نشد ثبت جا هيچ من واقعي نام
سياست و عشق شاعر
(ره) خميني امام تولد سالروز با همزمان و سال هر
پرداختهاند ، اصلاحات موضوع به كه فيلمهايي
ميگيرند جايزه
نشد ثبت جا هيچ من واقعي نام
خودش قلم به " ساراماگو دوسوسا ژوزه " زندگينامه
نام به كوچكي دهكده در كشاورز ، خانوادهاي در من
رودخانه راست كرانه و ريباتجو ايالت در كه آزينهاگا
است ، واقع ليسبون شرقي شمال كيلومتري صد حدودا و آلموندا
.بودند داپيدد ماريا و دوسوسا ژوزه والدينم.شدم متولد
من و نشد ثبت دوسوسا ژوزه يعني من واقعي نام جا هيچ اما
دهكده در پدريم خانواده كه را مستعاري نا خودم ابتكار به
:كردم اضافه نامم انتهاي به ميشدند ، شناخته آن با
و خودرو درختي ساراماگو كه كنم اضافه بايد.ساراماگو
عنوان به لزوم مواقع در زمان آن در برگهايش كه است وحشي
سالگي ، هفت سن تا.ميشد استفاده فقرا براي تغذيه منبع
ارائه مدرسه به را هويتم تعيين مدرك بايد كه زماني
.بود ساراماگو سوسا دو ژوزه من كامل نام ميدادم ،
متولد زمان در كه نبود هويتم مشكل تنها اين جهت هر به
به نوامبر 1922 در 16 من زيرابود شده مقدر برايم شدن
بعد روز دو كه ميدادند نشان رسمي مدارك ولي آمدم دنيا
كه بود جزئي تقلب اين با.نوامبر در 18:شدهام متولد
قانوني تولد تاريخ نكردن ثبت خاطر به توانستند والدينم
.كنند فرار جريمه از من ،
بود توپخانه سرباز اول جهاني جنگ در پدرم كه جايي آن از
سال در داشت ، آشنايي دهكده اطراف روستاهاي با خوبي به و
همراه به و ترك را مزرعه كار كه گرفت تصميم 1924
با را كارش كه جايي كند ، مكان نقل ليسبون به خانوادهاش
جز ادبي معلومات به نيازي هيچ كه كرد آغاز پليسي شغل
.نداشت حساب و نوشتن و خواندن
ولي كوچك خانه به شدم ساله يا 14 وقتي 13 بالاخره
بقيه همراه به زمان آن تا كرديم ، مكان نقل شخصيمان
مدت اين همه طي در.ميكرديم زندگي خانه يك در خويشانمان
طولاني زمان راستي به كه رسيدم بلوغ سن به كه زماني تا و
و "مرينهو ژرنيمو" مادرم والدين زندگيمان مدت بيشتر بود ،
.بودند ما با ككسينها ژزف
در مشكلي هيچ دوم كلاس در.بودم خوبي شاگرد دبستان در
سال يك در را چهارم و سوم كلاس و نداشتم املا درس
اول سال كه رفتم گرامر مدرسه به سال دو مدت سپسگذراندم
آن به نه نمرههايي با را دوم سال و عالي نمرههاي با را
همشاگرديها علاقه مورد بسيار عوض در خوب اندازه
به آنها ميان در محبوبيتم.رساندم پايان به ومعلمانم
تشكلهاي صندوقدار عنوان به كه (بودم ساله 12)بود قدري
نتيجه اين به والدينم ضمن اين در.شدم انتخاب دانشآموزي
نيستند قادر ديگر كافي ، درآمد نداشتن علت به كه رسيدند
باقي برايم كه امكاني تنها.بفرستند گرامر مدرسه به مرا
.شد هم همينطور و بود فني مدرسه به رفتن بود ، مانده
در اما.بودم مشغول مكانيكي حرفه يادگيري به سال مدت 5
علاوه بود ، فني بيشتر گرچه زمان آن درسي مواد تعجب كمال
