خانلري نام به فرهنگسازي
تاريخ آينه ;سلماس ايران يادمانهاي
خانلري نام به فرهنگسازي
خانلري ناتل پرويز استاد سالمرگ دهمين انگيزه به
شيراز دانشگاه استاد - فسايي رستگار منصور دكتر
پرويز دكتر مرگ از سال ده درست ماه 1379 ، شهريور اول
و شاعر و نويسنده و تهران دانشگاه استاد خانلري ، ناتل
علمي اعتبار و فرهنگي و ادبي ميراث ميگذرد ، معاصر اديب
نمادي عنوان به وي از آيندگان كه است حدي به او ذوقي و
اسفندماه در او.كرد خواهند ياد ما دوره فرهنگ و ادب از
(ميلادي و 1913 قمري هجري با 1331 برابر) شمسي هجري 1292
طور به را متوسطه اول دوره ودرسهاي شد متولد تهران در
شادروان تشويق و توصيه به سال 1309 در و گذراند متفرقه
و شد تهران دارالفنون ادبي رشته وارد فروزانفر ، استاد
ميخواند ، اولين درس ادبي رشته اول سال در كه هنگامي
در فرامرزي معبدالرحمن مرحوم پايمردي به را خود مقاله
ادبي ، چهارم كلاس در و رسانيد چاپ به "اقدام" روزنامه
ادبي ششم كلاس در و كرد ترجمه را پوشكين سروان دختر كتاب
.ميساخت شعر خالقي ، شادروان آهنگهاي براي
سال 1314 در و شد عالي دانشسراي وارد سال 1311 در خانلري
خدمت به نظام خدمت گذراندن از پس و گرديد فارغالتحصيل
شد مامور رشت دبيرستانهاي دبيري به و درآمد فرهنگ وزارت
فارسي ادبيات و زبان دكتري دوره به سال 1320 در و
دكتري رساله از سال 1322 در و يافت راه تهران دانشگاه
انتقادي تحقيق و غزل اوزان تحول چگونگي" عنوان تحت خود
داوري و فروزانفر مرحوم راهنمايي به "قافيه و عروض در
بلافاصله و كرد دفاع تدين و بهار ملكالشعراء شادروانان
.شد برگزيده تهران دانشگاه دانشياري به
به در 1325 و داد انتشار را سخن مجله سال 1322 از خانلري
رسيد تهران دانشگاه سردبيري و عاليه تعليمات اداره كفالت
به در 1327 بخشيد ، سامان را تهران دانشگاه انتشارات و
فونتيك درباره تحقيقاتي به سوربن دانشگاه در و رفت پاريس
و بازگشت تهران به سال 1329 در و پرداخت فارسي زبان
ادبيات دانشكده در را فارسي زبان تاريخ كرسي نخستين
فرهنگ بنياد و رسيد ، فرهنگ وزارت به او كرد ، تاسيس تهران
و نثر در كرد ، تاسيس را ايران فرهنگ پژوهشكده و ايران
و كرد تربيت بسيار شاگردان و نوشت كتابها فارسي ش
از بسياري فكر و انديشه روشني او ، مقالات و ترجمهها
ايران در اسلامي انقلاب از پس خانلريشد انديشمندان
به رفتن به را او تا كردند سعي گروههايي آنكه با و ماند
خارج ايران از" كه داد پاسخ او كنند تشويق كشور از خارج
و كشيد فراوان سختي عمر آخر سالهاي در او."نميشوم
اول در سرانجام و بود شده رنجور و تكيده و لاغر بسيار
گرم تشييع با و درگذشت سالگي سن 77 در ماه 1369 شهريور
.شد سپرده خاك به زهرا بهشت در دوستدارانش ،
ده در ميتوان را خانلري فرهنگي و ادبي زندگي ويژگيهاي
:يافت باز زير مقوله
استاد ، يك عنوان خودبه دانشگاهي كار در خانلري -1
كلاسهايش در.بود راهگشا و نوآور جدي ، و علاقهمند بسيار
از و بود خوانده درس خوب ميزد ، موج طراوت و تازگي
شيوههاي با و ميكرد استفاده خوبي به خويش دانستههاي
و ميگفت سخن زيبا.بود آشنا تدريس و تحقيق زنده و نو
سبب او انديشهورز و خلاق ذهن و مداوم مطالعه و زبانداني
