؟! همرنگي
"ميلاد" و "جام" نشريات مديرانمسئول
شدند شناخته مجرم
حقوق پيماننامه آموزشي كارگاه دومين
شد برگزار كودك
؟! همرنگي
اجتماعي ، نفوذ شيوههاي از يكي عنوان به را همرنگي
نتيجه در شخص عقايد يا رفتار در تغييري" ميتوان
يا ديگر فردي طرف از خيالي يا واقعي فشار اعمال
".كرد تعريف مردم از گروهي
است ، اجتماعي موجودي انسان كه واقعيت اين پيامدهاي از يكي
و فرديت بين تنش از پر حالتي در همواره كه است اين
بالطبع و ميبرد سر به جماعت با همرنگي به مربوط ارزشهاي
را خود خاص راهبردهاي "همرنگي" مقابل در ما از كدام هر
كه است واقعيت اين است ، مهم آنچه اماميكنيم اعمال
القا ما به را شيوههايي چه ما فرهنگي و اجتماعي ارزشهاي
حتما ما جامعه در رايج ضربالمثلهاي ميان در.ميكنند
را "شو جماعت همرنگ رسوا نشوي خواهي" ضربالمثل هم شما
ميتواند كه است راهبردهايي از يكي خود اين و شنيدهايد
كه قادريم ما همه آيا اما.شود اتخاذ افراد از برخي توسط
وارزشهاي فردي ارزشهاي بين تنش با مقابله در راحتي به
گاه آن و كنيم عمل اينگونه جماعت ، با همرنگي به مربوط
محيط بر اثرگذار و نظر صاحب مستقل ، انساني كه كنيم احساس
فردي هويت با كردن عمل گونه اين آيا و هستيم؟ خويش
براي مانعي آيا آن بر افزون و ندارد؟ منازعهاي انسانها
خود عبارتي يابه و سالم و فهيم انسانهاي پرورش و رشد
اجتماعي شرايط بر مثبت اثرگذاراني بتوانند كه شكوفا
نميشود؟ محسوب باشند ،
يا فردگرايي به اشتهار كه است واقعيت اين است مهم چه آن
.ميكند معرفي پسنديده فردي" عنوان به را شخص ناهمرنگي
تحسين و تمجيد مورد بعد مدتها است ممكن ناهمرنگ شخص
نماد صورت به ادبيات و فيلم در و بگيرد قرار مورخان
كه كساني ناهمرنگي اعمال هنگام به معمولا اما درآيد ،
".گذاشت نخواهند احترام او به شده عمل آنها خواسته خلاف
نامطلوب هميشه همرنگي بگوييم كه نيست اين قصد ، البته
خيلي همرنگي آنها در كه دارد وجود موقعيتهايي زيرا است ،
من كه كنيد فرض مثلا.است مطلق مصيبتي ناهمرنگي و مطلوب
و شدهام خسته بودن همرنگ از ديگر كه بگيرم تصميم ناگهان
شروع جاده چپ سمت در و بشوم خود اتومبيل بر سوار عجله با
.دهم نمايش را خود فردگرايي وسيله بدين تا كنم رانندگي به
موقعيتهاي ديگر سوي از.نيست سازگارانه ابدا عمل اين
به آنها در همرنگي كه دارد وجود ديگري اجتنابناپذير
.است اسفناك و مصيبتبار اندازه همان
تعريف اصولا كه باشد شده مطرح سوال اين شما براي شايد
نفوذ شيوههاي از يكي عنوان به را همرنگي چيست؟ همرنگي
نتيجه در شخص عقايد يا رفتار در تغييري"ميتوان اجتماعي ،
از گروهي يا ديگر فردي طرف از خيالي يا واقعي فشار اعمال
رياست نامزدهاي از يكي فردي كنيد فرض ".كرد تعريف مردم
تلويزيون صفحه بر را.. و مجلس نمايندگي يا جمهوري
او درستي و صداقت تاثير تحت مطلوب نحوي وبه كرد مشاهده
دوستانش متفق نظر اظهار مقابل فرددر اين اماگرفت قرار
تلقي بيصداقت و نادرست شخصي را او منتخب كانديداي كه
آنان عقيده به و شد تسليم ظاهرا كم ، دست ميكردند ،
