در شجريان محمدرضا گوي و گفت نقد به پاسخ
تاريخ حقايق ;" كجا تا گويي تناقض " مقاله
نميشود عيان شبهه با موسيقي
خانقلي فريبرز
شاگردان از تعدادي انتقاد به پاسخ در زير نوشته :درآمد
شجريان ، محمدرضا استاد گفتوگوي به نسبت مهرتاش مرحوم
در "كجا تا تناقضگويي" عنوان با كه است شده نگاشته
نويسنده البته.شد منتشر صفحه همين در مرداد چهارم مورخه
نگذاشته بينصيب خود نوازشهاي از را همشهري نوشته اين در
روشن و صرف بيطرفي مقدمه آن در ما سخن كه حالي در است ،
پيمان و است بوده ايران موسيقي تاريخ حقيقت از بخشي شدن
بفشريم ، پاي آن بر بود ، ناراست سخني اگر كه نبستيم هم
اصولا و تاريخ از سخن معتقديم ، نويسنده ، برخلاف اما
زنده و پويايي نشانه صنفي و جامعه هر در جدل ظهور و وجود
نيز محترم نويسنده اين نوشته همچنانكه است ، آن بودن
كه است ناراستيهايي برخي به نسبت وي دغدغههاي از حكايت
با.است رفته مهرتاش مرحوم شاگردان نوشته در وي گمان به
مبتلابه موضوعات درباره بررسي و نقد باب كه توضيح اين
.ميخوانيم تلخيص اندكي با را زير نوشته است ، باز موسيقي
پيش سالهاي در و است آبادان اهل (خانقلي فريبرز) نويسنده
آواز رشته اول مقام استاني هنري مسابقات در و انقلاب از
و ناصحپور نصرالله آواز كلاس بعدها وي.كرد كسب را
كرده درك را كياني مجيد استاد ايران موسيقي شناخت زمينه
.است
هنري گروه
عنوان با مورخ 4/5/79 ، نوشتهاي شماره 2175 در
به پاسخ دليل به كه است شده منتشر "كجا تا تناقضگويي"
روشن براي و يادداشت نويسنده كجانديشي و توهمآفريني
يادآوري هنري ، گروهمحترم و روزنامه خوانندگان ذهن شدن
اين نوشتن به ايران ، اقدام موسيقي گذشته حقايق پارهاي
صرفا آمد ، خواهد كه دلايلي به آن سخن روي و كرده مقاله
.است همشهري هنري گروه متوجه
***
هنرمندان گذشته از گفتن و تاريخ نوشتن در مهمي نكته
و حال شرح خواندن با مردم اينكه و است الزامي موسيقي
وقايع نوشتن و ورزند مباهات آنها به موسيقي مفاخر زندگي
قلمفرسايي با اينكه نه.شود آنها سرافرازي موجبات گذشته ،
هنرمندان بين فاصله و تفرقه موجبات يكطرفه ، و مغرضانه
به عنايت با چون چرا؟ آوريم فراهم را جامعه و موسيقي
و هنري ضد دستهاي بودن و ايران در موسيقي فعلي اوضاع
سويي از و يكسو از هنرمندان بين شكاف و بدبيني ايجاد
شخصي و مادي مطامع خاطر به و جامعه و هنرمندان بين ديگر ،
هنرمندنماهاي هنري صحنههاي تمام در دارند كوشش خود ،
عوض در و نمايند معرفي جامعه به هنرمند عنوان به را بدلي
موسيقي برجسته اساتيد كليه داشته سعي خود نيروي تمام با
ميان در را آنان چهره و شخصيت و حذف هنري صحنههاي از را
همانند يادداشتهايي به احتياج ديگر.نمايند مخدوش مردم
هنري محترم گروه شما و نيست "كجا تا تناقضگويي" مقاله
درج با ارتباط در بخواهيد خود بيآنكه همشهري روزنامه
همان راستاي در بياساس ، و مغرضانه مقالات اينگونه
از اميدواريم كه شدهايد همسو و همصدا غيرهنري دستهاي
.نباشيم آن شاهد بعد به اين
روي برباد حادثه از چون كه گوي ، آنچنان
روي ياد از تو كه نگذارد معني حسن