پرمعني و محكم بسيار ربطي و خط از كلاسهايش تا ميشد
زوائد و بيحشو و قاطع و كوتاه را مطالب باشد ، برخوردار
بود ، استفاده قابل راستي به كلاسش نتيجه در و ميكرد مطرح
بدين و بود همراه خاص تكليفهايي انجام با درسهايش هميشه
شاگردانش به عملا را تحقيق علمي و منطقي روشهاي سان
.ميآموخت
تاليف و فارسي عروض و شعر وزن در خانلري راهگشائيهاي -2
وزن و (1322)فارسي عروض در انتقادي تحقيق چون كتابهايي
شد سبب زمينه ، اين در متعددي مقالات و (1337)فارسي شعر
علمي را آن خانلري معاصران از بسياري كه -فارسي عروض تا
به ميدانستند ، - شده سپرده علمي بايگاني به و منقرض
و گذشته در جهان و ايران شعر شناخت در مهم ضرورتي عنوان
شيوههاي با و گيرد قرار توجه مورد و گردد بازشناسي حال
از بسياري كار در و شود تدريس دانشگاهها در دقيق علمي
.بگذارد تاثير وزن ، از آنها هنري ديد و تلقي و شاعران
فارسي شعر گنجينه درباره من نگراني..":ميگفت خانلري
از چنان جوانان نسل ، دو يكي گذشت از پس كه است اين
سروده عروضي وزن در كه اشعاري از بهرهجويي و خواندن
اين نتوانند بعد ، نسلهاي كه بمانند غافل و دور شدهاند ،
و آمده كشور اين سر بر بار يك بلا اين.بخوانند را اشعار
دو حتي ايران ، در تازيان هجوم از قبل اشعار از امروز ما
ما.نداريم دست در اثري هيچ تقريبا آن ، از پس قرن سه
فارسي عروض اوزان از را شعرمان پيوند و پيوندمان نبايد
كنيم مراقبت تازه ، راههاي يافتن در كوشش با بلكه بگسليم ،
آثار همه كه اوزاني با جوان ، نسل بويژه جامعه ، ارتباط كه
نشود بريده شده ، ريخته قالبها آن در فارسي شعر گرانبهاي
در بزرگان ، شعر ديوانهاي همه كه رسيد خواهد روزي وگرنه
و محققان جز خوانندهاي و بخورد خاك كتابخانهها ، گوشه
(ص 137 سخن ، سالار قافله)."...باشد نداشته پژوهندگان
امروزي و علمي منطقي ، چهرهاي ارائه در خانلري مساعي -3
مجاهدات از يكي فارسي ، زبان دستور و زبان تاريخ زبان ، از
تدوين به سال 1343 در بار اولين براي خانلري.اوست بزرگ
پرداخت متوسطه مدارس براي فارسي زبان دستور دوره يك
.شد چاپ تجديد بارها و بود همراه فراوان نوآوريهاي كهبا
معنايي فارسي زبان دستور به تا بود كوشيده كتاب دراين او
مختلف كاركردهاي بتواند كه ببخشد سزاوار روشي و علمي
خوبي به را زبان فراگير منطق و نظم و كند توصيف را زبان
از بسياري دستمايه امروز به تا او كار و دهد نشان
خود ببرند ، نامي وي از بيآنكه كه است معاصر دستورنويسان
.نشستهاند وي خوان سر بر كه ميدانند
از نيز جلد سه در فارسي زبان تاريخ كتاب تاليف *
چندين و شد منتشر سال 1348 در كه بود خانلري شاهكارهاي
يعني نخستين مرحله درباره كتاب اين.گرديد چاپ تجديد بار
اين خانلري خود قول به و است دري فارسي تكوين و رشد دوره
فارسي ، زبان به ديگر كتابهاي در تاكنون صورت اين به مطالب
ديگر ادوار درباره تا داشت نظر در خانلري.است نيامده
اوايل از و سيزدهم تا هفتم قرن از دري ، فارسي زبان تحول
كه دهد ادامه را خود كار نيز امروز به تا سيزدهم قرن
.نيافت دست توفيق بدان
و علمي نو ، كتابي نيز خانلري فارسي زبان تاريخي فرهنگ *
.ميآيد شمار به او گروهي كار آخرين كه بود راهگشا
و ارزنده تجارب و پشتكار نيروي اعظم قسمت كه كاري..."