در همرنگي جهت در نيرومندي فشارهاي كه است آشكار.گرويد
موقعيتي چنين درباره اما.دارد وجود محيطها از بسياري
عواملي چه مثال طور به كرد ، مطرح ميتوان را سوال چند
به يا دهند؟ در تن گروه فشار به مردم كه ميشوند سبب
برايش نفعي چه فوق مثال در فرد همرنگي ديگر عبارت
گروهي فشار مقابل در ميتوان چگونه يا است؟ دربرداشته
كرد؟ مقاومت
اجتماعي هنجارهاي به اندازه از بيش ما مواقع بيشتر در
و ميشويم گروهي فشارهاي تسليم عبارتي به يا وابستهايم
ممكن افراد زندگي ، واقعي موقعيتهاي از بسياري در همچنين
يك در ديگران با كه گونهاي به را ظاهريشان اعمال است
زمان همان در كه حالي در دهند تغيير گيرند ، قرار جهت
دست عمدهاي طور به را ايشان شخصي گرايشات و بينشها
مهم هدف دو مردم كلي طور به.ميدارند نگه باقي نخورده
روابط داشتن ديگري و افكار و اعمال درستي يكي:دارند
در.آنان انتظار مطابق رفتار طريق از مردم با دوستانه
عمل يك وسيله به ميتوانند هدف دو اين موارد از بسياري
قوانين اساس بر رانندگي مثلا.شوند برآورد ، ساده
نيز مردم انتظار مطابق و است درست رانندگي و راهنمايي
و اجتماعي نفوذ فرايند در كه ببينيم بايد حال اما.هست
را افراد عواملي چه گروهي و فردي بين تعاملات طريق از
كه اصلي عوامل از يكي.ميكند ديگران با همرنگي مستعد
است اين ميكند تعيين اكثريت با را افراد همرنگي احتمال
افراد اگر نه؟ يا دارند نظر اتفاق مردم اكثريت آيا كه
با همرنگي به آنان تمايل كنند پيدا خود موافق نظر يك حتي
اينجا درمييابد كاهش زيادي حد تا اكثريت نادرست قضاوت
همرنگي در آن اثر و تاثيرگذار گروه اندازه عامل اولين به
.ميكنيم اشاره افراد
شخصيتي ويژگيهاي -1
.است همرنگي در موثر عوامل از يكي نيز افراد شخصيت
گروه فشار به بيشتر دارند ، خيلي پاييني نفس عزت كه افرادي
.دارند بالاتري نفس عزت كه آنهايي تا درميدهند تن
پيوستگي هم به -2
چقدر مشخص موقعيت يك در فرد كه است اين ديگر مهم نكته
علاقه مورد كه باشيد معتقد شما اگر.ميكند امنيت احساس
ميتوانيم بيشتري احتمال با هستيد دوستانتان مقبول و
كه وقتي تا ميكنيد مخالفت آنان نظر با كه كنيم پيشبيني
.باشد نداشته وجود اطمينان احساس اين
كشش ما وقتي يعني)بالاست پيوستگي هم به وقتي كلي طور به
آنان توسط پذيرش آرزوي و باشيم داشته گروهي به نيرومندي
كه است زماني از بيشتر خيلي همرنگي جهت فشار (داريم را
اساسي مسايل از يكي امر اين.است پايين پيوستگي هم به
نفوذ بيشتر بسيار پذيرش خواهان مردم بيشتر چرا كه است
هستند خويش ستايش مورد اشخاص يا دوستان سوي از اجتماعي
و بداريم دوست را ديگران بيشتر چه هر ما.ديگران از تا
وسيله به كه است محتملتر باشيم داشته را تاييدشان آرزوي
.شويم واقع تاثير تحت آنان
اجتماعي حمايت -3
پايداري در ميتواند اجتماعي حمايت از شكلي هر تقريبا
همانگونه اين وجود ، با باشد مفيد اجتماعي فشار برابر در
حمايتهاي از برخي باشيد زده حدس است ممكن نيز شما كه
اگر كلي طور به.هستند ديگر انواع از اثربخشتر اجتماعي
موثرتر خيلي گيرد صورت همرنگي جهت در فشار از قبل حمايت