اضافه و حذف و گذاشتن خشخاش به مته با معروف ، قول به آيا
به نسبت خيالي كج و رنگارنگ رايهاي به تفسير و كلمات
موسيقي تاريخ شجريان ، با وگو گفت كتاب در موسيقي وقايع
عجب شد ، خواهد عيان و شفاف ما مردم براي ايران
.!!حيرتانگيزي سادهانديشي
يادداشت سرآغاز در همشهري هنري گروه نوشته به اشاره)
(تناقض
از بسياري كه ميآيد منطقي نظر به نتيجهگيري اين
دارند و كرده سعي حاضر حال شرايط در ما نامي هنرمندان
كمتر و بنويسند كمتر كنند ، كمتر هنر زمينه در اجرايي كار
در حضور از و گيرند قرار روزنامهها با مصاحبه مورد
مصيبتهاي انواع به كه رسانهها پارهاي و هنري صحنههاي
خودداري و پرهيز هستند ، مبتلا ناشناخته يا و شده شناخته
.نمايند
احساس را آن كه شرايطي و اوضاع به توجه با اين بنابر
را ، مهرآميز خاك اين نامآور هنرمندان است بهتر ميكنيم ،
مردم به درستي به آنها ، تاريخ شفافسازي و نوشتن در
آنها حضور به و كرد درك و فهميد را آنها بايد.بشناسانيم
خبر با كاستيهايشان و زندگيشان و روزشان و حال از و رفت
آشنا دردهايشان با و سپرد آنها پرسوز سينه به گوش و شد
كار به را آنها و آموخت آنها تجارب و رهنمودها از و گشت
.بست
***
سپس و داشتم را برنامه سابق راديو در" الف قسمت در -1
...و يافتهام حضور آموزش جهت مهرتاش آقاي نزد
و نبود جالب خيلي استاد تدريس شيوه كه" ب قسمت در -2
...و نبود آواز معلم شكل آن به و كند منتقل نميتوانست
در تعليم و تلمذ جنابعالي كه است تعجب بسي جاي "پ" -3
ميدهيد جلوه بيمحتوا شكلي به يا و انكار را استاد محضر
...و
نبود شجريان آقاي طبع قبول قابل مهرتاش استاد درس "ت" -4
خود نام به ايشان را "چه يعني" مشهور تصنيف و نميباشد و
...و كردهاند ثبت
توسط كه افشاري ، آواز برومند عليخان نور محفل در "ث" -5
ميل و تقبل مورد كه خواندم بود شده تدريس مهرتاش استاد
...و نشد واقع ايشان
"كجا تا گويي تناقض يادداشت در آمده موارد به پاسخ"
تناقض ، يادداشت شده اشاره جمله مغايرت بر علاوه -الف قسمت
تابستان 1346 ، در شجريان محمدرضا:گفت بايد كتاب ، متن با
مرحوم تلاش با و شد پذيرفته راديو موسيقي شوراي در
هنرمند سنتور با را برنامهاش اولين پيرنيا ، داوود استاد
تاريخ 12 در و ضبط مرداد 1346 در ورزنده رضا گرامي
آواز در شماره 216 سبز برگ عنوان به سال همان آذرماه
در شجريان تاريخ ، اين در.برد راديو آنتن روي به افشاري
از بعد هفته يعني 2 آذر در 26 درست و ميكرد زندگي مشهد
به فرخ محمود آقاي توصيه با راديو ، از افشاري آواز پخش
آن از بعد و شد منتقل تهران به وقت ، پرورش و آموزش وزير
برنامه در عبادي احمد استاد مرحوم با ديگر برنامه سه نيز
ناصر جناب راهنمايي با تابستان 1347 در كرد ، اجرا گلها
كلاس به هستند دوست هنر و سرشت نيك مردان از كه بهبهاني
آن روي بايد اينجا در كه آنچهيافت راه مهرتاش استاد
درزمينه نقشي هيچ مهرتاش استاد كه است آن كرد تاكيد
در تحريف ، يك اين و نداشتهاند راديو به شجريان معرفي
.است موسيقي تاريخ نويسي وقايع
"پ"و "ب" قسمت به پاسخ
