سالار پدر جامعه نقد
كتاب معرفي
سينما سالگي صد فيلم
! واقعي اما تلخ ..
پدرسالار جامعه نقد
آتش عروس
:دانست جنوب به مربوط فيلمهاي دنباله بايد را آتش عروس
،(باشد اولين شايد كه نادري امير)سازدهني نظير فيلمهايي
باشو ،(تقوايي ناصر از دو هر)خورشيد ناخدا كرده ، صادق
و (عياري كيانوش) آتش سوي آن ،(بيضايي بهرام)كوچك غريبه
براي ايراني فيلمساز فيلمها ، اين در.ديگر فيلم چند
جنوب ، اقليمي عناصر و رفته جنوب خطه سراغ به بار نخستين
در را عراق و ايران همسايه دو جنگ و قاچاق جنوبي ، شخصيت
.است گنجانده خود فيلمنامه
هستند ، نام صاحب كارگردانهايي از همه كه فيلمها اين
فيلمهايي ديدن به عادت تاكنون كه را ايراني تماشاچي
(فيلمفارسي معروف اصطلاح همان يا)ايران جامعه از بيهويت
آشنا آن مردمان و جنوب هويت با بار نخستين براي داشته ،
زياد تعدادشان ميبينيم ، چنانكه حال ، هر به و ميكند
ساخته دقت با و خوب اندك تعداد همين همه اين با نيست ،
جنوب از نشدني فراموش صحنههاي با را بيننده و شدهاند
.كردهاند آشنا
متمايز جنوب به مربوط فيلمهاي از را آتش عروس آنچه
است اين كنيم ، مستثني را بيضايي باشوي اگر البته ميكند ،
خوزستان عربزبان مردم به منحصرا فيلم اين كه
چه اگر و است خوزستاني عرب درباره هم باشو.ميپردازد
فيلم در را ايران جنوب عربي عناصر بار نخستين براي
صداي و فيلم عرب زن شيون صداي هنوز بيننده و گنجانده
تعبيري به ولي دارد ، خاطر به را او همراه عزادار زنان
و ميپردازد آن عواقب و جنگ به و است وسيعتر موضوعش
بيترديد).نيستند فيلم مركز در خوزستان عربزبان مردم
(.كرد باز آتش عروس فيلم براي را راه كه بود بيضايي فيلم
عربزبان مردم به صرفا سينايي خسرو آتش عروس اما
قبيلهاي سنن يعني آنها ، زندگي مساله جديترين و خوزستان
.است نوع اين از فيلم نخستين و ميپردازد
را عروس ما و ميشود آغاز عروسي يك نماي با فيلم
زيبا بسيار صحنهاي در و است سوار بلمي درون كه ميبينيم
معرفي تماشاچي به را خود ،(لوكيشن)مكانيابي نظر از
مضطرب چهرهاش ولي دارد ، تن به سفيد لباس عروس.ميكند
از را داستان و برميگرديم عقب به بلافاصله ما و است
يك ،(اهواز احتمالا)شهري محيطي.ميبينيم ابتدايش
در پزشكي سفيد روپوش با جوان يك و دختر چند و آزمايشگاه
اين از يكي عاشق جوان كه ميشود معلومدانشگاهي محيطي
قراردادي شروع روبهرو ، وصال در مشكلي وبا است دختران
ميرويم ، جلوتر چه هر ولي است ، نااميدكننده پاك فيلم
سپس و خاله بعد فرحان ، نخست) فيلم استخواندار شخصيتهاي
.ميشوند فيلم سقوط مانع و ميگذارند صحنه به پا (وكيل
و بود بلااشكال اوليه پرداختهاي در شايد فيلم داستان
كه كرده تغييراتي معمول ، طبق شدن ، فيلم موقع در احتمالا
از را آن قدري لااقل يا آسيبزده بدان موارد بعضي در
و دخترعمو معمولا كه اين نخست.است كرده دور واقع صورت
در ولي اجتماعي ، طبقه يك در دو هر و هستند همگن پسرعمو
.دارند بسيار فرق هم با فيلمنامه روايت اين در و اينجا
و زمخت است فلاحي عمو پسر و است شدن دكتر آستانه در دختر
عمو دختر كه اين).شهري اخلاق از گرتههايي با روستايي
فقط بگيرد ، پسرعمو بايد را عمو يادختر عموست پسر سهم
ميسازد فاجعه آن از آنچه ولي نيست ، خوزستان عربهاي مختص
ميگذرد خوزستان عربهاي ميان در فيلم داستان كه است اين
اجتماعي روابط در نسبي پيشرفت رغم به آنها ، ميان در و
اجازه و دارند هيمنه هنوز قبيلهاي سنن پيراموني ، جامعه
