اسلام نگاري تاريخ به تازه نگاه
والمسلمين حجتالاسلام با درگفتوگو اسلام تاريخ مسائل
دوم قسمت - معاديخواه عبدالمجيد
قطره يك حتي كه ميكردند تلاش جد به (ص)اكرم پيامبر *
جنگ از قبل كه سريههايي و غزوهها تمام.نشود ريخته خون
آنكه براي يا شناسايي براي است مانورهايي اكثر بوده ، بدر
سلطهطلبي مشكل و بنشينند گفتگو پاي و بيايند سرعقل قريش
شود حل گفتگو با مكه بر قريش
پيامبر رهبري تحت كه صدراسلام نيروهاي آن به واقعا *
شايد.گفت جنگ لشكر نميتوان اصلا بودهاند ، (ص)اكرم
نيروهاي شبيه چيزي گفت بشود نكنيم مناقشه مثال در اگر
هنگامي فقط نيروها اين كه روزگار اين در ملل سازمان صلح
درگيريها وارد ميشوند مجبور مسئوليتشان انجام براي كه
داد طلبي جنگ عنوان نميتوان اين به و شد خواهند
با حاضر گفتوگوي از نخست بخش در :جستارگشايي
كيفيت درباره مطالبي عبدالمجيدمعاديخواه ، حجتالاسلام
كه پخته ، نگارشي سبك به متكي و منثور ادبيات و بيان
مورد است ، "اسلام تاريخ" نام به ايشان اخير كتاب ويژگي
روششناسي و منابع مشكلات برخي به سپس و گرفت قرار بحث
.رفت قديماشارت مورخان سوءفهمهاي و حوزه اين در
تاريخ جنگدر و خشونت درباره سوءتفاهم به بااشاره اينك
و دوم و اول خلفاي عصر بعثت ، عصر جنگهاي تفاوت و اسلام
اين دنباله آن از پس و (ع)علي و زمانعثمان جنگهاي
.ميخوانيم را گفتوگو
معارف گروه
رضوي مسعود :از گفتوگو
شود؟ گذاشته جنگها اين ميان بايد مرزهايي نوع چه *
سه اين كه داريم جنگ دوره سه بگويم بهتر يا نوع سه ما -
جهاد اولا.نيست مقايسه قابل هم با اصلا هيچكدام دوره
درست اگراست صلحطلبانه و رحمت زلال كه بعثت عصر
انسان يك چهره در (ص)پيامبر عصر ، آن در شود ، شناخته
چهرهاي در و است آراسته رحمت و رستگاري به كه صلحطلب
خونريزي و زور به علاقهاي وجه هيچ به مسيح به شبيه
...صلح ابقاي براي مگر نداشتهاند ،
كه كنم اضافه بايد جنابعالي گفتار دنباله در بنده *
درباره كه مغالطههايي و افراطها تحريفات ، همه عليرغم
چهره هم باز نوشتهاند ، (ص)اكرم رسول جنگهاي و زندگي
و نمايان كاملا پيامبر شفقت از سرشار و صلحجو و مهربان
.است رخشنده
قابل وجه هيچ به كه است روشن آنقدر مساله اصل بله ، -
مثلا.است نشده تبيين درستي به آن حد اما.نيست انكار
يهود با يا شده سربريده نفر هزار روز يك در كه شده نوشته
شود ، فضاشناخته اگر اماكردند چنان و چنين قريظه بني
ميكردند تلاش جد به (ص)اكرم پيامبر كه ميشود دريافته
و غزوهها تمام.نشود ريخته خون قطره يك حتي كه
است مانورهايي اكثر بوده ، بدر جنگ از قبل كه سريههايي
پاي و بيايند سرعقل قريش آنكه براي يا شناسايي براي
حل گفتگو با مكه بر قريش سلطهطلبي مشكل و بنشينند گفتگو
كه ميفرستادند تجاري راه سر را گروهي كه كنيد فرض.شود