مسلم.گيرد صورت همرنگي فشار از بعد كه است حمايتي از
شريك عقايدش در ما با ديگري كه مطلب اين درك و فهم است
را گروه فشار برابر در مقاومت قابليت ميتواند است
از بسياري در مهمي كاربردهاي حقيقت اين.دهد افزايش
در را خود كه بار هر شما اگر.بردارد در زندگي موقعيتهاي
آنها كه كنيد احساس و ببينيد همرنگي براي فشارزا موقعيت
تا و اندازه از بيش كه كنيد سعي دارند اصرار امر اين بر
انجام را كار اين سريعتر چه هر كنيد ، صحبت تند ميتوانيد
شوند جمع شما كنار در ديگران كه اين براي شما شانس دهيد
بيشتر گردند گروه اكثريت مقابل در شما مقاومت باعث و
.شد خواهد
تنبيه و پاداش -4
تنبيه از باشد مايل فرد است ممكن كه است اين ديگر عامل
مورد و شدن طرد از احتراز مثال طور به جويد احتراز گروه
كند پاداش كسب آن از يا باشد قرارگرفتن تمسخر و ريشخند
.مقبوليت و دوستي قبيل از
واقعيت در ابهام -5
ميكنيم همرنگي ديگران با ما جهت آن از مواقع از بسياري
يعني.است مناسب عمل براي ما راهنماي تنها آنان رفتار كه
طبق.هستيم متكي ديگران به امور واقعيت تعيين براي ما
و مادي واقعيت كه روانشناسهنگامي"فستيجر لئون" نظر
مردم ميگردد مبهم و نامعين فزايندهاي طور به فيزيكي
به و ميكنند پيدا اجتماعي واقعيت به بيشتري اتكاي
همرنگي ميدهند انجام ديگران كه آنچه با قوي احتمال
رفتار كه جهت ازآن ، بلكه گروه ترس از نه اما ميكنند ،
در آنها از ديگران توقعات مورد در ارزشمندي اطلاعات گروه
.ميگذارد اختيارشان
رفتار مشاهده از ناشي همرنگي اگر كه است اين مهم نكته
باشد مناسب عمل مورد در اطلاع كسب منظور به ديگران
خاطر به كه است همرنگي آن از عميقتر و گستردهتر
سخن ديگر به ميگيرد ، صورت تنبيه از احتراز يا مقبوليت
عمل بايد كه بيابد مبهم موقعيتي در را خود فردي اگر
ببرددر كار به خود رفتار براي معياري عنوان به را ديگران
و زد سرخواهد او از رفتار همان نيز بعدي مشابه موقعيتهاي
در روشني شواهد بعدا تا يافت خواهد ادامه رفتار اين
يا و نامناسب اعمالش دهد نشان كه بگيرد قرار شخص اختيار
به ديگران است مبهم واقعيت كه هنگامي پس.هستند نادرست
قابل نكته.آمد خواهند حساب به اطلاعات منبع عنوان
حتي مردم كه دادهاند نشان پژوهشگران كه است آن تاملتر
پيروي ديگران از نيز خود عواطف كيفيت ارزيابي براي
فيزيولوژيكي تغييرات افراد هرگاه كه صورت بدين.ميكنند
ميباشد نامعلوم آنها منشا كه ميكنند احساس را شديدي
موقعيتي هم آنها كه كساني رفتار اساس بر را خود احساسات
شادماني و نشاط يا و غضب و خشم صورت به دارند مشابه
.ميكنند تفسير و تعبير
كنيم؟ حركت ديگران با همگام ميدهيم ترجيح اغلب چرا
در هنجارها اكثر با مردم بيشتر شد يادآوري قبلا چنانچه
چرا است؟ چنين چرا راستي به.ميكنند همرنگي مواقع بيشتر
يا جامعه قوانين ديگران ، انتظارات با همراهي مردم بيشتر
را دارند تعلق آنان به كه مختلفي گروههاي هنجارهاي
سادهاي پاسخهاي پرسشها اين مطمئنا ميكنند؟ انتخاب
در متعددي عوامل شد عنوان قبلا كه همانطور.ندارند