.ميشد شامل نيز را ديگر زبان يك ادبيات فرانسه ، برزبان
كه را كتابهايي پول)نداشتم خانه در كتابي هيچ كه آنجا از
داشتم ، سالگي سن 19 در كه دوستاني معدود از ميخريدم خودم
ماهيت با پرتغالي درسي كتابهاي ،(ميگرفتم قرض
به آشنايي دروازههاي كه بودند چيزهايي نظمگونهشان ،
ميتوانم امروز حتي.كردند باز من روي به را ادبيات
.بخوانم حفظ از بودم گرفته ياد زمان آن در كه را شعرهايي
.كردم عوض را شغلم كنم ، ازدواج سال 1944 در كه اين از قبل
مستخدم يك عنوان به كشور بهزيستي سازمان در من حالا
تايپيست كه ايلداريس همسرم.بودم كار به مشغول دولتي
مشهورترين از يكي بعد سال چند بود ، آهن راه شركت
در 1947 ، درگذشت سال 1998 ويشد پرتغالي گراورسازان
كه را كتابم اولين ويولنت ، فرزندم تنها و اولين تولد سال
دلايل به ولي بودم كرده انتخاب برايش بيوه عنوان خود
رمان.رساندم چاپ به خورد ، رقم گناه سرزمين ويراستاري ،
است نشده چاپ هنوز كه نوشتم شيرواني پنجره نام به ديگري
.نرفت پيش صفحه چند از فراتر كه كردم شروع را ديگر يكي و
تادئوس پسر لوئيس هم شايد يا وگال هاني عنوانش بود قرار
برايم موضوع كردم رها را فوق كتاب نوشتن وقتي تازه.باشد
گفتن براي باارزشي مطلب كه بود واضح كاملا:شد روشن
اشعار كتاب كه سال 1966 تا يعني سال تقريبا19.ندارم
دور پرتغالي ادبيات صحنه از كردم ، منتشر را قريبالوقوع
.كردند احساس را غيبتم كمي تعداد مدت اين در و بودم
نيت حسن سايه در و شدم بيكار سياسي دلايل به سال 1949
فلزات شركت يك در شدم موفق فني ، مدرسه در سابقم آموزگار
.كنم پيدا شغلي داشت ، برعهده را آن مديريت وي كه
عنوان به استديوسكر انتشاراتي موسسه در سال 1950 اواخر
عنوان با نه گرچه بنابراين كردم ، كار به شروع توليد مدير
را آن قبل سالها كه ادبيات دنياي به دوباره نويسنده ،
به را امكان اين جديدم فعاليت.بازگشتم بودم ، كرده ترك
زمان مشهور پرتغالي نويسندگان از بسياري با كه داد من
همچنين و مالي وضع بهبود علت به سال 1955.شوم آشنا
مشغول ترجمه به را فراغتم ساعتهاي بيشتر فراوان ، علاقه
پير كولت ، .داشت ادامه سال 1981 تا كه فعاليتي بودم ،
تولستوي ، بونارد ، آندره موپاسان ، كاسو ، جين لگرويست ،
جك فوكلون ، هنري پولانتساس ، نيكوس باليبار ، اتين بودلر ،
را آثارشان هستندكه نويسندگاني بير ريموند و هگل رومين
به توليد ، مدير شغل بر علاوه مي 1967 ماه از.كردم ترجمه
شعر كتاب سال 1966 ضمن در.بودم مشغول نيز ادبي نقد كار
نشان كتاب اين.كردم منتشر را قريبالوقوع اشعار
سال در آن از بعد.بود ادبيات به بازگشتم از برجستهاي
بعد كوتاهي مدت و محتمل لذت نام به ديگري شعر كتاب 1970
تحت كتابهايي ترتيب به و 1973 سال 1971 در يعني آن ، از
از مجموعه دو مسافر چمدان و وبقيه دنيا اين از عنوان
فهم براي را آنها خواندن منتقدان كه روزنامه مقالات