كه جملهاي با صفحه 209 ، در شجريان با گفتوگو كتاب متن
حذف را مهمي قسمتهاي و نموده دستچين كتاب از نويسنده
دارند سروكار موسيقي با كه كساني.دارد بسيار تفاوت كرده
ساز ، مدرسين كه ميدانند بهتر است ، موسيقي آنها حرفه يا و
براساس كه آمد برخواهند آواز تدريس عهده از زماني
نمادين شيوه بتوانند خود ، ساز جملهبنديهاي و آموزشها
نحوه از نمونه براي كنند ، تدريس ماهرانه را آواز
بسيار الگوي كه شهناز جليل تار ، ارجمند استاد نوازندگي
از نشان كه كرد ياد بايد است موضوع اين براي خوبي
از قدرتمندانه و شيوا شيوه اين ارائه در او هنرمندي
بسياري نظر به دارد ، ايراني موسيقي جملات ساختار آموزش
كه است توانسته شهناز جليل استاد تار صاحبنظران ، از
ظريف تابلوي يك و تصوير به را ايران آوازي موسيقي
هنر تمايز وجوه از يكي اين نمايد ، نزديكتر مينياتوري
كه دارد جا و است هنر سطحي آثار ديگر از ماندگار ، و اصيل
خواهند پايدار زماني ما ، موسيقي و شعر و ادبيات بگوييم ،
تصوير به و شده نمادين كه يافت خواهند جاوداني اثر و شد
غزليات و شاهنامه چون بزرگي اثر مانند شوند ، نزديكتر
تماما كه ايراني ادب و فرهنگ بزرگان ديگر و سعدي و حافظ
در يادداشت نويسنده آنچه بنابراين است ، نقاشي و تصوير
.واقعيت نه و بوده صرف خيالي كج است آورده قسمت دو اين
"ت" قسمت به پاسخ
آقاي آهنگ با شروع ، جملهبندي اگر ،"چه يعني" تصنيف در
آقاي از آهنگ كل گفت نميتوان دارد ، شباهتي مهرتاش
آنچه با آهنگ ، بقيه كه است حالي در اين و است مهرتاش
بسيار اتفاق اين.دارد تفاوت بودند ساخته مهرتاش آقاي
بايگاني در و ميشنود هنرمند را آهنگي گاهي كه است رايجي
بدون بعد ، سالهاي و ميشود پنهان و ذخيره و ثبت او ذهن
آشكار او ذهن در دوباره باشد ، دسترسي قابل او براي آنكه
خلق و تكميل ديگر جملاتي آهنگ ، آن دنبال به گاه و شده
در غرضي و عمد حتما كه گفت نميتوان بنابراين.ميشود
هنري آثار آفرينش در اتفاقات نوع اين از است ، بوده كار
آهنگ هنرمند اين برنامه ، همان در وانگهي.است فراوان
و دل در) دارد مولانا شعر بر "مجنون دل" نام با ديگري
يعني" آهنگ از زيباتر مراتب به كه (عاقبت كردي خانه جان
او از ديگري فراوان آهنگهاي علاوه به و است "چه
است ، ستايش قابل و زيبا خود نوع در كدام هر كه شنيدهايم
از كه آهنگي كه نداشته نيازي شجريان آقاي بنابراين ،
.كند معرفي خود نام به را ، است مهرتاش استاد
تصنيفخواني در مطلقا هنرمند اين كار ارزش آن بر علاوه
بوده صدد در پارهاي كه نميشود خلاصه "چه يعني" آهنگ و
از بخشي چرا كه ادعا اين با را وي هنري ارزش بخواهند و
سوال زير است؟ مهرتاش استاد آهنگ شبيه ،"يعنيچه" آهنگ
.برند
"ث" پاسخ
حسن مرحوم با جواني از برومند خان نورعلي استاد
.داشت فراوان معاشرت او با و بود خور دم و محشور طاهرزاده
اثري آواز علاقهمندان براي خود از آنكه براي طاهرزاده
و كرد ضبط آواز تعدادي برومند ساز با گذارد ، يادگار به
و ظريف طبع با برومند و گذاشت برومند اختيار در
آواز اجراي ساختار و ريتم داشت ، كه موشكافانهاي
به توجه با و داشت نگاه خود ذهن در و پسنديد را طاهرزاده
