دخترش به مخملباف چهارنگاه
تجديد دادگاه به باقي عمادالدين پرونده
رفت نظر
صنفي انجمن اينترنتي پايگاه
ميشود راهاندازي روزنامهنگاران
پايگاههاي كمك به اجتماعي شناسان آسيب
آيند مي انتظامي
است ناكافي مديريتي پستهاي در زنان حضور
هفته "گوناگون" نامه هفته مديرمسئول
ميشود محاكمه آينده
امور در جمهور رئيس مشاور شجاعي زهرا
فرهنگي زنان مشكلات و مسائل درصد زنان41
است
قضا آداب از غفلت
مجروحند قانوني پزشكي مراجعان درصد 50
دخترش به مخملباف چهارنگاه
وچون چند يادداشتي كشوردر نامي مخملبافكارگردان محسن
.است كرده بيان سميرا دخترش با را رابطهاش
را خويش پدري نقش كه آن از بيش مخملباف يادداشت اين در
كرده بيان فرزندانش با را دوستياش چگونگي كند ، بازگو
و ميگويد مردم مشترك درد از فرزندانش به مخملباف.است
يك فقط كلاس اين.ميبيند تدارك كلاسي زمينه اين در
در را مردم درد ميخواهد آنها از و ميكشد طول دقيقه
.بكشند تصوير خودبه هنري آثار
"بودند بيزار مدرسه به رفتن" از كه را فرزندانش مخملباف
فرهنگ ، علم ، رفيع قله به آنها تا گذشت خود واز داد آموزش
.برسند معرفت و هنر
"سياه تخته"كتاب از كه يادداشت اين نشده منتشر متن
.ميگذرد ازنظرتان زير در است ، شده انتخاب روزنه انتشارات
كه پدراني و مادران تمامي به را يادداشت اين خواندن
نشستهاندتوصيه انتظار به را خويش فرزندان موفقيت
.ميكنيم
.بخوانيد داشتيد دوست كه عنواني هر با را يادداشت اين شما
.ميپسنديد را عنوان كدام كه دارد خودتان روحيه به بستگي
را خودم رابطه ميكوشم و دارد معنا يك همهاش من براي
اما دهم ، توضيح آنها يا شما وبا خانوادهام با خودم ، با
.ميكند فرق كمي قضيه سميرا مورد در
پدري وجه
او پدر همه از قبل.است چهاروجهي سميرا با من رابطه
كاملا بابت اين ازپدر يك دغدغههاي همه با هستم ،
.نه يا خورده درست را غذايش كه نگرانم مثلا.عاطفيام
رفته دكتر به اگر.نه يا رفته دكتر به شده مريض اگر
نيست؟ دلسرد آيا نيست؟ آياخسته.نه يا خورده را دوايش
به آيا كردهاند نفي را او حسادت سر از رقبايش اگر
يك از پس توانسته آيا برآمده؟ آنها بخشيدن پس از تنهايي
چه آن به كه آن جاي وبه كند فراموش را موضوع دلخوري روز
انديشيده حسادتشان بيماري و آنها به بينديشد ، گفتهاند
موارد اين در ميگويم او به باشد؟ بخشيده را وآنها باشد
در كه ببخش را سرماخوردهات بيماران و باش طبيبان چون
به جسم بيماري از حسادت ، نام به روح ، بيماري مرزوبوم اين
اين نبخشي اگر كه !ببخشاست رايجتر سرماخوردگي نام
و است كشنده مزمنش ونوع دارد واگير و است مسري بيماري
واز بازنميشناسي عقيدهات از را عقدهات شوي دچار اگر
ميروند ديگران كه راهي نفي به و ميماني ميروي كه راهي
.ميشوي مشغول
وگفته است چهاروجهي سميرا با من رابطه كه ميگفتم داشتم
.پدر يك دغدغههاي همه با هستم ، او پدر همه از قبل بودم
ايران ، شده مدني تازه جامعه اوميگويم به همين خاطر به
.است تشنه روستايي زمين است ، قبلي روستايي جامعه همان
.است كم آب متاسفانه و دارند رشد ميل بيبرش باغ درختهاي
درجامعه آب دعواي اين و دعواميشود آب تقسيم سر پس
.است شده بدل شهري ديگر دعواي جور بههزار حالا روستايي
ببخش ، زمينش برايتشنگي را آب سر بر جنگنده روستايي پس
باغ رشددرختان ميل براي.باشد شده شهري ديگر اگر حتي
به كه آن ميگويند كه ببخش هم را خودت حتي.ببخش بيبرش
همه اين ميشود مگر و ميشود او چون بينديشد زياد دشمنش
و ببخش را خودت.ببخش را آنها نشد؟ وحسود بود حسادت مورد
به من و ميكني فكر زياد آنها توبه چراكه ببخش ، هم مرا
.تو
را سينما و هنر تو به كه اندازه آن ميانديشم همواره من
