|
اجتماعي كژرفتاريهاي و آنومي
جامعه ، يك در بيقانوني و بيهنجاري يا آنومي ، :اشاره
.ميباشد مردم ميان در سرگرداني و بحران وجود نشاندهنده
.شد جامعهشناسي وارد دوركيم توسط بار نخستين براي آنومي
.نيست برخوردار لازم ثبات از كه است جامعهاي ويژگي آنومي
عدم دليل به يا دولتمردان ، عملكرد براثر رايج ارزشهاي
مردمان چشم از عصر ، نيازهاي به پاسخگويي در توانايي
و حفظ براي جديدي ارزشهاي دنبال به جامعه ميافتند ،
يا آنومي كند ، تضمين را خود بقاي تا ميگردد خود انسجام
مييابد ، بروز و ظهور جوامع گذار دوران در اغلب بيهنجاري
خودكشي ، چون هايي دورانكژرفتاري اين در رو اين از
شدن روشن براي زير مقالهيابد مي افزايش...و طلاق دزدي ،
.و كژرفتاريها بروز يعني آن غيرمترقبه نتايج و آنومي بحث
.ميدهد توضيح باره اين در را مرتون و دوركيم نظريه..
انديشه گروه
ستوده هدايتالله
يا (قانون يعني nomos و بدون يعني a:anomie )آنومي
فرانسوي جامعهشناس دوركيم اميل كه است مفهومي بيقانوني
جهت را آنومي او.كرد جامعهشناسي وارد را آن (1897)
ويژگيهاي از را آن و كرد مطرح شهري جامعههاي مردم روحيه
محكمي و ثابت مبناي هنجارها آن در كه دانست جامعهاي
و ميرود انتظاري چه آنان از نميدانند مردم و ندارند
چيست؟ تكليفشان
وجود آن در گسترده طور به (بيهنجاري) آنومي كه جامعهاي
آن اعضاي زيرا ;ميگيرد قرار تلاشي خطر در باشد ، داشته
خطوط خود ، آرزوهاي و هدفها به دستيابي براي جامعه
و نگراني احساس مواقع ، اغلب و ندارند اختيار در راهنمايي
قادر جامعه افراد وضعيتي چنين در.ميكنند بيجهتي
برقرار ارتباط يكديگر با هنجارها نظام اساس بر نيستند
نتيجه در ;سازند برطرف را خود نيازهاي و كنند
قتل ، اعتياد ، طلاق ، دزدي ، خودكشي ، :چون كژرفتاريهايي
.ميگسترد دامن...و باجگيري رشوهگيري ،
آنومي تعريف
آشفتگي ،"نابساماني" ،"بيهنجاري" به فارسي در كه آنومي
است ، شده ترجمه "بيقانوني" و (رفيعپور ، 1378)اجتماعي
(آرون ، 1363) "هنجارها پاشيدگي هم از يا فقدان" معني به
ميشود گفته جامعه در مغشوشي و درهم وضعيت به نيز و است
قرار يكديگر با تضاد در يا و ناپديد ضعيف ، هنجارها كه
.(Doob,1988) باشند گرفته
يك داراي كه است جامعهاي وضعيت بيانگر آنومي واقع ، در
را هنجارها كامل و كافي طور به كس هيچ باشد ، تعارض سلسله
نپذيرد را هنجارها گسترده طور به فردي هيچ و نكند مراعات
بيهنجار جامعه.نداند آنها از پيروي به ملزم را خود و
است مردم راهنمايي براي استوار قانوني و هدايتي خط فاقد
دروني روشن طور به را قوانين از پيروي "بيهنجار" شخص و
.است نكرده
آنومي پيدايي علل
اجتماعي وضعيتهاي و شرايط در اجتماعي نابساماني يا آنومي
:ميآيد پديد زير
هدفهاي درباره جامعه و فرد بين همبستگي رفتن بين از -1
عنوان به جامعه كه آنچه و جمعي انتظارات و اجتماعي
.(ستوده ، 1374)است متصور خود اعضاي براي رفتار الگوهاي
دلايلي به سنتي هنجارهاي و ارزشها نفوذ و قدرت كاهش -2
تحمل ، قابل غير فقر ناگهاني ، ثروت اقتصادي ، سريع رشد:چون
اجتماعي سريع تغييرات سياسي ، شديد بحرانهاي
اقتصادي ، ركود اجتماعي ، نارضايتي ،(Sullivan,2000)
...و بيعدالتي
دوركيم آنومي نظريه
شرايط در مردم كه نوشت (1897) خود خودكشي كتاب در دوركيم
شرايط خاطر به نه ميزنند ، خودكشي به دست كه است اجتماعي
كه را اجتماعي شرايط از يكي او.(ساروخاني ، 1370) فردي
.مينامد "آنومي" ميشود خودكشي به منجر
بين از جامعه و فرد همبستگي ،(بيهنجاري) آنومي شرايط در