تحمل و بپسندد نميتوانست را ديگر آوازهاي ذهنيتي چنين
ديگر آثار شنيدن و طاهرزاده آواز به توجه با برومند.كند
كار يك به دست ايراني ، آواز قديمي و بنام هنرمندان
او از كه كارهايي از بسياري و بود زده آواز برروي پژوهشي
ميدهد ، خبر طبعش ظرافت و دقت از است مانده يادگار به
آواز اجراي نحوه به پژوهشگري ، چنين كه است طبيعي لذا
كه را آنچه بنابراينكند انتقاد هنرمندان پارهاي
از قول نقل نموده بيان مهرتاش موردمرحوم در شجريان
روي ، هيچ به و بوده برومند مرحوم جمله ، از استادان ديگر
نكرده ابراز حال به تا مهرتاش استاد درباره خود از نظري
.است
استاد شاگرد خود ميكنند افتخار كه كساني پرسيد بايد حال
بزرگ هنرمند اين به ارزندهاي خدمت چه بودهاند ، مهرتاش
نقشي چه ايران موسيقي هنري جامعه به او معرفي در و نموده
كه كردهاند ايفا حال به تا را وظيفهاي چه و داشتهاند؟
گلهمندند؟ چنين اين شجريان از
ايران در كه شهيدي عبدالوهاب چون هنرمندي نام آوردن آيا
و او از نيابت به ماجراست اين از بيخبر و ندارد سكونت
شجريان ، گفتوگوي از مند گله عنوان به ايشان نام آوردن
ما نوشته اگر.است هنرمندي چنين اخلاقي مقام خور در
داريم تلاش چرا دهد ارائه محكم قضاوتي و درست و توانا
را شهيدي عبدالوهاب چون ايراني آواز هنرمندان ديگر نام
مگر كنيم؟ وارد ماجرا اين به ناخوانده شهود عنوان به
فرهنگ از رفتار اين دارد؟ كسريهايي و كم چه ما استدلال
اصالت بوي و نيست هنرمندانه و است دور به هنري اخلاق و
شائبههايي چنين جاي به.نميدهد آواز فرهنگ و موسيقي
هنرمندان درست معرفي جهت در شايسته گونهاي به است بهتر
و گماريم همت جامعه در آنها به بخشي اعتبار و ارزشدهي و
صاحب مردم ميان به را ناياب اكسير اين لطافت و زيبايي
كه بگيريم پند نيز ايراني كهن آموزه اين از و ببريم ذوق
معوج و كج گفتار به اگر انديشي كج و فهمي كج" ميفرمايد
"نابخشودني است گناهي بيانجامد
مرحوم جمله از ديگر اساتيد كه شده ياد موارد به توجه با
هنرمند ، اين نام گفتهاند ، مهرتاش استاد درباره برومند
است مانده باقي نيكي به ايراني موسيقي تاريخ و حافظه در
را استاد اين بيائيم.ماست هنري جامعه احترام مورد و
براين نيز ديگران كه همانگونه كنيم معرفي مردم به درست
.دارند تاكيد بسيار عقيده
كسب با تا كنند تلاش موسيقي ، حالان شوريده و هنر مريدان
هنرمندان ، مورد در تاريخي ، وقايع صحيح جمعآوري و اطلاعات
گرامي پيشگاه ناكرده خداي و زنند تحرير رشته به قلم
.نيازارند ناخواسته را "هنر مقصود و مراد"
عمر يك و بسيار ساليان طي در كه موسيقي بزرگ هنرمندان با
نايل اجتماعي اعتبار و ارزش به قناعت ، و تلاش و رنج
و اصالت در ريشه كه موسيقي يكدانه گوهر با و آمدهاند
با دوستي و ياري به و باشيم دوست و مهرورزيم دارد ، حقيقت
.نيست اغراض تاز و تاخت و دشمني عرصه موسيقي بكوشيم ، آن
نشست بسيار دوست چو من ، دشمن با
نشست بار دگر نشايدم دوست با
آميخت زهر با كه عسل آن از پرهيز
نشست مار بر كه مگس ، آن از بگريزم
(مرعشي گيلان تاريخ از نقل به)
|