(.نميدهند را گروهي برون ازدواج
دختري وقتي زبان ، عرب خوزستانيهاي ميان در كه اين ديگر
ديگري عرب پسر زن ميخواهد معمولا نخواهد ، را پسرعمويش
اينجا ولي نميكند ، علني خيلي را خودش تمايل اين و شود
با و است عجم جوان يك طرفش كه روبهروييم دختري با
اگرچه اين ، .ميشود گفتوگو وارد رودررو عربش پسرعموي
بدان و ميآورد بيرون آن محدود حالت از قدري را فيلمنامه
ميكند ، دوچندان را فيلم مشكل ولي ميبخشد ، عموميتري رنگ
آماده عيار تمام فاجعهاي براي را خود تماشاچي كه طوري
عرب جوان يك با عرب دختر يك ازدواج ديگر ، سخن به.ميكند
چه تا است مذموم و قبيح كافي اندازه به ، خود عمو پسر غير
.باشد هم عجم طرف كه اين به رسد
مينمايد زمخت مردي برخوردها نخستين در كه فلاح پسرعموي
اندك اندك دارد ، او بودن قاچاقچي بر تاكيد فيلمساز و
با گفتگويش دوم جلسه در مخصوصا و ميشود آشنايي چهره
.ميكند خود دلبسته را تماشاچي كه ميزند حرفهايي دختر ،
تماشاچي نزد او سمپاتي بر خاله با او نهايي گفتگوي
قهرماني او از فيلم پاياني تراژيك لحظات و ميافزايد
به و برده در به ميدان از پاك را شهري جوانك كه ميسازد
ديگر سوي از دخترك مانند اگرچه او.است رانده حاشيه
مردانگي قدر آن ولي است ، قبيله جابرانه سنتهاي قرباني
.كند تعيين ميخواهد خود كه طوري آن را خود مرگ كه دارد
سنتهاي به توجه با ميبينيم ، كه شكل آن به او مرگ
او دخترك كه ميداند خود.مينمايد محتوم امري قبيلهاي ،
در را اين چه اگر او و است ديگري دلبسته و نميخواهد را
كه دارد ، رو پيش را قبيلهاي سنتهاي ولي ميپذيرد ، نهايت
پيش پا دخترعمويش با ازدواج براي اگر ميگويند او به
.شد خواهد طرد و ندارد قبيله در جايي ديگر نگذارد ،
سطح بر و است قلنبهگويي گرفتار لحظاتي در فيلم اگرچه
است توانسته بيادعايي با ولي ميلغزد ، شخصيتها و مسائل
-خوزستان عربزبانان جامعه مشكلات ترين پيچيده از يكي
كه دهد نشان و بكشد نقد به را -گرايي قبيله و قبيله يعني
جامعه نهادهاي ساير كنار در اجتماعي ، ديرپاي نهاد اين
جامعه وبالمال فرد تكامل راه ميتواند چگونه پدرسالار ،
.شود آنها رشد مانع و كند سد را
كلام جواهر محمد
كتاب معرفي
فيلم نقد در اومانيسم
نشر:ناشر /صافاريان روبرت :ترجمه /وود رابين :نويسنده
تومان ، قيمت2700 /رقعي قطع /شهريور 1379 اول چاپ مركز
صفحه 482
كتابهايي تاكنون سينما ، آشناي نام منتقد وود ، رابين از
ترجمه فارسي به وآنتونيوني ، هاكس ، هوارد هيچكاك ، درباره
فارسي به او ديگر آثار از بسياري ترجمه اما است ، شده
و مغتنم نقد ، خصوص به سينما ، علاقهمندان براي ميتواند
بر حاضر كاري ، مترجم چنين كلان حجم به باتوجه.باشد مفيد
منتقد اين نوشتههاي مهمترين آثار آن ميان از شده آن
با خواننده كه گونهاي به كند ، ترجمه و انتخاب را بنام
سه در او فكري ازتحول و شود آشنا او ديدگاه گوناگون وجود
.آورد دست به روشني برداشت اخير دهه
سينما سالگي صد فيلم
ايران سينماي سالگي صد مناسبت به فيلم سينمايي ماهنامه
سينماي افتخار به.است كرده منتشر بخش در 24 ويژهنامهاي
نمايش ، سالنهاي فني ، امور فيلمبردارها ، پيشگامان ، ايران ،
دوبله ، آهنگ ، و موسيقي آرتيستها ، فيلمنامه ، نشريات ،
مختلف بخشهاي عنوان..و سينما موزه غربت ، در مستند ،
در صاحبنظر نويسندهاي قلم به يك هر كه است شماره اين
.است زمينه اين
! واقعي اما تلخ..