اين كنم رها...واي اي آموختهام؟ را بودن انسان آموختم ،
پدران كه روزگاري در.را نشان و بينام دغدغههاي همه
ميكنند ، وجو جست شب نان تنها دخترانشان براي بيشماري
ميگردم؟ عرفان كدام دنبال به تو براي من
دوستي وجه
با حتي بعد اين از.است دوستي او با من رابطه دوم وجه
!چه تو به اصلا.شده بزرگ اوديگر كه ميافتم در پدرش
كي تا ميكني؟ دخالت زندگياش در هي كه است بچه او مگر
او !توست پدري او ، مشكل تنها اصلا !هستي؟ او اخلاق معلم
رشد.ميشود بزرگ تو معنوي و مادي دغدغههاي بدون خودش
جواني ، هر رشد پروسه در كه طور همان.توست حذف اودرگرو
وجه همان از همين ، خاطر به.ميشود ديده پدر نفي پروسه
:كه ميگيرم را سميرا پدر جلوي است دوستي كه رابطهام
اگر حتي بگويي ، را چه هر !ندارد فايده !كن ول محسن ، ببين
به كه آن براي او.است بيفايده بگويي ، هم را محض حقيقت
خودش ، نفس اعتمادبه آوردن دست به براي برسد ، خود استقلال
نميشنود ، را تو حرف و ميايستد جلويت و ميكند نفي را تو
بخورد ، دردش به هم خيلي حرف آن واگر نميگيرد گوش به يا
با كه آن نهبراي ;ميكند نفي را آن زدهاي تو چون فقط
اگر.باشد شده كامل جوانياش كه آن براي است ، مخالف آن
را غلط و بيربط حرفهاي مرحله اين در باشي ، باهوش خيلي
با او كه.بگو ميخواهي كه را چه آن عكس درستكن مطرح
هم باشد ، آورده دست به را روحياش بلوغ هم آن ، نفي
.باشد نداده دست از را حقيقتي
صحبت نيست او پيش و است من پيش كه حقيقت كدام از راستي
او ، به نسبت شناختم و دوستي همه با جا اين در !ميكنم؟
كلك او كه ميكنم فراموش و ميگيرم نديده را او خود هوش
بردهام ياد از هم را خود فلسفه وتازه فهميد خواهد مرا
پرسپكتيو در كه نيست نفر يك دست و است پخش حقيقت كه
.است نسلي حقيقت حتي كه است نسبي حقيقت تنها نه حقايق ،
مادرم به دوستم ، خيلي خودم با كه وقتهايي را مساله همين
او.بروم مادرم خانه به ماه دو از پس است كافي ميگويم ،
متكاي.يانه ميخورم درست را غذايم كه است مراقب هنوز
.نه يا است مرتب موهايم است ، تميز لباسم است ، نرم سرم زير
لاغر قدر چه باز" ميگويد هميشه.باشد آزرده مرا نكندكسي
ديگر چيزي نبايد بود ، گفته درست هميشه او واگر "!شدهاي
:ميگويند او به بچههايم وقتي و باشد مانده باقي من از
،"ماست پدر نيست ، تو بچه ديگر مرد اين عزيزجان ، "
لوس و ميكند نوازش و ناز مرا هي و بپذيرد نميخواهد
شما وقتي مگر !عزيزجان":ميگويند او به چه وهر ميكند
كه شما بدون را خودش گليم شماست ، بچه كه ما پدر نيستيد
."را بيچاره كن ولش پس بيرون؟ نميكشد آب از باشيد ، مادرش
در ميكند؟ ول مگر باشد ، آنها بزرگ مادر كه مادرم ولي
من بچه وجه بر دوستيشان وجه من ، بچههاي موارد اين
مثل درست ميايستند ، من مادر جلوي و ميكند غلبه بودنشان
سميرا پدري وجه جلوي من دوستي وجه كه موقعها همان
.ميبرد رو از را واو ميدهد چاك يقه و ميايستد
معلمي وجه
سميرا معلم طولانيترين من.سميراست معلمي من سوم وجه
موصوف هر براي كه روزگاري در !صفت؟ شد هم اين. هستم
حربي ، تاكافر حزبي مومن از ميشود ، پاش و ريخت صفت دوهزار
كاذب ، و غافل و جاهل و عالم تا وظالم فاجر و فاسق از
چون !است؟ رسيده موصوف معلم اين به "طولاني" صفت فقط چرا
آن هم خودم كه بدهم نسبت خودم به نميتوانم را ديگري صفت
او معلم بهترين من آيا ميپرسم.باشم داشته قبول را
هر است؟ بوده كه پس نبودهام ، من اگر نبودهام؟ بودهام؟
داشته من با را آموزشها طولانيترين سميرا بودهام ، چه
بازيگران ، هدايت دكوپاژ ، فيلمنامهنويسي ، معلم لااقل.است
از مقداري و فيلم نقد صداگذاري ، تدوين ، برنامهريزي ،