فعاليتهاي آخر سالهاي در خانلري مبتكر طبع و سليم ذوق
صدها همكارانش و او. بود شده آن وقف فرهنگياش و علمي
فارسي زبان مكتوب آثار قديمترين از كتاب و رساله و جزوه
بيت و جمله به جمله و گردآوردند جهان كنار و گوشه از را
هر استعمال مورد و كردند استخراج را آنها يكايك بيت ، به
مشخص تاريخي ترتيب به را اصطلاحي و تعبير و تركيب و واژه
علاوه كه پرداخت فرهنگي تاليف به آنگاه خانلري و نمودند
تاريخي سابقه مستند ، شواهد ذكر با واژهها دقيق معني بر
عظيم ، فرهنگ اين تاليف كار.ميكرد مشخص را كلمه هر
اواخر تا و شد آغاز ايران فرهنگ بنياد تاسيس با همزمان
ميآمد ، فرهنگ بنياد به خانلري كه روزي تا يعني سال 1357
استقبال چنان با آن اول جلد انتشار و يافت ادامه
مواجه جهان علمي موسسات و دانشمندان طرف از اعجابآميزي
دوم مجلد اما رفت فراتر هم مولفانش انتظار حد از كه شد
".است نشده منتشر هنوز كار ، آن
وسيله به چه فارسي ، معتبر متون تصحيح به خانلري همت -4
نيز ايران فرهنگ بنياد در ديگرش ، همكاران چه و وي خود
تصحيح بازيابي ، در او كار.است بسيار مداقه و توجه درخور
به پرارزش بسيار كتاب اين ومعرفي عيار متنسمك انتشار و
كه بود مفيد و ارزنده بسيار تنهائي ، به ايراني جامعه
ارزشهاي و ايراني ملي فرهنگ معرفي منظور به خانلري
ادب به تا شد وسبب داد انجام اجتماعيمردم و اخلاقي
.آيد عمل به سزاوار توجهي آن ، بر حاكم سنتهاي و شفاهي
لسان ديوان مورد در متون ، تصحيح زمينه در او ديگر كار*
با را حافظ ديوان خانلري ، .گرفت صورت شيرازي حافظ الغيب
بر تكيه با و خود شناسانهخاص ومتن علمي وسواس و دقت
از برخورداري و حافظ ديوان موجود نسخههاي معتبرترين
ذوق صاحبان ديگر و مينوي شادروان چون بزرگاني مشاورت
در وي عصر و حافظ زندگي و تفكر از كامل آگاهي و وانديشه
چاپ اين از جامعه استقبال و كرد منتشر و تصحيح سال 1359
ويترين پشت به آنكه از پيش حتي كه بود حدي به حافظ ديوان
تجديد باز رفتو فروش به آن نسخ همه برسد ، كتابفروشان
.گرديد چاپ
پس كه است حافظ ديوان نسخه اعتمادترين قابل تصحيح ، اين
اعتبار هنوز ميگذرد آن چاپ نخستين از كه سال بيست از
و محققانه چاپهاي از يك هيچ و است كرده حفظ را خود علمي
واعتبار عمومي اقبال از است نتوانسته آن ، از بعد ارزشمند
.گردد برخوردار خانلري ، چاپ حافظ ديوان اهميت و
هنري ، ادبي ، متون ترجمه در خانلري كار كه گفتيم -5
صورت صاحبنظرانه و هدفمند بسيار فارسي ، زبان به فرهنگي
دو از را فارسي زبان به ترجمه كار خانلري ميگرفت ،
طبعا كه قدما آثار ترجمه نخست ميدانست ، مهم ديدگاه ،
بنياد در بسيار وشدت شوق وبا بود عربي زبان به بيشتر يا
فرهنگ بنياد در ترتيب وبدين ميشد دنبال ايران ، فرهنگ
و فرهنگ با نوعي به كه مرجع و مهم آثار از بسياري ايران ،
برگردانده فارسي به بودند ، پيوند در اسلامي ايران تمدن
.شدند
و شعر ها ، ادبي ، نامه متون ترجمه خانلري دوم ديدگاه اما
