفتوگو
درآمد
سن در.آمد دنيا به دماوند در سال 1331 در طلايي داريوش
مقدماتي دوره و شد ملي موسيقي هنرستان وارد سالگي يازده
از.گرفت فرا ظريف هوشنگ نزد را وزيري علينقي آثار و تار
علياكبر استاد نزد را تار آموختن هنرستان ، سوم سال
تارنوازي سبك بر خاصي تاثير دوره اين.داد ادامه شهنازي
كه گونهاي به كرد ، ترسيم را وي هنري آينده و گذاشت او
در نميشدم ، آشنا شهنازي استاد با اگر":ميگويد او خود
"ميدادم انصراف موسيقي تحصيل از هنرستان اول سالهاي همان
رشته در را خود تحصيلات هنرستان ، دوره اتمام از پس.
عضويت به همزمان و گرفت پي تهران دانشگاه در موسيقي
مقطع ، اين در.آمد در "ايراني موسيقي اشاعه و حفظ مركز"
و فروتن يوسف برومند ، نورعلي چون استاداني درس محضر از
درسها دوامي عبدالله استاد آوازي مكتب و هرمزي سعيد
.شد آشنا بيشتر ايراني موسيقي ظرايف و دقايق با و آموخت
و تار سه تار ، رشتههاي در (1356) باربد آزمون نخستين در
.كرد خود آن از را اول جايزه سه اجرا بهترين
دانشگاه موسيقي گروه عضويت به برومند استاد فوت از پس
تحصيلات تكميل براي تدريس سال سه از پس و درآمد تهران
خود ساله چند اقامت طول در وي.شد فرانسه كشور راهي خود
تدريس و صفحه ضبط كنسرت ، اجراي طريق از كشور از خارج در
موسيقي علمي و هنري ارزشهاي واشنگتن و سوربن دانشگاه در
آموزش سالها حاصل.كرد مطرح بينالمللي سطح در را ايراني
نو نگرشي كتاب انتشار ايراني موسيقي زمينه در او تحقيق و
رديف وكتاب نوارها و ايراني موسيقي تئوري به
از جديدي نحوه تحليل و تجزيه همراه به ميرزاعبدالله
فرهنگسراي در قبل چندي وي.است ايراني موسيقي نتنويسي
با بداههنوازي برنامه اجراي به شب سه مدت به و نياوران
مجموعه از زير گفتوگويپرداخت تار سه و تار
دست در روز فرزان پژوهش و نشر دفتر كه است گفتوگوهايي
توجه محترم ناشر اين از قدرداني ضمن.دارد انتشار
جلب گفتوگو اين از بخشهايي به را گرامي خوانندگان
.ميكنيم
هنري گروه
قايل ايران موسيقي در خود براي جايگاهي چه حاضر حال در *
هستيد؟
مردم ، شايد بودهام كشور از خارج در زيادي مدت چون *
فرضا كه آن دليل به شايد و نباشند آشنا من هنري بانگرش
رديف مرا عدهاي كردهام چاپ را ايراني موسيقي رديفهاي
موسيقي نوين تئوري كتاب چاپ علت به عدهاي و بدانند نواز
، صورت هر در ولي.بياورند حساب به تئوريسين مرا ايراني
به.ميدانم موسيقيدان يك چيزي هر از پيش را خودم من
آن و موسيقي خود موسيقي ، مرحله بالاترين من اعتقاد
اگر.ميكند برقرار انسانها با موسيقي كه است ارتباطي
و حرفها وگرنه است موسيقي برسد مرحله اين به موسيقي
پيش كاري و ميماند باقي كتابها همان حد در تئوريها
و عملي كار از هيچگاه را خودم دليل همين به.نميرود
هم اجرايي كار اگر.نميكنم و نكردهام جدا موسيقي اجراي
دست به كم اجرا براي موقعيت كه است آن دليل به ميكنم كم
علاقه و ميدانم لازم باشد فراهم موقعيت اگر و ;ميآيد
.باشم داشته حضور عرصه اين در دارم
اجرايي صحنه از كه سال هجده از پس شما طلايي آقاي *
همراه به بار نخستين ، براي بوديد دور ايران در موسيقي
تالار در "مركب اصفهان" نام تحت را برنامهاي صديف آقاي
نيز تكنوازي صورت به بداهه اجراي همچنين كرديد اجرا وحدت
برگزاري از شما هدف.داشتيد نياوران فرهنگسراي در
بود؟ چه كنسرتها اينگونه
كه داشتم زيادي علاقه آمدم ايران به وقتي از من خب ، *
و ، تجربه برنامه اجراي طريق از و كنم اجرا را برنامهاي
و مشتاق علاقهمند ، عدهاي براي را خود موسيقي كار