اين وجود با دارند ، دخالت همرنگي به ما تمايل نيرومندي
ميباشد ، عامل مهمترين انسان نيازهاي كه ميرسد نظر به
و شدن واقع علاقه مورد به ميل شامل اساسي نياز دو بويژه
.است بودن درست به ميل
شدن واقع علاقه مورد به ميل:الف
را ما كه كنيم ترغيب را ديگر افراد ميتوانيم چگونه
با.است اجتماعي زندگي هميشگي معماي يك اين بدارند؟ دوست
ميتوانيم ما كه است اين آنها موثرترين از يكي اين وجود
نخستين از.باشيم شبيه خيلي ديگران به امكان حد تا
اطراف در كه اشخاصي با كه ميگيريم ياد زندگيمان روزهاي
آنها مثل ميتوانيم كه آنجا تا و باشيم سازگار هستند ما
والدين ، .باشند داشته دوست را ما آنها تا كنيم رفتار
چنين دادن نشان براي اغلب ديگران و دوستان معلمان ،
دليل يك مورد اين.ميكنند تاييد و تشويق را ما شباهتي
ياد ما سادگي به زيرااست همرنگي براي ساده اما مهم
را پذيرشي و تاييد بتوانيم كه كنيم عمل طوري گرفتهايم
را همرنگي اين.آوريم بدست نيازمنديم ، آن به شديدا كه
-اجتماعي نفوذ" ميگيرد ، ريشه خاستگاهي چنين از كه
ما كه ميشود باعث امر اين كه جايي تا ميگويند ، "هنجاري
دهيم تغيير ديگران انتظارات با همرنگي براي را رفتارمان
.است روزمره زندگي از معمولي جنبه يك امر اين و
بودن درست به ميل:ب
و فكر ديگران شبيه كه داريم تمايل متعدد موقعيتهاي در ما
به كه ميسازد مطمئن را ما كاري چنين زيرا.كنيم عمل يا
ديگران مسير از بيرون زياد دستكم يا كرده ، كار درستي
نفوذ" عنوان تحت همرنگي مهم خاستگاه دومين اين.نيستيم
زيربناي بخش اين و ميشود شناخته "اطلاعاتي -اجتماعي
.ميباشد ما روزانه زندگي
براي نيرومندي پايه اطلاعاتي و هنجاري اجتماعي ، نفوذ
طبق بر عمل يعني ميكنند ، فراهم همرنگي به ما تمايل
اغلب ديگران كه اجتماعي نقشهاي و موجود اجتماعي هنجارهاي
رازي و رمز هيچ خلاصه طور به.ميكنند ديكته ما به
.ندارد وجود همرنگي و سازي متقاعد و كردن مجبور درباره
ما انگيزههاي و اساسي نيازهاي از مستقيما مساله اين
راستي به ما كه هنگامي فقط ميتواند كه ميشود ناشي
اما.شود اشباع باشيم ، ديگران با كه ميگيريم تصميم
ترجيح را ديگران با همگامي ما كه نيست طور اين هميشه
را ديگران با همراهي ما اوقات از برخي در دهيم ،
.ميكنيم مقاومت گروهي فشار مقابل در و نميپذيريم
محكم باورهاي وجود مستلزم گروهي فشارهاي برابر در مقاومت
طور به و ميباشد هشياري و محكم اراده و تصميم و قوي و
:است وابسته مهم عامل دو به عمده
خود يكتايي و فرديت حفظ -1
دارند ، خود فرديت و يكتايي حفظ به تمايل افراد از بسياري
از قيمت به نه اما باشند ، ديگران مانند ميخواهند آنها
براي نياز با همراه خلاصه بطور.خود شخصي هويت دادن دست
به تمايل بيشتر ، شدن ، واقع علاقه مورد و بودن درست
جنبهها از برخي در ديگران از بودن متفاوت يعني فردگرايي
كه است انگيزه اين دليل به آن از بخشي.ميباشيم دارا را
به و ميكنند انتخاب را ديگران با مخالفت گاهي افراد
چند هر مينمايند ، عمل خويش طبيعت ويژه راههاي به عبارتي
يا تاييد نظر از است ممكن موضوع اين كه ميدانند آنان كه
