است گفتوگو تئاتر هدف
"سگ دل" و "تافردا پس" كارگردان يعقوبي محمد با گفتوگو
روي بر شهر تئاتر در اكنون هم "سگ دل" نمايش :اشاره
انجام گفتوگويي نمايش اين كارگردان يعقوبي با.است صحنه
.ميگذرد گراميان شما نظر از كه دادهايم
به كه شد چهطور هستيد ، حقوق رشته فارغالتحصيل شما *
رفتيد؟ نمايش سمت
خواندم؟ ، حقوق من شد چهطور بپرسيد بايد شما.برعكس -
بعد.است مربوط يازدهسالگي ده ، سن به ميلنوشتن چون
آنها ، نگراني رفع خاطر به و خانواده اصرار به ازكنكور
در و همانجا از و شدم حقوق دانشكده وارد خوب بچه يك مثل
واردگروه.دادم ادامه را نوشتن دانشجويي گروههاي
و -بازيگر عنوان به -شدم اسكويي خانم و سمندريان
و چپ اين تمامي البته. كردم شروع نيز را كارگرداني
زمستان" نهايتابا كه بود نوشتن بهتر خاطر به راستزدنها
.بشوم شناخته كارگردان و نويسنده عنوان به توانستم "66
در كردهايد قبول كه خواندم شما از درمصاحبهاي *
-شويد نزديك سينمايي يا تلويزيوني دكوپاژهاي به آثارتان
بايد يا ميافتد اتفاق اين عمدا آيا -صحنهبندي لحاظ به
خوبي فيلمنامهنويس شما كه بنشينيم روزي انتظار به
شدهايد؟
زندگيمان در اينكه از بيش ما همهنيست عمدي مسلما -
پيشينه در اين پس.ديدهايم فيلم باشيم ، ديده تئاتر
لانگ"بيشتر تئاتر در مثلا.ميگذارد تاثير من كارگرداني
حركات يعني -را "كلوزآپ" من كارهاي در اما داريم "شات
با سينما ارتباط درباره اما.ميبينيد -بيشتر را صورت
اتفاق اين ميخواهد دلم خيلي ;خودم كارهاي در تئاتر
ما سينماي واقع در -!!آمده پيش ايران در كمتر كه -بيفتد
است ، جلوتر ايراني مثلهاي با نمايشهايي با قياس در بسيار
اتفاق دوطرفه استفاده تجربه اين دنيا تمام در اما
كارم به آغاز از من البته.است موفق هم بسيار و ميافتد
بنويسم چيزي مينويسم ، اگر تئاتر در ميخواستم ، تئاتر در
تبديل قابليت اما دارد را تئاتر خاص ويژگي كه آن ضمن كه
به مثال بهعنوان.باشد داشته هم را فيلمنامه يك به
پخش بلندگو از نويسنده صداي.كنيد دقت "زمستان 66"
اما ميزنند حرف صحنه روي بازيگران كه حالي در و ميشود
اين پس.ميشود پخش بلندگو از صداها تمام سينما در
در تنها زمستان 66 در تكنيك اين ولي دارد ، وجود نزديكي
.برسد انجام به است ممكن تئاتر
تئاتر در يا رسيد خواهيد هم نويسي فيلمنامه به آيا پس *
ميدهيد؟ ادامه را خود هنري حركت
باشم نشده وكامل جدي صورت به كاري حيطه وارد تا من -
يا تلويزيون حالا.بنويسم چيزي چارچوب آن در نميتوانم
اگر ولي.ندارم دوست را تلويزيون.نميكند فرقي سينما
قرار آن محيط در و بيايد وجود به سينما در كار شرايط
.بود خواهم مشتاق بسيار بگيرم
نمايشنامه به تبديل را آن بعد مينويسيد ، قصه اول شما *
مينويسيد؟ نمايشنامه ابتدا از يا ميكنيد
تحتتاثير را خودم كه نمايشي موقعيت يك كوچك ، طرح يك -