يك را كارم و بدهم ارائه ايراني موسيقي به نسبت كنجكاو
موسيقي اجراي كه ميدانيد.كنم تقسيم آنها با طوري
طراحي يا ميزانسن مثلا كه ندارد نمايشي حالت ايراني
واقع در.باشد داشته مسائل قبيل اين از و نور و دكور
هم آن اجراي شرايط و هست كه است هماني ايراني موسيقي
جديدي امكانات امروزي موقعيت در هرحال به اما.است مشخص
بايد و دارد وجود بزرگ سالنهاي و صوتي دستگاههاي قبيل از
نيز ما سازهاي كه چرا كرد ، استفاده آنها از گونهاي به
نفر هزار دو براي فرضا كه نشدهاند طراحي گونهاي به
از خوب استفاده و جنبهها اين هم من براي.شوند نواخته
فكر اين بر افزون.بود مهم كارم ارائه براي امكانات اين
مرا ساز سالها از پس كه دارند علاقه عدهاي ميكردم
موسيقي تواناييهاي و امكانات داشتم قصد همينطور و بشنوند
و نوازنده يك كه شكلي در يعني سادهاش شكل در را ايراني
دستگاه يك از گذر همچنين و ميكنند كار هم با خواننده يك
چند طول در را ديگر مقام به مقام يك از و ديگر دستگاه به
دلنشين و زيبا فضاهاي از گوشهاي تا كنم اجرا ساعت
ميتوان كه را تكنيكي امكانات همينطور و ايراني موسيقي
كه كاري واقع ، در.بدهم نشان گرفت كار به راه اين در
و بود آن متداول معناي به كنسرت يك كه است درست شد ارائه
نوع كه بود آن هدف هرحال به ولي شنيدند ، را آن زيادي عده
كه موسيقي آن يعني.دهيم نشان را ايراني موسيقي از خاصي
كه كند تداعي ايراني موسيقي از را تاريخي تصور آن نه
نه و است واهي فلسفهبافيهاي و فرمول رشته يك برمبناي
با و ميشود اجرا نوازنده زيادي تعداد با كه موسيقي آن
اين هرحال به.ميكنند مشغول را شنونده ذهن كردن ، شلوغ
ايراني كلاسيك موسيقي اجراي روند در و تداوم در كنسرت
داشتن عين در هريك خواننده و نوازنده آن در كه بود
دارد را خود خاص جايگاه هريك يكديگر ، با لازم هماهنگي
معروف قول به كار اين در عمر يك صديف و من بالاخره
را خود تجربيات حاصل ميخواستيم و كردهايم خرد استخوان
.كنيم تقسيم بيشتري گروه با
فرهنگسراي كنسرت و نفره دو كنسرت اين دليل همين به *
كرديد؟ اجرا را نياوران
;هستيم بلد كه دهيم ارائه را كاري ميخواستيم ما بله ، *
ديگر ساز چند مثال براي كه كنيم اجرا نمايشي نميخواستيم
كار تنوع به وسيله اين به تا باشد داشته اضافه هم را
كاري كه بود آن هدف گفتم كه همانطور.باشيم افزوده
از يكي آن بر افزون و شود ارائه احساس با و جدي كلاسيك ،
نوازي ، مركب و خواني مركب يعني ايراني ، موسيقي تواناييهاي
.دهيم نشان را
شنيدني و گيرا بسيار را آن شما برنامه سادگي و زيبايي *
تكنيكهاي از استفاده عين در ديگر ، عبارت به بود ، كرده
برنامه اين است ، استادانه كار يك لازمه كه ظريف و پيچيده
لذت آن از نيز غيرمتخصص شنونده كه بود شده تنظيم چنان
شايد و ميشود اجرا كمتر روزها اين كه شيوهاي ميبرد ،
تواناييهاي به اما.باشد ما موسيقي گذشته يادآور نوعي به
اشاره نوازي مركب و خواني مركب شكل در ايراني موسيقي
توضيح بيشتر قدري باره اين در دارد امكان اگر كرديد ،
.بدهيد
درباره توضيحي است لازم سوال اين به دادن پاسخ از قبل *
ميشده اجرا گذشته در كه چيزي هر ببينيدبدهم ابهام يك
بسيار اجرايي امكانات گذشته دراست نبوده درست الزاما
آن امروزي شكل به صوتي لوازم و كنسرت سالن بود ، محدود
من ، اعتقاد به فعلي ، اوضاع در بنابراين.است نداشته وجود
كه ببينيم يعني باشد ، روشن ما انگيزههاي كه است آن مهم
را اين ما موسيقيدانان اگر.بكنيم ميخواهيم كار چه ما