در را خود نفوذ و قدرت سنتي ، هنجارهاي و ارزشها و رود مي
:ميگويد او.ميدهند دست از جامعه افراد از حمايت جهت
نفوذ شود ، همگسيخته از اجتماعي هنجارهاي شيرازه گاه هر
را خود كارآيي فردي ، گرايشهاي بر جامعه كنندههاي نظارت
رها خود حال به تقريبا افراد و ميدهند دست از
.(مطيع ، 1378 و قنادان)ميشوند
يا هدفها و نيازها و انسان ميان رابطه درباره دوركيم
و مستحكم اجتماعي شرايط در كه است باور اين بر آرزوهايش
ارزشهاي و هنجارها طريق از انسانها آرزوهاي پايدار ،
پاشيدگي هم از با ;است شده محدود و تنظيم اجتماعي
يك با "بيهنجاري" آرزوها ، كنترل رفتن بين از و هنجارها
كه آنجا از ;ميآيد وجود به حصر و حد بي آرزوهاي وضعيت
نتيجه در ;شوند ارضا نميتوانند طبعا بيحد آرزوهاي اين
و (رفيعپور ، 1378) ميآيد پديد دايمي اجتماعي نارضايتي
.داشت خواهد پي در را آسيبهايي و كژرفتاريها
مرتون آنومي نظريه
نظريه آمريكايي جامعهشناس مرتون رابرت دوركيم ، از پس
تنها نه گفت و (1968)داد تعميم او نظريه پايه بر را خود
شرايط حاصل نيز ديگر كژرفتاريهاي انواع بلكه ;خودكشي
مرتون ، آنومي نظريه واقع ، در.است جامعه "بيهنجاري"
و اجتماعي ساختارهاي به بيشتر را ، كژرفتاريها خاستگاه
نظر بهكژرفتار فرد به تا ميدهد ، نسبت جامعه فرهنگ
به حصول در محدوديت ،"بيهنجاري" ايجاد علل از يكي مرتون
يا و آنها به دسترسي وسايل يا فرهنگي شده پذيرفته هدفهاي
و هدفها از يكي ثروت تحصيل:ميگويد او.ميباشد دو هر
براي آنان و است آمريكاييان اهميت با و مهم آرزوهاي
طالبان از بسياري اما ;تلاشند سرگرم سخت آن به دسترسي
راههاي نژادي ، و قومي اقليت گروههاي ويژه به وقدرت ، ثروت
روي كژرفتاري به ناچار به ميبينند ، بسته را آن به رسيدن
نتوانند جامعهاي افراد وقتي ديگر ، بيان به.ميآورند
پذيرفته شيوههاي كارگيري به طريق از را خواستههايشان
راههاي سوي به آورند ، دست به قانوني راههاي و فرهنگي شده
جرمهاي اعتياد ، روسپيگري ، :چون نامشروعي و غيرقانوني
آب تقلب ، كلاهبرداري ، اختلاس ، دزدي ، يافته ، سازمان
.ميشوند كشيده...و بزهكاري قتل ، گوشبري ، زيركاهي ،
ساختاري ، فشارهاي برابر در مردم كه داشت اعتقاد مرتون
(زير توضيح و جدول شرح به)واكنش و انطباق شيوه نوع پنج
از تركيبي شامل آنان واكنشهاي ;ميدهند نشان خود از
.ميباشد ارزش با وسايل و هدفها پذيرش عدم و پذيرش
انحرافي جنبه انطباق شيوه اين:(Conformity)همنوايي -1
شده پذيرفته وسايل و مشروع و قانوني هدفهاي افراد.ندارد
.ميكنند دنبال آن به نيل براي را فرهنگي
ميدهد رخ وقتي كژرفتاري نوع اين:(Innovation)نوآوري -2
اما بوده ، خود مشروع هدفهاي به رسيدن صدد در فرد كه
به است ممكن.باشد مسدود برايش آنها به رسيدن راههاي
دزدي ، به دست هدفهايش به رسيدن براي و بياورد روي نوآوري
به دارد دوست كه شخصي:مثال عنوان به.بزند...و قتل
احترام شيك ، اتومبيل مجلل ، خانه) معنوي و مادي موهبتهاي
كوشش و تلاش معمول راههاي اما ;برسد (...و بالا منزلت و
كوشش:مانند جامعه در مشروع و موجود روشهاي براساس فردي
روشهاي ابداع يا ارتقا طريق آن از و علم تحصيل جهت در
نمييابد ، خود ، هدفهاي به دستيابي براي را..و توليدي
.ميزند دست نوآوري به
معلول پولدار ، امريكاييهاي ثروت اعظم قسمت مرتون ، نظر به
حتي و نامشروع فرهنگي نظر از عموما كه است تكنيكهايي
براي امريكاييها اكثر كه احترامي زيرا است ، غيرقانوني
هدف ، نفس كه است آن مبين قايلند ، ثروتمند افراد گونه اين
وسايل بودن مشروع از عموما ثروت ، به دسترسي يعني