نوشتن به شروع ابتدا ;است شروع نقطه ميدهد قرار
و آغاز كه هستم موفقتر زماني البته.ميكنم ديالوگها
اول ميخواست دلم خيلي اما.بدانم درستي به را كار پايان
از را "كرگدن" قصه كه پيش سالها چونمينوشتم قصه
آمد خوشم آن از نمايشنامه از بيشتر خيلي خواندم ، يونسكو
.دهم انجام را كار اين بتوانم روزي واميدوارم
شما بازيگران آيا.هستند ثابت شما گروه بازيگران بيشتر *
يا ميكنند كمك شما به نوشتههايتان شخصيتهاي توليد در
هستند؟ بخش الهام
هستند ، من بازيگران كساني چه كه را واقعيت اين مسلما -
.ميافتد اتفاق تمرين زمان كمك بيشترين اما ;دارم نظر در
كار ميشودو پيشنهاد بازيگران توسط نابي ديالوگهاي
نمايشنامه در البتهميشود كارگاهي كار يك به تبديل
قرار را اصلي كاراكتر "سكوت دقيقه يك" عنوان با جديدم
در بيتاثير ابتدا از خب و كند بازي "جعفري امير" است
.است نبوده شخصيت اين خلق
-شما منظر از -شما گروه بازيگران از يك كدام *
با او و ميكنيد كار او با راحتتر ;است حرفهايتر
گروهتان خوشايند سوال اگر) است؟ راحتتر مختلف نقشهاي
(.ندهيد پاسخ نيست ،
و بهرام پانتهآ.بدهم خرج به را شهامت اين بگذاريد -
.فر رامين ريما
كس؟ هيچ مرد بازيگران از يعني *
"فردا تا پس" در يا "جعفري امير" "سگ دل در" مثلا چرا ، -
بابت از را من خيال نفر دو آن اما ;"برقنورد هومن" ،
يا هومن به نميتوانم را نقشي هر من.ميكنند راحت نقش
يك ويژگي بلكه نيست آنها ضعف اين البته بدهم ، امير
او به خاصي نقشهاي كه "نيكلسون جك" مثل است بازيگر
.است ويژگيخودش بلكه نيست او ضعف تنها نه اين و ميخورد
در او از متني كه است نويسندهاي دومين "ريمارامينفر" *
افراد است قرار شما گروه در آيا.ميآيد در اجرا به گروه
كند؟ كارگرداني خاصي فرد يا بنويسند خاصي
ما بگويم بايد بازيگر ، و كارگردان به احترام درعين -
.واسطهاند دسته دو آن و داريم كم نمايشنامه اصل توليد
اعضاء ديگر گروه ، در اگر ميشوم خوشحال قطعا كه است اين
ديگر و كردم كارگرداني من حال به تا چون اما.بنويسند هم
كار در ميكنند فكر گروه در همه ندارم دوست را بازيگري
خودش دارد ، دوست كه حالا پس كرد ، نخواهم بازي آنها
.كند كارگرداني
كاغذ رقص" در ،"زمستان 66" در شما كار سه در كه صدايي *
عنوان به ميشنويم بلندگو از "فردا تا پس" در و "پارهها
.دهيد توضيح باره دراين.شدهاند تكرار مشترك تكنيك يك
كه هستند ماجرا در دخيل كاراكتر دو اول ، نمايش دو در -
و ماجراست نويسنده يكي ;ميشنويم را آنها صداي فقط ما
.ميشنويم ما كه آدمهاست ذهن صداي اين "فردا تا پس "در
صد تا كه وجوددارد حاضر حال در امكاناتي وقتي ;علت اما
را كار زوائد و آسانتر ما ميتواندكار و نبوده پيش سال
ميكروفون مثلا وقتي نكنيم؟ را كار اين چرا كند ، برطرف
بر را چخوف ي"واينا دايي" نمايش امروز بايد چرا داريم