و سال چهار حدود.است بوده من با او انساني علوم آموزش
و تئوريك.ناپيوسته سال بيست از كمتر چيزي و پيوسته اندي
.است سمجتر پدريام وجه از حتي من معلمي وجه اين.پراتيك
زودي به كه كردهام فكر روز هر همسرم ، مرگ از پس بويژه
اين در حضورشان سرنوشت كه بچهها اين و ميميرم هم من
و جهل همه اين با بوده ، مربوط هم من به پيچيده هستي
جهلم همه اين با خودم مگر كه اين از غافل كنند؟ چه سادگي
براي ما پدران مگر و كردم كاري چه پيچيده هستي مقابل در
چه پيش از هستي پيچيدگي و شهري جامعه پيچيدگي همه اين
مقابل در را فرزندانش جهل پدري كدام دانش بودند؟ كرده
!بكند؟ من مال كه كرد ، بيمه هستي پيچيدگي
اين در برميدارد؟ دست مگر.است لجباز معلميام وجه اما
كه چيزي تنها.است كودنتر تنبلي شاگرد هر از موارد
حتي.باشد بيمشتري كلاسش اگر حتي است ، آموختن ميداند
بكشد دوش بر را ناچيزش دانش تختهسياه شود مجبور كه اگر
.بكشد دربهدري و آوارگي و بزند پرسه تنهايي كوههاي در و
كه را مطالبي مدام و ميآورم كتابگير مدام همين براي
.بخوانند را آنها بچهها تا ميگذارم علامت ميدانم مهم
از.ميگذارم كلاس سفر و ميهماني و ماشين در مدام
.دقيقهاي يك و ساعته يك و روزه يك تا ماهه يك كلاسهاي
الان آنچه حنا ، ببين ميثم ، ببين سميرا ، ببين:ميگويم
اما نداريد ، وقت كه ميدانماست كلاسي موضوع يك ميگويم
درد" كلاس اين نام.ميكشد طول دقيقه يك من كلاس فقط
است همگاني درد آورده ، درد را تو چه آن اگراست "مشترك
اگردرد.كن فرياد قصهات در درعكسات ، فيلمت ، در را آن
اگر ياكن تحمل است ، مربوط يكي تو به فقط و است شخصي
خودت چشم فقط كه كن ، فرياد درجايي نكني ، فرياد نميتواني
تماشاگر ملل جمعي چشم و گوش از.بشنود خودت گوش و ببيند
.نكن شخصي ياسوءاستفاده استفاده شنونده و
ناتمام ، دوش ، بر سياهي باتخته راميبينم خودم يكباره و
جاي روحش اما هست ، نباشد ، اينكه نه هست ، مشتري.بيمشتري
و شرقي و غربي ازمنتظرمصاحبهاند نفر ده.است ديگري
و من از سميرا و شده دير كه برخورده همهشان به ووطني
دارد ، ناكرده كودكي عالمه يك هنوز كه است عصباني آنها همه
ناكرده جواني عالمه يك و.است مقصر خودش باره اين در كه
و است مقصر خودش هم شايد.مقصرم من شايد كه رودارد ، پيش
علت كدام معلوليتها ، هستي در.است مقصر ديگري كس هم شايد
هيچ و همه.نميدانم من.است اصليتر علل سلسله ميان از
شناختم ، را كه هر"معروف مثل آن به بنا چون كس ، هيچ.كس
با داريم مبحثي حقوق در كه خودش حتي كس ، همه و ;"بخشيدم
داريم ژني ژنتيك در و."جرم وقوع در قرباني نقش" عنوان
جمله از ديگر شقوق همه كه غالبي ژن ;هنرمند ژن نام به
اعتياد ژن كه همچنان.ميكند مغلوب را وجواني كودكي
هر بهكفر ژن و ايمان ژن و عشق ژن كه همچنان و داريم
ناتماميام كه ناتمامم ، معلمي هنوز من وجه ، اين از جهت
.را بچهها معلميام اتمام بر اصرارم و ميدهد ، رنج مرا
اين.ناتمامم شاگردي خودم براي هنوز كه اين آن از بدتر و
همه اين ناشده ، كشف حقيقت همه اين نخوانده ، كتاب همه
سير تو از بيهوده عمر اي.نشده يابي زاويه ديد زاويه
كدامم؟ من:ميپرسم خودم از ويج و گيج آخر دست.وناتمامم
و هستم قدر چه كدام هر از همكارم؟ معلمم؟ دوستم؟ پدرم؟
ميشود رويم بيپدر كودك همه اين از چگونه چرا؟ و تاكي؟
اين از و باشم ميثم يا حنا يا سميرا پدر اندازه اين كه
و خانواده دوست اندازه اين كه ميشود رويم تنها آدم همه
تا ميتوانم دانستن نيازمند همه اين از و باشم دوستانم
تاكنون كه ودستياري شاگرد صد حدود معلم صرفا اندازه اين
چرا؟ نباشم؟ چرا؟ باشم؟ نباشم؟ يا باشم باشم؟ داشتهام