جدايي از بعد.رسيد چاپ به دانستند ، ضروري بعديم كارهاي
ايزابل پرتغالي ، نويسنده يك با سال 1970 ، در همسرم از
.داشت ادامه سال 1986 تا دوستي اين كه شدم آشنا دونبرگا
روزنامه در سال دو مدت سال 1971 در نشر كار ترك از بعد
ويراستار و فرهنگي قسمت مدير عنوان به دليسبوا ديوريو
.بودم كار مشغول
كه شد منتشر هد ال دي عقايد عنوان با كتابم سال 1974
ديكتاتوري حكومت سالهاي آخرين نظريات دقيق و جامع خيلي
آوريل در.ميداد ارائه شد ، واژگون سال همان آوريل كه را
كه پستي شدم ، نتيساس ديوريو صبح روزنامه رئيس نايب 1975
كودتاي از پس كه تغييراتي پي در و داشت ادامه نوامبر تا
را انقلاب مراحل و افتاد اتفاق نوامبر سياسي 25 نظامي
دوران اين در كارم حاصل كتاب دو.شدم اخراج گذاشت ، عقيم
به سال 1975 در كه سال 1993 عنوان تحت شعري مجموعه:است
بعديم سال دو كارهاي درآمد پيش را آن منتقدان و رسيد چاپ
كه خطاطي و نقاشي راهنماي رمان و آوردهاند شمار به
هنگامي يادداشتها ، عنوان تحت كه بودند سياسي مقالههاي
.بودند رسيده چاپ به روزنامه در بودم ، توليد مدير كه
دستخوش كه سياسي وضعيت به توجه با و مجددم شدن بيكار با
تصميم كار ، يك يافتن براي اميدي كوچكترين بدون بوديم ، آن
به پي كه بود دوران آن دركنم ادبيات وقف را خود گرفتم
هفته چند مدت سال 1976 اوايل در.بردم نويسنده يك ارزش
است ، واقع آلنتژيو ايالت در كه لور نام به دهكدهاي در
دوران آن خلاصهنويسي و تحقيق مطالعه ، نتيجه.كردم مسكن
رمان ، آن با كه "خاك از برخاسته" به شد منجر سال 1980 در
.يافت تولد شد ، من رمانهاي مشخصه كه داستانسرايي طريقه
عنوان با كوتاهي داستانهاي مجموعه سال 1978 در درضمن
چند و آن از بعد و "شب" نمايشنامه در 1979 شيء ، تقريبا
چه" نمايشنامه خاك ، از برخاسته كتاب انتشار از قبل ماه
نمايشنامه جز به.شدند منتشر "كتاب اين با كرد بايد
به سال 1987 در كه "آسيسي فرانسيس زندگي مرحله دومين"
:داشت اختصاص رمانهايم به كاملا دهه 1980 رسيد ، چاپ
در ريكاردوريس مرگ سال سال 1982 ، در بليموندا و بالتازار
ليسبون محاصره داستان و سال 1986 در سنگي قايق سال 1984 ،
اسپانيايي روزنامهنگار با سال 1986سال 1989 در
.كردم ازدواج وي با سال 1988 در و ملاقات رئو پيلاردل
روايت به انجيل" كتاب از پرتغال حكومت كه سانسوري پي در
كتاب حضور از آن متعاقب و كرد سال 1991 در "مسيح عيسي
به كتاب بودن اهانتآميز بهانه به اروپا ادبي درجايزه
جزيره به وهمسرم من آورد ، عمل به ممانعت كاتوليكها
آن اوايل در.كرديم مكان نقل "قناري جزاير" در لانزورت
نوشته ليسبون در كه را "دي نوماين در" نمايشنامه سال
.شد گرفته آن از وارا دي اپراي اشعار كه كردم منتشر بودم ،
نام به ايتاليايي آهنگساز يك را نمايش اين موزيك
مونستر در سال 1993 در بار اولين و كرد تنظيم "آزوكورخه"
با من همكاري اولين نمايش اين.رفت صحنه روي به آلمان