مجبور چخوف.كنيم اجرا كننده كلافه و احمقانه شكل همان
دهد ، نشان صحنه روي را باخودشان آدمها زدن حرف كه بوده
امروز ولي كند ، بازگو خودشان زبان از را افراد درون صداي
استفاده صداها ضبط و ازبلندگو "فردا تا پس" مثل ميتوان
.كرد
ميزند ، حرفي ميآيد ، سالن به جان آهن اميركاوه) *
تئاتر گروه عضو كاوه امير (ميرود ميزند ، آكاردئون
است؟ مهمان بازيگر يا است امروز
تا كه هستند همانهايي اصلي اعضاء.است مهمان بازيگر -
تعهد يكي لحاظ ، دو به.داشتهاند حضور كارها در حالا
زياد بازيگران به نقش دادن ديگري و اعضاء به نسبت مالي
با را گروه هسته تا ميشود موجب پرسوناژ كم متنهاي در
عنوان به كار هر در ديگران از و دارم نگه محدود سختگيري
بهترينهايي از كاوه امير البته.كنم دعوت مهمان بازيگر
ميخواست دلم ميشد اگر كردهام كار حال به تا كه است
.باشد ما گروه عضو
براي "فردا تا پس" در بهخصوص شما نمايشهاي تمام در *
به كه كردهايد استفاده نور آمد و رفت از شما زمان گذران
ديگري كار چرا ميدهد ، آزار را تماشاگر بصري لحاظ
نكردهايد؟
؟ بازيگران شدن فيكس از مثلا -
.تقريبا *
فكر.نميپسندم تئاتر در سليقهاي ، صورت به را كار اين -
كم كم ، اما دارد مشكل تماشاگر است ، عادت خلاف چون ميكنم
!ميكند عادت
يا نداريم درامنويس ايران در معتقدند منتقدين از بعضي *
و معتقديد نظريه اين به قدر چه.نداريم خوبي درامنويسي
داريد؟ را درام نوشتن دغدغه قدر چه
در تعصبي اينكه با.است گفتوگو وسيله من براي تئاتر -
موجود تعاريف با نميآيد بدم ندارم نوشتههايم بودن درام
درامنويسان اولا ;منتقدان به درجواب اما. بنويسم گاهي
كه دارند برجستهاي آثار بردكه اسم ميتوان را بزرگي
"ميلر آرتور" از "دوشنبه دو خاطره" مثل.نيست درام اصلا
و منتقد درباره بهخصوص) ثانيا.است خطي نمايشنامهاي كه
كرده تكرار مصاحبههايش در را حرف اين بارها كه مترجمي
كه ميكند ترجمه وقتي ، خودش ادعا اين با منتقد يك (است
درست موقعيت در وديگر بزند درست انتخاب به دست ميتواند
هشتاد كار صد از اما نيست ، نويسنده يك احساس نادرست يا
يا نيستند درام يا كه است متنهايي اصلا او ترجمه وپنج
.ندارند خواندن ارزش
ميتوان را نمايش اين آيا ;"تافردا پس" نمايش درباره *
خانواده يك آدمهاي خصوصي روابط درباره خانوادگي درام يك
من مدنظر آن مثبت معناي خانوادگي درام از).آورد حساب به
خوشي دل زياد نمايش ، يك به دادن لقب از البته و است
(.ندارم
صرفنظر.كرديد استفاده مثبت كلمه از اينكه از ممنون -
تماشاگر اينكه و من براي آدمها خصوصي روابط بودن جالب از
كينهورزي عشقورزي ، خصوصي ، مسائل به كردن فضولي مانند
از آحادي من براي خانواده اينكه ديگر.كند نگاه تئاتر به
بزرگ ، اهداف پس.است كوچك اجتماع يك.است جامعه كل
در ميتواند "فردا تا پس" در "مرگ" مثل بزرگ مفاهيم