هست چه هر امابيهودهتر جوابها و است بيهوده سوالها
يا است نسل دو بودن بيرابطه درد.نيست كلمات با بازي
از پس ميگويند.خودش با يكي حتي يا خودش با نسل يك حتي
.است بشر اصلي مشكل گرسنگي ، تنهايي
همكاري وجه
.اويم پدراست چهاروجهي سميرا با من رابطه ميگفتم
طرح زمينه در ويژه به.او همكار و اويم معلم.اويم دوست
اين در.بودهام او همكار تاكنون لااقل وتدوين ، فيلمنامه
در كه است آموخته من به تجربهدومم نفر كاملا مورد
اين دوم نفر بقيه و ميزند را اول حرف كارگردان سينما
فيلمنامه و تدوين زمينه در را خودم دليل همين به.امرند
به نه گذاشتم ، سميرا اختيار در متخصص دستيار يك عنوان به
است ، من از كه سياه تخته فيلمنامه طرح.دوم مولف عنوان
فيلمنامه شكل فيلمبرداري زمان در كه است داستاني خلاصه
پرداخت و روابط ريزهكاري و ديالوگها.گرفته خود به
خودم چيز هر از قبل تدوين ، مورد در.سميراست از شخصيتها
تندتر دستم كه -مونتاژ ميز با كار متخصص يك عنوان به را
خوبي به خودش او وگرنه.گذاشتم او اختيار در -سميراست از
بعد.من از كندتر گيريم ;ميكند كار مونتاژ ميز با
كارگردان كه شكلي همان به را خودش او ، فيلم تا گذاشتم
.فيلم از گرفتن ايراد به كردم شروع بعدبدهد نشان خواسته
حق نپذيرفت ، جا هر و گذاشتم باقي او براي را وتو حق اما
.آمد گران تجربهام و خودم به اگر حتي.دادم او رابه
و بودهام ودلباز دست ديگر وجه خلاف بر چهارم وجه اين در
سه دو و بيست تاكنون.پنهان چند هر بوده ، وسيع رابطهام
تدوين غيررسمي را فيلم چندين و رسما را سينمايي فيلم
خودم فيلمهاي آن از نيمي رسمي ، تدوينهاي از.كردهام
يك غيررسمي موارد در.ديگران فيلمهاي آن از نيمي بوده ،
گاهي كه.بماند مخفي من نام كه خواستهايم طرف دو يا طرف
كه انديشيدهام ديدهام ، جا هر در را خودم اسم بس از
.است سنگ آخرين روي مانده ، باقي قشنگ جاي تنها
گشادتر و گل هم اين از اوضاع فيلمنامه ، و داستان امر در
هر.بگيرم نميتوانم را دهانم جلوي كه اين اولاست بوده
كه شده بسيار و كنم تعريف است ممكن كسي هر براي را طرحي
رفته ، تعارف به اگر.است رفته يغما يا تعارف به طرحهايم
به حتي مرا نام كند لطف خواستهام محترم هنرمند آن از
رفته يغما به اگر و آورده ، گاهي كه نياورد ، تشكر عنوان
كه كردهام دلخوش اين به و گذشتهام آن خير از كه
گاه.است بوده خودم اجرايي توان از گستردهتر انديشهام
بزرگاني چنان از ونوشتهها ايدهها رفتن يغما به اين
شاخ شما كه نميگويم پس.درآوردهام شاخ هم خودم كه بوده
معمولا.نياوريد در نيست ، خوبي چيز شاخ.درنياوريد
دست يغما اين به كساني حتي گاهي.گذشتهام و گذشتهام
ميانديشند ، من مخالف درجه ظاهرا 180 كه يازيدهاند
صفت به روزانهشان امور از بخشي و دارند را ياادعايش
.است مربوط باشيم من امثال و من كه موصوفي به دادن نسبت
آلوده من افكار به ايشان كه خوشحالم و نميرنجم من اما
.باشند دزديده مرا ايدههاي و مرا افكار اگر حتي شدهاند ،
را كه هر.است يكي رجيم شيطان با احساسم موارد اين در
را جهنمي چون ميشوم ، شادتر ميكنم ، آلوده خودم افكار به
جرم شريك هم شايد.ميدهم گسترش بسوزم آن در است قرار كه
.كنم تقسيم را مجازات تا ميتراشم
او كاش اي ميكنم آرزو دارم ، دوست را سميرا خيلي كه گاه
حتي او كاش اي و نبود من شاگرد او كاش اي و نبود من دختر
.بود من همكار فقط او كاش واي نبود من دوست
همه براي شرمساري سر از را مطلب اين هم شايد.نميدانم
.كنم پدري برايشان نتوانستم كه نوشتم پسراني و دختران آن
تجديد دادگاه به باقي عمادالدين پرونده
رفت نظر
عضو و نويسنده باقي عمادالدين پرونده :اجتماعي گروه