مجله كه بود فارسي به دنيا امروز زبانهاي از نمايشنامه
در سهمي نيز خود و ميپرداخت بدان سخن ، انتشارات و سخن
لوئي سن مدرسه در كه خانلري ميگرفت ، عهده بر مورد اين
به دبيرستان دوره از بود فراگرفته را فرانسه زبان تهران ،
كتاب و 4 پرداخت فارسي به امريكائي و اروپايي آثار ترجمه
از خوبي بسيار نمونه چهار هر كه كرد ترجمه فارسي به مهم
جوان شاعري به چندنامه -ميآيند1 شمار به معاصر ترجمه
.است شده چاپ تجديد بار چندين كه آلماني ، شاعر ريلكه از
ترجمه -آرتورپوپ ، 3 از ايران هنر شاهكارهاي ترجمه -2
و موفق ترجمه اين نثر كه بديه ژوزف از ايزوت و تريستيان
تعداد خانلري.پوشكين سروان دختر ترجمه -بود ، 4 پرطرفدار
.كرد ترجمه نيز را كوتاه داستان و مقاله زيادي
استاد اين مهم امتيازات از نيز خانلري شاعري و شعر -6
:است نوشته او درباره مشيري فريدون.است فارسي نثر و نظم
است ، زيبائي و شيوائي كمال در خانلري ، شعر اعتقادمن به
پارسي شعرهاي والاترين نمونه ديگرش شعرهاي و عقاب مثنوي
اعماق در زلال چشمهاي اوست ، باغچه چون خانلري شعر است ،
سبز كلمات غبار در خجولانه را هوشيارش داردوجبين
در اشعارش ميدهد ، پناه درخود را احساس نيم و ميپوشاند
شعر ميانه راه و است شده سروده نو كلاسيك شيوه به واقع
و مهر 1369 شماره 49 آدينه ، مجله).است نوفارسي شعر و كهن
(ص 437 سخن قافلهسالار
فارسي معاصر نثرهاي بهترين نمونه از نيز خانلري نثر -7
در "دبيري" نثر مبتكر را او بعضي دليل همين به و است
و معاصر نثر "سلطان" را او و دانستهاند معاصر دوران
ص 6 ادبيات گلستان از ورقي).ميخوانند "ذوالقرنين"
معاصر ، فارسي نثر در خانلري كه است آن حقيقت (شماره 27
كه فارسي نثر.يافت بسيار پيروان كه آورده وجود به مكتبي
بود ، افتاده روشني و سادگي راه در مقامفراهاني قائم با
بيان ، در توانايي به خانلري نثر و رسيد كمال به خانلري با
دلنشين آهنگي ايجاز و نكتهيابي درست ، كلمات انتخاب
.است ممتاز
-ادبي فعاليتهاي مهمترين از يكي سخن ، مجله انتشار -8
در را سخن ادبي مجله خانلري.است خانلري مستمر فرهنگي
در سال پنج و سي از بيش سخن مجله و نهاد بنياد سال 1322
.داشت تاثيربخش و مستمر فعاليتي ايران ، فرهنگي -پهنهادبي
جامعه نشريه عنوان به را سخن مجله خانلري وقتي
آن امتياز خواست و كرد شروع عالي دانشسراي ليسانسيههاي
دليل همين به و بود نرسيده سيسال به سنش هنوز بگيرد ، را
خانلري و بگيرد را مجله اين امتياز صفا دكتر كه شد قرار
به خانلري سن شماره ، چهار سه از پس ولي باشد ، آن سردبير
با "سخن" و درآمد وي نام به سخن امتياز و رسيد سالگي سي
تا صفحه صد يك و هزار سي در مجموعا و دوره در 27 او همت
.شد منتشر سال 1357 پايان
برگزاري براي نيز را سخن دوستداران انجمن خانلري
بنياد موسيقي و تئاتر برنامههاي نمايشگاهها ، سخنرانيها ،
دانشگاه باشگاه در و بود ماهانه انجمن ، اين جلسات نهاد ،
ميكردند ، سخنراني كساني.ميشد برپا تهران