خوانندگان نگاه از
خوزستان روستاهاي از يكي در قبيلهاي و سنتي اعتقادات
خسرو" نام ديگر بار تا است شده سينمايي فيلمي دستمايه
شاهد سينما پرده روي بر كارگردان عنوان به را "سينايي
به توجه بدون تا ميشود باعث سينايي خسرو نام.باشيم
سينما به فيلم ديدن براي ديگر ، مساله هر يا و فيلم مضمون
رسومات و رسم و موردازدواج در فيلم اين مضمون.برويم
ما سينماي در هم باز كه مضموني.است خوزستان در عشيرهاي
داراي خسروسينايي فيلم اما است ، داشته پرداخت سابقه
متمايز مشابه ، فيلمهاي ساير از را آن كه است نكاتي
.ميكند
يك از صحنهاي با فيلم.است فيلم آغاز همان نكته ، اولين
نهايي سكانس بهجز فيلم ساير گاه آن و ميشود آغاز عروسي
فيلم آغازين صحنه البته.ميافتد اتفاق فلاشبك در
فيلم تماشاي مدت طول در تماشاگر تا نيست طولاني آنقدر
كه است نهايي سكانس ديدن با بلكه بيافتد ، صحنه آن ياد به
به تبديل فيلم تمام گاه آن و ميافتد آغازفيلم ياد
فيلم به تدوين ، طرز اين گفت بتوان شايد.ميشود فلاشبك
فيلم تدوين بحث بخواهيم اگر البته.است كرده زيادي كمك
هم آن كه موارد بعضي در فيلم كنيم ، مطرح كلي طور به را
مثلا.است تدوين در كاستيهايي دچار است ، جزئيات به مربوط
تفاوت است ، بوده نما دو داراي كه صحنهها از دربعضي
اين راحتي به كه است حدي به دونما در بازيگران حالتهاي
دقيقتر تدويني با شايد عيب اين.ميآيد چشم به تفاوت
.ميآمد چشم به كمتر
مشابه فيلمهاي با سينايي فيلم تمايز باعث كه دوم نكته
.است فيلم بازيگران از بعضي درخشان بازيهاي است ، شده ديگر
خاله و (فرحنژاد بازي با) فرحان نقشهاي زيباي بازيهاي
تحسين حتي كه است فيلم مثبت نقاط از (رنگزن بازي با)
.برميانگيزد نيز را عادي تماشاگران
تا است توانسته دوربين جاي به حركتهاي با همچنين سينايي
.سازد برقرار بازيگران و تماشاگر بين نزديكتر ارتباطي
اين از يكي.است مشكل دچار نيز مورد چند در فيلم اما
شخصيت مثال بهعنوان.است فيلم شخصيتهاي پرداخت موارد
تماشاگر براي نيست ، قوي زياد نيز آن بازي كه پرويز
نيز فيلم پايان تا كه برميانگيزد را زيادي سوالات
.نميشود داده آن براي توضيحي
يا و خانواده درمورد توضيحي هيچ كه پرويز هويت ازجمله
تنها.نميشود داده او كلي وضعيت يا و زندگي نحوه
كه است اين ميشود داده تماشاگر به او از كه مشخصاتي
فيلم در كه او پدر سر بر كه اين اما.است پزشكي او رشته
مرد كه اين يا و است آمده چه ميشود ، صحبت او از زياد
رابطهاي و نسبت چه -پورصميمي سعيد زيباي بازي با -وكيل
همچنين.نميشود روشن هيچگاه دارد ، پرويز خود يا پدر با
اودر كنار وكيل كه شرايطي در هم آن پرويز نهايي تصميم
او شخصيت با و نميرسد نظر به منطقي است ، نشسته ماشين
را عشق خود ، اعتراف به كه نيز وكيل.ندارد همخواني
جوان مقابل در كه است چگونه است ، نكرده تجربه هيچگاه
"داشتن دوست" از احساس همه آن با دادگاه راهروي در قاتل
مادر كوچ چگونگي درمورد همچنين فيلم در.ميكند صحبت
سالها آن در كوچ اين با عشيره برخورد و شهر به احلام
.نميآيد ميان به حرفي
صحنه به ميتوان فيلم اين بهيادماندني صحنههاي از
در كاملا صحنه اين كه كرد اشاره ماده گاو با خاله صحبت
قوي بسيار خاله شخصيت پرداخت.ميشود ثبت تماشاگر ذهن
قوت نقاط از يكي به رنگزن سليمه زيباي بازي با كه است
در قوي پسر يك از خاله كه هنگامي.است شده تبديل فيلم
آماده را زمينه كاملا ميكند ، صحبت خود ذهن در و قلب
جلوه ذهن از دور فرحان به حمله آخر ، صحنه در تا ميسازد
خيالي قوي پسر يك با او وذهن قلب آنچنان كه چرا.نكند
.نيست غيرواقعي ديگر او كار اين كه است شده عجين
با بار اين و قوي حضور يك با سينايي مجموع ، در حال هر به
صحنه به واقعي ، اما تلخ موضوع يك دادن قرار دستمايه
مدرن پست حتي كه سالها اين در كه واقعيتي.بازميگردد
بايد كه دارد وجود غلط سنتهايي هنوز است ، افول روبه نيز
فيلم جشنواره در.شود انديشيده آن براي اساسي چارهاي
مهر ، ماه متولد فيلم همراه به توانست فيلم اين نيز فجر
پايان و كند جلب فيلم بهترين عنوان به را تماشاگران نظر
سنت از نمادي عنوان به سرفرحان بر كه اتفاقي يعني فيلم
كه شرايطي در هم آن.دارد تامل جاي بسيار ميشود ، واقع
از نمادي عنوان به احلام سر بر ديگر نوع به اتفاق همان
.ميشود واقع هم مدرنيته
عرفانيان مجيد
|