پيام اين ابلاغ اصلي هدف و برميگشتند و ميرفتند اغلب
زورگويانه رويههاي به بخواهيد شما اگر كه بود قريش به
كدام هر خصوصيات.شد خواهيد روبهرو مشكل با بدهيد ادامه
صلح ، تحقق جهت در شود ، دقت درستي به اگر جنگها اين از
طرف از افراط حد به اهداف اين گاهي و بوده امنيت و آزادي
امر اين و ميشده مطرح ايشان صحابيان و (ص)اكرم پيامبر
.است بوده نمايان بيشتر داشتهاند تفوق كه هنگامي
فتح بر پيامبر شديد اصرار در را مساله اين جلوه بارزترين
همه به لازم تامينهاي دادن با و خونريزي بدون مكه ،
عصر جهاد كه است دوره يك اين خوب ، .ميبينيم مكه ، اهالي
خالدبن امثال كه مقطعي و كوچك لغزشهايي جز و بوده بعثت
است ، افتخارآفرين جملگي شدهاند ، توبيخ و داشتهاند وليد
معيارهاي با و مقياس در حتي.شود شناخته درستي به اگر
تحت كه صدراسلام نيروهاي آن به واقعا يعني.امروزي
جنگ لشكر نميتوان اصلا بودهاند ، (ص)اكرم پيامبر رهبري
شبيه چيزي گفت بشود نكنيم مناقشه مثال در اگر شايد.گفت
فقط نيروها اين كه روزگار اين در ملل سازمان صلح نيروهاي
وارد ميشوند مجبور مسئوليتشان انجام براي كه هنگامي
طلبي جنگ عنوان نميتوان اين به و شد خواهند درگيريها
.داد
دو يعني خلافت ، عصر جنگهاي دوره جنگها ، اين از ديگر دوره
است ، دوره اين به مربوط كه مسلمانان ، آنچه نخست خليفه
آن و زيبايي آن.دارد تفاوت آن با و نيست بعثت عصر جهاد
ديده اينجا در ميكردند هدايت را آن (ص)پيامبر كه ارزشها
و زيباييها از و دارد بويي بعثت عطر از اما.نميشود
آن در را پيامبر عصر از رنگي ميتوان طلبانه صلح ارزشهاي
اين.است تفكيك قابل سوم روزگارخليفه تا دوره اين.ديد
گاهي و نيست افتخار قابل بعثت عصر جهاد مثل اگرچه جنگها
و خشونتها بعضي در و است اندوه و ناراحتي مايه آنها ذكر
.دارد بعثت از بويي و رنگ ولي ميشده ، افراط خونريزيها
جوان و خام سردارهاي كه ميرسيم عثمان دوره به وقتي اما
ديگر اينجا در ميشوند ، يكهتاز بنياميه مغرور و
.نميبينيم را بعثت عصر مشخصات از يك هيچ تقريبا
را مرحله دو هر ما داده ، رخ ايران فتوحات كه مرحلهاي
.عثمان عصر جنگهاي هم و بوده عمر عصر جنگهاي هم.داريم
كه است اين داريم ، اسلام تاريخهاي در كه اشكالاتي از يكي
جامعه فتح يعني.نكردهاند تفكيك هم از را دوره دو اين
جامعه فتوحات و باشد عمر عصر به مربوط كه ايران شهري
هم از افتاده اتفاق عثمان عصر در كه ايران روستايي
فرضا اسلام ، تاريخي منابع در.است نشده تفكيك و متمايز
در كه گفتهاند را جنگ فلان...و خراسان و آذربايجان فتح
در شده گفته كه كردهاند اضافه بعد و بوده يا 24 سال 15
پژوهشگر كه است مكرر آنقدر اين.است بوده هم عثمان زمان
است؟ ممكن چيزي چنين مگر كه ميكند تعجب
است؟ بوده شفاهي منابع بر تكيه آن دليل يك شايد *