بهدنبال فتح ، شده لغوامتياز سردبيريروزنامه شوراي
تهران نظراستان دادگاهتجديد به صادره راي به اعتراض
.شد ارسال
به تهران عمومي دادگاه شعبه 1410 ازسوي باقي عمادالدين
تعزيري حبس ونيم سال پنج به مرتضوي ، قاضيسعيد رياست
.است شده محكوم
دادنامه به اعتراض:گفت باقي مدافع وكيل نيكبخت صالح
روز را تهران عمومي دادگاه شعبه 1410 از صادره شماره 266
.بودم كرده بدوي دادگاه تقديم گذشته چهارشنبه
باتقديم:گفت خود موكل موقت بازداشت مورد در نيكبخت
موقت بازداشت كه كردهام اعلام دادگاه متعدديبه لوايح
كيفري ، دادرسي آيين و35قانون مواد32 (د) بند طبق من موكل
سپاه سالدر چندين من موكل زيرا است قانوني موازين خلاف
كار و داشته اشتغال بهكار (ره)امام نشرآثارحضرت مركز و
و دادگاه به وي آمدن محض به چگونه و نبوده موجبفساد او
فساد موجب وي آزادي خود ، شهود يكياز معرفي از امتناع
.شدهاست
.ميبرد بسر زندان در امسال ماه خرداد از 9 باقي
از 12 كه محاكمه جلسه هفت بهدنبال باقي عمادالدين
آغاز تهران عمومي دادگاه امسالدرشعبه 1410 ماه ارديبهشت
رئيس ماه ، ازسوي نهمخرداد در دادگاه ششم جلسه در كه شد
.شد اوين زندان روانه موقت بازداشت قرار با دادگاه
صنفي انجمن اينترنتي پايگاه
ميشود راهاندازي روزنامهنگاران
روزنامهنگاران صنفي انجمن اينترنتي سايت :اجتماعي گروه
كه امكاناتي و اطلاعات.ميشود راهاندازي زودي به ايران
آرشيو اساسنامه ، شامل گرفت خواهد قرار سايت اين روي بر
اعضا ، و كميتهها معرفي خبرنامه ، بيانيهها ، و اطلاعيهها
انجمن خدمات مطبوعات ، جشنوارههاي به مربوط اطلاعات
طريق از خدمات دريافت فرمهاي و روزنامهنگاران صنفي
روزنامهنگاران با متقابل ارتباط براي امكاناتي اينترنت ،
.است...و علاقمندان و
پيشنهادي مورد اين در كه همكاراني كليه از وسيله بدين
كمك سايت صفحات ساخت و طراحي در نحوي به قادرند يا دارند
انجمن دبيرخانه به را خود پيشنهادات ميشود دعوت كنند ،
- كبكانيان شهيد خيابان ، كشاورز بلوار نشاني به صنفي
تلفن شماره با يا و نموده شماره 87ارائه - هفتم كوچه
.بگيرند تماس 8956365
پايگاههاي كمك به اجتماعي شناسان آسيب
آيند مي انتظامي
آسيبهاي كنترل زمينه در متخصص نيروهاي :اجتماعي گروه
و كلانتريها از بسياري در آينده سال از اجتماعي
.ميشوند گرفته كار به انتظامي پايگاههاي
سازمان اجتماعي آسيبديدگان معاون طباطبايي ، دكتر
با ايسنا اجتماعي خبرنگار با گفتوگو در كشور ، بهزيستي
مرحله در كه طرح اين اجراي از هدف:افزود مطلب اين بيان
از پيش اجتماعي آسيبهاي كنترل دارد ، قرار نهايي تصويب
.ميباشد بحراني مرحله به رسيدن
تصريح كشور بهزيستي سازمان اجتماعي آسيبديدگان معاون
در را انبوهي تلاشهاي بهزيستي ، گذشته سال دو طي:كرد
با و كرده اعمال خانوادهها آگاهسازي و حساس زمينه
و حقوقي بحثهاي صرفا اجتماعي آسيبهاي كه تفكر اين ايجاد
مسائل به كه بقبولاند جامعه به كوشيده نيستند ، قضايي
منظور همين به و كنند توجه زيستي روان بعد از اجتماعي
كنترل منظور به را اجتماعي اورژانسهاي:همچون مراكزي
.است كرده برپا بحراني مراحل به رسيدن از قبل آسيبها
طريق از اجتماعي آسيبهاي زدودن لزوم بر تاكيد با وي
آسيبهاي با ارتباط در امروز:كرد تصريح متخصص نيروهاي
زمينه در بحث يك روز هر كه است آمده پديد وضعيتي اجتماعي
.ميشود مطرح رسانهها طريق از اجتماعي آسيبهاي
نسبت و ريشهيابي معضلات بايد چند هر:گفت طباطبايي دكتر
با را كار اين نميتوان اما شود ، جدي كوشش آنان حل به
از كه اين ضمن بهزيستي بنابراين.داد انجام شتابزدگي
