مدارا و اسلام
تصحيح و توضيح
مدارا و اسلام
بشر تاريخ طول در اديان بيوقفه گسترش راز :جستارگشايي
تشريفات و قواعد آيا چيست؟ انسانها عقول و قلوب عرض در و
روح يا و اديان؟ پيروان برخي اشتداد و سختگيري يا آنهاست
ديني؟ ايمان محتواي زيباي و عميق و ژرف
اسلام دين سبز زمينه در بويژه اخير ، مساله بيترديد ،
و قرآن آيات در دقت زيرا است ، ديگر موارد از صادقتر
و وسيع روح بيانگر اسلام گرامي پيامبر سيره و روايات
احسن ، جدل بر آن اساس كه ديني.است ابدي آيين اين متسامح
نفي با و شده نهاده ايمان كرامت و علم برتري تقوا ، فضيلت
در.است كرده رسوخ بزرگ ملل روح در وخودبيني نژادپرستي
معرفتهاي در بزرگ حقيقت سه به نگاهي از پس زير ، مقاله
با رابطه در دين ، رهيافت ،(دين و فلسفه علم ، ) انساني
ضرورت.است شده داده قرار خاص توجه مورد انساني جوامع
اين مختلف طرفين ميان تعاشق و گيري ارتباط معرفتي ، چنين
بحث مييابد خاص برجستگي آنچه ترتيب اين به و است رابطه
و ميباشد آن مبشر بزرگترين اسلام كه است ديني تسامح
قرآن ، آيات بويژه ديني ، نصوص برمبناي است كوشيده نويسنده
.دهد ارائه مسئله اين از دقيق تفسيري
معارف گروه
حقيقت محمد سيد
مجموعا كه دارد وجود حقيقت سه انسان اجتماعي حيات در
فلسفه علم ، .ميكنند رهبري كمال سوي به را بشري كاروان
با را آدمي خداوند كه است انساني ارزشمند تجربه سه ودين ،
كاركرد و خاص نقش آنها از كدام هر و است ساخته مجهز آن
.مينمايند ايفا انسان اجتماعي درحيات را ويژهاي
و تجربي عقل آن كلمه ، معاصر مفهوم به (Science) علم
موانع آدمي ، ساختن توانا با كه ميگويند را بشري نقادي
زندگي و طبيعت بر سلطه بر را او و ميكند برطرف را زندگي
كه است موضوعي دقيقا مفهوم ، اين البته.ميرساند ياري
تاريخ در اصلاحطلبانه نهضتهاي و رنسانس از پس انسان
عقل انداختن راه با و است كرده توافق آن بر اروپا
و هوا بر را آدمي و ساخته برطرف را موانع است توانسته
زيادي فوائد بشر براي گرچه علم.نمايد مسلط دريا و زمين
اخلاق حاكميت.است نبوده نيز بيضرر آن كنار در اما داشت
را او بشري ، سلطهجوي دستاندركاران بر علمي مذموم
.كند خراب را زندگي خود دست با تا واداشت
و تشنج ،(بقايي تنازع) نژادپرستي زيست ، محيط آلودگي
ومحصولات نتايج از ديگر فجايع از بسياري و رواني اضطراب
گرديد بشريت دامنگير كه است بوده علم غيرمستقيم و مستقيم
در را بشريت كه بود جهاني مهلك جنگ دو وقوع آن نتيجه و
(1).داد قرار سقوط آستانه
و گردد جهتگيري و شود كنترل بايد اما است نعمت علم آري ،
فلسفه ، اما آيد ، در "نافع علم" صورت به غزالي تعبير به
بخشيده كرامت آن با را انسان خداوند كه است حقيقتي ديگر
هستي و پيبردن امور روابط فلسفيدن ، به و كردن فكر.است
او كه است آدمي مميزات از شايد شناختن ، هست كه آنچنان را
.ميسازد جدا جانداران ديگر از را
امور به بردن پي و تفكر توانايي روشنايي ، آدمي بر فلسفه
شدن سواد با در فلسفه روشنگرائي.ميكند عطاء را واقعي