.باشد مطرح اجتماع از آحادي عنوان به خانواده
روبهرو كلاسيك و تراژيك مرگ يك با ما فردا ، تا پس در *
از اگر پس.مدرن مرگ با نه مرگ ، سوي به همه با نه هستيم ،
مرگ كنيم نگاه نمايش اين به مدرن انسان يك ديد زاويه
قرار اصل در خانواده مضمون و است فاجعه نقطه يك تنها
.گرفت خواهد
برداشت خود اصول با متناسب تماشاگري هر ميكنم فكر من -
فوقالعاده مرگ مفهوم من براي مثلا دارد را خود تاويل و
.دارد اهميت
فردا تا پس قصه روند بررسي ولي دارد اهميت هم من براي *
.ميدهد نشان را اين
درباره يا بنويسم مرگ درباره متني هم من اگر هرحال به -
.ميكنم مخفي نمايشم ميان در را خودم نظر سوژهاي ، هر
مرگ حالاميكنم را دقت اين نمايشهايم اسم در حتي
و آلزايمر مثل ميگيرد قرار ديگري موضوعات درميان
هم و بوده من علاقه مورد هم موضوع اين اساسا و فراموشي
.رامينفر ريما علاقه مورد
فراموشي سرهنگ شخصيت شروع نقطه هم من نظر به اتفاقا *
.است
ميشود ، متولد زن شخصيت وقتي ولي است ، همينطور دقيقا -
.ميآورد خود با را ماجراها ديگر و مرگ
ميكنم ، احساس باشد خواسته نويسنده اينكه بدون نوعي به *
.است شده تزريق شخصيتها تمام در فراموشي عدم و فراموشي
كشاكشي در كشورشان با خودشان ، با آينده ، با گذشته ، با
.نه يا كنند فراموش كه هستند
موفق را او متن در نويسنده ناخودآگاهي همين واقع در -
برداشت و است هنر يك تاويلپذيري قابليتهاي اين و ميكند
.زيباست بسيار متن اين از شما
گفتهايد مصاحبهاي در شما اعتراض ، يك يعقوبي آقاي *
به توجه با ندارد ، اهميت شما براي زياد ميزانسن
مساله اين از چگونه كارگردانان ، ديگر امروزين حساسيتهاي
ميكنيد؟ عبور بهسادگي
چه؟ يعني ميزانسن از منظورتان -
مثالي غيرآن يا بودگي تئاتر بحث از فارغ "بنداربيدخش" *
لحظه هر براي چقدر كارگردان يك كه ميآيد ذهنم به كه است
تا و است قايل اهميت خود نمايش متن كلمات فضاي و بازيگر
.نشستهايد فيلم يك فريمهاي پاي ميكني احساس كه جايي
تئاتر يك نمونه دقيقا "بنداربيدخش" مثال اتفاقا -
تفاوتهاي همين -يكي -تئاتر و سينما فرق و است سينمايي
بايد بازيگر.كند زندگي صحنه روي بايد بازيگر.اجراست هر
راه اين و بدهد نشان تازه واكنش مقابل طرف حركات به نسبت
خيلي گفتن ميكنم فكر.است تماشاگر با ما موفق ارتباط
از بالاتر بسيار بازيگر آگاهي سطح كه درامروز چيزها
ريزترين براي بازيگر به كه كارگرداناني شيوه است ، گذشته
بازي كارگردان و رياكاري نوع يك ميدهند ، دستور حركاتشان
بگويند و نزنم حرفي تمرينات سر روزها خيلي حاضرم من.است
وقتي من اعتقاد به.است بياستعدادي بيسواديا كارگردان
در ميشود ، دخيل كار در شخصيتها خلق در بازيگرهايم ديد
از صحنه هر به منظر چند از نظر يك جاي به ميتوانم واقع
.بكنم نگاه نمايشم
بودن سياسي از غير) اصليتان انگيزه و "سگ دل" درباره *