معضلات برداشتن ميان از زمينه در نيكوكار افراد همكاري
موسسات بهرهگيري در بسياري پافشاري اما ميكند ، استقبال
حل در كمك به علاقهمند دولتي سازمانهايغير و خيريه
نظريات از بهرهمندي و بهزيستي سازمان نظارت با معضلات
تنها نه صورت اين غير در كه چرا.دارد آن كارشناسان
خطر اين بلكه شد نخواهند مهار و كنترل اجتماعي آسيبهاي
.شود گستردهتر آنها دامنه كه دارد وجود
است ناكافي مديريتي پستهاي در زنان حضور
اردبيل شهر اسلامي شوراي رئيسه هيات عضو :اجتماعي گروه
در:گفت استان زن كارمندان جمع در دولت هفته مناسبت به
عاليرتبه كارمندان و مديران تعداد چند هر اخير سالهاي
با ميزان اين ولي است يافته افزايش درصد به 8/12 كشور زن
دوم از پس كه كشور سياسي و فرهنگي مثبت شرايط به توجه
.است ناكافي است ، آمده وجود به خرداد
شوراهاي انتخابات در زنان گسترده حضور موسوي ماريا
اعتماد گسترش نشانگر را اسلامي شوراي مجلس و شهر اسلامي
در اصلاحات لزوم به اشاره با وي.دانست زنان به جامعه
در شايستهسالاري به بيشتر توجه و كشور مديريتي سيستم
گذشته دوره در:كرد خاطرنشان مديريتي پستهاي واگذاري
مديريتي بخش تضعيف به مديران تجربه و تخصص به بيتوجهي
مديريت آموزش مراكز:افزود خصوص اين در وي.انجاميد كشور
كشور مديران به مديريتي نوين روشهاي آموزش بجاي دولتي
.شد تبديل بدونتخصص مديران آموزش براي مراكزي به بيشتر
هفته "گوناگون" نامه هفته مديرمسئول
ميشود محاكمه آينده
هفتهنامه مديرمسئول "فرهمندپور فاطمه" :اجتماعي گروه
درشعبه 1410 شهريورماه آينده 14 هفته دوشنبه "گوناگون"
مرتضويبه سعيد قاضي رياست به تهران عمومي دادگاه
قراربود فرهمندپور محاكمه.ميشود محاكمه طورعلني
فرانه پايانمحاكمه از پس (ماه مرداد 31) دوشنبهگذشته
برگزار درشعبه 1410 "دانستنيها" مجله مديرمسئول بهزادي
بهپرونده رسيدگي محاكمه ، اين شدن طولاني علت به شودكه
دنبال به ميشود يادآوري.تعويقافتاد به "گوناگون"
،"گوناگون" نامه مديرمسئولهفته از العموم مدعي شكايت
.شد موقت توقيف نامه هفته اين ماهامسال ، مرداد اوايل
مرداد چهارم روز تهران استان دادگستري عمومي روابط
نامه هفته كه كرد اعلام دراطلاعيهاي ماهامسال ،
به فاطمهفرهمندپور مسئولي مدير به "گوناگون"
مطبوعات قانون ماده 8 تبصره 3 و ماده 7 (ج)بند استناد
.شد توقيف تهران عمومي دادگاه ازسويشعبه 1410
امور در جمهور رئيس مشاور شجاعي زهرا
فرهنگي زنان مشكلات و مسائل درصد زنان41
است
زنان مشاركت مركزامور رئيس :اجتماعي گروه
زنان ومشكلات ازمسائل درصد اينكه 41 اعلام با
با مركز:گفت دارد ، فرهنگي مسائل در ريشه
را خود فعاليتهاي زنان ، مسائل بندي اولويت و شناسايي
.ميكند برنامهريزي و سياستگذاري
يك انجام براساس:خبرنگارانافزود جمع در شجاعي زهرا
در ريشه زنان مسائل مهمترين مركز ، سوي از علمي تحقيق
درصد ترتيب 22 به بعدي اولويتهاي و دارد فرهنگي مسائل
درصد سياسي ، 10 موضوعات درصد حقوقي ، 12 مسائل
درصد و 6 اجتماعي مشكلات درصد اقتصادي ، 9 نابرابريهاي
داده نسبت دين به كه دارد مسايلي در ريشه زنان ازمشكلات
.است شده
قريب جمعيتي براي مركز فعاليت كه مطلب اين بيان با وي ،
و مسائل حل:گفت است ، كشور جمعيت از ميليوننفر به 30
دختران عشاير ، و زنانروستايي دار ، خانه زنان مشكلات
به شاغل زنان نيز و خانوار سرپرست ديده ، آسيب زنان جوان ،
.دارند قرار مركز كاري اولويت در ترتيب
مسائل به جمهور رئيس نگاه به توجه با:داشت اظهار شجاعي
آموزش پنجگانه محورهاي حول را خود مركزفعاليتهاي زنان ،
فعاليتهاي علمي ، پژوهشهاي زنان ، توانمندسازي و
