ايرانيان تاريخنگاري آغاز
نخستين درباره همايون تكميل ناصر دكتر با گفتوگويي
( پاياني بخش ) باستان ايران در تاريخنگاري ادوار
:اشاره
داد پاسخ اساسي سوال دو اين به حاضر وگوي گفت نخست بخش
اسلام ظهور عصر تا باستان عهد در آيا ايرانيان ما كه
متوجه ايرانيان زماني چه از و ؟ ايم داشته تاريخنگاري
ملي بنيادهاي قوام موجب تواند كهتاريخنگاريمي شدند
و گفت اين پاياني بخش در ؟ باشد ايشان فرهنگي و قومي و
باره در متضاد حتي و مختلف هاي نظرگاه و تعاريف گو
آن امروزين معناي به ايران تاريخنگاريدر هاو اسطوره
. گذرد مي گرامي خوانندگان نظر از
انديشه گروه
مطلب تا كرد گفتوگو اينباره در اندكي ميتوان *
حتي و مختلف نظرگاههاي و تعاريف كه چرا شود ، روشنتر
ابهامات از كه ميكند حكم اسطورهها ، درباره متضاد
...بكاهيم
عقايد برابر در دور ، روزگاران از كه است روشن نه؟ چرا -
و قبول مورد فنون و دانشها و رسمي ادبيات و باورها و
و سنن و رسوم و آداب و انديشهها جامعه ، پيشرفته
گروههاي و قشرها ميان در و داشته حيات رفتارهايي
و دانشوران اما.بودهاند ساري و جاري جامعه گوناگون
بهگونه بودند ، آنها از متاثر آنكه با روشنانديشان
فقط و ميكردند ياد آنها از "موهومات و خرافات و اباطيل"
توجه آن به گهگاه آرايي مجلس و خوشگذراني و لذتطلبي جهت
قشر خلاف بر جامعه وسيعتر بخشهاي حاليكه در مينمودند ،
را آن ويژه عناصر پارهاي تنها نه ،"ممتاز" و نوآور
اجتماعي حيات تداوم در بلكه ميدانستند ، مقدس و محترم
.ميشمردند لازم را پيراستگيشان و حفاظت و پاسداري خود
.است داشته بيشتري روايي و سنگيني گذشته در امر اين
تبيين و تحليل با شناسان مردم و شناسان جامعه سخن ، كوتاه
كه "موهومات و خرافات و اباطيل" همان فرهنگي و تاريخي
است ، جامعهها جرياندار و نانوشته و بيكتيبه تاريخ
داشته ادامه دور گذشتههاي از كه را واقعيتها ميتوانند
مكتوب ثبت و نوشتار دوران در امر اين.دارند بيان است ،
ميتواند همچنان تاريخها انواع نگارش و ايرانيان سوي از
:مولانا زبان به.باشد معتبر
است پيمانهاي چون قصه برادر اي
است دانهاي مثال وي اندر معني
عقل مرد بگيرد معني دانه
نقل گشت گر را پيمانه ننگرد
و قصهها افسانهها ، اسطورهها ، با تاريخ رابطه مورد در
بسيار سخن عامه ، فرهنگ يا فولكلور ، هم برروي و چيستانها
.ميخواهد را ديگري زمان كه است
و قوم هر كهن افسانههاي و اسطورهها شما صورت بدين *
ميآوريد؟ شمار به آنها تاريخنگاري ريشههاي را ملتي
ريشههاي ميتواند قومي هر "شفاهي ادبيات" اصل ، در بله -
شد نويسا انسان كه زماني حتي و آيد شمار به قوم آن تاريخ
تاريخ درآمد ، نگارش به اقتصادي و حكومتي اسناد پارهاي و
و معمول گذشته در كه همانسان به ادبي و ديني آثار و
در حتي امر اين ميگرديد ، نقل سينه به سينه بود ، رايج
را ديگري گفتوگوي كه است داشته رواج هم ما اسلامي تاريخ
.ميطلبد
اين مركزي موضوع از ميتوانيم توضيحات اين با اكنون *
ميان به سخن باستان ايران در نگاري تاريخ يعني بحث ،
.آوريم
باستان ، دوره از بازمانده نوشتاري آثار همه من عقيده به -
آنها تفكيك و تقسيمبندي.هستند "تاريخي" مصالح و مواد
لازم حتما بررسي ، و مطالعه در تسهيل عنوان به يكديگر از