وقت يك.ميشود روشن مسايل مقدار يك بپرسند خودشان از
آن در طبعا ميكنم ، اجرا پرهيجان برنامه يك ميگويد آدم
يك اماكند استفاده هم نوازنده دويست از است ممكن موقع
و ظرايف با و هنري و خاص شكل در را موسيقي ميخواهد وقت
بنابر و دارد ديگري بحث كه دهد ارائه آن مشخص ملاكهاي
احيانا تا كند مخلوط آن با را ديگري چيز نبايد اين
درباره كه شما سوال به برگرديم.ببيند صدمه آن اصالتهاي
عدهاي ببينيد.پرسيديد ايراني موسيقي تواناييهاي
نميبرند ، لذت ايراني موسيقي از افراد تمام چون ميگويند
معروف قول به و است متخصص افراد به متعلق موسيقي اين پس
خاص مسئله اين كه است روشن البته.است فن اهل به مربوط
.است منوال اين بر وضع هم ديگر هنرهاي در ;نيست موسيقي
آثار با نباشد آشنا نقاشي اصول با كسي اگر مثال براي
.نميكند برقرار ارتباطي هم دنيا بزرگ نقاشان از بسياري
حافظ افراد همه آيا ;است گونه همين هم ادبيات زمينه در
هنري موضوع يك با ارتباط لازمه بالاخره ميكنند؟ درك را
موسيقي همچون موسيقي درباره.است آن از نسبي شناخت
بروز مسايل اين شده راحت خيلي مصرفي كالاي يك به تبديل
و كاست يك خريد در شده خلاصه ايراني موسيقي.است كرده
را كاري هر همزمان حال عين در و صوت ضبط در آن گذاشتن
شرايطي هر در كاري درد به كه موسيقي يعني دادن ، انجام
هنرمندان مردم ، اذهان در باوري چنين وجود دليل به.بخورد
كمي تا و هستند محصولاتي چنين توليد دنبال به نيز ما
اين ميگويند و ميشوند مشكل دچار ميشود سنگين موسيقي
تواناييهاي هم ايراني موسيقي حال هر به.شد تخصصي موسيقي
با و شود هنري خيلي ميتواند گاه يعني دارد مختلفي
حرف معناي البته.باشد همراه استادانه ظرايف و پيچيدگي
مثلا.نيست هنري موسيقي ديگر انواع كه نيست اين من
متوجه غيرمتخصص فرد يك را ديگر مقام به مقام يك تغيير
اين استادي و ظرايف به باشد آشنا كسي اگر ولي نميشود
.بود خواهد لذتبخش برايش نكات همين كشف و ميبرد پي كار
يعني است ، منوال همين به وضع نيز هنري رشتههاي ساير در
موجب را شده خلق آثار از صحيح درك موضوع ، از شناختنسبي
انواع بايد كه ميرسد نظر به چنين بنابراين.ميشود
است عوام براي كه آنچه تا شود تفكيك هم از ايراني موسيقي
با و ساده و قالبي ريتمهاي و آشنا تمهاي با و باشد ساده
حجم شكل دراين طبعا.شود ارائه كمتر پيچيدگي و ظرايف
زندگي در عامه استفاده براي تا شود بيشتر ميتواند صدا
موسيقي.باشد راحتتر امروز ماشيني و شلوغ و پرسروصدا
است آن مهم نكته ولي دارد را تواناييها اين تمام ايراني
و بروند كار به خود درست جايگاه در تواناييها اين كه
از نمونهاي ارائه هم ما كار بشوند تفكيك هم از آن انواع
نوازنده و خواننده يك آن در كه بود تواناييها اين
اجرا را ايراني موسيقي پيچيدگيهاي و ظرايف از گوشهاي
امكان نوازنده زيادي عده با كه ميدانيد البته.كردند
از بسياري چون دهيم نشان را ظرايف اين شويم موفق نداشت
هر خلاصه.ميشود مشخص و ميگيرد شكل بداهه در ظرايف اين
ولي نيست ايراني موسيقي نمونه تنها اجرايي شيوه اين چند
ارائه كه كاري تا كرد تفكيك هم از را شيوهها انواع بايد
.بشود معلوم سطحش و نوع ميشود
اجرا اين با كه بودند تالار در متخصص غير افراد اما *
تغيير كه متخصص افراد كنار در و كردند برقرار ارتباط
ميكردند ، دنبال تحسين و حيرت نوعي با را مختلف فضاهاي
چيست؟ امر اين دليل.بردند لذت برنامه اين از هم آنها
به كه دارد را قابليت اين ايراني موسيقي خوشبختانه *
ذات در كه معنوي حس دليل به و شود ارائه مختلف انواع