را مشكلات اين شفاهي منابع به كردن تكيه البته خوب ، -
و زمان اين جنگي هر در مكرر اينقدر ميشود آيا ولي.دارد
در من پيشفرض بوده؟ ممكن چگونه.شود ذكر دو هر زمان ، آن
و اسلام سپاه به مربوط كه جنگي كه است اين مساله اين
و سياسي قدرت انداختن بر آن موضع و بوده ساساني ارتش
جنگهايي با دارد جداگانهاي داستان بوده ، ساساني نظامي
.ميشود فتح و ميگيرد قرار تهاجم مورد ايران روستاهاي كه
بدهيد؟ توضيح مورد اين در دقيقتر بايد ميكنم فكر *
فردي يك ساسانيان ، حكومت تحت مملكت از منطقهاي هر در -
تحت منطقه آن مردم و زمين كه ميكرده حكومت دهقان نام به
كه افراد اين.است بوده دهقانها اين مالكيت و سيطره
كه -ايران جاي همه در بودهاند منطقهاي حكام و شاهكها
دربار كه وقتي تا -بوده خراسان آن بخش بزرگترين شايد
است ، داشته قدرت و بوده پابرجا آن حكومتي نظام و ساساني
پاره شيرازه اين وقتي اما.بودهاند خاضع آنها برابر در
به دست منافعشان حفظ براي و شدهاند سرخود هم اينها شد ،
بودهاند ، خطرناكي آدمهاي هم بسيار و ميزدهاند كاري هر
غريبي و عجيب موجودات خيلي كه دورنگ و حقهباز بسيار
.بودهاند
از بعد گسيخته هم از شرايط با بودهاند ناچار هم شايد *
؟...ايران فتح
يك از اينهابرميگردد اينها از قبل به موضوع نه ، -
طرف از و بودهاند عبدذليل مثل ساساني پادشاهان پيش طرف
به.ميكردهاند عمل مطلقه سلاطين مثل مردم پيش ديگر
عجيبي داستان اينها نفوذ حوزههاي و مناطق فتوحات هرحال
اسلام و ايران تاريخ فتنههاي شناخت رمز اصلا.دارد
زندگي تضاد در اينها اينكه و بوده اينها به مربوط
.ميكردهاند
چرا بوده ، مساله همين هم ساسانيان ضعف علل از يكي شايد *
و مردم واسط حكم اينها ايران ، مثل پهناوري كشور در كه
ميكرده عمل مردم با خود منافع برمبناي و داشته را حكومت
.ميدادهاند قرار فشار تحت را آنها واقع در و
شيرازه اين اينكه از بعد اينها اما هست ، هم اين بله ، -
انسجامي و ميكرد متصل را اينها كه شيرازهاي شد ، پاره
ميكرد ، حاكم برآنها را قوانيني و ميداد آنها به
راس در پهلوانان پهلوان و بود پهلوانها سلسله تقريبا
سلسله چنين يك ساساني ، جامعه طبقات سلسله در.آنها
فرخزاد رستم كه وقتي.است ملاحظه قابل تقريبا مراتبي
يك و گسست هم از شيرازه گريخت ، هم يزدگرد و شد كشته
اينها از هريكآمد پديد گستردهاي مرج و هرج و آشفتگي
لااقل و برسند شاهي به محلي حكومت جاي به ميكردند سعي
طبعا.آمد بهوجود انگيزهاي چنين اينها از بسياري در
زندگي تضاد در دائما هم اينها نبوده ، امكاني چنين چون
در دهقان فلان كه ميبينيد شما مثال براي.ميكردهاند
تا بيا كه ميدهد پيغام سوم يزدگرد به طرف يك از خراسان
چين از و كنيم موكد را تو سلطنت و بگيريم را اينجا ما
من كه ميدهد پيغام اينها به هم طرف يك از ميدهد ، پيغام