گرچه.است ديگري موهبت حيات سير در او عقلانيت و انسان
پيشفرض بدون تمدني هيچ و است بزرگي نعمت نيز حقيقت اين
متفكر مغزهاي همواره و نيست ارتقاء قابل فلسفهاي
و آن كليگويي اما.بودهاند بشري جامعه راهنمايان
بمبهاي انهدام از الحادي و پوچگرا فلسفههاي احيانا
و گيجي در را بشريت گاهي و نداشتهاند ضرر كمتر اتمي
.ميكنند رها ضلالت سرگشتگيو
آدمي خداوند كه است معرفتي آخرين و سومين دين ، حقيقت اما
با فلسفه و علم ارتباط اگراست بخشيده كرامت آن با را
.است انسان "قلب" با تنها دين رابطه است ، آدمي عقل و مغز
و سلطهگر آدم كه است ديني آموزشهاي زلال و دين
عبوديت به سرانجام محبتو تعاطف ، تعادل ، به كينهجورا
جنود) اهريمني نيروهاي دين پرتو با.ميخواند خداوندفرا
قرار (جنودالرحمن )يزداني نيروهاي تسليم در (شيطان
.ميآيد بار خداوند بنده و متواضع خاضع ، انسان و ميگيرند
ملاحظه عقلاني ، چه و رباني چه دينهارا همه محتواي اگر
عدالت ميكنند ، سفارش برآدمي را كلمه يك آنها همه كنيم ،
زيرا.گنجانيد محبت در نيز را عدالت ميتوان كه محبت و
در (ع)مسيح تعبير به هست ، نيز محبت هست ، عدالت جا هر
من مكن ، دزدي مكن ، زنا مكن ، قتل":گفت شريعت اگر:انجيل
شده گناه مرتكب كينهبورزد ، و كند قتل فكر كس هر ميگويم
رحمت و امن و سلام و سليم خود ، ذات در نيز اسلام و ".است
.بود
در دين براي را كاركرد شش دين ، جامعهشناسان از "اودي"
:برميشمارد جامعه و فرد سطح
از و ميآورد بار به تسلي و حمايت انسانها براي دين ، -1
.ميكند پشتيباني را شده تثبيت هدفهاي و ارزشها طريق اين
نقطه و عاطفي امنيت مراسم ، آئينها ، طريق از دين ، -2
براي عقايد و آراء ناسازگاريهاي بحبوحه در ثابتي اتكاء
اجتماعي ، نظم به دين كاركرد اين ميآورد ، بار به انسان
.ميدهد ثبات و ميبخشد استواري
بر را گروهي وهدفهاي ميدهد تقدس هنجارها به دين ، -3
مشروع را اجتماعي نظم دين.ميدهد قرار فردي هدفهاي فراز
.ميسازد
الگوهاي از انتقاد مبناي عنوان به را معيارهايي دين ، -4
كاركرد همان اين.ميسازد فراهم موجود ، اجتماعي
اعتراض براي را مبنايي ميتواند و است دين پيامبرانه
.نمايد فراهم مطلوب جامعه ايجاد و اجتماعي
باعث و ميكند كمك خودش شناخت در انسان به دين ، -5
.كند هويت احساس او كه ميشود
به زيرا.دارد اهميت بسيار انسان رشد فراگرد در دين -6
به وضعيت يك از گذر مقاطع و زندگي بحرانهاي در افراد
فراگرد از بخشي نتيجه در و ميكند كمك ديگر وضعيت
(2).ميآيد بهشمار شدن اجتماعي
دين حقيقت گرچه فوائد ، و آثار اين مجموع گرفتن نظر در با
و دارد همياري و همخواني (فلسفه و علم) ديگر حقيقت دو با
اما ميشمارد ، مغتنم را بشري تجربه و انديشه نتايج
شمار به بشري واقعي راهنماي كه است دين اين درحقيقت
انسدار ، و محبت با موجود انسان ، را انسان كه ميآيد
.ميدهد پرورش
الله انمايخشي" آيه در خداوند كه است نكتهاي همان اين
(ع)باقر حضرت از.دارد اشاره آن بر "العلما عباده من
جز دين آيا:فرمود امام چيست؟ دين حقيقت كه پرسيدند