نقاشي نمايشگاههاي و ميگرفت صورت نقالي و شاهنامهخواني
اجرا نمايشنامهاي يا كنسرت نيز پايان در و ميگشت برپا
ادبا ، از بسياري و يافت ادامه سالها ، انجمن اين.ميشد
طرح به انجمن آن در تا يافتند فرصتي هنرمندان شعرا ،
.بپردازند خود انديشههاي و افكار
و چاپ خانلري ، فرهنگي و انتشاراتي مهم بسيار خدمات از
همكاري با كه بود فارسي ادبيات شاهكارهاي مجموعه انتشار
از بيش مجموعه اين در و ميگرفت صورت صفا دكتر شادروان
فارسي زبان بزرگ ادبي شاهكارهاي ماحصل كه كوچك جزوه 50
و چاپ اميركبير انتشارات وسيله به بودند ، نظم و نثر در
توانستند جوانان و شد چاپ تجديد بارها ، يك هر و شد منتشر
ارزان قيمتي با خود ، جامعه فرهنگي شاهكارهاي با اجمال به
.كنند پيدا آشنايي
كتاب عنوان انتشار 350 و ايران فرهنگ بنياد تاسيس -9
از ديگر يكي سازمان ، اين در مهم مذهبي و علمي و ادبي
سال 1342در در خانلري.است خانلري فرهنگي بزرگ خدمات
تحقيقي كار آن در كه كند درست موسسهاي تا برآمد صدد
و نوشت اساسنامهاي بنابراين بيندازد ، راه به را گروهي
اين تصويب از پس و ناميد ايران فرهنگ بنياد را موسسه اين
سالانه 500 اعتبار با و سال 1344 از را خود كار بنياد
با ولي محدود بودجهاي با خانلري و كرد آغاز تومان هزار
تشكيل به تنها نه علاقهمند و دانشمند همكاران همت
مركزيت و يافت توفيق پربار و فعال علمي ، كاملا بنيادي
سال 57 در وقتي بلكه آورد ، پديد را خود دلخواه علمي
سيزده در شده چاپ مهم بسيار كتاب شد ، 350 تعطيل بنياد
تومان ميليون و 6 انجام حال در علمي تحقيق دهها سال ،
چنان از موسسه اين و بود نهاده برجا را موسسه پسانداز
آن از ميبايست كه بود شده برخوردار جهاني اعتبار و شان
سطح در ايران ادبي و علمي مركز سرشناسترين عنوان به
تا ايرانكوشيد فرهنگ بنياد در خانلري.كرد ياد جهاني
و كند نشر و نگهداري را اسلامي و ايراني مكتوب ميراثهاي
از را خطي شمار كم و فرد به منحصر نسخههاي دليل همين به
و دانشمندان كمك با و آورد فراهم جهان كنار و گوشه
تحشيه و ترجمه و تصحيح را آنها معروف ، مصححان و مترجمان
و نهاد كشور ادبي و علمي جامعه اختيار در و كرد منتشر و
تدوين و تاليف به مستمر و شبانهروزي گروهي كار با
همكاري و فني و علمي اصطلاحات نشر و فارسي زبان فرهنگهاي
فرهنگ درباره كه جهاني علمي نهادهاي و سازمانها با
جهت از وي خود قول به و پرداخت ميكردند ، كار ايراني
منتشر ايران فرهنگ بنياد كه را اثري نخستين تبرك ، و تيمن
قرن در ناشناخته مولفي از بود مجيد قرآن از تفسيري كرد
تفاسير نفائس از و داشت زيبا بسيار نثري كه هجري پنجم
.بود مجيد قرآن فارسي
بيش كه كرد تاسيس كتابخانهاي فرهنگ ، بنياد در خانلري ، *
مختلف زبانهاي به مرجع و نفيس كتاب عنوان هزار سي از
نگهداري آن در اسلامي ايران فرهنگ و تمدن و تاريخ درباره
.بود ايران تخصصي كتابخانههاي ممتازترين از يكي و ميشد