كه را بليموندا اپراي موزيك همچنين وي:نبود كورخه
كه كرد تنظيم بود ، بليموندا و بالتازار رمان از برگرفته
سال در.رفت صحنه روي به ايتاليا ميلان در سال 1990 در
به تا كه كردم لانزاروت خاطرات كتاب نوشتن به شروع 1993
در و كوري رمان سال 1995 در.است شده آماده آن جلد حال 5
جايزه در 1995.كردم منتشر نامهارا همه رمان سال 1997
.گرفتم را ادبيات نوبل جايزه سال 1998 ودر كمز ادبي
اينترنت :منبع
عزيزي پروانه :مترجم
سياست و عشق شاعر
حكمت ناظم انديشه و شعر بر مروري
را او است جهان معاصر ادبيات در آشنا نامي حكمت ناظم
سياست و عشق شاعر ناظم.خواندهاند تركيه نوي شعر پيشتاز
مردم درد و سياست عشق ، اصلي ، محور سه حول او اشعار است ،
عاشقانه نگاهي و بيان با گاه.ميگيرد شكل كشورش ستمديده
انگار.دارد مردمي و سياسي پاياني و ميشود شروع لطيف و
كشورش به عشق با او در زيباييهايش و زندگي به عشق
:است آميخته
بپوش داشتي تن به ديدارمان نخستين در كه را لباسي
كن زيبا را خود
بزن اطلسي موهايت بر
بودم فرستاده نامه در كه را آن
اندوه نه ملال ، نه امروز
باشد زيبا كه بايد حكمت ناظم محبوب امروز
انقلاب پرچم چونان
كه مانا و جاودانه است عشقي مخاطب هميشه ناظم اشعار در
زني ميكند ، جلوه لطيف اما مبارزهگر روح با قالبزني در
محبوب به او نامههاياست خورده گره او وجود با كه
براي اميدي ديگر كه اوست از دور و نيافتني دست اما واقعي
او ارتباطي پل تنها پنهان معشوق همين اما نيست ، ديدارش
به را زندان رنج تمام و دارد دوستشان كه است مردمي با
به هنوز او كودك چون كه كودكاني.ميكند تحمل خاطرآنها
شورش و انقلاب كه است اميدوار ناظم و نيامدهاند دنيا
.باشد آنها آينده راهگشاي آنان
-ميكند اشاره مردم تنگدستي به عشق ، نهايت در شعرش در او
و تاسف اين و گرسنگي و قحطي -بدزمان اوضاع از نگران دل
:ميزند موج اشعارش بيشتر در تاثر
دارم دوست ترا
نمك و نان چون
را نمك و نان قدر كه گرسنه دارد انساني از نشان كه
.اوست نسل ادامه براي قوت حداقل كه ميداند
همسنگ كودكش و همسر به عشق با را نگراني و عشق اين ناظم
:ميبيند بالاتر و اين از بيشتر گاه و ميكند
چون دارم دوست ترا
دستم و دل لرزش
استانبول از ديداري درآستانه
موكد خود اوست آثار برگزيدهترين از كه "شانس بر لعنت"
:است نگراني و عشق اين
... رسيده فرا سختي زمستان شانس ، بر لعنت
چگونهايدشما؟ عزيزم استانبول و تو
داريد؟ زغال
بخريد ميتوانيد هيزم
بپوشان روزنامه با را درزها
برو بستر به زودتر
ديگر نداري فروش براي چيزي خانه در شايد
گرسنه نيمه شكمي و سرما
هستيم اكثريت از نيز ما اينجا
...شهرمان از كشورمان ، از دنيا ، از
:ميگيرد اوج شعرش در تصوير گاه
چشمه در پلنگي زبان دستم ،
مو برگ دستم ،
گرگ پنجه
ميآشامد -ميخورد -ميكشد نفس -ميخزد
رويان دانهاي من ، دست
خاك در
است غارنشين انساني دست من ، دست