اين.بگيرد امتياز تا ميكشد و بكشم را اين ميتوانم
و بنيعباس و بنياميه بين بعدا.دارد ادامه همينطور
به ديگري داستان يك منطقه اين كه مامون دوره تا همينطور
.ميبيند خود
اينها دورويي و دورنگي بيماري و نفاق و زرنگيها از خيلي
شناخته درستي به متاسفانه كه ميشود مسائل اين به مربوط
را اسلام تاريخ كه است اين منظورم صورت هر در.است نشده
هم نكته اين به بايد بشناسيم ، درستي به بخواهيم ما اگر
اين قرباني ملتها از بسياري و ما ملي هويت كه كنيم توجه
بعد گرايانه نژاد جنگهاي به مربوط كه شد مسائلي مجموعه
و صلحطلبانه و روحبخش جهاد آن با و بود بعثت عصر از
.داشت تفاوت ايشان اصحاب و (ص)اكرم پيامبر سازنده
چه اساس بر معاصر ، و مسلمان ايرانيان عنوان به ما *
باشيم؟ داشته توجه "اسلام تاريخ" به بايد ضرورتهايي
يك در بايد كه شده مسائلي مجموعه قرباني ما ملي هويت -
من و شود شناخته ايران تاريخ و اسلام تاريخ به عميق نگاه
يك "اسلامي ايران" عنوان به بايد ما كه ميكنم تصور
و باشيم داشته امروز جهان در جانبهاي همه حضور احساس
و ارائه فرهنگي دادوستد ميدان در را خودمان مستقل معرفت
فرهنگها و تمدنها براي عرضهاي قابل چيز بايدكنيم عرضه
نظر اين از خوب ، .نماييم تدارك بتوانيم معاصر جوامع و
البته من.شدهايم متحمل را زيادي خسارتهاي تاكنون
بازگشت ولي كنم ، تكيه خيلي منفي جنبههاي روي نميخواهم
ما است ، مشكلي خيلي كار قبول ، قابل خويش خويشتن يك به
غرب برابر در را خودشان كه شدهايم كساني دچار گاهي
.ميكردند انكار را خود فرهنگي سنت و هويت و بودند باخته
خلافت برابر در را احساس همين بار يك هم آن از قبل
در و كرديم پيدا اسلام ، عنوان به ( عباسي و اموي)عربي
به توجه با.كرديم طي را مختلفي مراحل نيز ايندو حدفاصل
با "اسلامي ايران" عنوان به روزي كه اميدواريم مسائل اين
عرصه در ماست ملت و تمدن و فرهنگ شان در كه هويتي همان
به را افتادگيها عقب و باشيم داشته نمود بينالمللي
.كنيم جبران شكلي
ما كه مشكلاتي عليرغم ميرسد نظر به معاديخواه ، آقاي *
شكل نيز اخير سده يك طي در و داشتهايم تاريخ طول در
شاهد يا و ايران اشغال شاهد يا همواره و است داشته خاصي
و فرهنگي قوت آن اما بودهايم ، داخلي بحرانهاي و مشكلات
استمرار نوعي داشته ، وجود ايران فرهنگ در كه تمدني جوهره
طور بهميكنيم ملاحظه فرهنگي و ملي هويت عرصه در را
و است نمونه يك اسلامي ، ايران پهناور تمدن عرصه در خاص
فرهنگ اين تاثير تحت و ارتباط در كه جوامعي و اقوام
اعتقادي محكمات و ارزشها پذيرش بر علاوه جملگي بودهاند ،
ارزشهاي فرهنگيشان ، تكامل در دين اين اهميت درك و اسلام
و ايمان با تعارض كه جاهايي آن در نيز ، را خود خاص
به و زبان و ادبيات و كرده حفظ نداشته اعتقادي بنيادهاي
نكته امابخشيدهاند تداوم را خود خاص فرهنگ كلي طور