به تمايل حقيقت در.شود تمام گران برايشان ديگران پذيرش
در همرنگي به كشش مختلف زمينههاي به نسبت فردي هويت حفظ
.ميباشد قويتر آنان
زندگي حوادث كنترل به تمايل -2
فشار برابر در پايداري مواقع بيشتر افراد چرا كه اين
حوادث كنترل به تمايل كه است اين برميگزينند ، را گروهي
باور كه هستند اين خواستار افراد بيشتر.دارند خود زندگي
زندگي پيشامدهاي كننده تعيين ميتوانند كه باشند داشته
بعضي اجتماعي فشارهاي برابر در شدن تسليم و باشند خود
موافق حركت اين ، وجود با.ميباشد تمايل اين مخالف اوقات
كه است رفتاري روشهاي از نوعي برگيرنده در گروه ، با
عامل يك عنوان به معمولا زيرا نميشود ، برگزيده معمولا
تعبير و تفسير شخص كنترل و آزادي براي كننده محدوده
.ميگردد
و ميشود پيروز اغلب همرنگي فشار چند هر مجموع در پس
اين غير در كه كنند انتخاب را رفتاري مردم ميگردد موجب
.ندارد مصداق هميشه حالت اين ولي برنميگزيدند صورت
يكتايي و فرديت حفظ جهت ما تمايلات مواقع بعضي در حداقل
ما ايستادگي به حتما زندگيمان روي كنترل اعمال و خود
افراد پسميكند كمك نيرومند اجتماعي نفوذ دربرابر
تنها و كنند مقاومت گروهي فشارهاي مقابل در ميتوانند
كرده پافشاري ميتوانند كه هستند محدودي اقليت و مخالفين
البته.كنند خودداري ديگران حركت مسير در همسويي از و
جاي به گروهها يا افراد اوقات بعضي نيست ، داستان كل اين
نفوذ اكثريت بر خود گيرند قرار اكثريت تاثير تحت كه اين
علمي مذهبي ، عالمان و پيامبران آنان نمونههاي ميكنند ،
بزرگ و متحد واقعا اكثريتي با توانستهاند كه اجتماعي و
ميكردند ، شديدارد را عقايدشان و نظر كه شوند رو در رو
اين تا يافت گسترش آنان همفكران تعداد زمان گذشت با ولي
اقليتها چگونه راستي به.گرديد پيروز كاملا عقايدشان كه
ميشوند؟ اكثريتها بر اجتماعي نفوذ اعمال به موفق
چنين به رسيدن براي كه ميدهند نشان پژوهشي يافتههاي
اعضاي آنكه اول.باشد داشته وجود بايد شرط چندين پيروزي
اكثريت مخالف عقايد برابر در ميبايست گروههايي چنين
اكثريت عقايد برابر در آنان اگر.باشند پايدار و استوار
يكپارچگي دهند نشان را تسليم از نشانههايي يا شوند دودل
خشك از بايد آنان اعضاي كه آن دوم نمييابد ، تداوم آنان
يك تكرار به بارها كه اقليتي.كنند اجتناب بودن جزمي و
لازم ، انعطافپذيري با اقليتي از بپردازد ، يكسان موقعيت
كلي زمينه كه آن سوم.بود خواهد كننده متقاعد كمتر
بحث اگراست مهم ميكند عمل آن در اقليت كه اجتماعي
صورت اين در باشد ، اجتماع جاري باروندهاي موافق اقليتي
موضعي در اگر تا بود خواهد بيشتر اكثريت بر نفوذ وسعت
يگانه اقليتهاي كه است روشن پايان در و باشد اين از غير
(متفاوتند نگرش يا عقيده در فقط اكثريت از كه اقليتهايي)
مورد دو هر در كه) دوگانه اقليتهاي بر نفوذ اعمال در
.ميباشند موثرتر (متفاوتند گروه اعضاي و نگرش
زاهديفر شهين
شناسي روان فوقليسانس
"ميلاد" و "جام" نشريات مديرانمسئول
شدند شناخته مجرم
در را خود نظر مطبوعات منصفه هيات اعضاي :اجتماعي گروه