:قال الدين نحن (ع)الباقر عن سئل]است ديگري چيز "محبت"
(3).[الاالحب الدين هل
ميان تضاد و تشاجر مختلف اديان مركز كه هند كشور در
اين وجود اين با اما دارد ، قرار بالايي سطح در انديشهها
را بزرگي آن با كشوري نسبي دموكراسي با كه است هند دولت
كن ، زندگي":ميگويد كه است معروف مثليميكند اداره
(4)".كنند زندگي نيز ديگران بگذار
است كوتاهي بحث دارد ، قرار شما روي پيش كه مقالهاي
آسماني دين اين چگونه كه "اسلام در ديني تسامح" درباره
زمينه در تسامح و محبت به را انسانها رحمت ، پيامبر توسط
و است معاصر دنياي در روز سخن امروز كه ميخواند فرا دين
آن به سخت انقلاب ، سوم دهه در ما كشور
مفيد اجتماعي محافل در بحث اين كه اميدوارم.دارد نياز
.افتد
اسلام در مدارا
و حق را خود معمولاعقيده مذهبي ، و مكتب هر پيروان
مماشات رو ، اين از.ميانگارند باطل را ديگران باورهاي
اجازه گاه ميشمارند ، نادرست را ديگر كيشهاي هواداران با
اينكه با نميدهند ، خويش به را غيرخودي فرهنگ مطالعه
اينگونه ، را جزميت اين اسلام ، بويژه اديان آموزههاي
اساسي اصول":گفتهاند برخي جهت همين به.نميكند تاييد
و پيشرفت با ومغاير مخالف نميتوان هرگز را اسلام آيين
و حقوقي اخلاقي ، معيارهاي و ضوابط ولي.دانست تسامح
پيشرفت و جامعه تحرك در اسلامي ، تمدن به وابسته اقتصادي
(5)".داشتهاند منفي نقش احيانا آن ،
قلمرو دو در را اسلام آئين بردباري مداراو ميتوان
:كرد تصوير
بيگانه آئينهاي و غيرهمكيشان درباره -1
ديني نحلههاي و اسلامي مذاهب قلمرو در -2
و روشنبيني و بصيرت با را خود دعوت همواره(ص)محمد
الله الي ادعو سبيلي هذه قل":است داده انجام آگاهسازي
(108-يوسف)"اتبعني من و انا بصيره علي
كه است دل آگاهي همان اصفهاني ، راغب تعبير به "بصيرت"
.ميزدايد را تاريكي و ميبخشد آرامش را ضمير
و ديگر اديان دعوت در را روش همين قرآن ، جهت ، همين به
"نصارا و يهود" بويژه ديگر اديان و گرفته پيش در غيرهمكيش
و كتاب اهل را آنان و است نگريسته "تسامح" ديده به را
و كرامت منتهاي و لطف غايت در خود كه مينامد "ذمه اهل"
.است سماحت
مكه دوره در
- است شده وارد كتاب ، اهل درمورد قرآن ، در كه آياتي
.دارد گذشت و تسامح اين از حكايت همگي -مكه دوره بهخصوص
را آنها آسماني كتابهاي تمامي (مكي) دوره دراين قرآن
را خود و است هماهنگ اغراضآنها و اهداف با و كرده تاييد
.ميداند سلف انبياي تعاليم مكمل و حافظ و وارث
بين لما مصدقا هوالحق ، الكتاب من اليك اوحينا والذي"
اين از آنچه" (فاطر /31)"لخبيربصير بعباده الله ان يديه
تو از پيش كتابهاي كه است راست كردهايم ، وحي تو به كتاب
".است بصير و آگاه بندگانش به خداوند مينمايد ، تصديق را
و هدي و شيء كل تفصيل و يديه بين الذي تصديق ولكن"
و كرده تاييد را آنچه ولكن" (يوسف/111)"يومنون لقوم رحمه
است رحمتي و هدايت و ميدهد شرح و تفصيل را چيزي هر
."آوردهاند ايمان كه قومي درباره
به و ميكند تاييد را گذشته پيامبران همه نبوت اسلام ،