انتخاب و ايرانيان شيعي گرايشهاي آن و دارد وجود ديگري
عنوان به السلام عليهم طهارت و عصمت اهلبيت و (ع)علي
شعوبي حتياسلامي آموزههاي راستين و اول درجه حاملان
ايرانيان گرايش اين به داشته كه مسائلي همه عليرغم بودن
آن تقويت موجب كه گفت بتوان شايد و نكرده وارد خدشهاي
در تشيع شناخت ريشههاي و مسائل اين حالا.است بوده
به كه است مسائلي جمله از نيز ، ايرانيان ميان در و ايران
اين حالانگرفته قرار توجه مورد دقيق و علمي صورت
كه بعد به صفويه دوره از چه و متقدم دوره در چه ريشهها
توجه مورد اساسي صورت به ميبايد كرده پيدا خاصي كيفيت
تعامل در چه ما مورخان هم زمينه اين در و شود داده قرار
ارائه به ميبايد جهاني سطح در چه و غيرشيعي مسلمانان با
.بپردازند ديني و فرهنگي دستاوردهاي و تاريخي مسائل
جا شد گفته كه مباحثي همان داخل در هم بحث اين -
صورت به هم وجه اين شود ، توجه آنها به اگر و ميگيرد
خاصي نبايدتفكيك من ، نظر بهاست قابلتبيين دقيق و علمي
كه ملي هويت بحث به توجه با اما زمينه ، اين در شد قائل
اين كه مادارد خود براي بيشتري حساسيت كرديم ، اشاره
.شود بحثها تحقيقي و علمي وجه باختن رنگ نبايدموجب حساسيت
پژوهشهاي و علمي نگاه اين كه ميكنيد تصور شما خوب ، *
و شده احساس آن ضرورت معاصر دوره در كه روشمند و مستند
به اندازه چه تا تاكنون برداشتهايد ، خاصي گام هم شما
و مشكلات چه و يافته توفيق اسلام تاريخ حقايق شدن روشن
مسائل ايضاح به ما رسيدن مانع كه داشته وجود ضعفهايي
تاريخي نگاه اين ضمنا و است شده آن دقيق تحليل و تاريخي
خويشتن آن به رسيدن و ما معاصران آگاهي خود به كمكي چه
ميكند؟ هستيم آن جستجوي در كه خويشي
به را پژوهي تاريخ هنوز ما كه است اين بر من عقيده -
عنوان و شده انجام كه آنچه.نكردهايم آغاز جدي صورت
معاصر انتظارات و نيازها جوابگوي دادهاند ، آن به تاريخ
موجود آثار نقد و بحث اين وارد نميخواهم من.نيست ما
و توجه مورد بايد را متعددي مسائل و طولاني كار چون بشوم
كارهاي عليرغم متاسفانه ، نيست ، مجالش كه بدهم قرار اشاره
معتبري درسنامه ما هم دانشگاهها براي ولو شده ، كه خوبي
.نداريم هنوز باشد نيازها و سوالات جانبه همه پاسخگوي كه
تاريخ عنوان به را "اسلام تاريخ" كتاب من دلايل ، همين به
.نوشتم تاريخ كار شروع براي زمينهسازي عنوان به.ننوشتم
خلاء ما كجاها بدهم نشان كه بوده اين من اوليه هدف يعني
عصر به مربوط كه اول جلد همين در مثلا.داريم ابهام و
خلفاست عصر كه بعد جلد با مقايسه در البته و هست بعثت
.باشد داشته كمتري بحثانگيز مسائل شايد ،(اول دوخليفه)
مسائلي مورد ، هشتاد هفتاد و يكصد حدود در كلي طور به ولي
روي دارد جا كه "پژوهش بايسته" عنوان به كردهام طرح را
.گيرد صورت تازه تحقيقات آنها
دارد ادامه
|