جدا ايراني اقوام "فرهنگ" و "تاريخ" از هيچيك اما است ،
و چگونگي در اكنون هم كه ايلامي الواح اگر.نيستند
انواع) ماد عصر ادبيات اندك و ميشود پژوهش آنها محتواي
ناديده موقتا را (تصويري نيمه و تصويري وعلامتهاي خطها
تاريخنگاري با ميتوانيم هخامنشيان عهد از انگاريم ،
كتيبههاي روزگاران آن در.كنيم پيدا آشنايي ايرانيان
هم هنوز آنها از برخي كه شده نوشته ميخي خط به شاهان
خط به ديواني نوشتارهاي و مكاتبهها اما است ، مانده باقي
و پاپيروسها چرمها ، كاغذها ، بر كه است بوده آرامي
.رفتهاند بين از مرور به و يافته نقش سفالينهها
و طلايي لوحههاي و سنگها بر هخامنشيان كتيبههاي
ديگر جاهاي و سوئز و همدان و جمشيد تخت و شوش در نقرهاي
قرار بررسي مورد محققان و زباندانان توسط و شده پيدا
.است گرفته
"اوستا" مقدس كتاب از متنهايي تحقيقات ، پارهاي برپايه
در كه ميشود نگهداري مكانهايي در زمان آن در نيز
بدين.است درآمده پهلوي خط به تغييراتي با بعد دورههاي
"حكومتي و سياسي نوشتارهايي" ،"كتيبهاي آثاري" ما ترتيب
روشنگر كه داريم سراغ زمان آن در "ديني نوشتارهايي" و
.باشند ميتوانند گذشته روزگاران تاريخ
ميشوند؟ نگهداري كجا در آثار اين *
و كاخها ديواره بر بودند نبشته سنگ اگر كتيبهها ، -
طلايي الواح اگر و ميشوند ديده هم هنوز كوهها ، سينه
اسناد همانند پادشاهي خزانههاي بودند ، در ونقرهاي
در بودند مذهبي نوشتارهاي واگر ميشدند حفاظت ديواني
.است ميشده نگهداري آنها از آتشكدهها و معابد
دارد؟ معلوم را امر همين كه داريم سندي آيا *
را؟ امر كدام -
يا "اسناد مركز" امروز اصطلاح به يا اي"خزانه" اينكه *
.باشد داشته وجود "ملي آرشيو"
.كنم نقل "غيرايرانيان" قول از بدهيد اجازه بله ، -
سال هفده دوم داريوش مخصوص پزشك ياس كتز كه ميدانيد
در نيز كتابي و است ايرانبوده در(ميلاد از پيش 415398)
"ديفتراي بازيليكاي" از وي.است كرده تهيه ايران تاريخ
رسمي و دولتي اسناد حراست و حفظ مركز كه ميبرد ، نام
استفاده خود كتاب نگارش براي اسناد آن از وي و است بوده
در كه است يهوديان "مقدس كتاب" ديگر منبع.است كرده
كتاب" و(ششم و پنجم باب) "عزرا كتاب" ميان ازآن چندجا ،
سلطنتي وكتابخانه خزانه از (ودهم ششم و دوم باب) "استر
.است كرده گفتوگو
دو است ، آمده بسيار كه قولها ، نقل نوع اين بر علاوه
و سيهزار داراي يكي كه شده كشف تختجمشيد در بايگاني
.است بوده ميخي خط به گلي لوح وپنجاه هفتصد ديگري
فروپاشي و (ميلاد از پيش 333330) اسكندر حمله از پس *
آمد؟ پيش وضعي چه هخامنشيان پادشاهي
سينه به سينه نقل شيوه همان كوتاهي فترت از پس اولا -
آنان به گاه كه داستانسرايان و نقالان توسط رويدادها ،
خط به ثانيااست يافته استمرار ميگفتند ، "گوسان"
(پارتي كتيبههاي)اشكاني پهلوي مرور به و يوناني و آرامي
جاده" سفر در مناست مانده باقي فراواني مدارك و اسناد
در 18 واقع) "نسا" در را بسياري نوشتههاي سفال "ابريشم
و (تركمنستان پايتخت -كنوني اشكآباد عشقآباد كيلومتري
روسي ، باستانشناس توسط كه ديدهام آن باستاني موزه
.است گرفته قرار مطالعه و بررسي مورد ماسن پروفسور
تمامي كه مانده باقي دوره ازآن زيادي سكههاي همچنين