فارسي ادبيات و زبان رشته در تحرك ايجاد براي خانلري *
ارسال به آفريقايي و آسيايي معتبر دانشگاههاي در
خادمان به جوايز اهداء و موسسات آن به بنياد انتشارات
به ايران ، فرهنگ بنياد دوبار ، و ميپرداخت فارسي زبان
كشمير و نو دهلي در فارسي زبان بازآموزي كلاسهاي تشكيل
از نفر حدود 300 در تابستان 1357 در و كرد اقدام
ممالك فارسي ادبيات و زبان رشتههاي ممتاز دانشجويان
و گردآورد تهران در را (مصر بويژه) آفريقايي و همسايه
در و داد قرار آنان اختيار در را لازم تكميلي آموزشهاي
تحقيقات جهاني مركز به ايران بنيادفرهنگ نتيجه
ايرانشناسان و برجسته دانشمندان و شد تبديل ايرانشناسي
فرهنگ بنياد با همكاري تمام ، رغبت با جهان ، آوازه بلند
آن با تاليف ، و ترجمه و تحقيق در و ميپذيرفتند را ايران
.ميكردند همكاري
پژوهشكده ايران ، فرهنگ بنياد فعاليتهاي كنار در خانلري *
تربيت به مركز اين در تا كرد تاسيس را ايران فرهنگ
اينكه براي و بپردازد مملكت براي پژوهندگان و محققان
در را دكترا و ليسانس فوق شعبه ببخشد امر اين به رسميتي
دكترا اعطاء براي فرصتي چه اگر ولي كرد تاسيس پژوهشكده
دوره سه ليسانس فوق دوره در اما نيامد فراهم كسي به
ايرانشناسي پژوهشكده ، در اساسي مباحث.داشت فارغالتحصيل
آنها پذيرفتن شرط و ميگرفت دانشجو ده دوره هر در و بود
كه بود اين در ورودي ، امتحان در شدن قبول بر علاوه هم
پژوهشكده اختيار در آنها وقت همه و نكنند كار ديگر جاي
درس روز نصف دانشجويان بگيرند ، هم حقوق و باشد
دهگانه شعبههاي و كتابخانه در روز نصف و ميخواندند
در هم خانلري خود ميكردند كارآموزي فرهنگ ، بنياد
محققان دوره ، اين شاگردهاي اغلب و ميداد درس پژوهشكده
دانشجويان ، ميان از كه داشت عقيده خانلري.شدند برجستهاي
ادب و فرهنگ عاشق كه بركشيد و برگزيد را افرادي بايد
به دانشجوياني چنين ورود با خانلري دليل همين به و باشند
و حال و يافت مضاعف شوقي و شور ايران ، فرهنگ پژوهشكده
ميان سازنده و سالم رقابت شد ، دگرگون بنياد هواي
موسسه يك از ايران فرهنگ بنياد و گرفت جان دانشجويان ،
قافله).يافت ارتقاء مهم ، دانشگاه يك به آموزشي و تحقيقي
.(ص 414 سخن ، سالار
و خانلري پيشنهاد به نيز هنر و ادب فرهنگستان تاسيس -10
حقوقي اينكه بدون سال شش خانلري و گرفت صورت او همت با
فعاليت هنر ، و ادب فرهنگستان رئيس عنوان به كند ، دريافت
. كرد
تاريخ آينه ;سلماس ايران يادمانهاي
و كوهستاني نواحي بر مشتمل شهري ايران غربي شمال در
از و دارد نام سلماس كه شده واقع حاصلخيز رشتههايي
و قدمت شهر اين كه ميشود مشروب زولاچاي رودخانه طريق
باستاني آثار بقاياي شهادت به و دارد زيادي تاريخي سابقه
سلماسبه شهر.است بوده مسكون قديم بسيار زمانهايي از
هزاره در آشور پادشاهان از (سوم سلماسار) زمان در روايتي
در دژي عنوان به و است شده نهاده بنا ميلاد از قبل سوم
در تا شد احداث بابل حكومت نزديك اقوام تهاجمات مقابل