و مختلف بخشهاي با همكاري و حمايتي فعاليتهاي بينالملل ،
.است كرده متمركز بنيادين فعاليتهاي
دكترين تدوين و تهيه:گفت زنان امور در جمهور رئيس مشاور
اعمال به توجه با اسلامي جمهوري نظام زناندر جايگاه
مركز فعاليتهاي ازديگر دارد وجود كه مختلفي سليقههاي
وسندي منشور صاحبنظران و انديشمندان نظر جلب با كه است
مبتني زنان اجتماعي جديد نقش و امروز نيازهاي بر منطبق
.ميشود تهيه مسائلديني بر
سازمان ايجاد براي تلاش را مركز ديگر اقدامات از وي
، زنان براي كاراساسي انجام براي:گفت كردو ذكر زنان امور
هنوز كه اجرايي دردستگاههاي زنان دفاتر و موجود تشكيلات
موجود بامجموعه تشكيلاتي و نشده تعريف آنها سازماني پست
به زنان امور سازمان تاسيس پيشنهاد لذا نميكند كفايت
.است شده تصويب خاص كميسيون در و دولتارائه
قضا آداب از غفلت
جلائيپور حميدرضا
از شكايت عنوان به را متني مدعيالعموم محترم نماينده
شعبه مطبوعات دادگاه در دانستنيها ، هفتهنامه مديرمسئول
بر متن اين در.كرد قرائت دادگاه صحن در (31/5/79) 1410
به و تاكيد جامعهروز انتشار و چاپ شركت مديران مجرميت
اين عليه كه واژههايي از بخشي.است شده توهين ايشان
مافيايي باند:است قرار بدين برد ، كار به شركت
و انقلاب ضد گروههاي شامل كه باندي "جامعهروز"
با ستيز ;است ملي جبهه و آزادي نهضت و غيرقانوني
و توطئه ;قرآني مسلمات هتك ;انقلابي و ديني ارزشهاي
بنيانگذار به توهين ;اسلامي جمهوري مقدس نظام عليه تبليغ
آشوب و اغتشاش به افراد تحريك ;اسلامي جمهوري مقدس نظام
گردآوري ;عمومي عفت خلاف مطالب چاپ ;جامعه امنيت عليه
مشروبات صرف و ترياك و موادمخدر استعمال كه نويسندگاني
;آنهاست متداول كارهاي از عمومي عفت خلاف اعمال و الكلي
و غيرقانوني مراجع از مالي تداركات پشتوانه [داشتن]
نماينده گفتههاي عناوين اين تمام.نظام مخالف
باند عملكرد ميخواهم":عنوان تحت كه است مدعيالعموم
روزنامه در ،"كنم تشريح را جامعهروز [شركت] مافيايي
.است شده چاپ رسالت 1/6/79 ،
غفلت موضوع اين از آشكارا مدعيالعموم محترم نماينده *
و رسمي شركت يك ;نيست "باند" يك "روز جامعه":كه ميكند
كه است (تاريخ 1373842/11/76 و ثبت شماره به) قانوني
قانوني ارگانهاي و نشريات همه به آن رسمي اساسنامه طبق
از و ;ميدهد ارائه فني خدمات بها ، اخذ قبال در كشور ،
نيز دانستنيها و گوناگون نشريه دو به نشريه صدها ميان
ولي رسمي غير گروهي "باند".است كرده عرضه را خدمات اين
يك زيبنده لذا.است شناسنامهدار و رسمي موسسهاي "شركت"
واژه از "شركت" واژه جاي به آن در كه نيست حقوقي متن
اعضاي كه نيست "شركت" مثل "باند".شود استفاده "باند"
.برساند ثبت به رسما را خود
غفلت موضوع اين از آشكارا مدعيالعموم محترم نماينده *
(دانستنيها جمله آن از و) نشريات مطالب محتواي كه ميكند
شركت مثل) انتشار و چاپ خدماتي شركتهاي به ربطي هيچ
.ندارد توزيعكننده سازمانهاي و چاپخانهها ،(جامعهروز
بهعهده نشريات مطالب محتواي مسئوليت مطبوعات ، قانون طبق
مطبوعات ، قانون اصلاحيه از پس البته و) است آن مديرمسئول
اينرو ، از(هستند خود مطالب محتواي هممسئول نويسندگان
مربوط مطالب محتواي آن در كه نيست حقوقي متن يك شان در
به مربوط مسائل از دانستنيها هفتهنامه دادگاه جلسه به
.نشود تفكيك "جامعهروز شركت"
به نسبت كه را عناويني تمام يا مدعيالعموم نماينده *
آنها از رسما يا كند اثبات برده ، بهكار "شركت" مديران
مدعيالعموم نماينده اظهارات كه آنجا از].بطلبد حلاليت
مديران از يكي عنوان به نگارنده ، خانواده اعضاي ميان در
خود نوبه به اينجانب لذا است ، شده مطرح جامعهروز ، شركت