شنونده در خوبي اثر يك بالاخره دارد وجود ايراني موسيقي
از بعضي در كه نيست بيدليل.ميگذارد باقي مستعد
پس ولي دارند ، خوبي روشني و سبكي احساس افراد كنسرتها ،
مگر.ميكنند تاريكي و سنگيني احساس كنسرتها ، از بعضي از
.ميگذارد اثر هم گياهان روي حتي موسيقي ميگويند آنكه نه
ديدهام ، زياد را حالت اين و است جالب من براي اين
رشتههاي ساير در و نباشد موسيقي خاص اين شايد البته
خروج از پس است ممكن فيلم يك مثلا.بشود ديده نيز هنري
شما هفتهها تا ديگري فيلم ولي شود تمام سينما سالن از
ويژگي اين هم ما كنسرت ميكنم فكر من.كند خود درگير را
خوب شادي و سبكي احساس نوعي شدن ، تمام از پس و داشت را
از تعريف اينها شايد البته.آورد وجود به شنونده براي
و شنيدهام مختلف افراد زبان از را اين من ولي باشد خود
.ميكنم تلقي مثبتي نكته را آن
شيوههاي يا ميدهيد ادامه شيوه اين در كار به آيا *
ميكنيد؟ تجربه نيز را ديگري
به و نيست جالب كردن كار شيوه يك در من براي ببينيد *
و فرمها از بنابراين ندارم ، علاقهاي تكراري كار
.ميكنم استفاده بعدي كارهاي در اجرايي ديگر شيوههاي
سبك گاهي شما اجرايي شيوه (وحدت تالار)كنسرت اين در *
توجه آن به كمتر امروزه كه ميكرد تداعي را شهنازي استاد
.ميگوييد چه باره اين در ميشود ،
اجرايي مختلف شيوههاي در من كه است طبيعي حال هر به *
بزرگداشت و تجليل نيت با را برنامه اين ولي كنم كار
اجرا آقاميرزاحسينقلي پدرش و شهنازي علياكبر استادم
استاد مكتب شاگرد را خودم اينكه از غير من چون كردم ،
صفحات طريق از زيادي سالهاي صورت هر در ميدانم شهنازي
ايران موسيقي بزرگ استاد اين سبك روي آقاميرزاحسينقلي
و محكمترين و اصيلترين كه معتقدم و كردهام كار
چند.است خاندان اين به متعلق تارنوازي سبك درستترين
كه شدم متاسف خيلي برگشتم ايران به كه پيش سال
را سبك و مكتب اين اهميت كافي اندازه به تار نوازندههاي
فراموشي بوته به كه گفت بتوان شايد حتي و نميدانند
به كردهام سعي سال چند اين در واقعا.بود شده سپرده
درستي به را شهنازي استاد مكتب تا كه بگويم تار هنرجويان
در كه كساني همه.كرد نخواهند درك را تار ساز نكنند كار
شهنازي استاد سبك بيشك رسيدهاند حدبالايي به تارنوازي
اگر حتي كردهاند ، كار غيرمستقيم و مستقيم طور به را
كنسرت اين در.باشند شده معروف خود شخصي شيوه با بعدها
عمد روي از باشم كرده صرف تقليد بخواهم آنكه بدون هم
.كنم تداعي را شهنازي و حسينقلي آقاميرزا تارنوازي خواستم
امروزه كه سيم شش تار جاي به سيم پنج تار انتخاب دليل *
بود؟ همين است ، متداول
زمان از ميرسد نظر به كه را ششم سيم من آنكه دليل *
آقاميرزا شيوه همان به و كردم ، حذف شده اضافه درويشخان
اجرا مخالف كه نبود اين نواختم سيم پنج تار با حسينقلي
و سبكها از بعضي در ششم سيم كه چرا هستم سيم شش ساز با
دليل بلكه ميكند ، ايجاد تار براي بهتري صدادهي اجراها
فضاي حيث از سيم پنج تار اجرايي شيوه اين در كه بود آن
ما چون و ميكرد ايجاد بهتري و بيشتر (صدا)خلوص حسي ،
اين از كدام هر و ميداديم تغيير را دستگاه بار چندين
ششم سيم وجود بنابراين بود متفاوتي كوك نيازمند دستگاهها
حين در بايد كوك نهايتا كه چرا ميكرد ، اخلال ايجاد
پنج ساز كه معتقدم دليل همين به.ميشد عوض بار چند اجرا
با كه اجراهايي براي (مدلاسيون) گردي مايه نظر از سيم
كوكساز و است مناسبتر است همراه مايه و دستگاه تغيير
قابل و ميكند ايجاد را متنوعي و بيشتر هماهنگيهاي
.است كنترل
.شما از تشكر با
|