و داستان اين بردن صحنه روي براي (اعضاء پيوند غيراز و
متنهاي از چرا ، باز داشتيد اجرا دو فرصت كه حالا اينكه
من اعتقاد به بگويم همينجا) متن؟ اين چرا و نه خودتان
صحنهاي قابليت اما راداشته خواندنش قابليت داستان
(.است نداشته
و "جعفري امير" تشويق اضافه به هست گفتيد كه دلايلي آن -
هم حق به انصافا كه نمايش اصلي نقش بازي براي او اصرار
حاضر حال در اينكه خاطر به نه ، خودم از چرا اما ;بوده
جشنواره براي را "سكوت دقيقه يك" و نداشتم نمايشنامهاي
.كرد خواهم كار
.متن در دراماتيك زمينههاي نداشتن درباره و *
تماشاگر با من ارتباط و است گفتوگو من هدف وقتي -
ديگر شدن دراماتيك و بودن درام مساله پس است ، شده برقرار
روي كار اين هم روسيه در شنيدهام من البته و نيست مطرح
اين اينكه براي هستند دلايلي خود اينها و است رفته صحنه
.برود صحنه روي بتواند متن
را كار اين چرا.ميشوند روخواني صحنه دو در متنها *
نشان فضا شدن دراماتيك پي در را شما تلاش آيا كردهايد؟
!نميدهد؟
از صرفنظر.ميافتد اتفاق تئاتر در فقط چيزهايي يك -
جاي به بازيگران نور آمد و رفت از بعد اينكه بودن جالب
رمان متن و راديو در كه -ميكنند روخواني را متن بازي ،
كه است صحنههايي به مربوط اين -نيست اجرا قابل
...نوعي به خواستهام
تعويض رمان ، كردن دراماتيزه براي شماست تلاش هرحال به *
و لازم قابليت متن خود پس جابهجاييها ، بازيگران ،
.است نداشته را دراماتيك
توجيه چگونه را نمايش بقيه صحنه دو اين از غير پس -
ميكنيد؟
روي بازيگران توسط و ميشوند بخشيده جان شخصيتهايي خب *
تئاتري براي نمايشي شگردهاي از شما درواقع.ميآيند صحنه
.كردهايد استفاده رمان اين كردن
.است همينطور -
ميگيرند ، را يكديگر جاي بار چند بازيگران !يعقوبي آقاي *
فضاي كه ميكنند ، بازي نوبت دو در را نقش يك بازيگر چند
موردنظر كمدي وجه آيا.است كرده ايجاد نمايش در كمدي
عدم و نقشها يا آدمها چندگانگي مفهوم به توجه يا بوده
آنها؟ قطعيت
كرد ترغيبم كه عاملي اولين.دارد وجود مختلف تاويلهاي -
.هست بودم ، ديده كه تئاترهايي در كار اين بودن نو درواقع
هيچ و نيست ثابتي نقش هيچ براي بازيگري هيچ اينكه ديگر
ميخواستم.نيست اجرا و ديدن قابل صورت يك به تنها نقشي
ديد مختلف بازي دو با را نمايشي موقعيت يك ميتوان بگويم
شايد نميشد خسته تماشاگر اگر.است ديدن قابل دو هر و
.ميديديم را صحنهها آن بار پنج
.نزديكترند نقش به بسيار شما اوليه بازيگرهاي حال هر به *
اين آيامياندازند آدم ياد به را شدن فكاهي حس بقيه
است؟ بوده شما مدنظر هم تماشاگر ذهن در مسخره و كمدي حالت
جايگزيني -را خودم كار من.تاويلهاست از يكي هم اين -
در تنها اين و دادهام انجام -موقعيتها براي بازيگران
.ديگر شكلهاي در نه و است امكانپذير تئاتر
حسيني روزبه :از گفتوگو
|