سال چهل طول در كه خانوادهاي در يافته پرورش عنوان به
در صبح نماز از قبل قرآن قرائت صداي هم بار يك حتي گذشته
آن از و هستياش تمام كه خانوادهاي نشده ، متوقف خانهاش
ارزشهاي و اسلامي انقلاب راه در را رشيدش فرزند سه جمله
جنگي مناطق در سال ده كه كسي عنوان به و كرده تقديم آن
دادگاه توسط هم خانواده اين اموال اكنون هم و) كرده خدمت
عليه مدعيالعموم كه عناويني از (است شده توقيف مطبوعات
به و گذشت نخواهم برده ، كار به جامعهروز شركت مديران
شكايت گرامي ائمه و حق حضرت پيشگاه به قضايي ، مقامات
اين از مدعيالعموم نماينده منظور اگر اما [.كرد خواهم
آن اتهامات صورت ، آن در هستند ، ديگري اشخاص "توطئهگرها"
رسيدگي تا كند اعلام آنها تكتك نام همراه به را اشخاص
نيست قضايي انصاف و روال ادب ، اين صورت اين غير در.شود
انواع به مرزوبوم اين دلسوز مسلمانان بيمحابا چنين كه
.شوند محكوم مبهم كلماتي با اخلاقي و سياسي اتهامات
كه گفتهاند خود سخنان در مدعيالعموم محترم نماينده *
مخالف و قانوني غير مراجع" از جامعهروز شركت مالي منابع
يك اكنون هم كه است حالي در اين و ميشود تامين "نظام
نماينده حضور بدون و شده پلمب شركت ساختمان كه است ماه
تفتيش آن محتويات و ساختمان بار دو از بيش شركت ، وكيل يا
قضايي مجتمع به شركت مالي اسناد از كارتن از 12 بيش شده ،
.است گرديده كنترل شركت بانكي حسابهاي و شده ، منتقل
را جامعهروز شركت مالي منابع از بخشي صريحا نگارنده
همان به متعلق شركت اين مالي منابع.ميدهد شرح
دهه 50 ديني مدارس و مساجد ساختن مخارج كه است مسلماناني
است شهيدي پدران همان به مربوط منابع اينپرداختند را
ويلاهاي ساختن جاي به و گذشتند خود زندگي راحتي از كه
طريق از را اسلامي انقلاب سخت روزهاي مخارج آنچناني ،
چرا اكنون هم.پرداختند (ره)خميني امام اول درجه ياران
ارزش كه را سهطبقهاي كوچك ساختمان يك تهيه توان نسل آن
است تومان ميليون سيصد از كمتر تجهيزاتش همراه به آن
باشد؟ نداشته
سخنراني متن متاسفانه فوق ، نكات به توجه با بنابراين
سياسي بيانيه يك به دادگاه جلسه در مدعيالعموم نماينده
در شركت مديران آبروي.حقوقي متن يك به تا است شبيهتر
اولا ، كه است شده گذاشته حراج به سخنان اين با حالي
جامعهروز شركت به ربطي دانستنيها هفتهنامه پرونده
و چاپ شركت پرونده هنوز كه حالي در ثانيا و ندارد
از كدام هيچ از نشده مطرح دادگاه در جامعهروز انتشار
.است نشده انجام كامل تحقيقات آن مديران
مجروحند قانوني پزشكي مراجعان درصد 50
قانوني پزشكي به كه ازافرادي نيمي از بيش :اجتماعي گروه
جراحات اين درصد حدود 20 و دارند جراحت ميكنند مراجعه
.است خياباني نزاعهاي و درگيريها از ناشي
جمله از هستند ، دخيل درگيريها اين در زيادي عوامل
فرهنگي سطح از افراد كه مناطقي معمولادر.افراد فرهنگ
كمتر نزاعهايخياباني و درگيريها برخوردارند ، بالايي
سطح از كه پرجمعيت و شلوغ محلههاي در اما.است
.ميشود ديده بيشتر معضل اين برخوردارند ، فرهنگيپاييني
است خياباني نزاعهاي در موثر عوامل از يكي آموزش عدم
.بگيرد ياد را مسايل از بسياري است قادر هرانساني زيرا
از بسياري.است لازم مناسب موضوعسن هر آموزش براي اما
زندگي آن كهدر اجتماعي محيط يا خانواده از ما را مسايل
.ميآموزيم ميكنيم ،
و تفكر تامل ، متانت ، خونسردي ، مانند مسايلي يادگيري
زندگي نحوه و انسان سرنوشت در مشكلات برايحل چارهجويي
.موثراست زندگي دوران تمام در او
، ست درگيريها اينگونه براي عاملي نيز اقتصادي فقر
مسايل سر بر افراد شود باعث است مسالهممكن اين زيرا
.درگيرشوند يكديگر با كماهميت و كوچك
|