سلماسار آن تلفظ راحتي براي و تبديل شهري به زمان گذشت
.ماند منطقه و شهر روي بر نام اين و گفتند (سلماس) را
كره مسكوني و متمدن مناطق از هم آشور ازتمدن قبل سلماس
هفتم هزاره آن از آمده دست به آثار كه طوري به بوده ارض
.ميدهد دست به را مسيح ميلاد از قبل
و ستوده را آن سنگي ومسجد بازارها سفرنامهاش در المقدسي
ويران را شهر آن سلماس از بازديدش هنگام به حموي ياقوت
با كه است گرديده متذكر مستوفي وحمدالله كرد توصيف يافته
كتاب در و است شده تعمير غازانخان دوره در سلماس روي
از طولش است چهارم اقليم از سلماس است نوشته القلوب نزهه
شهر "لزم" استوا خط از آن عرض و "يد خط" خالدات جزاير
خواجهتاجالدين وزير.يافته خرابي بارويش و است بزرگ
هوايش گام هزار هشت دورش كرد عمارت را آن تبريزي عليشاه
و ميخيزد كردستان جبل "اوديه" از آبش است مايل سردي به
قرن در. "ميريزد (اروميه درياچه) "چست بحيرهچي" به
در و بودهاند كرد شهر ، اين ساكنان كليه قمري هجري چهارم
نفر هزار حداقل 50 و آبادي داراي 108 ميلادي سال 1900
مسيحينشين حالتي صرفا آن مناطق بعضي و بوده جمعيت
ارمنستان جزو دور بسيار گذشتههاي در شهر اين.است داشته
ناميده "زاروند" هخامنشيان و مادها زمان در و بوده
تپهاي بالاي به كنوني سلماس شهر حوالي در. است ميشده
كه شده كشف پرتر كد توسط بنايي قلعه زنجير به موسوم
اين در. است ساساني عهد به متعلق حجاريهاي داراي
تصاوير دارد شهرت اوزداني به اهالي نزد كه سنگنگارهها
در ارمنستان حكمرانان كه حالي در ساساني شاپور و اردشير
اعتبار همين به و شده حجاري زدهاند زانو اسبشان پاي پيش
به را ايران به آن والحاق سلماس تصرف محققان از عدهاي
حجاري بر علاوه.دادهاند نسبت ساساني شاپور يا اردشير
جالبي باستاني آثار نيز قلعه گورچين ناحيه در شده ياد
و آجري برجي نيز شهر تازه آبادي نزديكي در و دارد وجود
داراي كه است واقع (دخترارغونآغا) خاتون ميري به منسوب
قديم در سلماس هفتوان روستاي ميباشد تاريخدار كتيبهاي
.است بوده ايران و آذربايجان ارامنه خليفهگري مركز
از يكي "تپه گل" در باستانشناسي كاوشهاي باانجام
شده كشف جهان در بشري اجتماعات استقرار آثار كهنترين
دهكده اين گفت بايد باارزش مجموعه اين كشف درباره.است
.ميباشد ميلاد از قبل هفتم هزاره به مربوط دائمي
اين در مادر آبسيدني سنگهاي به كه ضايعاتي و تراشهها
در پيشرفته دهكده اين كه است آن نشانگر آمده وارد محوطه
چاقو ، قبيل از آبسيدني ابزارهاي توليد مهم مركز روزگار آن
.است بوده اروميه درياچه حوزه در آلاتبرنده و تيغه
سينيهاي گود ، سينيهاي ظروف ، شامل سنگي مصنوعات وجود
براي زيادي فعاليتهاي معرف سنگي وزنههاي و پوستكني
.است بوده منطقه اين در كشاورزي ازطريق غذا تامين
دوكهاي وسر سياه به مايل خاكستري منقوش سفالهاي همچنين
سفالهاي نوع از آن سفالهاي كه شده جمعآوري و كشف سفالي
سال نهصد و هزار دو در قديم برنز دوره به مربوط نخجوان