اگر مثال ، عنوان به.ميشود تلقي مهمتر آن به دستيابي
ديگر كه برسد هدفي همان به يعني شود ثروتمند بخواهد كسي
شغل يك در شديد كردن كار جاي به و دارند جامعه اعضاي
روي بانكزني به است ممكن ماهيانه ، پسانداز و متعارف
نوعي به شخصي چنين برود ، را ساله صد ره شبه يك و بياورد
.است زده دست نوآوري به
هدفهاي جامعهاي در وقتي:(Riualism) مراسمگرايي -3
اما نكنند ، پيدا فعاليت براي چنداني مجال شده پذيرفته
شوند ، دنبال صميمانه هدفها اين به دستيابي مشروع وسايل
تا مراسمگرايي.گويند "مراسمگرايي" را وضعيتي چنين
غيرعادي" برچسب رو ، اين از دارد ، كژرفتاري جنبه حدودي
.است مناسبتر آن براي "بودن
رقابتآميز و احتمالي ناكاميهاي و خطرها از مراسمگرايان
زيستن ساده شيوههاي و كردن كار سالم راههاي و ميگريزند
به را سازماني مقررات و هدفها آنان.ميكنند دنبال را
و بيچون تابعيت و ميپذيرند خود مقررات و هدفها عنوان
به محكم مراسمگرايان.است آنان مشخصات از سازمان از چرا
دارند ، اختيار در كه را وسيلهاي و ميچسبند وسيله
مردم كه ميكنند تصور و مينشانند هدف جاي به كوركورانه
.مردم براي مقررات نه شدهاند ، خلق مقررات براي مراجعان و
:برميشمارد چنين را آنان ويژگيهاي مرتون
ميكنند احساس زيرا:نميدهند قرار خطر معرض در را خود -
;هستند بيپناه كه
;ميپرهيزند كردن ريسك از -
والا را خود هدف).نيستند هم مايوس نيستند ، پرواز بلند -
;(شوند مايوس تا نميگزينند
;"سازشكارند غيور سالار ديوان" بالاخره و -
پزشكي فوريتهاي بخش در نمونه عنوان به مرتون نظر از
ساعتها بيمار ، فوري پذيرش جاي به پرستاري اگر بيمارستان ،
معمولي فرمهاي كردن پر و پروندهسازي و پذيرش تشريفات به
.است "مراسمگرا" فرد يك كند ، تلف را زمان
شرايط دليل به فردي وقتي:(Retreatism)كنارهگيري -4
پذيرفته هدفهاي به نتواند خود شايستگي عدم يا و محدود
برسد ، آنها به دستيابي وسايل به نيز و فرهنگي شده
كه كژرفتاران انواع دربين.ميكند اختيار كنارهگيري
آوارگان ، پريشان ، روان:ناميد "منزوي" را آنها ميتوان
به معتادان مزمن ، ميخواران بدوشان ، خانه ولگردان ،
گيران ، كناره معمولا.برد نام ميتوان را..و موادمخدر
تمايل عدم يا ناتواني دليل به كه هستند شدهاي طرد افراد
سالم زندگي به آوردن روي و شدن بهنجار به حاضر خود
يا ميشوند طرد مردم از بسياري وسيله به غالبا و نيستند
.ميكنند كنارهگيري جامعه از خود
رخ وقتي انحرافي رفتار اين:(Rebellion)سركشي و طغيان -5
بر را موانعي جامعه كه برسد نتيجه اين به شخص كه ميدهد
از.ميشود بههدفهايش او نيل مانع كه ميكند تحميل وي
در و ميكند سركشي و طغيان جامعه عليه مزبور شخص رو ، اين
وسايل تا ميكوشد و برميآيد خود هدفهاي دگرگوني صدد
هم كه گروههايي.دهد تغيير را آنها به رسيدن براي موجود
خود و ميكنند رد را بهنجار وسايل هم موجودو ارزشهاي
"اندازند در نو طرحي و بشكافند را آسمان سقف" ميخواهند
مرتون ، نظر به.ميدهند نشان را "طغيانگري" از نمونهاي
.است انحرافي رفتار نوع اين از نشانهاي انقلابيون رفتار
منابع
اجتماعي آشفتگي يا آنومي (1378) فرامرز رفيعپور ، -
(اول چاپ سروش ، انتشارات:تهران)
علوم دايرهالمعارف (1370) باقر ساروخاني ، -
(اول چاپ كيهان ، انتشارات:تهران)اجتماعي
اجتماعي آسيبشناسي (1376) هدايتالله ستوده ، -
چاپ نور ، آواي انتشارات:تهران)(انحرافات جامعهشناسي)
(چهارم
مفاهيم) جامعهشناسي (1379)ناهيد مطيع ، منصور ، قنادان ، -
(سوم چاپ نور ، آواي انتشارات:تهران) (كليدي
|
|