رسد نمي ، به زمين دل در كه ريشهاي چون
و تصوير كم و مستقيم ساده ، بيان با روايي شعر به گاه و
علت ميآورد ، روي ايماژ و تخيل هرگونه از خالي گاه
و خاص مكان و زمان از شدن جدا اشعار اينگونه زيبايي
جهانشمول عبارتي به يا و انسانها تمام براي آن تعميم
جوامع تمام ميان در مشترك درد حس انتقال.است آن بودن
كه است صميمانه و عميق آنقدر انتقال قدرت اين.ستمديده
شاعرانه تخيل نوعي به را آن است ناچار مخاطب بيترديد
و "زيبا آن" همان.ميشود دل و روح در رسوب سبب كه بنامد
تعريفي نه ولي ميكند ، منفك نثر از را شعر كه معروفي
از مكتب عنوان به ميتوان نه و شد قائل آن براي ميتوان
:كرد تقليد آن
زمستان آفتابي روزهاي اين در
آيا من اندوه
است ديگر جايي در بردن حسرت براي
دراستانبول پل روي
آدانا در كارگران با
يونان كوههاي در
چين در
ندارد؟ دوستم ديگر كه كنارزني يا
رها خود تاريخ سردرگمي در را بيستم قرن انسان ناظم
دارند ، بزرگ جايگاهي كه خصايصي تمام از آزاد ميبيند ،
:ميشود بيرنگ پرهياهو قرن اين در هم عشق حتي انگار
:ميگويي
ميميرم بزنند دارت اگر
دلبندم نميميري ، تو
باد دست در سياه دودي چون خاطرهام
شد خواهد محو
...عشق و اندوه عمر
نيست بيشتر سال يك بيستم قرن در
خوب و بودن خوب براي مبارزه در را زندگي و عشق وي ولي
تدريجي مرگ تسليم ، سايه در زندگي او براي.ميبيند زيستن
:ميگريزد آن از كه است
بميريم پيشتر كدام هر
گونهاي هر به
كجا هر در
من و تو
داشتيم دوست را همديگر كه بگوييم ميتوانيم
انساني هدف زيباترين براي و
جنگيديم
بگوييم ميتوانيم و
.زيستيم ما
محقق رويا
(ره) خميني امام تولد سالروز با همزمان و سال هر
پرداختهاند ، اصلاحات موضوع به كه فيلمهايي
ميگيرند جايزه
وزارت بصري و سمعي و سينمايي امور معاون :هنري گروه
تولد سالروز با همزمان:كرد اعلام اسلامي ارشاد و فرهنگ
پنج نويسنده و تهيهكننده ، كارگردان از (ره)خميني امام
قدرداني پرداختهاند جامعه در اصلاحات موضوع به كه فيلم
.شد خواهد
:افزود خبرنگاران جمع در مطلب اين بيان با داد سيفالله
به آيندهساز فرهنگ ايجاد هدف با مصلحانه سينماي
رهنمود سايه در و مردمي و روشنانديش همتسينماگران
آقاي "بهتر فرداي" شعار و زمينههنر در (ره)امام عارفانه
مورد سينما نوع اين و آمده وجود به جمهوري رئيس خاتمي
به.است قرارگرفته جامعه فرهيخته اقشار و مردم استقبال
مصلحانه سينماي دستاندركاران از قدرداني مراسم وي گفته
و ميشود برگزار (ره)خميني امام ميلاد همزمانبا هرسال
گذشته سال سه طول در سينماييكه فيلم امسال 27 مراسم در
دارندكه شركت شدهاند ، ساخته اجتماعي روشنگري نگرش با
نهاد تشكل ، نمايندگان 24 از نفر توسط 300 فيلمها اين
.ميشوند حكومتيداوري و مدني
سقف تا اول فيلم ايناساس بر:افزود سينمايي امور معاون
تا 3ميليون بين 5 پنجم تا دوم فيلمهاي و تومان ميليون 10
.ميكنند دريافت نقدي جايزه تومان
|