از نشاني تپه اين فوقاني لايههاي در و است ميلاد از قبل
و پنجم ششم ، هزارههاي به مربوط فرهنگي دوره سه استقرار
عصر هم ترتيب به كه وجوددارد ميلاد از پيش چهارم
برنز عصر و نقده سلدوز در دالما و فيروز حاج باتمدنهاي
هيچ روي بر هنوز حاضر درحالاست نخجوان جمهوري در قديم
تاريخي ارزشهاي داراي كه تپه اين فرهنگي لايههاي از يك
مربوط اطلاعات و نگرفته صورت علمي كاوشهاي است فراواني
كه استقراري محل قديميتريناست اندك بسيار دوره هر به
در شده شناخته جهان در دائمي دهكده يك مشخصات
متاخرتر آن فرهنگي ويژگيهاي كه بوده عراق بينالنهرين
از بزرگ لاشههايي تپه اين دراست سلماس "تپه گل"از
جنگ علتاست شده كشف كيلوگرم پنج وزن تا آبسيدني سنگهاي
تاريخ و بوده سلماس خاطر به عثمانيان با صفوي عباس شاه
از بعد آشفتگيهاي و ، عثمان روس جنگهاي كه ميكند گواهي
.ساخت وارد سلماس به زيادي لطمات اول جهاني جنگ
رجب درتاريخ 28 ارمنستان تصرف از پس قاجار آغامحمدخان
.داشت اقامت آن در مدتي و شده سلماس وارد استراحت براي
صفوي عباس شاه عهد در سلماس آباداني و آرامش بيشترين
در را ارامنه خاص سياستهايي با عباس شاه زيرا است بوده
را اختلافاتشان دادو اسكان آن اطراف روستاهاي و شهر اين
او دستور به را هفتوان معروف كليساي حتي و برد بين از
قاجار دوره در.گذاشتند ارامنه اختيار در و كردند تعمير
در (ديلمقان) دهكده عوض در و افتاد رونق از شهر اين
كه گرديد آباد حدودي تا و شد واقع توجه مورد آن نزديكي
روي منطقه اين در سختي زلزله شمسي سال 1309 در متاسفانه
از بيش و شد ويران ديلمقان و سلماس هم آن اثر بر كه داد
توسط نوين سبك به مدرسه اولينرفتند بين از نفر هزار 4
كه بود مدرسه همين و شد ايجاد سلماس در سلماسي سعيدخان
حيدرخان.شد كشور نقاط بقيه در ديگر مدارس گشايش مقدمه
خان ميرزاابراهيم و مشروطيت نهضت سرشناس چهره عمواوغلي
اهالي از شاه مظفرالدين صدراعظم اولين السلطان امين
و 150 بخش هفت داراي سلماس حاضر حال در.بودند سلماس
كيلومتر هر در نفر آن 30 جمعيت نسبي تراكم كه است روستا
دامپروري و كشاورزي شهر اقتصاد اصلي محور.ميباشد مربع
دانههاي توتون ، جو ، گندم ، آن كشاورزي محصولات و است
نقش شهرستان اين در دامداري. ميباشد وچغندر روغني ،
صنايع بر علاوه هماكنون كه دارد بسياري اقتصادي
آنجاتوليد در لبنيات عنوان به بزرگ كارخانه سه چرمسازي
در شهرستان اين فراوان زردآلوي. ميشود صادر و
و خانكاه سوره ، هفتوان ، خسروآباد ، برگهسازي كارخانههاي
كشورهاي به ساله همه و ميشود تبديل برگه به شهر تازه
سنگ "مرمر"سنگ معادن همچنين.ميگردد صادر روسيه و آلمان
در كه است مادهاي تنكال و گچ سياه سنگ "شورگل" موزائيك
ميشود استفاده جوشكاري ماده عنوان به حلبيسازي و زرگري
ذكر قابل آخر در و.است سديم دو برات آن شيميايي نام و
اثر گليمبافي و دستكشبافي نظير دستي صنايع كه است
.دارد روستايي خانوادههاي اقتصاد در مثبتي
سلماسي مرحمتي وحيد
|