در كتاب اهل با بخواهيد اگر كه ميدهد سفارش خود پيروان
به مجادله همواره كنيد ، مباحثه شريعت ، مسائل و دين مورد
ولاتجادلوااهل".كنيد رعايت را حق جانب و نمائيد احسن
قولو و منهم ظلموا الذين الا.احسن هي بالتي الا الكتاب
واحد الهكم و الهنا و اليكم انزل و الينا انزل بالذي منا
روش به كتاب اهل با" (عنكبوت/46) "مسلمون له نحن و
و ظالم كه آنهايي جز به كنيد ، مباحثه احسن مجادله
ايمان شده نازل شما و ما به آنچه به بگوييد و ستمگرند
تسليم او برابر در و است يكي شما خداي و ما خداي و داريم
".هستيم
مدينه دوره در
و تسامح با اسلام كه ميبينيم هم ، مدينه دوره در حتي
به را آنها اصولا و كرده رفتار كتاب اهل با بردباري
.است كرده تلقي "امت" يك عنوان
للذين قل و اتبعن من و لله وجهي اسلمت فقل حاجوك فان"
و اهتدوا فقد اسلموا فان اسلمتم الاميين و اوتواالكتاب
/عمران آل)"بصيربالعباد والله البلاغ عليك فانما تولوا ان
(30
كه كساني آن و من:بگو كنند ، احتجاج تو با كتاب اهل اگر"
به و نهادهام خدا سوي به را رويم ميكنند ، تبعيت من از
شدهايد ، مسلمان آيا بگو ، هستند امي و كتاب اهل كه آنهايي
اگر اما يافتهاند ، راه قطعا پذيرفتند ، را اسلام اگر
فقط كه است تو بر (وقت آن در)گردانند روي و نمايند اعراض
".است بصير و آگاه بندگانش به خداوند و نمايي "ابلاغ"
بينكم و بيننا كلمهسواء الي تعالوا الكتاب اهل يا قل"
بعضا بعضنا لايتخذ و شيئا به لانشرك و نعبدالاالله الا
"مسلمون بانا اشهدوا تولوافقولوا فان الله دون من اربابا
(عمران /64 آل)
ميان مساوي "كلمه" يك سوي به را شما كتاب ، اهل اي بگو ، "
را احدي خدا ، جز به اينكه ميخوانم فرا است ، شما و ما
ديگر برخي بعضي ، و نسازيم شريك را چيزي او به و نپرستيم
كردند اعراض كه ديدي اگرنگيرد ارباب خداوند ، سواي را ،
".مسلمانيم ما كه باشيد شاهد بگو برگردانيدند ، روي و
اهل به نسبت اسلام سماحت و مدينه دولت تاسيس از بعد آري ،
به اسلام گسترش و دعوت با يهوديان بيشتر و آنها كتاب ،
و مكه مشركان با همپيماني با و برخاستند مخالفت
موقع ، اين در كه شدند اسلامي دعوت گسترش مانع سنگاندازي
به آنان ، دشمني و تخاصم از جلوگيري براي اسلام پيامبر
مدينه از را يهوديان آنها ، شر دفع براي و پرداخت مقابله
.كرد اخراج
دارد ادامه
:پانوشتها
ترجمه - متمدن انسان بزرگ گناه هشت -كنراد لورنتس ، -1
-1358 /2-زمان انتشارات ص 153 -بهزاد محمود دكتر
ص 211 ، ثلاثي ، محسن ترجمه دين ، جامعهشناسي -هميلتون ، ملكم
-4/تحفالعقول ، ص 60 -تهران 1377 /3 تبيان ، انتشارات
/ ص 210 -"اديان وحدت" فصل -اديان تاريخ -اصغر علي حكمت ،
-تبريز 1353 -نوبل -ماندگي عقب جامعه -احد زرفروشان ، -5
و 51 صفحات 50
تصحيح و توضيح
صفحه ، همين در قبل هفته چهارشنبه و شنبه سه روزهاي مطلب
فريدون دكتر فاضل استاد ترجمه به ايزوتسو ، پروفسور اثر
نام محترم ، وخوانندگان ايشان از پوزش ضمن كه بود اي بدره
.بود افتاده جا شده منتشر درمتن مترجم
|