از پس سنت اين.است روزگاران آن تاريخ شناخت سندهاي آنها
است ، كتيبههاي يافته ادامه هم ساسانيان دوره در اشكانيان
به) كتابي ونوشتارهاي (منفصل پهلوي خط به) خصوصي و دولتي
است ، شده پيدا ايران مناطق از بسياري در (متصل پهلوي خط
نوشتهها ، سفال نوشتهها ، پوست پاپيروسها ، مزارها ، سنگ
اسناد از همه اينها جز و مهرها سكهها ، نوشتهها ، فلز
آن شاهان كه رفتهاند شمار به ساساني عصر ايران تاريخي
و توسعه در هخامنشي عصر از اقتباس و نياز پايه بر سلسله
.كوشيدهاند آن رواج
درستي به همه كرديد ، بيان كه مدارك و اسناد اين *
باشند ، باستان ايران تاريخنگاري مصالح و مواد ميتوانند
صرف ، "تاريخنگاري" زمان آن در آيا كه است اين پرسش اما
ميكنيم ، درك اصطلاح اين از امروزه كه معنايي به
است؟ وجودداشته
همسان تاريخنگاراني از من كه ميخواهيد شما اگر -
از (460395پيش توسيديد ،(ميلاد از پيش 486420) هرودوت
50125) پلوتارك ،(ميلاد از پيش 430355) گرنفون ،(ميلاد
خواسته اين ببرم ، نام باستان درايران آنها ، جز و (ميلادي
چون برجستهاي متخصصان و نيست برآورده بسيار تاسف با
عنوان با خود باارزش كتاب در تفضع احمد ياددكتر زنده
در كه محققاني وديگر "اسلام از پيش ايران ادبيات تاريخ"
.ندارند ادعايي چنين كردهاند ، پژوهش باره اين
كلامي ، فلسفي ، مذهبي ، مسائل در آثاري گذشته ، دوران از
حقوق ، و فقه شاهان ، جلوس خطبههاي پيشگويي ، اندرزنامهها ،
چون وجغرافيا تاريخ نيز و شعر تعليمي رسالههاي داستان ،
يادگار" ،"ايران شهرستانهاي" ،"بابكان اردشير كارنامه"
روي بر آنها ، همه كه شدهاند شناخته اينها جز و "زريران
عين در و هستند باستان ايران تاريخنگاري مصالح و مواد هم
بيتوجه امر اين به نسبت ايرانيان كه ميدهند نشان حال
مورخان استفاده مورد آثارشان بيترديد و نبودهاند
بسا ، چه و است گرفته قرار اسلام صدر در مسلمان
در آنان از نشاني و نام كه بودهاند هم "تاريخنگاراني"
.نيست دسترس
مورخان توجه مورد آثاري چه عمدتا آثار ، اين ميان از *
است؟ گرفته قرار اسلامي
دوره دراين اما است لازم ديگري گفتوگوي باره اين در -
،"سلطنتي سالنامههاي" ،"خسروان نامه" چون عنوانهايي
گوناگون متون در اينها جز و ها"شاهنامه" ها ، "خداينامك"
ميرسد نظر به و گيرند قرار بحث مورد بايد كه است آمده
(شاهنامه معناي به)"خداينامك" عنوان زير ساساني شاهان كه
را ايران گذشته پادشاهان احوال شرح "خسروان نامه" يا
هخامنشيان از بيترديد مورد اين ودر كردهاند تنظيم
مقدونيان يورش از پس فترت علت به اما.نمودهاند اقتباس
به آن از بخشهايي اشكانيان ، مدت دراز زمامداري نيز و
بنيانگذار بابكان واردشير است درآمده حكايت و قصه صورت
اشكانيان به نسبت تعصب و عناد علت به نيز ساسانيان سلسله
كه طوري به است برده ميان رااز ديگري بخشهاي پارتها ، يا
ايراني ، فلسفه و تاريخ و اسطوره و سخن استاد ،"شاهنامه"در
سلسله آن درباره بيت چند به فردوسي ، ابوالقاسم حكيم
:ميان آن از نميكند ، اشاره بيشتر ايراني برجسته
مرد فرتوت سراينده اي كنون
بازگرد اشكانيان گاه سوي
راستان نامه آن اندر گفت چه
باستان از يادآرد گوينده كه
بدند آرش تخم از كه بزرگان..