،"ماهان" نشريات مسئول مديران به وارده اتهامات خصوص
.كرد اعلام "جوان" روزنامه و "ميلاد" و "جام"
در تهران ، استان كل دادگستري عمومي روابط گزارش به
از پس منصفه هيات "ماهان" هفتهنامه از خصوصشكايت
به عنايت با مديرمسئول ، ودفاعيات شاكي كتبي شكايت استماع
ذكرشهرت ، بدون شكايتشاكي در شده عنوان اسامي ذكر اينكه
مجرمشناخته شده ، متهم ، درج ماهان نشريه در نشاني و فاميل
.نشد
توصيه مطبوعات كليه به منصفه هيات گزارش ، اين براساس
فردي حقوق و آبرو رعايت حوادث و شرحاخبار در كه ميكند
جدا متهمان نشاني فاميلو و نام ذكر از و كرده را مردم
.كنند خودداري
حكيميپور احمد شكايت خصوص در منصفه هيات اعضاي همچنين
را متهم اكاذيب ، نشر اتهام به "جام" مديرمسئولنشريه از
افترا ، اتهام خصوص در اما. تشخيصداد مجرم آراء اكثريت با
اهانت اتهام ودرمورد نشناخت مجرم آراء اتفاق به را متهم
.تشخيصنداد مجرم را نشريه مديرمسئول آراء اكثريت با نيز
را مذكور متهم آراء اتفاق به پايان در منصفه هيات اعضاي
.دادند تخفيفتشخيص مستحق
روزنامه مديرمسئول از پور حكيمي احمد شكايت خصوص در
از پس منصفه هيات اعضاي افترا و عنواننشراكاذيب به جوان
در را متهم سرانجام دفاعياتمتهم و شاكي شكواييه استماع
اتفاق افترابه خصوص در و آراء اكثريت با اكاذيب نشر مورد
.نداد تشخيص مجرم آرا ،
در عمومي عفت خلاف عكس چاپ خصوص در منصفه هيات اعضاي
به قريب اكثريت با را نشريه مديرمسئول ،"ميلاد" نشريه
عفتعمومي و شرع خلاف بيحجابو عكس درج خاطر به اتفاق
.دانست تخفيف مستحق را وي ولي مجرم
حقوق پيماننامه آموزشي كارگاه دومين
شد برگزار كودك
كودك حقوق نامه پيمان آموزشي كارگاه دومين :اجتماعي گروه
و درايران متحد ملل كودكان صندوق نمايندگي سوي از ديروز
.شد تهرانبرگزار در زندانها ، سازمان
و تاميني اقدامات و زندانها سازمان رئيس بختياري مرتضي
كرامت احياي ضرورت بر كارگاه اين گشايش درمراسم تربيتي
وي.كرد تاكيد سازمان اين تحتپوشش مددجويان در انساني
و شمرد بر جامعه تمام احياي مانند به را انسان يك احياي
انساني كرامت احياي براي قدمي كسي ، هر سوي اگراز:گفت
داشته قبول را اسلام خواه اسلاماست ، عين شود ، برداشته
.نه يا باشد
اين در نيز ايران در يونيسف نماينده ديالو سليمان دكتر
و زندانها سازمان رئيس صادقانه تلاشهاي"از مراسم
بهبود و جايگزين ازاحكام استفاده اشاعه در همكارانش
"قرارميگيرند قضايي سيستم با تماس در كه نوجواناني وضعيت
.كرد تشكر
اشاره بزهكار كودكان براي اخير تربيتي احكام صدور به وي
اسلامي جمهوري برانگيز ، تحسين اقدام اين با:گفت و كرد
تمامي براي الگويي ميتواند كه كرد ثابت ديگر بار ايران
حقوق حمايتاز و اشاعه زمينه در و شود منطقه كشورهاي
.گيرد عهده بر را راهنما و پيشگام نقش كودك
گرفتن نظر در به اشاره با خود سخنان از ديگري بخش در وي
حقوق جهاني پيمان سوي از "دشوار شرايط در كودكان"نيازهاي
آزار معلول ، بزهكار ، كارگر ، كودكانخياباني ، گروه كودك ،
.داد قرار اينزمره در را جنگي امور درگير و ديده
|