بدند وسركش سبكسار و دلير
بريكي گوشهاي بهر گيتي به
اندكي كشوري زهر گرفته
شادبنشاندند تختشان بر چه
خواندند همي طوايف ملوك
دويست سالي بگذشت گونه برين
نيست شاه اندرزمين كه توگفتي
اين از آن آن ، از اين ياد نكردند
زمين روي چند يك برآسود
بيخشان هم و شاخ شد كوتاه چو..
تاريخشان جهاندار نگويد
نشنيدهام نام از جز كزيشان
ديدهام "خسروان نامه"در نه
و تاريخ به است ، آمده ساسانيان سلسله درباره آنچه اما
مورد بخش همين نيز عمدتا و ;است نزديكتر تاريخنگاري
ناگفته البته.است گرفته قرار اسلامي مورخان خاص توجه
در ملل و اقوام روحيات به بيشتر جديد پژوهشهاي كه نماند
"Historie Des Mentalites" يعني كردهاند پيدا توجه تاريخ
"Psychologie يا "تاريخي روانشناسي" ديگر زبان به و
تازهاي حقانيت تاريخي ، مطالعات بستر بر كه Historique "
و موقع و تاريخ اسناد و متون ارزش امر اين.است يافته
.است قرارداده نظر تجديد مقام در را گذشته مورخان منزلت
تصويرها ، تحليلها ، ارزشها ، برداشتها ، اينكه روشنتر
معاني كل در وسكوتها موضعگيريها حكايتها ، اسطورهها ،
تاريخ انساني شناخت پايه عنوان به و كردهاند پيدا جديد
.گرفتهاند قرار توجه مورد تاريخنگاري و
بيشتر هم مدارك و اسناد به ساسانيان شايد حال اين با *
.داشتهاند عنايت
و حكومتي كارگزاران و وزيران و شاهان هم است ، طور همين -
تا كردهاند سعي پرستشگاهها ، و معابد اصحاب و موبدان هم
سالنامههاي"و گذارند باقي خود روزگار از فراواني اسناد
شده تنظيم سالانه كه بوده كشوري مهم گزارشهاي "سلطنتي
.است
نظر به و شده مطرح زيادي مسائل ها"خداينامك" درمورد *
ايضاح در بدهيد ، آثار اين در بيشتري توضيح اگر ميرسد
اين در ديگري مطلب آيا باشد موثر شد گفته كه مطالبي
هست؟ زمينه
فرصت مسلمانان تاريخنگاري پديدآمدن در شايد چرا ، -
اين.كنيم گفتوگو دربارهآنها تا باشيم داشته بيشتري
در است وافسانه اسطوره با آميخته تاريخ كه آثار ، نوع
اشخاص گاه و ميشد حراست و حفظ ساساني دربار دفترهاي
ميان آن از.كنند استفاده آنها از ميتوانستند ويژهاي
انوشيروان عهد در رومي مورخ آگاثياس ميلادي ششم قرن در
.است جسته سود اسناد آن از سرگيوس دوستش كمك به
عمدهاي نقش باستان ايران تاريخ شناخت در خداينامكها
آنها برگرداندن در مسلمان مورخان و مترجمان و داشتهاند
دادهاند نشان خود از بسياري شايستگي تفسيرشان و تاويل و
عنوان با آن ، از بايد ديگري زمان من گمان به كه
.آورد ميان به سخن "الفرس سيرملوك" يا "سيرالملوك"
ديگر آثار به ميتوان آيا گفتوگو اين پايان در *
كهن تاريخنگاري و زمين ايران تاريخ شناخت در ايراني
.كرد اشاره ايرانيان
كتيبههاي ،(غيرديني و ديني) سغدي آثار ميكنم گمان-
نوشتههاي پارهاي و مانوي و بودايي آثار مركزي ، آسياي
و تاريخ شناخت در همه اينها جز و بلخي و خوارزمي و سكايي
"شفاهي ادبيات" نبايد همچنين.هستند سودمند ايران فرهنگ
است ، شده شناخته "فهلويات" نام با كه را اسلام از پس
فرهنگ و تاريخ از عمدهاي بخش بيترديد.كرد فراموش
قصه صورت به ايراني ، اقوام و مردم سينه در هم هنوز ايران
يك توسط بايد كه است موجود اينها جز و چيستان و داستان و
و گردآوري محققانه روشهاي با مردمشناسي ، علمي مركز
.گردد وتاويل تحليل
رضوي مسعود :از گفتوگو
|